منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 827
بازدید کل : 65371
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

انتقاد از حقوق ۲۰ میلیون تومانی وزرا
مدیریت مالیات مسئول جهادی می‌طلبد نه وزیر کاخ‌نشین
 
 
 
یک استاد بازنشسته اقتصاد با بیان این که وابستگی اقتصاد ایران به نفت ۷۰ درصد است، از حقوق ۲۰ میلیون تومان وزرا انتقاد کرد و گفت: مدیریت مالیات و انفال، مسئول جهادی و نه وزیر کاخ‌نشین می‌خواهد.


به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، ابراهیم رزاقی، اقتصاددان، پژوهشگر و مدرس دانشگاه، متولد سال ۱۳۱۸ در تهران، فارغ‌التحصیل مقطع دکتری در رشتهٔ توسعهٔ اقتصادی از فرانسه در سال ۱۳۳۵ است. سابقهٔ تدریس در دانشگاه‌های مختلف را دارد و هم‌اکنون دانشیار بازنشستهٔ دانشکدهٔ اقتصاد دانشگاه تهران است.

وی در این گفت‌وگوی تفصیلی به مباحثی همچون عوامل وابستگی اقتصاد ایران به نفت، راه‌کاهای برون رفت از شرایط فعلی، لزوم بکارگیری مدیران جهادی، توجه به سیاست‌های اقتصاد مقاومتی ابلاغی توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی و تبعات عدم توجه به فرمان ۸ ماه‌ای ایشان که ۱۳ سال از زمان ابلاغ آن می‌گذرد و از همه مهم‌تر نقش دولت در ایجاد زیرساخت‌ لازم برای حضور فعال بخش خصوصی و تعاونی برای افزایش رفاه اجتماعی برای جلوگیری از خام فروشی اشاره کرده است که در ادامه می‌خوانید.

مقدمه: در اندیشه‌های حضرت امام خمینی (ره) هم موضوع اقتصاد مبتنی بر تولید ملی مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در وصیت‌نامه خودشان می‌فرمایند که نباید چیزی را تولید نمی‌کنیم، مصرف کرد؛ ثروت اگر مشروع هم باشد باید در کارخانه و مزرعه سرمایه‌گذاری شود، به عبارتی دیگر خطوط کاملاً روشن است؛ طبق نص صریح قانون اساسی کشورمان باید دارای استقلال اقتصادی باشد.

تولید نفت در ایران در دوره‌ی دفاع مقدس کاهش پیدا کرد و پس از ‌آن با سرعت روند آن رو به رشد بود و تا دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد هم به اوج خود رسید که در ادامه به دلیل عدم وجود شرایط مساعد از جمله تحریم‌ها این میزان کاهش پیدا کرد.

نفت اکنون در جایگاهی قرار دارد که فقط مربوط به دولت نیست، بلکه میلیون‌ها نفر از جمله فقرا به صورت مُسَکن از آن استفاده می‌کنند و برای اینکه روند فعلی اقتصاد که نفت محور است، تغییر کند موانع بزرگی وجود دارد و اگر قرار است در راستای اقتصاد غیرنفتی راه‌حل‌هایی هم بیان شود باید دلایل به وجود آمدن مشکلات هم به طور کامل تشریح شده و مبتنی بر واقعیت‌ها و بر اساس تجربیات باشد.

قطعاً ارائه راه‌حل بدون در نظر گرفتن عوامل و تشریح شرایط کنونی مؤثر نخواهد بود و باید تمام حوزه‌های متصل به این امر به طور کامل بررسی و مورد تحلیل قرار گیرد.

هم اکنون معدود افرادی در کشور وجود دارند که هیچ اعتقادی به اقتصاد بدون نفت نداشته و معتقدند باید اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی ادغام شود، یعنی هیچ عزمی برای جلوگیری از خام‌فروشی به دلیل عادت به شرایط فعلی وجود ندارد، از طرفی هم برخی مسئولان مدعی‌ هستند اقتصاد مقاومتی پیاده می‌شود، اما در عمل تغییری مشاهده نشده و این نشان‌دهنده بی‌توجهی به پیشینه مسائل کنونی است.

* اقتصاد وسیله است، نه هدف

فارس: جناب آقای دکتر رزاقی با توجه به اینکه اقتصاد ایران همواره از تغییرات جهانی مرتبط با میزان و نرخ ارز حاصل شده از صادرات متأثر می‌شود، چه عواملی را در این خصوص دخیل می‌دانید و آیا رویکرد فعلی دولتمردان برای کنترل شرایط موجود پاسخ‌گو خواهد بود یا خیر؟

رزاقی: مبانی ارزشی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران کاملاً روشن و واضح است و تقریباً می‌توان گفت راجع به تمام موارد اشاره شده مسئولان ما بی‌تفاوت بودند و مبانی سرمایه‌داری لیبرالی مادی‌گرا را در اقتصاد کشور پیاده کردند، آن هم بدون آنکه دولت مسئولیت دفاع از تولید ملی را شرح دهد، نتیجه فعلی که همان وابستگی شدید به نفت است، حاصل شد؛ در این زمینه غربی‌ها با استفاده از ابزار تحریم کشورمان را تحت فشار قرار داده‌اند.

رویکرد فعلی در اقتصاد با رویکرد استقلال‌طلبانه و عدالت‌خواهانه و الگو شدن در منطقه با آن سابقه در برهه دفاع مقدس کاملاً در تضاد است؛ بنابراین در مسیری که مسئولان فعلی در ‌آن حرکت می‌کنند به موضوعات ارزشی آن طور که باید و شاید توجه نمی‌کنند.

* اندیشه‌ها و رویکرد سرمایه‌داری و لیبرالی کنار گذاشه شود

اولین مسأله‌ای که زودتر اقتصاد ایران را از وضعیت فعلی نجات خواهد داد،‌بی‌نیازی دولت از درآمد نفتی است و دومین مسأله هم کنار گذاشتن همان رویکرد سرمایه‌داری لیبرالی مؤثر واقع خواهد شد.

اکنون به ظاهر ۵۰ درصد مخارج کشور به درآمدهای نفتی وابسته است، اما در حقیقت ۷۰ درصد به نفت وابسته هستیم؛ در این خصوص برای اینکه از وضعیت فعلی رهایی یافته و از اتکای کشور به نفت کاسته شود باید از ثروتمندانی که ثروت خود را از راه‌هایی به غیر از تولید به دست آورده‌اند و اینکه سرمایه خود را در کارهای تولیدی و اشتغال‌زا وارد نمی‌کنند،‌ مالیات گرفته شود.

متأسفانه فعالیت‌های غیر تولیدی و سوداگرایانه به شدت در کشور ما در حال افزایش است که به عنوان مثال اگر باید در برابر ۵۰۰ نفر مصرف‌کننده یک مغازه‌دار فعالیت کند، این میزان در ایران به ازای هر ۲۰ نفر مصرف‌کننده یک مغازه‌دار وجود دارد که شدت افزایش این آمار بسیار سرطان‌زا است.

فعالیت در این فضا نمی‌تواند ادامه‌دار باشد بنابراین ابتدا باید از طریق وصول مالیات و سپس با اشاعه فرهنگ تولید همراه با مشوق‌های لازم مسائل پیگیری شود.

* بخش کشاورزی مورد توجه قرار گیرد/ تأمین هزینه‌ دولت از محل فعالیت‌های داخلی به جای نفت

* فارس: یکی از بخش‌های مهمی که در میزان رفاه اجتماعی و ایجاد اشتغال کمک‌‌کننده خواهد بود، بخش کشاورزی و صنایع وابسته به آن است، در این زمینه برای رسیدن به اقتصاد غیرنفتی نگاه تولیدمحور چقدر مؤثر خواهد بود؟ علاوه بر این سیاست مالیاتی و خصوصی سازی چطور باید دنبال شود؟

رزاقی: هم اکنون قیمت کالاهای کشاورزی بر اساس ارزش آنها نیست بلکه مبنا واردات محصولات کشاورزی از خارج با ارز آزاد مورد توجه قرار گرفته است بنابراین زمانی که ۱۰۰ درصد یارانه به ارز پرداخت می‌شود، نباید انتظار قیمت‌گذاری محصولات داخلی کشاورزی با توجه به تورم موجود بر اساس واردات داشت؛ تولیدکنندگان برای ماندن و انگیزه کار باید مشوق و یارانه دریافت کنند، مگر اینکه دولت تغییراتی در سطح سیاست‌های کلان اقتصادی ایجاد کند.

* نحوه دریافت مالیات و سیاست خصوصی سازی با هدف چابک سازی فعالیت‌ها

باید دولت از ثروتمندان برای رفع نیازهای خود مالیات اخذ کند و در این صورت نیاز دولت به ارز به شدت کاهش و هزینه‌ها از طریق فعالیت‌های داخلی تأمین خواهد شد.

طبق قانون اساسی بخش دولتی مسئول اداره اقتصاد کشور است و سپس به بخش تعاونی و خصوصی اشاره شده اما هیچ کدام از دولت‌ها به این مسئله توجهی نداشته‌اند و همواره اعلام می‌شود که در راستای چابک‌سازی خصوصی‌سازی انجام می‌شود.

همین خصوصی‌سازی به طوری پیاده نشد که تولیدات قابل رقابت با محصولات خارجی به وجود آید چرا که بخش خصوصی متناسب با سود، سرمایه به کار می‌گیرد و در بازاری که دلالی سوداگری بیشترین سود را دارد سرمایه‌های کمتری در تولید فعالیت خواهند داشت اگر به بخش تولید هم تسهیلاتی پرداخت شود، قطعاً به فعالیت‌های سوداگری و غیرتولیدی خواهند پرداخت.

بخش خصوصی همواره به دنبال کسب سود بیشتر است و دولت باید در این زمینه ایفای نقش کرده و صنایعی ایجاد کند که نیاز به ماشین‌آلات و قطعات خارجی کمتر شود و با توسعه زیرساخت‌ها و زمینه‌های لازم حضور فعال‌تر بخش خصوصی و ایجاد انگیزه در آنان فراهم شود.

نکته مهم دیگر این است که نیازی برای تأمین مصارف داخلی از خارج از کشور نیست، اما به طور موقت به دلیل اینکه تاکنون با دلار ارزان کشور اداره شده است، برای تأمین ماشین‌آلات و قطعات تا ارائه استراتژی و سیاست اقتصاد بلندمدت واردات انجام پذیرد.

* خروج ارز به خارج کشور دشوار شود/ افزایش نرخ ارز برای کالاهای مصرفی غیرضروری که امکان تولید در داخل دارد

فارس: واردات؛ یکی از مشکلات و چالش‌هایی است که تولیدکنندگان داخلی همواره با آن دست و پنجه نرم می‌کنند؛ آیا نباید دولت سیاست درستی در زمینه واردات اتخاذ کند و از طرفی هم با ایجاد زیرساخت‌ لازم و مشوق، تولید ملی را در اولویت قرار دهد؟

رزاقی: در این شرایط باید انتقال ارز به خارج کشور دشوار شده و هیچ کس نتواند به راحتی ارز کشور را صرف کارهای غیرضروری و واردات کالاهای غیرضرور کند.

با توجه به اینکه هم اکنون ۸۰ درصد واردات را کالاهای مصرفی شامل می‌شود با درونی کردن نیازها به یکباره ۸۰ درصد نیازهای ارزی در ایران کاهش پیدا می‌کند، اما مسلماً این امر نیازمند برنامه جامع و کامل است که به عنوان مثال در محصولات کشاورزی اگر این برنامه یک ساله اجرایی می‌شود در دیگر صنایع ۳ تا ۵ سال زمان نیاز دارد.

علاوه بر این بانک‌ها به عنوان بزرگترین منبع تأمین مالی بنگاه‌های کوچک و بزرگ از مسیر و وظایف اصلی خود دور شده‌اند و پای ثابت و اقدامات سفته‌بازی و یک نوع فرهنگ ثروت‌اندوزی از مسیری غیر از تولید شدند؛ در تمام دولت‌ها بانک‌ها سپرده‌های مردم را جمع‌آوری و باید به صنعت و کشاورزان تخصیص می‌دادند اما با توجه به اینکه برخی بانک‌ها در فعالیت‌های غیرتولیدی نفع دارند، اجازه نخواهند داد که کالای مورد نیاز کشور در داخل تولید شود.

