منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 7
بازدید دیروز : 16
بازدید هفته : 127
بازدید ماه : 790
بازدید کل : 65334
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

کد خبر: ۲۳۶۹۹۷
۲۶ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹:۴۷
مراسم تشییع و بزرگداشت 175 شهید غواص در میدان بهارستان تهران درحال برگزاری است.
 
براساس برنامه اعلام شده پیکرهای پاک شهدا قرار است از میدان بهارستان به سمت معراج شهدا تشییع می شود؛ آیین وداع با این شهدا نیز شب گذشته با حضور گسترده مردم در دانشگاه تهران برگزار شد.
 
در این مراسم دانشجویان در کنار استادان و مسوولان دانشگاه ها با پیکرهای پاک این شهدا وداع کردند و زیباترین صحنه های بیعت با آرمان های شهیدان را به نمایش گذاشتند.
 
مراسم وداع با پیکر مطهر 175 شهید مظلوم غواص کربلای چهار با عنوان مدافعان عزت به همت بسیج دانشجویی دانشگاه های تهران برگزار شد.
 
30 اردیبهشت ماه سال جاری خبر کشف پیکر 270 تن از شهدای دفاع مقدس که توسط نیروهای بعثی به شهادت رسیده بودند،منتشر شد، برخی از پیکرهای مطهر این شهدا هیچ جراحتی نداشت و نشان می داد که آنان زنده به گور شده اند.
 
 
میدان شهدا، چهارراه مخبرالدوله و سایر مسیرهای منتهی به میدان بهارستان تهران از ساعت 15 امروز با حضور میلیونی مردم مواجه است. 
 
اقشار مختلف مردم از جمله پیر و جوان ، زن و مرد با دردست داشتن پرچم مقدس جمهوری اسلامی ایران و شعارهایی از جمله مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل در این آیین باشکوه حضور دارند. عکس های محمدعلی نجیب عکاس ایسکانیوز، امین جلالی، مرضیه موسوی و احمد معینی جم عکاسان ایرنا، نسترن دادجو عکاس نسیم، همت خواهی عکاس ایسنا، آدین حقیقی و حسین اسماعیلی عکاسان مهر، رضاحسینی عکاس آنا، محمدعلی گلخواه عکاس باشگاه خبرنگاران، مهدی افراخته عکاس خبرگزاری دانشجو و محمدحسین ولایتی عکاس فارس از این مراسم را در زیر می بینید.
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
آغاز مراسم تشییع شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص
 
(تصاویر) مراسم تشییع پیکر شهدای غواص



برچسب ها :

وعده دیدار ما فردا در تشییع پیکر مقدس شهدای غواص(175)  میدان بهارستان ساعت 16 از روبروی مجلس شورای اسلامی به سمت معراج شهدا

 

26/03/1394




برچسب ها :

به یاد غواصان دریا دل؛
 
یکی یکی با احترام اومدن به پابوسِ شما
 
مبین اردستانی از شاعران کشورمان برای ۱۷۵ غواص دریادل شهید عملیات کربلای ۴ ترانه ای سروده است.
 

به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، پیرو فراخوانی در راستای انتشار 175 سروده پیرامون 175 غواص دریا دل شاعر بسیجی کشورمان «مبین اردستانی» ابیاتی در این راستا سروده شده است.
 

«مرغای دریاییِ عشق»

نذر غواصان شهید

          
مرغای دریاییِ عشق! چطوره حالِ بالتون؟

موجای اروند اومدن بازم به استقبالتون

 
ماهیا باخبر شدن که عشقه ناموسِ شما

یکی یکی  با احترام  میان به پابوسِ شما

 
دریا خرابتون شده، بد جوری مجنون میزنه

حالِ شما رو دیده و نبضش پریشون میزنه

 
موجا نفس کم میارن پا به پاتون شنا کنن

یه خرده آروم تر برید که لااقل نیگا کنن

 
چه سِرّیّه بینِ شما که مایه‌­ی رشک منه؟

حتّی از استخوناتون اروند دل نمی‌کَنه
 

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شاعران کشورمان می‌توانند اشعار سروده‌شده خود درباره 175 شهید غواص را در اختیار خبرگزاری فارس قرار دهند تا در قالب یک کتاب منتشر شود.

شاعران و هنرمندان درخواست باید سروده های خود را با موضوع 175 شهید غواص به آدرس  info@farsnews.com ارسال کنند تا به شکل روزانه منتشر شود.

 




برچسب ها :

مجموعه کلیپ های معاونت سیاسی1

دانلود کلیپ « جنگ نیابتی»

 
با توجه به ضرورت تحلیل و تبیین مسائل روز منطقه و جهان، معاونت سیاسی در قالب تولید کلیپ های کوتاه به بررسی و تشریح جنگ نیابتی پرداخته است. این کلیپ 10:41 دقیقه می باشد.

دانلود کلیپ « جنگ نیابتی» تولید شده در معاونت سیاسی

دانلود کلیپ « جنگ نیابتی» در آپارات

مقام معظم رهبری در خصوص ضرورت بررسی و تبیین این مساله مهم در چندین محفل بیاناتی داشتند که به اختصار به جهت اهمیت موضوع در ذیل عنوان می گردد.

امام خامنه ای:

بنده خبرهایی دارم از اینکه دشمنان ما با همراهی برخی از مسئولان سفیه منطقه‌ی خلیج‌فارس - نه همه‌شان، بعضی - درصدد هستند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند. پاسداران انقلاب اسلامی و همه‌ی پاسداران حریم امنیّت ملّی در سازم��نهای مختلف بیدارند، هوشیارند. این را بدانند که اگر شیطنتی صورت بگیرد، واکنش جمهوری اسلامی بسیار سخت خواهد بود.۱۳۹۴/۰۲/۳۰

ما باید بیدار باشیم. برادران عزیز، ملّت عزیز ایران، امّت بزرگ اسلامی، زمام‌داران کشورها! بدانید که ما میتوانیم در مقابل این جاهلیّت بِای��تیم. امروز سیاستهای خباثت‌آلود استکبار در منطقه‌ی ما ایجاد جنگهای نیابتی است؛ برای منافع خودشان، کشورهای منطقه را یا گروه‌هایی در داخل کشورها را تحریک کنند و وادار کنند که به جان هم بیفتند و آنها منافع خودشان را دنبال کنند؛ جیب کمپانی‌های اسلحه‌سازی را پر کنند، سیاستهای اقتصادیِ اقتصاد نزدیک به ورشکستگی خودشان را ترمیم کنند؛ هدف آنها این است؛ ما باید بیدار باشیم.




برچسب ها :

عکس/بمب عجیب داعش

خبرنگار سابق اعزامی واحد مرکزی خبر به سوریه در آخرین پست اینستاگرام خود عکسی از یک بمب عجیب استفاده شده توسط داعش را منتشر کرد.
به گزارش "بوشهرنیوز" حسن شمشادی در توضیح عکس زیر نوشت: جدیدترین نوع بمب داعش، بمب‌هایی به شکل صخره.

استفاده داعش از بمب صخره ای+عکس


رسانه‌های عراقی تصاویری از جدیدترین نوع بمب‌های جاسازی‌شده توسط تروریست های داعش منتشر کردند. بمب‌هایی که در ظاهر بسیار شبیه صخره و سنگ هستند.

جالب اینجاست رسانه‌های مخالف نظام سوریه بلافاصله پس از انتشار تصاویر مربوط به این بمب ها از رسانه‌های عراقی،با کپی تصاویر و منتشر کردن آن در رسانه های خویش، مدعی شدند که این بمب ها جاسازی توسط ارتش سوریه در درعا جاسازی شده است.



برچسب ها :

وحید جلیلی یادداشت وحید جلیلی در اربعین عروج «احمدی‌سخا»

و این بار شاید نوبت خامنه‌ای بود که بگوید: «یارانم در گاهواره‌اند»

خبرگزاری تسنیم: یکسال بعد از رفتن امام آمده بود: ۱۳۶۹. سالی که تکنوکرات های سرمست , اسب زین می کردند به توبره کشیدن خاک انقلاب را ... .و این بار شاید نوبت خامنه ای بود که بگوید:" یارانم در گاهواره اند".

 

به گزارش خبرگزاری تسنیم، وحید جلیلی، نویسنده و فعال فرهنگی در چهلمین روز درگذشت مرحوم احمدی‌سخا، یادداشتی برای او نوشته است. متن این یادداشت را می‌خوانید

"باروت" را دیده بودم؛ پوسترهای خیره کننده ی "ما می توانیم" را که گویی می خواست نه فقط قدرت دانشمندان جمهوری اسلامی که توان هنرمندان جوانش را هم به رخ دنیا بکشد.

به رجز می مانست نگاره های گرافیکی حسین سخا.

فریادی باشکوه در گوش گرانجانان مردّد.

کیست این یل گمنام که می شود فخرش را به هنرفروشان بی هنر فروخت؟

***

دومین شگفتی در اولین دیدار.

این است آن یل خط شکن؟!

جوانکی پوست و استخوان.

با چشمانی درشت که گویا از فرصت کوتاهش خبر داشت در جهان. برای دیدن و دانستن و...

بیست ساله ای که 20 بود نمره اش در نکته بینی و نغزگویی و نوجویی.

وجود نازکش دشنامی درشت بود به زمره ی تزویر.

آنها که انقلاب خمینی را درگذشته می دیدند و نه درآینده.

یکسال بعد از رفتن امام آمده بود: 1369

سالی که تکنوکرات های سرمست , اسب زین می کردند به توبره کشیدن خاک انقلاب را ... .

و این بار شاید نوبت خامنه ای بود که بگوید:" یارانم در گاهواره اند".

و قهقهه ی توسعه چی ها را به لبخند صبر و حکمتش هضم کند.

و این حالا، سخاست که سخن می گوید به تیغ هنر.

بیست سال پس از ترکتازی تکنوکرات ها ,  سراب سازندگی را فرو کشیده بود بیابان بیگانه پرستی و خودباختگی. و سر بر کرده بود سروستان آزادگی و عدالتخواهی. روشن شده بود دیده ی امت به روشن ها و شهریاری ها :" ما می توانیم"!

***

"ما می توانیم"!

شعاری سهمگین تر از مرگ بر آمریکا در گوش  لیبرال مازوخیسم وطنی.

"ما می توانیم"!   خروس بی محلی که بر می آشوبد خواب هتل های 1+5 ستاره رادر دامنه های آلپ.

"ما می توانیم" !

بوی "باروت"  برنوی رئیس علی ها؛  که فراری می دهد جهان"بینی" انگلوفیل هایی را که این بار در دیده ی الاغ ها شیرین شده اند تا از خرطوم فیل ها بیفتند.

"ما می توانیم"!

جوانانه ترین فریاد ایران کهن در گوش خرخاکی های  کاخ نشین که خواب استعمار کوخ خمینی و استحمارامتش را میبینند.

"ما می توانیم"!

پارسی ترین واژگان ملتی که تا ثریا "هر که دانا بود" را زمزمه کردند.

"ما می توانیم"

کلمه ای از ملکوت که در فکت شیت کدخدایی شیطان اکسید می شود تا فقط "میت"(meet) اش  بماند.

***

احمدی سخا آرش صفت ؛ جان در کمان گذاشت که در هیاهوی سیاست بازان و بیگانه پرستان

مرزبانی بیاموزد سرهنگ ها و حقوق دان ها را.  

آن الف کشیده باز نمی ایستد از سبقت و سرعت.

اگر از دیده ی ما پنهان شده است در ملکوت تا ثریایی پیش می رود که حضرت ختمی مرتبت؛  شورَش را در جان ایمانیان ایران درافکنده است.

او در این حکمت محمدی ذوب شد تا پرچم حسینی را بر مناره‌ی «سلمان»ی پاس دارد.

داغ پردریغ  او را اگر چه به این زودی ها التیامی نیست اما هنر ظریفش- و زخم زمختی که برچهره وطن فروشان انداخته– مرهمی است بر این حسرت که کاش....

اومانده است با راه ماندگاری که گشود .

***

آنانکه جای خود را در جهان در می یابند، آنان که در شهادت آنجا که خدا خواسته می ایستند در غیب خدایشان در جایی می نشاند که خواسته اند.

حسین احمدی سخا خوش دریافت جای خویش را در دو جهان.

انتهای پیام/




برچسب ها :

پایگاه صالحات – از بیانات مرحوم آیت الله بهجت (قدس سره)Bahjat-2

همه برای برآورده شدن حاجت شخصی خود به مسجد جمکران می روند، و نمی دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایی از آن ها دارد که برای تعجیل فرج او دعا کنند!

زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حایری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غایب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را در خواب دید،

حضرت به او فرمود: این ها که در این جا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و ... ولی هیچ کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به طور جدی دعا نمی کند!

گویا حضرت علیه السلام از ما می خواهد که اعتکاف و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود، ولی ما به او خطاب می کنیم که: «عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن.» و یا این که می گوییم: «ای یوسف زهرا، بیا.» غافل از این که او هم از خدا می خواهد که بیاید. مگر آمدن او به دست اوست که از او می خواهیم از زندان بیرون بیاید؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید. خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خدا است، تا ظهور کند و خود را معرفی کند، و از غریبی و درماندگی نجات یابد؛ زیرا گرفتاری او، گرفتاری همه بشر، و نجات و فرج او، نجات همه و فرج برای همه است.

آری، او هزار سال است که زندانی است، لذا هر کس که برای حاجتی به مکان مقدّسی مانند مسجد جمکران می رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه فیض، یعنی فرج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.

هر دقیقه ای که می گذرد جایگزین و عوض ندارد، از دست رفته و گذشته است و دیگر برنمی گردد. ای کاش اگر خانه و درِ خانه را نمی دانیم، کوچه را می دانستیم!

حاج محمدعلی فشندی رحمة اللّه علیه هنگام تشرّف به محضر حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف عرض می کند: مردم دعای توسل می خوانند و در انتظار شما هستند و شما را می خواهند، و دوستان شما ناراحتند.

حضرت می فرماید: «دوستان ما ناراحت نیستند!»

ای کاش می نشستیم و درباره این که حضرت غایب علیه السلام چه وقت ظهور می کند، باهم گفت و گو می کردیم، تا حداقل از منتظرین فرج باشیم. اشخاصی را می خواهند که تنها برای آن حضرت باشند. کسانی منتظر فرج هستند که برای خدا و در راه خدا منتظر آن حضرت باشند، نه برای برآوردن حاجات شخصی خود. چرا ما حداقل مانند نصاری که در مواقع تحیر با انجیل ارتباط دارند، با آن حضرت ارتباط برقرار نمی کنیم؟!

 

در فکر آن باشیم که با حضرت غایب علیه السلام رابطه داشته باشیم

یکی از امور مهم بلکه از اهم امور این است که بدانیم چه کار کنیم تا مثل کسانی از علما و متشرعه و صلحای تابع علما باشیم که فرج شخصی و ارتباط خاص با حضرت ولی عصر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف داشته اند، و محتاج نبوده اند که در امور خودشان یا غیر خودشان فی الجمله عدل عمومی را خواستار باشند. از قبیل نواب اربعه و علمای معاصر آن ها که مقامات و کراماتی داشته اند که ما نداریم، به طوری که نمی توانیم بگوییم مثل آن ها هستیم. باید مجالسی تشکیل دهیم و با رفقا و اصدقا بنشینیم و مذاکره کنیم که به چه راهی می شود به آن حضرت رسید و با آن حضرت رابطه داشت؛ زیرا بلاکلام هر فیضی به ما می رسد - چه خصوصی و چه عمومی و چه داخلی و یا خارجی، و چه جسمانی و چه روحانی - فقط از ناحیه همان یک فیض است و توجه به همه ائمه علیهم السلام هم به او راجع می شود؛ لذا شخصی به حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله توسل نمود و حضرت رسول صلی اللّه علیه وآله او را به فلان امام و فلان امام و در آخر به امام زمان عجل اللّه تعالی فرجه الشریف حواله داد.

 

منبع:

1- پایگاه حوزه به نقل از هفته نامه افق حوزه (به صاحب امتیازی مرکز مدیریت حوزه علمیه قم): ویژه نامه اولین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت (قدس سره)

2- سایت آیت الله بهجت (ره)




برچسب ها :

پایگاه صالحات - آیت الله احدی :

مقام معظم رهبری - عزیز ما - معمولاً می آمدند خدمت جناب آقای بهجت ، دو تایی با هم خیلی نشست داشتند .

یک مرتبه در حال بازگشت از فرودگاه بودم ، یک پیرمرد بزرگوار محاسن سفید معمم روحانی را دیدم کنار جاده ایستاده ، ایشان را سوار اتومبیل کردیم . بعد دیدم انسان بسیار با فضلی است ، این پیرمرد بزرگوار نقل می کرد :

خدمت آیت الله بهجت بودم ، آقایی از علمای تبریز آمد و علیه آقای خامنه ای صحبت هایی کرد و یک سری گزارشاتی داد .

- فکر کرد چون آقای بهجت عارف است و ساکت و سیاسی حرف نمی زند ، پس نسبت به آقای خامنه ای بدبین است -

یک مرتبه آقای بهجت که مشغول ذکر بود از جا بلند شد و گفت :

خودش عُرضه اداره کردن خانواده را ندارد ، حالا علیه این سید بزرگوار که جهان اسلام را دارند اداره می کنند حرف میزند .

بعد از جا بلند شدند و در را بست و رفت به اطاق دیگر .

بنده غافلگیر شدم .

خوب ببینید عارف اینچنین حرف میزنه ، عالم اینجوری حرف میزنه ، بلده .

و لذا تنها جایی که آقای خامنه ای به خودش تسلیت گفت در مرگ آقای بهجت بود .

(مصاحبه اختصاصی پایگاه صالحات با آیت الله احدی)

دانلود فایل صوتی : 1.2 مگابایت




برچسب ها :

پایگاه صالحات - حجةالاسلام مهدوي :

خدا رحمت كند شهيد عراقي و يكي از شخصيتهاي سياسي خوب امروز كه متأسفانه نمي توانيم اسم ببريم ، ميگويند وقتي امام در ابتداي نهضت اولين اعلاميه سياسي خود را داد ، (خوب ما در حد فهم خودمان درك ميكرديم ، نمي دانستيم روح خدا كجا را دارد ميزند) گفتيم خوب مردم ايران در فقر و بدبختي و استكبار اين طاغوت هستند و امام مي خواهد اين ايران را به آرامش و رفاه برساند .

گفت با شهيد عراقي بعد از اولين غرشي كه امام كرد ، رفتيم خدمت امام ، شهيد عراقي با همان خلوصي كه داشت گفت حاج آقا واقعاً خيلي خوب مي شد اگر اين چيزي كه شما ميگوييد اتفاق بيافتد . وضع مردم ايران خيلي خوب ميشود .

امام با بي اعتنايي فرمود بله وضع مردم هم خوب ميشود ، ولي ما مأمور به انجام چنين كاري نيستيم .

آقاي عراقي هم آدم سمج ، گفت آقا چي گفتيد ؟

امام فرمود ما براي مأموريت ديگري آمديم ، وضع مردم هم در حاشيه خوب ميشود .

آقاي عراقي گفت براي چه مأموريتي آمده ايد ؟

امام فرمود براي سه مأموريت :

اول سرنگون كردن حكومت پهلوي – دوم استقرار نظام جمهوري اسلامي – سوم ، دادن پرچم حكومت اسلامي به دست صاحب اصلي اش .

حوادث روزگار و فاصله زماني از حافظه ما برد ، رفتيم داخل مبارزات و خيلي ها كشته شدند و انقلاب پيروز شد . شهيد عراقي هم با زبان روزه توسط سيد مهدي هاشمي كه داخل باند آقاي منتظري بود ، نيز به شهادت رسيد ، ما به يكباره ديديم دو تا از وعده هاي امام محقق شد .

يك وقتي در جمع بعضي از مسئولين نظام از جمله حضرت آيت الله ري شهري ، گفتم شهيد عراقي و بنده شاهد چنين حرفي از امام بوديم . حالا دو مورد آن اتفاق افتاده ، سومين آن يعني چي ؟

بحث شد كه با دست امام ميرسد به دست صاحب اصلي ، يا شخص ديگري ؟

يكي از همان جمع كه حالا اسم نمي برم و شما مي شناسيد و آدم بزرگواري است ، گفت من ميروم و از امام مي پرسم . بعد رفتند و اينقدر از امام اصرار كردند كه آقاي عراقي همچنين چيزي از شما شنيده ، آيا درست است ؟

امام فرمودند بله درست است .

گفتند دو تا از آنها محقق شده سومي چي ؟

امام گفتند سومي هم خدا انشاءالله مي خواهد و ميشود .( خيلي امام پرهيز داشت )

اصرار كردم گفتم شما هستيد كه اين پرچم را به دست صاحبش مي دهيد ؟ يا شخص ديگر ؟ بعد از اصرار من ،

امام فرمودند : نه من نيستم . بعد از من كسي خواهد آمد كه پرچم را به دست صاحب اصلي اش خواهد داد .

حالا ما داريم اين مطلب را الان مي شنويم ، ولي اين آقاياني كه بعضي هايشان اين همه آتش مي سوزانند ، آن زمان داغ داغ تنوري اين مطالب را شنيده اند ، نمي دانند .

نمي دانند كه علامه اميني صاحب الغدير مي فرمايد : الخميني ، ذخيرة الله في الارض .

 

 

 

 

دانلود فايل تصويري  1.7 مگابايت




برچسب ها :

 

 

پایگاه صالحات-سالک الی الله آیت الله حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی Nokhodakiدر حرم امام رضا (ع) خطاب به امام خمینی: چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید

 

 

 

 

 

 

روایت اول:

 

(به نقل از فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی)

 

خبرنگار البرز می‌گوید : مطلبی را درباره منزلت و جایگاه آیه سوم سوره طلاق " ویرزقه من حیث لایحتسب ومن یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لک شی قدرا" با یکی از روحانیون سرشناس تهران  بحث می‌کردیم و چون در تاکید بر قرائت این آیه به همراه بخشی از آیه دوم همین سوره تردید وجود داشت از ایشان خواستیم در سفر امسال حج از علمای حاضر در این خصوص سوال نمایند.

 

ایشان پس از بازگشت از سفر در همین خصوص می‌گوید: با فرزندآیت الله موسی شبیری زنجانی این مطلب را در میان گذاشتیم و مطلبی که در خصوص دیدار ایشان و شیخ حسنعلی نخودکی مطرح بود را مورد سوال قرار دادیم .ایشان در تماس تلفنی با این مرجع تقلید اصل ماجرا را جویا شده و به شرح ذیل بیان می‌کنند.

 

مطلب مذکور در نشریه زائر منتشر و در اختیار حجاج بیت الله الحرام قرار می‌گیرد و از آنجا که دارای اهمیت خاصی از جهات نمایش اوج عرفان این شیخ فاضل ،صداقت امام خمینی (ره)در کلام و ...می‌باشد بر آن دیدیم تا با انتشار آن در ترویج آن قدمی برداشته باشیم .

 

شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :shobeiri

 

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

 

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

 

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

 

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

 

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

 

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

 

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

 

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

 

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

 

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا ؛

 

(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

 

را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

 

 

 

 

 

 

روایت دوم:

 

آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی:shobeiri2

 

امام و مرحوم ابوی بالا سر حضرت امام رضا علیه‌السلام، آشیخ حسنعلی را می‌بینند. می‌آیند که با ایشان صحبت کنند، ایشان زیارت می‌خواندند و اشاره می‌کنند بروید جلوی مدرسه حاج ملا جعفر، زیارت را که خواندم، به آنجا می‌آیم.

 

به آنجا می‌آیند و ظاهراً امام به ایشان می‌گویند: «شما را به این حضرت رضا علیه‌السلام قسم می‌دهیم که علم کیمیا را به ما یاد بدهید».

 

ایشان می‌گویند: «اگر همه کوه‌های عالم را طلا کنید، آیا اطمینان دارید که از آنها سوء استفاده‌ای نشود؟»

 

امام می‌گویند: «نه، اطمینان نداریم.»

 

می‌گویند: «پس چه اصراری دارید چیزی را که ممکن است موجب خسران شود، یاد بگیرید؟ اما من چیزی را به شما یاد می‌دهم که برایتان خسارتی ندارد و محتاج دیگران هم نمی‌شوید».

 

این را نشنیده بودم، بعداً از اخوی بزرگ حاج آقا موسی شنیدم و کاملش را برایم بیان کردند.

 

ایشان می‌گویند آشیخ می‌گفتند اول آیة‌الکرسی می‌خوانید، بعد تسبیحات حضرت زهرا«سلام الله علیها»، بعد سه تا قل هو الله و سه صلوات و سه مرتبه « وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا » ( سوره طلاق، آیات 2 و 3).

 

پدرم می‌فرمودند بعد از آن دیگر هیچ وقت محتاج نشدم.

 

 

 

 

 

روایت سوم:

 

(به نقل از آیت الله بهجت ره)Ayat-Allah-Bahjat

 

آیت الله محمدی ری شهری: در تاریخ 19/3/1383 (۲۵ شوال ۱۴۲۵ ) خدمت مرحوم آیت الله بهجت رسیدم. حال ایشان بهتر از ملاقات قبلی بود. فرزند ایشان گفت که ماه رمضان را روزه گرفته‌اند.

 

در مورد دیدار امام خمینی با شیخ حسنعلی نخودکی در جوانی و دستور العمل ایشان به امام – که بعد از هر نماز، سه بار سوره توحید و سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله ...» را قرائت کند – پرسیدم.

 

پاسخ دادند : «ایشان با سید احمد زنجانی، پیش آقای شیخ حسنعلی نخودکی می‌روند و از او علم کیمیا می‌خواهند. ایشان جواب می‌دهد که : آیا متعهد می‌شوید که آن را در غیر آنچه مرضی خداوند متعال است، مصرف نکنید؟

 

هیچ یک، متعهد نمی‌شوند. بعد می‌گوید : چیزی می‌دهم که بهتر از کیمیا باشد. و آن دستور العمل را می‌دهد».

 

آیت الله بهجت، ترتیب اذکار را دقیق به یاد نداشتند؛ ولی فرمودند : «در بحار هست؛ اما مرحوم نخودکی، بخشی از آن را اخذ کرده است».

 

آیت الله بهجت اضافه کردند :

 

«شاید اگر آقای خمینی به آقای نخودکی می‌گفتند که کیمیا را با استخاره مصرف کنیم، به آنان می‌داد».

 

شیخ حسنعلی به امام فرموده بود که این دستورالعمل برای انجام شدن هر خواسته‌ای، مناسب است.

 

 

 

 

 

روایت چهارم:

 

(به نقل از آیت الله شهید حاج آقا مصطفی خمینی ره)Mostafa

این جانب (آیت الله محمدی ری شهری) قبلاً از برادر بزرگوارم حجت الاسلام و المسلمین آقای علی اکبر الهی خراسانی شنیده بودم که با یک واسطه از آیة الله حاج آقا مصطفی خمینی نقل کردند که :

 

امام خمینی در جوانی همراه با یکی از رفقایش در مشهد با شیخ حسنعلی نخودکی، ملاقاتی داشته و از ایشان تقاضایی نموده است. آقای نخودکی هم به ایشان گفته : پس از هر نماز واجب، سه مرتبه سوره توحید را بخوان و سه بار صلوات بفرست و سه بار آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجا» و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل علی الله فهو حسبه ان الله بلغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا «را قرائت کن.».

 

امام فرموده بوده که : رفیق ما به صورت منقطع به این توصیه عمل کرد؛ ولی من از آن موقع تاکنون، آن‌را ادامه داده‌ام و هر چه دارم، از آن دارم.

 

البته در نقل از حاج آقا مصطفی، رفیق همراه امام، سید محمد صادق لواسانی گزارش شده؛ اما نقل صحیح، همان است که آیت الله بهجت فرموده‌اند.

 

 

 

 

 

روایت پنجم:

 

(به نقل از آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی)shobeiri

 

آیت الله محمدی ری شهری: همچنین در تاریخ ۱۳۸۳/۱۲/۸، تلفنی از حضرت آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی جریان درخواست امام و مرحوم شیخ حسنعلی در حرم حضرت رضا «علیه‌السلام» را پرسیدم. ایشان فرمود :

 

«خودم این جریان را از پدرم (آیت الله سید احمد زنجانی) نشنیده‌ام؛ ولی طلبه‌ای به نام سید صادق ... نقل کرد که : خوابی دیدم و به نماز پدرتان رفتم. دیدم که بر سر قبر قطب راوندی، برای ایشان فاتحه می‌خواند. به ایشان گفتم : شنیده‌ام کیمیا دارید؟ فرمود : بیا برویم صبحانه منزل! با هم رفتیم. بعد برایم تعریف کردند که یک سال با آقای خمینی، در مشهد بودیم. حرم، مشرف شدیم. شیخ حسنعلی هم مشغول بود و از روی مفاتیح _ که گویا تازه چاپ شده بود _ زیارت می خوند. ایشان (آیت الله خمینی) به او گفت : تو را به این حضرت، حاجتی دارم. شیخ گفت : سید بگذار زیارت کنم. بعد... قرار شد سر قبر شیخ حر عاملی با هم صحبت کنیم. شیخ وقتی زیارتش تمام شد، آمد.».

 

خواسته آیت الله خمینی گویا کیمیا بوده است. شیخ پرسید : اگر علم کیمیا داشتید و قدرت این را داشتید که کوه‌های دنیا را طلا کنید، مطمئن هستید که از این علم، سوء استفاده نمی‌شود؟ ایشان جواب دادند : نه.

 

ایشان فرمود:

 

اگر مطمئن نیستید، من چیزی را می‌گویم که {دیگر } مشکل مالی نداشته باشید و خطر هم نداشته باشد:

 

بعد از هر نماز، سه بار «قل هو الله احد» را بخوانید. بعد، سه بار صلوات و سه بار آیه «و من یتق الله» تا «قد جعل الله لکل شیء قدرا» را تلاوت کنید.

 

حاج آقا موسی اضافه کردند که :

 

پس از این جریان، یک وقت پدرم این جریان را برای کسی نقل می‌کرد که من، آخرهای آن را از ایشان شنیدم.

 

 

 

 

 

 

روایت ششم:

 

(به نقل از آقای مقدادی (ره) فرزند مرحوم نخودکی)Meghdadi

 

آیت الله محمدی ری شهری: یک نکته هم اضافه می‌کنم که از پسر شیخ نخودکی، آقای مقدادی (حاج شیخ علی مقدادی اصفهانی- متوفای ۱۳۸۸/۱۲/۲۷) با واسطه شنیدم که قبل از سوره توحید، آیة الکرسی را اضافه کنند و گفتند که این مطالب در روایتی آمده است.

اگر چه برخی، این اضافه را از فرزند مرحوم نخودکی نقل کرده‌اند، ولی آقا (آیت الله بهجت)، فرمود : «به گمانم او در شرحی که برای پدرش نوشته، این اضافات را نیاورده است» و مقصودشان کتاب نشان از بی نشان‌ها بود.

 

 

تایپ مطالب نقل شده از کتاب زمزم عرفان توسط عباس- پایگاه صالحات

 

منابع :

 

روایت اول: سایت خبری تحلیلی البرز

 

روایت دوم: سایت رجانیوز به نقل از مجله پاسدار اسلام - مصاحبه حجت الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان با آیت‌الله سید جعفر شبیری زنجانی

روایت سوم، چهارم، پنجم و ششم: کتاب زمزم عرفان، نوشته آیت الله محمدی ری شهری

.




برچسب ها :

اين ولي خدا ميگفت كه در عرفات ديدم وجود نازنين امام عصر ارواحنا فداه به مقام معظم رهبري با اسم دعا ميكرد . 

 

 

پایگاه صالحات - حجة الاسلام صديقي :

قضييه آقا بعد از حضرت امام خدا شاهده از جزء كرامتهاست. اگر در زمان امام ، آقا به عنوان ولي امر مطرح بود زده بودندش .

آقاي طبا طبائي ميگويد اين آيات ولايت را در سوره مائده ، خدا جا سازي كرده بود .كه اگر اين گونه جا سازي نشده بود مورد هجمه اهل سقيفه قرار مي گرفت.

امام ايشان را تحت پوشش قرار داد ، انگشت هدايتش را هم به سوي او گرفت كه اين براي ولايت مناسب است ، هم تصريح فرمودند كه ايشان مي تواند اين كار را بكند ، هم بعنوان اسلام شناس ، مثل آفتاب مي درخشي ، اين تعبيراتي را كه فقط در مورد ايشان بود . عملأ هم الله أعلم حيث يجعل رسالته .

من همين قدر به شما بگويم ، خدا گواه است بنده از يك ولي خدائي خودم كرامت ديدم . ايشان به من گفتند كه شما اين سفر دوباره به مدينه بر مي گرديد و مهمان خانم زهرا سلام الله عليها هستيد . مدينه قبل بودم در يكي از سفرها برنامه اي هم نداشتم ، ولي به من فرمودند شما اين سفر دوباره به مدينه برميگرديد .

من اين تعبير مهمان خانم زهرا (س) هستيد را موقعي كه در هواپيما بودم ميرفتم يك جرياني پيش آمد در ذهنم آمدكه ما در اين سفر مهمان خانم زهرا (س) هستيم .

اين ولي خدا ميگفت كه در عرفات ديدم وجود نازنين امام عصر ارواحنا فداه به مقام معظم رهبري با اسم دعا ميكرد .

و با يك حالي گفتند : طوبي له ، طوبي له ، طوبي له .

اين عَلَم صاحب دارد ، اين سيد صاحب دارد ، سر سوزني هم تعلق به اين دنيا ندارد .

نه اين عمارت ، نه اين رهبري ، نه بر مالشان اضافه كرده ، نه برژستشان اضافه كرده است .

يكي از علماي موجودي كه خيلي هم با آقا موافق نيست و جزء نگراني هاست ، ايشان يك وقت بعد از ولايت آقا به بيت آقا رفته بود ، آقا به زور ايشان را جلو انداختند وپشت سرش نماز خواندند ، رهبر جامعه پشت سر ايشان نماز خواند .

آيت الله خوشوقت ميگفتند كه من وارد شدم به بيت براي روضه شان شركت كنم از آن درب آمدم كفشهايم را درآوردم . بعد از روضه هم ايشان يك شامي دارند و شام ميدهند وبنا شد كه خدمتشان برويم شام. منتها كفش من آنطرف بود .گفتند كه حضرت آقا با اصرار نعلين هاي خودشان را گذاشتند جلوي من و خودشان پا برهنه آمدند .

كجاي عالم شما يك همچنين كسي را پيدا ميكنيد ؟ شما كسي را پيدا ميكنيد كه يك آخوندي تا عمر داشت هر تيري كه در تركش داشت تا آخرين روز حياتشان هم به امام (ره) زد هم بر ايشان . اما بعد از وفات ، آقا در حق ايشان هم كم نگذاشتند .

كجاي عالم شما اينجور پيدا ميكنيد ،اين خُلق ، خُلق سلاطين است ؟ شما يك موجود مادي نفساني پيدا كنيد كه بتواند اين سعه صدر را داشته باشد، اين ژست ژست انبيا ست .آخوند هاي عادي نمي توانند اين كارها را بكنند .

يك آخوندي كه الان جزء مخالفين خيلي سر سخت است يك وقتي كاره اي بود ، يك رئيس دادگستري حرفش را گوش نكرده بود ، يك گارد نظامي برايشان قرار داد گفت با حقارت كوچكش كنيد تا بياوريدش .

خيلي از اينجا تا آنجا فاصله است.

در تمام فراز ونشيبها كسي مثل كوه ، المؤمن كالجبل الراسخ لاتحركه العواصف اين نيست مگر روح انقياد و بندگي، وهمين هم باعث شده كه خدا پرچم را به دست ايشان بدهد .

حضرت امير(ع) كفشهاي پيغمبر را داشتند وصله ميزدند، پيغمبر خدا فرمودند : ليضربنكم رجل على تأويل القرآن كما ضربتكم على تنزيله‏

عرض كردند چه كسي است ؟ فرمود: هذا خاصف النعل

اصلا اشاره به اين تواضع بوده - همين كسي كه دارد كفشهاي پيغمبرش را پينه ميزند - فردا پرچم به دست اين است و شما با او مقابله ميكنيد و او مجبور ميشود شمشير بزند در تاويل ،آنگونه كه ما شمشير زديم براي تنزيل . لئن شكرتم لأزيدنّكم‏ ‏

بدانيد من خيلي حرفها دارم كه چه وضعي داشت قبل از انقلاب و انقلاب چه كرده ،امام چه معجزه ايست و چه رهگشايي است براي آمدن امام زمان (عج).

امام مشكل فرج را حل كرد اين انقلاب خيلي از مشكلات اعتقادي را حل كرد ، امام زمان (عج) انشاءالله تشريف مي آورند، انشاءالله نزديك است .باش تا صبح دولتش بدمد .

قدر اين آقا را بدانيد ، اين سيد بزرگوار اين رهبر ، والله عبد صالح است ، والله ولي خداست ، اهل ارتباط است ، سيمي وصل داره ، دل شكسته اي داره ،زجه هاي سحر داره ، گريه هاي جانسوز داره ، توسلات داره ، عالَمي با مادرش حضرت زهرا داره ، برايش دعا كنيد ،كمكش كنيد ، شبهات را بزدائيد ، با سعه صدر بدون مراء بدون جدال، با اخلاقتان با سعه صدرتان

كونوا له زيناً ولا تكونوا عليه شيناً .

 

 

 

تبديل از فايل صوتي : آقاي كامراني

 

دانلود فايل صوتي  1.44  مگابايت

 

.




برچسب ها :

بسم رب الحسین

شهدادر قهقهه مستانشان و در شادی وصولشان عند ربهم یرزقونند . امام خمینی(ره)

پایگاه صالحات - راوی : اخوی شهید هادی چهره خند

1

ماجرا به این صورت بود که عرض میکنم  :

فرمانده یکی از گردانهای لشگر خواب بوده ، از خواب بیدار میشه ،  بعد قلم و کاغذ میخواد و به شدت شروع میکنه به گریه کردن وبدنش میلرزه ، عرق میکنه .

بچه ها ازش میپرسن چی شده  ، میگه کاغذ بیارید ، آقا حضرت امام زمان 210 تا اسم به من داد ، این 210 تا اسم همشون شهید میشوند . کاغذ می آورند و این کاغذ نوشته میشود :

2

32 تا اسم با شماره پلاک یادش میاد ، دسته بندی هم میکنه میگه گردان شهادت 1 ، گردان شهادت 2 ، گردان شهادت 3 .گردان اسم گذاریه ولی پلاکها پلاکهاییه که گردن بچه ها بوده .  همه مال یه گردانن ؟ نه ؛ بعضی ها مال واحدهای دیگر هستند  .

میگویند آقا بقیه اش را بنویس ، بقیه اش یادش نمیاد ؛ این 32 نفر اسامی یادش میاد با شماره پلاکشون . این لیست درست میشه ،حالا 32 نفرند که میدونند اینها شهید میشوند .

دو نفر از بچه ها میافتند این افراد را پیدا می کنندد . بچه های قزوین هستند بچه های کرج هستند ولی بیشترشون مال لشگر محمد رسول الله (ص) تهران هستند .اینها را جمع می کنند دور هم ، یه دفتری برمیدارن و آدرس بچه ها رو توش می نویسند ، با همدیگه رفیق میشن ، میگن فلانی خواب دیده که شماها شهید میشین ،

3

اینها با هم ارتباط برقرار می کنند و شروع می کنند یکی یکی به فیض شهادت نائل شدن ؛ یکی از این بچه ها که یکی از اخوی های بنده است الحمدلله رب العالمین ، من دو تا از برادرانم شهید شدند ، اولی مهدی ( بزرگه ) و هادی چهره خند ؛ هر دو وقتی شهید شدند 23 سال شان بود . این هادی چهره خند مسئول این میشه (چون ارتباط داشتند باهم )که اینها وقتی شهید میشدند از جنازه هاشون هم تصویر میگرفت و می آمد و آلبوم را باز میکرد و پشت تمام عکساشون می نوشت فلانی در تاریخ فلان شهید شد و این لیست یواش یواش تکمیل شد .

از این 32 نفر ، 31 نفرشون تا به امروز در جنگ شهید شدند ، یک نفرشون فقط باقی مانده ، اون یک نفر هم جنگ که تمام شد از بچه های محصل دبیرستانی بود ، سه تا برادر بودند که همش جبهه بودند سال چهارمی بودن برای دیپلم . که بعد جنگ اومدن دیپلم شان را گرفتن ، این اول رفت تربیت معلم ، معلم شد تو همین 12-13 سال بعد از جنگ ، بعد دانشکده پزشکی قبول شد . 3 تا برادر بودن که هر 3 با ترک تحصیل رفته بودن جبهه ، هر3 الان مطب دارند و پزشک هستند.و این برادر بزرگوارمان (شهید زنده) الان یک پایش از قسمت ران قطع است .

 

راوی دوم - نفر سی و دوم لیست ( شهید زنده ) :

5

ما یک فرمانده ای داشتیم ، سیدی بود ، خیلی بزرگوار بود ، که ما بهش سید رضی میگفتیم ؛ ایشان ظاهراً 2 روز قبل از عملیات  ، آقا را خواب دیدند که یک لیستی دست ایشان بوده و اون جوری که حالا به نظر من میاد " یک لیستی دست ایشان بود ، امام لیست رو برمیدارن و بعضی از اسامی را علامت میزنند .یا لیست را میخواد به امام زمان بدهد ، از دستش میافته رو زمین و یه مقدار گل میشه ، آقا این لیست را برمی دارند و می زنند به برکه یا رود آبی که جاری بوده و در میارن میگن بچه هایی که اسامی شان این تواست مثل روز اول از مادرشان پاک متولد شدن و خداوند تمام گناهانشان را بخشید ."

بعد ظاهراً جلوی اسامی بعضی ها علامت میزنه که اینها شهید خواهند شد و بعضی ها را هم شاید مجروح زده بود . بعد که ایشان از خواب بیدار شدند ما هر چی به سید رضی گفتیم ، اصرار کردیم که چه کسانی را علامت زد و چه کسانی را مشخص کرد ایشان نگفت .

گفت که این یک رازی است که من نمی تونم به کسی بگم . لیستی هم که بوده وجود واقعی داشته که بعداً به دست شهید هادی می افتد و شهید هادی ظاهراً اینگونه بوده که هر کس که شهید میشده جلوی اسمش علامت میزده ( این جور که من در جریان هستم ) تا روزی که خود شهید هادی به شهادت میرسد . البته من این را نقل قول از داداش ایشون حاج رحیم میگم که شهید هادی آخرین نفری بود که تو این لیست به شهادت میرسد .

4

شهید هادی تمام اسامی شهدا را که امام زمان مشخص کرده بود را یادداشت کرده و عکساهایشان را هم گرفته بود که من بعضاً که به تهران می آمدم می رفتیم خونه شهدا ، یعنی هادی منو می برد خونه شهد ایی که تو این لیست بودند و شهید می شدند . و ظاهراً آخرین نفری هم که شهید شده خود شهید هادی بوده که حالا ظاهراً میگویند اسم منم تو لیست بوده ، من نمیدونم  .

یک تحولی ایجاد کرده بود ، نامه را که آن صبح شهید سید رضی آمد به ما گفت ما خیلی بیقراری کردیم ، خیلی زیاد ، یعنی همه اون دسته بیقرار شده بودن ، اصلاً یک حالت روحانی ، یک حالت عرفانی دست داده بود که هیچکس نمی توانست آرام باشه . یعنی اون روز همه ما بلا استثناء گریه کردیم  و نمی دونستیم امام زمان روی چه کسی دست گذاشته . آیا ما شهید خواهیم شد ، آیا ما شهید نخواهیم شد و عجیب بود اون حال که من نمی تونم تصور کنم که چه حالی بود یعنی واقعاً نمیتونم .

الان تو این مرحله نمی توانم حال اون روز را تصور بکنم که چی بود ولی آنقدر می توانم بگویم که خودمون هم به نظر سبکبال شده بودیم ؛ وقتی میگفت امام این نامه رو زده توی آب و گناهان بخشیده شده ما هم خوب آنموقع سن مان زیاد نبود ، اون موقع 22 سال سن داشتیم و معمولاً بچه های ما هم تو همین رده سنی بودند ، 18 بودیم تا سن 23-24 ساله ، زیاد سنی نداشتیم ، ولی عجیب احساس سبکی احساس شادی میکردیم از اینکه امام ما را پذیرفته ، از اینکه امام ما را سرباز خودش حساب کرده ، یک حال عجیبی بود یعنی واقعاً یک حال عجیبی بود که من نمی تونم توصیف بکنم اون چه حالیه .

بعد هر بار که تهران می آمدم و هادی اگر جبهه نبود و تهران بود ، به اتفاق هم میرفتیم خونه بچه هایی که در این لیست بود ، از اون لیست هم عکس گرفته بود و توی آلبوم عکس خودش هم داشت ؛ بعد هر کدوم که شهید میشدن جلوشون یک علامتی میزد بعد تاریخ شهادتش را هم می نوشت ،محل شهادتش را هم مینوشت بعد با هم میرفتیم خانه آن شهید ؛ بنابراین من بیشترین ارتباطم با شهید هادی بوده .

 

تو این عکسها

6

شهید مهدی ساریخانی ، شهید عباس جانشین فرمانده گروهان بود ،

7

شهید جعفر ، شهید حمید کل حسین که تنها فرزند خانواده بود که خداوند در سن پیری به پدر و مادرش عنایت کرد .که آن جمله اش هم معروفه که به مادرش گفت : آیا می خواهی من تو این دنیا دستت رو بگیرم یا تو آن دنیا ؟

که مادرش فرمود : آن دنیا .

و بار آخری بود که رفتن و شهید شدند .

به احتمال زیاد سعادت نداشتیم ، البته من خودم یادم هست که قبل از اینکه وارد عملیات بشیم من همیشه با خدا شرط می گذاشتم ، میگفتم خدا یا زنده برگردیم یا شهید ، نه اسارت دوست داریم نه دوست داریم مجروح بشیم ، همش هم به خدا میگفتم ، تو هر عملیاتی ، تو هر قضیه ای می شد من همیشه این قرارداد را با خدا میکردم و همیشه فکر میکردم که هر چی میگم خدا گوش می دهد و حتماً اجابت میکند . یعنی من به این درجه فکر میکردم اینگونه هستم ، اون روز آخر که تو نماز ظهر و عصر بود که قرار بود بعد از ظهرش راه بیافتیم ، فکر میکنم روز 12 آبان بود که من 13 آبان مجروح شدم ، اون روز ظهر ، نماز آخری که خوندیم این جمله مولا را گفتیم که" الهی رضاً برضائک، تسلیماً لأمرک " این رو گفتیم ، بنظرم آمد که یه سروشی آمد که چرا صادق نیستی تو حرفات ؟ تو اگه تسلیم امر خدا هستی چرا برای خدا تعیین تکلیف میکنی ؟ چرا میگی شهید ؟ چرا میگی سالم برگردم ؟ شاید خدا دوست داره تو مجروح بشی .شاید دستت رو قطع کنه ، شاید پایت رو بگیره . چرا تعیین تکلیف میکنی ؟

آنجا بود که ما به خدا گفتیم خدایا ما راضی هستیم ، هر چی تو گفتی ما همانیم ، هر چی تو گفتی ، می خواهی دست ما را بگیری میخواهی پاهامان رو بگیری میخواهی قطع نخاع مان کنی میخواهی اسیرمان کنی ، هر چی تو گفتی ما همانیم ؛ و شاید حالا سعادت را از ما گرفتند و نتونستیم بریم البته ناامید نیستیم ، در شهادت بسته نیست .

ولی نمیدونم چه سری یه .چون من خودم رو لایق نمیدونم بگم که خداوند ما را نگه داشته بعنوان ذخیره ای برای آینده ، نه من بعید میدونم چون من اون لیاقت رو ندارم .

یکی از شهدای لیست یادم هست ، اسمش جابر بود فامیلیشو نمیدونم فکر میکنم 17 سالش بود هنوز محاسنش نروییده بود هنوز صورتش مو نداشت؛ البته ، سر مزارش هم رفتم ، یادم هست که ایشون اصلاً به مرخصی نمیرفت ، یکی دو بار که باهاش صحبت کردم گفتم شما چرا مرخصی نمیری ؟ پدرت ، مادرت ، خانوادت منتظرهستند .

ایشان گفت : از تهران که آمدم بیرون با تهران خداحافظی کردم و تا روزی که شهید نشم برنمیگردم .

من بهش گفتم شهادت که دست خداست ما ادای وظیفه میکنیم ، خدا خواست شهید شدیم نخواست باید برگردیم .

میگفت :نه من با خدا عهد کردم .

تو عملیات که بودیم تو مرحله اول ( که تو همین مرحله اول هم 2-3 بار حمله کردیم ، عقب نشینی کردیم ) تو یکی از همین محورها بود که من و شهید جابر تو کمین نشسته بودیم ، تو محاصره هم بودیم و غذا هم نداشتیم ، گردو داشت ، گردو جمع کرده بودیم و گردو میخوردیم دیدم خیلی ناراحته ؛ گفت دیدی من شهید نشدم .دیدی من چطور میخوام برگردم .

من تو مرحله اول مجروح شدم و برگشتم شنیدم که ایشون تو مرحله سوم پای قله کانی مانگا شهید شده .

یکی دیگه از شهدای لیست شهید کل حسین بود که تنها فرزند خانواده بود اونم پدر و مادرش در سن پیری خداوند به ایشان بچه داده بود ؛

آن طور که نقل قول شده و من هم از مادر شهیدش شنیدم ، مادرش میگه :

روز عاشورایی بود و تعزیه ای اجرا میکردند تو نازی آباد ؛ میگفت من رفتم تو تعزیه  گفتم خدا یعنی چی میشه این همه بچه است یک بچه هم به من بدی منم به عشق تو اونو بفرستم که شهید بشه .این رو اون روز با خدا عهد کردم و خداوند بعد از این قضایا به من بچه داد و من سنم اون موقع 45-50 سال بود و شوهرم هم 70 سال سنش بود و ما اصلاً بچه دار نمیشدیم ولی خداوند به ما بچه داد .

تا اینکه این شهید والا مقام قبل از شهادتش مادرش بهش گفت پسر کجا میری ؟ ما تنهاییم ، ما فقط تو رو داریم ، عصای دست ما باش ، یک جمله ای شهید به مادر گفت که :

8

مادر میخواهی تو دنیا عصات باشم یا تو آخرت عصات باشم ؟

هر چی تو بگی من میگم چشم ، اگه میخواهی من همین جا می مونم اگه میخواهی من برمیگردم میرم .

مادر گفت : نه من تو آخرت میخواهم که عصای من باشی و رفت و دیگه برنگشت .

والسلام

 

تبدیل فایل تصویری به متن توسط آقای داداشی

دانلود فایل تصویری با کیفیت متوسط : حجم فایل 9  مگابایت

.




برچسب ها :

 

پایگاه صالحات - در خردادماه 1377 مقام معظم رهبری ph-10404در سفر استانی به مازندران، به آمل نیز سفر نموده که مورد استقبال آیت الله حسن زاده آملی قرار گرفته و ایشان هدیه نفیسی به ایشان تقدیم می دارند.شرح ماوقع از زبان حجت الاسلام والمسلمین صمدی آملی یک روز پس از سفر حضرت آیت الله خامنه ای به آمل :

 

این رساله شریفی که دیروز در استقبال از مقام شریف و منیع رهبری عظیم‌الشأن، حضرت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) تقدیم ایشان فرمودند و هدیه فرمودند، به اسم ، انسان در عرف عرفان.

در این رساله حدود 24 واقعه از وقایع مکاشفات نفسانی حضرت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) در اینجا ذکر شده. که ایشان می‌فرمودند که من بنا داشتم که این رساله بعد از من چاپ بشود نه الان.

در یکی از وقایع این رساله می‌فرماید که آیه مبارکه «و اذا الوحوش حشرت» برای ایشان متمثل شده که تمام ارواح انسان‌های موجود و افرادی که الان هستند، همه را به ایشان نشان بدهند که این‌ها چی اند؟ این ها کی‌اند؟ که شما به عنوان ولی حق در بین این‌ها هستی بدانید مردم که هستند؟ چگونه‌اند؟

باید اولیای او به عالم آگاهی داشته باشند، به اسرار وجودی عالم آگاه باشند ، منتهی کتومند، که در تمام این 24 واقعه شرح شده در رساله، تمام جاها نیمه کاره است، هیچ جا حرف به آخر نرسیده.

اسراری است در این رساله، چهل و شش اصل در این رساله آورده‌اند. که اصل چهل و پنجم آن در مورد عالم ذر. عالم ذر که چه اسراری در این جا به وقوع پیوسته، و اسرار دیگر و حقایق دیگری که در این جا آمده است.

حضرت استاد علامه (آیت الله حسن زاده آملی) روحی فداه، سرور من، من و شما، صد سال بعد هم ایشان را بشناسیم خیلی حرفه، هزار سال بعد هم بیایند ایشان را بشناسند خیلی حرفه، و چقدر باید بگذرد که تا چه کسانی بیایند و رشته‌ها طی کنند و چه و چه، و بعد ایشان را بشناسند نمی‌دانم، این‌ها چه زمانی واقع می‌شود؛ و آیا در زمان معاصر ما کسی هست که به تمام حقیقت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) پی برده باشد؟ نمی‌دانم. هست؟ نیست؟ ان شاء الله که هست، به لطف خدا .

خوب اگر نبود آمدن دیروز حضرت مقام معظم رهبری این رساله را چه وقت باید ما زیارت می‌کردیم؟

چرا باید یک رهبر بزرگوار کشور را که تمام مردم با ایشان کار دارند، در حد یک کشور کار داره، در سرحد جهان کار داره، هر روز باید روزنامه‌ها را ببینه و ... حرف از یک مثلاً مسافرت‌ها اینطور ی نیست که حالا آدم یک رهبری را بیاره در یک شهری ، حالا یک چهار تا پارچه‌ای بزنیم که حالا آن‌ها هم طبق احترام مادیه، طبیعیه، ظاهریه. یک مهمان می‌خواهد بیاید شما حیاط تان را جارو می‌کنید و ... ، این پذیرایی متعارف است، این پذیرایی مهمان نیست. این پذیرایی آن حقیقت مهمان نیست.

اما می‌خواهیم به این مهمان یک هدیه‌ای بدیم که این هدیه جان مهمان را، این هدیه حقیقت مهمان را، این هدیه ذات مهمان را، با او ارتباط وجودی داشته باشد، حالا چکار کنیم؟F-1

خدایی‌اش درست است که مقام معظم رهبری دیروز آمدند برای آمل، اما این سفر، سفر یگانه ایشان است تا حال، حالا از این به بعد نمی‌دانم، شاید برای ایشان همچنین سفری پیش بیاید یا نیاید، نمی‌دانم. دیگر از این به بعد را باید ببینیم چه پیش می‌آید، اما تا حال ایشان به عنوان رئیس جمهور و رهبری به همه جا رفته‌اند، به سراسر کشور تشریف فرما شده‌اند و همه جا مردم به زیارت ایشان آمده‌اند، لیکن هیچ مسافرتی مثل مسافرت دیروز ایشان نیست، چرا؟ برای این که این رساله آمده، حالا رساله را الحمدلله همین دیروز داده شد که ان شاء الله با یک کیفیت خوبی در تهران هر چه سریع‌تر چاپ بشود و به دست شما برسد. از ناحیه ایشان قول هم دادند که یعنی آقایانی که همراه مقام معظم رهبری بودند قول دادند که عن قریب، به سرعت این رساله در بیاید و در دسترس قرار بگیرد .

حالا عزیزان این سفر را، سفر مقام معظم رهبری به شهر آملتان را، این سفر یک سفری که حالا رئیس یک کشوری بخواد بیاد به یک شهری یک سری بزنه این نپندارید. این نیست. آن چه که دیروز به وقوع پیوسته این است که آن جان پاک، آن ذات باطهارت آقای مقام عظیم‌الشأن رهبری، باعث شده که این رساله خودش را در بیاره. این پری رویی تاب مستوری نداشت.

این را دیروز مقام معظم رهبری آمدند، این را صیدش کردند، باید دیروز مقام معظم رهبری را به عنوان یک شکارچی که به شکار رساله انسان در عرف عرفان آمده است باید به حساب بیاریم.

خوب این روش شریف آقا (آیت الله حسن زاده آملی) که الان این اصلاً در کشور یک بابی باز کرده، که آقای مهمان که برای شما می‌آید، شما یک هدیه‌ای بدهید که مربوط به جان مهمان باشد.

این سفر دیروز مقام معظم رهبری، سفر مملکتی می‌خواهید اسمش را بگذارید، بله هست، سفر برای سر زدن مردم یک شهر درسته، اما بنده اسم این سفر را می‌گذارم سفر عقلانی، سفر ملکوتی، سفر باشد که در این سفر، هم آقای مسافر و هم میهمان برای صاحب‌خانه چیزی را به هدیه ببره، که هدیه مهمان چیه؟

خوب شیرین آقا (آیت الله حسن زاده آملی) حرف زده «با سلام و دعای خالصانه و ارائه ارادت بی پیرایه جاودانه»، که این‌ها همه اصطلاحات را آقا روی حساب بکار بردند. فرمود : اگر یک میکرون در آقای خامنه‌ای غل و غش، ناخالصی، غل و غش و و (هر تعبیری می‌خواهید)، یک میکرون، یک میلیونوم، یک هزارم این‌ها در ایشان می‌دیدم نمی‌آمدم، چه کار دارم؟ با ملک و ملکوته، فوق ملکوته! فرمود من با جبرئیل خدا کاری ندارم. با عزرائیل خدا کاری ندارم. این است که می‌فرماید : ارادت بی پیرایه. بله! چون قلب صافی داری، چون جان پاکی داری.

دو سه سال قبل بود. منزل یکی از دوستان، عزیزان، مجلس روضه‌ای بود به جهت شهادت حضرت جناب بی بی علیها سلام، که آقا (آیت الله حسن زاده آملی) در اون مجلس تشریف فرما شدند، در بین راه، به یک مناسبتی، حرف از مقام معظم رهبری شد، ایشان (آیت الله حسن زاده آملی) این جمله را می‌فرمودند : «آقا من کاری نه به جبرئیل دارم، نه به عزرائیل دارم، نه به ملک و ملکوت دارم، من گرفتار دل و شه جان دلبرم».

حرفشون اینه که من نه مرد این ور و نه مرد آن ور هستم. ان الدنیا (این ور) حرام علی اهل الاخره (برآن وری ها) و الاخره (آن ور) حرام علی اهل الدنیا (برای این وری ها، این ور یعنی دنیا و آن ور یعنی آخرت) اما و کلاهما حرامان علی اهل الله. این یک جمله حضرت آقا (آیت الله حسن زاده آملی) که من نه مرد این ور و نه مرد آن ور، من گرفتار دل و شه جان دلبر، این متن حدیث است، حدیث شریف است. حدیث می‌فرماید : عده‌ای اهل این ورند، دنیایی‌اند، این‌ها قیامت ندارند. عده‌ای اهل آن ورند، بهشتند، حورالعین می‌خواهند، این‌ها دنیا ندارند. اما اهل الله، نه اهل دنیایند، نه اهل آخرتند. من نه مرد این ور، نه مرد آن ورم، من گرفتار دل و شه جان دلبر هستم.

اون که با یک سجده‌ای عوالم طی می‌کند و عوالم و عوالم و عوالم، اون که دیگه حالا ما جمع بشویم بگوییم آقا آقا و ... برای ایشان چه ارزشی داره؟

این را که فرمود : (آیت الله حسن زاده آملی) من یک میکرون اگر در این شخص خدای نا کرده، غل و غشی ناخالصی چیزی می‌دیدم نمی‌آمدم. بله این جوری است. پس حالا که می‌آیم و این کتاب را که باید بعد از حیات خودم چاپ کنم نه الان، این را دارم تقدیم ایشان می‌کنم، الحمدلله رب العالمین، معلوم است که جان خیلی خوب است، و چه شیرین در این جا فرمودند : آقای مهمان باید برای صاحب‌خانه هدیه ببره، چه این که صاحب‌خانه هم باید به مهمان پذیرایی کنه. این مهمان که برای این آمل که صاحب‌خانه بود، مهماندار بود، چه آورده؟ حضور باهر النور آورده، حضور باهر النور. یک حضوری که این حضور یک نوری را به درخشش در آورده، کدام نور را؟ رساله انسان در عرف عرفان را دارد درخشش می‌دهد.

این زحمتی که آقای خامنه‌ای کشیدند دیروز، این خدمتی که دیروز مهمان شما به شما و به کل کشور و به کل جهان کردند چه بود؟ این بود که یک رساله‌ای را که پری رویی بود و تاب مستوری نداشت، آمدند دیروز از مستوری در آوردند. این حضور باعث شده که این نور انسان در عرف عرفان درخشان بشود، این در بیاید، این آفتاب طلوع کند، این خدمتی بود که ایشان کرد. برای اینکه این رساله پنهان شده بود.

مگر آقا (آیت الله حسن زاده آملی) کم کتاب داشتند مگر آقا کم رساله‌ها داشتند؟ چطور شد این رساله را باید به ایشان تقدیم بکنند؟

چه عجیب که داشتند این مقدمه را که برای رهبری مرقوم می‌فرمودند، توفیقی شد و خدمت ایشان تشرف پیدا ‌کردیم ، گفتند : استخاره زدیم به قرآن که ببینیم این رساله را بدهیم به آقا یا نه؟ سوره لقمان آمد : «بسم الله الرحمن الرحیم - الم - تلک آیات الکتاب الحکیم - هدی و رحمة للمحسنین ».

آخر نه این که جناب لقمان به حکمت شهرت دارند، این آیاتی که (بنده دارم به تناسب این‌ها) در این رساله شریف انسان در عرف عرفان که یک کتاب حکیم الهی است، که آقا (آیت الله حسن زاده آملی) از این رساله تعبیر بردند به «اثر نمونه دوران»، که در این دوران شما بخواهید یک کتابی را به عنوان نمونه انتخاب بفرمایید، این رسالهhasanzade1

این کتاب، این آیات کتاب حکیم می‌خواهد برای چه کسی تجلی کند؟ هدی و رحمه لل آقای محسنین. این آقای بزرگواری که محسن است، پاک است، جان پاکی دارد، «هدی و رحمة للمحسنین».

حالا این مهمان کیست؟ الحمدلله رب العالمین، این مهمان یگانه دوران است. آن جا فرمود : «این رساله ما، در این دوران، یک اثر نمونه دوران است». این رساله نمونه دوران را به چه کسی داریم تقدیم می‌کنیم؟ به یگانه دوران تقدیم می‌کنیم.

آن وقت بنده برداشتم این است که، چون این رساله با این مهمان، با هم دیگر، یک مناسبتی بین شان وجود داشت، آقا فرمودند که : «به پیشگاه مبارک آن ولی به حق»، خیلی هم حرف است، آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است. این رساله که عنوانش چیست؟ انسان در عرف عرفان.

اگر سوال بکنیم آقا، الان در این ایران ما، در این جهان ما بخواهیم یک چند نفری را پیدا کنیم که عرفان به این افراد، می‌گوید انسان، بخواهیم برای ما، بفرمایید مصداق آن کیست؟ می‌فرمایند : رهبری معظم انقلاب، ایشان به عنوان مصداق این رساله است. آن هم مصداق بارز رساله است، بارز یعنی آشکار.

این هم آقا تعمد دارند روی کلمه بارز، خودشون (آیت الله حسن زاده آملی) فرمودند که آقا، این هشت سال ایشان رییس جمهور بودند، الان هم هشت نه سال رهبر هستند، الحمدلله رب العالمین یک کلمه حرف اگه کسی دارد، ایشان یک جایی دست خیانتی، یک مثلاً اختلاسی، یک چیزی برای خودش، برای زن و بچه‌اش، برای دودمانش، مثلاً دستی به کار برده است، نه. که عرض کردم، فرمود اگر یک میکرون در ایشان غل و غش می‌دیدم نمی‌آمدم. الحمدلله جان پاک است. الهی شکر.

حالا شما نفرمایید که بله آقا، این که دیگر نیاز نیست حرف زدن این جوری که، برای این که این همه مردم شعار می‌دهند، خیلی خوب، بله، اما الان بنده و شما از مقام معظم رهبری، از ایمان ایشان، از آن خلوت ایشان، از آن تقوای ایشان، از آن باطن ایشان، از سّر ایشان، چه اطلاعی داریم؟ همین اندازه که ما یک ظواهری می‌بینیم. الحمدلله رب العالمین

اما کسی را که ملک و ملکوت را بگوید من کاری ندارم، که من فقط با خدای خودم کار دارم، ایشان بخواهند حرف بزنند، تعریف کنند، تمجید کنند ایشان، این حرف چیز دیگری است، این یک لذت دیگری دارد، این یک حساب دیگری دارد.

این هدیه ای که دارم به تو می‌دهم با کمال ابتهاج و انبساط دارم می‌دهم، مبتهجم، اصلاً چقدر الان دارم کیف می‌کنم که الحمدلله یک کتابی را دارم به یک کسی می‌دهم که لیاقت دارد، شأنیت دارد.

لطف بفرمایید آقا (علامه حسن زاده آملی) را در دیدگاه‌های سیاسی و گروهی وارد نکنید که چطور شده آقا الان انقلابی شده ؟ این طوری حرف نزنید سرور من . آن موقعی انقلابی شده بودند که در سال 42 که طلبه جوانی بودند و مشرف شده بودند به قم ، و رفتند به فیضیه و مسجد اعظم ، در سخنرانی امام خمینی (ره) شرکت کردند و بعد از سخنرانی امام، طلبه ها را گرفتند و زدند . آن موقع حضرت آقا (علامه حسن زاده آملی) باتون می خوره و بیهوش میشه و بین شهدا می افتد . و نزدیک بود که ایشان را به عنوان شهدا مسجد اعظم ببرند و دفن کنند که یک بنده خدایی دید که ایشان یک جنب و جوشی میخوره و ایشان را نجات می دهند .

 

تقدیم نامه علامه حسن زاده آملی به مقام معظم رهبری که در ابتدای کتاب انسان در عرف عرفان آمده است

ph-10443

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین

با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنه‌ای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف)، این اثر نمونه دوران را اعنی، رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم می‌دارم و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.

یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.

20/3/1377 حسن حسن زاده آملی

 

تایپ و ویرایش فایل صوتی توسط (پایگاه صالحات) آقایان سرکانی و عباس.

دانلود فایل صوتی سخنان حجت الاسلام صمدی آملی: 2.2 مگابایت

 




برچسب ها :

پایگاه صالحات - حجت الاسلام دانشمند : اگر من از مظلومیت رهبر بگویم شاید دلتان خون بشود ، خیلی مظلومند ایشان .

این موضوع را من با یک واسطه می گویم . با یکی از محافظ های آقا در حرم امام رضا روبروی ضریح ، دو به دو با هم بودیم .

گفتم از آقا چه خبر ؟

میگفت ما روزهای دوشنبه ، ( این را میگفت و گریه میکرد ) می رویم سرکشی میکنیم به خانواده شهدا . آقا می فرمودند به خانواده شهدا نگویید که ما می آییم که به زحمت نیافتند .

یک ربع قبل آقا در ماشین هستند ما درب میزنیم و میگوییم آقا می خواهند تشریف بیاورند منزل و یک سلام و علیکی با مادر و پدر شهید نمایند .

یکبار رفتیم درب خانه دو شهید ، من خودم رفتم دیدم درب باز است و آب و جارو کرده اند . درب زدم ، مادر شهید آمدند دم درب و گفتند : آقا کو ؟

گفتم : کدام آقا ؟

گفت : مقام معظم رهبری کجاست ؟

گفتم : شما از کجا می دانید ؟

شروع کرد به گریه کردن ، گفت دیشب خواب بچه هام را دیدم ، بچه ها آمدند گفتند خوش بحالت ، فردا سید علی می خواهد بیاید خانه تان .

به اینجا که رسید ، مقام معظم رهبری هم رسیدند به درب خانه .

imamrah_

بعد مادر شهید گفت من خواب دیدم که امام هم تشریف آوردند و گفتند فردا آقا سید علی آقا می خواهند بیایند ، ما هم تبریک می گوییم . و یک مطلبی هم امام فرمودند و پیغام دادند که من به شما بگویم .

مقام معظم رهبری فرمودند چه پیغامی ؟

مادر شهید گفتند : امام فرمودند سلام ما را به آقا سید علی آقا برسانید و به ایشان بگویید اینقدر از خدا طلب مرگ نکن ! فرج نزدیک است ان شاءالله .

agha-7

آقا خیلی گریه کرد .

حجت الاسلام دانشمند : مظلوم است آقا . یک کاری نکنیم که اگر گره ای نمی توانیم باز کنیم ، لااقل گره بر گره نیاندازیم .این واقعاً ظلم است ، خدا نمی بخشد .

در این دنیا مرکز شیعه فقط ایران است . افغانستان ، پاکستان ، مصر ، عربستان و عراق را ببینید . در ممالک اسلامی کجا شیعه همه کاره است ، ایران مرکز شیعه است ، دل امام زمان به شما بسته شده و امید امام به شماست .

خدایا رهبر مظلوم و با کرامت انقلاب را بحق امام زمان محافظت بفرما .

 

دانلود فایل تصویری : 1.81 مگابایت

 




برچسب ها :

آیا حضرت مهدی سربازان خود را از نسل جمهوری اسلامی انتخاب می کند ؟ جواب داد : بله .آیا انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای مورد عنایت شما بود ؟ فرمودند بله مورد عنایت من بود .

 

پایگاه صالحات - آیت الله مهدی احدی (شاگرد حضرات آیات بهجت ، حسن زاده آملی ، جوادی آملی ، وحید خراسانی و ...) : Image_00001

جمعی در 27 خرداد 1372 (مطابق با روز پنجشنبه 26 ذی الحجه 1413) به محضر آقا ولی عصر (ارواحنا له الفداء) می رسند .

این مطلب از قضایایی است که مسجل است برای ما و برای دوستان ما در مسجد .

به خود مقام معظم رهبری هم گفته شد . البته راضی نبود پخش شود . ولی ضرورت هایی که دیدیم ، ما هم یک وظیفه ای داشتیم .

من اینجا این نامه را می خوانم .

گفت : نزدیک باب السلام شدیم ، دیدیم سید بزرگوار نورانی آمد .

سلام کردیم ، جوابی نشنیدیم . شاید جواب سلام را داد ولی ما متوجه نشدیم .

عرض کردیم سید بزرگوار ، سؤالاتی داریم ، اجازه می دهید ما سؤالاتمان را مطرح کنیم ؟

فرمودند سؤالاتتان را بپرسید .

سؤال اول : شما را در مدینه می توان دید ؟

لبخند زد . فرمود تا چه کسی باشید ؟

نماز را شروع کرد و ما به او اقتدا کردیم .

سؤال دوم را پرسیدیم : برای دیدن آقا چه باید کرد ؟

در جواب فرمود : شما اصرار نورزید . همین که علاقه دیدار آقا را دارید ، ثواب را می برید .

سؤال سوم : برای ظهور شما چه باید کرد ؟

فرمود دعا کنید .

سؤال چهارم : ظهور شمارا چگونه زمینه سازی کنیم ؟

فرمودند : آنچه که اهل بیت فرمودند عمل کنید .

بحث دین ، لا یبقی منه  الا اسمه

هر وقتی که بحث اصالت دینی شود ، بحث فشار مطرح می شود .

سؤال پنجم : کجا و چگونه باید شروع کنیم ؟

آقا فرمود : بچه های خود را خوب تربیت کنید ، تا امام زمان سربازان خود را از نسل شما انتخاب کند .

سؤال ششم : آیا حضرت مهدی سربازان خود را از نسل جمهوری اسلامی انتخاب می کند ؟

جواب داد : بله .

سؤال هفتم : آیا انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای مورد عنایت شما بود ؟

فرمودند بله مورد عنایت من بود .

880

سؤال هشتم : اگر بخواهیم حافظ کل قرآن بشویم ، چه کنیم ؟

آقا فرمود : اگر متوسل به مادرم فاطمه (سلام الله علیها) و اهل بیت (علیهم السلام) شوید ، حافظ کل قرآن می شوید .

سؤال نهم : اگر بخواهیم اهل بیت از ما راضی باشند چه کنیم ؟

امام به حدیث امام صادق بسنده کرد .

فرمودند : به حدیث امام صادق عمل کنید ." كونوا لنا زينا و لا تكونو علينا شينا " ، برای ما خوار نباشید برای ما زینت باشید .

یک سؤالی کرد که امام گریه کرد ، جواب نداد . من می دانم اگر این سؤال را عرض کنم ، قلب ها می شکند . و آن سؤال این است که گفت آقا ، گفت بله .

سؤال دهم : آقا ، قبر مادرت فاطمه (سلام الله علیها) کجاست ؟

آقا گریه کرد . از درب باب السلام با ناراحتی داشت می رفت .

گفتند : آقا بایست تو را به خدا .

یک نوری آقا را گرفت و رفت . دیگر نگاه نکرد .

والسلام

 

با تشکر از آقای آرش نیا بخاطر در اختیار گذاردن فایل های صوتی آیت الله احدی .

 

تبدیل فایل صوتی به متن : آقای سرکانی

 

دانلود فایل صوتی : 517 کیلو بایت

 




برچسب ها :

 

پایگاه صالحات - سخنان آیت الله احدی :

 

مطلبي را به شما عرض ميكنم شايد نشنيده باشيد .جناب آقاي صديقي شب فاطميه روي منبر در بيت ايشان (بيت رهبري) كه آقاي رييس جمهور نشسته بود،آقاي هاشمي بود ، سران مملكتي بودند ، قوه قضاييه ، همه بودند.آقاي صديقي روي منبر اين مطلب را گفتو آن را نتوانست تمام كند .همين كه خواست تمام كند فرياد گريه جمعيت و حضار بلند شد .

ديدند اين جمعيت بسوي آقا دارند حمله ميكنند كه به عنوان تبرك به ايشان دست بزنند .آقا را بردند و ديگر نتوانستند جمعيت را اداره كنند .

وآن مطلب اين بود :

 

من همه ساله مكه كه ميرفتم قبل از رفتن به مكه به محضر آيت الله بهاءالديني ميرسيدم و توصيه ميخواستم از ايشان.ايشان به من توصيه هايي ميكرد و من اين توصيه ها را در سفر مكه عمل ميكردم . بعدهم كه داشتم ميامدم ، يك عمامه اي يا چيزي را براي ايشان هديه ميخريدم .

اين دفعه كه رفتم محضر ايشان اين مطلب را فرمودند :

شما وقتي كه ميرويد مسجدالنبي از قسمت جنوب شرقي مسجد ، از آن قسمت هفت قدم ميايد به جلو و قسمت بعدي را هم گفت كه من نميتوانم دقيق به شما بگويم . به خاطر اينكه ايشان اين را به وديعت پيش من گذاشت . آن وقت از دو طرف به من دستور داد

وقتي كه قدم زدي آمدي جلو رسيدي به آنجا ،آنجا بنشين و اين ذكر سبعه را بگو. اين ذكر را كه گفتي انشاءالله به حوائجت خواهي رسيد .

ذكر سبعه عجيب است ، علامه حسن زاده آملي بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذكار سبعه را دارد كه اينها را از آسيد علي آقا قاضي گرفتند . ذكر سبعه واقعاً يك ذكريست كه معجزه ميكند در نفس انسان عجيب معجزه ميكند .

آقاي صديقي مي گويد ، عرض كردم: آقاي بهاءالديني چه وجهي دارد كه من بايد آنجا بنشينم و اين اذكار سبعه را بگويم. چه وجهي دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم .

حالا همه دارند مثل شما گوش ميدهند همه دارند دقت ميكنند آقاي صديقي چه ميخواهد بگويد .

گفت : وجهش اين است كه دارم به شما ميگويم فقط پيش شما بماند .

وقتي كه حضرت زهرا سلام الله عليها آمد براي دفاع از علي ابن ابيطالب عليه السلام بدنش خون آلود بود وقتي كه آمد ، كه داخل مسجد وارد نشد وقتي كه برگشت ديگر توان از او رفت ديگر به گونه اي شد كه ميخواست ادامه راه را بدهد نتوانست ، آنجا نشست و فكر ميكنم كه آن مكان به خون فاطمه سلام الله عليها رسيده است . آنجا حاجتتان را بخواهيد .

فرياد گريه جمعيت بلند شد

بعد آقاي بهاء الديني ميگويد : اين كار را انجام بده .

ايشان ميگويد

من رفتم اينكار را انجام دادم حالا تو نگو آقاي بهاء الديني خودش هم نظر دارد ، نيت دارد ، يا حاجتي دارد .چون خودش مشرف نمي شود .

حالا جالب اين است كه حضار دارند به آقاي صديقي توجه مي كنند ازاعيان شخصيتي مملكت ، و هم آقاياني كه شركت كننده بودند ، ايشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را مي گويد.

گفت : من رفتم مدينه همين كار را انجام دادم ، بعد از اين رفتم مكه ديدم از بلند گو صدا ميزنند : آقاي صديقي دوباره بروند مدينه . من دوباره رفتم مدينه ، چند روزي مدينه ماندم ، وقتي برگشتم به ايران يك عمامه اي خريده بودم رفتم محضر حاج آقا ، رسيدم، تا سلام عليك كردم بدون اينكه حرفي بزنم ،

حاج آقا بهاء الديني فرمودند:

ميداني ثمره ذكر امسال چه بود ؟

گفتم : نه

گفت : نميداني ثمره ذكر امسال چه بود ، نگرفتي؟

گفتم : نه

فرمود :امسال ثمره ذكر شما يكي اين بود كه شما دو بار آمديد مدينه،

گفتم شما مطلعيد من دو بار امسال آمدم مدينه .

گفت : بله آنجائي كه نشسته بوديد ذكر مي گفتيد در آنجا با تو بودم.

اين نوارش دربيت آقا هست،دم در كه مي فروشند ، نوار سه سال قبل فاطميه

بعد برگشت و گفت :

ثمره دوم اينجا بود :

كه تا گفت مجلس به هم پاشيد اينقدرمردم به خودشان زدند وگريه كردند كه آقا تشريف بردند ؛ ديدند كه ديگر نمي شود جمعيت را اداره كرد .

فرمودند : ثمره دوم اين بود كه آن نيتي كه من ميخواستم ، به آن نيت رسيدم ، و آن اين بود

كه امسال مقام معظم رهبري به ديدارامام زمان نائل آمد .

 

 

 

تبديل از فايل صوتي به متن توسط آقاي كامراني.

دانلود فايل صوتي

 




برچسب ها :

روایت خواندنی محافظ امام از افطاری امام

روایت خواندنی محافظ امام از افطاری امام

رمضان سال ۶۵ بود که یک مهمانی افطاری از طرف امام(ره) برگزار شد که همه شخصیت‌های کشوری و لشکری در آن دعوت بودند. بعد از اقامه نماز مدعوین سر سفره نشستند و امام نیز به احترام مهمان‌ها سر سفره حاضر شدند و بعد از صرف یک فنجان آب گرم به رسم قدیم خود نزد خانواده رفته و در کنار آنها افطار کردند.

به گزارش فرهنگ نیوز، وقتی با او تماس گرفتم تا قراری برای مصاحبه بگذارم با کمال میل پذیرفت بدون اینکه بخواهد مثل بعضی از مسئولان کلاس بگذارد.

فارس نوشت ؛ صدایش را که از پشت تلفن شنیدم تصورم این بود با مردی مسن صحبت می‌کنم که حداقل ۷۰ سال سن دارد. نمی‌دانم صدای پخته‌ای داشت که این حس را به من القاء می‌کرد. قرار شد تا برای انجام مصاحبه به دفتر خبرگزاری بیاید. زمانی که وارد دفتر خبرگزاری شد، متوجه شدم که تصورم در ارتباط با سن او اشتباه بود. چند نفری که در این سمت بودند و با آنها مصاحبه کرده بودم همگی زیر ۶۰ سال سن داشتند. سالگرد رحلت بزرگ مردی که امنیت امروزمان را مدیون او هستیم بهانه‌ای شد تا پای صحبت‌های یکی از محافظان امام بنشینیم و خاطرات انقلاب را به همراه وی ورقی دوباره بزنیم.

از او خواستم تا بیشتر از خودش بگوید؛ «کریم بی‌تا متولد ۱۳۴۰ در خانواده‌ای مذهبی و وفادار به امام و انقلاب به دنیا آمدم. اهل و ساکن قم هستم. یکی از برادرانم شهید و دو برادرم نیز جانباز هستند».

* سرتاسر زندگی امام خمینی (ره) برای ما درس زندگی بود

بی‌تا در مورد عشق به امام و انقلاب می‌گوید: «عشق به امام خمینی(ره) و انقلاب از ابتدا به عنوان یک اصل اساسی و نهادینه شده در خانواده ما وجود داشت. من به همراه برادرانم در برنامه‌های تظاهرات و فعالیت‌های ضد رژیم شرکت داشتم. مرحوم پدرم مقلد امام بود و من نیز بعد از رسیدن به سن تکلیف از امام تقلید می‌کردم».

وی در خصوص چگونگی ورودش به تیم حفاظتی حضرت امام(ره) گفت: «در سن ۱۹ سالگی به عضویت سپاه پاسداران در آمدم. اواخر سال ۵۹ بود حکم من برای حفاظت از امام در جماران زده شد. زمانی که متوجه شدم قرار است به عنوان محافظ امام خدمت کنم از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختم و در پوست خود نمی‌گنجیدم.

چند ماهی را در جماران بودم که این مدت با دوره ریاست جمهوری بنی‌صدر همراه بود. بعد از گذشت مدتی به قم بازگشتم و دوباره در سال ۶۲ برای تیم حفاظت حلقه یک حضرت امام دعوت شدم. در تیم حفاظت حلقه یک وظیفه حفاظت از حضرت امام، بیت و منسوبین ایشان را بر عهده داشتم. در آن زمان ۲۲ ساله بودم و تا سن ۲۶ سالگی به خدمت خود در این سمت ادامه دادم».

بی‌تا توفیق خدمت به امام(ره) را از دوره‌های طلایی زندگی‌اش می‌داند و ادامه می‌دهد: سرتاسر زندگی امام خمینی (ره) برای ما درس زندگی بود. امام راحل شخصیتی والا و آسمانی داشت. شخصیتی چند بعدی که صحبت از آن حتی برای ما که از نزدیک با ایشان در ارتباط بودیم بسیار مشکل است.

* رهبریتی که سرنگونی رژیم ۲۵۰۰ ساله را به همراه داشت

مرجع تقلیدی که به اذعان بسیاری از علما اعلم بود. رهبر انقلابی اسلامی بود که توانست رژیمی ۲۵۰۰ ساله را سرنگون کند و برای نخستین بار یک حکومت اسلامی را پایه‌گذاری کند. ایشان ذکاوت و هوشمندی سیاسی بالایی داشت و با توکل استثنایی خود و با همیاری مردم توانست این انقلاب را به پیروزی برساند».

وی دیگر ابعاد شخصیتی امام(ره) را مورد توجه قرار داد و بیان کرد‌: «امام مردی با تقوا، متعبد، عارف و زاهد بود. همانطور که خودشان فرمودند؛ هیچگاه نماز اول وقتشان فوت نشد. حتی زمانی که در بیمارستان بستری بودند با شرایط سخت جسمانی‌ که داشت نماز اول وقتش ترک نشد. شجاعت امام(ره) در حد اعلی بود و می‌گفت هیچگاه نترسیدم و فرماندهی جنگ در آن شرایط که همه دنیا علیه ما بودند با تدبیر و شجاعت امام(ره) پایان زیبایی داشت و هنوز هم که هنوز است ما مهمان سفره تدبیر حضرت امام راحل هستیم».

* روایت خواندنی از اهمیت رهبر کبیر انقلاب به تحکیم بنیان‌ خانواده

بی‌تا درباره چگونگی رفتار امام با همسر و فرزندانشان گفت: «شخصیت امام در خانه و در میان اعضای خانواده شخصیتی متفاوت از آنچه دیگران می‌شناختند بود. ایشان احترام بسیار زیادی برای خانواده و به خصوص همسرشان قائل بودند و ایشان را بسیار مورد تکریم قرار می‌دادند.

امام خمینی (ره) هیچ‌گاه تنها غذا نمی‌خوردند به نوعی باید همیشه در جمع خانواده غذایشان را میل می‌کردند. گاهی که همسر ایشان برای دیدار اقوام یا زیارت به مسافرت می‌رفتند امام(ره) از عروس یا دخترانشان می‌خواستند تا برای صرف غذا ایشان را همراهی کنند.

روزی همسر امام راحل قرار بود که از مسافرت برگردند و زمان رسیدن ایشان به منزل در وقت ظهر بود اما هواپیما تأخیر داشت و چون آن زمان وسایل ارتباطی مانند امروز گسترده نبود خبر تاخیر به امام نرسید و امام تا ساعاتی از عصر صبر کردند تا همسرشان به خانه برسند و بعد در کنار ایشان ناهار را میل کردند».

وی به یکی از مهمانی‌های امام(ره) در آن دوران اشاره کرد و گفت: «رمضان سال ۶۵ بود که یک مهمانی افطاری از طرف امام(ره) برگزار شد که همه شخصیت‌های کشوری و لشکری در آن دعوت بودند. بعد از اقامه نماز مدعوین سر سفره نشستند و رهبر کبیر انقلاب نیز به احترام مهمان‌ها سر سفره حاضر شدند و بعد از صرف یک فنجان آب گرم به رسم قدیم خود نزد خانواده رفته و در کنار آنها افطار کردند».

* نگاهی به بازسازی حسینیه جماران و مخالفت امام(ره) با تجملات

بی‌تا در خصوص اینکه چگونه می‌توان از امام الگو گرفت، این‌گونه گفت: «تمام رفتار و سکنات امام(ره) الگو و برای دیگران درس زندگی بود. ایشان شخصیتی بود که با قاطعیت می‌گفت تا به حال نمازم به تأخیر نیفتاده است.

امام(ره) با عمل به توصیه‌های دین و امامان معصوم، ما را به راه درست راهنمایی و به ما الگوی رفتاری می‌دهد. ایشان آنقدر برای زن و شخصیت او ارزش قائل بود که فرمود از دامن زن، مرد به معراج می‌رود. ایشان بنده‌ای مخلص بود که در رفتارش هیچ غل و غش و پیرایه‌ای نبود. با مردم بسیار صادق و رو‌ راست بود. غذای ساده می‌خورد. از اسراف پرهیز کرده و از کوچکترین فرصت‌ها نیز برای عبادت استفاده می‌کرد. ساده‌ زیستی امام(ره) به عنوان رهبر یک انقلاب بزرگ نکته‌ای بسیار مهم است.

ایشان هیچگاه به ‌دنبال تجملات نبودند. یادم ‌می‌آید زمانی می‌خواستند حسینیه جماران را که امام(ره) دیدارهای خود را در آنجا برگزار می‌کردند، سفیدکاری کنند. حدود چهار الی پنج متر از آن محل را سفید کرده بودند و زمانی که امام متوجه موضوع شدند گفتند نیازی نیست و به همین شکل خوب است».

* زمان رحلت امام (ره) در جماران نبودم

از او خواستم تا درباره روز رحلت امام(ره) صحبت کند، گفت؛ «آن زمان من در جماران نبوده و به قم برگشته بودم. زمانی که اخبار اعلام کرد برای امام(ره) بسیار دعا کنید متوجه شدم که حال ایشان بسیار وخیم است. وقتی که رادیو شروع به پخش قرآن کرد برایم مسجل شد که اتفاق ناگواری افتاده است؛ با همه شماره‌هایی که از تهران داشتم تماس گرفتم هیچ‌ کس پاسخگو نبود. ساعت هفت بود که رادیو به صورت رسمی خبر رحلت را اعلام کرد. انگار دنیا روی سرم آوار شد زیرا با وجود بیماری حضرت امام(ره) هیچ‌گاه به روزی که بخواهم خبر فوت ایشان را بشنوم فکر نمی‌کردم و همیشه امیدوار بودم که ایشان بهبود پیدا کنند».

وی می‌گوید: «همان‌گونه که رهبر انقلاب فرمودند این انقلاب بی‌نام خمینی(ره) در هیچ جای جهان شناخته شده نیست و می‌بینیم که هر کجا بخواهند از ایران حرف بزنند از امام(ره) به عنوان یک ابرمرد یاد می‌کنند. امام خمینی (ره) خشت محکم و سنگ بنای اساسی انقلاب را گذاشت و امروز که انقلاب ما به دنیا صادر شده، همه دنیا بسیج شده‌اند تا این اقتدار را از بین ببرند و برای رسیدن به هدفشان به هر وسیله‌ای متوسل می‌شوند و این دشمنی نشانگر آن است که به لطف خدا ما توانسته‌ایم در عرصه بین‌الملل بسیار قوی ظاهر شویم وگرنه این همه دشمنی بی‌معناست.»

 




برچسب ها :

رونمایی ازیک بازی پس از بازگشت ۱۷۵ شهید

رونمایی ازیک بازی پس از بازگشت ۱۷۵ شهید

کودک نسل امروز فاصله زیادی با دفاع مقدس دارد؛ با انجام بازی نبرد هور با شهدای غواص، مهارت‌ها، توانمندی‌ها و مشکلات رزمندگان غواص، روش‌های شناسایی و تخریب در عملیات‌های آبی آشنا می‌شود.
به گزارش فرهنگ نیوز، در طول ۸ سال دفاع مقدس، شهدای بی‌شماری برای عزت و سربلندی ایران و حفظ اسلام و مکتب عصمت و طهارت جانفشانی کردند و عزت و اقتدار امروز ایران مدیون خون پاک شهداست بنابراین ضروری است نسل امروز از جانفشانی‌های آنها باخبر شود.

بازی نبرد هور یک سرگرمی مناسب و منطبق بر ارزش‌های دینی و ملی برای اوقات فراغت کودکان و نوجوانان است که بر اساس پژوهش و مصاحبه با رزمندگان غواص دوران دفاع مقدس تولید شده است.


این بازی حاصل تلاش تیم‌های فنی، هنری و پژوهشی موسسه مهاد رسانه پژوه شیراز است که از موسسات مرتبط با سازمان فضای مجازی سراج است. ایده اولیه تولید این بازی مربوط به ابتدای سال ۹۳ است که نهایتا در زمستان ۹۳ تصویب و مراحل پژوهش و پیش تولید آن آغاز شد. پس از مطالعه و بررسی جزئیات عملیات های مختلف دوران دفاع مقدس از نظر منطقه عملیاتی و نوع عملیات، ماموریت‌های واحدهای شناسایی و تخریب و مناطق هور و نیزار و آبراه به دلیل جذابیت های ویژه برای کودکان و نوجوانان، به عنوان پایه اصلی طراحی بازی انتخاب شد.

نبرد هور، علاوه بر پژوهش‌های کتابخانه‌ای، بهره‌مند از مشاوره رزمنده دوران دفاع مقدس برادر جانباز جلیل عابدینی (از نیروهای واحد اطلاعات و عملیات لشکر ۱۹ فجر و مربی و راهنمای گردان های غواصی) است.


مخاطب در نبرد هور علاوه بر بازی و آشنایی با عملیات شناسایی و تخریب ، اطلاعات بیشتری در خصوص عملیات های مهم دوران دفاع مقدس که نیروهای غواص نقش مهمی در اجرای آن داشته اند مانند والفجر۸ (که نیروهای غواص ده ها بار از عرض رودخانه اروند عبور کرده اند)، خیبر ، کربلای۴ و کربلای ۵ به‌ دست می آورد. همچنین مخاطب می‌تواند با تجهیزات غواصی، مهارت ها و توانمندی های مورد نیاز یک غواص و سختی ها و مشکلات گردان های غواصی آشنا شود.


گرامیداشت ۱۷۵ شهید غواص تازه تفحص شده عملیات کربلای ۴ و آشنایی مختصر با این شهیدان نیز بخش دیگر محتوای بازی نبرد هور است.

اصلی‌ترین اهداف تولید این بازی عبارتند از:
۱. آشنایی کودک و نوجوان نسل سوم انقلاب اسلامی با فضا ، ابزارها و ابتکارات و معنویات دفاع مقدس در حوزه شناسایی و غواصی در هورهای منطقه جنوب کشور
۲. معرفی شهدای دفاع مقدس به ویژه شهدای غواص و گردان های تخریب و شناسایی
۳. آشنایی کودکان و نوجوانان با روش های شناسایی و تخریب (در مقابله با دشمن) در دوران دفاع مقدس


این بازی شامل ۳ مرحله است و در هر مرحله آن دو ماموریت باید به انجام برسد. مأموریت اصلی هر مرحله، شناسایی موانع و مواضع دشمن و تخریب آن‌هاست.
با توجه به جذابیت‌های خاص عملیات آبی و خاکی و فضای نیزه و آبراه و...، ویژگی‌های منطقه هورالعظیم و جزایر مجنون به عنوان منابع محیط اصلی بازی در نظر گرفته شده که از نیزارها پوشیده شده و نهرهای کوچک و بزرگ آب در بین نیزارها وجود دارد.


این بازی هفته آینده رونمایی می‌شود.

 

انتهای پیام



برچسب ها :

زائران عربستانی در حرم مطهر رضوی تشییع شدند

زائران عربستانی در حرم مطهر رضوی تشییع شدند

مراسم تشییع و خاکسپاری زائران عربستانی با حضور مقامات استانی خراسان رضوی در حرم مطهر برگزار شد.

به گزارش فرهنگ نیوز ، دقایقی پیش مراسم تشییع و خاکسپاری زائران عربستانی با حضور مقامات استانی خراسان رضوی در حرم مطهر برگزار شد.

گفتنی است؛ تعدادی از زائران عربستانی که در هتل توحید مشهد اقامت داشتند به دلیل سم‌پاشی این هتل با سموم غیرمجاز دچار مسمومیت شده بودند و در دو روز گذشته با علائمی نظیر تهوع، سرگیجه، افت فشار خون و کاهش هوشیاری به بیمارستان امام رضا (ع) مشهد منتقل شدند که به رغم تلاش کادر پزشکی چهار نفر از آنان شامل یک دختر 14 ساله و سه کودک به علت وخامت شدید حال عمومی فوت کردند.

در همین راستا به منظور رسیدگی به ابعاد مختلف موضوع و عیادت از مسمومان، معاون گردشگری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی به مشهد مقدس سفر کرده و از نزدیک در جریان امور قرار گرفتند و قوه قضائیه و دادگستری خراسان رضوی پیگیر جدی این موضوع هستند.




برچسب ها :

بیعت شیوخ خائن عراقی با داعش + عکس‎

بیعت شیوخ خائن عراقی با داعش + عکس‎

شماری از شیوخ خائن قبایل فلوجه و گرمه عراق با ابوبکر بغدادی، خلیفه خودخوانده گروهک تروریستی داعش بیعت کردند.
به گزارش فرهنگ نیوز ، مجلس شیوخ قبایل دو منطقه فلوجه و گرمه واقع در استان الانبار عراق طی بیانیه‌ای مشترک، بیعت با داعش را پذیرفتند.
 
قبایل خائن عراقی با هدف مبارزه با ارتش و نیروهای مردمی عراق از داعش درخواست سلاح کرده‌اند.
 
نیروهای داعش با حضور در نشست سران قبایل، یک اسیر کرد را به مناسبت این مراسم ننگین اعدام کردند!
 
خیانت شماری از سران و شیوخ قبائل عراقی با داعش طی یکسال اخیر یکی از عوامل اصلی پیشروی این گروهک در خاک عراق و انجام جنایات ضد بشری بوده است.



برچسب ها :

 اتحاد لشکر جنگجوی پاکستان با داعش/ ایران در محاصره داعش
با رشد فزاینده تکفیری ها در منطقه؛

اتحاد لشکر جنگجوی پاکستان با داعش/ ایران در محاصره داعش

منابع محلی پاکستان از بیعت و اتحاد تلویحی لشکر تروریستی و خشونت طلب جنگوی با تکفیری های داعش خبر می دهند.

 کشور پاکستان در طول سه دهه اخیر همواره به عنوان مامن امنی برای جریان های تکفیری در سراسر جهان محسوب می شده است. حضور فعال گروه های تروریستی نظیر القاعده و شعب آن و جریان های تکفیری مانند لشکر طیبه، تحریک طالبان پاکستان، لشکر جنگوی، سپاه صحابه، شبکه حقانی و... به وضوح از پاکستان به عنوان مکانی بی نظیر برای گروه های سلفی تبدیل کرده است تا جایی که بسیاری از تحلیلگران جهان از این کشور به عنوان بزرگترین صادر کننده تروریسم و خطرناک ترین مکان جهان نام می برند. اسامه بن لادن رهبر پیشین القاعده، ایمن الظواهری رهبر کنونی القاعده ، ملاعمر رهبر طالبان افغانستان، حکیم الله محسود  رهبر پیشین طالبان پاکستان و سایر رهبران این گروه، جلال الدین حقانی رهبر شبکه حقانی، گلبدین حکمتیار و... همگی در پاکستان حضور داشته و به فعالیت می پردازند.

چند صباحی است که با قدرت گیری روزافزون تروریست های داعش در منطقه عراق و شام از میزان توجهات به تحولات پاکستان و افغانستان کاسته شده است. به واقع فعالیت شدیدا افراط گرایانه تکفیری های داعش موجب به حاشیه راندن گروه های نزدیک به القاعده شده است. جوانان تندرو و عمدتا کم سواد جذب اقدامات رادیکالی داعش شده و عزم سفر به سوی خلافت خود خوانده ابوبکر البغدادی نموده اند.

بر خلاف رویه ای که در طول سه دهه اخیر بر کشورهای اسلامی حاکم بوده، این بار این به ظاهر جهادی ها به سوی پاکستان و افغانستان نیامده و عازم عراق شده اند تا جایی که شماری از جوانان پاکستانی نیز هم اکنون در سوریه و عراق مشغول فعالیت اند.

خبرگزاری فرانسه در همین باره به تحقیقاتی در رابطه با فعالیت های جریان های تکفیری در پاکستان پرداخته و از رشد زیر زمینی داعش در این کشور خبر داده است. به گزارش فرانس پرس پس از نمو گرفتن داعش در افغانستان، هم اکنون تکفیری های داعش در پی تحرکاتی در پاکستان برآمده اند، تحرکاتی که می تواند پاکستان و افغانستان را بیش از هر زمانی ناامن سازد.

به گزارش فرانس پرس نگرانی نسبت به رشد داعش محدود به عموم مردم و نیروهای دولتی نبوده و حتی شاهد اقدامات مقابله به مثل از سوی جریان های رقیب نزدیک به القاعده هستیم، امری که در درگیری شدید طالبان با نیروهای وابسته به داعش در افغانستان به وضوح قابل مشاهده بود. به نوشته ی این رسانه ی فرانسوی لشکر جنگوی بیش از هر زمانی برای فرمانبرداری از داعش ابراز تمایل می نماید. تروریست های داعش اولین اقدام تخریبی خود را در ماه گذشته و در شهر کراچی آغاز نمودند، رخدادی که به مرگ 45 شیعه اسماعیلی در اثر به گلوله بستن یک اتوبوس زائر منجر شد. مسئولیت این حمله را داعش رسما برعهده گرفت. این نخستین باری بود که این گروه مسئولیت یک حمله را در پاکستان که هزاران کیلومتر تا مبدأ «خلافت» ادعایی در عراق و سوریه فاصله دارد، برعهده می گرفت.

به گزارش خبرگزاری فرانسه به نظر می آید که لشگر جنگوی از حالت یک نیروی محلی شدیدا ضد شیعی خارج شده و جنبه فراملی پیدا کرده است، امری که نمونه آن را می توان در بیعت بوکوحرام در نیجریه و یا انصار بیت المقدس در مصر و همچنین تکفیری های لیبی با داعش مشاهده نمود.

نویسنده این رسانه در تایید اظهارات خود به نیاز متقابل داعش و لشکر جنگوی به یکدیگر می پردازد. از یک سو لشکر جنگوی نیاز به یک حامی معنوی و مالی در سطح کلان دارد و از سوی دیگر نیز تروریست های داعش جهت مشروعیت هر چه بیشتر و دستیابی به آرمان اساسی (تاسیس یک خلافت در سطح جهان اسلام) نیاز به داشتن متحدینی در سراسر منطقه دارند.

فرانس پرس به نقل از یکی از مسئولان بلندپایه سرویس‌های اطلاعاتی پاکستان که از سال‌ها پیش لشکر جنگوی را زیر نظر دارد، آورده است که این گروه (لشکر جنگوی) که در جنوب پنجاب، ثروتمندترین و پرجمعیت‌ترین ایالت پاکستان تشکیل شد، در سال‌های اخیر صدها جنگجو را به سوریه و عراق فرستاده است که بیشتر این افراد از طبقه متوسط و تحصیل کرده بودند.

بنابر داده های منابع امنیتی یکی از حربه های داعش جهت گسترش حوزه نفوذ خود آموزش شهروندان دیگر کشورها در عراق و سوریه و سپس اعزام آن ها بسان یک مبلغ به کشورهای مبدا می باشد تا زمینه را برای نفوذ هرچه بیشتر این جریان مهیا نماید. منبع امنیتی که با فرانس پرس گفتگو کرده بر این امر صحه گذارده و از فعالیت نیروهای وابسته به داعش در پاکستان سخن رانده است.

نکته حائز اهمیت دیگر آن که بر خلاف رویه های پیشین که عموما عناصر کم سواد و وابسته به طبقات پایین به سوی جریان های سلفی گرایش می نمایند، عمده اعضای پاکستانی داعش را افراد تحصیل کرده و وابسته به طبقات متوسط پاکستان تشکیل می دهند. یکی از مسئولان اطلاعاتی پاکستان در این رابطه گفته است: «این افراطیون تحصیل کرده زندگی عادی در جامعه دارند و تفکر افراطی را از اینترنت می گیرند و همین امر شناسایی آنها را در جامعه دشوار می کندیکی دیگر از مسئولان امنیتی پاکستان نیز اظهار داشته است که مناقشه سوریه و شکل و شمایل قومی آن در افراطی شدن بیش از پیش جوانان بسیار تحصیل کرده نقش داشته است، امری که مورد تایید عموم مطلعین نیز می باشد. یکی از اعضای سابق لشکر جنگوی در همین رابطه اعلام کرده است که در حال حاضر این داعش و خاورمیانه است که بیشتر، جوانان شورشی پاکستان را که آماده مبارزه هستند، به سمت خود می کشد، نه طالبان و القاعده.

این عضو لشکر جنگوی می گوید: «بر خلاف آنچه که قبلا وجود داشت اکنون اخبار مربوط به سوریه، عراق و یمن است که در چت‌روم‌های افراط‌گرایان در اینترنت در پاکستان مورد بحث قرار می گیرد

به باور ناظران امنیتی پاکستان، لشکر جنگوی از سال 2013 جنگجویانی در عراق دارد و حتی یک پایگاه آموزشی در آنجا دایر کرده است. لشکر جنگوی با توجه به نزدیکی بسیار زیادی که از لحاظ اعتقادی (ایدئولوژیک) با داعش  دارد  (هر دو آنها به شدت مخالف شیعیان هستند) احتمال ایجاد ائتلافی مستحکم میان آن ها بیش از هر زمانی قابل تصور است.

به گزارش فرانس پرس مقامات امنیتی پاکستان تهدید اصلی در مقطع کنونی برای پاکستان شبه‌نظامیان لشکر جنگوی هستند که از عراق و سوریه بازمی گردند زیرا آنها می توانند به خشونت‌های قومی بر ضد اقلیت‌ها دامن بزنند. به گفته یک مسئول بلندپایه سرویس‌های امنیتی پاکستان، لشکر جنگوی که در گذشته بسیار نزدیک به القاعده تلقی می شد، اکنون تلاش می کند عملیات خود را گسترش دهد و از وضعیت یک گروه مسلح محلی ضد شیعه به یک شبکه فراملی متحد با داعش تبدیل شود.