* اصلاح ساختار اقتصادی نیازمند حرکت جهادگونه مسئولان/ واردات کالا با حساسیت بیشتری انجام شود

فارس: لطفا مهم‌ترین الزامات ایجاد اقتصاد پویا مبتنی بر پتانسیل‌ها و ظرفیت‌های داخلی را تشریح کنید؟ کنترل واردات چه میزان در رسیدن به این اهداف مؤثر است؟

رزاقی: یکی از اقدامات برای ایجاد اقتصادی پویا و سالم وجود مدیران و مسئولان جهادی است و در دولتی که در اولین اقدام حقوق ۲۰ میلیون تومانی برای وزرا تعیین می‌کند، قطعاً در راستای اقدامات جهادگونه نیست و کار جهادی این است که وزیر همانند مردم عادی زندگی کند و نه اینکه با ایجاد زندگی‌های اشرافی و کاخ‌نشینی به فعالیت‌های خود ادامه دهند.

امام خمینی (ره) هم در وصیت‌نامه خودشان هم اشاره کردند که افراد راحت‌طلب و کاخ‌نشین غم مردم عادی و مستضعف را نخواهند خورد، علاوه بر این چرا نباید در مبارزه با فساد طوری عمل شود که مشکلات به طور کامل از بین برود.

حساسیت در واردات کالا، کمک به ایجاد مشوق‌های لازم به تولید داخلی، کاهش هزینه‌های تولید و مدیریت نرخ ارز از جمله مواردی است که به ایجاد اقتصادی سالم و پویا کمک خواهد کرد و در این شرایط می‌توان کالایی صادر کرد که جزء مواد خام نباشد و امکان تبدیل آن به محصول نهایی فراهم شود به عنوان مثال اکنون مواد پتروشیمی نفت خام و مواد معدنی صادر می‌شود و در برابر صادرات یک میلیون تن محصولات خام در حالی ۵۰۰ شغل در کشورمان ایجاد شده است که در صورت قرار دادن آن در زنجیره ارزش افزوده، بالغ بر ۲۰۰ هزار شغل ایجاد خواهد شد.

* هر خانواده یک مسکن/ دریافت مالیات از نقل و انتقال مسکن و اجاره

هم اکنون حجم گسترده‌ای از مردم ۵۰ درصد از درآمدهای خود را صرف اجاره خانه می‌کند و متناسب با آن هزینه‌های زندگی هم در حال افزایش است، اما مزد هماهنگ با این روند تعدیل نشده و بر همین اساس فشار هزینه‌های بالا مردم عادی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، بنابراین باید شرایطی را به وجود بیاوریم که هم خانه‌های سازمانی افزایش پیدا کند و هم از افرادی که خانه اجاره می‌دهند، مالیات اخذ شود و هر چه اجاره بیشتر شد مالیات هم متناسب با آن بیشتر شده تا هدف سوداگری از این بازار حذف شود.

مسأله مهم دریافت مالیات از نقل و انتقال مسکن و مابه‌التفاوت ارزش ملک است که همواره در سیاست‌های اقتصادی به فراموشی سپرده شده و عزمی هم در این زمینه وجود ندارد؛ انگیزه برای فعالیت‌های سوداگری در بازار مسکن منجر به سلب حقوق مردم از خانه‌دار شدن شده است؛ یکی دیگر از راهکارها وضع مالیات از خانه‌های خالی است که نیازمند مشارکت عمومی و سازماندهی خواهد بود.

* ایجاد تشکل برای تولیدکنندگان به ویژه کشاورزان

واسطه‌ها در کشور ما با شرایط خاصی که دارند محصولات را از کشاورزان در پایین‌ترین قیمت به صورت سلف می‌خرند و حتی تا ۱۰ برابر آن به مصرف‌کننده عرضه می‌شود، در این باره باید صنایع به روستاها رفته و مواد خام توسط روستاییان به محصول نهایی با ارزش افزوده بالاتر تبدیل شود، این اقدام علاوه بر کاهش هزینه‌های نقل و انتقال موجب افزایش اشتغال، رفاه و مزد خواهد شد.

در شهرها هم اگر دولت با وضع قوانینی برخلاف تولید ملی اقدامی انجام داد، تولیدکنندگان باید اعتراض کنند، اما این اتفاق تاکنون رخ نداده است، چرا که تولیدکنندگان بخش عمده‌ای از سودشان در اقدامات غیرتولیدی است.

* ۱۳ سال از فرمان ۸ ماده‌ای مبارزه با فساد رهبر معظم انقلاب اسلامی گذشت

یکی از عواملی که سرمایه‌گذاران وارد تولید نمی‌شوند، وجود فساد است و تا زمانی که سود بالا در فعالیت‌های غیرتولیدی وجود داشته باشد، قطعاً انجام فعالیت‌های تولیدی که منافع زیادی برای کشور دارد به صرفه نخواهد بود.

استفاده از فنون و دانش جدید برای کاهش هزینه‌های تولید یکی از اصول اولیه اقتصاد آمریکاست، در حالی که این امر در کشور ما مغفول مانده و تا حرکت به سمت اقتصاد دانش‌بنیان مسیر زیادی در کشور ما وجود دارد.

در کشور ما کشاورزان می‌توانند همه نیازهای غذایی را تأمین کنند، در حالی که ۴۰ درصد مواد غذایی از خارج کشور با دلارهای نفتی وارد می‌شود، از طرفی عدم فعالیت صنایع با ظرفیت کامل به دلیل عدم وجود مشوق‌ لازم بر مشکلات اقتصاد ما دامن زده است، چنان رویکردی با اقتصاد مقاومتی کاملاً در تضاد است.

چرا باید با وجود تأکیدات مقام معظم رهبری هنوز اقدام عملی مؤثر برای اصلاح ساختارهای غلط و مبارزه با فساد صورت نپذیرفته است، در حالی که نیروی فوق‌العاده‌ای در دولت، مجلس، قوه قضاییه و دانشگاه‌ها برای اصلاح وضع موجود وجود دارد.

پس از گذشت ۱۳ سال از فرمان ۸ ماده‌ای هنوز اقدام قابل اتکایی دیده نمی‌شود و به نظر می‌رسد، در این خصوص احتیاج به یک تشکل جدید، حرکت آگاهانه و بسیج بیشتر برای به روی کار آوردن مدیران جهادی است.

اگر تجربه گرانسنگی که در صنعت دفاعی وجود دارد مسئولان کشور از آن بهره گیرند قطعاً موفق خواهیم شد، چرا که مدیران و مسئولان صنعت دفاعی با رویکرد جهادگونه و به شکل تصاحب بالاترین تکنولوژی با آنچه که نیاز کشور بوده رسیدند.

انتظار این نیست که در همه صنایع و کارها به شکلی فوق‌العاده کار کنیم، اما مردم ما به حداقل‌های وجود رسیده و اختلاف طبقاتی هم کاهش یابد؛ ایران نیازمند این است که روی پای خود بایستد و مثال صنعت دفاعی و ارتش به دلیل این است که به راحتی می‌توان به آنچه که می‌خواهیم برسیم.

چرا در کالایی که غربی‌ها تولید می‌کنند باید مصرف آن در کشورهای همانند ما انجام شود و تولیداتی که در داخل انجام می‌شود، بدون توجه از خارج کشور تأمین شود.

حرف پایانی؛

در فضای فعلی نیازمند مدیریت و نگاه جهادی هستیم، تا الگویی برای تولید مصرف تببین شدیم، تا تمام کشورها با توجه به عدالت آن مورد استفاده قرار دهد، چرا که هم اکنون یک میلیارد انسان در جهان گرسنه بوده و ۸۰۰ میلیون نفر هم در فقر به سر می‌برند.

به نظر بنده نگاه قانون اساسی کشورمان به افرادی که در آن وجود دارند امکان ایجاد تغییر و اصلاح ساختارها را فراهم خواهد کرد، چرا که وقتی می‌توان موشکی در صنعت دفاعی با ۵۰ هزار قطعه تولید کرد، حتماً می‌توان دستگاهی را با ۵۰۰ قطعه که مورد نیاز داخل است با فناوری‌های مورد نیاز تأمین کنیم.

اگر نگاه پیشرفت و مدیریت جهادگونه در میان مسئولان وجود داشت، قطعاً شرایط به نفع اقتصاد رقم می‌خورد و می‌توانست به اقتصاد پویا و سالم که درآمدهای نفتی در آن صرف تولید، اشتغال و افزایش رفاه اجتماعی می‌شود، امیدوار بود.




برچسب ها :

حمله شدید خانواده کروبی به دولت و رییس جمهور
 
 
 
 رجانیوز: خانواده مهدی کروبی در آستانه حماسه ۹ دی با صدور بیانیه ای سراسر اهانت و هوچی گری، یاوه سرایی های سال های گذشته را تکرار کرده و ضمن تاکید بر «خدا جو» بودن اراذل و اوباش روز عاشورا و اهانت کنندگان به عزای امام حسین علیه السلام، به رییس جمهور و سید رضا اکرمی مسئول شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری حمله کردند:

«سخنی هم با آقای اکرمی رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری که این روزها نقش جناب شجونی را بخوبی ایفا می کنند داشته باشیم. مشاور رئیس جمهور روحانی، در مصاحبه خود اعتراض مسالمت آمیز مردم در خرداد ۸۸ را اردوکشی خیابانی خواندند و مدعی شدند معترضین در “روز عاشورا مرتکب رفتاری خلاف فضیلت و اخلاق شدند و به ساحت مقدس امام حسین(ع) اهانت کردند.” آقای اکرمی در ارتباط با حصر هم گفتند: “وقتی شورای امنیت ملی بعد از بررسی لازم به جمع بندی “حصر سران فتنه” رسیده اند و رهبری هم بر آن “صحه” گذاشتند نباید حرفی و ان قلتی وجود داشته باشد … آن طرفی که این ماجرا را به وجود آوردند و سکوت کردند باید عذرخواهی کرده و تجدیدنظر کنند تا در طرف مقابل هم تغییری حاصل شود.”

از هماهنگی ایشان با مواضع و سخنان جناب رئیس جمهور در ایام انتخابات و رویکرد شان به حوادث ۸۸ در شگفت ایم. تکرار سخنان بی ارزش جبهه دروغ و تزویر و متهم کردن مردم خداجو و محبان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) به حرمت شکنی در روز عاشورا، آنهم از نهاد ریاست جمهوری دست مریزاد دارد. اگر در ۱۷ ماه گذشته دولت به هر دلیلی حقوق و آزادی های مردم را دغدغه خود ندانسته و نخواسته قدم موثری در جهت رفع ظلم و تعدی دستگاه های امنیتی بردارد، حداقل انتظار است که اجازه ندهد رئیس شورای فرهنگی اش به بوق تبلیغاتی جریان سرکوب گر تبدیل گردد. جناب اکرمی به درستی میداند که اشغال این پست در نهاد ریاست جمهوری حاصل پیگیری مستمر مردم در حق تعیین سرنوشت شان در حوادث پس از انتخابات ۸۸ و مقاومت رهبران در حبس و حصر بوده است. اگر نمی خواهند قدرشناس پاستور بخشان باشند، حداقل نمک بر زخم آغشته به خون و زندان و حصر و حبس و آوارگی آنان نپاشند.»



برچسب ها :

عواقب چشم چرانی

بنده از يك كار خيلي رنج مي برم آن هم اين كه جلوي چشم خود را نمي توانم بگيرم و هر صحنه شهوت آلودي را مي بينم.لطفا عواقب و آثار سوء چشم چرانی را بیان کنید. ممنون از زحمات شما

توجه به عواقب چشم چراني مي‌تواند وجدان انسان را بيدار كند و عزم ما را جزم تر نمايد.
1. عامل غفلت و فراموشي: چشم چراني يكي از مصاديق حب دنيا و عامل مهمي براي بروز غفلت از ياد خدا و خود است. غفلت همان چالش اساسي است كه انسان در سر راه كمال و سعادت خود دارد و بيداري اولين نياز او براي حركت در اين مسير است. چشم چراني باعث مي شود كه انسان هر چه بيشتر به خواب رود و از بيداري و ياد خدا دور ماند.
حضرت علي ـ عليه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چيزي در بدن كم سپاستر از چشم نيست، خواسته اش را ندهيد كه شما را از ياد خدا باز مي دارد. لَيْسَ فِي الْبَدَنِ‌ شَيءٌ اَقَلَّ شٌكراً مِنَ الْعَيْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلكُم عَنْ ذِكْرِ اللهِ‌ عَزَّ وَجَل(بحارالانوار، ج 101، ص 35) .

2. اولين گام انحراف عملي: چشم چراني و نگاه به نامحرم, گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسي است. نگاه هاي آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه, انحراف و گناه مبتلا مي كند.
حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: چشم چراني، تخم شهوت را در دل مي كارد و چنين كاري براي نگاه كننده كافي است كه منشأ فتنه گردد. (روضة المتقين، ج 9،‌ص 434)نگاه كردن به ناموس ديگران،‌ خواست شيطان است. چشمي كه تيرهاي آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب مي كند، محل كمين شيطان است. شيطان از كمان چشم هاي او ناموس ديگران را نشانه مي گيرد.
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : نگاه به نامحرم تير زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است. النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبليسَ ...( بحارالانوار، ج 104، ص 38)پس بايد مراقب چشمان خويش باشيم، تا شيطان از آن براي تخريب ايمان ما و ناموس مردم استفاده نكند.
3. حسرت و اندوه طولاني: امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: چه بسا نگاه هايي كه غصه هاي طولاني را در پي دارد . به اين معني كه چشم قوي ترين ابزار حسي است . يعني ميدان آستانه تحريك چشم از بقيه حواس بيشتر است و بيشترين تحريكات حسي را دريافت مي كند و اين دل است كه بعد از نگاه به كار مي افتد يعني آنچه را ديده ، مي بيند ، دل طلب مي كند و چون امكان رسيدن به آنچه ديده شده فراهم نمي شود ؛ افسردگي و رنجوري عايد انسان مي شود .
از فحواي حديث رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ كه فرمود: همه چشمها روز قيامت گريانند جز سه چشم: چشمي كه از ترس خدا بگريد، چشمي كه از نامحرم فرونهاده شود، چشمي كه در راه خدا (و پاسداري از كيان اسلام) شب زنده دار باشد, فهميده مي شود كه علاوه بر حسرت دنيوي, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشيماني چشماني گريان خواهد داشت. كُلُّ عَيْنٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعيُنٍ: عَيْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشيَةِ اللهِ وَ عَيْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَيْنٌ باتَت ساهِرَة في سبيلِ الله (بحارالانوار، ج 101، ص 35.)

4. به خطر افتادن امنيت و سلامت جامعه: در واقع، نگاه هاي آلوده، مسموم و شهوت انگيز، آتش درون را شعله ور مي سازد كه فرايند و محصولي جز فحشا، سياهي دل؛ مشكلات و نارسايي هايي اجتماعي، نخواهد داشت. چشم چراني دام شيطاني، بذر شهوت و رويشگاه فسق و فجور است كه دل را مي لرزاند، آرامش و ثبات را سلب نموده و باعث هرج و مرج و فتنه و فساد در جامعه مي شود.
لذا چشم چراني، اين تير مسموم و زهرآلود شيطاني اگر بدون قيد و بند، رها شود يقيناً سلامت و امنيت طرفين را به خطر مي اندازد، جوان و نوجواني كه به كوچه و خيابان راه مي افتد اگر دستور اسلام را رعايت نكرده و نگاهش را كوتاه نكند و از طرف ديگر، كساني كه بايد حجاب و پوشش اسلامي را رعايت كنند، رعايت نكنند، چشم جوان به صحنه هاي شهوت انگيز خواهد افتاد، و نيروي قدرتمند شهوت به جوشش و غليان آمده و تحريك خواهد شد، درچنين شرايط حساس و خطرناكي، اين جوان، يا بايد به عياشي، فساد و تجاوزگري روي آورد و به خواسته هاي قوه شهواني جواب مثبت دهد، امنيت خود و ديگران را به خطر اندازد، و يا با تخيل و تصور، با حالت افسرده و پريشان، زندگي بيمار گونه خود را ادامه داده آسايش و آرامش خانواده را برهم زند.

5. ايجاد نگراني و اضطراب: آنچه از مجموع آيات، روايات و تجربيات كارشناسان به دست مي آيد اين است كه: چشم چراني هاي هوس آلود بدحجابي و بي حجابي زنان و دختران بي بند و بار از جمله عوامل مؤثر در ايجاد اضطراب ونگراني افراد و خانواده ها و هرج و مرج و ناامني در جامعه به حساب مي آيد. در طرف مقابل اگر اصول و ارزش هاي اسلامي از جمله حجاب و پوشش اسلامي، رعايت شود از چشم چراني و نگاه هاي آلوده جلوگيري به عمل آيد وخانم ها در نشست و برخواست و صحبت ها و مكالمات روزمره، دستورات شرع مقدس را رعايت كنند يقيناً زمينه هاي فساد زدوده شده دام هاي شياطين برچيده خواهد شد، آرامش روحي و رواني براي افراد و خانواده ها، نظم، ثبات و امنيت در جامعه پديد خواهد آمد. امام علي(ع) مي فرمايد: «كسي كه نگاهش را كاهش دهد، قلبش آرام مي گيرد.» و نعمتي بالاتر از آرامش قلب، وجود ندارد. اين موهبت بزرگ اگر در اعضا و افراد جامعه، محقق شده و تجلي پيدا كند، جامعه نيز به طبع اعضا و افراد خود، داراي امنيت و آرامش خواهد شد.
ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد
اين همه آفت كه به تن مي رسد از نظر تو به شكن مي رسد
ديده فرو پوش چو دُر در صدف تا نشوي تير بلا را هدف

6. عذاب اخروي: علاوه بر ابتلا به عواقب دنيوي، «چشم ناپاك» از عذاب و شكنجه الهي نيز بي نصيب نمي ماند. رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : آن كه چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر كند، روز قيامت، خداوند چشمانش را با ميخ هاي آتشين و از آتش پر كند، تا وقتي كه به حساب مردم رسيدگي كند، سپس امر مي شود كه او را به جهنم ببرند. «مَنْ مَلَاَ عَيْنَيْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَراماً حَشاهُما اللهُ عَزَّ وَجَلَّ يَوْمَ القِيامَةِ بِمَساميرَ مِنْ نارٍ وَحَشاهُما ناراً حَتّي يَقْضِيَ بَيْنَ‌ النّاسِ ثُمَّ يُؤمَرُ بِه اِلَي النّارِ».




برچسب ها :