گفتنی است که با شکل گیری هسته های تروریستی داعش در عراق و سوریه، شعب این جریان افراطی به گونه ای قارچ وار در حال رشد در سطح کشورهای جهان اسلام هستند، امری که می تواند پیامدهای امنیتی ناگواری را برای سایر کشورهای منطقه و اسلامی در بر داشته باشد. هم اکنون در چهار سوی کشورمان جریان های تکفیری نزدیک به داعش در حال جولان دادن هستند. عراق، افغانستان، پاکستان و برخی کشورهای جنوبی خلیج فارس به مامنی برای تکفیری ها تبدیل شده که توجه هر چه بیشتر مسئولین امنیتی کشورمان را برای مقابله با مخاطرات احتمالی بیش از هر زمانی می طلبد.




برچسب ها :

خرد شدن استخوان اقتصاد زیر چکمه برندپوشان/حال و روز  اقتصادمان این روزها چگونه است؟
اقتصاد مقاومتی و برند گرایی

خرد شدن استخوان اقتصاد زیر چکمه برندپوشان/حال و روز اقتصادمان این روزها چگونه است؟

بانگاهی گذرا به پیشرفت های اقتصادی کشورهای مختلف از جمله کشورهایی که در کوتاه ترین مدت، بیشترین پیشرفت ها را داشتند، نقش اهمیت به تولید داخلی و البته خرید جنس آن کشور توسط مردم نقش به سزایی داشته است.

گروه اجتماعی فرهنگ نیوز-مهدی مهدیان: بدون شک این روزها یکی از بحث های داغ مردم در کوچه و خیابان بحث اقتصادی و افزایش قیمت ها و همچنین ناتوانی خانواده ها در زمینه اقتصاد است.اگر چه این بحث با عملکرد مسئولان مخصوصا مسئولان اقتصادی رابطه ای متقابل دارد اما توپ مشکلات اقتصادی دائما بین مردم و مسئولین در حال پاس کاری است.طوری که مسئولین سند حقانیت را برای خود می زنند ولی مردم هم همه مشکلات را شش دانگ به نام مسئولین زده اند.

اما در این میان به نظر می رسد درباره این مشکلات حلقه های گمشده ای قابل یافت باشد که بدون شک یکی از این حلقه ها که هم مردم و هم مسئولین با وجود تاکیدات فراوان رهبری در قبال آن کاهلی داشتند، بحث اقتصاد مقاومتی و توجه به توان داخلی و خرید جنس ایرانی است.

توجه به تولید و جنس ایرانی مهمترین راه شکوفایی اقتصاد

البته ناگفته نماند که گره کور عدم بهبود شرایط اقتصادی یک علت و یک مقصر و مشکل ندارد و عملا تعداد دلایل به وجود آمدن این گره کور بسیار زیاد است.بدون شک یکی از دلایل به وجود آمدن شرایط فعلی عدم توجه به تولیدات داخلی و توجه به تولیدات خارجی است که می تواند یکی از بزرگترین آفت های اقتصاد یک کشور از جمله ایران لقب بگیرد.مسئله ای که از پای مردم گرفته تا پای مسئولین صداوسیما و اقتصاد و آموزش و پرورش و حتی تولید کنندگان در آن گیر است.

اگر بخواهیم به صورت جزئی تر به این مسئله بپردازیم، مسئله خرید جنس ایرانی یکی از مهمترین مسائلی است که بی توجهی به آن باعث شده است تا حال و روز اقتصاد ما این روزها خوب نباشد.عدم توجه مردم و عدم حمایت از تولید کننده، واردات بی رویه جنس های مختلف(حتی بی کیفیت تر از جنس ایرانی) به کشور، عدم تبلیغات مناسب و معرفی جنس های ایرانی به مردم توسط رسانه ها از جمله صدا و سیما، تبلیغ بی رویه جنس خارجی در کشور،از جمله رسانه ها، عدم وجود برنامه ای مدون و قاطع به منظور حمایت از جنس ایرانی در کتاب های درسی دانش آموزان، تنها بخشی از بی مهری های جامعه به جنس ایرانی بوده است.

ژاپن و چین چگونه به قطب های اقتصادی جهان تبدیل شدند؟

بانگاهی گذرا به پیشرفت های اقتصادی کشورهای مختلف از جمله کشورهایی که در کوتاه ترین مدت، بیشترین پیشرفت ها را داشتند، نقش اهمیت به تولید داخلی و البته خرید جنس آن کشور توسط مردم نقش به سزایی داشته است.کشورهایی نظیر چین و ژاپن که امروزه هر کدام، به عنوان یکی از قطب های اقتصادی جهان محسوب می شوند به همین ترتیب بوده است.

اگرچه رسیدن به این عنوان اقتصادی در جهان از پارامترهای دیگری هم برخوردار است اما به نظر می رسد، خرید جنس داخلی برای هر کشور می تواند یکی از مهمترین پارامترهای رسیدن به اقتصاد سالم و شکوهمند باشد.مطمئنا این امر در ایران هم مستثنی نیست و تبلیغات گسترده به منظور توجه شهروندان به اجناس ایرانی بسیار حائز اهمیت است.مسئله ای که اخیراً باز هم مورد تاکید رهبری قرار گرفته است، ایشان تاکید کردند: تبلیغ مصرف کالای داخلی توسط رسانه ها و صدا و سیما بسیار تاثیرگذار است رسانه ها و صداوسیما ، بایستی روی مسئله‌ی مصرف داخلی و تولید داخلی به معنای واقعی کلمه کار کنند؛ اینها تأثیر میگذارد.

اجناس داخلی اسیر ضد تبلیغات داخلی

این در حالی است که صدا و سیما و دیگر رسانه ها نه تنها توجه خاصی به تبلیغ اجناس ایرانی ندارند بلکه اخیراً به دلیل سود کلان در حوزه تبلیغ کالاهای خارجی، شدیداً به سمت تبلیغ این کالاها روی آورده اند.از طرفی تبلیغات دائمی شبکه های ماهواره ای از محصولات خارجی و همچنین رؤیای برند گرایی برخی از خانواده ها می تواند روند خرید جنس ایرانی را در کشور کندتر کند و واردات بی رویه و عدم حمایت مسئولان از تولید کنندگان هم می تواند تیر خلاص را برپیکره تولید و جنس ایرانی بزند.

اما به راستی با همه ضد تبلیغاتی که درباره محصولات ایرانی وجود دارد، کیفیت محصولات و اجناس ایرانی بی اعتبار نیست حتی در برخی از اجناس کیفیت محصولات با کیفیت درجه یک محصولات خارجی برابری می کند و اغراق نیست اگر بگوییم برتر است.با تامل در بخشی از تولیدات محصولات خانگی نظیر لوازم خانگی مشاهده می کنیم که علاوه بر کیفیت محصول، قیمت آن نسبت به جنس مشابه خارجی بسیار ارزان تر است.برای مثال در محصولات لامپ کم مصرف واقعا برخی از تولیدات داخل علاوه بر کیفیت بسیار بهتر از جنس خارجی از قیمت بسیار مناسب تر و بهتری برخوردار است.این نشان می دهد که اگر به تولید هر محصولی اهمیت داده شود می توان به کیفیت هم دست یافت.کیفیتی که بهانه ای شده برای ایرانی ها تا جنس ایرانی نخرند.اگر چه بعضا عدم وجود کیفیت برخی از اجناس داخلی باعث عدم خرید آن می شود.

اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که اگر به همان محصول بی کیفیت توجهی نشود و خریداری نشود و ایرادات آن توسط مشتریان خریداری نشود، تولید کننده چگونه بتواند کیفیت محصول خود را افزایش دهد؟ این در حالی است که قطعا جنس بی کیفیت ایرانی از اجناس درجه 3 و یا درجه 4 چینی بهتر است که متاسفانه به صورت مشکوکی با فراوانی زیاد به کشور وارد می شود.

مردم ایران چقدر جنس ایرانی را می شناسند؟

این مسئله نشان می دهد تولید ایرانی در خاک ایران غریب است و در کنار این واردات تفکر برخی از خانواده ها که همواره به دنبال برند و مارک خارجی هستند، به اثبات این مسئله دامن می زنند.اخیرا در بازار مختلف محصولات داخلی مشاهده می شود که مثلا یک پوشاک ایرانی که از کیفیت مناسبی هم برخوردار است به دلیل اینکه مورد استقبال خریداران داخلی قرار بگیرد بر روی پوشاک، مارک و برند خارجی درج می شود.

با همه این اوصاف به نظر می رسد در ایران خانواده های ایرانی در باب خرید محصولات داخلی به دوقسمت آگاه و ناآگاه از کیفیت و قیمت محصولات داخلی تقسیم می شوند.دسته اول، گروهی هستند که از کیفیت و قیمت محصولات داخلی آگاه هستند، اما همواره در ماهواره ها و تلویزیون داخلی به دنبال تبلیغات اجناس خارجی و برند هستند و دسته دوم متشکل از گروهی است که ذهنیت بدی نسبت به محصولات ایرانی ندارند. اما تنها به دلیل کیفیت و قیمت مناسب به سراغ اجناس خارجی می روند.اینجا است که نقش رسانه ها و تبلیغات و نقش دستگاه های مختلف اجرایی به چشم می آید.چرا که اگر واقعیت تناسب مرغوبیت جنس ایرانی با قیمت آن برای مردم مسجل شود قطعا مردم به آن توجه می کنند.

چه کنیم تا تولید و فروش ایرانی جان بگیرد

اما نکته قابل تامل این است که برای رسیدن به این هدف همکاری همه دستگاه های اجرایی، رسانه ها،تولید کنندگان و مردم را می طلبد که باید فرهنگ سازی دقیق در راه خرید اجناس ایرانی صورت گیرد.

در این راه ابتدا باید موانع تولید توسط مسئولان مربوطه و مخصوصا دولت در هربخشی برداشته شود و به جای هزینه های گزاف برای واردات به بخش تولید آن هم در بخش های مختلف توجه شود.که در صورت وقوع چنین شرایطی عملاً به بخش های عظیمی از اقتصاد مقاومتی توجه شده است.اقتصادی که همه هم و غمش تولید ایرانی و خرید ایرانی است که عملا راه آزادی اقتصادی ایران هم محسوب می شود.

در مرحله بعد باید همه هم و غم آموزش کشور در بخش اقتصاد، این موضوع قرار بگیرد، چرا که دانش آموزان که آینده سازان این کشور هستند باید از همان دوران نوجوانی در تفکرشان این بحث نهادینه شود.امروزه یکی از مشکلات جدی جوانانی که نه تنها در خرید اجناس بلکه در تک تک مراحل زندگیشان به آن سوی مرزها می اندیشند، عدم آگاهی از محاسن خوداتکایی در کشور و البته عدم خودباوری و اعتماد به نفس است که این می تواند بزرگترین آفت تفکرات جوانان کشور باشد.

در مرحله سوم،می توان به نقش رسانه ها مخصوصا رسانه ملی به عنوان یکی از مهمترین نقش ها اشاره داشت.برای مثال، کافی است رسانه ملی می تواند درکنار تبلیغات جنس ایرانی، توجه هرچند کم، به تولید و اجناس داخلی، در سریال ها و برنامه های مختلف تولیدی داشته باشد.متاسفانه اکنون شاهدیم که نه تنها در تبلیغات رسانه ملی خبر خاصی از تولید داخلی نیست بلکه در سریال ها و برنامه های مخالف، از اجناس خارجی استفاده می شود.اما می توان با آسیب شناسی اجتماعی این جریان و تصمیم جدی در این حوزه و با کمی نگاه مادی نداشتن به آن، با افتخار به امورات تولید داخلی در برنامه ها و سریال های صدا و سیما پرداخت.

و اما در مرحله آخر می توان به جلب نظر مردم و اهمیت ویژه مردم به عنوان نجات دهندگان واقعی اجناس داخلی اشاره کرد.فقط یک احساس مسئولیت کافی است که اجناس ایرانی از غربت خارج شوند.برای مثال می شود به این مسئله اشاره کرد که یکی از مخاطبین با ارسال مطلبی مدعی شده بود" برای خرید یک گاز 5شعله راهی بازار شدم و بعد از تحقیقات مختصری، یک گاز به اصطلاح معتبر خارجی که قیمتش نسبت به گاز مشابه ساخت داخل، دوبرابر بود خریداری کردم.اما بعد از چندماه به دلیل استفاده از فر گاز همه دکمه های شعله های گاز ذوب شد. در حالی که نمونه های داخلی آن با کیفیت بهتری روبرو بوده است."

این اوصاف بیانگر آن است با کمی احساس مسئولیت و تغییر نگرش در مردم، می توان امید داشت که مردم هم جنس ایرانی بخرند و هم پول کمتری پرداخت کنند و مهمتر از آن به روند بهبود کیفیت محصولات داخلی کمک کنند.

 




برچسب ها :

آیا حجاب اجباری از اول اشتباه بود؟
بررسی حجاب در کشور

آیا حجاب اجباری از اول اشتباه بود؟

اگر اندام‌نمایی آزاد شد و پوشاندنِ بدن، غیراجباری»، آن‌وقت شهوت‌جوییِ زودهنگامِ کودکانِ کنجکاو را با کدام مکانیسم مدیریت خواهیم کرد؟
گروه فرهنگی فرهنگ نیوز: «یکی از روشنفکران فعالِ معروف که قبل از پیروزی انقلاب، اندک مقالات خوبی هم با امضای مسـتعار در روزنامه‌ها به دسـت چاپ می‌سپرد، اوایل انقلاب با ما آشنا شـد. من این فرد را از دور می‌شناختم، ولی از نزدیک با وی آشـنایی نداشـتم. من و مرحوم بهشـتی و مرحوم باهنر با چند نفر دیگر در کانون توحید نشسته بودیم که گفتند این شخص آمده است. دیگرانی که آنجا حضور داشتند وی را نمی‌شناختند، اما من که دورادور او را می‌شناختم، گفتم بگویید بیاید. آمد و خیلی با ما گرم گرفت و با جمع ما مأنوس شد. مردی روشنفکر و هوشمند و ازلحاظ ذهنی، انسـانی فرهیخته بود. آدمِ کوچکِ بدی نبود. جلسـه دومی که ایشـان از ما وقت گرفت و باعجله نزدمان آمد، مصادف با روزهایی بود که امام دسـتور داده بودند زن‌های بی‌حجاب نباید در ادارات حضور داشـته باشـند. یادتان هسـت دیگر...
 
«الآن وزارتخانه‌ها - این را می‌گویم که به دولت برسد - آن طوری که برای من نقل می‌کنند باز همان صورتِ زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانه‌های اسلامی نباید زن‌های لخت بیایند؛ زن‌ها بروند اما باحجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند...» 15 اسفند 1357؛
سخنرانی امام خمینی ره در جمع روحانیون و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه  (1)

امـام در همان اوایل انقلاب، ماه اول بود یا دوم، نمی‌دانم چنان دسـتوری صادر کرده بودند. باری؛ این شـخص، یقه کَنان آمد و گفت آقا! این چه دستوری است امام داده‌اند؟ این چه‌کاری است که می‌کنید؟ این چه حرفی اسـت که می‌زنید؟ خلاصه، با ما بنای محاجّه کردن را گذاشـت و بعد هم رفت که رفت! شـما ببینیـد همین یک کلمه حرف امام که به موضوع حجاب و پوشـش زن ارتباط پیدا می‌کرد، یعنی حکمی اسـت در اسـلام که نمی‌شود آن را ندیده گرفت؛ چه تعداد افراد را از ما روی‌گردان کرد. 
 
در زمینه ارزش‌های فردیِ اسلامی، هر قدم که جلو بروید به موارد زیادی از این قبیل برخورد می‌کنید. خب فلان آدم، دلش می‌خواهد بنشیند و مشروبات الکلی مصرف کند. در سروده‌های شـاعران ما، این‌همه از «مِی» صحبت می‌شود؛ یعنی اصلاً «مِی» در زندگی نباشـد؟! اگر کسی با چنین منطقی به باده‌گساری بنشـیند، می‌شود؟! اسـلام می‌گوید نه‌فقط نمی‌شود، بلکه حد شـرعی هم دارد. اسـلام بـرای دروغ گفتن و غیبت کردن حد شـرعی قائل نشـده، اما برای می‌خوارگی حد شـرعی قائل شده است. برای ارتباط با جنس مخالف، به شکل لطیفِ آمیخته به شـهوت، یعنی همان محبت‌های لطیفی که در آن‌ها شـهوت هم هسـت و کسـی نمی‌تواند بگوید نیسـت؛ مجازات در نظر گرفته اسـت. مثلاً فرض کنید که فلان آقا با فلان فرد از جنس مخالف، خیلی دوسـت اسـت و خیلی هم دوسـتش دارد. آیا در این میان، هیچ رقیقه شهوانی وجـود ندارد؟ چه کسـی می‌تواند چنین ادعایـی بکند؟ خب خیلی از افراد کـه جوان بودند یا حتی فراتر از عمر جوانی قرار داشـتند، سروکارشان با چنین مسـائلی بود و دلشـان را به ایـن حرف‌ها خوش می‌کردند. اسـلام این را قبول نمی‌کرد. انقلاب اسـلامی، نظام اسـلامی و ارزش‌های اسـلامی، این مسـائل را قبول نمی‌کرد. چنین مسـائلی را نه پیغمبر قبول کرده اسـت و نه قرآن. شـوخی که نیست! ما از خودمان که درنیاورده‌ایم! ایستادن در مقابل چنین خلاف‌هایی، عده‌ای را از ما گرفت. اگر ما بـرای این خلاف‌ها و خلاف‌کارها منع و مجازات نداشـتیم، یک نفر در این نظام کافی بود که بتواند صد نفر از برجسـتگان عالم روشنفکری را جذب کند. یک نفر به‌راحتی می‌توانست چنین کاری را بکند. چون روشـنفکر و هنرمند و آن روح لطیف، همچنان که از آن‌طرف کششی دارد، از این‌طرف هم کششی دارد. گاهی با یک لبخند می‌شود آن‌ها را جذب کرد. 
 
به ُخُلق و لطف، توان کرد، صیدِ اهل نظر
به دام و دانه نگیـــرند، مرغِ دانا را
 
اهل نظر را باید بگویند اهل هنر! طرف نه مقام می‌خواست، نه پسـت می‌خواست و نه وزارت می‌خواست. یک لبخند و یک توجه و احیاناً به قول ما طلبه‌ها یک گعده دوستانه می‌خواست. خب نمی‌شد دیگر!» / از بیانات رهبر فرزانه انقلاب در جمع عناصر جبهه خودی در حوزه فرهنگ، 22 تیر 1373 (2)
 
ما مراعاتِ «پوشش» را ضروری کردیم. هدفمان این بود که میان انسان و فطرت الهی‌اش فاصله کمتری بیفتد. اینکه جذابیت‌های کاملاً غریزی، روابط گسترده و مفید آدم‌ها را به روابط محدود و عموماً غیرمفید جنسی تبدیل نکند. اینکه «آزادی فردی» به قیمت «اسارت جمعی» تمام نشود! اینکه اگر «ارزش‌ها» همسان نیستند، «خسارت دیدن‌ها» هم همسان نباشند! اینکه «در همه‌جا» جنسیت عامل تعیین‌کننده نباشد. اینکه خانم‌های ما با یکرنگی بیشتری «حافظِ سنت شرقی و اصالت کشور خود» (3) باشند. 
 
دوست داشتیم کوچه و خیابان طوری نباشد که نوجوانانمان دچار بلوغ زودرس شوند!... تلاش کردیم تا جذابیت‌های جنسی، «بی‌موقع و بیجا» سراغ آدم‌ها نیایند. به سهم خود اجازه ندادیم کودکان و نوجوانان «در دوره‌ای که هنوز نمی‌توانند مسئولیت یک زندگی مستقل را به دوش بگیرند» زیر تحریکِ روزمره‌ی جنسی باشند. دلمان می‌سوخت برای بچه‌ها! راضی نبودیم تا وقتی‌که هنوز نمی‌توانند سیراب شوند به تشنگی بیفتند...
 
البته اشتباهات زیادی داشتیم. ازجمله اینکه گاهی به «پوششِ سر و گردن» اکتفا کردیم که اصلاً کفایت نمی‌کرد! آنچه مهم‌تر بود «پوشش مناسبِ حجمِ بدن زنان و مردان» بود که از آن غافل بودیم. از این گذشته گاهی آن‌قدر مرعوب و بی‌سلیقه می‌شدیم که از زمانه جلو می‌افتادیم و در تولیداتمان حتی از «آرایش‌های غیرضروری و غیر رایج در هر دوره» هم پرهیز نمی‌کردیم.
 
 
علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی:  فیلم سلطان و شبان درست شده بود، سریال قشنگی بود اما زن‌های بدحجاب  در آن بودند. خشکه‌مقدس‌ها خیلی سروصدا راه انداخته بودند. من رفتم به  امام گفتم که..... (4)
 
حتی اگر...
 
حتی اگر مردم برای برپایی «اجتماعیاتِ اسلام» قیام نکرده بودند؛ حتی اگر به تعبیر رهبری، عده‌ای را «به خاطر پافشاری بر همین مسائل» از دست نداده بودیم، حتی اگر اسلام «مقابله با افسارگسیختگی در غضب و شهوت» را ضروری ندانسته بود، حتی اگر همه مراجع عظام تقلید «اندام‌نمایی» را ممنوع نکرده بودند، و حتی اگر «بی‌حجابی و اندام‌نمایی» مانند روزه‌خواری «معصیتِ علنی» محسوب نمی‌شد، بازهم احتمالاً با «قدری فکر کردن» به «ضرورت‌ِ ممانعت» دست پیدا می‌کردیم. بعضی از غربی‌ها که دست پیدا کرده بودند! 
 
گاه‌گاه باخبر می‌شدیم که برخی شرکت‌های آن‌ورِآبی برای ورود کارمندانشان به محیطِ کار، «شرطِ پوشش» گذاشته‌اند تا مثلاً دچار افت راندمان کاری نشوند. یا اینکه برخی دانشگاه‌های ممالک غیر اسلامی، بر مبنای اعتقادات خودشان «شروطی اجباری» درباره پوشش دانشجویان گذاشته‌اند. البته نگاه ما به آن‌ها نبود. (5)
 
ما همین پرت شدنِ زودهنگامِ حواسِ نوجوانان به مسائل جنسی را که می‌دیدیم کافی بود تا فکری به حال عرصه عمومی بکنیم. ناسلامتی خودمان روزی دختران و پسرانی نوجوان بودیم و می‌دانستیم که در یک محدوده‌ی سنی خاص، غریزه جنسی به‌اندازه‌ای نفوذ پیدا می‌کند که «عقلِ محاسبه‌گرِ دوراندیش» را تقریباً عقب میزند. انگار یک «فهم مشترک» می‌گفت: در مقطعی از آغاز زندگی، اغلب آدم‌ها نمی‌دانند با غریزه جنسی‌شان چه‌کار کنند! باید فضا را مناسب کرد و از کمک دریغ نداشت.
 
قانون‌هایی که گذاشتیم
 
حوزه عمومی در کنترل قانون بود. چرا باید دست روی دست می‌گذاشتیم؟ البته قانون‌هایی که در سال‌های 62 و 65 و 75 تصویب کردیم (6) نقص‌هایی داشت. مجریان آن قانون‌ها هم آموزشِ کافی ندیده بودند. چه کسی کامل و بی‌عیب است؟!
 
نتیجه این شد که اقداماتمان برآورده‌کننده انتظاراتمان نبود. اما، همین «وجودِ قانون» و همین «اجرای ناقصِ آن» هم مقداری تأثیر داشت! دیگر «با هر تیپی به خیابان آمدن» چندان بی‌خطر نبود. پدری کردن و مادری کردن قدری آسان‌تر می‌شد. بچه را که می‌فرستادی نانوایی، دلت بجای هزار راه، نُهصد راه می‌رفت! همان‌طور که خیالت از نشستنِ نوجوان جلوی تلویزیون «کمابیش» راحت بود، از «به خیابان رفتن او» هم کمتر از قبل دلواپس می‌شدی.
 
بحران آغاز شد!
 
ولی مشکلات ما که یکی دوتا نبود! ازقضا نتوانستیم وضعیت اشتغال و مسکن را سروسامان بدهیم. پس بعضی از همان نوجوان‌های دسته‌گلمان که حتی دوره نوجوانی را هم با سلامتِ نسبی پشت سر گذاشته بودند، در هزارتوی مسکن و شغل افتادند و بخش قابل‌توجهی‌شان نتوانستند «به‌موقع» ازدواج کنند. و تداوم این وضعیت اندک‌اندک بحران‌ساز شد. 
 
 
دکتر محمود گلزاری عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی: تحقیقات نشان می‌دهد ۸۰ درصد دختران دبیرستانی در ایران  با یک پسر دوست هستند!... و ارتباطاتشان هم به ازدواج منجر نمی‌شود! (7)
 
«بحران» که میدانید چه وضعی دارد. همین‌که از راه می‌رسد، سروکله نسخه‌های شفابخش هم از اقصی نقاط عالم پیدا می‌شود! یکی ایده می‌داد که «ازدواج سخت شده، جوان‌ها را آزاد بگذارید!» دیگری می‌گفت «کسانی که نوجوانی‌ِ پاک و باصفایی داشته‌اند، اگر در جوانی آلوده شوند، خیلی بیشتر از دیگران اذیت می‌شوند؛ پس از همان اول بگذارید بچه با همه‌چیز مواجه شود! کسی را استریل بار نیاورید!!»... خلاصه نسخه پشتِ نسخه بود که از راه می‌رسید!
 
اما بچه‌ها به کنار، دیگر حتی خود ما هم در خیابان راحت نبودیم! «بحران» کار خودش را کرده بود و مسئله از حجابِ «سر و گردن» فراتر می‌رفت. بعضی از خیابان‌ها بی‌اغراق به مزونِ لباس‌های اندام‌نما تبدیل شده بود! و این‌یکی دیگر شوخی نداشت. حالا صرفاً کودکان و نوجوانان نبودند که در تابستان‌های تعطیل، در کوچه و برزن، در حال فوتبال و دوچرخه‌سواری و بازی‌های کودکانه، ناگهان با صحنه‌ای کاملاً تحریک‌کننده مواجه می‌شدند. حالا دیگر فضا برای متأهلین و والدین هم آزاردهنده شده بود. چه آزاری؟ «آزار» در اینجا معنای خیلی ساده‌ای دارد: «کسی که تحریک می‌شود اما اجازه لذت بردن ندارد، آزار می‌بیند!»
 
 
جلسه علنی مجلس شورای اسلامی با حضور عبدالرضا رحمانی فضلی  وزیر کشور به پرسش علی مطهری در خصوص وضعیت رعایت قانون عفاف و حجاب 
پاسخ می‌داد و مانیتورهای مجلس تصاویری واقعی از پوشش برخی افراد نشان می‌دادند! (8)
 
واقعیت این بود که عده‌ای داشتند اولاً با «پوشش‌های اندام‌نما»، و در اولویت دوم با «آرایش و کم‌حجابی در ناحیه سر و گردن»، هم‌وطنان خود را «آزار» می‌دادند. چشم هم نمی‌چراندی به‌طور تصادفی روزی چند بار مجبور بودی از چیزی خوشت بیاید که برای تو ممنوع است و هرگز مال تو نمی‌شود! هیچ همسری هم دوست نداشت شریک زندگی‌اش در خیابان «به‌واسطه پوشش غریبه‌ها» تحریک شود و روزبه‌روز تنوع‌طلب‌تر! جذبِ چنین همسری مدام سخت‌تر می‌شد. کسی راضی نبود شریک زندگی‌اش در محل کار آن‌قدر تحریک شود که از پا بیفتد و کارش به «ارتباطات خارج از خانواده» و خیانت بکشد.
 
حکومت باید می‌آمد وسط!
 
ما حکومت تشکیل داده بودیم! و حکومتمان از جانب ما قدرت و مشروعیت داشت. او بود که حق داشت از امکانات عمومی استفاده کند. فرد فردِ ما که امکانات و جغرافیای نفوذ چندانی نداشتیم! قدرت‌ها و ثروت‌های کلان را به حکومتی که قبولش داشتیم سپرده بودیم تا «از طرف ما» و به‌طور گسترده اقدام کند. گرچه حکومت همان سه قانون مصوب خودش را هم چندان قدرتمند اجرا نکرده بود، اما چاره چه بود جز مطالبه‌ی یک اقدام تازه؟ آن سه قانون، قدیمی‌تر از آن بودند که «مشکل جدید ما» را حل کنند. 
 
این شد که قانون چهارمی تحت عنوان «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» (9) تصویب شد که وظایف کلانی هم بر دوش نیروی انتظامی گذاشت. اندکی پس از ابلاغ این قانون بود که «گشت ارشاد» راه افتاد. این گشت که زیر نظر نیروی انتظامی شکل گرفته بود بجای «ممانعتِ کامل از اندام‌نمایی»، وظیفه خود را «ناامن سازیِ فضای عمومی برای اندام‌نمایی» قرارداد. فلسفه این بود: گاهی حضور «یک» پلیس در یک خیابان، جلوی رخداد اتفاقاتی را می‌گیرد که اگر رخ بدهند، شاید ده پلیس هم برای رسیدگی به آن‌ها کافی نباشد.
 
پس تقریباً همه می‌دانستیم که نیروی انتظامی نخواهد توانست «پوششِ اجباری» را محقق کند. «پوشش» مفهومی بود که به لطف آقایانِ دست‌اندرکار، حتی حدودوثغورش هم به‌درستی در قانون نیامده بود! اما «ناامن کردنِ فضای اندام‌نمایی» هدفی بود که تا حدودی می‌شد دنبال کرد.
 
شروع دادوهوارها!
 
ما این اقدام را 10 سال پیش کردیم و اعتراض‌ها هم بلافاصله شروع شد. از این جلسه به آن جلسه می‌رفتیم و توضیح می‌دادیم که «آقاجان! ما فقط داریم با سرریزها برخورد می‌کنیم! فقط با حالت‌های خاص! صرفاً داریم فضا را ناامن می‌کنیم برای اندام‌نمایی‌ها... کار فرهنگی را کسان دیگری هنوز باید بکنند... این اقدام ما مقطعی و لازم است، نه دائمی و کافی!» این‌ها را می‌گفتیم اما چه می‌شد کرد. مخالفت‌ها علنی بود.
 
 
از آن خبرنگار بدنامِ کمپین آزادی‌های یواشکی بگیرید تا برخی روحانی‌های تلویزیونی و مشهور!، خیلی‌ها وسط آمدند و ورزیدگی‌ِ فکری خود را نشان دادند: اخلاقِ زوری ارزش ندارد؛ دین‌داریِ مجبورانه جواب نمی‌دهد؛ حجاب اجباری از اول هم غلط بود!؛ قیدوبند باید از درون بجوشد تا ماندگار باشد؛ الانسانُ حریصٌ علی ما مُنِع!؛ مردم بالغ‌اند و مصلحت‌اندیش لازم ندارند؛ خدا چنین سیطره‌ای را حتی به رسول‌الله – سلام‌الله‌علیه - هم نداده است!؛ به‌زور کسی به بهشت نخواهد رفت؛ حجاب همان حیا نیست؛ مگر محجبه‌ها چه گلی بر سر جامعه زده‌اند؟؛ حجاب کجای اولویت‌های ماست؟؛ چرا بی‌حجابی این‌قدر از دروغ و دزدی و تهمت و غیبت مهم‌تر است؟!!؛ با صدای بلند میگوییم: اسلام چیزهای خیلی مهم‌تری از حجاب دارد که فعلاً روی زمین مانده‌اند!؛ کارنامه‌ی جمهوری اسلامی در خصوص امور مهم‌تر چیست که در خصوص حجاب این‌قدر حساس باشیم؟!؛ شماها انگار تهاجم فرهنگی را خلاصه کرده‌اید در تهاجم یک جنس به جنس دیگر!!؛ حجاب و حیا لازم و ملزوم‌اند اما نسبتشان که به خودشان ربط ندارد! به فرهنگ عمومی ربط دارد!! شاید یک روز هم فرهنگ عمومی «کمترین حجاب» را به «بیشترین حیا» منتسب کرد!...
 
ماجرا این بود که این حرف‌ها گرچه گویندگان را کامروا می‌کرد و بر سکوی قهرمانیِ «متفاوت فکر کردن» می‌نشاند!، اما مرهمی بر «زخم جامعه» نمی‌گذاشت. زخم اینجا بود که به خاطر پوشش‌های اندام‌نما، کودکان ما در کوچه و خیابان و در تعطیلات عریض و طویل و در بی‌برنامگی‌های گسترده، خیلی زودتر از سن رشدِ عقلانی به بلوغ جسمی می‌رسیدند. این مسئله تبعات زیادی داشت. بماند که حتی همسران هم نگران همدیگر شده بودند. بماند که در بعضی محیط‌های کار، به‌وضوح می‌شد کارمندانی را دید که مشغول آب و رنگ همکاران خود شده‌اند و کار مردم روی زمین‌مانده و وقت و انرژی جامعه هدر می‌رود.
 
تزهای قصه وار و کم‌فایده؛ دردهای درمان‌نشده
 
اگر اخلاقِ زوری واقعاً ارزش نداشته باشد؛ اگر قیدوبند حتماً باید از درون بجوشد؛ اگر هرگز کسی «به‌زور» به بهشت نرود؛ و اگر حتی معلوم شود که حجاب، کوچک‌ترین مسئله‌ی اسلام است!، داستان این است که این‌ها دردی از ما دوا نمی‌کند! علما و دانشمندان هرکه هستند؛ و متفکران و روحانیونِ سرشناس هر اندیشه‌ای که در سر دارند، تا وقتی دردهای جامعه را چاره نکنند صرفاً نویسندگانی محترم و منبریانی معزز خواهند بود که به معیشتِ عزتمندانه‌ی خود مشغول‌اند و بس!
 
با بلوغِ زودرسِ کودکان به دلیل «مواجهه با پوشش‌های اندام‌نما» چه باید کرد؟ با زیبایی‌های بدنی‌ای «که دیگر چندان پوشانده نمی‌شوند» چه باید کرد؟ نباید تحریک شد؟ بخشنامه صادر کنیم که کسی تحریک نشود؟! یا بگوییم اگر تحریک شد، بابتش ناراحت نباشد؟! آیا اعلام کنیم که در این زمینه‌ها کسی هراسی به دل خود راه ندهد؟! محیط‌های عمومی را هم مثل محیط‌های خصوصی به امانِ همان خدایی بگذاریم که زمانی می‌گفت بدون حرکت، برکت نمی‌دهد؟! راستی! چرا «مراعاتِ آداب ارتباطی زن و مرد» را برای محیط‌های خصوصی توصیه می‌کنیم؟ فایده‌ی این توصیه چیست وقتی فرزندِ همان خانواده‌ی مبادی‌آداب هم وقتی به خیابان می‌رود دقیقاً با همان چیزی روبرو می‌شود که در خانه مواجه نمی‌شد؟!
 
اگر برخی متفکران خود را از حضرت روح‌الله بصیرتر می‌دانند، اگر گمان می‌کنند پیش از آن‌ها همه نادان بوده‌اند و «عقل» با آن‌ها آفریده شده!، اگر بعضی‌ها غرق‌شده‌اند در توهمِ «آه! من چه متفاوت فکر می‌کنم!»، و اگر عده‌ای حتی ابا نمی‌کنند از مصاحبه کردن با خبرنگاران خائن و درآمدزایی برای فری‌لَنسِرهای فراری(10) ‌، این‌گونه افراد لابد خودشان هم خبر دارند که چندان به درد مردم نمی‌خورند!
 
کسی به «درد» می‌خورد که بگوید «اگر اندام‌نمایی آزاد شد و پوشاندنِ بدن، غیراجباری»، آن‌وقت شهوت‌جوییِ زودهنگامِ کودکانِ کنجکاو را با کدام مکانیسم مدیریت خواهیم کرد؟ با کدام شیوه از «تحریکِ بی‌موقعِ نیروی کار» ممانعت به عمل می‌آوریم؟ با چه روشی جلوی «فاصله افتادن میان همسران و سرد شدن روابط زناشویی» را می‌گیریم؟... چقدر از دزدی‌ها و دروغ‌ها و تهمت‌ها و غیبت‌ها و تجاوزها ریشه در «شهوت گرا شدن» آدم‌ها دارد، و «اندام‌نمایی در خیابان و رسانه»‌ شهوت گرایی انسان را افزایش می‌دهد یا کاهش؟! «غیراجباری کردنِ پوشش» چه کمکی به شهوت‌محور نبودنِ انسان‌ها می‌کند؟! و چه دردی از بلوغ‌های زودرس و کم‌انگیزگی‌های شغلی و تحصیلی و خیانت‌های زناشویی مداوا می‌کند؟... 
قصه گفتن و خواب کردنِ بیمار که طبابت نیست!
 
.......................................................................................................................................
پی نوشت:
1-  صحيفه امام، جلد 6، صفحه 329، سخنرانى در جمع روحانيون و طلاب حوزه علميه قم در مدرسه فيضيه، 15 اسفند 1357
2  - مرکز صهبا. (1390). دغدغه‌های فرهنگی: شرح مزجی یکی از بیانات محوری مقام معظم رهبری در سال 1۳۷۳ با استفاده از دیگر بیانات معظم له (صص. 80-82). تهران: موسسه ایمان جهادی.
  3- مرحوم آیت‌الله طالقانی گرچه از مخالفین حجاب اجباری بودند و گمان داشتند که حجاب حتی برای زنان مسلمان هم اجباری نیست! اما در جایی هم گفته بودند که «خانم‌های ما قطع‌نظر از مسلمان بودن، حافظ سنت شرقی هستند و این سنت شرقی، اصالت است. اگر یک کشوری بخواهد مستقل باشد، معنایش این نیست که فقط دروازه‌هایش را محدود کند بر روی دنیا، این است که سنتش را حفظ کند، معارف را حفظ کند، شخصیت‌ها را حفظ کند.. حجاب اسلامی نص صریح قرآن است... آیه حجاب برای شخصیت دادن به زنان است، شخصیت انسانی و ملی‌اش در کشور ما...‌ ما، اسلام، قرآن و مراجع دینی می‌خواهند زنان ما شخصیتشان حفظ بشود..»
4  - «فیلم سلطان و شبان درست شده بود، سریال قشنگی بود اما زن‌های بدحجاب در آن بودند. خشکه‌مقدس‌ها خیلی سروصدا راه انداخته بودند. من رفتم به امام گفتم که چنین چیزی است و خیلی خوب است یعنی مردم را مشغول می‌کند و یک مقدار جالب است و جنبه‌های هنری‌اش هم خوب است ما خودمان ازلحاظ اینکه مردم به صداوسیما علاقه‌مند بشوند موافقیم ولی ازلحاظ شرعی شبهه دارد. شما یک شماره این سریال را ببینید اگر اشکال دارد، ما این را پخش نکنیم. ایشان دیده بودند، فردا به من گفتند نه خوب است پخش کنید...» یکی از خاطرات شخصی که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی از حضرت امام نقل کرده‌اند؛ گزیده مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی، سال 1390 
5  - بررسی ضوابط و مقررات پوشش دانشجویان در دانشگاه‌های مطرح دنیا
6  - تا 1384، مسئله‌ی حجاب در کشور ایران «سه» قانون روشن و مشخص داشت:
اول - برابر ماده‌ی 102 قانون تعزيرات مصوب 1362 مجلس شورای اسلامی هر كس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد علاوه بر كيفر عمل تا 74 ضربه شلاق محكوم مي‌گردد و درصورتی‌که مرتكب عملي شود كه نفس عمل داراي كيفر نیست ولي عفت عمومي را جریحه‌دار نمايد، فقط تا 74 ضربه شلاق محكوم مي‌گردد. 
تبصره: زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند، به تعزير تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهند شد.
دوم - برابر مواد 2 و 4 قانون نحوه رسيدگي به تخلفات و مجازات فروشندگان مصوب 1365 مجلس شورای اسلامی کسانی که در انظار عمومی وضع پوشیدن لباس و آرایش آنان خلاف شرع و یا موجب ترویج فساد و یا هتک عفت عمومی باشد، توقیف و خارج از نوبت در دادگاه صالح محاکمه و حسب مورد محکوم می‌گردند به یکی از مجازات: یک - تذکر و ارشاد. دو - توبیخ و سرزنش. سه - تهدید. چهار -  ۱۰ تا۲۰ ضربه شلاق یا جریمه نقدی از ۲۰ تا۲۰۰ هزار ریال برای استفاده‌کننده. پنج - ۲۰ تا۴۰ ضربه شلاق یا جریمه نقدی از ۲۰ تا۲۰۰ هزار ریال در مورد استفاده‌کننده. و برابر تبصره‌ی 2 از ماده‌ی 2 همین قانون، مجرمي كه كارمند است علاوه بر مجازات فوق‌الذکر به يكي از مجازات زير محكوم می‌شود: یک - انفصال موقت تا دو سال. دو - اخراج و انفصال از خدمات دولتي. سه - محروميت از استخدام به مدت پنج سال در كليه وزارتخانه‌ها و شرکت‌ها و نهادها و ارگان‌های عمومي و دولتي.
سه - برابر ماده 638 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375 مجلس شورای اسلامی هركس علناً در انظار و اماكن عمومي و معابر تظاهر به عمل حرامي نمايد، علاوه بر كيفر عمل، به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا 74 ضربه شلاق محكوم می‌گردد و درصورتی‌که مرتكب عملي شود كه نفس آن عمل داراي كيفر نیست ولي عفت عمومي را جریحه‌دار نمايد، فقط به حبس از ده روز تا دو ماه يا تا 74 ضربه شلاق محكوم خواهد شد. و باز برابر با تبصره‌ی همین ماده زناني كه بدون حجاب شرعي در معابر و انظار عمومي ظاهر شوند، به حبس از ده روز تا دو ماه و يا از پنجاه‌هزار تا پانصد هزار ريال جزاي نقدي محكوم خواهند شد.
چرا بی‌حجابی جرم است؟ - از منظر حقوقی، اگر قوانین ذکرشده را به‌درستی «رکنِ قانونی» جرم بدحجابی در نظر بگیریم، «رکنِ مادی» این جرم نیز روشن است: عنصر «آسیب‌زننده» که پوششِ «خلاف شرع» یا «موجب ترویج فساد» و یا «موجب هتک حرمت عمومی» دارد، «ثبات اخلاقی اجتماع» را به مخاطره می‌اندازد و موجب پدید آمدن عنصر «آسیب‌دیده» می‌شود. و دست‌آخر «رکن معنوی» این جرم نیز دقیقاً در هنگام شکل‌گیری «نيت و انديشه» ی فرد برای سرپیچی از «قانونِ الزام‌آور کشور» حاصل می‌شود. دقت کنیم که اصلاً نیازی نبود که هر سه رکن محقق شود. یعنی وجود همان قوانین (رکن قانونی) برای جرم انگاری این رفتار کفایت می‌کرد اما خصوصاً در مورد بدحجابی، ازقضا هر سه رکن «جرم بودن» در اغلب موارد رخداد این جرم حضور دارند. بدین معنا که اغلب مجرمین این حوزه هم قانون را نادیده گرفته‌اند (رکن قانونی)، هم می‌دانسته‌اند که دارند چنین می‌کنند (رکن معنوی)، و هم به ثبات اخلاقی جامعه آسیب‌زده‌اند. (رکن مادی)
7  - «در ایران ۸۰ درصد دختران دبیرستانی با یک پسر دوست هستند و حتی ممکن است ارتباط جنسی هم داشته باشند که خانواده‌ها و مسئولین مدارس از این موضوع بی‌اطلاع هستند... نوجوانان آگاهی کافی نسبت به این مسئله ندارند و ارتباطاتشان به ازدواج منجر نمی‌شود که این امر مطمئناً پیامدهای ناگواری را برای آن‌ها به همراه خواهد داشت.. در حدود ۲۰ سالی که من در این زمینه تحقیق و پژوهش انجام داده‌ام، در نامه‌هایی که از سوی ۸۵ درصد از دختران در خصوص ارتباط‌های عاشقانه دریافت کرده‌ام مربوط به سن ۱۲ تا ۲۵ سالگی بوده و ۱۵ درصد از نامه‌ها مربوط به پسران بین ۱۴ تا ۱۷ ساله است. در این میان دختران بیش از پسران آسیب‌پذیر بوده و با پیامدهای بیشتری در این خصوص مواجه خواهند شد.»؛ دکتر محمود گلزاری عضو هیئت‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی؛ اینجا
8  - نمایش تصاویر بانوان ساپورت‌پوش در مجلس
9  - برابر قانون «راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» مصوب 1384 شورای عالی انقلاب فرهنگی، نیروی انتظامی ازجمله موظف است به «اعلام حدود و ضوابط قانوني عفاف و ملاك‌هاي بدحجابي در جامعه به‌منظور تشخيص مصاديق آن»، «الزام اتحاديه‌ها، سنديكاها و صنوف در مقابله با بدحجابي»، «تذكر به افراد بدحجاب و برخورد با آن‌ها طبق ضوابط قانوني در اماكن عمومي شهر»، «برخورد قانوني با افراد خياباني، افراد بدحجاب و باندهاي اصلي فساد و فحشا»، «نظارت و كنترل قانوني و اصولي بر وضعيت اماكن تفريحي و عمومي نظير پارك‌ها، سالن‌هاي سينما، سالن‌ها و اماكن ورزشي، كوهستان‌ها، سواحل دريايي، جزاير، مناطق آزاد تجاري، فرودگاه‌ها، پايانه‌ها»، «ممانعت از توليد، توزيع و نمايش محصولات سمعي و بصري غیرمجاز و نمايش لباس‌هايي كه موجب بی‌عفتی و بدحجابي مي‌شوند»، «كنترل و نظارت جدي بر رعايت حدود و ضوابط قانوني عفاف در مجتمع‌هاي مسكوني، برج‌ها و شهرك‌ها از طريق مديريت بر این‌گونه اماكن»، «الزام برگزارکنندگان جشن‌ها و مراسم عروسي به رعايت شئون اسلامي و كنترل افراد شرکت‌کننده در آن و برخورد جدي با مراكز غیرقانونی و فاقد مجوز»، «نظارت مستمر بر اماكن تجاري عمومي شامل فرودگاه‌ها و مجتمع‌هاي مسكوني، نمايشگاه‌ها و ... بر نحوه پوشش و بازرسي از اين اماكن در رفع بدحجابي»، «توقيف خودروهاي دولتي كه سرنشينان آن شئون اسلامي را رعايت نمي‌كنند»، «اعلام نظر در خصوص فعاليت‌ يا عدم فعاليت بخش‌هايي كه مي‌تواند موجب ترويج فساد شوند» / متن كامل قانون گسترش راهكارهاي اجرايي عفاف و حجاب
10- Freelancer | شخصی که به معنای «کارمند کسی یا جایی بودن» شاغل نیست بلکه به‌صورت ساعتی یا پروژه‌ای با برخی مجموعه‌ها کار می‌کند و دستمزد می‌گیرد «فری‌لَنسِر» نامیده می‌شود. بعضی از مهم‌ترین خبرنگاران ایرانی فراری مقیم خارج از کشور فری‌لنسر هستند و همزمان با چندین مجموعه به‌صورت پروژه‌ای کار می‌کنند. (مانند معصومه علی نژاد قُمکیلایی مشهور به مسیح علی نژاد!) درآمد این افراد کاملاً به کیفیت کارشان وابسته است و هر اقدامی که به غنای محصولات رسانه‌ای آن‌ها کمک کند سبب افزایش درآمدشان می‌گردد. یکی از روش‌های مرسوم این افراد برای بالا بردن کیفیت کار و افزایش دستمزد، گرفتن مصاحبه تلفنی با شخصیت‌های مشهور در داخل کشور است. بسیاری از شخصیت‌های وطن‌پرست و دین‌دار داخلی هم نمی‌دانند که مصاحبه کردن با این عناصر دقیقاً به افزایش درآمد آن‌ها می‌انجامد و مهم‌ترین دلیل تماس هم همین است! اگر گفته می‌شود که شخصیت‌ها از مصاحبه با خائنین پرهیز کنند به این خاطر است که این نیروها کارمند جایی نیستند که دستمزدی دائمی داشته باشند. درواقع از طریق همین مصاحبه‌ها زندگی می‌کنند و از شخصیت‌های نظام جمهوری اسلامی بعید است که لوازم زندگی خائنین را – تا وقتی توبه اجتماعی نکرده‌اند - فراهم کنند
 



برچسب ها :

اماکن مقدس موصل یک سال پس از اشغال + تصاویر
سی ان ان منشر کرد:

اماکن مقدس موصل یک سال پس از اشغال + تصاویر

موصل دومین شهر بزرگ عراق در طول یک سال اخیر بارها شاهد ویرانی گسترده اماکن مذهبی و تاریخی بوده است.

به گزارش گروه بین الملل فرهنگ نیوز، یک سال از زمان اشغال موصل توسط تکفیری های داعش می گذرد. درست یک سال پیش در همین زمان با حمله ی داعش به عراق بسیاری از معادلات در سطح خاورمیانه دگرگون شد. تکفیری های داعش پا را از سوریه فراتر نهاده و وارد دومین کشور منطقه شده اند.

هم اکنون تکفیری های داعش مناطق وسیعی از دو کشور عراق و سوریه را تحت تصرف خود دارند که به باور شماری از کارشناس وسعت سرزمین های خلافت خود خوانده ابوبکر البغدادی چیزی در حدود کشور بریتانیا می باشد.

نحوه زندگی شهروندان تحت سیطره داعش یکی از موضوع ابهام آمیز است که تا کنون به دلیل عدم وجود اسناد، تصاویر و فیلم هایی در این باره کمتر مورد توجه قرار گرفته است. سی ان ان تصاویری در این رابطه و چگونگی زندگی شهروندان در موصل دومین شهر بزرگ عراق بدست آورده که در زیر قابل مشاهده است:

 

تخریب مرقد مطهر یحیی ابوالقاسم
تخریب مرقد مطهر یحیی ابوالقاسم تخریب مکان منتسب به دانیال نبی
تخریب مکان منتسب به دانیال نبی تخریب مکان منتسب به امام حسن (ع)
تخریب مکان منتسب به امام حسن (ع) تخریب مزار شیخ ابراهیم
تخریب مزار شیخ ابراهیم تخریب مکان منتسب به دانیال نبی
تخریب مکان منتسب به دانیال نبی توهین به مکان های مقدس شیعیان
توهین به مکان های مقدس شیعیان تخریب مرقد مطهر شیث نبی
تخریب مرقد مطهر شیث نبی مقبره شیث نبی
مقبره شیث نبی
انتهای پیام



برچسب ها :

میخ محکم دستگاه قضا بر زمین فساد / دانه‌درشت‌ها باور کنند که در امان نیستند!
دستگاه قضایی را با اخلاق رسانه‌ای یاری کنیم؛

میخ محکم دستگاه قضا بر زمین فساد / دانه‌درشت‌ها باور کنند که در امان نیستند!

حمید بقایی، شخصیتی پرسروصدا که به تعبیر برخی نزدیکانش «پرونده‌هایش چندان هم کم نیست!»، از اواسط بهمن 93 که در حرم امام (ره )گفته بود «شنونده خودش باید عاقل باشد و ملت ایران همگی عاقل‌اند!» عملاً در سکوت به سر برده بود.

گروه سیاسی فرهنگ نیوز- محمد حسین امینی: حمید بقایی، جز بحث شکایتش از احمد توکلی که 30 فروردین آغاز شد و 27 اردیبهشت با انصراف او از شکایت خاتمه پیدا کرد، هیچ حضور رسانه‌ای مؤثری در ماه‌های اخیر نداشته است. وی به طرز عجیبی روز شنبه 16 خرداد در گفتگو با خبرگزاری آریا «حرف‌هایی» بر زبان می‌آورد و درد دل‌هایی می‌کند و مرتکب عقده‌گشایی‌هایی می‌شود که  تیتر روزنامه‌های صبح یکشنبه را کاملاً به خود اختصاص می دهد! تا آنجا که برخی خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها از فرط تعجب تیترهایی مثل «خط‌ و نشان کشیدن فلانی برای دولت!» و یا «فلانی بهمانی را تهدید کرد!» انتخاب می‌کنند. البته صبحِ یکشنبه هنوز همه منتظر واکنش رسمی دولت بودند و کسی نمی‌دانست که حمید بقایی تا احضار، بازجویی و بازداشت فاصله‌ای کمتر از 24 ساعت دارد!