کنترل غريزه جنسي

براي کنترل غريزه جنسي و دوري از گناه چکنم؟

در موقعيت سني خاصي هستيد كه غريزه جنسي در آن به اوج شكوفايي مي رسد و در حال حاضر اين غريزه به خصوص با تحريكاتي كه در زندگي و محيط امروزي وجود دارد, شما را در فشار و مضيقه قرار داده است. به منظور خلاصي از اين فشار و حفظ خود از گناه, دو راهكار واقعي وجود دارد 1- راهكار ازدواج 2- راهكار كنترل غريزه و تقويت معنويت.
توضيح بيشتر:
يگانه راه كنترل واقعي شهوت و نجات از تحريكاتي كه در اثر روابط در محيط هاي آلوده و نامناسب عارض انسان مي شود, ازدواج است, بايد تمام همت خود را در اين جهت به كار گيريد ولي اگر به هر دليل نمي توانيد ازدواج كنيد, چاره اي جز استفاده از روشهاي كنترلي و تقويت معنويت نيست. با اين روشها آشنا هستيد, ولي در عين حال در ادامه پاسخ مطلبي برايتان ارسال نموده ايم كه تقريبا به صورت جامع بحث كنترل شهوت را پي مي گيرد.
غريزه جنسي:
غريزه جنسى يكى از خواص طبيعى انسان است و انسانى كه از نظر جسمى و روحى سالم باشد داراى چنين كششى مى‏باشد و اين خود يكى از نعمت‏هاى خدادادى به بشر است. در نتيجه آن چه تا حدى مقدور است كنترل آن و استفاده صحيح و معقول از اين ميل است و اين كه انتظار داشته باشيم با رعايت نكات اخلاقى و عرفانى به كلى نسبت به اين مسأله بى‏احساس شويم، انتظارى واقع‏بينانه نيست. طبيعت اشخاص هم در سردى و گرمى مزاج و شدت غريزه جنسى متفاوت است و بر همين اساس مقايسه خود با ديگران نيز كار درستى نيست و ممكن است احياناً به يأس آدمى منجر گردد.
قدرت غريزه جنسي:
بدون ترديد غريزه جنسي و غريزه خوردن و آشاميدن در انسان از قدرت فوق العاده اي برخوردارند و تأثير فراوان آن ها در چرخه زندگي و نقش بنيادي و بسياري قوي آنها در رفتار و افكار و فعاليت هاي فردي و اجتماعي آدمي، امري غير قابل انكار است و شايد مبناي دو مكتب «فرويديسم» و «ماركسيسم» حاصل نگرش افراطي اين دو رويكرد به اين غرايز باشد. مكتب فرويديسم با مهم جلوه دادن بيش از حد غريزه جنسي و اصالت دادن به آن و ماركسيسم با اصالت دادن به نيازهاي طبيعي و مادي مانند غذا و مسكن، بيش از يك قرن در عرصه حيات فكري بشر جولان دادند و در بيشتر عرصه هاي علمي تأثيرگذار بودند. اين دو مكتب ساير نيازهاي بشر را متفرع و شعاعي از اين دو دسته نياز مي دانند البته هر دو تفكر بدليل رويكرد افراط گونه خود به غرايز در حال حاضر منسوخ شدند و فاقد اعتبار علمي هستند اما واقعيت اين است كه قطع نظر از افراط و تفريط هايي كه در زمينه غرايز جنسي و غير جنسي شده است؛ بايد اذعان كرد كه نيازهاي جنسي نقش فوق العاده اي در فعاليت هاي فردي و اجتماعي بويژه در زندگي مشترك و دوام آن دارد. اما اين غريزه اگر رها شود، همچون موريانه كه بي‏رحمانه بر درختان تناور هجوم مي‏آورد و از درون آن ها را پوك و تهي مي‏سازد، جسم و جان آدمي را به تحليل برده و رفته رفته به ويراني و سقوط مي‏كشاند.
توانمندي جوان در حفظ پاكدامني:
بدون ترديد اگر خداوند غريزه جنسي را در انسان قرار داده قدرت و توان مقابله با گناه را نيز در وجود وي قرار داده است بنابراين هر انساني بايد با عزم و همتي سترگ به مبارزه با گناه برخيزد و همواره كوشش كند كه براي اولين بار كه ميل به گناه آمد با جديت تمام در برابر آن مقاومت كند آن گاه به تدريج مبارزه آسان خواهد شد.
گاهي اوقات ممكن است براي بعضي از افراد واقعا امكان ازدواج به هيچ وجه فراهم نشود، در اين صورت، قرآن كريم دستور به پاكدامني و عفاف مي دهد و مي‏فرمايد: «وليستعفف الذين لايجدون نكاحا حتي يغنهم‏الله من فضله» ، خداوند در اين آيه، صريحاً دستور به عفاف و خودنگهداري مي‏دهد و اين بهترين شيوه و روشي است كه با به كار بستن آن روح ايمان و تقوا در انسان پرورش مي‏يابد و سبب تقويت اراده و تسلط بر نفس مي‏شود و روحيه عفت در انسان زنده مي‏گردد.
موثرترين راهكار:
ازدواج گاهي بر انسان واجب مي شود، در اين صورت اقدام به ازدواج به صورت يك وظيفه شرعي در مي آيد كه تخطي از آن گناه محسوب مي شود. در مورد ازدواج تمامي مراجع عظام تاكيد مي كنند كه اگر چه اصل ازدواج در اسلام واجب نيست و از مستحبّاتي است كه به آن بسيار سفارش شده است؛ ولي اگر كسي به واسطه نداشتن همسر، به حرام و گناه بيفتد، ازدواج بر او واجب مي‏گردد و حق ندارد مجرد بماند.
ممكن است بگوييد: به لحاظ اقتصادي و شرايط تحصيلي و يا خانوادگي فعلا امكان اين كار نيست، اين ممكن است ناشي از نوعي ترس از فقر منفي باشد. توجه داشته باشيد كه مؤمن؛ يعني كسي كه به خدا و توانايي او اعتماد دارد و در مشكلات زندگي به او توكل مي كند، هرگز نسبت به انجام وظايف شرعي خود به خاطر ترس از فقر و اينكه شايد شغلي گيرم نيايد و يا هزينه آن را چگونه تهيه كنم، كوتاهي نمي كند. شما به وظيفه خود به خاطر خدا اقدام مي كنيد، خداي متعال هم وظيفه خود را كه روزي رساني به بندگان است مي داند و هرگز بنده مؤمن خود را رها نمي كند. كساني كه ازدواج مي كنند اكثرا امكانات كاملي براي زندگي نداشته اند، ولي به تجربه دريافته اند كه مشكلات حل مي شود و حتي به صورتي كه شايد قابل محاسبه و پيش بيني هم نبوده، امكانات ازدواج و ادامه زندگي برايشان فراهم شده است.
قرآن كريم در سوره نور پس از اينكه به مؤمنان دستور ازدواج مي دهد، مي فرمايد: اگر فقير باشند خداي متعال از فضل و كرم خويش ايشان را بي نياز مي كند و خداوند وسعت دهنده و بسيار دانا است. «ان يكونوا فقراء يغنهم الله من فضله و الله واسع عليم» چند نكته و دستور مهم در اين آيه شريفه وجود دارد:
1. زنان و مردان مجرد بايد ازدواج كنند.
2. در راه ازدواج از فقر نترسند؛ زيرا خداوند آنها را از فضل خودش غني و بي‏نياز خواهد ساخت.
بدون شك كسي كه براي حفظ ايمان و پاكي نفس خود اقدام به ازدواج نمايد امدادهاي الهي به كمك او مي آيند و خداوند گره از مشكلات او خواهد گشود «من يتق الله يجعل له مخرجا». و باز تجربه نشان داده تا زماني كه شخص مجرد است احساس مسؤوليت نمي‏كند و ابتكار و نيروي خود را به اندازه كافي براي كسب درآمد مشروع به كار نمي‏گيرد و همچنين اگر درآمدي پيدا كرد در راه حفظ و بارور ساختن آن و مصرف صحيح نمي‏كوشد اما بعد از ازدواج شخصيت انسان تبديل به يك شخصيت اجتماعي مي‏شود و خود را شديدا مسؤول حفظ همسر و آبروي خانواده و تأمين وسايل زندگي مي‏بيند و بدين سبب است كه پيامبر اكرم(ص) فرمودند: «رزق همراه زنان است زن بگيريد تا روزي شما فراوان گردد.» و ازدواج بر خلاف تصوراتي كه در ذهن وجود دارد كار چندان مشكلي نيست مشروط به اينكه از آداب و رسوم دست و پاگير و هزينه‏هاي تشريفاتي پرهيز شود و براي اين منظور مي‏توان همسر خود را از خانواده‏هاي مؤمن و عفيف و متوسط اجتماع و كم توقع انتخاب كرد و به طور قطع انتخاب همسر شايسته و با ايمان و عفيف هيچ گاه پشيماني به دنبال نخواهد داشت پشيماني وقتي پيش مي‏آيد كه ازدواج از روي هوا و هوس و با معيارهاي غيرمنطقي انجام گيرد. و چنان چه ازدواج الآن و در شرايط كنوني مقدور نباشد مي توان با اجراي عقد امر عروسي و ازدواج را تا فراهم شدن شرايط مساعد به تأخير انداخت و از مزاياي دوران شيرين نامزدي بهره مند شد و راه حل دوم در آيه شريفه اين است كه اگر به هر دليلي قدرت بر ازدواج فراهم نشد بايد عفاف را پيشه خود ساخت و خود را از آلوده شدن به گناه حفظ كرد تا خداوند گشايشي در كارها حاصل نمايد.
راه حل مشكلات:
ما همه مي دانيم كه جوان براي ازدواج با مشكلات عديده اي مانند شغل, مسكن, تحصيل, آداب و رسوم و مهريه هاي سنگين روبرو است.
بدون ترديد براي حل اساسي مشكلات ازدواج جوانان، بايد موانع ازدواج كه به برخي از آنها اشاره شد از سر راه جوانان برداشته شود و انجام چنين كاري نياز به يك عزم ملي و برنامه ريزي صحيح از ناحيه همه مسئولين نظام اسلامي بويژه قوه مجريه دارد. البته اين بدان معنا نيست كه خود جوانان، خانواده ها و ساير نهادهاي فرهنگي- مذهبي مسئوليتي نسبت به ازدواج جوانان ندارند بلكه خود جوانان مهمترين نقش را مي توانند در حل اين بحران داشته باشند در اين جا به برخي از راه كارها اشاره مي شود:
1. پرهيز از تشريفات غير ضروري و كنار گذاشتن برخي از رسم و رسومات دست و پاگير.
2. كاهش سطح توقعات و انتظارات.
3. تقويت فرهنگ ازدواج هاي ساده و كم خرج.
4. تقويت ايمان و اعتقاد جوانان به آموزه هاي ديني درباره ازدواج. به عنوان مثال: خداوند در قرآن كريم مي فرمايد: «كساني كه تنگ دست اند دلهره فقر و مشكلات مادي نداشته باشند زيرا خداوند وعده داده است كه از فضل و رحمتش جوانان نيازمند را در امر ازدواج كمك كند.»
5. كاهش مهريه ها.
6. تشكيل صندوق هاي قرض الحسنه فاميلي براي كمك به ازدواج جوانان.
7. تقويت باورهاي ديني، روحيه اميد و توكل در جوانان.
راهكار ازدواج موقت:
در صورت امكان بهترين راه براي ارضا صحيح و مشروع غريزه جنسي، ازدواج دائم است. اما اگر به هر دليلي امكان ازدواج دائم براي افراد فراهم نباشد اسلام راهكار ديگري تحت عنوان ازدواج موقت را توصيه كرده است اما اين كه چگونه ازدواج موقت را مي شود انجام داد به عوامل متعددي بستگي دارد كه مهم ترين آنها مسائل فرهنگي است. در حال حاضر هنوز از نظر فرهنگي ازدواج موقت در جامعه ما جا نيفتاده است و مردم ما پذيراي اين نوع ازدواج نيستند گرچه گوشه و كنار انجام مي شود. كساني كه متصدي فرهنگ جامعه هستند مانند رسانه هاي گروهي، وزارت ارشاد اسلامي، دانشگاه ها و حوزه هاي علميه و صدا و سيما بايد همه با هم و به صورت هماهنگ قبحي كه نسبت به ازدواج موقت در جامعه و در ميان مردم وجود دارد را از بين ببرند و با بيان فوايد آن، و بيان ضررهاي عدم تحقق آن فرهنگ عمومي را آماده پذيرش آن نمايند. البته بيشتر مراجع براي ازدواج موقت با دختر باكره اذن پدر را شرط مي دانند.
آثار و عواقب طغيان شهوت و گناه خود ارضايي:
در اينجا توجه شما را به عواقب خودارضايى جلب مي نماييم تا با آگاهى از آنها بهتر بتوان از اين گناه اجتناب ورزيد. البته عواقب سوء و پيامدهاى منفى و عملى اين گناه جداى از آن كه معصيت است، فراتر از آن است كه بتوان آنها را برشمرد، بلكه فقط به چند مورد از آن اكتفا مى‏كنيم:
1- پيامدهاى جسمانى: ضعف چشم و بينايى، تحليل رفتن قواى جسمانى، عقيم شدن و ناتوانى در توليد مثل، پيرى زودرس، ضعف مفاصل، لرزش دست، زشتى چهره و از بين رفتن طراوت صورت.
2- پيامدهاى روحى و روانى: ضعف حافظه و حواس‏پرتى، اضطراب، منزوى شدن و گوشه‏گيرى، افسردگى، بى‏نشاطى و لذت نبردن از زندگى، پرخاشگرى و بداخلاقى و تندخويى، كسالت دائمى، ضعف اراده.
3- عوارض اجتماعى: ناسازگارى خانوادگى، بى‏ميل شدن به همسر و ازدواج، ناتوانى در ارتباط با جنس مخالف و همسر، بى‏غيرت شدن، احساس طرد شدن، از بين رفتن عزت، پاكى، شرافت و جايگاه اجتماعى، دير ازدواج كردن و لذت نبردن از زندگى مشترك.

چند راهكار كلي:
براي كنترل غريزة جنسي هم خود فرد و هم والدين و اطرافيان مسئوليت دارند. آن چه مربوط به خود فري مي‌شود و سؤال شما از اين زاويه است عبارتند از:
1- برنامه‌ريزي براي كار مداوم
جوانان و نوجوانان از نيروي سرشار و فوق‌العاده‌اي برخوردارند. اين نيرو اگر در زمينه‌هاي ديگر مورد اساتفاده قرار نگيرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرايط سني آن‌ها در قالب امور جنسي و شهواني ظاهر خواهد شد. اگر جوانان و نوجوانان به كار مداوم عادت كنند و نيرو و توان خود رادر اين زمينه به مصرف برسانند تا حدودي از انحرافات اخلاقي و شهوت و غريزة جنسي در آنان پيشگيري مي‌شود. كارهاي بدني موجب تعادل جسم و روان مي‌شود. اگر نيك بنگريم افرادي كه به كار مداوم مشغول هستند و نيرو و استعدادشان را در زمينه‌هاي مثبت و سالم به كار مي‌اندازند، كم‌تر دچار انحرافات اخلاقي و بحران‌هاي روحي مي‌شوند. كار موجب مي‌شود نيرو و انرژي جوان قبل از آن كه به چربي‌هاي اضافي تبديل گردد و اختلالاتي در ساز و كار اندام‌هاي بدن ايجاد گردد، از طريق سوخت و ساز مفيد و سالم به مصرف برسد.
2- تنظيم خواب
تحقيقات نشان مي‌دهد كه بيش‌تر انحرافات به خصوص در زمينه مسايل جنسي از فكرهاي ناسالم و خيال‌پردازي‌هايي كه جوانان قبل از خواب رفتن دارند، ناشي مي‌شود. اگر جوان قبل از آن كه به خواب برود، فكرش به خودش و يك سري مسايل و موضوعات مربوط به دورة جواني، معطوف گردد، كم كم به انحرافات كشيده خواهد شد. بنابراين، يكي از روش‌هاي پيشگيري از انحرافات اين است كه برنامة خواب به صورت دقيق تنظيم شود و تا زماني كه خواب بر شما غالب نشده به رختخواب نرويد. وقتي به رختخواب برويد كه كاملاً خسته و آمادة خواب هستيد. لازمة اين كا اين است كه در طول روز مشغول فعاليت‌هاي مهم بوده و به اندازة كافي كار كرده باشد.
طبيعي است اگر جوان با خستگي به رختخواب نرود، به ناچار مدت زماني را در بستر بيدار خواهد ماند تا به تدريج به خواب رود و چون افكار و انديشه‌هاي شهواني و تحريك‌آميز معمولاً در اين مواقع به سراغ جوان مي‌آيند، تنظيم ساعات خواب براي جوان، ضرورت خاصي مي‌يابد. يكي از روان شناسان در اين باره مي‌گويد: نيمة اول شب بيش از نيمة دوم آن به بدن نيرو مي‌دهد بنابراين بايد از آن به نحوي مفيد استفاده شود. و صبحگاهان به محض اينكه از خواب بيدار شديد. بي‌درنگ از بستر برخيزيد و توجه داشته باشيد كه بامدادان بيدار ماندن در بستر خواب، بسيار زيان‌بار است، جسم را سست و ناتوان مي‌سازد و وسوسه‌هاي شوم در دل فرد ايجاد مي‌شود.
3- دوري از محيط‌هاي آلوده و ناسالم
يكي از علل و عوامل انحرافات جنسي و به طور كل انحرافات اخلاقي، محيط آلوده و محرك‌هاي شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرك در گرايش‌هاي انحرافي، منجر به طغيان غريزة جنسي در جوان مي‌شود. مسايلي از قبيل بدحجابي، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، برخي از سريال‌هاي تلويزيوني و فيلم‌هاي خارجي و هم چنين استفادة نادرست از اينترنت در تحريك شهوت و غريزة جنسي جوان مؤثر است شايد براي برخي زا نوجوانان يادآوري و تذكر مسايل ديني و اخلاقي چيزي بيهوده و غير ضروري تلقي شود، زيرا آن‌ها نه در فكر سلامت خويش هستند و نه مسايل اخلاقي و ديني را مي‌پذيرند، اما براي شما كه روحية مذهبي قوي داريد و همين مسأله باعث شد تا نگران آينده‌تان باشيد، گفتن اين مسايل مهم و ضروري است. اگر واقعاً مي‌‌خواهيد از جواني‌تان به خوبي استفاده كنيد و در راه درست و سالم گام برداريد، سعي كنيد از محيط‌هاي آلوده و ديدن عوامل تحريك كننده، جداً پرهيز نماييد.
4- استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت
يكي از زمينه‌هاي پيدايش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفادة نادرست آن‌ها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولاني و بي‌برنامه نوجوانان را عاصي و سرگردان مي‌كند. آن‌ها به تدريج سرخورده و مأيوس مي‌شوند و در نتيجه به دنياي درون خويش پناه مي‌برند و در كنج خلومت و انزوا راهي براي مشغوليت خود مي‌جويند.
5- پيشگيري از روابط ناسالم
جوانان و نوجواناني كه روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بي‌بند و بار دوست و رفيق هستند، كم كم به انحرافات كشيده مي‌شوند و تحت تأثير امور شهواني قرار مي‌گيرند. نفوذپذيري جوانان از دوستان و همسالان بيش از ساير گروه‌ها است. در سنين بلوغ صحبت‌هاي آهسته و در گوشي بين نوجوانان بيش‌تر مي‌شود و محور اين گفتگوها، غالباً مسايل جنسي و امور شهواني است كه به صورت مخفيانه و به دور از انظار بزرگ‌ترها طرح مي‌شود. براي پيشگيري از انحرافات اخلاقي سعي كنيد از دوستي‌هاي آلوده و مشكوك جداً پرهيز نموده و با افراد سالم و مذهبي ارتباط برقرار نماييد.
6- پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش
همة آنچه بيان شد، به نحوي مي‌توانند در پيشگيري از انحرافات اخلاقي و طغيان شهوت و غريزة جنسي نقش داشته باشند، اما آن چه بيش از همه ضروري است و به صورت زيربنايي در شخصيت و رفتار جوان مؤثر است. پرورش معنويت و تقويت ايمان و تقواي الهي است. ما در عصري زندگي مي‌كنيم كه جهان به شدت در ماديات فرو رفته و يك سره غرق در جاذبه‌هاي نفساني و امور شهواني گرديده است. در شرايط كنوني، خلأ عظيم و هولناكي از اخلاق و معنويت پديد آمده و تمامي مشكلات انسان‌ها نيز از همين جا ناشي شده است.
اگر با تقويت ايمان و نيروي اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقويت گردند، بدون شك بخشي از مشلكات آنان به ويژه در زمينة مسايل اخلاقي و شهوت و غريزة جنسي درمان مي‌شود.
اگر نوجوان از ته دل باور نمود كه تمام اعمال و رفتار او را خدا مي‌بيند و بر اساس عملكرد افراد به آن‌ها پاداش مي‌دهد و اساساً سعادت و خوشبختي انسان به دست خودش مي‌باشد، در اين صورت احتمال اينكه مرتكب گناه نشود بسيار زياد است.‌
يقين داشته باشيد، تا زماني كه نيروي ايمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقويت نگردد، هيچ ضمانتي از شهوت و انحرافات اخلاقي وجود ندارد. به خصوص در وضعيت كنوني كه عوامل تحريك كنندة بسيار زياد است. بنابراين قبل از هر چيزي سعي كنيد نيروي ايمان و تقوا را در وجود خويش بارور كنيد. اگر فكر و ذهن شما متوجه خدا باشد و هميشه نماز خود را اول وقت انجام دهيد، خداوند شما را ياري مي‌كند تا از هر گناهي مصون بمانيد و تحت تأثير شهوت و غريزة جنسي قرار نگيريد. خداوند متعال در قرآن كريم مي‌فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر» به درستي كه نماز انسان را از هر گونه آلودگي و عمل زشت و گناه دور نگه مي‌دارد. نماز واقعي نه تنها والاترين عامل كنترك شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقي تلقي مي‌شود، بلكه عامل تهاجمي عليه انحرافات و شهوت‌ها نيز محسوب مي‌گردد.
7- تسهيل و تسريع ازدواج
علاوه بر آن كه جوان سعي در كنترل شهوت و غريزة جنسي مي‌كند، بايد براي ازدواج كه يگانه راه درست ارضاي غريزة جنسي مي‌باشد، نيز اقدام كند به اين معنا كه پسرها از 18 سالگي به بعد مي‌توانند به فكر ازدواج باشند و اگر شرايط را مساعد مي‌بينيد، از همين سن مقدمات آن را فراهم كنند و دخترها هم چنان چه مورد مناسبي به خواستگاري آن‌ها آمد به دلايل نوعاً غير موجه و پوچ مثل هنوز زود است، مي‌خواهم درس بخوانم، داماد وضع مادي خوبي ندارد و... از ازدواج خودداري نكنند و والدين هم سنگ اندازي‌هاي غيز منطقي نداشته باشند.
اميد است با رعايت اين نكات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانيد غريزة جنسي و حس شهوت را در خويش كنترل و مهار نماييد و زماني كه فرصت مناسب براي ازدواج فراهم گرديد، به ازدواج اقدام كنيد.

توصيه هاي كاربردي:
1. هر كاري كه مي خواهيد انجام دهيد با دقت آن را ارزيابي كنيد و سپس براي انجام آن تصميم بگيريد.
2. از تقليد و پيروي كوركورانه از ديگران در هر كاري جداً اجتناب كنيد.
3. از بيان جمله «نمي توانم» خودداري و بجاي آن به خود تلقين كنيد كه «من به خوبي از عهده اين كار بر مي آيم».
4. براي شروع كار و تقويت اراده خود از كارهاي كوچك شروع كنيد مثلا تصميم بگيريد صبح ها در يك ساعت معيني از خواب بيدار شويد.
5. بعد از بيدار شدن از خواب و خواندن نماز صبح تصميم بگيريد 10 دقيقه قرآن بخوانيد.
6. اگر در انجام كارها موفق شديد حتما به خودتان جايزه بدهيد و آن را در دفتر كارهاي روزانه خود به عنوان يك موفقيت ثبت كنيد.
7. بعد از هر موفقيتي خدا را شكر كنيد و با خود عهد ببنديد كه به شكرانه موفقيتي كه نصيب شما شده آن كار را ادامه دهيد.
8. بعد از موفقيت در كارهاي فوق تصميم جديدي اتخاذ كنيد مثلا با خود شرط كنيد كه هر روز 20 دقيقه بايد ورزش كنم.
9. در صورت موفقيت در تصميم جديد يك علامت مثبت ديگر در كارنامه خود ثبت كنيد.
10. اگر در تصميم جديد ناكام شديد علل آن را بررسي كنيد در صورت تنبيلي و كاهلي خود را جريمه كنيد مثلا يك روز روزه بگيريد.
11. به همين ترتيب هر روز چند كار ارادي براي خود در نظر بگيريد و انجام دهيد البته مراقب باشيد انتخاب كارها از روي واقع بيني باشد و از تصميم گيري هاي بلند پروازانه خودداري كنيد و سعي نمائيد درجه مشكلي كارها را بتدريج افزايش دهيد تا با تحمل نفس شما همخواني داشته باشد.
12. بعد از اين كه خود را در انجام برخي از كارهاي ايجابي مثل صبح زود بيدار شدن، نماز سر وقت، تلاوت قرآن و ورزش صبحگاهي، موفق شديد براي انجام كارهاي سلبي تصميم بگيريد يعني تصميم بگيريد كارهايي كه نبايد انجام دهيد را بتدريج ترك كنيد مثلا به عنوان نمونه مي خواهيد غرايز جنسي خود را مهار كنيد. در اينجا بايد رفتارهايي كه باعث شعله ور شدن شهوات مي شود را ترك كنيد.
أ‌. ابتدا نگاه خود را كنترل كنيد و تصميم بگيريد در برخورد با جنس مخالف نگاه خود را فرو بيندازيد.
ب‌. از گفتگو با جنس مخالف مگر در مواقع ضروري و در حد ضرورت اجتناب كنيد.
ت‌. از پوشيدن لباس هاي تنگ كه موجب تحريك شهوت جنسي مي شود خودداري كنيد.
ث‌. از دست ورزي با خود پرهيز كنيد.
ج‌. از پرخوري بويژه غذاهاي مهيج شهوت مثل سير، پياز، فلفل، تخم مرغ و ... اجتناب كنيد.
ح‌. افكار خود را بتدريج كنترل كنيد زيرا افكار منشاء رفتارند.
خ‌. هر شب، اعمال خود را محاسبه كنيد. رفتارهاي ارادي كه بايد انجام مي داديد را در صورت انجام يادداشت كنيد و رفتارهايي كه بايد ترك مي كرديد را نيز در صورت موفقيت يادداشت كنيد.
د‌. در انجام همه مراحل تقويت اراده جهت كنترل شهوات از خداوند استعانت جوييد زيرا همه نيروهاي ما از خداست. پس بايد در برابر موانع از خداوند كمك بگيريد. نيروي اراده ما نيز از خداست سعي كنيد اراده خود را در جهت اراده الهي قرار دهيد يعني چيزي را اراده كنيد كه مورد رضايت حق تعالي است.
ذ‌. با كساني همنشيني و معاشرت كنيد كه داراي اراده قوي و نظم در انجام مسئوليت ها و تكاليف خود هستند و از معاشرت با افراد سست اراده و ضعيف الايمان كه اهل معصيت اند جدا خودداري كنيد.
ر‌. روزه نقش عجيبي در كنترل شهوات و تقويت اراده دارد سعي كنيد هر هفته حداقل يك روز روزه بگيريد.
ز‌. معرفت و ايمان به خدا و مبدأ و معاد، نقش مهمي در شكل گيري شخصيت، هويت يابي و تقويت اراده دارد. با تفكر در آثار و آيات الهي ايمان خود را تقويت كنيد.
س‌. مواظب نگاه خود باشيد و از تماشاي مناظر شهوت برانگيز مثل فيلم هاي مبتذل و قرار گرفتن در محيط هايي كه آلوده به گناه است اجتناب كنيد. بسياري از گناهان از يك نگاه ساده آغاز مي شود.
ش‌. همواره براي خود كرامت قائل شويد و پيروي از غرايز شهواني را در غير موارد حلال اهانت به خود و سقوط از مقام و منزلت انساني تلقي كنيد.
ص‌. زشتي گناه را همواره مانند آبي آلوده و كثيف فرض كنيد همانطور كه حاضر نيستنيد آب آلوده را بنوشيد به خود تلقين كنيد كه من نفس و جان خود را با گناه آلوده نمي كنم.
ض‌. هرگاه در كنترل شهوات با شكست مواجه شديد اولا خود را جريمه كنيد سپس بدون يأس و نااميدي از درگاه خداوند توبه نمائيد و آنگاه تصميم بر جبران آن بگيريد.
ط‌. همواره با يك مشاوره اخلاقي در ارتباط باشيد و در انجام مراحل فوق با او مشورت كنيد.
ظ‌. مراقب باشيد در تقويت اراده براي كنترل غرايز موازين شرعي را رعايت كنيد و از هر گونه افراط و تفريط و انجام كارهايي كه دين آن را تجويز نكرده است خودداري كنيد.
راهكار تقويت معنويت در كنترل غرايز:
در منابع ديني، راه هاي نجات انسان از بند هوا پرستي و شهوت و رسيدن به معنويت و تحول دروني و روحي و معنوي به خوبي و روشني براي ما ترسيم شده است. هر كدام از احكام ديني و دستورات شرعي و اخلاقيات و معارف اسلام، راهي براي نيل به معنويت و صفاي روح است. اگر در آموزه هاي ديني براي نيل به معنويت هيچ سفارش و دستوري جز نماز وجود نداشت، همين كافي بود كه انسان با قرار گرفتن بر سكوي پرش نماز كه معراج مؤمن و نزديك كننده هر فرد متقي به خداوند است به اوج قله كمال و معنويت برسد. نماز معجون عجيب و نيروبخشي است كه بال پرواز به آسمان معنا و حقيقت را به انسان هديه مي كند و راه وصول به اوج كمال و معنويت را براي او هموار مي سازد. وضو گرفتن، غسل كردن، لباس نظيف پوشيدن و عطر زدن در وقت نماز همگي زمينه ساز اين پرواز و صعود معنوي مي باشند. مشكل ما نبودن راهكار نيست، بلكه مشكل ما عدم استقامت و استواري در عمل به دستورات روح بخش اسلام و تداوم نبخشيدن به اين اعمال است. هر عملي اگر شرعا مطلوب و مورد رضايت و خشنودي حق باشد و از آفات و امراض در امان باشد و به طور مستمر و مداوم بجا آورده شود داراي نورانيت و معنويتي است كه گاهي به طور محسوس و گاهي به صورت غيرمحسوس در روح و جان انسان تأثير مي گذارد و حال و وضع انسان را دگرگون مي سازند.
شركت در مراسم مذهبي مانند دعا، نماز جماعت، مجالس سخنراني و موعظه و يا ذكر زندگي، سيره، مدح و مصائب اهل بيت(ع)، زيارت اهل بيت(ع) و قرائت قرآن به صورت مداوم در هر روز و مانند آن نورانيتي را در انسان پديد مي آورد، كه باعث مي شود آدمي از تاريكي گناه بگريزد و به آساني به سمت آن نرود. همه دستورات و احكام الهي داراي اين خاصيت و ويژگي مي باشند و اخلاقيات و احكام و معارف و مجموعه معارف دين، همگي همين هدف يعني رسيدن انسان به اوج بندگي و كمال و معنويت و صفا و تلطيف روح و جان را دنبال مي كنند. ولي البته اراده قوي و همت عالي و استقامت در راه هدف و نهراسيدن از مشكلات و پافشاري و ادامه عمل خير و عبادت و توجه به خداوند و احساس حضور او شرط بهره بردن از اين دستورات نوراني و رسيدن به نتايج خوب و شيرين خود سازي و نجات از فشار غريزه و گمراهي است زيرا معنويت برخواسته از معارف دين نورانيتي را در دل انسان پديد مي آورد كه موجب مي شود انسان زشتي گناه و پيروي از غرايز حيواني را ببيند و دنبال گناه و ارضا غرايز از طريق غير مشروع نرود.
چند توصيه ديگر
1. هيچ گناهي را كوچك نشماريد.
2. در ابتداي روز با خداي متعال شرط كنيد كه گناه نكنيد.
3. در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشيد.
4. در پايان روز از خويش حساب بكشيد. اگر از عملكرد خويش راضي بوديد، خداي را شكر گوييد و در صورتي كه راضي نبوديد، بر خويش سخت بگيريد.
5. خود را همواره در محضر خداي بزرگ ببينيد، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
6. با دعا و نيايش از خداوند متعال استعانت و استمداد بجوييد، زيرا كه خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روي نمي آورديد.
7. اعمال و عادات نيكو را جايگزين رفتار ناپسند نماييد; مانند شركت دائمي در نماز جماعت، نماز شب، زيارت اهل قبور و دعا. قرآن كريم مي فرمايد: خوبي ها سرانجام ميدان را بر بدي ها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد.
8. مطالعه پيرامون زندگي پارسايان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقي را فراموش نكنيد.
كتب زير سفارش مى‏شود:
1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالدينى)، تدوين و ويرايش: اكبر اسدى
2- سلوك معنوى، تدوين و ويرايش: آقاى اكبر اسدى
3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح يزدى
معناى مطالعه اين كتب عمل كردن به آن از آغاز تا پايان نيست بلكه براى عمل به دستورالعمل‏هاى اخلاقى ترتيبى لازم است كه بايد با علماى بزرگ اخلاق يا همين نهاد نمايندگى مشورت شود.