آخرین سِمَت حمید بقایی در دولت احمدی‌نژاد همان مسئولیتی است که امروز بر دوش محمد نهاوندیان است: معاونت اجرایی رئیس‌جمهور و سرپرستی نهاد ریاست جمهوری. جایگاهی که خودبه‌خود بقایی را به کانون درگیری‌های رسانه‌ای حامیان و مخالفان احمدی‌نژاد می‌کشاند و سبب می‌شد که اکثر گل‌ها و گوجه‌ها به سمت او پرتاب شود!

تیر 88 به خاطر مشارکت در هیئت مؤسس کانون جهانگردی و اتومبیل‌رانی جمهوری اسلامی ایران موردنقد قرار گرفت. آن روزها دبیر مناطق آزاد تجاری دولت هم بود. یعنی دقیقاً همین مسئولیتی که این روزها اکبر ترکان بر عهده دارد. البته ترکان و بقایی داستان‌های درازی هم باهم دارند!

ترکان و بقایی، از تعامل هرچه بیشتر تا...!

30 خرداد 92 بود که ترکان و بقایی به‌عنوان نمایندگان روحانی و احمدی‌نژاد مسئول «پیشبرد امور و تعامل هرچه بیشتر در دوره انتقالی دولت‌های دهم و یازدهم» انتخاب شدند. شاید خیلی جای پرسیدن نداشت که چرا بقایی انتخاب شد؟ او مسئول دفتر ریاست جمهوری بود! ترکان و بقایی همکار شده بودند اما باز کسی گمان نداشت که دو هفته بعد قرار است عباس سلیمی نمین در جلسه تحلیل و بررسی علل رأی آوردن دکتر روحانی بقایی را حامی قطعی روحانی بنامد![1]

البته همه حرف‌های آن روزها درباره بقایی «عجیب» نبود. مثلاً اکبر اعلمی نماینده اصلاح‌طلب سابقِ مجلس کمتر از یک هفته بعد، نه‌تنها حرف سلیمی نمین را درباره بقایی تکرار نکرد، بلکه ازجمله پیش‌بینی کرد که بقایی و دوستانش دیر یا زود بازداشت خواهند شد و حتی ممکن است انتقام‌جویی‌هایی گریبان گیر آن‌ها شود!

آغاز درگیری

شاید کشمکش‌ها دقیقاً از آخرین هفته تیرماه 92 و با مقاله روزنامه بهار شروع شد که بحث «زمین‌خواری» را پیش می‌کشید «...بعضی از افراد نامی در دولت دهم در سازمان مبارزه با مفاسد اقتصادی پرونده‌های عظیم زمین‌خواری دارند. البته بیشتر این پرونده‌ها مربوط به مناطق آزاد به‌خصوص جزیره کیش است که در زمان ریاست بقایی در ریاست سازمان مناطق آزاد به افرادی خاص و بدون طی روال قانونی واگذار شده است. حتی یکی از مدیرعاملان قبلی جزیره کیش هم به این دلیل در حال حاضر در زندان به سر می‌برد.»

در 8 مرداد 92 روزنامه آینده به‌طور غیرمستقیم از تئوری مقابله‌به‌مثل گفت! «اواخر دولت آقای خاتمی بود که آقای احمدی‌نژاد طی نامه‌ای در 17بند از آقای خاتمی درخواست کرد تا نقل و انتقالات، استخدام و قراردادی صورت نگیرد . اما حالا حمید بقایی، معاون احمدی‌نژاد می‌گوید: دولت مستقر تا ۱۲ مرداد قانوناً اداره کشور را بر عهده دارد.»

ترکان با البرزنیوز گفتگو کرد و گفت سازمان تأمین اجتماعی هتل هما را به شکل نادرستی واگذار کرده است! حالا دیگر هر دو تیم گرم شده بودند و بازی داشت دیدنی می‌شد و انگارنه‌انگار که این دو نفر به هدف «تعامل هرچه بیشتر» منصوب‌شده بودند!

13 مرداد شایعه شد که شورای عالی انقلاب فرهنگی صرفاً به این دلیل از دانشگاه جامع ایرانیان استقبال نمی‌کند که بقایی و مشایی عضو هیئت مؤسسین آن هستند! بقایی یعنی همان کسی که سفیر «تعامل هرچه بیشتر» دو دولت در دوران گذار است! از همین‌جاها دیگر اندک‌اندک می‌توانیم مردم هاج و واجی را ببینیم که نمی‌دانند مسئولین مشغول آوردن چه بلایی بر سر یکدیگر هستند.

صبح فردای پخش شدن این شایعه مراسم تودیع و معارفه بقایی و نهاوندیان بود. این مراسم با حضور مدیران بخش‌های مختلف نهاد ریاست جمهوری برگزار شد و ازقضا حاشیه‌ای نداشت!

فردای این مراسمِ بی حاشیه حمید بقایی به استناد نامه‌ای تأیید نشده و شایعه گونه متهم شد به اینکه «نمی‌گذارد وزرا مستقیماً با روحانی دیدار داشته باشند و آن‌ها را مجبور می‌کند تا قبل از دیدن رئیس‌جمهور جدید گزارش‌های او را ببینند!» و این شایعات می‌گشت و می‌گشت تا «تعاملِ هرچه بیشتر!» با جاگیری مناسب و شلیک بعدی از پا بیفتد!

7 شهریور 92 ماجرای معروف به 16 میلیارد کلید خورد. گفته می‌شد دقیقاً روز تحلیف حسن روحانی، حمید بقایی یک چک 16 میلیاردی را از ذی‌حسابی نهاد ریاست جمهوری به‌حساب کوتاه‌مدت بانک ملت به نام دانشگاه غیردولتی، غیرانتفاعی جامع بین‌المللی ایرانیان واریز کرده است. گفته می‌شد بقایی در دفاع از خود گفته است که «این مبلغ قرض بوده و بازگردانده خواهد شد!» خلاصه پای دیوان محاسبات وسط می‌آید و مبلغ مربوطه به‌کلی بلوکه می‌شود. بقایی تکرار می‌کند که کار او و احمدی‌نژاد قانونی بوده و حتی به‌صراحت گفت که به هیچ‌کس نگفته که این پول قرض بوده! خلاصه اینکه مردم با اندک هوشی باید متوجه می‌شدند یکی دارد دروغ می‌گوید! بقایی همه خبرگزاری‌ها را به شکایت تهدید کرد و گفت که اساساً از 13 مرداد تا آن روز با هیچ رسانه‌ای هیچ مصاحبه‌ای نداشته است!

فردای تکذیب‌های بقایی شایعه جدیدی پخش شد: «این حساب بانکی، شخصی و دو امضایی بوده و صرفاً احمدی‌نژاد و بقایی می‌توانستند از آن برداشت کنند!» این شایعه در حقیقت می‌خواست بگوید که رئیس‌جمهور قبلی مرتکب 16 میلیارد اختلاس شده است! و این اتفاق‌ها داشت دقیقاً جلوی روی مردم می‌افتاد. به‌هرحال دادستانی حساب را بسته بود و همه‌چیز برای همیشه منتفی به نظر می‌رسید!

اکبر ترکان که «تعامل هرچه بیشتر» را روی زمین و در موضع ضعف می‌دید! ضربات خود را منظم‌تر کرد و 48 ساعت بعد در تلویزیون و جلوی چشم میلیون‌ها ایرانی مسئله‌ای جدید را پیش کشید: ارث پدر! «...ساختمانی را در منطقه آزاد قشم برای دانشگاه احمدی‌نژاد (ایرانیان) واگذار کردند که همه این تخلفات در این حیاط‌خلوت انجام‌شده؛ این ساختمان از اموال منطقه آزاد است، مال دولت است به چه حسابی اجاره داده شده است؟ چرا این اموال تاراج شده است؟ مگر ارث پدرتان است؟!...»

بقایی هم کم نیاورد و مصاحبه کرد و حرف‌های ترکان را «اتهاماتی بی‌اساس و بی‌پایه نسبت به دوران مسئولیت وی در دبیرخانه شورای هماهنگی مناطق آزاد و ویژه» خواند و از او خواست تا حرفش را پس بگیرد! همان‌طور که توجه دارید این دعواهای شبه کودکانه دقیقاً در محضر مردم ایران در حال رخداد است...

48 ساعت بعد ترکان اسناد موردنظرش را در قالب نامه‌ای سرگشاده! خطاب به بقایی منتشر کرد و عرصه عمومی را به دادگاهی بزرگ علیه دولت سابق تبدیل کرد. نامه او مفصل و جزئی و گویا بود. یک هفته بعد بقایی این‌طور از خود دفاع کرد که «عودتِ ۱۶میلیارد تومان داوطلبانه بود، ترکان فکر نکند کمیسر پلیس است!!» ماجرا در حالی ادامه پیدا می کرد که توگویی در کشور ایران همین دو نفر در وسط زمین ‌بازی بوده‌اند و دیگران نشسته بودند تا ببینند کدام شان دیگری را نابود خواهد کرد! اصلاً انگارنه‌انگار که قانونی هست و هرکس مسئولیتی دارد و هر بررسی شیوه‌ای دارد.

ترکان هم کم نیاورد و به شرق گفت «...مهم استرداد اموال است. اگر تاکنون استرداد اموال مربوط به دولت و مناطق آزاد داوطلبانه بوده من تشکر می‌کنم و درخواست دارم باقی این اموال را هم به‌صورت داوطلبانه بازگردانند... اگر این اموال از راه منطقی و معمول بازگردانده نشود مراجع قضایی حتماً به وظیفه خود عمل خواهد کرد اما اگر بازگردانده شدن اموال هم به‌صورت داوطلبانه باشد بهتر است!»

هنوز خاکِ آخرین نبرد ننشسته بود که حمله «انتقال هدایا» کلید خورد! تا ضربات متعددی که بر سروصورت افکار عمومی می‌خورد تمامی نداشته باشد. شایعه می‌گفت: «۲۵۳۰ قطعه از هدایای ریاست‌جمهوری در دوره احمدی‌نژاد به‌وسیله هشت کامیون از موزه هدایای رییس‌جمهوری منتقل‌شده... برخی شنیده‌ها حکایت از احتمال به حراج گذاشته شدن اموال خارج‌شده از موزه هدایای ریاست‌جمهوری به نفع دانشگاه ایرانیان دارد!» بقایی هم اساساً اظهار بی‌اطلاعی کرد! «من در جریان خبر انتقال هدایای ریاست‌جمهوری از محل نگهداری آن‌ها در موزه نیستم ولی فکر می‌کنم این خبر نیز در ادامه خبرسازی‌های اخیر باشد... اساساً جابه‌جایی اموال در مجموعه‌های دولتی به این راحتی‌ها نیست!»

تنها 10 روز بعد نبرد بعدی شروع شد: ساختمان لادن!

وقتی خودمان را جای افکار عمومی در آن دوران می‌گذاریم باید حق داشته باشیم گمان کنیم که مسئولین دولت قبل عده‌ای دزد بی‌سروپا بوده‌اند که هرروز در روزنامه‌ها یک مال و اموالی پیدا می‌شود که آن‌ها می‌خواسته‌اند آن را بالا بکشند! شاید به همین دلیل است که بعضی‌ها فکر می‌کنند تنها تخصص ما ایرانی‌ها آبگوشت بزباش است! چون اعصاب کار مفیدتر برای مردم نگذاشته‌ایم!

ساختمان لادن را «جایی که احمدی‌نژاد و اعضای دولت سابقش هفته‌ای یک‌بار دورهم جمع می‌شوند و مسائل کشور را موردبررسی و تجزیه‌وتحلیل قرار می‌دهند!» معرفی کردند. ساختمانی که با توطئه‌ای اسرائیلی! از صداوسیما گرفته و به اموال دانشگاه ایرانیان افزوده‌ شده بود! ساختمانی غصبی! که «احمدی‌نژاد و یاران اشغالگرش! قصد دارند با برگزاری جلساتی در آن خود را برای ورود مجدد به قدرت در ۴ سال آینده آماده کنند!»

بقایی مثل مورد سابق گفت که «من از این موضوع که حکم تخلیه برای ساختمان لادن آمده یا خیر، اطلاعی ندارم و باید از معاون تدارکات این موضوع را بپرسید!»، خبرگزاری فارس نوشت که «دولت تدبیر و امید، عزم جدی در بازگرداندن ساختمان‌هایی که در دولت دهم به نهاد‌ها و شخصیت‌های مختلف واگذار شده است را دارد که ساختمان لادن هم جزو آن‌هاست.» و نهایتاً مصطفی پورمحمدی گفت «وزارت دادگستری در جای مناسبی قرار ندارد و محیطش تجاری است و جا و مساحت آن محدود است» تا ابهام دراین‌باره که ساختمان لادن چه کارکردی باید داشته باشد رفع شود!

6 روز بعد در چهارم مهر خبر آمد که احمدی‌نژاد به دیدار رهبر انقلاب رفته تا درباره دانشگاه ایرانیان صحبت کند. همه طبعاً منتظر نتیجه دیدار بودند. اما نامه‌ای به‌شدت جالب منتشر شد! حمید بقایی یعنی همان شخصیت اصلی قصه ما که آن روز معاون امور پشتیبانی دانشگاه ایرانیان بود! در نامه‌ای خطاب به دکتر حسن روحانی خواستار کمک مالی دولت به دانشگاه ایرانیان شد!! درخواست‌ها را دقت کنید «۱- از ردیف‌های موجود بودجه حداقل پانصد میلیارد ریال کمک مالی شود. 2- از ساختمان‌های مناسب موجود دولتی در تهران و مراکز استان‌ها به دانشگاه هدیه شود و یا برای بهره‌برداری در اختیار قرار گیرد. 3- در محل مناسب اطراف تهران زمین به وسعت حدود دویست هکتار جهت احداث ساختمان‌ها و تأسیسات واگذار گردد. 4- مسئولین دولتی به‌ویژه در وزارتخانه‌های علوم و تحقیقات و فناوری بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و امور خارجه همکاری و پشتیبانی لازم را به عمل ‌آورند. 5- هر نوع کمک دیگری که صلاح بدانید!»

این وضعیت به‌خوبی نشان می‌داد که بازی مسئولین با اعصاب مردم رو به پایان نیست چون این نامه‌های عجیب می‌توانست علنی نشود!

9 روز بعد حمید بقایی خواست بعضی از حمله‌های این مدت را جبران کند! محمدعلی نجفی که عملاً در سازمان میراث فرهنگی جانشین او شده بود مجسمه‌ای تحت عنوان شیر دال را از آمریکایی‌ها تحویل گرفته بود و معتقد بود که این مجسمه را به کشور برگردانده. بقایی البته نگذاشت جشن بازگشتن شیر دال به کام نجفی شیرین باشد و به‌طور تفصیلی ابراز داشت که این مجسمه تقلبی است! و از نجفی پرسید «مگر موزه ملی محل نگهداری اشيای تقلبی است. هر تراشکار و آهنگری می‌تواند اين جام را بسيار زيباتر بسازد و آيا ما بايد اسم آن را اثر فرهنگی بگذاريم و آن را به موزه ملی بفرستيم؟!»

انسان از حجم همدلی مسئولین و تعامل هرچه بیشتر آن‌ها حقیقتاً متعجب می‌شود! اما قضیه انگار قدری فروکش کرد. تقریباً از مهر 92 تا اواسط بهار 93 آتش‌بس نسبی برقرار شد و دعواها در سطح تحلیلی باقی ماند و بازیگران اصلی یقه همدیگر را جلوی مردم ول کردند!

اما در اواخر اردیبهشت 93 این بار نجفی بود که انتقام 8 ماه پیش را گرفت! او در مصاحبه مفصلی که 31 اردیبهشت با روزنامه اعتماد داشت ازجمله درباره «سازمانی که زمانی در اختیار بقایی بود» حرف زد و آنچه تحویل گرفته بود را به مخروبه‌ای نیازمند خاک‌برداری تشبیه کرد![2]

ماجرای لیست  مشکوک بدهکاران بانک مرکزی

شاید کسانی گمان می‌کردند این صرفاً یک جواب به حرف‌های 8 ماه پیش بوده اما همه گمان‌ها باطل شد وقتی هنوز 9 روز نگذشته بود که ترکان که حالا عنوانش «مشاور ارشد رئیس‌جمهور و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزادِ تجاری-صنعتی و ویژه اقتصادی» بود، دوباره و این بار در مصاحبه با پایگاه جمهوریت، تهاجم علنی و قبل از محاکمه را به کف خیابان‌های رسانه‌ای کشاند و بقایی را متهم کرد به اجاره دادن یک محل به خودش!![3]

اما این بار قصه بسیار جدی‌تر از این حرف‌ها بود! در فاصله 48 ساعت لیستی مشکوک هم به شکل بسیار گسترده‌ای توزیع شد: «ليست محرمانه كميته وصول مطالبات بانك مركزي!». یکی از اسامی این لیست هم همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید حمید بقایی بود اما رقمی که تحت عنوان معوقه بانکی مطرح شده بود بسیار سرسام‌آور و غیرقابل‌پیش‌بینی بود: «آقای حمید بقايي؛ معاون سابق رییس‌جمهور ایران؛ ٣١٠٠ ميليارد تومان!!»

یعنی در کمتر از 2 هفته حمید بقایی شخصیتی بود که یک ویرانه‌ی نیازمند خاک‌برداری را به مدیر بعدی تحویل داده، چندین و چند ساختمان را خودش به خودش اجاره داده! و 3100 میلیارد تومان نیز معوقه بانکی دارد! راستی چرا هیچ‌کس در آن تاریخ فکر نمی‌کرد که با این ضربه‌های پی‌درپی‌ای که به افکار عمومی وارد می‌شود توقع سرکوب مفسدین را چطور می‌شود برآورده کرد؟ آیا هیولا ساختن از کسانی که مدتی پیش همه‌کاره مملکت بوده‌اند جایگاه آن‌ها که امروز همه‌کاره هستند را محکم می‌کند؟! رهبر انقلاب چقدر باید روی اخلاق سیاسی تأکید کنند؟ چقدر باید بگویند که مملکت قانون دارد و هرکس هر سند و یا مدرکی علیه دیگری دارد مسیر قانون را طی کند؟! راستی فضای عمومی و رسانه‌ای جای این زدوخوردهاست؟ و آیا رسانه‌ها رکن چهارم دموکراسی هستند تا هرکس هر چیز علیه دیگری داشت در رسانه منتشر کند؟!

و اما یک ماه و نیم بعد مسئله‌ای آغاز شد که تا آخر باقی ماند! «مسئله صندوق قرض‌الحسنه شهیدان رجایی و باهنر» که از 1365 برای وام دادن به کارکنان نهاد ریاست جمهوری برپا شده بود. دولت احمدی‌نژاد این صندوق را خصوصی کرده بود و دولت آقای روحانی دوباره آن را به دولت منضم کرده بود و اصل دعوایی که حمید بقایی را به گفتگو با خبرگزاری آریا واداشت این بود که او بر این باور است که رئیس هیئت‌امنای آن صندوق است! و دولت می‌گوید سیستم قبلی لغو شده و این صندوق ازاین‌پس دولتی خواهد بود. بر سر همین مسئله بود که 16 خرداد 94 بقایی گفت از اسحاق جهانگیری شکایت می‌کند و بقیه داستان را در خبرگزاری‌ها می‌شود خواند. 36 ساعت بعدازاین تهدید به شکایت، حمید بقایی که به تعبیر سخنگوی محترم قوه قضایی عناوین اتهامی او به دلیل موانع قانونی فعلاً قابل‌گفتن نیست احضار، بازجویی و بازداشت شد.

استقلال و صلابت دستگاه قضایی بسیار قیمتی و گران‌قدر است. «سراغ مسئولین رفتن» درصورتی‌که جناحی نباشد مایه فخر مردم است. «مشمول مرور زمان نشدن جرائم» اسباب دلگرمی است. «میدان‌داری دستگاه قضایی» آرزوی مردم است. ملت ایران مشتاق برخورد با «دانه‌درشت‌ها» هستند. اما بیایید از این‌ها هم قدری فراتر برویم...

ما در هیچ حالتی نباید به بردن آبروی یکدیگر عادت کنیم. اگر فضا فضای مچ‌گیری باشد دستگاه قضایی نمی‌تواند صحیح عمل کند. اگر رسانه‌ها «ابزارهای بردن آبروی رقیب» باشند، مقتدرترین سیستم قضایی هم نمی‌تواند فضا را سالم‌سازی کند. باید خودمان را اصلاح کنیم تا جامعه اصلاح شود. دلیلی ندارد هرچه از رقیب میدانیم بر آفتاب بیفکنیم! و دلیلی ندارد جلوی مردم دست‌به‌یقه شویم.

وقتی یک دستگاه قضایی مستقل هست که صرفاً بر مبنای اسناد و مدارک عمل می‌کند، چه لزومی دارد یکدیگر را در رسانه منکوب کنیم؟ چه بهره‌ای می‌بریم از دعوای علنی؟ میز و صندلی و مقام اگر وفا می‌کرد به دست ما نرسیده بود! کاش اخلاقی رقابت کنیم.

در حالیکه قوه قضاییه برخورد با مفاسد اداری، اقتصادی و دولتی را شتاب بیشتری داده و در این مسیر جایگاه و مقام شخص متهم، هیچ مصونیتی برای وی به دنبال ندارد، برخی از رسانه ها به ویژه رسانه های اصلاح طلب با گزینشی برخورد کردن با متهمان به فساد، عملا حزب و جناح را در امر مبارزه با فساد دخیل می کنند. 

 ای کاش برخورد با فساد در این جریان (اصلاحات) و حامیان آن در دولت، به صورت سلیقه ای نبود و هر آن کس را که در هر جریان و جناحی که مرتکب فساد شده است را با رویکرد منصفانه ای پیگیری می کردند. همان گونه که در جریان اصولگرا، شخصیت هایی مانند توکلی، نادران و ... حضور دارند که پرچم مبارزه با فساد را بدون توجه به جناح و حزب در دست گرفتند و پرونده رحیمی معاون اول دولت سابق را پیگیری  و به نتیجه رساندند. اما روزنامه ها و رسانه های اصلاح طلب با پیراهن عثمان کردن این موضوع به هر آنکه مخالف یا رقیب آنها بود تاختند. به جای این می توان با تقدیر و حمایت از دستاوردهای قوه قضاییه، این دلگرمی را به مسئولان این قوه داد که رسانه ها  به عنوان نماینده افکار عمومی همگام با آنها مشی اعتدال را در برخورد با پرونده های فساد دنبال خواهند کرد.

پانوشت:

 

[1] - «...دولت هم تمام توانش را در تخریب اصولگرایان به کار گرفت، درحالی‌که به‌هیچ‌وجه با اصلاح‌طلبان کاری نداشت و حتی در برخی جهت‌گیری‌ها‌ی نیروهای نزدیک به دولت درمی‌یابید که حتی به آقای روحانی رأی دادند و افرادی مثل آقای بقایی و ... خیلی به‌صراحت اعلام کردند: به آقای روحانی رأی دادیم!»

[2] - او گفت «...یک اتفاق‌هایی در سازمان افتاده بود که نادر بود یا حتی می‌شود گفت منحصربه‌فرد بود. نمونه‌اش همین داستان انتقال بخش‌هایی از سازمان به شیراز و اصفهان است. در هیچ‌یک از دستگاه‌های دیگر، این کار را نکردند و تنها در اینجا بود که چنین تصمیمی گرفته شد. به شکلی بسیار عجولانه و بسیار ناپخته، دو بخش از سه بخش سازمان را کندند و بردند به‌سوی نابودی. میراث فرهنگی در انتقالی که به شیراز داشت و برگشت و صنایع‌دستی در رفت و برگشتی که به اصفهان داشت، به میزان زیادی از بین رفته بودند. وضعیت سازمان خیلی وضعیت بدی بود. تعبیری که من داشتم این بود که به‌راستی، مثل یک ساختمانی است که به‌کلی تخریب‌شده و آوارش هم روی زمین‌مانده است. وقتی ما وارد سازمان شدیم، تازه پس از مدت‌ها آواربرداری می‌کردیم تا ابعاد زمین دستمان بیاید و وضعیت زمین را بشناسیم، بعد برای آن یک نقشه‌ای بکشیم که ببینیم می‌خواهیم چه‌کار کنیم.»

[3] - «موسسه‌ای در دولت قبل به نام موسسه "خانه ایرانیان خارج از کشور" درست شده است که طبق اسنادی که وزارت کشور در پی استعلام ما  در اختیار دولت قرار داده است، این موسسه تحت نظارت حمید بقایی بوده  و ازنظر قانونی مسئولیت این موسسه با آقای بقایی است... ایشان به‌عنوان رییس موسسه فعالیت می‌کرده؛ درزمانی که معاون اجرایی محمود احمدی‌نژاد و دبیر مناطق آزاد نیز بوده است... بقایی به‌عنوان دبیر مناطق آزاد این ساختمان‌ها را به موسسه تحت مدیریت خود یعنی خانه ایرانیان خارج از کشور اجاره داده است! به‌بیان‌دیگر در ساختمان‌هایی که در این خصوص اجاره داده شده است خود بقایی هم موجر بوده است هم مستأجر!»




برچسب ها :

شعر/در کرب و بلا بی طرفان بی شرفان اند

شعر/در کرب و بلا بی طرفان بی شرفان اند

شعری که میلاد عرفان پور در مراسم بزرگداشت 175 غواص شهید خواند
به گزارش فرهنگ نیوز، وحید یامین پور در صفحه شخصی خود نوشت: شعر خوبی که میلاد عرفان پور در مراسم بزرگداشت 175 غواص شهید خواند:
 
گفتند و شنیدند به تدبیر و امیدی
در سایه ی تهدید, چرا گفت و شنیدی؟
 
رفتند شبانگاه به مهمانی دزدان
آنانکه در این خانه نجستند کلیدی
 
با گردن کج, تا به کی اینگونه نشستن؟
تا پول سیاهی بدهد کاخ سفیدی
 
افسوس بر این سال که سازش شده سینش
قران به میان نیست!عجب سفره ی عیدی
 
باران فراوانی از این ابر,نبارد
جز آنکه دل خلق بسوزد به اسیدی 
 
در کرب و بلا, بی طرفان, بی شرفان اند
تاریخ همان است ,حسینی و یزیدی
 
هرگز ندهد تن به نظربازی دشمن
خاکی که درآمیخته با خون شهیدی
 
ما آینه هاییم, شکستن هنر ماست
با ماست هرآیینه شهیدان جدیدی



برچسب ها :

زمان تشییع شهدای خط شکن و غواص در تهران

زمان تشییع شهدای خط شکن و غواص در تهران

مراسم تشییع ۲۷۰ شهید تازه تفحص شده، روز سه شنبه ۲۶ خرداد ماه در استان تهران برگزار خواهد شد.
به گزارش فرهنگ نیوز، روابط عمومی کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح اعلام کرد بنا به تقاضای جمع کثیری از شهروندان تهرانی به ویژه جوانان عزیز جهت تجدید میثاق با شهیدان دفاع مقدس از جمله شهدای خط شکن و غواص تازه تفحص شده و اصرار بر تشییع این عزیزان قبل از مرحله شناسایی نهایی، در اجابت به درخواست این شهروندان و جوانان مشتاق تهرانی، به اطلاع می رساند مراسم تشییع 270 شهید تازه تفحص شده، روز سه شنبه 26 خرداد ماه ساعت 4 بعد از ظهر از میدان بهارستان مقابل درب غربی مجلس شورای اسلامی ایران به سوی معراج الشهدای تهران انجام خواهد شد.
 
یاد آور می شود روز سه شنبه 26 خرداد ماه مصادف با سالروز شهادت 4 تن از سربازان و پیشگامان مبارزه با کاپیتولاسیون امریکا، یعنی شهیدان بخارایی، امانی ، صفارهرندی و نیک نژادی می باشد.
 
گفتنی است پیش از این سردار باقر زاده در نشست خبری روز گذشته خود در جمع اصحاب رسانه زمان تشییع پیکر این شهدا را 5 شوال مصادف با سالروز شهادت امام صادق (ع) اعلام کرده بود.



برچسب ها :

سرانجام نوبت به «آقازاده» رسید! / چرا احمدی نژاد به دفاع از بقایی پرداخته؟/ هدف دولت رفع تحریم نیست
بررسی محتوایی روزنامه های پنج شنبه:

سرانجام نوبت به «آقازاده» رسید! / چرا احمدی نژاد به دفاع از بقایی پرداخته؟/ هدف دولت رفع تحریم نیست

روزنامه های کشور آخرین روز کاری هفته را با موضوعات متنوعی از دفاع تمام قد احمدی نژاد از بقایی و اظهارات قالیباف تا مباحث حزبی و انتخاباتی را در صفحه نخست خود قرار داده اند.

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، حاشیه های بازداشت حمید بقایی همچنان ادامه دارد و در آخرین رویداد، دفتر احمدی نژاد با صدور اطلاعیه ای از وی دفاع کرده و او را پاکدست دانسته، همین موضوع مورد توجه بیشتر روزنامه های اصلاح طلب قرار گرفته است. محمدباقر قالیباف نیز در مورد تحریم ها و دولت اظهاراتی داشته که این سخنان در روزنامه ها با رویکرد سیاسی مخصوص خود بدان پرداخته شده است. 

چرا احمدی نژاد به دفاع از بقایی پرداخته؟

روزنامه اصلاح طلب آرمان در ادامه مشی اصلاح طلبان برای مصادر شخصیت های سیاسی کشور، حجت  الاسلام ناطق نوری را به عنوان سوژه امروز خود انتخاب کرده است. این روزنامه با یادآوری خاطرات انتخابات ریاست جمهوری سال 76، و رقابت اصلاح طلبان با ناطق، شرایط کنونی را به نحوی توصیف کرده که لاجرم مواضع ناطق نوری با اصلاح طلبان به یکدیگر نزدیک شده و احتمال ائتلاف برای انتخابات مجلس دهم را نیز دور از ذهن ندانسته است: حجت‌الاسلام ناطق نوری و رئیس دولت اصلاحات پس از انتخابات دوم خرداد 76 و پس از بروز جریانات تندروانه در دو اردوگاه، دیگر «رقیب گذشته» به شمار نمی‌روند و شاید بتوان آنها را «رفیق امروز» نامید. اصلاح‌طلبان امروز معتقدند که کشور به حضور افرادی مثل شیخ نور در عرصه اجرایی نیاز دارد و شرکت وی در انتخابات مجلس به مثابه جانی تازه در رگهای آنهاست و برعکس گذشته، این بار پیروزی او برای آنها مسرت‌بخش است. بنابراین حضور ناطق در انتخابات مجلس و انتخاب مجدد وی می‌تواند این اوقات فراغت و فرصت را برای بسیاری از دلواپسان ایجاد کند تا به رفتارهای گذشته خود جدی‌تر فکر کنند.

آرمان در ادامه برای شیخ نور، تعیین تکلیف نیز کرده و از وی خواسته با فراموشی شکست سال 76 از اصلاح طلبان، این بار به عنوان ناجی آنان در انتخابات مجلس دهم ظهور یابد،که شاید مرهمی باشد بر زحم فقدان رهبری در اصلاح طلبان: حجت‌الاسلام ناطق‌نوری نباید همچون برخی افراد به این فکر کند پیشینه شکست او در دوم خرداد 76 در دیگر عرصه‌های انتخاباتی برایش تکرار خواهد شد. حضور شیخ نور در انتخابات مجلس دهم فارغ از همراهی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان می‌تواند شوری دیگر در انتخابات به پا کند. اعلام کاندیداتوری‌ دقیقه 90 آیت‌ا... ‌هاشمی‌رفسنجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم توانست موجی از امید ایجاد کند که در نهایت منجر به شکست تندروها شد. چرا این اتفاق این بار در انتخابات دهمین دوره مجلس و به دست حجت‌الاسلام ناطق روی ندهد. او ثابت کرده همواره پایبند به تفکرات میانه‌روانه است و افراط را برنمی‌تابد بنابراین شاید بتوان امیدوار بود در مدت باقیمانده، شیخ نور در خود احساس تکلیف کند و همچون‌ هاشمی در سال92 به دعوت مردم و بزرگان میانه‌روی و اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی پاسخ مثبت دهد.

آرمان به بیانیه دفتر احمدی نژاد نیز نگاه تحلیلی داشته و آن را مورد بررسی قرار داده است. یکی از ویژگی های ریئس جمهور سابق به اذعان همگان، شجاعت و صراحت لهجه او در مقابل رقیبان بود، شاید کسی تصور نداشت پس از ماجرای محمدرضا رحیمی و عدم دفاع از وی، احمدی نژاد از بقایی نیز حمایتی بکند، اما این بار به نظر می رسد رئیس دولت سابق، تمام قد به دفاع از یار سابق خود پرداخته است:  دیروز دفتر رئیس دولت‌های نهم و دهم یعنی محمود احمدی‌نژاد در ارتباط با دستگیری حمید بقایی، معاون اجرایی دولت دهم بیانیه‌ای صادر و در آن تاکید کرد که «رئیس‌جمهور دوره‌های نهم و دهم به‌طور قاطع از پاکی، پاکدستی و حقانیت بقایی تا آخر دفاع خواهد کرد.» همگان منتظر بودند تا نامه اعلام برائت دیگری از دفتر احمدی‌نژاد صادر شود و برخی به شوخی این موضوع را مطرح می‌کردند که بقایی هم برای احمدی‌نژاد ناشناس شده است تا اینکه دیروز نامه‌ای به این شرح منتشر شد. شاید اشتباه افکار عمومی بود که در سال90 تصور کردند خط قرمز احمدی‌نژاد معاون اول او یعنی محمدرضا رحیمی است و ذهن‌ها به سمت یک مرد ساکت در گوشه پاستور راهنمایی نشد اما امروز مشخص شد اگر خط قرمزی بوده بیشتر به طیف مشایی در دولت نزدیک بوده است که بقایی در آن می‌گنجد. آیا اگر محمدرضا رحیمی هم در آن حلقه حضور داشت به‌جای نامه حمایت از او، رسانه‌ها اقدام به انتشار نامه برائت می‌کردند؟ یک بام و دو هوای احمدی‌نژاد در این نمونه کاملا هویداست. او به‌طور قاطع از پاکی، پاکدستی و حقانیت بقایی دفاع کرده و نکته جالب اینجاست که هنوز درباره اتهامات بقایی خبری درز پیدا نکرده است.

صادق زیباکلام نیز در یادداشتی به چرایی دفاع احمدی نژاد از بقایی پرداخته و دلیل آن را معرفی بقایی برای اولین بار توسط خود احمدی نژاد دانسته است: درعین‌حال این احتمال هم وجود دارد که بازداشت آقای بقایی به مسائل مالی مربوط نباشد زیرا اگر درخاطرداشته باشیم حدود یک سال پیش یکی از دوستان و همکاران آقای احمدی‌نژاد برای مدتی بازداشت شد. علت بازداشت او مربوط به مسائلی خاص بود اما این احتمال برای آقای بقایی بعید است. زیرا آقای بقایی فعال مطبوعاتی نبود و می‌توان گمانه‌های دیگر برای بازداشت او مطرح کرد. البته زمانی که آقای محمدرضا رحیمی -معاون اول دولت دهم- مجرم شناخته و راهی زندان شد، آقای احمدی‌نژاد رسما وی را تکذیب کرد ولی این کار را درمورد آقای بقایی نمی‌تواند انجام دهد. زیرا رحیمی در دولت آقای هاشمی نیز مسئولیت داشت و فرماندار بود در نتیجه احمدی‌نژاد می‌توانست اعلام کند اگر رحیمی معاون اول من بود به ‌طور یقین فرماندار آقای هاشمی هم بوده‌ است!در نتیجه نوع برخورد با رحیمی و بقایی از طرف احمدی‌نژاد دوگانه نیست! احمدی‌نژاد بقایی را شخصا وارد عرصه‌ مدیریتی کشور کرده است و به هیچ شکل نمی‌تواند انتصاب وی را به خود تکذیب کند. علی‌الظاهر حمید بقایی یعنی احمدی‌نژاد و احمدی‌نژاد با بقایی است؛ البته جالب اینجاست که برخی اصولگرایان که پایگاه اجتماعی و سیاسی‌شان متزلزل شده به‌خوبی می‌دانند که هیچ چهره و شخصیتی وجود ندارد که در انتخابات مجلس برای اصولگرایان رای‌آور باشد. احمدی‌نژاد درمیان مردم رای خوبی دارد و اگر احمدی‌نژاد نباشد، روز خوبی برای آنها نخواهد بود و احتمال می‌رود در هر انتخاباتی شکست بخورند.
 
هدف دولت رفع تحریم نیست
 
روزنامه وطن امروز در صفحه نخست خود به اظهارات بی سابقه شهردار تهران در انتقاد از دولت و سیاست های آن پرداخته است و تیتر این مطلب را نیز " هدف دولت رفع تحریم نیست" برگزیده:  محمدباقر قالیباف، شهردار تهران در جمع تعدادی از دانش‌آموختگان دانشگاه‌ تهران نکات قابل توجهی را درباره برخی از رویکردهای دولت یازدهم مطرح کرد. به گزارش «وطن امروز»، قالیباف ضعف مدیریت را موثر‌تر از تحریم‌ها دانست و تاکید کرد: این نحوه مدیریت اقتصاد کشور است که مذاکره‌کنندگان را تضعیف می‌کند. قالیباف تاکید کرد عملکرد برخی مسؤولان به گونه‌ای است که گویی هدف آنها از مذاکرات، پیروزی در انتخابات است نه رفع تحریم‌ها. محمدباقر قالیباف، شهردار تهران گفت: از امام یاد گرفتیم دستمان را روی زانوی خودمان بگذاریم و بلند شویم. درست است تحریم‌ها اقتصادمان را تحت فشار قرار داده ولی این فقط به خاطر تحریم‌ها نیست. بی‌برنامگی و ضعف مدیریت در این دولت و دولت پیشین از تحریم‌ها هم مؤثرتر است. آمریکا نباید احساس کند ما وابسته به تصمیم و اراده او هستیم. انقلاب و جنگ ثابت کرده ما وابسته به هیچ‌کس نیستیم. قالیباف در این دیدار با اشاره به گسترش سیاست‌زدگی در کشور اظهار داشت: بعضی دلشان می‌خواهد همه‌چیز را دوقطبی کنند. باور کنیم مسائل اصلی کشور دوقطبی نیست. آن‌چنان‌که در زمان انتخابات مسائل کلان نظام را دوقطبی کردند و کاش نمی‌کردند. نباید دوران «بگم‌بگم» به دوران «تقصیر قبلی‌ها بود» تبدیل شود. محمدباقر قالیباف ترکیب «هوشمندی مدیریتی» و «وحدت ملی» را رمز عبور کشور از شرایط حساس فعلی دانست و اظهار داشت: معتقدم با در پیش گرفتن یک راهبرد صحیح اقتصادی، رسانه‌ای و منطقه‌ای، دولت می‌توانست به یکی از بهترین توافق‌های تاریخ ایران دست یابد اما متأسفانه رویکرد مدیریتی دولت در 2 سال گذشته شرایط را به‌گونه‌ای رقم‌زده که جامعه حس می‌کند انرژی مسؤولان به‌جای حل مشکلات آنها صرف مساله‌سازی‌هایی می‌شود که هدف از آن وابسته کردن کشور به مذاکرات هسته‌ای و گریزناپذیر نشان دادن توافق به هر قیمت است. گویی هدف دولت برای دستیابی به توافق، رفع تحریم‌ها نیست بلکه جلب آرای سیاسی برای پیروزی در انتخابات آتی است. ما باید تاریخ را آینه عبرت خود کنیم؛ تاریخی که به ما می‌گوید گره زدن همه امورات کشور به راضی کردن بیگانگان نتیجه‌ای جز سرنگونی دولت ملی مصدق نداشت.
 
قالیباف در ادامه انتقاد از روند مذاکرات هسته ای گفته:  اگر اقتصاد مبتنی بر توان داخلی در دولت مصدق عملیاتی شده بود و نگاه به خارج از مرزها در کشور حاکم نمی‌شد، ریزش نیروهای اجتماعی به آن حد نمی‌رسید که کودتای انگلیسی علیه دولت ملی موفق شود. شهردار تهران در ادامه اظهار داشت: تردیدی در این نیست که قدرت دفاعی و اقتصادی کشور امکان چانه‌زنی و دستیابی به توافقی باعزت را افزایش می‌دهد و امروز تأسف‌انگیز است که دولت با دست خود، خود را در میز مذاکرات خلع سلاح کرده است.  وی تصریح کرده است: این نحوه مدیریت اقتصادی در داخل کشور است که مذاکره‌کنندگان را تضعیف می‌کند نه منتقدان.
 
مهدی محمدی در سرمقاله امروز وطن امروز به موضوع مذاکرات  هسته ای، رفع تحریم ها و اظهارات ریئس جمهوری پیرامون گره زدن آب خوردن و تحریم ها پرداخته است:  آقای رئیس‌جمهور با سخنان چند روز قبل خود درباره گره زدن «آب خوردن» مردم به رفع تحریم‌ها، آخرین شانس‌های یک توافق خوب را از بین برد. حدود 3 هفته مانده به ضرب‌الاجل 10تیر، رئیس‌جمهور به آمریکایی‌ها اطمینان داد مطلقا لازم نیست کوتاه بیایند و زحمت اصلاح چارچوب لوزان را به خود بدهند؛ حتی اگر بدترش هم کردند مهم نیست، چرا؟ چون آب خوردن ما هم لنگ کاغذی است که آمریکا پای آن را مهر کند بنابراین «هر توافقی بهتر از توافق نکردن است». من نه از منظر عزت ملی و نه حتی از منظر مذاکراتی به مساله نگاه نمی‌کنم. بیایید کاملا معامله‌گرانه به مساله بنگریم. آیا دوستان عزیز و خدوم ما در تیم مذاکره‌کننده، معامله‌گران خوبی هستند؟ از حیث سابقه مذاکراتی، تا امروز، همه مبانی‌‌ای که می‌توانست زیرساخت یک توافق خوب – بخوانید معامله شیرین- را فراهم کند از سوی دوستان مذاکره‌کننده نقض شده است...کاری که اکنون همکاران آقای روحانی باید انجام دهند گشتن و پیدا کردن اعمال حیاتی آدمیان و گره زدن آنها به توافق هسته‌ای نیست، بلکه کار آنها این است که در این 4 مورد جلوی نهایی شدن توافق بدی که در لوزان پایه‌های آن را استوار کرده‌اند، بگیرند. ما درباره چند ماه و چند سال آینده صحبت نمی‌کنیم. بحث بر سر اتفاقی است که تا 3 هفته دیگر رخ خواهد داد. 2 سال است تقریبا همه امور کلیدی کشور به مذاکرات هسته‌ای گره خورده است. اکنون زمان آن است که دولت یک بار برای همیشه روشن کند که می‌تواند به یک توافق خوب برسد یا نه؟ همه بحث‌های دیگر به کنار، می‌تواند تحریم‌ها را بردارد یا خیر؟ پارامترهای یک توافق خوب نه قابل جابه‌جایی است، نه قابل تحریف و نه با عملیات روانی تغییر خواهد کرد. مردم ایران همانقدر که آماده استقبال شادمانه از یک توافق خوبند، با قدرت به توافق بد –ولو امضا شده باشد- نه خواهند گفت. هیچ‌کس فراموش نکرده است که تیم مذاکره‌کننده روز نخست با چه هدفی به این ماموریت فرستاده شد. آنچه از سوی مردم، از آقایان خواسته شده بود این بود که تحریم‌ها را بردارند. حالا می‌بینیم که این هدف‌گذاری به تدریج در طول مسیر تحریف شده و به «استثناسازی رسمی ایران از نرم‌های بین‌المللی» و «استقرار رژیم بازرسی ویژه در ایران در عین حفظ زیرساخت تحریم‌ها» و «تعطیلی همیشگی غنی‌سازی صنعتی در ایران» تبدیل شده است. پس از 2 سال دوستان عزیز ما ـ حتی اگر نخواهند ـ مجبور خواهند بود با مردم صادق باشند.
 
"امام خامنه‌ای ایران را به‌ قدرت منطقه‌ای تبدیل کردند"، این بخشی از سخنان سیدحسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان است که وطن امروز آن را تیتر قرار داده است: بعد از ظهر دیروز سیدحسن نصرالله با ایراد یک سخنرانی ماندگار در بیروت در وصف حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ایشان را مرجع میلیون‌ها مسلمان در جهان دانست.در این سخنرانی که به طور زنده توسط شبکه المنار از «کنفرانس اجتهاد و نوآوری در اندیشه امام خامنه‌ای مدظله العالی» پخش شد، دبیرکل حزب‌الله لبنان، امام خامنه‌ای را رهبر و اندیشمندی فقیه خواند که مواضعشان برای منطقه مهم و در جهان فراگیر است. از نگاه او یکی از مهم‌ترین خصوصیات ایشان به عنوان متفکر و اندیشمند و فقیه مساله اصالت و مستقل بودن ایشان است: «متاسفانه بسیاری از فرهیختگان با این امر دچار مشکل می‌شوند و زیر بار فشار، بسیاری از لغات و اصطلاحات خود را تغییر می‌دهند و این امر باعث می‌شود آنها چارچوبی جدید از اسلام ارائه کنند‬. به دلیل فشارها و بویژه انقلاب بزرگی که در عرصه ارتباطات روی داد می‌بینیم بسیاری به این نتیجه رسیدند اصول و اندیشه‌ها را مورد بازنگری قرار دهند به گونه‌ای که بسیاری به مرز انکار اصول اساسی اسلام رسیده‌اند.» سیدحسن نصرالله افزود: «امام خامنه‌ای دارای شایستگی و شجاعت، هوشیاری تاریخی و شناخت سیاسی وسیع و تجربه اجتماعی و سیاسی در بخش‌های مختلف زندگی» و در نتیجه صاحب«قدرت بالای مدیریتی و تشخیص دوست و دشمن هستند». او موقعیت سوم امام خامنه‌ای را اندیشه بزرگ اسلامی ایشان دانست و افزود: «ایشان یکی از بزرگ‌ترین مراجع تقلید و رهبری هستند که مواضعشان برای منطقه مهم و در جهان فراگیر شده است.» و سپس آشنایی وسیع ایشان را حتی در زمینه علمای اهل سنت و کتاب‌هایشان نیز ستود. دبیرکل حزب‌الله لبنان همچنین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را رهبر و فرماندهی توصیف کرد که «هرگز مطالعات و توجهات ایشان در این امور قطع نشده است» به طوری که «هیچ رهبری در جهان تا به این اندازه وقت خود را در امور مختلف صرف نمی‌کند». در ادامه رهبر مقاومت تشریح کرد چگونه رهبر ایران نگرانی‌های امت را به‌صورت مستقیم می‌شنوند تا «به‌صورت گسترده و وسیع از امور مطلع شده و بر مسائل فرهنگی جامعه به صورت عمیق اشراف داشته باشند و از مشکلات جوانان باخبر شوند.»
 
بانک ها واردکننده برنج هم شدند!
 
روزنامه آفتاب یزد در گزارشی به ورود بانک ها به عرصه واردات پرداخته و  واردات مواد غذایی توسط این بنگاه های اقتصادی را مورد نقد قرار داده است: خرید و فروش ملک، ساخت و ساز و کارخانه داری کم بود حالا واردات موادغذایی هم جزئی از فعالیت بانک‌ها شده است.دسترسی به ارز مبادله‌ای، بانک‌ها را به سمت واردات محصولات غذایی کشاند. بانک‌ها به عنوان بنگاه‌های مالی که در سال‌های اخیر شرکت‌داری در آنها به کار سودآوری تبدیل شده است، از سال 91 به دلیل دسترسی آسان به ارز‌های مبادله‌ای رو به واردات محصولاتی آوردند که پرتقاضا و با سودآوری بالاست.برنج و شکر از محصولاتی است که در چند سال گذشته در لیست فعالیت‌های وارداتی بانک‌ها قرار گرفته است. هر زمان بازار محصولی دچار تنش می‌شد و با برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضا قیمت‌ها بالا می‌رفت، بانک‌ها برای حضور در این بازار دست به کار می‌شدند. اوج حضور بانک‌ها در بازار برنج به سال91 باز می گردد که توانستند سهمی حدود 20درصد از بازار را در اختیار گیرند.مرتضی شاه حسینی نایب رئیس انجمن برنج در گفتگو با تابناک در این باره گفت: کالاهای اساسی به دلیل قدرت نقدشوندگی بالا بازاری وسوسه انگیز برای بانک‌هایی بود که راحت‌تر از دیگران به ارزهای مبادله‌ای دسترسی داشتند. از این رو، این کالاها و از جمله برنج در لیست واردات فعالان بانکی قرار گرفت.به گفته او، اقدام به واردات از سوی این افراد اما سودی عاید آنها نکرد، چرا که واردات کالاهای اساسی موضوعی تخصصی است و در صورت عدم آشنایی با علامت‌های بازار به جای سود، زیان به بار خواهد آمد.به همین دلیل در دو سال 92 و 93 به رغم تمایل اولیه بانک‌ها برای حضور در بازار برنج وارداتی، سهم آنها از واردات به 3 درصد کاهش یافت.زمان مناسب برای واردات، نوع برنج‌های پرتقاضا، کیفیت محصولات و... از آیتم‌های موثر بر بازار هستند که فرد تاجر برای موفقیت در تجارت خود باید از آنها اطلاعات کافی داشته باشد.در همین حال آلبرت بغزیان اقتصاددان در واکنش به خبر واردات برنج از سوی بانک‌ها به آفتاب یزد گفت: بانک‌ها معمولا به خاطر اینکه واسطه مالی هستند کارشان دریافت و جمع آوری منابع و انتقال آنها به متقاضیان تسهیلات است اما در ایران از سالهای گذشته چون برخی از سازمان‌ها مشکل دریافت وام و یا پرداخت اقساط آن را داشتند اقدام به تاسیس بانک هایی کردند تا نیازهای مالی شان را رفع کنند و این چنین بود که سازمان‌ها و شرکت‌های بزرگ وارد کار بانکداری شدند.
 
 
آفتاب یزد به اظهارات رحمانی فضلی نیز اشاره ای داشته، فضلی در سخنانی در دفاع از بیت المال خاطر نشان کرده که اگر منتصبین وی به بیت المال دست درازی کند؛ از زندگی ساقطش خواهد کرد: عبدالرضا رحمانی فضلی در جمع معاونین عمرانی استانداری کشور با انتقاد تند از برخی دست درازی ها به اموال بیت المال در برخی از استانهای کشور و همچنین با اشاره تلویحی به خبر منتشر شده از پروژه تعاونی مسکن در کرج گفت: اگر بدانم و بفهمم که معاونی به بیت المال دست درازی کرده آن را رها نمی کنم و بیچاره اش می‌کنم و از زندگی ساقطش می کنم و تا قران آخر را از او می‌گیرم. چرا باید به اسم صندوق خیریه و قرض الحسنه از شهرداری ها و فرمانداری‌ها پول بگیرند؟ وی افزود: چرا گزارشی از کمیسیون ماده۱۰۰ تاکنون به دست من نرسیده است؟ آقایان می‌روند می نشینند ماهی ۲-۳ میلیون تومان حقوق می گیرند بعلاوه هدیه، آن وقت نتیجه آن کلی تصرفات و دست درازی به زمین ها است. به تازگی گزارشی از یک استان آمده که وزارت کشور تعاونی مصرف ایجاد کرده در حالی که این اقدامات بعید نیست و اگر اقدامی قرار باشد انجام شود فقط با امضای شخص معاون وزیر کشور ممکن است. رحمانی فضلی به موضوع عزل شهرداران اشاره کرد و گفت: هم باید به شهرداران احترام گذاشت و هم به اعضای شورای شهر. اما چرا یک شهرداری که ۶ ماه قبل با رای اعضای شورا شهردار شده، یک مرتبه با همان اعضا استیضاح می شود؟ بعدا می فهمیم که شهردار نتوانسته خرده‌فرمایشات آقایان را انجام دهد که در این خصوص باید استاندار و فرماندار هم پاسخگو باشند. 
 