برچسب ها :

عاقبت بدحجابي در آخرت

عاقبت افراد بدحجاب و بي حجاب در صورت درست نكردن وضعيتشان چگونه خواهد بود؟

مورد پاسخ به سوالتان به ذكر روايتي از حضرت علي عليه السلام بسنده مي كنيم: مولا علي (ع) مي فرمايند : من و فاطمه(س) به محضر مبارك رسول خدا (ص) مشرف شديم و او را در حالي كه شديدا گريه ميكرد مشاهده نموديم به او گفتم : پدر و مادرم به فدايت ، چه چيزي شما را به گريه واداشته است ؟ حضرت فرمود : اي علي در شب معراج كه به آسمان رفتم ، زنان امت خود را در عذاب شديد ديدم به طوري كه آنها را نشناختم .

از همين رو براي آنچه از شدت عذاب آنها ديدم گريان هستم بعد فرمود : 1-زني را ديدم كه او را به موهايش آويزان كرده بودند ، و مغز سرش مي جوشيد. 2-زني را ديدم كه به زبانش آويزان بود ، و حميم در حلق او مي ريختند. 3-زني را ديدم كه گوشت بدنش را مي خورد و آتش از زير آن زبانه مي كشيد. 4-زني را ديدم كه دو پايش به دستهايش بسته و بر او مارها و عقربها مسلط بودند. 5-زني را ديدم كه به دو پستانش آويزان شده بود. 6-زني را ديدم كر و كور و لال ، در حالي كه در تابوتي از آتش ، مغز سرش از دماغش خارج ميشد و بدن او به صورت جذام و برص مي بود. 7-زني را ديدم كه به دو پايش آويزان كرده اند ، در حالي كه در تنوري از آتش بود. 8-زني را ديدم كه گوشت بدنش را از قسمت جلو و عقب به وسيله قيچيهائي از آتش جدا مي كردند. 9-زني را ديدم كه صورت و دستهايش آتش گرفته ، در حالي كه روده هايش را ميخورد. 10-زني را ديدم كه سرش سر خوك و بدن او بدن الاغ ، و بر او هزار هزار انواع عذاب بود. 11-زني ديدم به صورت سگ كه آتش از عقب او خارج ميشد و ملائكه با گرز آهنين از آتش بر سر و بدنش مي كوبند. بعد حضرت فاطمه (س) خطاب به پدر بزرگوارش فرمود : به من بگو كه اين زنان عمل و روششان چه بود كه خداوند چنين عذابي را براي آنان مقرر فرموده است ؟ رسول خدا (ص) فرمود : آن زني كه او را به موهايش آويزان كرده بودند ، براي اين بود كه موهايش را از مردان نامحرم نمي پوشانيد. آن زني كه به زبانش آويزان بود ، براي اين بود كه شوهرش را با زبانش اذيت ميكرد. اما آن زني كه گوشت بدنش را مي خورد ، بدنش را براي مردم زينت ميكرد. آن زني كه به پاهايش آويزان بود براي اينكه از خانه بدون اجازه شوهرش خارج ميشد. اما آن زني كه به دو پستانش آويزان بود ، از همبستر شدن با شوهرش خود داري ميكرد. آن زني كه پاهايش به دستهايش بسته بود و مارها و عقربها بر او مسلط بودند ، براي اينكه از آبي كه نجس و آلوده بود براي وضوء و شست وشوي استفاده مي كرده و رعايت پاكي و نجسي را نمي نموده است. و همچنين با لباس نجس و كثيف بوده و پس از جنابت و حيض غسل انجام نمي كرد و در نمازش سستي ميكرد. اما آن زني كه كر و لال بود از راه زنا بچه دار ميشد و به شوهرش نسبت مي داد. آن زني كه صورت و بدنش را با قيچي جدا مي كردند ، خود را بر مردان عرضه ميكرد. اما آن زني كه صورت و بدنش مي سوخت ، در حالي كه روده هايش را مي خورد براي اينكه واسطه عمل منافي عفت بود. آن زني كه سرش سر خوك و بدنش بدن الاغ بود سخن چين و دروغگو بود. آن زني كه بصورت سگ بود به خاطر آنكه در دنيا آوازه خوان و حسود بود. آنگاه رسول خدا (ص) فرمود : واي بر زني كه شوهرش را ناراحت كند ، و سعادتمند آن زني است كه شوهرش از او راضي باشد. داستانهاي بحار الانوار، ج 5، ص 69 موفق و پيروز باشيد




برچسب ها :

روش کنترل شهوت

تحت فشار شديد غريزه جنسي هستم چگونه شهوت را کنترل کنم؟

روش کنترل غريزه جنسي
حکمت غريزه جنسي در بشر
استمرار و بقاي موجودات زنده برخوردار از حکمت و فلسفه اي است که در اصل وجود آنان بوده است و آفريدگار جهان آن را از دو راه عملي مي کند:
1ـ از طريق تغذيه و رساندن مواد لازم به بدن براي جايگزيني آنچه از آن به تحليل مي رود.
2ـ از راه لقاح.
اولي موجب بقاي ذات و خود موجود است و ديگري وسيله استمرار نوع در بستر زمان است.
در اين ميان، حيوانات اصولاً توجهي به ضرورت بقا ندارند و تنها بر اساس غريزه عمل مي کنند و انسانها هم ممکن است بر اثر غفلت و يا نداشتن انگيزه ماندن، در پي عملي شدن عامل بقاي خود نباشند و اين اهمال کاري، قطعا به انقراض نسل آنها خواهد انجاميد.
بدين جهت خداوند حکيم و مهربان، ميل به تغذيه و جنس مخالف را در وجود آنان قرار داد، تا اينکه آنها از خوردن و آشاميدن و لقاح، احساس لذت کرده و به انگيزه ارضاي اين خواست طبيعي خود، نسبت به اين دو عمل اقدام کنند و به موجب آن همواره در صدد اجراي عامل استمرار وجود خويش باشند.
2ـ نيرومندي غريزه جنسي
قدرت و قوّت بسيار غريزه جنسي و ميل به خوردن و آشاميدن در بشر و تأثير فراوان و غير قابل انکار آن در چرخه زندگي او و نقش بنيادي و بسيار قوي آن در شکل دهي به شخصيت و رفتار و افکار او و سمت و سوي بخشي به تحرکات فردي و اجتماعي او قابل انکار نيست. و بدين جهت و بر همين مبنا دو مکتب «فرويديسم» و «مارکسيسم» در عرصه حيات فکري بشري پديد آمد، و هر يک از دو مکتب با بزرگ کردن بيش از حد هر کدام از آن دو خواسته طبيعي و اصالت دادن به آن، همان را پايه و اساس شخصيت و حيات بشري قرار داده و ساير نيازها و اميال او را بازتاب و برآيندي براي آن به شمار آورد.
در اين ميان غريزه جنسي از قدرت و نيروي فزونتري برخوردار است و حکمت آن هم شايد به جهت وجود زحمات و رنجهايي باشد که بر اثر اين غريزه براي مرد و به ويژه زن، در بارداري و تربيت و تأمين فرزند پيش مي آيد.
3ـ خطرات شهوت گرايي
ميل به لقاح که در اصل آفرينش به جهت تأمين بقاي موجودات زنده، در نهاد آنها به وديعت سپرده شد، آنگاه که در اختيار بشر قرار گرفت، با سوء استفاده از آن، در جهت هلاکت و تباهي او نيز به کار رفت.
اين غريزه، اگر رها شود، همچون موريانه که بي رحمانه بر درختان تناور هجوم مي آورد و از درون آن را پوک و تهي مي سازد، جسم و جان آدمي را به تحليل برده و رفته رفته به ويراني و سقوط مي کشاند.
اين غريزه چنانچه در اختيار هوا و هوس بشر قرار گيرد، بلايي که بر مغز و اعصاب و قواي جسمي و رواني او وارد مي کند به گفته يکي از عالمان سترگ اخلاق و تربيت همچون کارگزار ستمگري است که رييس حکومت او را، مطلق العنان بر جان و مال مردم مسلط کند و او به تدريج تمامي اموال آنان را به زور از صاحبانش گرفته و به مصرف خود رساند و آنها را در بدبختي و دريوزگي رها سازد. ولي اگر تحت فرمان عقل و خرد باشد و مطيع آن گردد، بسان کارگزار عادلي است که ماليات را عادلانه از مردم مي گيرد و ساير اموال آنان را براي خود آنها باقي مي گذارد و در نتيجه هم دستگاه حکومت اداره مي گردد و خدمات آن متوقف نمي شود و هم مردم به زندگي عادي خود ادامه مي دهند و بدين سان نه تنها غريزه جنسي با وجود سلطه عقل بر آن، اشباع خواهد شد بلکه ساير قواي بدن نيز سالم مانده و با نشاط به وظايف مربوط به خود خواهند پرداخت.(1)
شهوت جنسي، غريزه اي بسيار مقتدر و بي رحم است که اگر با بي بند و باري پيروي شود، تمام قواي انساني را مقهور خويش مي سازد. نيروي جسماني و مغز و اعصاب را به سرعت رو به تضعيف مي برد، ذهن را مسموم،
انديشه را مغشوش و قدرت تصميم گيري و اراده بشري را تباه مي کند.
پيروي بي بند و بار از اين غريزه، همت آدمي را پست، فکر را نزديک نگر و محدود و شخص را در مواجهه با مشکلات حيات و فراز و نشيبهاي آن، ناتوان و عليل مي کند و قلب را که مي تواند حرم خداوند و جايگاه او گردد، به لانه شيطان و جولانگاه ابليس تبديل مي سازد.
سخن گرانبهايي از رسول اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «پس از خود از سه چيز بر امت خود نگرانم: گمراهي و انحراف پس از معرفت و هدايت؛ حوادث و وقايع گمراه کننده و شکمبارگي و شهوتراني.»(2)
خطر تهاجم فرهنگي و تجاوز به مرزهاي اعتقادي و معنوي ما کمتر از حمله به مرزها و حدود جغرافيايي نيست، که به مراتب از آن حساس تر و مصيبت بارتر است. مقابله با متوليان و لشکريان تهاجم فکري، همچون مبارزه با متجاوزان ارضي، ضرورت قاطع دارد، استقامت و صبر مي خواهد، قرباني و شهادت لازم دارد، سلاح و مهمات و نقشه و تدبير مي طلبد.
سلاح اين ميدان، اسلحه گرم و سرد نيست، حربه آن، دانش و بصيرت و تقواست که مسلح شدن به آن، جز با روي گرداني از شهوت پرستي و بي بند و باري ميسر نيست.
4ـ راه حل اصلي بحران
تعبير از غريزه جنسي و آثار آن بر شخصيت جوانان، به «بحران» قلم پردازي و يا بزرگ نمايي نيست، بلکه حقيقتي است روشن، براي همه کساني که شخصيت جوان را به خوبي مي شناسند و يا خود جوانند و يا دست کم دوران جواني خود را کم و بيش به ياد دارند.
ابتدا گفتيم حکمت از غريزه جنسي استمرار و بقاي نوع بشر است و لذا سالم ترين، بايسته ترين و مطلوب ترين نوع مواجهه با آن و بهترين راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح بموقع و در وقت نياز ـ بي آنکه به ديري يا زودي آن فکر کند ـ به مقبول ترين و کامل ترين صورت خود به نيازمندي خويش پاسخ مثبت مي دهد و پيش از آنکه به عواقب و پي آمدهاي آزاردهنده و فشارهاي غريزه به دنبال آن عقده هاي رواني دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژي انباشته آن از وجودش سرازير شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبيعي و مشروع ـ بي اضطراب و نگراني ـ فرو نشانده است. و اين نخستين توصيه دين در اين مورد است.
رسول اکرم(ص) مي فرمايند: «يا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فليتزوّج ...؛
اي جمعيت جوانان هر کس از شما توانايي ازدواج دارد ازدواج کند ...».(3)
از حضرت صادق(ع) روايت شده است که فرمودند: «جاء رجل إلي أبي عليه السلام فقال له: هل لک من زوجة؟ قال: لا، فقال أبي: ما احبّ أنّ لي الدّنيا و ما فيها و انّي بتّ ليلة و ليست لي زوجة. ثم قال: الرّکعتان يصلّيهما رجل متزوّج افضل من رجل أعزب يقوم ليله و يصوم نهاره. ثمّ أعطاه أبي سبعة دنانير ثمّ قال: تزوّج بهذه. ثمّ قال أبي: قال رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله: اتخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم؛
مردي به محضر پدرم ـ که درود خدا بر او باد ـ رسيد، آن حضرت به او فرمود: آيا همسري داري؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنيا و آنچه در آن است از آنِ من باشد در حالي که يک شب را بي همسر، سر به بالين گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زن دار بجاي آورد بهتر است ازمرد بي همسري که شبش را به نماز قيام کند و روزش را با روزه تمام کند. آنگاه پدرم هفت دينار داد و گفت: با اين پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: براي خود تشکيل خانواده دهيد که براي روزي شما بهتر و مفيدتر است.»(4)
روايات در اين باره فراوان است که به همين دو نمونه بسنده مي کنيم.
5ـ کنترل
اگر براي کسي به هر دليلي امکان ازدواج نباشد، چنين شخصي تحت هيچ عنوان مجاز نيست روي به گناه آورد زيرا خطر گناه و آلوده دامني بسيار فراتر از فشارها و رنجهاي عزوبت و بي همسري است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب مي شود. و لذا چنين کسي يا بايد خود را کنترل کند و دست به گناه نيالايد و يا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد.
قرآن کريم مي فرمايد: «و لستعفف الّذين لا يجدون نکاحا؛
و بايد آن کساني که ازدواج برايشان مقدور نيست عفّت بورزند.»(5)
کنترل اين غريزه به دو صورت ممکن است تحقق پذيرد، 1ـ کنترل منفي. 2ـ کنترل مثبت.
5ـ1ـ کنترل منفي
غالبا وقتي سخن از کنترل غريزه جنسي به ميان مي آيد، توجه اشخاص به سمت و سوي نوع منفي آن جلب مي شود. و آن اين است که کسي با وجود تحريکات مختلف و مواجهه با عوامل انگيزش اين غريزه، بخواهد با ميل تحريک شده اش مبارزه و مقابله کند و به سوي ارتکاب جرم نرود، چنين کاري گرچه قطعا بهتر از آلايش دامن و عمل به جرم است، ولي پيامدهاي سوء و مخرب آن بر کسي پوشيده نيست. اين کار هم به غايت دشوار است و هم زيانبار، و بدين جهت هرگاه شخصي به کنترل غريزه سفارش مي شود، با چنين برداشتي از آن، و تصور دشواري و زيانباري آن، از پذيرفتن چنين توصيه هايي سر باز مي زند.
5ـ2ـ کنترل مثبت
غريزه جنسي اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب ترين راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است. و آن پرهيز از صحنه ها و کارهايي است که به تحريک اين غريزه مي انجامد.
اين نوع از کنترل، که در حقيقت جنبه پيشگيري دارد هم راحت است و هم بي زيان و بلکه مفيد.
راحت است، زيرا در اين صورت همچون وسيله نقليه اي است با سرعت معمولي و قانوني، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چنداني ندارد، بر خلاف ماشيني که با سرعتي بسيار فراتر از حد شناخته شده و بايسته خود سير مي کند. که چه بسا به کلي اختيار آن از دست صاحبش بيرون رفته و مصيبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زيان و رنج و زحمت و اضطراب براي وسيله و صاحب آن به همراه دارد.
و بي زيان است، زيرا با اين حال کنترل غريزه فشاري بر جسم و روان تحميل نمي کند تا به آن صدمه اي وارد شود.
و مفيد است چون موجب مي شود مغز و اعصاب و قواي بدن در حالت عادي به سر برند و تعادل رواني شخص محفوظ بماند و انرژي و سرمايه هاي جسمي و روحي او بيهوده مصرف نشوند.
پيش از اين نيز از قرآن کريم نقل کرديم که بايد کساني که قدرت و وضعيت مساعد براي ازدواج ندارند عفت پيشه کنند و عفت در اين آيه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصي
منافي با آن را دارد، ولي با تأمل بيشتر معلوم مي شود که آيه کريمه معنايي عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است. و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمي شمريم:
1ـ پرهيز از فکر و ترسيم صحنه هاي محرک در ذهن و خيال.
عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) نقل مي کند که حضرت(ع) فرمود:
«انّ عيسي قال للحواريين: ... انّ موسي امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد في بيت مزوّق فأفسد التزاويقَ الدّخان و ان لم يخرق البيت؛(6)
عيسي به اصحاب خود گفت: ... موسي به شما دستور داد که زنا نکنيد و من به شما دستور مي دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانيد تا چه رسد به اينکه زنا کنيد زيرا کسي که خيال زنا کند مانند کسي است که در خانه اي نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنين کاري
گرچه خانه را نمي سوزاند ولي زينت و صفاي آن را مکدّر کرده و فاسد مي کند.»
2ـ دوري از نگاههاي مسموم و مناظر تحريک آميز.
قرآن کريم در دو آيه متوالي دستور به اغماض و نگهداري چشم از نگاه حرام و هوس آلود داده است. در آيه اول مي فرمايد: «قل للمؤمنين يغضّوا من أبصارهم و يحفظوا فروجهم ...؛
به مؤمنان بگو ديدشان ـ را از نامحرمان ـ فرو نشانند و نهانگاههاي خود را ـ از وقوع در حرام ـ نگه دارند. و در آيه بعدي مي فرمايد: «و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و يحفظن فروجهنّ ...؛
به زنان مؤمن بگو ـ چشمهايشان را فرو گيرند و نهانگاههاي خويش را محافظت کنند.»(7)
جالب اين است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم مي دهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) مي فرمايند: «النّظرة سهم مسموم من سهام ابليس فمن ترکها خوفا من اللّه اعطاه اللّه ايمانا يجد حلاوته في قلبه؛
نگاه هوس آلود ـ تيري است مسموم از تيرهاي شيطان. هر کس آن را به جهت خوف الهي ترک کند، خداوند ايماني به او مي بخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس مي کند.»(8)
3ـ گوش ندادن به آوازها و موسيقيهاي تحريک کننده و مبتذل.
در حديثي از حضرت صادق(ع) آمده است: «إنّ رجلا سأله عن سماع الغناء، فنهي عنه و تلا قول اللّه عزّ و جلّ: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً» و قال يسأل السّمع عمّا سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر؛
مردي از آن حضرت در باره شنيدن آواز محرک پرسيد. حضرت از آن نهي کرده و اين آيه را خواندند: «به يقين گوش و چشم و دل هر يک مورد سؤال خواهند بود»(9) و فرمود: گوش از آنچه شنيده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه ديده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد.»(10)
4ـ اجتناب شديد از گفتگوهاي دوستانه و نشستهاي غفلت زا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحريک آميز.
از حضرت امام باقر(ع) اين گونه روايت شده است: «من اصغي إلي ناطق فقد عبده، فإن کان النّاطق يؤذي عن اللّه عزّ و جلّ فقد عبد اللّه و ان کان يؤذي عن الشّيطان فقد عبد الشيطان؛
هر کس به سخن گوينده اي گوش فرا دهد او را بندگي کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگويد شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شيطان و سخنان شيطاني بر زبانش جاري کند قطعا بندگي شيطان کرده است.»(11)
5ـ اعتدال در خوردن. بي ترديد پرخوري و بي نظمي در خوردن در ذخيره سازي و انباشتن موادي که نيازمند تفريغ باشد مؤثر است، ولي در صورت اعتدال و کم خوري سهم ناچيزي از آن صرف تهيه آن مواد مي شود.
در حديثي که قبلاً از پيامبر گرامي(ص) نقل کرديم، آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغيب مي کنند مي فرمايند: «و من لم يستطع فليصم، فإنّ الصّوم به وِجاء؛
هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگيرد يقينا روزه نيروي غريزه او را تضعيف مي کند.»(12)
6ـ اشتغال، ورزش و سرگرميهاي مفيد. زيرا با وجود فراغت، هم مواد غذايي در تقويت غريزه به مصرف مي رسد و هم فکر و خيال مصروف چاره سازي در تفريغ آن مي شود. و لذا در روايات بر اشتغال و کار و پرهيز از فراغت تأکيد بسيار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حديث پردامنه «مفضّل» مي فرمايند: «... و هکذا الانسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الي ما يعظم ضرره عليه و علي من قرب منه ...؛
و همين گونه انسان اگر بي کار و فارغ باشد، به بيهودگي و سرمستي دچار مي شود و بر اثر آن به مسايلي مبتلا مي شود که زيان آن هم بر خود و هم بر نزديکان او سنگيني خواهد کرد ...»(13)
7ـ تلاوت قرآن. بي شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامين آن، خود شفاي هر دردي است که به سرعت کار هر پريشاني را رو به سامان مي برد و زخمهاي پنهان را التيام مي دهد، و همتها را تا آسمانها بالا مي برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حيوانات را نجات مي بخشد.
امير مؤمنان(ع) مي فرمايند: «و تعلّموا القرآن فانه ربيع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فأنّه انفع القصص ...؛
چند توصيه ديگر
1. هيچ گناهي را كوچك نشماريد.
2. در ابتداي روز با خداي متعال شرط كنيد كه گناه نكنيد.
3. در طول روز مراقب اعمال و رفتار خود باشيد.
4. در پايان روز از خويش حساب بكشيد. اگر از عملكرد خويش راضي بوديد، خداي را شكر گوييد و در صورتي كه راضي نبوديد، بر خويش سخت بگيريد.
5. خود را همواره در محضر خداي بزرگ ببينيد، او بر شراشر وجود شما اشراف دارد و از ظاهر و باطن شما آگاه است.
6. با دعا و نيايش از خداوند متعال استعانت و استمداد بجوييد، زيرا كه خود فرمود: اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود هيچ كدام به فضيلت و تزكيه روي نمي آورديد.
7. اعمال و عادات نيكو را جايگزين رفتار ناپسند نماييد; مانند شركت دائمي در نماز جماعت، نماز شب، زيارت اهل قبور و دعا. قرآن كريم مي فرمايد: خوبي ها سرانجام ميدان را بر بدي ها تنگ خواهد كرد و آنها را از بين خواهد برد.
8. مطالعه پيرامون زندگي پارسايان و زاهدان و مطالعه كتب اخلاقي را فراموش نكنيد.
كتب زير سفارش مى‏شود:
1- نردبان آسمان (دروس اخلاق حضرت آيت الله بهاءالدينى)، تدوين و ويرايش: اكبر اسدى
2- سلوك معنوى، تدوين و ويرايش: آقاى اكبر اسدى
3- خودشناسى براى خودسازى، محمد تقى مصباح يزدى
معناى مطالعه اين كتب عمل كردن به آن از آغاز تا پايان نيست بلكه براى عمل به دستورالعمل‏هاى اخلاقى ترتيبى لازم است كه بايد با علماى بزرگ اخلاق يا همين نهاد نمايندگى مشورت شود.