آفتاب یزد از سرنوشت ایرباس های خریداری شده توسط ماهان گزارشی تهیه کرده و با طرح سوال ایرباس ها به پرواز در می آیند؟، به این موضوع پرداخته است: «هواپیماهای جدید ماهان قابل مصادره است» این ادعایی است که چندی پیش از سوی آمریکا عنوان شد. حالا به نظر می رسد مناقشه ایران و آمریکا بر سر هواپیماهای خریداری شده بالا بگیرد و به زعم برخی، حتی برجریان مذاکرات هسته ای هم تاثیر خواهد گذاشت. نیویورک تایمز در گزارشی جدید نوشت:« در سایه دور نهایی مذاکرات هسته ای، ظاهرا این هفته ایران و آمریکا در مورد خرید اخیر 9 هواپیمای ایرباس دست دوم توسط شرکت تحت تحریم ماهان ایر به سمت رویارویی پیش می روند.» موضوع به چندی پیش برمی گردد، اواسط اردیبهشت شرکت هواپیمایی ماهان با وجود تحریم های گسترده توانست در اقدامی شبانه 9 فروند هواپیمای مسافربری جدید وارد کشور کند. در واکنش به این کار، وزارت خزانه داری آمریکا که مسئول تشخیص اقدامات ناقض تحریم هاست، دو شرکت عراقی و اماراتی را به دلیل فروش هواپیما به ایران تحریم کرد. درست بعد از این کار بود که واکنش ها آغاز شد، عده ای هواپیمای ماهان و عده ای وزارت خزانه داری آمریکا را محکوم کردند. اما امریکا تنها به تحریم دو شرکت اکتفا نکرد، تمام دارایی های دو شرکت که تحت حاکمیت آمریکا بودند، مسدود شد و شهروندان آمریکایی از انجام فعالیت های اقتصادی با این شرکت ها منع شدند. دام جی زوبین، معاون وزیر خزانه داری آمریکا در بخش تروریسم و اطلاعات مالی، طی سخنانی در اینباره تاکید کرد «ما به صورت فعال به مقابله با نقض تحریم های ایران خواهیم پرداخت. ما از تحریم افراد و شرکت هایی که در نقض تحریم ها کمک می کنند، دریغ نخواهیم کرد. این مجموعه‌ها و این اشخاص بر اساس دستور اجرایی 13224، وارد لیست شد.»
 
آفتاب یزد در ادامه آورده است: اما همانطور که بالاترذکر شد، نیویورک تایمز مجددا در گزارشی راجع به این موضوع، نوشت « به احتمال زیاد این هفته ایران و آمریکا در مورد خرید ایرباس های دست دوم به سمت رویارویی پیش می روند.» وزارت خزانه داری آمریکا نوشته بود که این هواپیماها «قابل توقیف» هستند، یعنی از نظر تئوریک می توانند از ترک فرودگاه های کشورهای متحده آمریکا و دیگر کشورهایی که دارای موافقتنامه های مسافربری هوایی با ایران هستند، منع شوند.» اما دو روز پیش، رئیس هواپیمایی کشوری ایران گفت:« تلاش آمریکا برای توقیف یا جلوگیری از پرواز هواپیماهای ماهان ایر به کشورهای دیگر تحمل نخواهد شد. آمریکا حق متوقف کردن هواپیماهای ما را در سفرهای بین المللی ندارد.» مدیر موسسه حقوقی اکریویس لا در واشنگتن در این باره می گوید: «شما این تکه های بزرگ تکنولوژی را در اختیار دارید که دولت آمریکا دارای صلاحیت قضایی بر روی آنهاست.» به گفته وی، دولت آمریکا با طرح احتمال جلوگیری از پرواز این هواپیماها «می خواهد این سیگنال را ارسال کند که ایران برای تجارت آزاد نیست.»
 
نوبت به «م .ه»رسيد!/ قند پارسی در گلوی بی بی سی گیر کرده است
 
روزنامه جوان با تیتر " نوبت به «م .ه»رسيد!"، به سراغ پرونده مهدی هاشمی و تایید حکم وی از سوی دادگاه رفته است: يك منبع آگاه از تأييد حكم مهدي هاشمي از سوي ديوان عالي كشور خبر داد. به اين ترتيب پس از يك سلسله اعمال عدالت‌ها در دستگاه قضا، نوبت به «م . ه»‌ رسيد. مهدي هاشمي، مجرمي كه چندين سال بايد از نام او به «م.ه» بسنده مي‌شد، تا جرم متهم به اثبات قضايي مي‌رسيد. مهدي هاشمي به اتهام اختلاس، ارتشا و مسائل امنيتي محكوم شده بود.  پرونده قضايي مهدي هاشمي به رغم فشارهاي سنگين سياسي و رسانه‌اي يكي از مهم‌ترين پرونده‌هاي قضايي در سال 93 بود كه پس از سير مراحل قانوني به نتيجه رسيده است. مهدي هاشمي پس از سفر تقريباً طولاني به فرنگ به بهانه آنچه «ادامه تحصيل» عنوان كرده بود، دوم مهرماه سال 91 به ايران بازگشت و يك روز پس از ورودش به كشور به دادسراي امنيت رفت تا پاسخگوي اتهامات مالي و امنيتي مطرح‌شده باشد. دادستاني تهران در ساعات پاياني همان روز يعني سوم مهر 91 اعلام كرد كه مهدي هاشمي از سوي بازپرس پرونده تفهيم اتهام شد و با صدور قرار بازداشت موقت به زندان رفت. وي پس از حدود سه ماه بازداشت موقت در زندان اوين، 27 آذر 91 با توديع وثيقه 10ميليارد توماني آزاد شد. كمتر از يك ماه بعد يعني 20 دي 1391 عباس جعفري دولت‌آبادي، دادستان تهران از صدور كيفرخواست براي مهدي هاشمي خبر داد و گفت: اين كيفرخواست مشتمل بر 125 صفحه با 12 عنوان اتهامي است. پس از تعيين قاضي ناصر سراج براي رسيدگي به پرونده مهدي هاشمي، با تعيين وقت قبلي قرار بود نخستين جلسه رسيدگي به اتهامات مهدي هاشمي، 15 ارديبهشت92 در دادگاه انقلاب برگزار شود ولي به‌دليل موافقت دادگاه با استمهال مهدي هاشمي و همچنين وجود نقص در كيفرخواست، اين پرونده به دادسرا بازگشت. ناصر سراج چندي بعد درباره وضعيت رسيدگي به اين پرونده در جمع خبرنگاران گفت كه پرونده مهدي هاشمي ايرادات سنگيني دارد و ارسال آن از دادسرا به دادگاه زمان زيادي مي‌برد. پس از وقفه طولاني براي رفع نواقص مدنظر دادگاه در دادسرا و تعيين قاضي و شعبه جديد به ‌علت انتصاب سراج به‌عنوان رئيس سازمان بازرسي كل كشور، نخستين جلسه محاكمه مهدي هاشمي 11 مردادماه سال 93 در شعبه 28 دادگاه انقلاب به‌رياست قاضي مقيسه برگزار شد. با برگزاري 26 جلسه محاكمه، دادگاه با برخي تحقيقات و استعلام‌ها، تنفس اعلام كرد. در نهايت، شعبه رسيدگي‌كننده طي دو جلسه، آخرين دفاعيات مهدي هاشمي را اخذ كرد و وكلاي وي نيز (سيد محمود عليزاده طباطبايي و وحيد ابوالمعالي) لايحه آخرين دفاع خود را ارائه كردند. اواخر اسفندماه سال گذشته بود كه حكم دادگاه انقلاب صادر و 26 اسفندماه به مهدي هاشمي ابلاغ شد كه به‌گفته غلامحسين محسني‌اژه‌اي، وي به حبس، جزاي نقدي و انفصال از خدمت محكوم شده است. 
 
موضوع جاسوسی رژیم صهیونیستی از هتل های محل مذاکرات هسته ای ایران و 1+5، مورد توجه جوان قرار گرفته و با تیتر " جاسوسي هم به گره كور مذاكرات اضافه شد"، به آن پرداخته است: ظاهراً مذاكره‌كنندگان ايراني علاوه بر توجه به پيچيدگي‌هاي سياسي و ديپلماتيك مذاكرات، از اين به بعد، بايد مواظب جاسوسي‌هاي دستگاه‌هاي اطلاعاتي هم باشند.روزنامه امريكايي وال استريت ژورنال نوشته كه    نهادهاي جاسوسي اسرائيل از  هتل‌هايي كه مذاكرات ايران و شش قدرت جهان در آنها برگزار  ‌شده، جاسوسي كرده است. روزنامه امريكايي وال‌استريت ژورنال روز چهارشنبه فاش كرد كه بررسي‌هاي شركت  كاسپرسكي كه در امنيت سايبري پيشرو است نشان مي دهد كه اسرائيلي‌ها از هتل‌هاي محل مذاكرات ايران با 5+1 نيز جاسوسي مي‌كنند. اين شركت  سال قبل به وجود ويروس رايانه‌اي «دوكو» پي برد كه عمدتاً گفته مي‌شود توسط جاسوسان اسرائيلي مورد استفاده قرار مي‌گيرد، ولي اخيراً تصميم گرفته  كه  بررسي و مشخص كند كه چه افراد ديگري در فهرست هدف‌هاي اين ويروس هستند.براي  اين كار، شركت كاسپرسكي ميليون‌ها دستگاه رايانه را در سراسر جهان بررسي كرد و به سه هتل مجلل اروپايي مظنون شده است. محققان كاسپرسكي حالا افشا كرده‌اند كه اين سه هتل اروپايي دقيقاً همان هتل هايي هستند كه مذاكرات هسته‌اي ايران و 5+1 در آن انجام مي شود. روزنامه وال‌استريت سعي دارد تلويحاً اين گونه بيان كند كه اسرائيلي ها به خاطر بي‌اعتمادي به طرف امريكايي دست به اين جاسوسي ها زده اند ولي نكته قابل توجه اين است كه مقامات ارشد امريكايي در  سال 2014 متوجه شده‌اند كه اسرائيلي‌ها از مذاكرات هسته اي جاسوسي مي كنند و زماني جزئياتي در مورد تاكتيك‌هاي اسرائيل ارائه كرده‌اند ولي ظاهراً هيچ اقدامي براي جلوگيري از اين كار نكرده‌اند.
 
روزنامه جوان در ادامه این گزارش آورده: اين گزارش وال استريت ژورنال نشان مي دهد كه مذاكره كنندگان ايراني، حالا بايد علاوه بر اينكه مواظب باشند «شيطان در جزييات» توافق احتمالي لانه نكند، بايد از لانه كردن شيطان در در و ديوارهاي اتاق هاي شخصي و مكان مذاكرات نيز مواظبت كنند. خبر وال استريت ژورنال،مذاكرات دقيقه نودي آذر‌ماه 1393 را در خاطر تداعي مي كند كه اعلام شد مقامات ایرانی حاضر در مذاکرات هسته‌ای وین یک پیشنهاد هسته‌ای جدید از سوی گروه 5+1 دریافت کرده‌اند ولي به دنبال يك خط ارتباطي امن هستند تا آن را با تهران در ميان بگذارند. همان موقع گزارش‌هايي هم منتشر شد مبني بر اينكه ظريف مجبور شده كه به تهران برگردد.نكته قابل توجه اين بود كه در آخرين روزهاي مذاكرات آذرماه 1393، وزير خارجه عربستان به وين سفر كرد و اين مذاكرات تنها نتيجه اش اين بود؛ «توافق ژنو در وين تجديد شد.»
 
تغییر خط زبان فارسی، پروژه ای است که بی بی سی فارسی آن را در دستور کار خود قرار داده و با تهیه برنامه های درحال پررنگ کردن این موضوع است. جوان با تیتر " قند پارسی در گلوی بی بی سی گیر کرده است" به این موضوع پرداخته است: شبكه بي‌بي‌سي خواستار تغيير بسياري از چيزها در ايران است اما به شكلي سربسته و غيرعلني. حالا مدتي است كه عبارت «‌تغيير خط فارسي در ايران » بر سر زبان مجري‌هاي اين شبكه و محتواي برنامه‌هاي آن افتاده است. داستان از بررسي جوابگو بودن يا نبودن خط فارسي در يكي از برنامه‌هاي اين شبكه شروع شده و حالا به طرح اين مسئله از سوي يكي از مجريان اين شبكه انگليسي رسيده است كه آيا موافق تغيير خط فارسي در حوزه‌هاي علمي هستيد؟برخي كشورها همچون تركيه و هند زير بار رفته‌اند و برخي ديگر همچون افغانستان بر حفظ فرهنگ و سنت‌شان پايبند بوده‌اند، حالا نوبت به ايران رسيده است. داستان اين مأموريت فرهنگي، دو هفته پيش با پخش برنامه «پرگار» از اين شبكه آغاز شد، برنامه‌اي با محوريت خط فارسي كه هدف آن ستايش خط فارسي به عنوان يكي از مواريث ماندگار فرهنگي ايران نبود بلكه هدف، رساندن اين مطلب بود كه خط فارسي ديگر جوابگوي زبان فارسي نيست. حالا مرحله دوم مأموريت شبكه بي‌بي‌سي آغاز شده است، «آيا موافق تغيير خط فارسي در حوزه‌هاي علمي هستيد؟»، اين پرسشي است كه مجري بي‌بي‌سي بر آن تأكيد كرده است.برخي كشورها همچون تركيه و هند زير بار رفته‌اند و برخي ديگر همچون افغانستان بر حفظ فرهنگ و سنت‌شان پايبند بوده‌اند، حالا نوبت به ايران رسيده است. داستان اين مأموريت فرهنگي، دو هفته پيش با پخش برنامه «پرگار» از اين شبكه آغاز شد، برنامه‌اي با محوريت خط فارسي كه هدف آن ستايش خط فارسي به عنوان يكي از مواريث ماندگار فرهنگي ايران نبود بلكه هدف، رساندن اين مطلب بود كه خط فارسي ديگر جوابگوي زبان فارسي نيست. حالا مرحله دوم مأموريت شبكه بي‌بي‌سي آغاز شده است، «آيا موافق تغيير خط فارسي در حوزه‌هاي علمي هستيد؟»، اين پرسشي است كه مجري بي‌بي‌سي بر آن تأكيد كرده است.
 
پایان سکوت مرد همیشه دوم
 
روزنامه شرق در شماره امروز خود با چاپ کاریکاتوری از مهدی هاشمی به موضوع پرونده قضایی وی پرداخته و هر چند خواسته جنبه بی طرفی را در پرداختن به این موضوع رعایت کند اما خط مشی اصلاح طلبی این روزنامه سعی نکرده همچون پرونده های فساد اقتصادی دیگر که مربوط به دولت سابق است، به پرونده هاشمی بپردازد و موضوع را به نحوی جلوه داده که مهدی هاشمی قربانی سیاست های پدر و قربانی بازی های سیاسی شده : بر اساس آنچه در خبرهای خبرگزاری فارس منتشر شده و با توجه به اعمال ماده ١٣٤ می‌توان نتیجه گرفت مهدی هاشمی‌رفسنجانی نهایتا هفت سال را در زندان خواهد گذراند.تأیید حکم جلب مهدی هاشمی‌رفسنجانی توسط مقامات قضائی، شاید زندگی سیاسی مهدی را وارد مرحله تازه‌ای کند. پس از انتخابات سال ١٣٨٨ بود که سیل اتهامات اصولگرایان به سمت مهدی هاشمی رفت و او را مرد پشت پرده حوادث خیابانی آن سال دانستند. البته از مدت‌ها پیش از آن، نام مهدی هاشمی در یک پرونده نفتی آمده ‌بود. گفته می‌شد در سال۲۰۰۷ مدیرعامل و چند کارمند شرکت نفتی «توتال» توسط مقامات قضائی فرانسوی به اتهام پرداخت حدود ۶۰میلیون‌یورو رشوه به مقامات ایرانی برای مشارکت در احداث میدان گازی پارس‌جنوبی بازداشت شدند و نام مهدی هاشمی به‌عنوان فردی که بخشی از این مبلغ را دریافت کرده، به میان آمد. توتال در سال۱۹۹۷ به‌همراه شرکت گازپروم روسیه و پتروناس مالزی در مناقصه احداث این میدان گازی پیروز شده‌ بود. البته با انتشار فایل‌های صوتی مکالمات مهدی هاشمی با نیک‌آهنگ کوثر هم اتهاماتی در رابطه با دوران حضور او در ستاد سوخت مطرح کرد. اتهاماتی که از سال‌ها پیش از آن مطرح بود. مهدی اما به گفته  برخی نزدیکانش برای مأموریت‌هایی در راستای اهداف دانشگاه آزاد به خارج از کشور رفت.  آذرماه سال ٩٠ آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مشهد اعلام کرد در صورتی که فرزندش توسط مقامات قضائی احضار شود، به ایران بازمی‌گردد. ..در سوی دیگر ماجرا، اما نزدیکان هاشمی رفسنجانی بر این عقیده بودند که مخالفان و منتقدان آیت‌الله می‌خواهند تسویه‌حساب‌های سیاسی خویش با پدر را با قربانی‌کردن فرزند جبران کنند. ..بالاخره حکم اعلام شد و وکیل مهدی هاشمی تقاضای تجدیدنظر کرد. وکیل مهدی هاشمی خواستار برگزاری جلسات علنی دادگاه تجدید‌نظر بود که این امر محقق نشد. دیروز و درست یک روز پس از اعلام خبر بازداشت حمید بقایی، معاون اجرایی احمدی‌نژاد حکم مهدی هاشمی هم تأیید شد. حال با توجه به خبر خبرگزاری فارس باید دید در نهایت سرنوشت مهدی هاشمی و پرونده او چه خواهد شد.
 
 
شرق، با انتخاب تیتر"پایان سکوت مرد هميشه دوم"، به اظهارات قالیباف و انتقادات وی از دولت پرداخته است: رقیب انتخاباتی روحانی پس از مدت‌ها به عرصه سیاست بازگشته است. محمدباقر قالیباف، پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری سال ٩٢ مجددا با گذشتن از سد محسن هاشمی، به «بهشت» بازگشت. شهردار تهران از ٢٤ خرداد ٩٢ تاکنون چندان وارد منازعات سیاسی نشده بود، اما در آستانه سالروز همان انتخابات طی سخنانی در جمع تعدادی از دانش‌آموختگان دانشگاه‌ تهران انتقاداتی جدی به عملکرد دولت یازدهم وارد کرده است. شرق در ادامه با انتشار سخنان قالیباف، زندگی سیاسی وی را نیز مروری کرده و برای پیروزی انتخاباتی وی نیز نسخه ای تجویز کرده است: سال‌هاست که عرصه سیاست در ایران دو جناح اصلی به خود می‌بیند؛ اصلاح‌طلب و اصولگرا. این دو جناح هر یک بر گفتمانی استوارند و مشخصه‌های خاص خود را دارند. به‌طورقاطع می‌توان گفت به غیر از هاشمی‌رفسنجانی، هرکس دیگری خواسته بین این دو جناح قرار بگیرد و هر دو سمت را راضی کند، محکوم به شکست بوده است. حتی اکبر هاشمی‌رفسنجانی هم در مقاطع مختلف مورد حمله و هجمه هر دو سوی منازعه قرار گرفته است. باقر قالیباف تلاش کرد با سیاست گاهی به نعل، گاهی به میخ در هر دو جناح سیاسی کشور متحدانی برای خود دست‌وپا کند، اما نتوانست و طبیعی هم بود که نتواند. پیش از او دیگر سردار حاضر در عرصه سیاست، محسن رضایی، هم نتوانست به این مهم نائل آید. چون ذات فعل سیاسی در همه‌جای دنیا با این کنش در تناقض است.  مردم ایران به یک نظامی ولو سابق در هر لباسی که باشد، باز هم به چشم نظامی می‌نگرند. در کنار این در سیاست نمی‌توان در میانه دو طرف ایستاد چراکه هر زمان منازعه تشدید شود، از تیر و ترکش‌های سیاسی‌ای که به سوی هم پرتاب می‌کنند، قطعا چند عدد نصیب فرد میانه می‌شود. شاید به‌همین‌دلیل بود که فرمانده اسبق قالیباف، بعد از سال‌ها تلاش سیاسی و شکست، به دانشگاه امام‌حسين(ع) بازگشت. ضمن اینکه وسط قرارگرفتن، هوش و ذکاوت سیاسی خاصی می‌طلبد تا آسیب‌ها به حداقل برسد که کنش سیاسی قالیباف حاکی از این هوش نیست. می‌توان تصور کرد که رویای پاستور برای سردار خلبان به حدی اغواکننده است که بار دیگر می‌خواهد شانس خود را بیازماید. موفقیت او در این راه بستگی به نوع کنش انتخابی‌اش دارد تا بتواند بعد از یک دهه سیاست‌ورزی، انتخاب اول باشد.
 
 امکانات هست اقتصاد مقاومتی عَُرضه می‌خواهد
 
روزنامه کیهان به پیام آیت الله جوادی آملی به همایش امنیت پایدار اشاره ای کرده و بخشی از پیام ایشان را تیتر اصلی خود قرار داده است، " امکانات هست اقتصاد مقاومتی عَُرضه می‌خواهد": آیت‌الله جوادی آملی در پیامی به همایش امنیت پایدار تاکید کرد: امنیت بدون اقتصاد مقاومتی هم حرفی پوچ است. هم امکانات هست هم جوانان و فقط مقداری عرضه برای اقتصاد مقاومتی می‌خواهد.در بخشی از پیام آیت‌الله جوادی آملی آمده است: برای تامین امنیت باید اضطراب‌زدایی کرد و امنیت بدون اقتصاد مقاومتی هم حرفی پوچ است. هم امکانات هست هم جوانان و فقط مقداری عرضه برای اقتصاد مقاومتی می‌خواهد. در ادامه این پیام تاکید شده است: با نصیحت نمی‌توان ملت گرسنه را امنیت بخشید زیرا نه او آرام می‌شود و نه امنیت فراهم خواهد شد. همچنین حجت‌الاسلام ابراهیم رئیسی دادستان کل کشور، در دومین همایش «امنیت پایدار» که در در دانشگاه جامع امام حسین‌(ع) برگزار شد، اظهار داشت: امنیت یعنی مصونیت بخشی به فرد، جامعه، اسلام و نظام برای نیل به اهداف عالی قرآنی.
 
 
کیهان در ادامه آورده است: وی با بیان اینکه مهمترین مولفه امنیت ملی ما، اعتقاد و ایمان مردم است، افزود: ظرفیت‌سازی در فرد و جامعه برای ایجاد امنیت، باعث کاهش تهدیدات دشمن می‌شود. رئیسی با بیان اینکه نظام جمهوری اسلامی در بحث امنیت، تنها به امنیت شهروندان ملی خود نمی‌اندیشد،‎ با اشاره به حوادث کشور سوریه اظهار داشت: آنچه که امروز در این کشور اتفاق می‌افتد، دفاع از امنیت پایدار است. دادستان کل کشور با تاکید بر اینکه اعتماد به دشمن با منظومه امنیت ملی و نظام سازگاری ندارد‎، تصریح کرد: امنیت هر فرد دلداده‌ای به خدا در هرجای دنیا به امنیت ما وابسته است.رئیسی گفت: اینکه آب خوردن خود را به مذاکرات وابسته بدانیم، یک خطای راهبردی است‎ که دشمن خواسته یا ناخواسته از این کد استفاده خواهد کرد. انسان نباید خود را محتاج دشمن نشان دهد. در ادامه سردار حسین سلامی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، طی سخنانی در همایش «امنیت پایدار»  اظهار داشت:  نظام‌های پیشرفته و مقتدر جهانی صاحب فناوری با انتقال ایده‌ها و فیلم‌ها و مطالب مبتذل، فروپاشی نظام اخلاقی جهان را تعقیب می‌کنند و دراین صورت جهان به سمت ناامنی سوق می‌یابد. وی افزود: وقتی قدرت‌های بزرگ بیش از حد در عالم گسترش نظامی می‌یابند و با توحش سیاسی و سقوط ارزش‌های الهی همراه می‌شوند، زوال قدرتها شکل می‌گیرد و این منطق آمریکاست.
 
کیهان در یادداشت روز خود به موضوع آینده علمی کشور با توجه به سیاست های علمی دولت یازدهم پرداخته است: زمزمه‌هایی مبنی بر اینکه وزارت علوم در دولت یازدهم، سهمیه یک جریان خاص و تندرو است در اوایل رأی آوردن آقای روحانی به گوش می‌خورد. این زمزمه‌ها با معرفی اولین نامزد تصدی وزارت علوم توسط آقای روحانی بیشتر شد، اما با هوشیاری نمایندگان مجلس پروژه تسخیر وزارت علوم توسط جریان تندروی اصلاح‌طلب ناکام ماند. در ادامه رئیس جمهور محترم با سرپرست کردن توفیقی در وزارت علوم، خود به شائبه اختصاص وزارت علوم به جریان تندرو و  بدسابقه عینیت بخشید؛ گویی تمام آن زمزمه‌ها درست بود و وزارت علوم «باید» به فتنه‌ای‌های تندرو می‌رسید. در همان برهه سرپرستی توفیقی بود که بحث سیاسی و کذب غیرقانونی بودن دانشجوهای بورسیه پیش آمد و .... اما این همه ماجرا نبود و نیست. سیر کند شدن، توقف و در نهایت نزول رتبه علمی ایران، وجه دیگر این ماجراست. علاوه بر این، نتایج غیرقابل قبول دیگری هم از «سهمیه»ای شدن وزارت علوم پدید آمده و بعد از این هم خواهد آمد که اشاره‌ای هرچند گذرا به آنها خالی از لطف نیست. با تأسف باید گفت، آقای دکتر فرهادی اگر نگوییم کاملاً، لااقل در غالب موارد تحت تأثیر جریان خاص و تندرو و البته ظاهراً در حاشیه وزارت علوم قرار گرفته و بر خلاف اظهارات صریح خود در محضر نمایندگان ملت عمل کرده، چرا که در دوره ایشان، دانشگاههای ما افت شدید علمی و تنزل رتبه در سطح منطقه و جهان را به خود دیده است. آقای فرهادی برای انتخاب رؤسای دانشگاهها از مشورت شورای عالی استفاده نکرده که هیچ، در عمل و با معرفی نکردن اساتید نخبه و دلسوزی که در سطح دانشگاهها مشغول فعالیت هستند به شورای عالی انقلاب فرهنگی برای احراز ریاست دانشگاهها، راه را برای کمیته غیرقانونی 5 نفره که جایگزین 40 عضو فرهیخته شورا شده، هموار کرده است.
 
حسن معصومی نگارنده یادداشت در ادامه افزوده است: پرواضح است که استمرار چنین وضعیتِ سیاست‌زده‌ای، موجب افت بیشتر علمی کشور و بدبینی بیش از پیش جامعه دانشگاهی به دولت تدبیر و امید خواهد شد. این سیر قهقرایی در حوزه آموزش و آموزش عالی باید در نقطه‌ای متوقف شود؛ هنوز هم فرصت باقی است، در صورت لغو مصوبه‌ای که کار دانشگاهها را به یک هیئت پنج نفره واگذارده است، می‌توان باز هم به رشد علمی کشور در فضایی به دور از تشنج امیدوار بود. در این بین مجلس محترم نیز با درک حساسیتی که در مقوله آموزش و آموزش عالی از خود نشان داده می‌تواند با وضع فوری قانون به قضیه خطیر اداره دانشگاهها ورود کند؛ در غیراینصورت، نه تنها خبری از تحقق به موقع «سند چشم‌انداز جمهوری اسلامی ایران در افق 1404» نخواهد بود، بلکه باید مترصد حوادثی هم بود که پیش از این و در زمان حاکمیت «جریانِ خاصِ تندرو» بر دانشگاهها رخ داد.



برچسب ها :

داستان طی الارض آیت الله بهجت(ره)

داستان طی الارض آیت الله بهجت(ره)

مصطفی لعل شاطری: فقیه ربانی و عارف نامدار، آیت الله حاج شیخ محمدتقی بهجت،در سال 1334 ق (احتمالاً 1332 ق) در میان خانواده ای متدین، مذهبی و دوستدار خاندان عصمت در شهر فومن دیده به جهان گشود و در همان ابتدای کودکی، یعنی در 16 سالگی، مادر پاکدامن و مهربان خویش را از دست داد.

به گزارش فرهنگ نیوز ، آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدرخویش قرار گرفت. پدر وی، کربلایی محمود، از مردان نیک و خوشنام فومنات بود و از طریق ساختن نوعی کلوچه ی سنتی و محلی مخصوص فومنات امرار معاش می کرد.

آیت الله بهجت پس از طی تحصیلات مقدماتی در فومن، در حالی که هنوز به سن تکلیف نرسیده بودند، درسال 1348 ق، جهت کسب هرچه بیشتر علم، رهسپار حوزه های علمیه ی عراق شدند و ابتدا در کربلا رحل اقامت افکندند و پس از آن در سال 1352 ق، برای ادامه تحصیل به نجف رفته و قسمت های پایانی درس های دوره ی سطح را نزد عالمان آن سامان به ویژه عارف کم نظیر، آیت الله حاج شیخ مرتضی طالقانی به پایان رساندند و سرانجام ایشان درسال 1363 ق، (1324 ش) راهی ایران گردیدند و پس از اقامتی چند ماهه در فومن به قصد زیارت حضرت فاطمه معصومه (س) و اطلاع از حوزه قم، عازم این شهر گردیدند و چند ماهی آن جا توقف کردند که خبر رحلت استادان بزرگ را یکی پس از دیگری می شنیدند و از این رو؛ تصمیم گرفتند که در شهر مقدس قم اقامت گزینند.

ایشان در قم، در درس آیت الله بروجردی و آیت الله سیدمحمدحجت کوه کمره ای شرکت نموده و در سایه تلاش و کوشش مداوم خود توانستند به درجه اجتهاد نایل آیند. کرسی تدریس آیت الله بهجت در قم بیشتر در زمینه فقه و اصول بود و بسیار باشکوه برگزار می گردید و شاگردان زیادی را در مکتب علمی و عملی خود پرورش دادند.
آیت الله بهجت پس از سالها عبادت و آموزش شاگردانی نمونه سرانجام، در روز یکشنبه 27 اردیبهشت 1388 (22 جمادی الاول 1430)، به دیدار معبود خود شتافت و پیکر پاکش پس از آن که آیت الله جوادی آملی بر آن نماز گزارد و بر شانه های خیل عظیمی از مؤمنان تشییع گردید، در جوار حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد.

کرامتی منحصر به فرد

بنابرآنچه از اطرافیان آیت الله بهجت نقل شده است، ایشان دارای کرامات و مکاشفات منحصر به فردی بوده اند به نحوی که حجت الاسلام و المسلمین ابراهیم قَرَنی، در مراسم ارتحال حضرت آیت الله بهجت، ضمن سخنرانی، خاطره ای از پدر بزرگوارشان آیت الله حاج شیخ علی قرنی که خود شاهد این کرامت شگفت از آیت الله بهجت بوده اند را این گونه نقل کرده اند:
سال 1349 ش، روزی در قم، اوّل صبح، همراه پدرم برای زیارت حرم حضرت معصومه (س) حرکت کردیم و نزدیک مسجد محمدیّه در خیابان اِرَم، با آیت الله بهجت برخورد کردیم. پدرم خیلی به ایشان اظهار ارادت کرد. خواست دست ایشان را ببوسد؛ امّا ایشان نگذاشتند.

پس از مصافحه و معانقه، آیت الله بهجت اشاره کردند که: ایشان، فرزند شماست؟ پدرم عرض کرد: آری.
من، دست و صورت آیت الله بهجت را بوسیدم. ایشان دستشان را زیر چانة من گذاشت و سه بار فرمود: «خوب باشید، خوب باشید، خوب باشید!». معلومم نشد که فرمایش ایشان، ارشاد بود یا دعا. سخنِ ایشان را بر دعا حمل کردم که إن شاءالله خوب باشم.
چند قدمی که ایشان دور شدند، مرحوم پدرم گفتند: ایشان را شناختی؟ عرض کردم: نه! با شما آشنایی داشت؟
گفتند: بله؛ ایشان آیت الله بهجت هستند. دومی ندارند!
سپس همراه پدرم وارد حرم حضرت معصومه (س) شدیم، پس از نشستن در مسجد بالاسر، به پدرم عرض کردم: برخورد ایشان با شما، برخورد آشنا بود؟
پدرم گفتند: بله! من و آیت الله سیدمهدی روحانی و آیت الله احمد آذری قمی و آقا شیخ حسین توسّلی در نجف، در درس کفایة ایشان شرکت می کردیم. آشنایی ما با ایشان، از آن زمان است.
در ادامه، پدرم گفتند: من مطلبی را از ایشان دیده ام، نمی دانم مجاز به گفتن هستم یا نه؛ ولی با برخورد محبّت آمیزی که به شما کرد، گویا عنایتی به شما دارد. من جریان را برای شما می گویم که اگر نگویم، آن را با خود به گور خواهم برد؛ ولی مشروط به این که تا من زنده ام و تا آیت الله بهجت زنده است، آن را برای کسی بازگو نکنی.
من با این که به مقتضای سخنرانی در جلسات مختلف، مناسبت های فراوانی پیش می آمد که این ماجرای ناب را بگویم، ولی به دلیل عهدی که با پدرم داشتم، از نقل آن، حتی پس از وفات پدرم، خودداری می کردم؛ امّا پس از شنیدن خبر ارتحال آیت الله بهجت، این جریان را برای خانواده ام تعریف کردم و پس از آن در مهدیّة تهران و این بار، سومین باری است که آن را نقل می کنم.
مطلبی که پدرم فرمود، این بود:

در زمانی که در نجف، مشغول تحصیل بودم، پدرم، آخوند ملّا ابراهیم، برای زیارت، به نجف آمد. چند روزی در نجف بود و پس از آن، با هم به کربلا رفتیم. یک شب در حرم امام حسین (ع) مشغول زیارت بودم که ناگهان یادم افتاد که عهد کرده ام چهل شبِ چهارشنبه، به مسجد سهله بروم و تا آن وقت، سی و دوشب رفته بودم. متأثر شدم که چرا صبح، متوجّه این مطلب نشده ام تا بتوانم به عهد خود، عمل کنم و اکنون باید مجدداً این برنامه را از ابتدا آغاز نمایم.
در این فکر بودم که دیدم آیت الله بهجت در قسمت بالاسرِ ضریح امام حسین (ع) نشسته و مشغول زیارت و عبادت است. خدمت ایشان رفتم و سلام کردم. فرمود: آقای قرنی! چیه؟ تو فکری؟ می خواهی به مسجد سهله بروی؟
توجّه نکردم که ایشان از کجا فهمید که من در فکر مسجد سهله ام. عرض کردم: بله! و موضوع عهد خود را توضیح دادم. فرمود: برو، پدرت را بگذار در مدرسه و بیا! من اینجا منتظر شما هستم. 
پدرم در حرم بود. ایشان را به مدرسه بردم. شام را تدارک دیدم و به پدرم گفتم: شما شام را میل کنید و استراحت نمایید. گویا استادم با من کاری دارد، من مجدّداً به حرم امام حسین (ع) باز می گردم.
سپس به حرم بازگشتم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم. ایشان فرمود: می خواهی به مسجد سهله بروی؟
گفتم: آری، خیلی مایلم.
فرمود: بلند شو همراه من بیا. و دست مرا در دست خود گرفت. همراه ایشان از حرم امام حسین (ع) بیرون آمدیم و از شهر، خارج شدیم. ناگاه، به صورت معجزه آسا خود را پشت دیوارهای شهر نجف دیدیم. فرمود: از پشت شهر، وارد آن می شویم.
شهر نجف را دور زدیم و وارد مسجد سهله شدیم و نماز تحیّت و نماز امام زمان (ع) را در معیّت آن بزرگوار خواندم. پس از آن، آیت الله بهجت فرمود: می خواهی نجف بمانی یا به کربلا برگردی؟
عرض کردم: پدرم کربلاست و او را در مدرسه گذاشته ام، باید به کربلا برگردم.
فرمود: مانعی ندارد. و مجدداً دست مرا گرفت. دستم در دست آن بزرگوار بود که خود را در بالاسرِ امام حسین (ع) دیدم.

در پایان این ماجرا، آیت الله بهجت فرمود: راضی نیستم که تا زنده ام، این جریان را برای کسی بازگو نمایی.

منابع:

1ـ ادهم نژاد، محمدتقی. گلشن ابرار، قم: نورالسجاد، 1386، جلد 6.
2ـ م. کدخدازاده، عباسی. کرامات شگفت عارفان، قم: بیت الاحزان، 1390
3ـ احمدی جلفایی، حمید. 40 قطب عرفانی، قم: نسیم ظهور، 1391.
4ـ احمدی، وحیده. 100 مکاشفه و کرامت از عارفان و عالمان ربانی، قم: نسیم ظهور، 1391.




برچسب ها :

گفتگو  با بانو جوانی که دیروز انقلابی بود و امروز خادم افتخاری شاهچراغ(ع)

به عشق دین انقلاب کردیم اما بعد جنگ کسی زورش به آقازاده ها نرسید!/ مد و لباس خیلی برایم اهمیت داشت ولی کارهای مهمتری آن ها را از یادم برد/ امروز شعــارها بیشتر از عمل شده است!

به بیمارستان‌ها می‌رفتم و فیلم‌های رادیولوژی را می‌گرفتم؛ یک نفر که خوش‌خط بود، روی آن‌ها شعار می‌نوشت سپس با تیغ موکت‌بری آن را برش می‌زدیم و به وسیله آن با پاشیدن اسپری رنگ، دیوارنویسی می‌کردیم.

شیرازه - سرویس سیاسی: السلام علیک یا احمدبن موسی(ع)؛ کنار مرقد مطهر شاهچراغ(ع) ایستاده بود و با لحنی صمیمی و آرام زائران را هدایت می‌کرد؛ مرا که دید با لبخند همیشگی‌اش جواب سلامم را داد و از من دعوت کرد کنار هم کمی آن طرف‌تر از ضریح نشستیم.

از نقطه عطف زندگی‌اش، از باحجاب شدنش، از امدادرسانی به مناطق محروم و انجام کارهای فرهنگی گفت اما وقتی از بهمن‌ماه سال 57 می‌گفت چهره‌اش گاهی بشاش بود و گاهی به یاد مجروحان و شهیدان در فکر فرو می‌رفت؛ انگار یکی را می‌گفت و هزاران را در درون صندوقچه دل خود به یادگار نگه می‌داشت.

گفتگو با «زهرا نعمت‌الهی» معلم بازنشسته‌ای که هیچگاه از عشق ورزیدن به خلق خدا و خدمت به آنان بازنشسته نمی‌شود؛ دریچه‌ای دیگر از روزهای انقلاب را به روی ما گشود. بانویی که انقلابی بود و انقلابی ماند و بعد از گذشت بیش از 30 سال هنوز هم با همان روحیه انقلابی خود به کار، خدمت و جهاد در راه خدا مشغول است. کسی که به اذعان اطرافیانش مراوده با او انسان را به یاد خدا می‌اندازد و آرامش می‌بخشد.

این خادم افتخاری حضرت شاهچراغ(ع) از سال‌ 56 برایم گفت؛ همان سالی که در دانشسرای راهنمایی شیراز در رشته علوم انسانی مشغول به تحصیل بود و برای فعالیت‌های منسجم انقلابی، گروه‌های مختلف تشکیل داده بودند.

باید تمام مردم از لحاظ فکری قوی شوند

وی اینطور ادامه داد: بیشتر کارهای فرهنگی انجام می‌دادیم و حوزه کارهای فرهنگی ما وسیع بود. برای تبلیغ و انجام کارهای فرهنگی به روستاها می‌رفتیم چون اعتقاد داشتیم نباید فقط در شهرها تبلیغات کرد بلکه باید تمام مردم از لحاظ فکری قوی شوند و آگاهی و اطلاعات آن‌ها افزایش یابد. در روستاها نمایشگاه عکس برپا می‌کردیم و کلاس‌های مختلف از جمله احکام و قرآن برگزار می‌کردیم.

انقلاب‌ها را بررسی می‌کردیم

سیر مطالعاتی هم داشتیم چون معتقد بودیم که باید انقلاب‌ها و مکتب‌های مختلف و رهبران و اهداف آن‌ها را به خوبی بشناسیم. انقلاب‌هایی نظیر انقلاب کوبا، الجزایر و شیلی که تا حدودی شبیه به انقلاب ما بود را به منظور شناخت آن‌ها بررسی می‌کردیم تا از آن‌ها درس بگیریم و اشکالاتی که بر آن‌ها وارد بود، برای انقلاب ما پیش نیاید. علاوه بر سیر مطالعاتی و انجام کارهای فرهنگی، تمرینات بدن‌سازی و نظامی هم داشتیم.

به منظور هماهنگی بیشتر و وسیع‌تر و اثرگذارتر کردن حوزه فعالیت‌ها با دانشگاه‌ها و استان‌های همجوار تیم‌های قوی تشکیل دادیم.

در دانشکده ادبیات با آقای داد که همراه با همسر خود کارهای انقلابی می‌کردند، صحبت کردم که به منظور جلوگیری از موازی‌کاری دفتر هماهنگی تشکل‌ها را راه‌اندازی کنند. بعد از آن که دفتر هماهنگی زدیم، دانشجوهایی هم که برای ادامه تحصیل به آمریکا و کانادا رفته بودند، برگشتند و به انقلاب ملحق شدند.

وقتی شنیدم امام برمی‌گردند به تهران رفتم

روزهای اول بهمن 57 به محض اینکه از رادیو لندن شنیدم امام به کشور برمی‌گردند، سریع بلیط اتوبوس گرفتم و به تهران رفتم. نیمه‌شب به تهران رسیدم اما جوانان مشغول تمیز کردن خیابان‌ها از آثار درگیری‌ها بودند و می‌گفتند می‌خواهیم امام که می‌آید، شهر تمیز باشد. در دانشگاه تهران در دانشکده هنرهای زیبا اقامت داشتم. به دانشگاه علم و صنعت هم می‌رفتم. از ساعت 6 صبح بیرون می‌رفتیم و اواخر شب برمی‌گشتیم. مجروحان را به دانشکده فنی دانشگاه تهران منتقل می‌کردند و چون دوره‌ کمک‌های اولیه را گذرانده بودم به آن‌جا برای کمک به مداوای مجروحین سر می‌زدم. از تمام گروه‌ها در دانشگاه تهران بودند و حالتی بود که چپی و راستی و مسلمان و غیرمسلمان نداشتیم و همه به هم کمک می‌کردند.

درِ همه خانه‌ها باز بود و زندگی همه متعلق به هم بود

نعمت‌الهی از حال و هوای آن روزهای ایران و مردمش برایم اینگونه گفت که احساس می‌کردی همه ایران کعبه شده بود و مانند هنگام طواف خانه خدا همه یکسان بودند. همه خودشان را فدای هم می‌کردند. درِ همه خانه‌ها باز بود و زندگی همه متعلق به هم بود. انگار نفس مدتی از انسان‌ها برداشته شده بود و اصلا گناهی انجام نمی‌شد.

امام فرموده بودند که خودتان را در تیررس شلیک‌ها قرار ندهید و هنگامی که تیراندازی می‌شد، فرار می‌کردیم؛ یک بار هنگام فرار خانمی در خانه را باز کرد و همه را به داخل راه داد و استقبال گرمی از ما کرد. هر کس هرچه داشت در راه انقلاب می‌داد. برای تبلیغات هر چه لازم بود از پول‌های شخصی خودمان تهیه می‌کردیم.

این مبارز انقلابی از سوزش شدید چشم و صورت به خاطر گاز اشک‌آور یاد کرد و گفت: در راهپیمایی‌ها با خود پیاز، سیب‌زمینی و دستمالی مرطوب همراه داشتیم تا اثرات سوزش ناشی از گاز اشک‌آور را کاهش دهد.

وی وقایع آن روزهای دانشگاه تهران را یادآور شد که در دانشگاه تهران گروهی به گروه «مهدی رضایی» معروف بودند؛ یکی از اعضای گروه می‌گفت: «4 روز است که پوتین‌هایم را در نیاورده‌ام!»، من به آن‌ها شک کردم و وقتی که متوجه شدم نماز نمی‌خوانند و همچنین حجاب خود را رعایت نمی‌کنند به لطف خدا ماهیت نفاق آن‌ها برای ما آشکار شد.

دو نفره جدل می‌کردند تا با جمع کردن مردم، مغلطه‌کاری کنند

گروه‌های چپ، کمونیست‌ها و ماتریالیست‌ها هم در دانشگاه تهران حضور داشتند؛ یک روز دو نفر از بچه‌هایی که از قبل می‌شناختیم و با هم دوست بودند را دیدیم که مثل آدم‌های غریبه با هم بحث و جدل می‌کردند و می‌خواستند با جمع کردن مردم دور خودشان مغلطه‌کاری کنند؛ گروه‌های چپ از همان روزها توطئه کردستان را برنامه‌ریزی کرده بودند.

در کیفمان لباس می‌گذاشتیم و پادگان‌ها که سقوط می‌کرد و سربازان فرار می‌کردند بلافاصله به آن‌ها لباس می‌دادیم تا شناسایی نشوند. به پادگان جی، زندان اوین و پادگان نیرو هوایی رفتم. جلو پادگان نیرو هوایی بیمارستان نیرو هوایی بود و روز سقوط پادگان که درگیری شدید بود؛ در یکی از اتاق‌های بیمارستان تا سقف، پیکر شهیدان را روی هم انداخته بودند.

این بانوی مبارز در ادامه فعالیت‌های انقلابی خود در تهران را اینگونه شرح داد: به بیمارستان‌ها می‌رفتم و فیلم‌های رادیولوژی را می‌گرفتم؛ یک نفر که خوش‌خط بود، روی آن‌ها شعار می‌نوشت سپس با تیغ موکت‌بری آن را برش می‌زدیم و به وسیله آن با پاشیدن اسپری رنگ، دیوارنویسی می‌کردیم.

اگر امام فردا نیاد/ اسلحه از جهرم میاد

دفعه اول که امام نیامدند از دانشگاه تهران تا میدان آزادی تظاهرات بود. مردم از سراسر ایران آمده بودند و هر قومی شعاری سر می‌داد؛ خاطرم هست که عده زیادی هم از جهرم فارس آمده بودند؛ وقتی از کنارشان عبور کردم صدای شعار « اگر امام فردا نیاد/ اسلحه از جهرم میاد» شنیده می‌شد.

عصرها در مدرسه رفاه خدمت امام می‌رسیدیم

روزی که امام آمد از صبح جمعیت در اطراف دانشگاه تهران شعار می‌دادند اما وقتی متوجه شدیم که برنامه امام تغییر کرده و به بهشت زهرا می‌روند، سریع خودمان را به آنجا رساندیم و در آنجا هم خدمت شهید ربانی رسیدیم و فعالیت‌ها را در جوار ایشان ادامه دادیم. بعد از بازگشت امام، عصرها در مدرسه رفاه خدمت امام می‌رسیدیم.

این معلم عاشق و دلداده امام و انقلاب به اینجا که رسید، نفس عمیقی کشید و زمزمه کرد: چه روزهایی بود ...

مقید بودیم تمام کارهایمان زیر نظر شهید دستغیب(ره) باشد

بانوی انقلابی شیرازی در ادامه سخنان خود به فعالیت‌های انقلابی در شیراز اشاره و ابراز کرد: به منظور هماهنگی برنامه‌ها با سید علی‌اصغر دستغیب بسیار در ارتباط بودیم و به مسجدالرضا و مسجد جمعه می‌رفتیم. به منزل شهید دستغیب(ره) هم زیاد می‌رفتیم و مقید بودیم که تمام کارهایمان زیر نظر ایشان باشد؛ وقتی شهید دستغیب متوجه شدند که برای تبلیغ به روستاها می‌رویم کتاب گناهان کبیره را به ما دادند.

این فعال فرهنگی با تصریح اینکه خیلی از افراد انقلابی در مسیر انقلاب تغییر کردند و روحیه انقلابی خود را از دست دادند، آقای حدائق را از جمله افرادی دانست که انقلابی بود و انقلابی ماند.

وی با بیان اینکه اکثر دوستان انقلابی‌اش به همراه شوهران خود به تهران سفر کردند، از افراد شاخص انقلابی مانند شهید ربانی، شهید دستغیب و آقای نجابت که در شیراز فعالیت داشتند، نام برد و گفت: آقای طوبایی با وجود اینکه فقط چند ماهی بود که برای ادامه تحصیل به آمریکا رفته بودند وقتی وضعیت کشور را دیدند به ایران بازگشتند و به فعالیت‌های انقلابی مشغول شدند.

سعی کردیم زاغه‌نشینان را به روستاهایشان بازگردانیم

این معلم مجاهد در ادامه فعالیت‌های خود در اوایل انقلاب را اینگونه شرح داد: اوایل انقلاب که تازه بنیاد مسکن ایجاد شده بود، خدمات‌دهی به روستاییان را شروع کردیم. پرسشنامه‌ای تهیه کردیم و از وضعیت حاشیه‌نشینان شهر که پس از اجرای طرح انقلاب سفید از روستاهای خود خارج شده و زاغه‌نشین شده بودند، گزارشی تهیه کردیم؛ پس از آن پیگیری کردیم که با همکاری بنیاد مسکن زمین‌ها و دام‌های روستاییان به آن‌ها برگردانده شود تا به روستایشان بازگردند اما این طرح اجرایی نشد.

هر روز عده‌ای می‌رفتند فلکه شهرداری یا فلکه استانداری و ماشین جهاد آن‌ها را برای انجام کارهای جهادی از قبیل ساخت و تعمیر مسکن مستمندان به روستاها می‌برد. همچنین با دوستان پول روی هم می‌گذاشتیم، آذوقه می‌خریدیم و شب‌ها در حلبی‌آباد اطراف شهر توزیع می‌کردیم.

در سعادت‌شهر گروه‌های چریکی محله‌ای تشکیل دادیم

این استاد اخلاق و معارف اسلامی افزود: اوایل انقلاب با سر کار رفتنم مصادف شد. سال اول باید در سعادت‌شهر تدریس می‌کردم. با گروهی از فقرای آنجا تیمی تشکیل دادم و به اسم انقلاب برای آن‌ها پشم، کرک و دار قالی تهیه می‌کردم تا هم راه درآمدی داشته باشند و هم به انقلاب دلگرم شوند. همچنین گروه‌های چریکی محله‌ای تشکیل دادیم که بتوانند کار با سلاح را یاد بگیرند و در صورت لزوم آمادگی دفاعی داشته باشند.

نعمت‌الهی ضمن بیان اینکه در دوران دبیرستان کتاب‌های رئالیستی و سو‌رئالیستی بسیاری خواندم و در همه مکتب‌ها سر می‌کردم، کتاب «پابرهنه‌ها» اثر زاهاریا استانکو را در تقویت حس عشق به محرومین بسیار تاثیرگذار دانست و به کتاب‌هایی از آندره‌ژید، بالزاک، داستایوفسکی و نیکوس کازانتزاکیس نیز اشاره کرد.

وی افزود: بعد از انقلاب نیز خاطرات بسیاری از خاندان شاه و افراد رژیم را خواندم که نشان‌دهنده ابعاد شخصیتی آن‌ها بود.

باید کاخ‌ها را می‌شکستیم تا کوخ‌ها را آباد می‌کردیم

این فعال اجتماعی اظهار کرد: همیشه درد مردم را داشتم و از هر کمکی که از دستم برمی‌آمد دریغ نمی‌کردم. اعتقاد دارم علاوه بر فقر مادی، فقر فکری و فرهنگی هم نباید در جامعه اسلامی وجود داشته باشد. احساس می‌کردیم همه وجودمان باید وقف انقلاب باشد. با توجه به حدیث امام علی(ع) که می‌فرمایند: « هر کجا کاخی بر پاست لاجرم کوخی هم در کنارش برجاست.» باید کاخ‌ها را می‌شکستیم تا کوخ‌ها را آباد می‌کردیم.

وی از همراهی و تشویق مادرش می‌گفت که با هم کوه می‌رفتند و تمرینات بدنی انجام می‌دادند اما پدر به خاطر حس پدرانه و تحریک دیگران زیاد با کارهای انقلابی دختران موافق نبودند.

نعمت‌الهی می‌گفت: قبل از انقلاب به لباس و مد خیلی اهمیت می‌دادم اما بعد از مطالعات و شروع فعالیت‌های انقلابی اصلا متوجه این چیزها نبودیم.

حجاب یعنی زیبایی، زینت، ارزش، مصونیت و انسانیت

این استاد اخلاق از شیرینی حجاب اینگونه گفت که برخی به ما ایراد می‌گرفتند که چرا با چادر به کوه می‌رویم و اسلحه به دست می‌گیریم اما در واقع چادر به ما آزادی می‌داد به ویژه برای بنده که در سنین نوجوانی به حجاب زیاد مقید نبودم و تازه به آن رسیده بودم، بسیار زیبایی داشت. در مدت زمان کمی بیش از 15 کتاب درمورد حجاب خواندم و کتاب «حجاب، اسارت یا آزادی» شهید مطهری(ره) خیلی به ما در شناخت حقیقت حجاب کمک کرد. از دید بنده حجاب یعنی زیبایی، زینت، ارزش، مصونیت و انسانیت. تازه زیبایی‌های دین برایم روشن شده بود و دوست داشتم همه مردم عاشق مطلق خدا و زیبایی‌ها باشند.

ما به عشق دین انقلاب کردیم

وی این داستان را یادآور شد که «راهزنی بسته ای یافت که در آن چیز گران‌بهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند. به او گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟

گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دین. اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی می یافت؛ آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.»

انقلاب کردیم که اختلاف طبقاتی را از بین ببریم

سپس ادامه داد: ما به عشق دین انقلاب کردیم اما بعد از جنگ برخی آقازاده‌ها به اسم دین، مفاسد اقتصادی به وجود آوردند و مردم از این قضایا خیلی ناراحت هستند؛ کسی هم زورش به این‌ها نرسید. انقلاب کردیم که اختلاف طبقاتی را از بین ببریم. حالا هر چند نسبت به گذشته کمتر شده اما مفاسد اقتصادی و اختلاف طبقاتی کماکان وجود دارد.

همه باید یک هم واحد برای دین داشته باشند

نعمت‌الهی تصریح کرد: شعار اول انقلاب این بود که اگر می‌دیدیم کسی بهتر از ما می‌تواند کاری را انجام دهد، سریع کنار می‌رفتیم و کار را به او می‌سپردیم اکنون هم باید اینگونه باشد و همه یک هم واحد برای دین داشته باشند چراکه دنیا می‌گذرد و انسان می‌ماند و مشکلاتی که با اعمالش ایجاد کرده است.

اکنون شعارها بیشتر از عمل‌ها شده است

وی با انتقاد از روند طولانی بروکراسی اداری و کاغذبازی‌ها تصریح کرد: اکنون شعارها بیشتر از عمل‌ها شده است در صورتی که باید حرف همراه با عمل باشد؛ چرا که مردم از شعار بی‌نتیجه خسته شده‌اند و کم‌کاری‌ها و نقصان‌هایی که به اسم دین صورت می‌گیرد را برنمی‌تابند.

اوایل انقلاب و حتی قبل از آن همه به دین خیلی احترام می‌گذاشتند، اگر کسی هم اهل حجاب نبود وقتی می‌خواست وارد مسجد یا مجلس اهل‌بیت(ع) شود، حجابش را کامل رعایت می‌کرد. حتی چون مادرم خیلی مقید بودند به منزل ما که می‌آمدند حجاب را رعایت می کردند.

اسلام باید در تمام اعمال ما جلوه کند

این مبارز انقلابی گفت: بازتاب انقلاب در خارج از کشور بیشتر است. وقتی تازه مسلمانی وارد ایران می‌شود ما خجالت‌زده می‌شویم چون توقع داریم جامعه اسلامی قوی‌تر از این‌ها باشد. وقتی اسم نظام ما جمهوری اسلامی است، حقیقتا باید اسلامی باشد. نه تنها باید اسلام بر سر زبان‌ها باشد که مهم‌تر از آن، اسلام باید در تمام اعمال ما جلوه کند.

باید به یاری آسیب‌دیدگان اجتماعی شتافت

بنیانگذار موسسه خیریه عرفانه از آنجایی که تمام دغدغه‌اش دین و مردم است با اظهار تاسف از وجود زنان معتاد در جامعه گفت: انتظار داریم در جامعه اسلامی به زن بیشتر توجه شود. زنان معتادی وجود دارند که آسیب‌دیدگان اجتماعی هستند و نباید آن‌ها را مثل علف‌های هرز به حال خود رها کرد بلکه باید به سرعت وضعیت آن‌ها پیگیری شود و به یاری و درمان آن‌ها شتافت و در این زمینه فرهنگ‌سازی کرد چرا که ممکن است بخش زیادی از جامعه را آلوده کنند.

از زنان بی‌سرپرست و بد سرپرست حمایت می‌کنیم

وی که هنوز هم همان روحیه انقلابی را حفظ کرده و لحظه‌ای از درد مردم و جامعه غافل نیست، فعالیت‌های کنونی خود را اینگونه شرح داد که در موسسه خیریه عرفانه از زنان بی‌سرپرست و یا بد سرپرست حمایت می‌کنیم؛ با برگزاری کلاس‌های آموزشی مانند قالی‌بافی، خیاطی، پرورش قارچ و غیره سعی در توانمندسازی مالی آن‌ها داریم و با برگزاری کلاس‌های ورزشی، آموزشی، اخلاقی و قرآن و احکام آن‌ها را از لحاظ جسمی، روحی، فکری و اعتقادی توانمند می‌سازیم.

نعمت‌الهی با بیان اینکه نسل جوان باید بداند که اگر اشکالی هست از مسلمانی ماست نه دین، تاکید کرد: دین زیباست و باید این زیبایی را شناخت و عاشقش بود.

جوان ایرانی مسلمان باید عقلگرا باشد

این معلم بزگوار با بیان اینکه امروز عقلانیت مطرح است نه احساس، بهترین کار را کار عقلانی کردن دانست و به جوانان توصیه کرد: جوان ایرانی مسلمان باید عقلگرا باشد و دین را از طریق تفکر و عقلانیت بشناسد و به زیبایی‌های آن پی ببرند و جدول وجودیشان را برای ارتباط با ملکوت تطهیر کنند و در این راه اساتید و شخصیت‌های برجسته‌ای در زمان حال و گذشته وجود دارند که می‌توان از آن‌ها بهره برد. زندگی ما هنوز زندگی نباتی و حیوانی است و باید انشاءلله به زندگی انسانی برسیم.

اگر به جوان بها داده شود، محال است جوانی خود را به بطالت بگذراند

وی با تاکید بر اینکه مسئولین و دستگاه‌ها باید به جوان‌ها بیشتر بها بدهند، خاطرنشان کرد: وقتی به روستاها می‌رفتیم، توانایی‌های جوانان را ارزیابی و آن را تقویت می‌کردیم؛ آن‌ها هم برای پیشبرد اهداف متعالی دین کار می‌کردند. معتقدم اگر به شخصیت جوان و توانمندی‌های او بها داده شود، محال است که نیروی جوانی خود را به بطالت بگذارند.

توجه و باروری علمی از دستاوردهای انقلاب است

این فعال فرهنگی و اجتماعی یکی از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی را توجه و باروری علمی دانست و به شیرازه گفت: اکنون به لطف خدا در بسیاری از علوم دارای رتبه‌های برتر جهانی هستیم و منحنی پیشرفت علمی کشور ما از میانگین جهانی بیشتر است. مقام معظم رهبری نیز تاکید دارند که باید شاخص علمی جهان شویم و تولید علم به گونه‌ای شود که همه بیایند و زبان فارسی یاد بگیرند.




برچسب ها :

آیا حجاب با وقارتر نیست?
 
 

 حجاب بازیگران زن-منجی سلام

بازیگران زن-منجی سلام

زنان بازیگر-منجی سلام

حجاب بازیگران-منجی سلام

حجاب و سینما-منجی سلام

عکس بازیگران زن,عکس آرایش شدن ستایش,عکس بی حجابی هنرپیشه ها




برچسب ها :

بیمار بیمارستان 

آخرین وضعیت مسمومیت زائران خارجی در مشهد

خبرگزاری تسنیم: گروهی از زائران عربستانی که در قالب یک کاروان زیارتی به مشهد مقدس سفر کرده و در یکی از هتل‌های مشهد مستقر شده بودند دچار مسمومیت شدند.

به گزارش خبرگزاری تسنیم از مشهد مقدس، گروهی از زائران عربستانی که در قالب یک کاروان زیارتی به مشهد مقدس سفر کرده بودند و در یکی از هتل‌های مشهد مستقر شده بودند دچار مسمومیت شدند.

این درحالی است که از ‌تعداد 33 نفر زائر غیرایرانی که 15 کودک و 14 نفر بزرگسال (هفت زن و هفت مرد) بوده‌اند تاکنون به‌رغم تلاش کادر پزشکی سه نفر از آنان شامل یک دختر 14ساله و دو پسر حدود سه‌ساله به‌علت وخامت شدید حال عمومی در بیمارستان امام رضا(ع) و نیز یک کودک سه‌ساله از این کاروان نیز در یکی دیگر از بیمارستان‌های مشهد فوت شده است.

این مسمومین صبح دیروز به بیمارستان امام رضا(ع) مشهد مقدس منتقل شدند و به‌دلیل وخامت وضعیت جسمانی مورد مراقبت و آزمایش قرار گرفتند.

حال زائران خارجی مسموم به ثبات رسید

دکتر علیزاده، رئیس بخش مسمومین بیمارستان امام رضا(ع) نیز در زمینه آخرین وضعیت این مسمومین اظهار داشت: در حال حاضر حال یکی دیگر از مسمومین وخیم اعلام شده است.

وی بیان کرد: حال سایر مسمومین نیز به وضعیت ثبات رسیده است.

پرونده مسمومیت زائران خارجی درحال بررسی است

غلامعلی صادقی، دادستان عمومی و انقلاب مشهد مقدس در این زمینه به خبرنگار تسنیم اظهار داشت: ابعاد مختلف مسمومیت زائران عربستانی که شب گذشته در مشهد مقدس رخ داده در حال بررسی است.

دادستان عمومی و انقلاب مشهد بیان کرد: این زائران در قالب کاروانی از عربستان در یکی از هتل‌های مشهد اقامت داشتند و ابعاد مختلف این مسمومیت از سوی بازپرس ویژه در حال بررسی است و مدرکی تاکنون دال بر تعمدی بودن این مسئله به دست نرسیده است.

ادامه تلاش پزشکان برای بهبود مسمومین در بخش ICU بیمارستان امام رضا(ع)

عبدالله بهرامی، رئیس بیمارستان امام رضا(ع) مشهد نیز در این زمینه اظهار داشت: در حدود ساعت 6 بامداد دیروز یکشنبه مورخ 17 خرداد تعداد 33 نفر شامل 14 نفر بزرگسال و 19 نفر کودک و نوجوان از اتباع کشور عربستان که در قالب تور سیاحتی زیارتی به مشهد سفر کرده بودند با علائم احتمالی مسمومیت همچون تهوع، سرگیجه، افت فشارخون و افت هوشیاری  به این بیمارستان مراجعه کردند.

بهرامی درباره علت احتمالی مسمومیت اعلام داشت: بررسی بیشتر در دست انجام است و اطلاعات بعدی متعاقباً اعلام خواهد شد. بدیهی است تلاش کادر پزشکی در راستای بهبود سایر بیماران در بخش مراقبت‌های ویژه ICU بیمارستان ادامه دارد.

در همین حال برخی منابع علت مسمومیت را ناشی از مصرف غذا و برخی دیگر سم‌پاشی اتاق‌های هتل گمانه‌زنی کرده‌اند.

انتهای پیام/ آ*




برچسب ها :

 

رویای تصرف ایران توسط داعش +عکس
 
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۴
در روزهای اخیر تصاویری در صفحات اجتماعی وابسته به تروریست های داعش منتشر شده که از رویای تصرف ایران توسط این گروهک خبر می دهد.

بر همین اساس "ابومحمد العدنانی" سخنگوی گروهی که با عنوان "دولت اسلامی عراق و شام" از سوی رسانه های جبهه غربی-عربی معرفی می شود، در سخنانی مدعی شده که این گروهک تلاش دارد نیروهایش را به سمت ایران حرکت دهد.

وی در سخنانی مدعی شده است که: «در پی پیروزی های متعدد دولت اسلامی، سربازان شجاع ما با حمله به ایران این سرزمین را از روافض پاک می کنند و سیطره دولت اسلامی را به ولایت خراسان گسترش می دهند.»

بعد از انتشار این سخنان صفحات و گروه های مجازی وابسته به تروریست های داعش، تصاویری از فتح میدان آزادی تهران و... با آرم ولایت خراسان منتشر کرده اند.

این یاوه گویی ها از سوی تروریست های داعش در حالی صورت می گیرد که چندی است مواضع این گروهک در عراق و سوریه در حال فتح شدن از سوی نیروهای مردمی عراق و همچنین ارتش و مجاهدان سوری است و طبق آنچه در منابع خبری و شبکه های اجتماعی منتشر شده، خبرهای غافلگیرکننده و امیدبخشی از شکست سنگین تروریست ها در سرزمین های تحت اشغال آنها در راه است.



برچسب ها :

رویای تصرف ایران توسط داعش +عکس
 
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۴۴

در روزهای اخیر تصاویری در صفحات اجتماعی وابسته به تروریست های داعش منتشر شده که از رویای تصرف ایران توسط این گروهک خبر می دهد.

بر همین اساس "ابومحمد العدنانی" سخنگوی گروهی که با عنوان "دولت اسلامی عراق و شام" از سوی رسانه های جبهه غربی-عربی معرفی می شود، در سخنانی مدعی شده که این گروهک تلاش دارد نیروهایش را به سمت ایران حرکت دهد.

وی در سخنانی مدعی شده است که: «در پی پیروزی های متعدد دولت اسلامی، سربازان شجاع ما با حمله به ایران این سرزمین را از روافض پاک می کنند و سیطره دولت اسلامی را به ولایت خراسان گسترش می دهند.»

بعد از انتشار این سخنان صفحات و گروه های مجازی وابسته به تروریست های داعش، تصاویری از فتح میدان آزادی تهران و... با آرم ولایت خراسان منتشر کرده اند.

این یاوه گویی ها از سوی تروریست های داعش در حالی صورت می گیرد که چندی است مواضع این گروهک در عراق و سوریه در حال فتح شدن از سوی نیروهای مردمی عراق و همچنین ارتش و مجاهدان سوری است و طبق آنچه در منابع خبری و شبکه های اجتماعی منتشر شده، خبرهای غافلگیرکننده و امیدبخشی از شکست سنگین تروریست ها در سرزمین های تحت اشغال آنها در راه است.




برچسب ها :

مد جدید «داعش» در کمین جوانان ایرانی/ سرهای تراشیده ای که به لیگ برتر رسید

زنگ خطری که به صدا درآمد؛
این روزها تیپ های جدیدی در کشور شاید به نوعی عادی به نظر برسد، اما هر چه هست جوانان از این مد عجیب پیروی می کنند و با تیپ ها و آرایش های عجیبشان در شهرها هنرنمایی می کنند.

 این روزها تیپ های جدیدی در کشور شاید به نوعی عادی به نظر برسد؛ اما هر چه هست از بازیکن مشهور لیگ برتری فوتبال گرفته تا بازیگر و خواننده مشهور همه به نوعی از این مُد عجیب پیروی می کنند و با تیپ ها و آرایش های عجیبشان از زمین های ورزشی گرفته تا کنسرت و تلویزیون سوای از هنرنمایی، سعی در نشان دادن تیپ جدید خود در بین مردم هستند.

شاید این قیافه ها در بین مردم عادی به نظر برسد اما همین تیپ های جدید که مخلوطی از سرهای تراشیده و ریش های پر پشت بوده و منشا اصلی آن گروهک تروریستی داعش و تکفیرها بوده، متاسفانه بصورت قارچ گونه در بین بازیکنان مشهور لیگ برتری و خوانندگان کشورمان نیز مُد شده، و در این میان جوانان این مرزو بوم نیز با الگو برداری از همین تیپ هنرمند یا بازیکن محبوبشان، به نوعی دوست دارند تا قیافه ای شبیه به آنها داشته باشند.

اگرچه این تیپ های جدید با فرهنگ غنی و دیرینه این کشور در تضاد نیست اما هر روز به تعداد این جوانان افزوده می شود؛ آنها علاقمند هستند که تیپ خود را شبیه شخصیت های مورد علاقه شان تغییر دهند.

اما هر چه هست این قیافه های جدید که اخیراً هم در بین جوانان کشومان نیز مُد شده، ذهن هر آدمی را به سمت قیافه های خون آشام تروریستی های داعش و تکفیری می اندازد که هر روز در عراق و سوریه، صدها زن و مرد و خردسال مسلمان و شیعه و سنی بی گناه را به خاک و خون می کشند.

اما نکته مبهمی که در این بین وجود دارد چرا گروهک تروریستی داعش تلاش می کند از آن سوی مرزها این تیپ فقط در ایران مُد شود؛ چرا این مدل قیافه در کشورهای اروپایی مُد نیست؛ مگر نه اینکه از این طریق راحت تر و بدون دغدغه قاطی همین جوانان شده تا بی آنکه کسی قادر به شناسایی آنها شود به اهداف شوم خود دست یابند.

انتهای پیام/پ




برچسب ها :

ایران در رسانه‌ها؛

روسیه از فروش S300 به ایران منصرف شد/ایران چرا نیروی دریایی آمریکا را به چالش می‌کشد؟

روزنامه کویتی الجریده مدعی شد که نخست وزیر اسرائیل در سفر محرمانه اخیرش به مسکو، ولادیمیر پوتین را متقاعد کرده است تا قرارداد فروش سامانه موشکی اس 300 به ایران را لغو کند.
گروه جنگ نرم مشرق- اخبار ایران و تحلیل‌های پیرامون آن به طور مستمر در رسانه‌های خارجی - اعم از غربی، شرقی و منطقه‌ای - منعکس می‌شود. نگاهی به موضوعات پرداخته شده درباره ایران می‌تواند تصویری کلی از نقاط تمرکز این رسانه‌ها در داخل و نحوه انعکاس و جهت‌دهی آن به فضای افکار عمومی در کشورهای خود و جهان ارائه دهد.

***

پوتين به درخواست نتانياهو از فروش اس 300 به ايران منصرف شد

روزنامه کویتی الجریده مدعی شد که نخست وزیر اسرائیل در سفر محرمانه اخیرش به مسکو، ولادیمیر پوتین را متقاعد کرده است تا قرارداد فروش سامانه موشکی اس 300 به ایران را لغو کند و مسکو نیز تهران را از این امر مطلع کرده است.

روزنامه کویتی «الجریده» در شماره امروز خود به نقل از منابع خود نوشت: بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در سفر محرمانه چند روز پیش به مسکو توانست قرارداد فروش موشک های اس سیصد روسی را به ایران لغو کند.

چرا ایران دائما نیروی دریایی آمریکا را به چالش می‌کشد؟/ روسیه از فروش S300 به ایران منصرف شد // آماده

این روزنامه به نقل از منبع خود افزود: ولادیمین پوتین رئیس جمهور روسیه و نتانیاهو به طور محرمانه در مسکو دیدار کردند و پس از آن نتانیاهو توانست قرارداد فروش موشک های اس سیصد را به ایران لغو کند. این دیدار به درخواست نتانیاهو صورت گرفت که با یک فروند هواپیمای اختصاصی به همراه رئیس شورای امنیت ملی و مشاور نظامی‌اش وارد مسکو شد و به مدت سه ساعت با پوتین دیدار کرد.

به نوشته این روزنامه، این منبع افزود که دو طرف در این دیدار توافق کردند که اسرائیل تعهد بدهد که با مداخله نظامی نکردن در سوریه برای سرنگونی بشار اسد، حافظ منافع روسیه در خاورمیانه باشد. در مقابل، رئیس جمهور روسیه نیز تاکید کرده است که تلاش کند بشار اسد را متقاعد کند مانع از انتقال تسلیحات پیشرفته به حزب الله لبنان شود. دو طرف همچنین درباره ادامه همکاری در زمینه های مختلف نظامی به ویژه فناوری های پیشرفته که اسرائیل در اختیار روسیه قرار می دهد و وارد چرخه نظامی روسیه می شود با یکدیگر همکاری کنند. این منبع تاکید کرد که روسیه لغو این قرارداد را به ایران اطلاع داده است و در حال بررسی است که سامانه موشکی ضد هوایی و موشک های دور بردی به ایران بدهد که در مقایسه با اس سیصد کمتر پیشرفته است.

 

بازگشت محسن رضایی به سپاه پاسداران چه معنایی برای نظام ایران دارد؟

موسسه امریکن اینترپرایز به تفسیر حضور مجدد سردار محسن رضایی با لباس نظامی در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان افسری و تربیت پاسداری دانشگاه امام حسین (ع) در کنار رهبر معظم انقلاب پرداخته و می‌نویسد: به نظر می‌رسد که سردار محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دوباره به فعالیت قبلی خود مشغول شده است. سردار رضایی سپاه را ترک کرد و به دنبال سیاست رفت. این درحالیست که نظام ایران وارد شدن نظامیان به صحنه سیاست را منع کرده است. بازگشت وی با لباس نظامی احتمالاً به معنای پایان فعالیتهای سیاسی وی می‌باشد، اما هنوز نمی‌شود درباره دیگر معنای آن اظهارنظر نمود.

ایران

رضایی ادعا می‌کند که بحران‌های منطقه‌ای موجود خصوصاً روبه وخامت گراییدن اوضاع در عراق، سوریه، و یمن باعث شده است تا وی برای انتقال تجربیاتش به نسل آینده به سپاه بازگردد. این توضیح باورکردنی نیست. رضایی قطعاً می‌توانست بدون برگشتن به وضعیت قبلی‌اش به دانشگاه امام حسین (ع) برود. ظاهر شدن وی با لباس نظامی در حالیکه هنوز محمد علی جعفری فرمانده سپاه است سوالات جدی درباره نقش وی در این سازمان بوجود آورده است. این گزینه که احتمالاً تغییراتی در سطح فرماندهی سپاه بوجود خواهد آمد محتمل‌تر از این گزینه است که وی تنها برای هدف تربیت افسران جوان لباس نظامی را بر تن کرده است.

این اولین باری است که ما رضایی را با لباس نظامی و با داشتن درجه سرداری در یک مراسم رسمی می‌بینیم. پیش از این رضایی لباس نظامی می‌پوشید، اما درجه سرداری را روی لباسش نمی‌زد.

محسن رضایی چهره شاخصی در سپاه پاسداران محسوب می‌شود. وی فرماندهی این سازمان نوپا را در سال 1981 برعهده گرفت و آنها در طول جنک هدایت نمود. وی درسال 1997 پس از 16 سال از فرماندهی سپاه استعفا کرد.

 

چرا ایران دائماً نیروی دریایی آمریکا را به چالش می‌کشد؟

موسسه آمریکن اینترپرایز در گزارشی درباره قدرت‌نمایی نیروی دریایی ایران در آب‌های تنگه هرمز می‌نویسد: به نظر می‌رسد که بحران دیگری با ایران در دریا به پایان رسیده باشد. روز 13 ماه می، ایران اصرار داشت تا کشتی باری را با پرچم هلال احمر این کشور مستقیماً به یمن اعزام کند و اجازه نمی‌داد تا محموله این کشتی توسط عربستان یا هر کشور دیگری مورد بازرسی قرار گیرد. با این حال، در روز 21 ماه می، این کشتی در بندر جیبوتی برای انجام بازرسی توسط سازمان ملل پهلو گرفت. اگر تهران به خواسته‌های آمریکا یا سازمان ملل پاسخ مثبت نمی‌داد، احتمال داشت که تقابل جدی با آمریکا یا عربستان رخ دهد. اگرچه محموله این کشتی کاملاً بشردوستانه بود، اما پیش از این سپاه پاسداران تسلیحات پیشرفته‌ای را در قالب کمک‌های انسان‌دوستانه منتقل کرده بود.

ایران

ماجرای این هفته به دنبال یکسری اقداماتی رخ داد که از زمان آغاز حمله عربستان به یمن شروع شد. نخست، نیروی دریایی سپاه تلاش کرد تا محموله‌ای شامل موشک‌های سطح به هوا را به دست حوثی‌های یمن برساند که از این کار ممانعت به عمل آمد. در روز 28 آوریل، نیروی دریایی سپاه کشتی مارسک را در حالی که داشت از تنگه هرمز رد می‌شد توقیف کرد. سپس، در روز 14 می، نیروی دریایی سپاه به طرف یک کشتی سنگاپوری در آب‌های بین‌المللی خلیج‌فارس آتش گشود و خواست آن را متوقف نماید. این کشتی که آسیب جدی ندیده بود به طرف آب‌های سرزمینی امارات حرکت کرد.

آیا ایران در دریا به شکل خطرناکی حالت تخاصمی به خود گرفته است؟ پاسخ به این سوال این گونه است.

از زمان جنگ نفت‌کش‌ها در دهه 1980، همیشه شاهد میزانی اذیت و آزار از جانب نیروی دریایی سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس بوده‌ایم. قایق‌های تندروی ایران اغلب به کشتی‌های نظامی آمریکایی یا غربی نزدیک می‌شوند و سپاه هر از چندگاهی کشتی‌های تجاری که از آب‌های سرزمینی ایران می‌گذرند را به مسیرهای دیگری هدایت می‌کند. حالت تهاجمی نیروی دریایی سپاه در زمان‌هایی که کشور تحت فشار قرار می‌گیرد افزایش می‌یابد. این گونه اقدامات توسط افراد خودسر انجام نمی‌شوند، بلکه با هماهنگی مقامات بالادستی صورت می‌پذیرند.

می‌توان اینطور فرض کرد که فرماندهان سپاه برای تحت فشار قرار دادن آمریکا و عربستان و ارسال تسلیحات برای حوثی‌های یمن و گوشزد کردن این مساله به دنیا که می‌توانند در هر لحظه تجارت در خلیج فارس را دچار اختلال نمایند با رهبر انقلاب اسلامی هماهنگی‌های لازم را انجام داده‌اند.

همچنین باید به این نکته توجه کنیم که این گونه اقدمات ایران بخشی از دکترین و راهبرد وسیع‌تر سپاه می‌باشد. ایران می‌داند که از نظر قدرت دریایی نمی‌تواند با آمریکا رقابت نماید و بنابراین تلاش کرده است تا با ایجاد توانمندی‌هایی از قبیل قایق‌های تندرو، موشک‌های کروز ضد‌کشتی، مین‌های پیشرفته و زیردریایی نقاط ضعف ما را مورد هدف قرار داده، عملیات‌های ما را با مشکل مواجه نموده، و جریان تجارت در خلیج فارس را در صورت لزوم دچار اختلال نماید.

حالا انگیزه سپاه پاسداران از این گونه اقدامات چیست؟ آنها می‌خواهند آمریکا را بترسانند، عملیات‌های عربستان در یمن را تلافی کنند و خطوط قرمز عربستان و آمریکا را آزمایش نمایند.

اقدامات ایران می‌تواند باعث ایجاد ریسک محاسبات اشتباه شود. اما، مشخص است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نمی‌خواهد این درگیری‌های را به سمت بحرانی تمام‌عیار سوق دهد.



چه کسی به توافق هسته‌ای با ایران بیشتر نیاز دارد؟

موسسه بین‌المللی مطالعات راهبردی درباره توافق هسته‌ای ایران و غرب می‌نویسد: زمانیکه مذاکره‌کنندگان در لوزان سوئیس در روز 24 آوریل به چارچوب توافقی برای موضوع هسته‌ای ایران دست یافتند، آنها 89 روز تا نهایی کردن جزئیات توافق‌نامه فرصت داشتند. حالا بیش از نیمی از آن زمان سپری شده است. اما به جای آنکه طرفین شکافهای موجود را کاهش دهند، به نظر می‌رسد که آنها دارند از هم بیشتر فاصله می‌گیرند.

ایران

مذاکره‌کنندگان هر دو طرف در تلاشند تا جزئیات مذاکره به بیرون درز پیدا نکند. اما این بار به نظر می‌رسد که بی‌خبری به معنای خوش‌خبری نیست. تیم ایرانی بر موضوع رفع تحریمها متمرکز شده است و به نظر می‌رسد که این تیم دیگر علاقه چندانی به جزئیات حذف 13000 سانتریفیوژ، بازطراحی راکتور اراک و اقدامات راستی‌آزمایی ندارد.

به نظر می‌رسد که ایران می‌خواهد این تصمیمات را تا آخر ماه ژوئن به تاخیر بیندازد تا کمبود وقت باعث شود تا از کنار این جزئیات سریع عبور کنند. از منظر ایران، هر چه توافق کوتاه‌تر باشد، بهتر خواهد بود. همچنین به نظر می‌رسد که طرف ایرانی معتقد است که اوباما به توافق هسته‌ای بیشتر نیاز دارد و بنابراین حاضر است از خود نرمش بیشتری نشان دهد. آنها اشتباه فکر می‌کنند، اما چه کسی مسئول القای این تفکر است؟ اگر به سخنان مخالفان اوباما توجه کنیم می‌فهمیم که آنها دائماً می گویند که وی برای اینکه سیاست خارجی خود را موفق جلوه دهد آماده است تا هرگونه نرمشی را از خود نشان دهد.

این ادعایی واهی است. البته که اوباما دوست دارد تا به یک موفقیت دیپلماتیک نادر دست یابد، اما نه به قیمت لطمه زدن به منافع ملی آمریکا. اوباما می‌داند توافقی که نتواند مانع دستیابی ایران به تسلیحات اتمی شود نمی‌تواند میراثی دیپلماتیک محسوب شود. به علاوه، عدم دستیابی به توافق هسته‌ای به وی به لحاظ سیاسی آسیبی نمی‌رساند. اگرچه آمریکایی‌ها از توافق هسته‌ای احتمالی با ایران حمایت می‌کنند، اما آنها خوشحالی خود را با به خیابان ریختن و پایکوبی کردن مثل مردم تهران نشان ندادند.

از سویی دیگر، برداشته شدن تحریمها برای نظام ایران از اولویت بالایی برخوردار است. مردم ایران انتظار دارند که توافق هسته‌ای تجارت بین المللی را دوباره برقرار کرده و به انزوای کشور پایان بخشد. عدم برآورده کردن این نیازها می تواند آینده سیاسی روحانی را به خطر بیندازد.

ایران درحالیکه دارد وقت‌کشی می‌کند در تلاش است تا در جبهه‌ای دیگر اهرمی برای خود بوجود آورد. چندی پیش آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند که اجازه دسترسی به سایتهای نظامی ایران داده نخواهد شد. این مساله نشان می‌دهد که سازمان بین‌المللی انرژی اتمی در آینده نخواهد توانست عدم‌وجود فعالیتهای اعلام‌نشده هسته‌ای ایران را تایید کرده و یا نمی‌تواند پرونده سوالات درباره فعالیتهای هسته‌ای گذشته این کشور را ببندد. طرفهای مذاکره‌کننده با ایران هیچ‌یک از این مسائل را نخواهند پذیرفت.

زمانیکه آژانس به دلایلی منطقی درباره اقدامات هسته‌ای ایران مشکوک است، ممانعت از دسترسی به اشخاص و سایتها به این معناست که این سازمان نمی‌تواند درباره صلح‌آمیز بودن توافق هسته‌ای ایران قضاوت نماید. بنابراین، تا زمانیکه این سوالات حاصل نشده است، برخی از تحریمهای ایران باید همچنان پابرجا باقی بماند.

 

 

توافق موشکی آمریکا با کشورهای حاشیه خلیج فارس و ضربه اول به ایران

پایگاه گلوبال ریسرچ درباره توافقات نظامی اخیر کشورهای عضو شورای خلیج فارس با واشنگتن در کمپ‌دیوید می‌نویسد: این چیزی بود که در جلسه بین آمریکا و کشورهای فاسد و مستبد حاشیه خلیج‌فارس حاصل شد؛ آنها توافق کردند که سیستم‌های پدافند موشکی به سمت خاورمیانه سرازیر شود.

ایران

این سلطان‌نشین‌های حاشیه خلیج فارس در دنیای فعلی هم‌پیمانان اصلی آمریکا محسوب می‌شوند. آنها با همدیگر دارند سوریه، یمن، اوکراین و دیگر جاها را بی‌ثبات کرده و آشوب به پا می‌کنند.

اوباما اعلام کرد که فروش تسلیحات به این کشورها را کارآمد خواهد کرد و رزمایش‌های مشترکی با بحرین، قطر، عمان، عربستان سعودی و امارات به عنوان بخشی از تعهد این کشور در مقابله با ایران برگزار خواهد کرد. کشورهای حاشیه خلیج فارس می‌گویند که آنها از تسلیحات اتمی ایران می‌ترسند.

در حقیقت، ایران برنامه تسلیحات اتمی خود را سالها پیش متوقف کرد. اما همیشه حقیقت و واقعیت اهمیتی ندارند. این توافق نظامی جدید به معنای تندوری‌های بیشتر آمریکا و اعراب در منطقه است. برنامه این است که سراسر منطقه مملو از موشکهای تاد و رادارهای پدافند موشکی شود.

تمامی این سامانه‌ها مطابق برنامه‌های موجود پنتاگون فعالیت خواهند کرد. همگی آنها از طریق سامانه ماهواره نظامی آمریکا هدایت خواهند شد. معنای این مساله این است که کشورهای حاشیه خلیج فارس در واقع برای خرید سامانه پدافند موشکی در سراسر منطقه پول به آمریکا می‌دهند که هدف اصلی آن مقابله با ایران، سوریه و روسیه است.

پدافند موشکی یکی از مولفه‌های کلیدی برنامه‌ریزی آمریکا برای انجام حمله اول می‌باشد. زمانیکه که کشور مورد تهاجم قرار گرفته تلاش می‌کند تا حمله تلافی‌جویانه‌ای را انجام دهد، در این جا کار این سامانه شروع می‌شود و بقیه توانمندی‌های نظامی کشور مورد نظر را نیز نابود می‌کند تا حمله اولیه واشنگتن موفقیت‌آمیز باشد.

 




برچسب ها :

بمبِ توئیتری فرزند سیدحسن نصرالله در عرصه مجازی

فرزندِ دبیرکل حزب الله لبنان، با ایجاد هشتگی در توئیتر، پیروزی تازه ای را برای مقاومت و حزب اللهِ لبنان در عرصه مجازی رقم زد.

به گزارش گروه جنگ نرم مشرق، در حالی که شادیِ پیروزی مقاومت ضد رژیم صهیونیستی، سراسر لبنان و کشورهای اسلامی را آکنده بود، "سید جواد" فرزند سید حسن نصرالله، با ایجاد هشتگِ "سست تر از خانۀ عنکبوت" در صفحه خود بر روی توئیتر، موجی از تاییدها را با خود همراه کرد، تا جایی که دستکم یک میلیون نفر این "توئیت" را به اشتراک گذاشتند و حدود 17 میلیون کاربر اینترنت نیز پست هایی با این عنوان نوشتند.
"سید جواد حسن نصر الله" در این توئیت، به بخشی از سخنرانی سید حسن نصرالله در سال 2000 در منطقه بنت جبیل اشاره کرد که پس از عملیات پیروزمندانۀ "چهارشنبه" ایراد کردند و با استناد به آیه ای از سورۀ عنکبوت گفت: به خدا، به خدا که اسرائیل، سست تر از خانۀ عنکبوت است.
 

بازتابِ گستردۀ توئیتِ فرزندِ سید حسن نصرالله، به مثابه پیروزی دیگری در عرصه مجازی، بود که موجی از اظهارنظرها و پست ها را بر روی تویتر برانگیخت.

برخی از کاربران، عکس هایی از کشته های اسرائیلی و شکستِ آنان و اشک ریختنِ سربازان صهیونیست در جنگ 33 روزه در سال 2006 منتشر می کردند، برخی دیگر عکس هایی از جشن های مردم در جنوب لبنان و بیروت منتشر می کردند. گروهی دیگر فیلمی را منتشر کردند که در آن، "نوال بری" خبرنگار شبکه "الجدید" در حال مصاحبه با ساکنان مناطقِ مرزنشین به همراهِ زنانِ منطقه، به افتخار پیروزی، کِل می کشد.

در این میان، پست هایی درباره تفاوتِ حس و حال مردمِ مطمئن لبنان در مقایسه با شهرک نشینانِ وحشت زده صهیونیست ها منتشر کردند.

بخش قابل ملاحظه ای از توئیت ها، مربوط به عکس های شهدای عملیات قنیطره بود.
"مهدی منصور" عکسی از شهید "جهاد عماد مغنیه" را منتشر کرد و زیر آن نوشت: "آن ها از دستِ مردانِ پدرت به ستوه آمدند، همچنین از نام تو به ستوه آمدند، زیرا هرگاه نام تو برده می شود، نامِ پدرت همراه آن است (جهاد عماد مغنیه). آن ها نفهمیدند کسی که باد را آفریده است، می تواند، در هر خانه یک "جهاد" بیافریند."

شماری از کاربرانِ تویتر نیز به تجلیل از صلابتِ مادران شهدا پرداختند.
"علی نعمه" نوشت: شما باشکوه ترین مادران هستید، مادرانی که انتظار کشیدند و انتظار کشیدند، تا این که پیروز شدند.
"مریم جواد" نیز نوشت: از مادرانی که فرزندانشان را برای حفاظت از جان فرزندانمان فدا کردند، تجلیل و قدردانی می کنیم. اشکتان را سپاس، صبرتان را سپاس، پیروز خواهیم شد.
در این میان، "عباس زهری" پستی پر بازدید کننده بر روی تویتر گذاشت که موجی از توئیت های مشابه را سبب شد.
وی نوشت: سبحان الله، سرانجام کار به جایی رسید که اسرائیل اعلام کند. حق واکنش در زمان و مکان مناسب را برای خود محفوظ می داریم.
"باسل العریضی" خبرنگار شبکه "الجدید" نیز در توئیتی مشابه نوشت: و سرانجام، زمانی فرا رسید که اسرائیل اعلام کند حق واکنش در زمان و مکان مناسب را برای خود محفوظ می داریم، و آمریکا دعوت به خویشتنداری کند.
 

"حسین عطیه" نیز با تکیه بر ضرب المثلِ "شکایت به غیرِ خدا، ذلت آور است" خطاب به صهیونیست ها که کارشان به شکایت و زاری رسیده است، نوشت: آن قدر شکایت کنید، تا از ذلت سرشار شوید.

از سوی دیگر، "علی وهبی" در توئیتی درباره اهمیتِ این پیروزی حزب الله تأکید کرد: قدرت و عظمت این واکنش، به این سبب است که در اوجِ آماده باشِ (اسرائیل) اتفاق افتاد.

"محمد علوش" خبرنگارِ پایگاهِ خبری "النشره" نیز در صفحه تویتر خود تأکید کرد: در قلبِ اراضی اشغالیمان و در اوج هوشیاری و آماده باشتان، شما را زدیم.. آیا نباید، به نصر الله (پیروزی خدا) دل استوار باشیم؟

"پل سلامه" نیز در همین زمینه نوشت: آهای ارتش صهیونیستی! باید به اطلاعتان برسانیم که فن آوری های پیشرفته تان، رادارهایتان، جنگنده هایتان و همه سامانه های نظامیتان، فاقدِ کارایی لازم است.

"ساره علویه" نیز با اشاره به بیانیۀ شماره 1 حزب الله نوشت: وقتی بیانیه، شماره دار می شود، باید آمادۀ اتفاق بعدی باشی!

شماری از کاربران تویتر نیز حمایت خود را از عملیات حزب الله و مقاومت اعلام کردند.
"جهاد" نوشت: اگر می خواهید در صلح زندگی کنید، از سرزمین ما خارج شوید و دستتان را از گندم های ما کوتاه کنید و از آب های ما بیرون بروید.
"صبحی الجیز" نیز تاکید کرد: این زمین، مال ماست.. این آسمان، مال ماست.

برخی دیگر از کاربران تویتر، ترجیح دادند از افتخار به رهبر مقاومت و تجلیل از مقام او بنویسند.
"گابریل باخوس" نوشت: نسل های آینده، از این که ما، در زمان این "اسطوره مرد" به ما غبطه خواهند خورد.
"هند قاسم" نیز بر این باور است که "ملتی که رهبرش سید حسن نصرالله باشد، شکست ناپذیر است."
"علی" نیز خطاب به سید حسن نصرالله نوشت: ما روزها و آرزوها و تیرهای توایم.. ما وعده و پیمان تو و سربازانِ پیروزِ توایم.. ما عشقِ توایم، جنگ توایم و حزب توایم.. هر جا که بخواهی، از سامرا تا القلمون.. هرگونه که بخواهی باشیم، خواهیم بود.. سخنرانی سید حسن در روز جمعه، حتی از عملیاتِ امروز نیز قدرتمندتر خواهد بود.. سخنرانیِ او، به مثابه بیانیۀ شماره 2 خواهد بود.

 

اما واکنش ها در عرصۀ مجازی به لبنان محدود نشد و فلسطینی ها نیز خود را شریکِ پیروزی مقاومت دانستند.
"عماد خلیفه" کاربرِ فلسطینی، بر روی صفحه تویتر خود نوشت: برخی از مردان، در مسیرِ آزادی قدس، به عهدی که با خدا بسته بودند، عمل کردند..
"علی قبیسی" نیز تاکید کرد: جنگ با (اسرائیل)، طعم و مزۀ متفاوتی با جنگ با داعش دارد که لعنت خدا بر آن ها باد.

در این میان، شماری از کاربران تویتر، شعارهایی به زبان عبری منتشر کردند. شعارهایی نظیر "اسرائیل سقوط کرد، جبل عامل، تمام.. لبیک یا نصرالله".
"ویرا یمین" عضو دفتر سیاسی جریان "المَرَده" نیز در توئیتی اعلام کرد: حرفِ آخر را "سید" زد و هیچ حرفی برای گفتن باقی نگذارد و همان حرف، کافی ست.

شماری از کاربران تویتر از کشورهای عربی نیز حمایت خود را از مقاومت اعلام کردند. "یاسر فرحانه" از فلسطین نوشت: خون هایی که بر زمین فلسطین ریخت، به هم آمیخت تا به خواست خدا، گلِ پیروزی، شکوفه دهد.. غزه و حزب الله، از شرفِ برباد رفتۀ امت، دفاع می کنند.

از کویت، کاربری به نام بصمه نوشت: دورۀ شکست ها گذشت و اینک، دورۀ پیروزی هاست.

"عنقای امارات" نیز نوشت: غافلگیریِ بزرگ، زمانی خواهد بود که جناب دبیرکلِ (حزب الله) با لباس نظامی در انظار عمومی ظاهر شود و اعلام کند: به اسرائیل که 60 سال خاک ما را اشغال کرده بود، بنگرید و ببنید که چگونه در آتش می سوزد.

"عبدالله" از قطیفِ عربستان نیز نوشت: گلولۀ آخری که شلیک شد، گلولۀ ما بود.

و سرانجام، "المنتظر" که یکی از کاربرانِ مقاومتِ بحرین است، در تویتی نوشت: هر کس از مقاومت در لبنان حمایت می کند، باید از مقاومت در عراق و بحرین نیز حمایت کند.

 

منبع: العالم



برچسب ها :

بلوغ جنسی زودرس در شبکه‌های اجتماعی

از سوی دیگر، شبکه‌های دوست‌یابی در کشور ما به سرعت در میان جوانان ایرانی محبوب شده است و ایرانی‌ها رتبه‌ی سوم را در این شبکه‌ها کسب کرده‌اند.

به گزارش مشرق، امروزه می‌توان مدعی شد فضای مجازی و اینترنت در سطحی گسترده با فضای رئال رقابت دارد؛ با این تفاوت که این دنیای مبهم، اما جذاب، روز‌به‌روز گسترده‌تر می‌شود، اما دنیای پیرامون ما برای رشد و گسترش، لااقل زمان بیشتری نیاز دارد. همین گستردگی فضای مجازی اما سبب شده است تا در کنار تمامی‌کاربردها و ویژگی‌های منحصربه‌فردی که این شبکه را هر روز گسترش می‌دهد، شاهد بروز روزافزون چالش‌های متعددی نیز باشیم؛ چالش‌هایی که نه فقط در جامعه‌ای ارزشی همچون ایران، بلکه حتی در جوامع اروپایی و آمریکا نیز نگرانی‌هایی را در پی داشته است.

یکی از این نگرانی‌ها اثرگذاری اینترنت، به ویژه فضاهایی نظیر شبکه‌های اجتماعی و اتاق‌های گفت‌وگو بر رفتار و روابط اجتماعی افراد جامعه و از بین بردن قبح و حدود روابط زن و مرد است. اگر شما هم به شبکه‌هایی نظیر فیسبوک سری زده باشید، به عمق این نگرانی پی می‌برید.

یکی از مهم‌ترین چالش‌هایی که در پی توسعه‌ی سریع جوامع ایجاد می‌شود، تضادهای فرهنگی جامعه‌ی مد نظر با ابزار و دستاوردهای توسعه است. در این میان، بدیهی است با سرعت گرفتن رشد توسعه، این تضادها به شکل برجسته‌تری نمایان می‌شوند و آسیب بیشتری را متوجه آن جامعه می‌کنند. از همین روست که جوامع در حال توسعه، همواره در کنار بهره‌گیری از فواید تغییر ساختار اجتماعی و اقتصادی، با تبعات ناشی از تغییرات فرهنگی ناشی از این پیشرفت سریع دست‌وپنجه نرم می‌کنند. از سوی دیگر، در دنیای کنونی ارتباطات و فناوری اطلاعات، سرعت توسعه‌ی صنعتی و علمی‌آن‌چنان از فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی و اجتماعی پیشی گرفته است که خیلی وقت‌ها به نظر می‌رسد اخلاق و ارزش‌ها در جاده‌ی توسعه زیر گرفته می‌شوند.

فروپاشی نظام‌های اخلاقی در جامعه‌ اما به معنای در دست داشتن ابزار علم بی‌تعهد است. ورود اینترنت و گسترش لحظه‌ای کاربران اینترنتی، بدون فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی لازم، به مثابه‌ی شمارش معکوس بمبی در میان ارزش‌ها، باورها و هنجارهای ملی‌مذهبی و در یک کلمه «سبک زندگی» ماست. البته این تکنولوژی، خدمات بسیاری را برای ما فراهم می‌آورد و بسیاری از امور را برایمان تسهیل می‌کند و باید اذعان داشت در دنیای امروزی نمی‌توان از این تکنولوژی چشم‌پوشی کرد.

اینترنت در ایران

مطابق گزارش اتحادیه‌ی‎ جهانی‎ مخابرات،‎ کشور ما از نظر بهره‌مندی از اینترنت، در بین ۱۸۷ کشور جهان، رتبه‌ی ۸۷ را دارد که بر اساس طبقه‌بندی اتحادیه‌ی جهانی مخابرات، جزء کشورهای متوسط به شمار می‌رود. همچنین ۳۵ درصد استفاده‌کنندگان اینترنت را قشر جوان تشکیل می‌دهند و میانگین زمان صرف‌شده برای اینترنت ۵۲ دقیقه در هفته است.

از سوی دیگر، شبکه‌های دوست‌یابی در کشور ما به سرعت در میان جوانان ایرانی محبوب شده است و ایرانی‌ها رتبه‌ی سوم را در این شبکه‌ها کسب کرده‌اند.

فیسبوک معروف‌ترین شبکه‌ی اجتماعی است و هم‌اکنون بیش از یک میلیارد نفر، عضو این شبکه هستند و در حال حاضر، بیشترین استفاده‌کنندگان آن در دنیا، جوانان ۱۸ تا ۲۵ سال هستند. بررسی نفوذ شبکه‌های اجتماعی مجازی در میان کاربران ایرانی نشان می‌دهد ایرانیان در سال‌های ۱۳۸۳ و۱۳۸۴ رتبه‌ی چهارم وب‌نویسان جهان را کسب کردند. همچنین یکی از فعال‌ترین کاربران شبکه‌های مجازی مانند فیسبوک محسوب می‌شوند. بر اساس آمار رسمی‌«اورکات»، کاربران ایرانی با شش درصد، در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۵ نصف آمریکایی‌ها و دو برابر هندی‌ها، رتبه‌ی سوم در میان اعضای «اورکات» را کسب کرده‌اند. آمار کاربرانی که محل اقامت خود را خارج از ایران ذکر کرده‌اند جزء این رقم محسوب نمی‌شوند.
ž
تمام این آمار و ارقام در حالی منتشر می‌شود که زیرساخت‌های فرهنگی اینترنت در ایران با چنین سرعتی گسترش نیافته است وفضای مجازی برای جامعه‌ی ما فضایی مبهم است که سعی دارد از طرق مختلف، سبک زندگی و ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا را از بانوان جامعه‌ی ما بگیرد.

حاکمیت فرهنگ مسلط به عرصه‌ی فناوری اطلاعات

فضای مجازی عرصه‌ی حضور قدرت‌های اطلاعاتی و محتوایی است. بنابراین جوامعی که قدرت بیشتری در این عرصه دارند، بالطبع حضور قوی‌تری در این فضا خواهند داشت و این بدین معناست که فرصت بیشتری برای تأثیرگذاری بر روی دیگر فرهنگ‌ها و تمدن‌ها دارند. همین موضوع به فرهنگ‌های ارزشی، غنی و باریشه‌ای که به دلایل متعدد، از حضور مؤثر در فضای مجازی محروم یا ناتوان‌اند، آسیب جدی وارد می‌کند و به نوعی آن‌ها را در معرض استحاله و اثرپذیری از فرهنگ‌های بیگانه‌ی مسلط بر فضای مجازی قرار می‌دهد.

به بیان دیگر، دهکده‌ی جهانی گاهی شبیه جنگلی می‌شود که در آن، قوی‌ترها می‌مانند و ضعیف‌ترها یا می‌روند یا زیر سلطه‌ی آنان زندگی می‌کنند. از سوی دیگر، باید توجه داشت فضای مجازی و تکنولوژی‌های مرتبط با این دنیا، اعم از سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، دانشی است که در غرب تولید شده و هنوز هم امتیاز این علم در دست آنان است.

بنابراین سیاست‌گذاری‌های این دنیا بر اساس راهبردهایی چنین جوامعی طرح‌ریزی می‌شود. غالب و محتوای عرضه‌شده در فضای مجازی نیز از سوی کشورهای صاحب امتیاز این فضا تولید و عرضه می‌شود، اما از آنجایی که این محتوا قرار است خوراک فکری و زیربنای باورهای تمام کاربران فضای مجازی در سراسر جهان را تأمین کند، در این راستا، ذائقه‌ی مخاطب و پاره‌ای اصول روان‌شناختی نیز برای اثرگذاری بیشتر، چاشنی محتوا و غالب می‌گردد و سبب می‌شود تا غرب و آمریکا از طریق امواج ماهواره‌ای و فیبرهای نوری، در خانه‌ی یکایک مردم دیگر کشورها، برای خود پایگاهی بسازند؛ پایگاهی که به اندازه‌ی یک دستگاه رایانه است، اما قدرتی برای تسلط بر اندیشه و سبک زندگی کاربران در ورای آن وجود دارد.

با نگاهی به تصاویر به نمایش درآمده از بانوان و دختران جوان ایرانی در فضای فیسبوک، می‌توان دریافت اطلاعات و محتوای ارائه‌شده در فضای مجازی چگونه در مقابل ارزش‌های جامعه‌ی ما قد علم کرده و تا چه اندازه نیز موفق بوده است. اینکه چرا بر روی ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا سرمایه‌گذاری می‌شود و بانوان جامعه‌ی ما مورد هدف قرار می‌گیرند نیز امری بدیهی است. با تغییر نگرش‌ها و سبک زندگی بانوان، به عنوان مسئولان اصلی زاد و ولد و پرورش نسل آینده، می‌توان هویت ایرانی را دستخوش تغییر کرد.

اما اگر بخواهیم اثرگذاری فضای مجازی بر روی روابط زن و مرد و بحث حیازدایی را آسیب‌شناسی کنیم، باید ابتدا ویژگی‌های فضای مجازی را مورد مطالعه قرار دهیم.

شکل‌گیری هویت مجازی

هر‌چند ارتباطات در فضای مجازی را به عنوان نسل جدیدی از ارتباطات اجتماعی باید پذیرفت، اما این فضا به کاربر امکان داشتن یک هویت مجازی را هم می‌دهد. در واقع می‌توان گفت حضور بیش از اندازه‌ی کاربران در فضای مجازی می‌تواند آنان را از هویت حقیقی‌شان دور کند و این دور شدن از دنیای واقعیت‌ها، بر تمام لایه‌های زندگی افراد اثرگذار خواهد بود.

شکستن مرز فضای حقیقی و مجازی

این مسئله برای کاربران نوجوان و جوان اهمیت بیشتری می‌یابد؛ چرا که در این سنین، هنوز هویت افراد به طور کامل شکل نگرفته است و حضور در دالان‌های مجازی اینترنت، از اتاق‌های گفت‌وگو گرفته تا شبکه‌های اجتماعی، به آنان امکان آن را می‌دهد تا برای خودشان هویتی متفاوت از دنیای حقیقی پیرامون خود خلق کنند و همین امر منجر به رشد خیال‌بافی و دور شدن از پذیرش شرایط حقیقی زندگی می‌شود.

در این حالت، جوان مرز بین فضای رئال و فضای مجازی را گم می‌کند و همان طور که از محیط پیرامونش تأثیر می‌پذیرد، از فضای مجازی نیز متأثر می‌شود. اهمیت این موضوع در اینجاست که همین هویت مجازی به افراد اجازه می‌دهد تا خود را هر گونه که دوست دارند معرفی کنند و از آنجایی که هیچ کس نمی‌تواند پی به هویت حقیقی آن‌ها ببرد، پس افراد در محیط اینترنت خود را مُجاز به شکستن خطوط قرمز فضای حقیقی می‌دانند و همین هنجارشکنی‌ها از سوی برخی از افراد پیشرو، مسیر را برای دیگرانی که حتی در فضای مجازی ملاحظات ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی را دارند باز می‌کند و به نوعی سبب عادی‌سازی رفتارهای خلاف اصول و قواعد اجتماعی محیط حقیقی می‌شود.

بی‌اطلاعی والدین از پشت پرده‌ی فضای مجازی؛ زمینه‌ساز گسست نسلی

اغلب والدین سواد استفاده از فضای مجازی را ندارند و چندان با قانون و قواعد بسیار خاص این فضا آشنایی ندارند و همین موضوع موجب می‌شود تا نظارت مناسبی بر عملکرد فرزند جوان و نوجوان خود نداشته باشند. در چنین حالتی، جوانان و نوجوانان با حضور در فضای مجازی و مواجهه با سیل اطلاعاتی درست و نادرستی که از هر طرف او را احاطه می‌کند، آماده‌ی پذیرش چیزهایی شود که در ورای هجوم این اطلاعات به او القا می‌شود. همین امر سبب شده است تا اینترنت و فضای مجازی زمینه‌های گسست فرهنگی بین‌نسلی را فراهم آورد و این مسئله بر کنترل خانواده روی رفتار جوان و نوجوان اثر بسیار سوئی خواهد داشت.

بلوغ جنسی زودرس در اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی

بسیاری از محتواهای ارائه‌شده در فضای مجازی، به خصوص شبکه‌های اجتماعی نظیر ‌فیسبوک و اتاق‌های گفت‌وگو، بدون در نظر گرفتن اقتضای سنی مخاطب، در معرض دید و برداشت و تحلیل وی قرار می‌گیرد. اغلب این محتواها، اعم از متن، عکس و فیلم نیز دارای زمینه‌های انحرافی هستند. بنابراین می‌توانند جوان و نوجوان را که در شرایط خاص جسمی‌و غلیان غرایز جنسی قرار دارد، دچار سردرگمی‌کند و از مسیر ارزش‌ها منحرف سازد.

این موضوع تا حدی اهمیت دارد که بر اساس گزارش‌های منتشرشده‌، رئیس‌جمهور آمریکا به فرزندان خود اجازه‌ی فعالیت در فیسبوک را نمی‌دهد. این در حالی است که شبکه‌های اجتماعی نظیر فیسبوک یا اتاق‌های گفت‌وگو مروج سبک زندگی غربی هستند، اما انگار مأموریت این شبکه‌ها بیشتر برای تغییر ارزش‌ها و سبک زندگی حاکم در کشورهای دیگر است.

هنجارشکنی در سایه‌ی گمنامی

باید توجه داشت رفتارهای خلاف ارزش‌های یک جامعه، در محیط واقعی، با تغییر نگاه و مؤاخذه‌گری، چه از سوی نهادهای نظارتی و انتظامی‌و چه به وسیله‌ی نگاه‌های ملامت‌گر سایر اعضای جامعه همراه است، اما در فضای مجازی و اینترنت، چنین قوانینی وجود خارجی ندارد و یک کاربر اینترنت می‌تواند حتی جنسیت خود را پنهان کند و با هویتی کاملاً متفاوت از آنچه هست در شبکه‌های اجتماعی یا اتاق‌های گفت‌وگو حاضر شود و همین گمنامی‌و هویت مجازی است که به افراد این امکان را می‌دهد که هنجارشکنی کنند بی‌آنکه مؤاخذه‌ای در کار باشد.

محملی برای ترویج باورهای انحرافی و سبک زندگی غربی

اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی محلی برای ابراز عقاید و باورها و طرح شبهات است بی‌آنکه کاربر شناخته شود یا برچسب بخورد. به ویژه آنکه در بسیاری از موارد، جوانان و نوجوانان ما مجال مناسبی برای ابراز وجود و بیان دیدگاه‌ها و شبهات دینی خود پیدا نمی‌کنند. در مقابل اما اغلب کسانی که توانایی پاسخ‌گویی به این سؤالات و شبهات را دارند، در این شبکه‌ها عضو نیستند یا حضورشان آن‌چنان کم‌رنگ است که در عمل، این فضاهای اینترنتی به محملی برای ترویج باورهای انحرافی و شبهاتی می‌شود که می‌تواند زیربنای فکری جوان و نوجوان را دستخوش تغییر کند؛ آن‌چنان که سبک زندگی وی را آن قدر غربی نماید که حدود ارتباط با نامحرم را زیر پا بگذارد.

آثار سوء ‌اینترنت بر خانواده

با افزایش فراگیری اینترنت و کاربران فضای مجازی، ‌اعتیاد تازه‌ای شکل گرفته است. اعتیاد به اینترنت یک واژه نیست، بلکه یک حقیقت است که سبب دور شدن اعضای خانواده از یکدیگر می‌شود. از سوی دیگر، بسیاری از کاربران فضای مجازی، جوانان متأهلی هستند که در اتاق‌های گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی عضو می‌شوند و برخی از تصاویر بدحجاب به نمایش درآمده در آلبوم‌ها یا نمایه‌های فیسبوک، زنان شوهردار هستند و این به معنای آن است که فضای مجازی، نظام ارزشی موجود در جامعه‌ی ما را از طریق تغییر در سبک زندگی،‌ دچار دگرگونی نموده است. همین تصاویر و پوشش‌های نامتعارف اما خط قرمزهای ارتباط نامحرم را می‌شکند و در نهایت، موجب فراهم آمدن زمینه‌های خیانت در زندگی و ارتباطات نامشروع می‌شود.

وظایف مسئولان و راهکارها

فراهم آمدن زیرساخت‌های فرهنگی اما کلید کنترل فضای مجازی است، زیرا کنترل این فضا از طریق پلیس سایبری هرچند راهکاری لازم است، اما در اینجا نیز اصل کلی قدرت بازدارنده‌های درونی قابل اعتمادتر است. ابلاغ رهبر معظم انقلاب برای تشکیل شورای عالی فضای مجازی اما بهترین راهکار برای فراهم آمدن زیرساخت‌های لازم برای برقراری امنیت در فضای اینترنت است.

در پیام حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برای تشکیل این شورا همچنین آمده است:‌ این شورا وظیفه دارد مرکزی به نام مرکز ملی فضای مجازی کشور ایجاد نماید تا اشراف کامل و به‌روز نسبت به فضای مجازی در سطح داخلی و جهانی و تصمیم‌گیری نسبت به نحوه‌ی مواجهه فعال و خردمندانه‌ی کشور با این موضوع از حیث سخت‌افزاری، نرم‌افزاری و محتوایی، در چارچوب مصوبات شورای عالی و نظارت بر اجرای دقیق تصمیمات در همه‌ی سطوح تحقق یابد.

اینترنت ملی: اینترنت یا اینترانت ملی طرحی است که از مدت‌ها قبل قرار بود در کشور اجرایی شود، اما تا کنون این طرح ملی به ثمر نرسیده است. بدیهی است در صورت برقراری چنین شبکه‌ای، ‌کنترل بر فضای مجازی بسیار آسان‌تر می‌شود. بنابراین انتظار می‌رود تا مسئولان هر چه سریع‌تر به برقراری این شبکه اهتمام ورزند.

طراحی تالارهای گفت‌وگو و شبکه‌های اجتماعی داخلی با تکیه بر مدیریت ارزشی این فضاها: هرچند هم‌اکنون نیز برخی تالارهای گفت‌وگوی وطنی طراحی‌ شده‌اند و در این شبکه‌های اجتماعی شاهد حضور کاربرانی هستیم، اما فضای ارزشی و تأکید بر روی سبک زندگی ایرانی‌اسلامی‌نکته‌ای است که در اغلب چنین شبکه‌هایی مغفول مانده و بدیهی است که این شبکه‌ها در کنار شبکه‌هایی همچون فیسبوک قرار می‌گیرند، نه در مقابل آن‌ها. پس گام مهم دیگر طراحی شبکه‌ها و اتاق‌های گفت‌وگوی مبتنی بر ارزش‌های ملی و مذهبی است و طبیعتاً باید بر این فضا، نظارت و مدیریت مناسبی، آن هم به صورت ایجابی و نه پلیسی و سلبی، انجام شود.

با نگاهی به تصاویر به نمایش درآمده از بانوان و دختران جوان ایرانی در فضای فیسبوک، می‌توان دریافت اطلاعات و محتوای ارائه‌شده در فضای مجازی چگونه در مقابل ارزش‌های جامعه‌ی ما قد علم کرده و تا چه اندازه نیز موفق بوده است. اینکه چرا بر روی ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا سرمایه‌گذاری می‌شود و بانوان جامعه‌ی ما مورد هدف قرار می‌گیرند نیز امری بدیهی است.

حضور افراد آگاه در شبکه‌های اجتماعی

‌در حال حاضر نیز شاهد حضور افراد آگاه و ارزشی در فضاهایی همچون فیسبوک هستیم که می‌توانند با حضور در کنار جوانان و نوجوانانی که می‌خواهند فضایی متفاوت را تجربه کنند، ضمن جلب اعتماد آنان به عنوان افرادی آگاه و مسلط به قوانین شرعی، شبهات موجود در ذهن جوانان و هم به افرادی که مغرضانه شبهه‌پراکنی می‌کنند پاسخ دهند.

فعال کردن فضاهای ارزشی همچون پایگاه‌های بسیج و مساجد در جذب جوانان از همه‌ی طیف‌ها و سلیقه‌ها: بدیهی است زمانی که در فضاهای ارزشی اجازه‌ی حضور سلیقه‌های مختلف داده نشود و به جوانان اجازه طرح سؤال و شبهات ذهنی‌شان داده نشود، ‌این افراد به اشخاصی اعتماد می‌کنند که به نوعی حرف دل آن‌ها را می‌زنند یا با آنان هم‌عقیده‌اند. بسیاری از دوستی‌های فضای مجازی بر اساس یک ابراز عقیده یا بیان سؤال و شبهه‌ای که در ذهن بسیاری از جوانان دیگر است شکل می‌گیرد؛ در حالی که ما در نهادینه کردن ارزش‌ها و باورها به کمک بالا بردن اطلاعات و آگاهی‌های دینی جوانمان ضعیف عمل نموده‌ایم.

نقش پررنگ آموزش‌وپرورش و آموزش عالی در ایمن‌سازی جوانان در مقابل هجمه‌های فضای مجازی: آموزش‌و‌پرورش، به عنوان بنیادی‌ترین نهاد آموزشی، وظیفه‌ی نهادینه‌سازی ارزش‌ها و پاسخ‌گویی به سؤالات کودکان، ‌نوجوانان و جوانان را دارد. این نهاد همچنین از طریق ارتباط با اولیا، در افزایش آگاهی‌ها و تبیین لزوم بالا رفتن سواد کامپیوتری آن‌ها برای نظارت بر عملکرد فرزندانشان، نقش مهمی‌دارد. ضمن آنکه این نهاد یکی از اصلی‌ترین سازمان‌هایی است که می‌تواند از طریق برنامه‌های آموزشی و کتب درسی، سبک زندگی ایرانی‌اسلامی‌را در کودکان نهادینه کند و آنان را در برابر فرهنگ غربی واکسینه نماید. وزارت علوم نیز ادامه‌دهنده‌ی این وظیفه و روند در سنین حساس جوانی است.

جمع‌بندی

فضای مجازی و اینترنت در دنیای امروز ما به گونه‌ای نفوذ کرده است که نمی‌توان زندگی بدون آن را تصور کرد، اما همین فضا آسیب‌های متعددی را با خود به دنبال داشته است که یکی از اصلی‌ترین این آسیب‌ها، تغییر سبک زندگی و شکستن مرز باورها و ارزش‌هایی همچون حجاب و حیا در میان بانوان و دختران جوان ماست؛ قشری که قرار است مولد و پرورش‌دهنده‌ی نسل‌های بعدی باشند و با تغییر در هویتشان، می‌توان هویت نسل ایرانی را استحاله کرد. غرب و حاکمان فضای مجازی برای نیل به چنین هدفی، برنامه‌ریزی گسترده دارند.

از همین روست که رهبر فرزانه‌ی انقلاب می‌فرمایند: برای بنده حوزه‌ی فضای مجازی به اندازه‌ی انقلاب اسلامی‌اهمیت دارد. در برابر این مهم اما مسئولان وظایف متعدد و مهمی‌دارند، از جمله افزایش آگاهی‌های عمومی،‌ تقویت آموزش‌وپرورش و جدی‌تر پرداختن به فعالیت‌های مرکز ملی فضای مجازی. در این صورت می‌توان از فضای مجازی به عنوان یک فرصت بهره گرفت، بی‌آنکه تهدیدهای آن برایمان دردسرساز شود.

منبع: افکار نیوز




برچسب ها :

عربستان بازی آنلاین ضدایرانی ساخت +عکس

شرکت سازنده بازی «یگان ببر» درزمینه ایران هراسی و توهین به اسلام سابقه طولانی دارد.
 به گزارش مشرق، برخی سایت‌های خبری وابسته به تروریسم دولتی آل‌سعود، کاربران خود را به انجام یک بازی آنلاین تشویق می‌کنند که در آن، مجاهدان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان همکاران تروریست‌ها و حامیان گروه‌هایی همچون داعش معرفی می‌شوند.

عربستانی ها همزمان با جنگ افروزی در منطقه در فضای مجازی و بازی های آنلاین نیز اقدام به ایران هراسی کرده و بازی ضد ایرانی «وحدة النمر» (یگان ببر) را در فضای مجازی عرضه کردند.

این بازی که به زبان عربی ساخته شده، ماجرای یک واحد به اصطلاح «ضد تروریسم» از کشورهای عربی را به نمایش در می آورد که با سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران و نیز گروه‌های تروریستی همچون داعش مبارزه می کند.

عربستان بازی آنلاین ضدایرانی ساخت +عکس

چه کسی این بازی را ساخته است؟

در واقع شرکت سازنده بازی (Kuma )  قصد دارد تا با این فرافکنی توجه جهان عرب از واقعیت شکل‌گیری داعش در منطقه را منحرف نماید.

در بخشی از داستان این بازی پادشاه عربستان (که از یک ترور جان سالم به درمی‌برد) برای مبارزه و نابودی داعش وارد عمل شده و حمایت مالی خود را از گروه ببرها اعلام می‌دارد!

اگر بخواهیم در بین شرکت‌های تولیدکننده بازی‌های رایانه‌ای، یکی از بدترین و مغرض‌ترین نام ببریم، بی‌شک نام شرکت Kuma Reality Games در صدر قرار خواهد گرفت.

این شرکت با تولید بازی‌ای به نام Kuma که به‌صورت سریالی عرضه می‌شود، اکثر وقایع مهم سیاسی و نظامی روز جهان را به اصطلاح بازسازی کرده و به کاربران اجازه تجربه مستقیم واقعه موردنظر(البته با قرائت خاص خود) را می‌دهد. شرکت Kuma  درزمینه ایران هراسی و توهین به اسلام نیز سابقه طولانی دارد. قرار دادن مراحلی مربوط به آزادی گروگان‌ها در ایران    (Iran Hostage Rescue Mission)  و حمله به ایران (Assault on Iran) نمونه‌های شاخصی از نگاه مغرضانه این شرکت به موضوع ایران و ترویج ایران هراسی است.

البته ساخت و تولید بازی تنها وظیفه تعریف شده این شرکت نیست و مأموریت جاسوسی از سایر کشورها را نیز در دستور کار این شرکت قرار دارد. دستگیری و اعتراف یکی از جاسوس‌های این شرکت به نام «امیر میرزایی حکمتی» در ایران نیز دلیل محکمی بر این ادعاست.

وی در سال ۱۳۹۰ دراعتراف تلویزیونی خود گفت: «پس از اینکه در سال ۲۰۰۱ از دبیرستان فارغ‌التحصیل شدم، تصمیم گرفتم به نیروهای نظامی ایالات‌متحده آمریکا ملحق شوم. بعد از دیدن آموزش‌های اولیه، وقتی‌که متوجه شدند زبان فارسی و مقداری عربی بلدم، من را برای فراگیری آن‌ها به دانشگاه فرستادند. پس از یادگیری زبان، به‌ عنوان تحلیلگر امنیتی با ارتش آمریکا همکاری خودم را آغاز کردم. سپس برای دارپا(Defense Advanced Research Projects Agency)، شرکت بازی‌سازی Kuma وBAE Systems مشغول به کار شد.»

عربستان بازی آنلاین ضدایرانی ساخت +عکس

وی نحوه راه‌یابی‌اش به شرکت Kuma را این‌گونه شرح داد که:

»پس از کارکردن برای دارپا، من به شرکت بازی‌سازیKuma رفتم. آن ها از سازمان CIA بودجه دریافت می‌کردند تا فیلم‌ها وبازی‌های مجانی مخصوصی را برای مخدوش کردن افکار عمومی درباره خاورمیانه طراحی کنند و بسازند. هدف این کمپانی، این بود که مردم ایران و جهان را متقاعد کند که هرکاری آمریکا درکشورهای دیگر انجام می‌دهد، اقدامی خوب است. البته شرکت Kuma  هیچ‌ وقت اذعان نکرده که یک ابزار تبلیغاتی برای سازمان CIA بوده است. مقامات رسمی Kuma درسال ۲۰۰۶ به من گفتندکه ما با حکومت آمریکا قرار داد بسته‌ایم تا بازی‌هایی بسازیم که به تربیت نظامیان کمک کند. اما قبلاً خودش آن را طوری نشان داده بودند که گویا یک شرکت بازی‌ساز معمولی هستندکه برای غیرنظامیان فعالیت می‌کنند.»

در سال ۲۰۱۴  شرکت Kuma دو بازی با نام‌های «واحد ببر (وحده النمر)» و «مسابقه شوالیه (سباق الفرسان)» را به‌صورت سریالی و رایگان در فضای مجازی منتشر نمود که در هردوی آن‌ها به‌طور مستقیم به تخریب چهره ایران و اسلام می‌پرداختند.

در بازی واحد ببر با داستانی بسیار بی‌منطق و احمقانه طرف هستیم که به‌سختی می‌توان خط سیر ممتد و یکدستی را در آن یافت. بازی با نمایش انفجاری تروریستی در یک کشتی باربری عربی در کانال سوئز آغاز می‌شود. پس از این انفجار اتحادیه عرب تشکیل جلسه فوری داده و کشورهای عضو برای رسیدگی به موضوع گرد هم می‌آیند.

پادشاه بحرین و نخست‌وزیر اسرائیل برای تلافی مرگ ابوحلیم و شکست اهدافشان در خاورمیانه، طی یک تماس تلفنی تصمیم می‌گیرند تا با ایجاد تله‌ای مرگبار، گروه موسوم به ببرهای عرب را از بین ببرند. آن‌ها برای این منظور چندین اقدام تروریستی همزمان را طراحی می‌کنند.

عربستان بازی آنلاین ضدایرانی ساخت +عکس

ایرانی ها در این بازی چه می کنند؟

در این بازی حین برگزاری مسابقه فوتبال بین دو تیم عراق و عربستان، پادشاه عربستان را ترور کنند. اما بااطلاع و اقدام به‌موقع ببرها این طرح ناکام مانده و پادشاه عربستان از ترور جان سالم به درمی‌برد. او پس از این اتفاق به یکی از حامیان مالی گروه ببرها تبدیل‌شده و درنبرد با تروریست‌ها از آن‌ها حمایت می‌کند!

در اقدام بعدی از سپاه قدس ایران درخواست می شود تا با ایجاد جنگی سوری و ساختگی میان بحرین و ایران، پای گروه ببرها را به منطقه بازکرده و در آنجا آن‌ها را نابود کنند!

به دستور سردار فربد (از فرماندهان رده بالای سپاه قدس) و با هماهنگی پادشاه بحرین، طی یک سری عملیات از پیش تعیین‌شده، جنگنده‌های بحرینی به جنگنده‌های ایرانی حمله کرده و بدین ترتیب آتش جنگ در منطقه افروخته می‌شود.

طبق پیش‌بینی‌ها، گروه ببر برای بررسی بحران به منطقه اعزام می‌شوند تا اوضاع مشکوک پیش‌آمده را بررسی کنند. زیرا طبق ادعای فرمانده آن‌ها، نیروی قدس سپاه پاسداران ایران تنها مسئولیت ایجاد آشوب در مناطق و کشورهای خارج از ایران را عهده‌دار است و تحریک ایران برای ورود به یک جنگ آن‌هم از طرف سپاه قدس موضوعی بسیار عجیب و مشکوک به نظر می‌رسد.

گروه ببر برای پیگیری موضوع با یکی از مسئولان ایرانی تماس گرفته و او از شکاف درونی نظام با آن‌ها سخن می‌گوید و رفتار سپاه قدس را خارج از کنترل نظام معرفی می‌کند.

در همین زمان که گروه ببر رایزنی با مقامات ایرانی را آغاز کرده، ناو جماران خود را برای حمله به اهدافی در بحرین آماده می‌کند، اما در آخرین لحظه، این فتنه با درایت روحانیت کشف و آتش جنگ فروکش می‌کند. سردار فربد و همدستانش در سپاه قدس دستگیر می‌شوند (عده‌ای از آن‌ها پیش از دستگیری اقدام به خودکشی می‌کنند) و بدین ترتیب عملیات تروریست‌ها بازهم با شکست مواجه می‌شود!

عربستان بازی آنلاین ضدایرانی ساخت +عکس

همان‌طور که ملاحظه کردید، داستان بازی (که در قالب کمیک‌های متحرک نمایش داده می‌شود) خط ربط مستحکم و منطقی‌ای ندارد و پر از تناقضات و هجویات است. اما در این بین نباید از شیطنت‌ها و عقده‌گشایی‌های شرکت Kuma نیز غافل شد.

مثلاً در این بازی ایران حامی تروریسم و همدست با القاعده و اسرائیل معرفی می‌شود! همچنین سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران عنصری خودرأی و خرابکار نمایش داده‌شده که حتی برای رسیدن به اهداف خود، ایران را هم قربانی می‌کند! آن‌ها همچنین افرادی بسیار ضعیف‌النفس هستند که درصورت افشای مقاصدشان بلافاصله خودکشی می‌کنند!

در این بازی، گروه تروریستی داعش نیز به ‌نوعی تشکل‌یافته توسط سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران معرفی می‌شود و از آن‌ها به‌ عنوان عامل این نهاد برای پیشبرد اهداف آشوبگرانه در منطقه یاد می‌شود! در واقع شرکت Kuma قصد دارد تا با این فرافکنی توجه جهان عرب از واقعیت شکل‌گیری داعش در منطقه را منحرف نماید. چنان که در بخشی از داستان این بازی پادشاه عربستان (که از ترور جان سالم به درمی‌برد) برای مبارزه و نابودی داعش وارد عمل شده و حمایت مالی خود را از گروه ببرها اعلام می‌دارد!!

به‌هرتقدیر «واحد ببر» یک بازی خارج از استانداردهای بین‌المللی است که فقط در راستای برخی عقده‌گشایی‌های سیاسی تولیدشده و در ساخت آن سعی شده تا با نمایش نمادین کشورهای عربی در قالب یک گروه متحد (امری که شاید تحقق آن به این سادگی‌ها نباشد) حس اعتمادبه‌نفس را در میان آن‌ها زنده کرده و آن ها را برای مقابله با ایران اسلامی آماده نماید.

منبع: مجله مهر



برچسب ها :

روابط دختران و پسران در ایران از نگاه گاردین روزنامه گاردین در راستای مجموعه گزارشاتش درباره ایران این بار به سراغ روابط دو جنس مخالف در تهران رفته و می‌نویسد: حالا با رواج نرم‌افزارهای دوست‌یابی این کار برای جوانان ایرانی راحت‌‌تر نیز شده است. جالب اینجاست که این نوع نرم‌افزارها در ایران به راحتی کار می‌کنند. به گزارش گروه جنگ نرم مشرق، روزنامه گاردین در راستای مجموعه گزارشاتش درباره ایران این بار به سراغ روابط دو جنس مخالف در تهران رفته و می‌نویسد: ملاقات دختران و پسران از آن حالت مخفی خود بیرون آمده و به چیزی عادی تبدیل شده است. اگرچه ممکن است که گشت ارشاد چند باری جلوی شما را بگیرد و درباره دختر و یا پسری که با شما راه می‌رود سوالاتی از شما بپرسد، اما این نوع ملاقات‌ها دیگر مثل قبل پیچیده نیست. روابط دختران و پسران در ایران درکنار برگزاری پارتی‌های غیرقانونی در زمانی‌که والدین خانه نیستند، تعداد کافه‌ها، رستوران‌ها و پارک‌ها رو به افزایش است. این امکانات باعث شده‌اند که ملاقات و قرار ملاقات گذاشتن آسانتر هم شود. اما حالا با رواج نرم‌افزارهای دوست‌یابی این کار برای جوانان ایرانی راحت‌‌تر نیز شده است. جالب اینجاست که این نوع نرم‌افزارها در ایران به راحتی کار می‌کنند. حتی قبل از آنکه گوشی‌های تلفن همراه هوشمند شوند، به نظر می‌رسید که افزایش استفاده از این نوع نرم‌افزارها بتواند تغییرات فرهنگی زیادی در ایران ایجاد نماید. گوشی‌های تلفن همراه این امکان را برای جوانان زیر 35 سال ایران که نیمی از جمعیت کشور را به خود اختصاص می‌دهند فراهم آورد تا بدون آنکه از جانب گشت ارشاد، بسیج و یا حتی والدینشان دچار مشکل شوند با هم ارتباط بیشتری داشته باشند. در ایران تغییرات با آن چنان سرعت بالایی در حال رخ دادن است که حتی شرکت‌های ارائه‌کننده اینترنت پیشنهاد بسته‌های اینترنتی 3G و 4G با قیمت‌های پایین را می‌دهند.


برچسب ها :

ماجرای ملاقات یکی از علمای دین با امام زمان (عج)
 
 
یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم وغافل بودم، مشغول گریه شدم وهمچون دیوانه اطراف مسجد گردش مى کردم، تا صبح شد چون عاشقى که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.
 
ماجرای ملاقات یکی از علمای دین با امام زمان (عج)آیت اللّه نجفى مرعشى مى گوید: (در ایّام تحصیل علوم دینى وفقه اهل بیت (ع) در نجف اشرف، شوق زیادى جهت دیدار جمال مولایمان بقیة اللّه الاعظم(عج) داشتم.


با خود عهد کردم که چهل شب چهارشنبه پیاده به مسجد سهله بروم به این نیّت که جمال آقا صاحب الامر (علیه السلام) را زیارت وبه این فوز بزرگ نائل شوم.
تا ۳۵ یا ۳۶ شب چهارشنبه ادامه دادم، تصادفاً در این شب، رفتنم از نجف تأخیر افتاد وهوا ابرى وبارانى بود. نزدیک مسجد سهله خندقى بود، هنگامى که به آنجا رسیدم براثر تاریکى شب وحشت وترس وجود مرا فرا گرفت مخصوصاً از زیادى قطّاع الطّریق ودزدها، ناگهان صداى پایى را از دنبال سر شنیدم که بیشتر موجب ترس ووحشتم گردید.

به عقب برگشتم، سیّد عربى را با لباس اهل بادیه دیدم، نزدیک من آمد وبا زبان فصیح گفت: (اى سیّد! سلامٌ علیکم).

ترس ووحشت به کلّى از وجودم رفت واطمینان وسکون نفس پیدا کردم وتعجّب آور بود که چگونه این شخص در تاریکى شدید، متوجّه سیادت من شد ودر آن حال من از این مطلب غافل بودم.
به هر حال سخن مى گفتیم ومى رفتیم. از من سؤال کرد: (قصد کجا دارى؟)
گفتم: (مسجد سهله).
فرمود: (به چه جهت؟)
گفتم: (به قصد تشرّف زیارت ولى عصر (علیه السلام)).
مقدارى که رفتیم به مسجد زید بن صوحان که مسجد کوچکى است نزدیک مسجد سهله رسیدیم.
داخل مسجد شده ونماز خواندیم وبعد از دعایى که سیّد خواند که کَاَنّ با او دیوار وسنگها آن دعا را مى خواندند،احساس انقلابى عجیب در خود نمودم که از وصف آن عاجزم.

بعد از دعا سیّد فرمود: (سیّد تو گرسنه اى، چه خوبست شام بخوری).
پس سفره اى را که زیر عبا داشت بیرون آورده ودر آن مثل اینکه سه قرص نان ودو یا سه خیار سبز تازه بود، کَاَنَّ تازه از باغ چیده وآن وقت چهلّه زمستان، وسرماى زننده اى بود ومن منتقل به این معنا نشدم که این آقا این خیار تازه سبز را در این فصل زمستان از کجا آورده است، طبق دستور آقا، شام خوردم.

سپس فرمود: (بلند شو تا به مسجد سهله برویم).
داخل مسجد شدیم، آقا مشغول اعمال وارده در مقامات شد ومن هم به متابعت آن حضرت انجام وظیفه مى کردم وبدون اختیار نماز مغرب وعشاء را به آقا اقتدا کردم ومتوجّه نبودم که این آقا کیست.

بعد از آنکه اعمال تمام شد، آن بزرگوار فرمود: (اى سیّد آیا مثل دیگران بعد از اعمال مسجد سهله به مسجد کوفه مى روى یا در همین جا مى مانى؟)
گفتم: (مى مانم).
در وسط مسجد در مقام امام صادق (علیه السلام) نشستیم، به سیّد گفتم: (آیا چاى یا قهوه یا دخانیات میل دارى آماده کنم؟)
در جواب، کلام جامعى را فرمود: (این اموراز فضول زندگیست وما از این فضولات دوریم).
این کلام در اعماق وجودم اثر گذاشت به نحوى که هرگاه یادم مى آید ارکان وجودم مى لرزد.
به هر حال مجلس نزدیک دو ساعت طول کشید ودر این مدّت مطالبى ردّ وبدل شد که به بعضى از آنها اشاره مى کنم:
۱ - در رابطه با استخاره سخن به میان آمد، سیّد عرب فرمود: (اى سیّد با تسبیح به چه نحو استخاره مى کنى؟)
گفتم: (سه مرتبه صلوات مى فرستم وسه مرتبه مى گویم (اَسْتَخیرُاللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَةً فى عافِیَةٍ) پس قبضه اى از تسبیح را گرفته مى شمارم، اگر دو تا ماند بد است واگر یکى ماند خوب است).

ایشان فرمود: (براى این استخاره، باقى مانده اى است که به شما نرسیده وآن این است که هرگاه یکى باقى ماند فوراً حکم به خوبى استخاره نکنید؛ بلکه توقّف کنید ودوباره بر ترک عمل استخاره کنید اگر زوج آمد کشف مى شود که استخاره اوّل خوب است امّا اگر یکى آمد کشف مى شود که استخاره اوّل میانه است).

به حسب قواعد علمیّه مى بایست دلیل بخواهم وآقا جواب دهد، به جاى دقیق وباریکى رسیدیم پس به مجرّد این قول تسلیم ومنقاد شدم ودر عین حال متوجّه نیستم که این آقا کیست.

۲ - از جمله مطالب در این جلسه، تأکید سیّد عرب بر تلاوت وقرائت این سوره ها بعد از نمازهاى واجب بود: بعد از نماز صبح سوره (یس)، بعداز نماز ظهر سوره (عمّ)، بعد از نماز عصر سوره (نوح)، بعد از مغرب سوره (واقعه) وبعد از نماز عشاء سوره (ملک).
۳ - دیگر اینکه تأکید فرمودند، بر دو رکعت نماز بین مغرب وعشاء که در رکعت اوّل بعد از حمد هر سوره اى خواستى مى خوانى ودر رکعت دوّم بعد از حمد سوره واقعه را مى خوانى وفرمود: کفایت مى کند این از خواندن سوره واقعه بعد از نماز مغرب، چنانکه گذشت.
۴ - تأکید فرمود که: (بعد از نمازهاى پنجگانه این دعا را بخوان:
(اَللّهُمَ سَرّحْنى عَنِ الهُمومِ وَالْغُمُومِ ووَحْشَةَ الصّدرِ ووَسْوَسَةِ الشَّیطان بِرَحمتِکَ یا اَرْحَمَ الرَّاحِمینَ).

۵ - ودیگر تأکید بر خواندن این دعا بعد از ذکر رکوع در نمازهاى یومیّه خصوصاً رکعت آخر:
(اَللّهُمَ صَلِ عَلى مُحمّدٍ وَآلِ محمّد وترحَم على عجزنا واغِثْنا بحقَهم).
۶ - در تعریف وتمجید از شرایع الاسلام مرحوم محقّق حلّى فرمود: (تمام آن مطابق با واقع است مگر کمى از مسائل آن).

۷ - تأکید بر خواندن قرآن وهدیه کردن ثواب آن براى شیعیانى که وارثى ندارند، یا دارند ولکن یادى از آنهانمى کنند.

۸ - تحت الحنک را از زیر حنک دور دادن وسر آن را در عمّامه قرار دادن، چنانکه علماى عرب به همین نحو عمل مى کنند وفرمود: (در شرع این چنین رسیده است).
۹ - تأکید بر زیارت سیّد الشهداء (ع).

۱۰ - دعا در حقّ من وفرمود: (خدا تو را از خدمتگزاران شرع قرار دهد).

۱۱ - پرسیدم: (نمى دانم آیا عاقبت کارم خیر است وآیا من نزد صاحب شرع مقدّس روسفیدم؟)

فرمود: (عاقبت تو خیر وسعیت مشکور وروسفیدى).

گفتم: (نمى دانم آیا پدر ومادر واساتید وذوى الحقوق از من راضى هستند یا نه؟)
فرمود: (تمام آنها از تو راضى اند ودرباره ات دعا مى کنند).
استدعاى دعا کردم براى خودم که موفّق باشم براى تألیف وتصنیف. پس دعا فرمودند.
سپس خواستم از مسجد بیرون روم بخاطر حاجتى، آمدم نزد حوض که در وسط راه قبل از خارج شدن از مسجد قرار دارد. به ذهنم رسید چه شبى بود واین سیّد عرب کیست که این همه با فضیلت است؟ شاید همان مقصود ومعشوقم باشد! تا به ذهنم این معنى خطور کرد، مضطرب برگشتم وآن آقا را ندیدم وکسى هم در مسجد نبود.
یقین پیدا کردم که آقا را زیارت کردم وغافل بودم، مشغول گریه شدم وهمچون دیوانه اطراف مسجد گردش مى کردم، تا صبح شد چون عاشقى که بعد از وصال مبتلا به هجران شود.
این بود اجمالى از تفصیل که هر وقت آن شب یادم مى آید، بهت زده مى شوم).

پی نوشت: کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم - منتقم حقیقى




برچسب ها :

دختر اوکراینی چگونه رهبر القاعده را شکار کرد

 

مصاحبه یک جوان دانمارکی با خبرگزاری‌ها، جوانب تازه‌ای از ترور انور عولقی رهبر معنوی القاعده در یمن را که توسط نیروهای آمریکایی از پا در آمد، افشا کرده است.

به گزارش پایگاه خبری العالم، نحوه ترور "انور عولقی" سرکرده پیشین القاعده در شبه جزیره عربستان که در 30 سپتامبر سال 2011 رخ داد، همچنان موضوع بحث و بررسی تحلیلگران است.

اگرچه بسیاری از مسایل مرتبط با این ترور هنوز مشخص نیست اما نکته بسیار جالب درباره عولقی ارتباط او با یک جوان دانمارکی به نام "مارتین اشتورم" است که به القاعده یمن پیوست و برای اجرای ترور العولقی با سازمان اطلاعات آمریکا و دانمارک همکاری کرد.

اما از همه این ها جالب تر مطالبی است که اشتورم اخیرا درگفت و گو با پایگاه خبری "دویچه وله" فاش کرده و گفته است که عولقی شیفته زنان مخصوصا زنان اروپای شرقی بود و وقتی اشتورن این اطلاعات را در اختیار سازمان اطلاعات آمریکا قرار داد، آنها از یک دختر اهل کرواسی به عنوان طعمه استفاده کردند که وانمود می کرد مسلمان شده است.

مارتین اشتورم 39 ساله که امروزه در منطقه ای در شمال انگلیس و در خفا زندگی می کند از سوی القاعده تهدید به مرگ شده است.

وی که نام تشکیلاتی اش مراد دانمارکی بود، توانست خود را به عولقی که رهبر روحی تروریست های القاعده به شمار می آمد، بسیار نزدیک کند و پس از تردیدهایی که با آن مواجه شد، مقدمه ترور عولقی را فراهم نماید.

اشتورم بعد از مدتی درباره همکاری خود با القاعده مردد شد و به سازمان اطلاعات آمریکا و دانمارک برای به دام انداختن عولقی کمک کرد تا این که خودروی او توسط یک هواپیمای بدون سرنشین در یمن هدف قرار گرفت و از پا در آمد.

مارتین اشتورم تا پیش از پیوستن به القاعده عضو یک گروه موسیقی راک و اهل مشروب، نزاع و درگیری و حمل سلاح بود تا این که احساس پوچی کرد و یک روز که به طور تصادفی ترجمه دانمارکی قرآن را در یکی از کتابخانه های محلی ورق می زد، احساس کرد سوالهایی که درباره معنای زندگی در ذهن اوست در این کتاب پاسخ داده شده است.

وی مسلمان شد، اما از بخت بد به دام اندیشه های افراطی و سَلفی افتاد؛ ابتدا به حلقه مریدان عمر بکری مبلغ سلفی در لندن پیوست و سپس تا مرحله افراط گرایی پیش رفت. وی فعالیت های مختلفی داشت که از آن جمله مشارکت در تظاهرات مقابل سفارت آمریکا در لندن بود که همراه سایر دوستان افراطی اش خواستار برپایی دولت اسلامی شد و حوادث خشونت آمیزی را در آن تظاهرات رقم زد.

اشتورم به اعتراف خودش، به درجه ای از خشونت رسیده بود که حتی با صحبت های عمر بکری نیز قانع نمی شد و می خواست جهاد کند؛ از این رو به یمن رفت و آنجا با انور عولقی آشنا شد. اشتورم در این باره می گوید: کم کم به روباتی تبدیل شدم که اراده و تفکر منطقی نداشت و کسی که به این درجه برسد، حتی ممکن است از خانواده خود بیزار شود.

بعد از مدتی در یک عملیات مسلحانه مشارکت کرد و تعدادی از سربازان امریکایی و شهروندان یمنی را به قتل رساند، اما در ادامه از کارهای خود پشیمان شد و خواست به دانمارک برگردد و به زندگی عادی خود ادامه دهد برای همین با سازمان اطلاعات آمریکا و دانمارک تماس گرفت و برای همکاری به منظور به دام انداختن عولقی اعلام آمادگی کرد.

نقطه ضعفی که کار دست عولقی داد

اشتورم از معدود کسانی بود که نقطه ضعف عولقی را می دانستند. او شیفته زنان اروپای شرقی بود از همین رو یک دختر اهل کرواسی که ادعای مسلمان شدن داشت و نقاب زده بود به عنوان طعمه برای شکار او به خدمت گرفته شد.

پس از گذشت مدتی از ترور لعولقی، سازمان اطلاعات دانمارک از همکاری یک نفر بدون اشاره به نام اشتورم سخن گفت و از ارائه هرگونه جزئیات به خبرگزاری دویچه وله خودداری کرد اما گروه القاعده ویدیویی منتشر کرد که احتمال می رود در سوریه ضبط شده و در آن تروریست های القاعده به سوی تصویر شخصیت های دانمارک که بر صخره ها آویزان است تیراندازی می کنند.

علی رغم تهدید اشتورم به قتل، او از جانب پلیس محافظت نمی شود و معتقد است رسانه ها و افکار عمومی حامی او هستند به همین منظور در سال گذشته کتابی از داستان زندگی خود منتشر کرد و عقیده دارد معرفی شدنش توسط رسانه ها نوعی تضمین برای در امان ماندن از گزند و آسیب برخی طرف هاست.




برچسب ها :

بازیگر فیلم دزدان دریایی کارائیب برای جنگ با داعش عازم کردستان سوریه شد

بین الملل > اروپا - هنرپیشه انگلیسی و یکی از ستارگان فیلم دزدان دریایی کارائیب برای جنگیدن با تروریست های گروه داعش به کردهای شمال سوریه پیوست.


به گزارش خبرآنلاین خبر میشل انرایت هنرپیشه انگلیسی که در فیلم های هالیوودی از جمله فیلم «دزدان دریایی کارائیب» هم به ایفای نقش پرداخته است برای مبارزه با تروریست های گروه داعش به نیروهای کِرد در شمال سوریه پیوسته است.
واحدهای محافظت از مردم کُرد شمال سوریه موسوم به(YPG ( روز سه شنبه تصاویری از حضور این هنرپیشه انگلیسی را در میان جنگجویان کُرد سوریه منتشر کرد.
میشل ارنایت در این ویدئو از عبارت کُردی «هه والین مِن» به معنای (دوستان من) برای توصیف جنگجویان کُرد شمال سوریه استفاده کرد و ارسال کمکهای درمانی و تسلیحاتی را برای آنان خواستار شد.
مبارزان کرد سوریه موسوم به(YPG ( مهم ترین نیروی مقابله با تروریست های داعش در شمال سوریه هستند. مبارزان این گروه تاکنون موفق شده اند بخش های زیادی از مناطق شمالی سوریه را از چنگال تروریست های داعش آزاد کنند.
منابع خبری گفته اند شمار زیادی از شهروندان غربی در سوریه و عراق در جنگ علیه گروه تروریستی داعش مشارکت دارند.




برچسب ها :

شعری از رهبر انقلاب در وصف آقا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را در اینجا بخوانید.
شعری از رهبر انقلاب در وصف آقا امام زمان (عج)



دل را ز بی خودی سر از خود رمیدن است
جان را هوای از قفس تن پریدن است
از بیم مرگ نیست که سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسیدن است
دستم نمی رسد که دل از سینه برکنم
باری علاج شکر گریبان دریدن است
شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت
خورشید من برآی که وقت دمیدن است
سوی تو ای خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پرکشیدن است
بگرفته آب و رنگ زفیض حضور تو
هرگل دراین چمن که سزاوار دیدن است
با اهل درد شرح غم خود نمی کنم
تقدیر قصه دل من ناشنیدن است
آن را که لب به جام هوس گشت آشنا
روزی (امین) سزا لب حسرت گزیدن است




برچسب ها :

حضرت ولیعصر(عج) امروز چند ساله شدند؟/ چهار دلیل برای اثبات طول عمر امام زمان(ع)

 
 

چگونه می شود طول عمر امام زمان را ثابت کرد؟ مگر ایشان هم مانند ما انسانها دارای جسم و جان نیستند؟ مگرگذر زمان شامل حال ایشان نمی شود؟

 

گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ امروز 1181 سال از میلاد باسعادت منجی عالم بشریت، حضرت مهدی موعود، عج الله تعالی فرجه شریف می گذرد. سئوال: چگونه می شود طول عمر امام زمان را ثابت کرد. مگر ایشان هم مانند ما انسانها دارای جسم و جان نیستند پس چگونه است که ما با گذر زمان پیر شده و جسممان به مرور ضعیف شده و نهایتا صد و اندی سال زندگی کرده و جان به جان آفرین تسلیم می کنیم و ایشان به لطف خدا سالیان سال است که در غیبت به سر می برند و گذر زمان شامل حال ایشان نمی شود. آیا امام زمان زندگی مخفیانه ای دارند یا اینکه در بین ما زندگی می کنند و ما نمی توانیم سعادت دیدار ایشان را داشته باشیم؟


پاسخ


ایشان هم همانند ما انسانها دارای جسمند و حاضرند در بین مردم لیکن مردم ایشان را نمی شناسند مانند هزاران غریبه ای که نمی شناسیم. اما در مورد عمر طولانی: یک پاسخ اجمالی این است که هر مسلمانی اعتقاد دارد که خداوند اگر بخواهد کاری را انجام دهد، قدرت آن را دارد و کافی است اراده ی الهی به امری تعلق گیرد تا آن کار انجام شود. در قرآن کریم می خوانیم که اگر خدا بخواهد امری ایجاد شود، به او می گوید باش، پس به وجود می آید:" کن فیکون" پس هیچ عجیب نیست که خداوند بخواهد حجتش را زنده نگه دارد و این کار را انجام دهد.

 

برخى از دلایل مهم اثبات «طول عمر» حضرت مهدى، به شرح زیر است:

 

۱. از لحاظ علمى و تجربى‏

 

علوم امروز، امكان طول عمر را تأیید كرده و كوشش بشر را در این راه، نتیجه‏ بخش، موفقیت ‏آمیز و لازم مى‏ شناسد و براى طول عمر، حد و اندازه‏اى معلوم نمیكند. تقلیل مرگ و میرها و طولانى شدن عمر، وارد مرحله عملى شده و با سرعت رو به تكامل است و حد متوسط عمر از ۴۷ سال به ۷۴ سال رسیده است. در این زمینه می‏ توان نظر علوم مختلف را چنین تبیین كرد:زیست شناسان میگویند: اگر اختلالات و آسیب‏ هایى كه به انسان میرسد و موجب كوتاهى عمر او میشود، رفع گردد، عمر او به دویست سال خواهد رسید.

 

۲.دلیل جسمی

 

برخى مى ‏گویند: انسان باید سیصد سال عمر كند؛ اینكه مى‏بینیم هفتاد یا هشتاد سال عمر مى‏كند، بر اثر آن است كه عضوى از او فرسوده مى‏ شود و به عضوهاى دیگر سرایت مى‏كند. (مجله دانشمند، سال ۶، ش ۱، ص ۴۳.) بر اساس نظر دانشمندان، پیرى جز فرسوده شدن سلول‏هاى بدن نیست و اگر روزى بشر بتواند سلول‏هاى بدن انسان را جوان نگه دارد، خواهد توانست به راز طول عمر دست یابد و از عمرى دراز برخوردار گردد. از نظر دانش جدید، جسم انسان براى سالیانى دراز، داراى قابلیت حیات و بقا است.دانشمندانى كه نظریات آنان مورد اعتماد است، مى‏گویند: همه بافت ‏هاى اصلى در جسم انسان و حیوان، تا بى‏نهایت قابلیت دارد و از این جهت كاملاً ممكن است كه انسانى هزاران سال زنده بماند؛ البته مشروط به اینكه عوارضى بر او عارض نشود كه ریسمان حیات او را پاره كند. (براى آگاهى بیشتر ر.ك : ائمتنا، ج ۲، ص ۳۷۱ ؛ منتخب الاثر، ص ۲۸۱ ؛ المهدى، ص ۱۴۱. ب.)در قوانین طبیعى، در مورد مقدار عمر طبیعى بشر، هیچ اصل ثابت و غیر قابل تغییرى وجود ندارد. به همین دلیل، دانشمندان علوم تجربى، همواره در حال مطالعه و آزمایش‏اند و میكوشند تا متوسط طول عمر انسان را افزایش دهند. بدون شک اگر مقدار عمر طبیعى انسان، داراى اصول ثابت و غیر قابل تغییر بود، این مطالعات و آزمایش‏ها، معنا و مفهومى نداشت. دانشمندان با تحقیقاتى كه به عمل آورده ‏اند. موفق شده ‏اند عمر برخى از حشرات را تا نهصد برابر عمر طبیعى آن، افزایش دهند. اگر این قضیه روزى در مورد انسان به حقیقت بپیوندد، عمر هزار ساله براى انسان، امرى پیش پا افتاده خواهد بود ( فصلنامه انتظار، ش ۶، ص ۲۴۲ و ۲۴۳ ؛ به نقل از : على محمد على دخیل، ائمتنا، ج ۲، ص ۳۷۲. )امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم عالم كامل و هم عامل به قوانین و پدیده‏ هاى الهى است و این دو در سایه تقدیر الهى، دیر زیستى و سالم زیستى را به همراه داشته است. (سید محمد تقى آیت اللهى، مقاله طول عمر، كتاب نینوا و انتظار، ص ۲۶۹ - ۲۷۲.)

 

 

۳.امكان منطقى و عقلى

 

حكما و فلاسفه گفته‏ اند بهترین دلیل بر امكان هر چیزى، واقع شدن آن چیز است. همین كه طول عمر در میان پیشینیان روى داده و تاریخ، افراد زیادى را به ما نشان می دهد كه عمرى دراز داشته ‏اند، خود دلیل روشنى است بر اینكه طول عمر، از دیدگاه عقل، امرى ممكن است و بنابراین طول عمر حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف امكان‏پذیر است. خواجه نصیر الدین طوسى مى‏گوید : «طول عمر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف اتفاق افتاده و محقق شده است؛ چون چنین است؛ بعید شمردن طول عمر در مورد امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جهل محض است» خورشید مغرب، ص ۲۱۴. علامه طباطبایى نیز مى‏نویسد : «هیچ قاعده و برهان عقلى وجود ندارد كه بر محال بودن طول عمر دلالت كند. به همین جهت نمى‏توانیم، طول عمر را انكار كنیم» المیزان، ج ۱۲، ص ۵۲-۳۵. طول عمر از نظر ادیان‏:مسئله طول عمر تا حدودى مورد پذیرش ادیان قرار گرفته و آنها از عمر بسیار طولانى جمعى از افراد بشر خبر داده ‏اند. تورات فعلى، در سِفر تكوین (اصحاح ۵، ۹ و ۱۱) و... افرادى از پیغمبران و دیگران را نام برده و عمرهاى طولانى هر یک را - كه متجاوز از چهارصد، ششصد، هفتصد، هشتصد و نهصد بوده - به صراحت بیان داشته است. علاوه بر این معتقدند : «ایلیا»، زنده به آسمان برده شده است ر.ك : اظهار الحق، ج ۲، ص ۱۲۴.ادیان باستانى دیگر (مثل زرتشتى و بودایى) نیز از عمرهاى طولانى جمعى از افراد بشر، خبر داده ‏اند و همه قائل به طول عمر؛ بلكه بقاى حیات اشخاص تا این زمان هستند صافى گلپایگانى، امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۷۲ و ۳۷۳.مسیحیان نیز معتقدند: حضرت عیسى پس از قتل، زنده شد و تاكنون زنده است.

 

۴. اعجاز و قدرت الهى‏

 

یكى از راه‏هاى مهم اثبات امكان «طول عمر»، «اعجاز» و قدرت الهى است. با توجه به نصوص معتبر روایى، امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، با قدرت الهى زنده است و در میان مردم به حیات خود ادامه مى‏دهد، همان خدایى كه آتش را براى ابراهیم سرد و وسیله سلامتى قرار مى‏دهد، عیسى و خضر را پس از قرن‏ها زنده نگه‏ مى‏دارد ؛ مى‏تواند مهدى موعود را نیز با قدرت بى‏كران خود، زنده نگه‏ دارد.علامه طباطبائى نیز از مسئله «طول عمر» به عنوان «خرق عادت» یاد كرده، مى‏نویسد : «نوع زندگى امام غایب را به طریق خرق عادت مى‏توان پذیرفت. البته خرق عادت، غیر از محال است و از راه علم، هرگز نمى‏توان خرق عادت را نفى كرد؛ زیرا هرگز نمى‏توان اثبات كرد كه اسباب و عواملى كه در جهان كار مى‏كنند، تنها همان‏ها هستند كه ما آنها را دیده ‏ایم و مى‏شناسیم و دیگر اسبابى - كه ما از آنها خبر نداریم، یا آثار و اعمال آنها را ندیده‏ ایم یا نفهمیده ‏ایم - وجود ندارد. از این رو ممكن است در فردى و یا افرادى از بشر، اسباب و عواملى به وجود آید كه عمرى بسیارى طولانى - هزار یا چندین هزار ساله - براى ایشان تأمین نماید» شیعه در اسلام، ص ۱۵۱.در هر صورت؛ حضرت محمد صلی الله علیه وسلم خبر داده و ائمه معصومین نیز بشارت داده‏ اند كه حضرت حجت، فرزند امام حسن عسكرى، همان كسى است كه در بامداد روز نیمه شعبان سال ۲۵۵ه .ق عالم را به نور جمال خود منوّر ساخته است. او بعد از غیبت بسیار طولانى، ظهور نموده و جهان را پر از عدل و داد مى‏كند امامت و مهدویت، ج ۲، ص ۳۷۴ و ۳۷۵.با توجه به اینكه این بشارت‏ها قطعى، مسلّم و متواتر است و خداوند نیز بر هر كارى قادر و توانا است ؛ دیگر جاى شبهه و شك و تردید نیست. امام صادق علیه السلام فرموده است : «در نظرتان شگفت نیاید كه خداوند، عمر صاحب این امر را طولانى كند؛ همچنان كه عمر نوح را طولانى نمود». در این زمینه مطالعه ی کتب حكومت عدل گستر (حسین حیدری كاشانی) ؛ دادگستر جهان (ابراهیم امینی) نیز مفید است.

 

منبع: تبیان




برچسب ها :

http://nmedia.afs-cdn.ir/v1/image/-gFiIstohACnKjBrrW9H2oKxngpUoSuTnQParlpyiINSDqdblh-q7w/s/w535/




برچسب ها :

افسران - ملت فلسطین ماپشتتان هستیم

افسران - ما آنجایی که دخالت کنیم صریح میگوییم

افسران - مگر قابل فراموش شدن است ؟؟

افسران - غزه ...

 

افسران - غزه نبردی نا برابر

افسران -  این گزارش را احساسی بخوانید/ حال و روز کودکان فلسطینی به روایت تصویر(18+)

افسران - وبلاگ



برچسب ها :

دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی به‌هوش…!

 

خبر:  مسمومیت غذایی چند دانشجوی دختر در دانشگاه دولتی جهرم که به گفته معاون بهداشتی دانشگاه علوم پزشکی جهرم حال همه این بیماران رضایت‌بخش است، چند روزی است خط خبری برخی رسانه‌های مغرض داخلی و خارجی شده است. این موضوع عادی که علی‌الظاهر با پیگیری مسئولان داشت ختم به‌خیر می‌شد، با پخش خبر چاقو خوردن تعدادی از دختران دانشگاه و تعرض به آن‌ها، وارد مرحله جدیدی شد! این خبر که به‌سرعت بین مردم جهرم پیچید، موجی از اضطراب و نگرانی را در بین مردم به‌وجود آورد؛ اما این، همه ماجرا نبود و بازتاب این حادثه در برخی رسانه‌های داخلی و خارجی و ضدانقلاب با واقعیت در تناقض کامل بود. همان جریانی که جنایت وحشیانه اسیدپاشی به تعدادی از زنان و دختران در اصفهان را به موضوع امر به معروف گرده زدند و مدعی شد این اقدام را گروه‌های تندرو و برای مبارزه با بدحجابی انجام داده‌اند، این بار انگشت اتهام را به سمت بسیجیان نشانه رفتند، اما دستگاه‌های نظارتی و امنیتی که سخت پیگیر عامل یا عاملان حاثه بودند، توانستند در کمتر از 72 ساعت، آن‌ها را که عمدتاً از اراذل و اوباش بنام جهرم بودند، دستگیر کنند و به دستگاه‌ قضایی تحویل دادند.

نظر: چند وقتی است که رسانه‌های معاند و ضدانقلاب با همراهی برخی نشریات زنجیره‌ای در داخل و شایعه‌سازان مغرض، به‌دنبال تبدیل برخی حوادث عادی و اجتماعی به چالش‌های سیاسی علیه نظام هستند که حادثه اسیدپاشی در اصفهان، تلاش فتنه‌گران داخلی و خارجی برای سیاسی‌کردن فوت مرحوم پاشایی و این مورد اخیر، نمونه‌های قابل‌تأملی در این زمینه است؛ از این رو به‌نظر می‌رسد مراکز اطلاعاتی و امنیتی باید بیش از پیش و با هوشیاری و دقت زیاد و پیش از هرگونه سوء‌استفاده احتمالی دشمنان، چنین حرکاتی را رصد و خنثی کنند.

 




برچسب ها :

نشانه‌شناسی علل بدبینی ملت ایران نسبت به آمریکا

 

نشانه‌شناسی علل بدبینی ملت ایران نسبت به آمریکا

با تاکید بر اندیشه‌های امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی)

مقدمه:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران کشور آمریکا به روش‌های مختلف سعی در براندازی جمهوری اسلامی ایران داشته است. بخشی از بدبینی ملت ایران به آمریکا به قبل از انقلاب و به خصوص کودتای 28 مرداد و حمایت‌های همه جانبه این کشور از رژیم پهلوی بر می گردد. اما با وجودگذشت 6 دهه از کودتای 28 مرداد1332شمسی کماکان ملت ایران، آمریکا را به عنوان دشمن شماره یک خود می شناسد و این علامت سئوال بزرگی برای همه کسانی است که نسبت به تحولات چند دهه اخیر ایران و روابطش با آمریکا اطلاعات چندانی ندارند. بسیاری دیگر، اقدامات آمریکا علیه ایران را یا فراموش کرده‌اند یا هیچ‌گاه از آن اطلاع نیافته و کمتر به تحقیق و تفحص در این باره پرداخته اند.

 سیزدهم آبان 1358، یادآور حماسه دانشجویانی است که برای رسوایی شیطان بزرگ، آمریکای جنایتکار، به سفارت این کشور هجوم برده، با گروگان گیری عوامل فتنه انگیز لانه جاسوسی، حمایت خود را از انقلاب و امام اعلام داشتند. در این روز بزرگ، دانشجویان انقلابی، پیوند خود را با امام محکم تر کردند و به جهانیان، به ویژه دشمنان ثابت کردند که با نیروی ایمان و توکل به خدا می‌توان به استکبار جهانی غلبه کرد و او را به زانو در آورد.

در راستای گرامیداشت این روز بزرگ، این نوشته تلاش خواهد کرد تا پاسخی برای سئوال چرایی بدبینی ملت ایران نسبت به آمریکا و این‌که مردم ایران چه نشانه‌ها و دلایلی را برای بدبینی خود نسبت به آمریکا مطرح می‌نمایند؟ بیابد. از طرفی پاسخ به سئوال مذکور بدون بررسی علت خصومت آمریکا با ملت ایران، به خصوص نظام جمهوری اسلامی ایران، جوابی ابتر خواهد بود. بنابراین دو مبحث موضوع این نوشتار را پیش خواهند برد؛ مبحث اول نشانه شناسی علل بدبینی مردم ایران نسبت به آمریکا و مبحث دوم نشانه شناسی علل خصومت آمریکا با ایران.

 

مبحث اول: نشانه شناسی علل بدبینی ملت ایران نسبت به امریکا

 

از آنجا که خصومت‌های آمریکا علیه ایران موضوعات مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و ... را شامل می‌شود، در این مبحث سعی در دسته بندی این اقدامات خصومت آمیز در سه حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی داریم. ترتیب نشانه ها هم به این دلیل است که اقدامات اولیه آمریکا علیه ایران بخصوص بعد از انقلاب اسلامی ایران در دهه اول عمدتاً نظامی بود و بعد از ناکارآمد بودن این اقدامات، فعالیت‌های سیاسی و اقتصادی خود را برای فشار آوردن به ملت ایران و در نهایت تحمیل خواسته های نامشروع خود تشدید کرد.

الف) نشانه های نظامی

اولین نشانه ها و علل بدبینی مردم ایران به آمریکا را بایست در اقدامات نظامی ملاحظه کرد. اقداماتی که در برگیرنده؛کودتا، ترور، برخورد نظامی و ...  می باشد. برخی از اهم این فعالیت‌ها برحسب ترتیب زمانی به شرح ذیل می‌باشند:

1-کودتاى 28 مرداد 1332؛ بنابر اعتراف امریکایى‏ها، که در اسناد منتشر شده توسط سازمان سیا (CIA) و وزارت خارجه امریکا در سال 1379 منعکس شده است، نمایندگان دستگاه امنیتى انگلیس، موضوع براندازى دولت مصدق و جایگزین کردن یک حکومت کاملا وابسته را به نمایندگان سیا پیشنهاد کردند که با پاسخ مثبت امریکایى‏ها در فروردین1332/ مارس 1952 مواجه شدند .امریکایى‏ها تا این اواخر، دخالت مستقیم خود در کودتاى 28 مرداد 1332 را کتمان مى‏کردند(هر چند بر اساس اسناد و مدارک فراوان، دخالت آنها براى ملت ما محرز بود)، تا این که مادلین آلبرایت، وزیر خارجه دولت‏ بیل کلینتون، براى نخستین بار در یکى از سخنرانی‌هاى رسمى خود، در 27 اسفند 1378 بدون هیچ گونه عذرخواهى از ملت ایران، از نقش مستقیم و محورى ایالات متحده امریکا در کودتاى 28 مرداد به صراحت پرده برداشت.

در  همین زمینه مقام معظم رهبری می فرمایند:

" مبارزه از قبل از سال ۴۳ شروع شد؛ یعنی از سال ۳۲ با کودتای ۲۸ مرداد که به وسیله‌ی آمریکائی‌ها در ایران انجام گرفت و حکومت دکتر مصدق را سرنگون کردند. مأموران آمریکائی رسماً آمدند ایران، با چمدان‌های پر از دلار، الواط و اوباش و اراذل و بعضی از سیاستمداران خودفروخته را تطمیع کردند و کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ را در اینجا راه انداختند و حکومت مصدق را سرنگون کردند. جالب این است که بدانید حکومت مصدق که به وسیله‌ی آمریکائی‌ها سرنگون شد، هیچگونه خصومتی با آمریکائی‌ها نداشت. او در مقابله‌ی با انگلیسی‌ها ایستاده بود و به آمریکائی‌ها اعتمادکرده بود؛ امیدوار بود که  آمریکائی‌ها به او کمک کنند؛ با آنها روابط دوستانه‌ای داشت، به آنها اظهار علاقه می‌کرد، شاید اظهار کوچکی می‌کرد. با این دولت، آمریکائی‌ها این کار را کردند. اینجور نبود که دولتی که در تهران سر کار است، یک دولت ضدآمریکائی باشد؛ نه، با آنها دوست بود؛ اما منافع استکباری اقتضاء کرد، آمریکائی‌ها با انگلیسی‌ها همدست شدند، پول‌ها را برداشتند آوردند اینجا و کار خود را کردند".[1]

2- فعالیت‌های لانه جاسوسی؛ سفارت آمریکا در تهران به عنوان پایگاه اصلی توطئه رژیم جنایات کار آمریکا در تهران بود. بعد از انقلاب اسلامی سفارت آمریکا در تهران با برنامه ریزی و هدایت توطئه‌های مختلف تمام سعی و تلاش خود را در راه انحراف و نابودی این انقلاب جوان به کار برد. یکی از مهمترین ماموریت های سفارت آمریکا در تهران برقراری ارتباط با عناصر انقلابی و هدایت آنها در جهت مورد نظر آمریکا برای تغییر مسیر انقلاب از آرمان های اسلامی آن بود.  براساس اسناد بدست آمده در سفارت آمریکا در تهران آنها با حمایت از جناح‌های مخالف مذهب و ناسیونالیست‌ها قصد داشتند تا فضای سیاسی ایران را به نفع خود حفظ نمایند. ارتباط مقامات سفارت آمریکا با اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی در این راستا بوده است.

البته این اقدام آنها با پاسخ کوبنده ملت ایران مواجه شد و مردم و دانشجویان خط امام(ره) با تسخیر لانه جاسوسی برای همیشه این لانه جاسوسی را تعطیل کردند. امام خمینی‌(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگ‌تر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکایی‌ها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلال‌طلب و آزادی‌خواه بودند، دست به اقدامات مختلفی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند.

در همین زمینه امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) می فرمایند:

"  در روزهای اوّل انقلاب - بیست و دو و بیست و سه بهمن - جوانان پرشور انقلابی، چند نفر از آنها را دستگیر کردند و به مدرسه‌ای که امام رضوان‌الله‌علیه، اوّل آن جا وارد شده بودند - یعنی مدرسه رفاه و مدرسه علوی - آوردند. بعد، امام برای دست اندرکاران خودشان پیغام فرستادند که مبادا کسی به اینها تعرّض کند؛ هیچ کس به اینها تعرّض نکند. آن وقت یکی یکی ولشان کردند، رفتند. اوّل از کشور رفتند؛ یعنی عدّه ای از آنها خارج شدند، اما سفارتشان در تهران مشغول کار و فعّالیت بود. شما ببینید! رفتار این انقلاب و این ملّت نجیب و آن امام کریمِ بزرگوارِ پر اغماض با امریکایی‌ها در ایران این گونه بود. در حالی که عرض کردم، اگر از سوی مردم و انقلابیّون پرشور و شخص امام که مظهر صلابت و قدرت بودند، هر تصمیمی نسبت به آنها گرفته می‌شد، کسی در دنیا ملامت نمی‌کرد و نمی توانست بکند. از آن طرف، امریکایی‌ها چه کار کردند؟ به جای این که این کرامت و بزرگواری امام بزرگوار و مردم را مغتنم بشمارند و قدردانی کنند و پاسخ مناسب بدهند، رفتار شدیداً خصمانه‌ای در پیش گرفتند. این سفارتی که بعد به عنوان لانه جاسوسی معرّفی شد - که واقعش نیز همین بود - به مرکز سازماندهی مخالفین و دشمنان انقلاب تبدیل شد که بروند آن جا دستور بگیرند و در بیرون، علیه انقلاب و نظام اسلامی همکاری کنند.(11/8/1373.) "

3- حمله نظامی به طبس؛ پس از تسخیر لانه جاسوسی در تهران حیثیت جهانی آمریکا به شدت خدشه دار و ابهت این ابرقدرت درهم شکست. از اولین روزهای اشغال سفارت آمریکا در تهران برژینسکی، مشاور امنیت ملی کارتر دستور تشکیل گروه ویژه ای را برای عملیات در تهران صادر کرد. این گروه از بین بهترین افسران و کماندوهای آمریکایی و تعدادی از افسران فراری ایرانی تشکیل شد. آنها در طی چند ماه به سختی آموزش‌ دیدند. در زمانی که آمریکایی‌ها دیگر هیچ امیدی برای آزادی بازداشت شدگان نداشتند، تصمیم به حمله نظامی گرفتند.آمریکایی‌ها به جای پاسخگویی به خواسته های بر حق ج. ا. ا، به حمله نظامی به ایران مصمم شدند و سر انجام در پنجم اردیبهشت ماه 1359 نیرو های خود را در یکی از فرودگاه های متروکه واقع در صحرای طبس پیاده کردند. اما در نهایت اعجاب و ناباوری، به امر خداوند هواپیماها و بالگردهای آمریکایی در دام طوفان سهمگین شن گرفتار شدند و ناگهان طبس به جهنمی هولناک و گورستانی وحشت انگیز برای آمریکایی ها تبدیل شد و عملیات نظامی آمریکا به طور مفتضحانه به شکست انجامید." اولین بارى که دخالت نظامى در این مناطق انجام گرفت، سال ۱۳۵۹ بود که نیروهاى آمریکا به فرمان رئیس‌جمهور دمکرات، به قصد این‌که خود را به تهران برسانند، به طبس حمله‌ى نظامى کردند. البته از همان نیمه‌ى راه، جسدهاى سیاه‌شده و جزغاله شده‌شان برگشت! عجیب است! کشور عزیز و ملت بزرگ و منطقه‌ى تاریخى ما، آزمایشگاه چه تجربه‌هاى بزرگى است.( بیانات مقام معظم رهبری در ۲۸-۰۸-۱۳۶۹) "

4-کودتای نوژه؛ بعد از گذشت حدود دو ماه از ناکامی عملیات طبس قرار شد با هماهنگی ستاد فرماندهی پاریس در ایران کودتایی صورت بگیرد. ستاد فرماندهی پاریس متشکل از سران سابق رژیم شاه بودند که از ایران گریخته و همزمان از طریق رابط هایی به اطلاعات و مسائل داخلی ایران نیز دسترسی داشتند. در صدر این ستاد شاپور بختیار قرار داشت که در کنار وی چهره های سیاسی و نظامی مختلفی چون جواد خادم، لطفعلی صمیمی، حسن نزیه و... حضور داشتند. در کودتا نوژه قرار بود که چند هواپیما از فرودگاه همدان پرواز کرده و بیت امام خمینی(ره)، مراکز اصلی سپاه، بسیج و همچنین فرودگاه های نظامی را بمباران کنند و در نهایت زمینه بازگشت بختیار و اعضای ستاد پاریس را به کشور فراهم کنند. که این توطئه نیز چند ساعت قبل از عملی شدن خنثی شد.

5- چراغ سبز به صدام و کمک به او در جنگ با ایران؛ حضرت امام خامنه ای(مدظله العالی) در این باره می فرمایند:" به صدام چراغ سبز دادند؛ این یک اقدام دیگر دولت آمریکا بود برای حمله‌ی به ایران. صدام اگر چراغ سبز آمریکا را نمی‌گرفت، بعید بود به مرزهای ما حمله کند. هشت سال جنگ را بر کشور ما تحمیل کردند؛ قریب سیصد هزار جوانهای ما، مردم ما در این جنگ به شهادت رسیدند. در طول این هشت سال - بخصوص در سالهای آخر - همیشه آمریکائی‌ها پشت سر صدام بودند و به او کمک میکردند - کمک مالی، کمک تسلیحاتی، کمک کارشناسی سیاسی - خبرهای ماهواره‌ای میدادند و امکانات خبررسانی داشتند. تحرک نیروهای ما را در جبهه در ماهواره‌هایشان ثبت میکردند، بعد آن را همان شبانه برای قرارگاه‌های صدام میفرستادند که از آنها علیه جوانهای ما و نیروهای ما استفاده کند. در مقابل جنایات صدام چشمهایشان را بستند.[2] "

دولت امریکا در شرایطى که ایران به یک برترى نظامى نسبت‏به عراق دست‏یافته بود، حتى مداخله مستقیم نظامى را نیز از نظر دور نداشت . حمایت امریکا از عراق در جنگ، علاوه بر تجهیز تسلیحاتى عراق، به حضور نظامى در خلیج فارس و سپس درگیرى نظامى منجر شد . در تاریخ 30 شهریور 1366 هنگامى که مقام معظم رهبرى، حضرت آیة‏الله خامنه‏اى، به عنوان رئیس جمهور وقت‏براى شرکت در چهل و دومین اجلاس مجمع عمومى سازمان ملل متحد و براى ایراد یک سخنرانى عازم نیویورک بود، امریکایى‏ها براى تحت الشعاع قرار دادن تلاش‏هاى سیاسى جمهورى اسلامى ایران در عرصه بین‏المللى و در آستانه ایراد سخنرانى ایشان، کشتى تدارکاتى هشتصد تنى «ایران اجر» را توسط دو فروند بالگرد نظامى، که از عرشه کشتى «فریگت جارت‏» پرواز کرده بودند، مورد حمله قرار دادند . در جریان این حمله، از مجموع 31 سرنشین کشتى، 3 تن شهید، 2 تن مفقود و 26 تن دیگر که تعدادى از آنها زخمى بودند به اسارت نیروهاى امریکایى درآمدند و کشتى نیز پس از مدتى در آبهاى خلیج فارس غرق شد .

دو هفته بعد (16 مهر 1366) نیز بالگردهاى امریکایى در تهاجمى دیگر، قایقهاى گشتى سپاه پاسداران را که در آبهاى خلیج‏فارس مشغول گشت‏زنى بودند، مورد حمله قرار دادند .همچنین تهاجم وحشیانه ناوهاى امریکایى به ناوچه «سهند» و حمله نظامى امریکا به سکوهاى نفتى ایران از دیگر اقدامات مستقیم نظامى امریکا در طول جنگ تحمیلى بود.

6- انهدام هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران؛ یکى از اقدامات وحشیانه امریکا در اواخر جنگ تحمیلى، که از عمق خصومت امریکایى‏ها نسبت‏به نظام جمهورى اسلامى حکایت مى‏کند، حمله ناو امریکایى به هواپیماى مسافربرى جمهورى اسلامى ایران در تاریخ 12 تیر ماه 1367/3 ژوئیه 1988 است . این هواپیماى مسافربرى، که از نوع ایرباس و متعلق به شرکت هواپیمایى جمهورى اسلامى ایران (ایران ایر) بود، در یک پرواز معمولى از بندر عباس به مقصد دبى در حالى که هنوز سقف ارتفاع پرواز مورد نظر را به دست نیاورده بود، در حرکت‏بود که ناگهان بر فراز آبهاى ایران و در حوالى جزیره «هنگام‏» ، هدف دو فروند موشک قرار گرفت و منهدم شد . در جریان این حمله غیر انسانى، تمامى 290 نفر مسافر و خدمه هواپیما، که 118 نفر از آنها را فقط زن و کودک تشکیل مى‏دادند، به شهادت رسیدند . این موشکها از یک ناو امریکایى مستقر در خلیج فارس، موسوم به «وینسنس‏» که خود نیز به آبهاى سرزمین ایران تجاوز کرده بود، شلیک شدند .

مقام معظم رهبری در این باره اشاره ای تاریخی داند:" بعد در آخر جنگ، هواپیمای مسافربری ما را در آسمان خلیج فارس افسر آمریکائی با موشکی که از ناو جنگی شلیک کرد، ساقط کرد. قریب سیصد نفر مسافر در این هواپیما بودند، که همه‌شان کشته شدند. بعد به جای اینکه آن افسر توبیخ شود، رئیس جمهور وقت آمریکا به آن افسر پاداش و مدال داد. ملت ما اینها را فراموش کند؟ میتواند فراموش کند؟[3]   "

7- کمک به حرکت‌های تروریستی؛ دولت آمریکا از اول با این انقلاب با روی عبوس و چهره‌ی ترش و با لحن مخالفت روبه‌رو شد. البته آنها با محاسبات خودشان حق هم داشتند. ایران قبل از انقلاب در مشت آمریکا بود؛ منابع حیاتی‌اش در اختیار آمریکا، مراکز تصمیم‌گیری سیاسی‌اش در اختیار آمریکا، عزل و نصب مراکز حساس در اختیار آمریکا؛ مرتعی بود برای چرای آمریکائیان و نظامیان آمریکائی و غیر آنها. خوب، این از دستشان گرفته شد. میتوانستند مخالفت خود را اینجور خصمانه ابراز نکنند؛ اما از اول انقلاب دولت آمریکا - چه رؤسای جمهور جمهوری‌خواهشان، چه رؤسای جمهور دمکراتشان - با نظام جمهوری اسلامی بدرفتاری کرد؛ این چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد. اولین کاری که از طرف امریکائی‌ها انجام گرفت، تحریک مخالفین پراکنده‌ی جمهوری اسلامی و کمک به حرکتهای تجزیه‌طلب و تروریستی در کشور بود؛ از اول این کار را شروع کردند. در هر نقطه‌ای از نقاط کشور که حرکتهای تجزیه‌طلب در آنجا زمینه‌ای داشت، انگشت آمریکائی‌ها را ما دیدیم؛ گاهی پول آنها را، و حتی در مواردی عناصر آمریکائی را ما در آنجا دیدیم؛ این برای مردم ما خسارت زیادی داشت. متأسفانه این کار هنوز هم ادامه دارد. [4]

 یکی از مهمترین حربه های آمریکایی ها و بازوهای اجرایی آنها در ایران برای متوقف کردن حرکت انقلاب اسلامی جلوگیری از تکوین گفتمان و نظام فکری اسلامی  بود آنها در ابتدا برای این کار دو مسیر را دنبال کردند. اول تقویت گفتمان ها و اندیشه های التقاطی راست گرا و در مرحله دوم حذف نخبگان فکری و فرهنگی جریان ساز اسلامی. زمانی که آنها از مقابله فکری با متفکران اصیل اسلامی باز می ماندند اقدام به حذف فیزیکی آنها می نمودند. نمونه بارز این  نوع اقدامات  را در ترور افرادی همچون شهید مطهری و شهید مفتح و شهید بهشتی می توان دید.

گروهک وابسته به رجوی که حدود 16هزار نفر از معتقدان به نظام اسلامی و مردم بی‌گناه را ترور و به رژیم جلاد بعثی عراق نیز کمک کرده، امروز تحت حمایت آشکار آمریکایی‌ها بوده و در مواردی در آمریکا مراسم نمایشی علیه جمهوری اسلامی ایران برگزار می‌کنند.

8- تجزیه ایران؛ یکی دیگر از سناریوهای آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی در ابتدای پیروزی انقلاب پروژه فروپاشی از درون بوده است. که تحت دو محور پی گیری می شده است. محور اول "ایجاد اغتشاش همزمان " در مناطق قومیتی کشور به وسیله عناصر تجزیه طلب آموزش دیده و هماهنگ بوده است. آنها امید زیادی به این پروه بسته بودند.در یکی از اسناد کشف شده از پایگاه جاسوسی سیا در اصفهان، یکی از افسران اطلاعاتی سیا در تاریخ 19 ژوئن 1979(29/3/1358) می نویسد:« تمام بذر های یک جنگ داخلی در ایران کاشته شده است. ما تسلیحات زیادی در ایران داریم، گروههای زیادی در ایران آماده جنگ هستند.بر اساس این پروژه قرار بود که به طور همزمان در تمام مناطق عشایری و قومیتی ایران به وسیله عناصر وابسته شورشهای استقلال طلبانه ای شکل بگیرد که در نهایت به تجزیه ایران منجر شود و آمریکایی ها بتوانند از این راه جلوی انقلاب را گرفته و بار دیگر به ایران برگردند. که البته این توطئه نیز با هوشیاری مردم و دوری از چنین جریانی هایی با شکست روبرو شدند. غائله حزب دموکرات کردستان، گروه پیکار، خلق عرب، برادران قشقایی و... نمومنه ای از این اقدامات هستند.حضرت امام خامنه ای می فرمایند:

" همه‌ی‌ افراد هوشمند در این‌ زمان‌ می‌فهمند که‌ دشمن‌ مایل‌ است‌ بین‌ فرقه‌های‌ اسلامی‌ اختلاف‌ بیندازد و بین‌ اقوام‌ و قشرها و گروه­های‌ ملت‌، جدایی‌ ایجاد کند. جدایی‌ و دشمنی‌، یک‌ امر طبیعی‌ نیست؛ کار شیطان‌ است‌. شیطان‌ بین‌ برادران‌ و دوستان‌ و نزدیکان‌ اختلاف‌ ایجاد می‌کند. وقتی‌ ما شیطان‌ استعمار و شیطان‌ آمریکا و شیطان‌ سیاست­های‌ توسعه‌طلبانه‌ی‌ خارجی­ها را از کشور بیرون‌ راندیم‌، به ‌خودی‌خود این‌ مشکلات‌ حل‌ شد." ( در مراسم ‌بیعت‌ اقشار مختلف‌ مردم‌کرد از استان­های‌کردستان‌، آذربایجان‌غربی‌و کرمانشاه (13/4/68) 

9- آشفته‌سازی امنیت منطقه؛ در این خصوص مقام عظمای ولایت فرمودند: " امنیت منطقه‌ی ما را، امنیت خلیج فارس را، افغانستان را، عراق را دچار اغتشاش و آشفتگی کردند؛ برای مقابله‌ی با جمهوری اسلامی - و البته در واقع برای پر کردن جیب کمپانی‌های سلاح - سیل سلاحها را به کشورهای منطقه سرازیر کردند؛ از رژیم صهیونیستی بی‌قید و شرط حمایت کردند...هر وقت شورای امنیت خواست علیه رژیم صهیونیستی قطعنامه‌ای بگذراند، آمریکا سینه‌اش را سپر کرد، آمد جلو و دفاع کرد و نگذاشت" .[5]

ایجاد گروهک های تروریستی مثل القاعده و داعش و فعال سازی گسل‌های قومی - مذهبی و تفرقه افکنی برای فشار بر ج.ا.ا و یا مهار حوزه نفوذ منطقه‌ای آن جدیدترین شگرد آمریکایی‌ها در این زمینه به حساب می‌آید.

ب) نشانه های سیاسی

در کنار اقدامات نظامی، آمریکا فعالیتهای سیاسی هم قبل و هم بعد از انقلاب اسلامی علیه ملت ایران انجام داده است که این اقدامات نیز در تشدید بدبینی ملت ایران نسبت به آمریکا بی تاثیر نبوده است.این اقدامات شامل طیفی از فعالیتها از حمایت از شاه گرفته تا تلاش برای انزوای جمهوری اسلامی و اتهامات واهی و غیر واقعی علیه ملت ایران را شامل می شود:

1- حمایت و تحکیم پایه های حکومت استبدادی شاه

بعد از کودتای 28 مرداد، آمریکایی ها با تمام توان از شاه حمایت کردند و ایران عمدتاً به عنوان کشوری دست نشانده در حوزه نفوذ آمریکا مطرح شد. آمریکایی ها برای جلوگیری از نفوذ شوروی بلافاصله بعد از کودتای 28 مرداد فعالیت گسترده ای را برای تقویت حکومت زاهدی که ثمره کودتای 28 مرداد بود شروع کردند. در این راستا در 12 شهریور 1332 ایالات متحده اعلام کرد که دولت آمریکا سالانه مبلغ 4/23 میلیون دلار بابت کمک های فنی در قالب اصل چهار ترومن در اختیار ایران قرار می دهد (معباوی، 1381، 35).یکسال بعد از کودتا 35 درصد سهام نفتی ایران در اختیار شرکت های آمریکایی قرار گرفت و سه سال بعد یعنی در سال 1957م ایران و آمریکا عهدنامه مودت امضاء کردند. در سال 1955 آمریکا بر اساس تز کمربند ایمنی و تکمیل حلقه رابطه سیتو و ناتو شرایط ایجاد و توسعه پیمان بغداد را بین ایران، ترکیه، انگلیس، عراق و پاکستان فراهم کرد که در سال 1958م به سنتو تغییر نام داد (مهدوی، ج1،ص199).رابطه آمریکا با ایران در طول این سال ها و حتی در سال های بعد و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی بگونه ای بود که کارتر رئیس جمهور آمریکا در دی ماه 1356 یک سال قبل از پیروزی انقلاب در حالی که ملت ایران یک صدا فریاد نابودی شاه را سر می دادند ایران را "جزیره ثبات" توصیف کرد و گفت: "هیچ رهبر دیگری نزد من احترام عمیق تر و رابطة دوستانه تر از شاه ندارد (بیل،27). حضرت امام خمینی ( ره) می فرمایند: "ما این همه مستشار می‌خواهیم چه کنیم؟ این مستشارها همه برای این است که حفظ کنند او را، و غارت کنند ما را. حفظِ این، برای غارت. خودشان هم می‌خواهند غارت بکنند و الّا اگر می‌دانستند یکی بهتر از این می‌توانند بیاورند، می‌بردندش. همچو عشقی به چشم و ابروی ایشان ندارند! لکن الآن نمی‌توانند این را برش دارند. هرکس را بیاورند، ما همین هستیم. اگر بنا شد که کودتا کنند، یک نظامی‌روی کار بیاورند، یا باید بکُشد، یا باید برود. همین طوری که حالا هستش. یا باید مسلسل را بکِشد و همه ملت را بکُشد و یا باید کنار برود. تا امریکا نرود و تا دست این ابرقدرتها ازروی مملکت ما برداشته نشود، ما نهضتمان برقرار است و فریادمان هم برقرار است و کارها را ما انجام می‌دهیم و ان شاء الله موفق خواهیم شد.( ۱۷ مهر؛ اولین سخنرانی امام در نوفل لوشاتو) "

2- تحمیل قانون کاپتیولاسیون و تحقیر ملت بزرگ ایران

لایحه اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی (کاپتیولاسیون) یکی از اقدامات تحقیر آمیز دولت ایالات متحده بر علیه ایران بود.به موجب این لایحه دستگاه قضایی ایران حق نداشت هیچ یک از مستشاران، نظامیان، کارمندان و کارکنان آمریکایی و نیز خانواده و بستگان آنها را تحت پیگرد قانونی قرار دهد. این لایحه با فشار مکرر آمریکا در مهر ماه 1343 به تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی رسید.

امام خمینی با شدت در مقابل این تحقیر واکنش نشان دادند و فرمودند: " ملت ایران را از سگ های آمریکایی پست تر کردند! اگر کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد او را باز خواست می کنند ولی چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد کسی حق تعرض ندارد ... ما را جزء دول مستعمره حساب کرد. ملت مسلمان ایران را در دنیا از وحشی ها عقب مانده تر معرفی نمود (امام خمینی،ج1،ص110)."

3- پناه دادن به شاه و عناصر فراری

 با پیروزی انقلاب اسلامی عده زیادی از سران رژیم جنایتکار پهلوی به کشور های دیگر مخصوصا آمریکا گریختند. آمریکایی ها نیز با پناه دادن به آنها تحت عنوان حمایت های انسان دوستانه از پس دادن آنها به ایران برای محاکمه خود داری کردند. در راس سران رژیم پهلوی شاه مخلوع قرار داشت که دولت کارتر به او اجازه ورود و اقامت در آمریکا را اعطا کرد و از تحویل او به ایران خودداری نمود. امام خمینی رحمه الله در راستای دفع توطئه های شیطان بزرگ در سخنرانی های خویش درباره اعمال ضداسلامی آمریکا فرمودند: " بر دانش آموزان، دانشجویان و محصلین علوم دینیه است که با قدرت تمام، حملات خود را علیه آمریکا و اسرائیل گسترش داده، آمریکا را وادار به استرداد این شاه مخلوع و جنایتکار نمایند."

4- مهار و انزوای سیاسی ایران باسیاست سد نفوذ

یک سال بعد از وقوع انقلاب اسلامی ایران، دکترین کارتر در خاورمیانه مطرح شد. طبق این دکترین، «هر اقدامی که توسط نیروهای خارجی برای در اختیار گرفتن خلیج فارس انجام گیرد، به مثابه اقدامی علیه منافع آمریکا تلقی می شود و با همه وسایل از جمله نیروهای نظامی دفع خواهد شد.»در این ارتباط تلاش برای مهار و سد نفوذ انقلاب اسلامی ایران از سوی سردمداران ایالات متحده دنبال شد. ایالات متحده تا قبل از اشغال ایران، اقداماتی از قبیل محاصره اقتصادی ایران، بلوکه کردن دارایی های ایران در بانکهای خارجی، عملیات نظامی طبس برای آزادسازی گروگانها و... انجام داد. اما مهمترین شاخص های سد نفوذ ایران در دوران کارتر و ریگان را می توان حضور مستقیم در منطقه خلیج فارس ، تقویت کشورهای دوست و محافظه کار عرب، تقویت عراق در طول جنگ با ایران و در نهایت ایجاد یک سیستم امنیت جدید در منطقه دانست.

ج) نشانه های اقتصادی

همزمان به فعالیتهای نظامی و سیاسی علیه ملت ایران بعد از انقلاب اسلامی و بخصوص بعد از ناکارامد بودن اقدامات نظامی،آمریکا شروع به فعالیتها و اقدامات خصومت آمیز اقتصادی علیه ملت ایران نمود.این اقدامات با تصرف دارائی های ایران شروع شد و با تحریم های پی در پی استمرار پیداکرد. اما این ترفند شیطانی نیز نه تنها ملت ایران را به تسلیم وانداشت بلکه در روند انقلاب اسلامی، آنها را مصمم تر کرد.

1- تصرف دارائی‌های ایران

رژیم گذشته پول بی‌حسابی را در اختیار آمریکائی‌ها گذاشته بود، برای اینکه از آنها هواپیما بگیرد، بالگرد بگیرد، سلاح بگیرد. بعضی از این وسائل، آنجا تهیه هم شده  بود،  وقتی انقلاب شد، آن وسائل را ندادند؛ آن پولها را که میلیاردها دلار بود، ندادند؛ و عجیب‌تر اینکه این وسائل را در یک انباری جمع کرده بودند، نگه داشته بودند، انبارداری برای خودشان قائل شدند، خود را طلبگار کردند و از حساب قرارداد الجزائر انبارداری برداشتند! مالی را از یک ملت غصب کنند، پیش خودشان نگه دارند، ندهند، بعد انبارداری‌اش را هم بگیرند! این رفتاری بوده که از آن روز شروع شده، الان هم ادامه دارد. هنوز اموال ملت ایران آنجاست.[6]

2- تحریم های اقتصادی

تحریم های آمریکا علیه ایران، یکی از مهم ترین ابزارهای آمریکا علیه ایران در جهت بازگرداندن جمهوری اسلامی ایران به رفتار مورد علاقه این کشور بوده است. از نوزدهم فروردین 1359 که کارتر قطع روابط با ایران را اعلام کرد و به دنبال آن بلوکه کردن اموال و موجودی ایران در آمریکا تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران شروع شد.در ادامه به صورت خلاصه به کلیه اقدامات و تحریم های غیر قانونی آمریکا علیه ایران اشاره می شود:

  • نخستین تحریم آمریکا علیه ایران پس از واقعه گروگانگیری دیپلمات‌های آمریکایی در تهران در سال ۱۹۷۹ انجام گرفت. به‌دنبال جریان گروگانگیری در سفارت آمریکا، آمریکا متقابلاً ۱۲ میلیارد دلار از دارایی‌های دولت ایران را مصادره کرد. پس از آزادی گروگان‌ها توسط دولت ایران، این مصادره پایان نیافت و دارایی‌های ایران تا به امروز ضبط است. در پی مذاکرات هستی آمریکا با ایران، رئیس جمهور وقت آمریکا، باراک اوباما، اعلام کرد که ایالات متحده قصد بازگرداندن این مبلغ را به صورت قسطی به ایران دارد.
  • در جریان جنگ ایران و عراق، آمریکا تحریمات فروش اسلحه علیه ایران وضع نمود. پیش از آغاز جنگ، دولت موقت ایران قرارداد خرید هواپیماهای اف-۱۶ از آمریکا را یک جانبه لغو کرده بود.
  • در سال ۱۹۸۷ به‌دنبال اتهام «حمایت از تروریسم» آمریکا علیه ایران، رونالد ریگان تحریمات کامل تری علیه ایران وضع نمود.
  • در سال ۱۹۹۵ میلادی، واشنگتن نخست بدستور بیل کلینتون تحریمات کامل اقتصادی علیه ایران وضع نمود، و سپس کنگره مجلس آمریکا با گذرانیدن قانون ایلسا (Iran and Libya Sanctions Act of 1996) هر شرکتی را که با ایران به میزان بیش از ۲۰ میلیون دلار تجارت داشت را نیز تهدید به اعمال تحریم کرد.
  • در سال ۲۰۰۲، سازمان IEEE تحریم علمی علیه ایران وضع نمود.
  • در سال ۲۰۰۶ یک دادگاه فدرال آمریکا دستور استرداد یکی از بزرگ‌ترین کلکسیونهای باستانشناختی تخت جمشید متعلق به ایران را صادر نمود.
  • بازداشت، زندانی کردن و اخراج حداقل ۱۰ فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعتی شریف به آمریکا جهت شرکت در «گردهمایی فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف» در کالیفرنیا در سال ۲۰۰۶ میلادی.
  • در سال ۲۰۰۷، شرکت‌های مایکروسافت و یاهو ایران را از لیست کشورهایی که خدمات وب دریافت می‌کنند، خارج نمودند.[۳۵]
  • پس از فشارهای آمریکا  بانک جهانی از دادن خدمات به بانک‌های ایرانی بانک ملت، بانک ملی، و بانک صادرات خودداری کرد
  • اسامی نهادهایی که در روز پنجشنبه، ۲۵ اکتبر ۲۰۰۷ ازطرف وزارت خزانه دار ی آمریکا مورد تحریم قرار گرفتند به شرح زیر است:
  • بانک صادرات ایران (همه شعب خارج از کشور این بانک به همراه شعبه مرکزی آن)
  • بانک ملی (همه شعب خارج از کشور این بانک به همراه شعبه مرکزی آن)
  • بانک کارگشایی (تهران – خیابان مولوی – میدان محمدیه – پلاک ۵۸۷)
  • بانک ملی ایران ZAO (مسکو – روسیه)
  • بانک ملی – مسئولیت محدود (لندن – بریتانیا)
  • بانک آریان (پروژه معاملاتی مشترک میان بانک‌های صادرات و ملی – کابل – افغانستان)
  • بانک ملت (همه شعب خارج از کشور این بانک به همراه شعبه مرکزی آن)
  • و ...

مبحث دوم: علت خصومت آمریکا با ایران

آنچه در مبحث اول ذکر شد بحث علل بدبینی ملت ایران نسبت به آمریکا بود.در این مبحث جهت تکمیل شدن آنچه مطرح گردید بایست این سئوال را پاسخ دهیم که چرا آمریکا چنین اقداماتی را علیه ایران و نظام جمهوری اسلامی انجام داده است؟در واقع دشمنی اصلی آمریکا با ایران و علت خصومتهای آنها ناشی از چیست؟ در یک جمله می توان گفت همراه نشدن ملت ایران با سیاست خارجی سلطه طلبانه آمریکا عامل اصلی خصومتهای آمریکا علیه ایران است.

1- رویکرد نه شرقی و نه غربی

 مقام معظم رهبری می فرمایند:" عملاً هم منطقه عظیم و حساسی که به آن خاورمیانه می گویند و شمال آفریقا و خلیج فارس- منطقه نفت- دریچه اقتدار آمریکا بود. نفت، خون حیات بخش تحرک دنیای امروز است. تسلط بر اینجا مهم است که آمریکا هم تسلط پیدا کرده بود. در وسط خاورمیانه، ایران قرار داشت پایگاه اصلی استکبار، انقلاب اسلامی این منطقه اصلی را از زیر سیطره آمریکا بیرون کشید.[7]  "

لذا انقلاب اسلامی ایران براساس قاعده نفی سبیل در اسلام، رویکرد نه شرقی و نه غربی را اصول و راهنمای سیاست خارجی خود قرارداد.این رویکرد به عنوان اساسی ترین نماد رفتاری ایران با قدرت های بزرگ تلقی شد. حضرت امام خمینی (ره) معتقد بود که این سیاست باید در تمامی زمینه های داخلی و در روابط خارجی حفظ شود. طبق این رویکرد، اصل توازن قوا برای حفظ صلح جهانی مردود شمرده می شد و این اصل را ظالمانه و در راستای منافع قدرت های بزرگ می دانست.

2- پایبندی به اسلام ناب و ارزشهای اسلامی

 یکی از عمده ترین دلایل دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی پایبندی آن به اسلام و ارزشهای اسلامی است . مقام معظم رهبری در این باره فرمودند:" والله آمریکا از ملت ایران از هیچ چیزشان به قدر مسلمان بودن و پایبند به اسلام ناب محمدی بودن ناراحت نبست او می خواهد شما از این پایبندی دست بردارید او می خواهد شما این گردن برافراشته و سرافراز را نداشته باشید . »[8] "

3- استقلال طلبی جمهوری اسلامی

به دلیل استقلال طلبی جمهوری اسلامی ایران، مارتین ایندایک ( معاون خاور میانه ای وزارت خارجه آمریکا) گستاخانه تصریح می کند مجازات و تنبیه انقلاب اسلامی درس عبرتی بر کشورهایی خواهد بود که در مسیر استقلال و رهایی از سلطه آمریکا گام بر می دارند .[9] نوام چامسکی نظریه پرداز مشهور آمریکایی نیز معتقد است دشمنی ها و کینه توزیهای آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی به دلیل استقلال طلبی این کشور است و می گوید: جمهوری اسلامی ایران از نظر آمریکا غیر قابل پذیرش است چون از استقلال خود چشم پوشی نمی کند .[10] مقام معظم رهبری در این باره فرمودند :  " دشمنی آمریکا و استکبار جهانی با ایران اسلامی به خاطر حرکت قدرتمندانه مردمی است چون ایمان مردم , علاقه مردم به استقلال و اطمینان به نفس مردم به ضرر آنهاست آنها می خواهند کشور ما را همیشه وابسته نگه دارند , آنها می خواهند از لحاظ فرهنگی , اقتصادی و سیاسی کشورهای این منطقه را وابسته به خودشان نگه دارند . وقتی کشوری مستقل است و اطمینان به نفس دارد و با اعتماد به خود در راهی که او را به سمت اهداف والا می رساند حرکت می کند طبعاَ اینها ناراضی می شوند . نارضایتی دشمنان جهانی ما به این خاطر است . آنها وقتی راضی می شوند که ملت ایران اختیار دین و فرهنگ و اقتصاد خود را یکسره به آنها بسپارد . ملت ایران امروز بیدار شده است و زیر بار چنین زور گویی ها و قلدری هایی نمی رود .»[11]

4- عدالت طلبی و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی

 مقام معظم رهبری در این باره فرمودند : "دشمنی نظام مستکبر آمریکایی و هر مستکبری در دنیا با نظام اسلامی به خاطر پرچم برافراشته عدالت است . به خاطر این است که می بینند با نام اسلام و با تعالیم والای اسلام کشوری دارد به سمت رشد و توسعه و پیشرفت علمی و عملی حرکت می کند , می داند این جلوی نفوذ آنها را خواهد گرفت . آنها با هر کشوری که خارج از قلمرو قدرت آنها به توسعه و پیشرفت علمی دست پیدا کند , مخالفند , آنها باهر کشوری که در میدان علم و توسعه به سمت رقابت با آنها حرکت کند , مخالفند " [12]

 

5- آگاهی بخشی و موج بیداری اسلامی نظام جمهوری اسلامی

خود آگاهی و بیداری مسلمان ها که به واسطه پیروزی انقلاب اسلامی و شکل گرفته است نیز یکی از دلایل دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی است . مقام معظم رهبری در این خصوص فرمودند : " امروز عمده دردسرها یی که اردوگاه استکبار و مشخصاً آمریکا و صهیونیسم دچارش هستند که این دردسرها خیلی زیاد هم است به خاطر این است که مسلمان ها به یک خود آگاهی رسیده اند که دراین خود آگاهی , امام بزرگوار و ملت ایران و انقلاب اسلامی ما نقش فراوانی داشته است . عمده دردسر آن ها از این ناحیه است , لذا می خواهند این را بکوبند " [13]

6- نفوذ و فشار اسراییل و لابی صهیونیستی

 گراهام فولر نوسینده کتاب قبله عالم و از مقامات بلندپایه سازمان سیا که به مدت 25 سال در منطقه خاورمیانه و از جمله ایران فعال بوده است در تشریح نوع نگرش سیاستمداران واشنگتن در خصوص ایران و نقش لابی صهیونیسم معتقد است: هرگونه تلاشی برای دستیابی به یک تحلیل واقع بینانه و متعادل از حکومت ایران بسیار مشکل است، زیرا که یک مرکز سخنگویی و تبلیغاتی داغ و پرهیجان طرفدار اسراییل در سنا وکنگره حضور دارند که هرگونه شفافیت در روابط دو کشور را مخدوش و تیره می کند وی می افزاید کارمندان دولت آمریکا تنها در پشت درهای بسته و مخفیانه می توانند به طور بی طرفانه و منصفانه در خصوص ایران تجزیه و تحلیل کنند، که البته این فضا برای منافع دراز مدت آمریکا مناسب نیست. چون مقامات عالی رتبه وزارت خارجه، وزارت دفاع و کنسولگریها به راحتی نمی توانند مسائل را گزارش دهند. لابی صهیونیست ها در آمریکا ایپک نفوذ بسیار زیادی در تصمیمات متخذه از سوی کاخ سفید دارند به ویژه این نفوذ در سیاست های ایالات متحده برعلیه جمهوری اسلامی ایران در طی 27 سال گذشته نقش بسیار زیادی داشته است. بسیاری از تصمیم گیرندگان سیاست خارجی آمریکا در مقاطع مختلف گرایش فکری به اسراییل داشته اند که نقش آنها در پی ریزی طرح های آمریکا علیه ایران نیز قابل مشاهده است.

مقام معظم رهبری در ۱۱/۱۱/۱۳۸۰ در این خصوص فرمودند: " که پایداری “غده سرطانی صهیونیسم” از ابتدأ تاکنون، معلول حمایت‌های دولت‌های بزرگ- خصوصا آمریکا- است. آنان اسرائیل را ساختند تا علیه کشورهای اسلامی از آن استفاده کنند."

 

منابع

  1. امام خمینی(ره)، صحیفه نور، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، 1387.
  2. بیانات مقام معظم رهبری،سایت www.khamenei.ir
  3. بیل، جیمز، شیر و عقاب، ترجمه فروزنده برلیان، تهران: فاخته، 1371.
  4. داریوش اخوان زنجانی تاملی در مورد مساله روابط ایران وآمریکا ارزیابی سیاست خارجی خاتمی از منظر صاحب نظران، گردآوری مهدی ذاکریان (مجموعه مقالات)، (تهران: انتشارات همشهری، 1380)، ص 13.
  5. سید محمد کاظم سجادپور سیاست مهار دو جانبه در تئوری و عمل فصلنامه سیاست خارجی، سال هشتم، (بهار 1373) ص27.
  6. محمد باقر خرمشاد رفتار شناسی آمریکا در قبال انقلاب اسلامی ایران ، فصلنامه راهبرد، شمارۀ 31،(بهار 1381) صص314-313
  7. معباوی، حمید، چالش های ایران و آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1381.
  8. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران از پایان جنگ جهانی دوم تا سقوط رژیم پهلوی، تهران: پیشگام، بی تا.


[1] . بیانات رهبری معظم انقلاب در دیدار با دانش‌آموزان‌ و دانشجویان، ۱۳۹۱/۰۸/۱۰.

[2] بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

 

[3] بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

[4] بیانات مقام معظم رهری در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

[5] بیانات مقام معظم رهبری در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

 

[6] بیانات مقام معظم رهبری در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (ع) ۱۳۸۸/۰۱/۰۱

 

[7] امام خامنه ای، 8/8/87.

[8] روزنامه جمهوری اسلامی , 12/2/69

[9] روزنامه کیهان , 26/1/78

[10] روزنامه رسالت , 27/2/80

[11] بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع مردم رفسنجان , 18/2/84

[12] همان

[13] بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان نمونه کشور , 7/9/79

 
شناسه مطلب : 270550|



برچسب ها :