برچسب ها :

چرا خدا شهوت را آفريد؟

چرا خداوند شهوت را در انسان قرار داد و چرا حالا كه آن را قرار داده است نمي توانيم آن را اعمال كنيم؟
 
 

در پاسخ به مطالب ذيل توجه كنيد :


1-همه نيروها و نيازهايي كه از طرف خداوند به طور طبيعي در وجود انسان قرار داده به جا و مثبت و مطلوب است و فقدان هر كدام زندگي انسان را دچار اختلال و مشكلات فراواني مي سازد .
2- شهوت جنسي براي تداوم نسل انسان و قوام بخشيدن و استمرارحيات انسان لازم و ضروري است و بدون آن حيات بشري و اجتماع انساني بقا و دوامي ندارد . اين نيرو اگر در جا و محل مناسب خود و در حوزه دستورات دين و شرع به كار گرفته شود مفيد و آرامبخش و لذت افرين است و اگر از كنترل خارج گردد و از به طور نامشروع و غلط استفاده شود موجب ناهنجاري هاي رواني و روحي فراوان فردي و اجتماعي و فرهنگي و عامل كيفر و عذاب اخروي است .
3- نيروي شهوت و گرايش جنسي از امور و گرايشات طبيعي در وجود بشر است، كه اصطلاحاً «غريزه جنسي» ناميده مي‌شود. اما برخي از دانشمندان به كاربردن «غريزه» را در مورد انسان نادرست مي‌داند زيرا غريزه شامل ويژگي‌هايي است كه در مورد انسان صادق نيستند. رفتارهاي غريزي رفتارهاي ارثي و خودكار هستند كه يادگيري در آن تاثير ندارد و تحت تاثير ژن‌ها بروز مي‌كنند، اين رفتارها تغيير ناپذيراند و در تمام افراد يك نوع يكسان بروز مي‌كنند.
به طور مثال تمام افراد يك نوع پرنده در زمان خاص و به شكل خاص رفتاري را انجام مي‌دهند مثلا لانه سازي مي‌كنند كه يادگيري در آن تاثير ندارد. اما گرايش جنسي در انسان يك ميل انگيزشي است كه يادگيري در آن نقش دارد، تحت تاثير نگرش‌ها، پيش‌بيني‌ها و انتظارات شخص است، باورها، تصورات، فرهنگ و جامعه در آن اثر دارد پس نمي‌توان آن را غريزي دانست بلكه يك گرايش انگيزشي است1.
2- اسلام بسيار به مسأله ازدواج اهميت داده و راه‌ قانوني براي برطرف كردن نياز جنسي در اختيار بشر قرار داده است و مردم را به رفتن از اين راه سفارش نموده، و عزلت گزيني و سركوب كامل غريزه جنسي را محكوم كرده است.
دليل اين امر هم تا حدودي روشن است زيرا علاوه بر اينكه بقاي نسل بشر بر ازدواج مبتني است، ترك كامل اعمال جنسي بيماري‌هاي روحي و رواني را در پي دارد و به افسردگي و دلسردي انسان در زندگي منجر مي‌شود2.
4- آن چه از نظر اسلام مهم است كنترل رفتارهاي جنسي خارج از چارچوب ازدواج است . ما معمولا در مورد همه رفتارهاي جنسي كه خارج از چارچوب ازدواج صورت مي‌گيرد، يك عنوان كلي به كار مي‌بريم كه بر گرفته از شرع است و آن «شهوت گرايي» است. هر چند اصطلاح شهوت دو معناي عام و خاص دارد3. شهوت به معناي عام به هر نوع تمايل گفته مي‌شود ولي شهوت به معناي خاص به تمايل جنسي گفته مي‌شود. اضافه كردن پسوند «گرايي» به شهوت نشان دهنده تمايل زياد انسان به اين نياز است.
4- «شهوت‌گرايي» يعني انجام رفتارهاي جنسي خارج از چارچوب ازدواج شرعي و عرفي، پيامدها و اثرات منفي زيادي دارد كه در زير به بيان برخي از آنها مي‌پردازيم:
الف- كاهش عقل
شهوت گرايي عقل انسان را كم مي‌كند، در حاليكه تمايز انسان از حيوانات به عقل اوست. دنياي امروز را نيز جهان حاكميت عقل خوانده‌اند. بنابر اين اگر شهوت‌گرايي و رفتارهاي جنسي عقل انسان را ضعيف كند خسارت بزرگي به او مي‌زند. در اينجا دو سئوال مطرح مي‌شود:
1ـ چه كسي گفته شهوت عقل انسان را كم مي‌كند؟
2ـ چگونه شهوت‌گرايي عقل انسان را كم مي‌كند؟ چه اتفاق مي‌افتد كه با پيروي از غريزه جنسي عقل انسان كم مي‌شود؟
پاسخ به سئوال اول را در قالب سخنان بزرگان دين مي‌توان جستجو كرد. بي‌ترديد سخنان بزرگان دين براي خوانندگان اين مقاله كه ديندار هستند قانع كننده است. روايات متعددي نشان ‌مي‌دهند كه شهوت‌گرايي باعث كمبود عقل يا ضعف عقل انسان مي‌گردد.
حضرت علي (ع) در باره مذمت فرد شهوت ران فرمود:
«قد خرقت الشهوات عقله و أماتت قلبه و ولهت عليها نفسه4»
شهوت‌ها پرده عقل او را پاره كرده و دل او را ميرانده است روانش سرگردان و متحير گشته است. «من لم يملك شهوته لم يملك عقله5»
كسي‌كه نتواند شهوت خود را مهار كند و مالك آن گردد، كنترل خود بر عقل خويش را نيز از دست خواهد داد. از ديدگاه امام علي‌(ع) عقل و شهوت در مقابل هم قرار دارند و متضاد هستند بنابراين با تسلط شهوت بر وجود انسان عقل او ضعيف خواهد گشت و همچنين با نيرو گرفتن عقل در انسان شهوت در او رو به ضعف و كاهش خواهد گذاشت:
«العقل و الشهوة ضدان و مؤيد العقل العلم و مزين الشهوة الهوي و النفس متنازعة بينهما فايهما قهر كانت في جانبه6»
يعني عقل و شهوت ضد هم هستند علم پشتيبان عقل و هوس حمايت‌گر شهوت است و نفس در حالت كشمكش بين انتخاب عقل و شهوت است هر كدام از شهوت و عقل غلبه كند روان انسان نيز در آن سو قرار خواهد گرفت يعني به سمت خواسته‌هاي يكي از آنها حركت خواهد كرد. در ادامه همين سخن مي‌گويد:
«ذهاب العقل بين الهوي و الشهوة7» از بين رفتن عقل در اثر هوس‌راني و شهوت‌گرايي رخ مي‌دهد.
علماي اخلاق اسلامي نيز به اين واقعيت اشاره كرده‌اند؛ ملا احمد نراقي (ره) مي‌فرمايد: «عقل كه كارفرماي مملكت بدن است به واسطه شهوت مقهور و منكوب مي‌گردد8» امام خميني (ره) به عنوان يك عالم اخلاق، حكيم و عارف نيز به اين واقعيت اشاره كرده است: «كدورت و ظلمت هواي نفس تمام انوار عقل و ايمان را خاموش كند9» گرچه امام خميني در اين كلام تعبير هواي نفس را به كار برده است ولي شهوت‌گرايي نيز نوعي از پيروي هواي نفس است.
تا اينجا به سئوال اول پاسخ داده‌‌ايم كه چه كس يا كساني گفته كه شهوت‌راني يا پيروي زياد از غريزه جنسي عقل را كاهش مي‌دهد.
اما پاسخ به سئوال دوم كه چگونه شهوت گرايي عقل را ضعيف مي‌كند؟
منظور از ضعيف شدن عقل نمي‌تواند معاني زير باشد:
ـ «هركس شهوت راني كرد، عقلش ضعيف شود مثلا خل يا ديوانه مي‌شود». اين معنا نمي‌تواند منظور باشد زيرا خيلي از افراد شهوت ران خيلي هم با هوش و زرنگ هستند.
ـ «هركس پيرو شهوت شد، ديگر نمي‌تواند طرح و نقشه بريزد». اين معنا نيز نمي‌تواند مورد نظر باشد زيرا بسياري از افراد پيرو شهوت خيلي طرح‌ها و نقشه‌هاي پيچيده براي به دست آوردن لذت جنسي مي‌كشند و پياده مي‌كنند.
ـ «هر كس شهوت راني كرد نمي‌تواند مسائل عقلي را حل كند مثلا نمي‌تواند مسأله‌هاي رياضي را حل كند» اين معنا نيز نمي‌تواند منظور باشد زيرا دانشجويان علوم رياضي و عقلي مبتلا به شهوت‌راني، مسائل نظري و عقلي خود را نيز خوب حل مي‌كنند.
همچنين اگر كسي به غريزه جنسي رو آورد اينگونه نيست كه ديگر ذهنش نتواند مطالب را به خاطر بسپارد. اين هم نمي‌تواند منظور باشد.
پس منظور از ضعف عقل كه شهوت باعث آن مي‌شود چيست؟
براي اينكه بفهميم چگونه شهوت‌راني عقل را ضعيف مي‌كند، نخست بدانيم منظور از عقل در آموزه‌هاي ديني چيست سپس ضعف و ناتواني آن را درك كنيم.
معناي اول كاهش عقل
در حديثي از ابي عبد الله (ع) آمده است كه فرمود:
« قال قلت له ماالعقل قال ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان، قال قلت فالذي كان في معاويه فقال تلك النكراء تلك الشيطنه و هي شبيهه بالعقل و ليست بالعقل10»
عقل آن است كه خداوند در سايه آن عبادت شده و بهشت به وسيله آن كسب شود، راوي مي‌گويد پس آنچه كه در اختيار معاويه بود چيست؟ امام مي‌فرمايد «نكراء» است يعني بدل عقل است يعني در واقع شيطنت و در ظاهر شبيه به عقل است ولي در واقع عقل نيست. شهوت راني، عقل از سنخ عقل معاويه را ضعيف نمي‌كند اگر مي‌كرد مال معاويه هم ضعيف مي‌شد.
پس در واقع آنچيزي را كه شهوت راني ضعيف مي‌كند يك نيروي تفكر منطقي است كه انسان را به سعادت نزديك مي‌كند. افرادي كه خداوند را پرستش مي‌كنند اينگونه عقل دارند كه با خود مي‌انديشند كه اين جهان بسيار پيچيده و پر رمز و راز حتما سازنده و خالقي دارد، و گرنه ممكن نبود ساختمان گياهان، جانداران، حيوانات و انسان اين قدر با سازماندهي پيچيده ساخته شود به طوري كه تنها در مغز انسان بيست و پنج ميليارد سلول مغزي براي انجام كارهاي مختلف وجود دارد11 و يگ گياه براي رشد خود به آب، خاك، هوا (اكسيژن)و نور خورشيد نياز دارد كه اين امر نظم و سازماندهي بين عناصر مختلف در زمين را نياز دارد و اين نشان دهنده خالق مقتدر واحد است. چنين سازنده قابل تقدير و ستايش است. زيرا اگر انساني يك دستگاه الكتريكي خيلي پيچيده بسازد چگونه ما همه از او تعريف و تمجيد مي‌كنيم و حرف او به سر زبان‌ها مي‌افتد. خداوندي كه ميلياردها دستگاه پيچيده ساخته است چرا او را تعريف نكنيم از او تمجيد نكنيم. تعريف و تمجيد از او همان عبادت و ستايش پروردگار است.
فردي كه به شهوت راني مي‌پردازد چنين طرز تفكري در او ضعيف مي‌شود و اين به معناي ضعف عقل معنوي اوست. زيرا چنين فردي مدام به اين مي‌انديشد كه انرژي جنسي‌اش را چگونه تخليه كند، چگونه و از چه طريقي به جنس مخالف مورد نظر خويش دست يابد و غريزه جنسي خود را چگونه ارضاء كند. در واقع ضعيف شدن عقل به اين معناست كه فرد شهوت‌ران فكر و ذكرش به دنبال شهوت مي‌رود. به مرور زمان تصورات، خيالپردازي‌ها، داستان‌ها، صحبت‌ها، رفتار و نگاهش به مسايل جنسي منحصر مي‌شود و نيروي عقلش از فعاليت اصلي خود باز مي‌ماند.
معناي دوم كاهش عقل
عقل در منابع اسلامي به عنوان تشخيص دهنده خوبي وبدي (حسن و قبح) نيز مطرح شده است. فرد عاقل خوب و بد را تشخيص مي‌دهد. خوب يعني چيزي كه مصلحت و سعادت آينده دور و نزديك فرد را تامين كند، بد يعني چيزي كه به مصالح آينده زندگي فرد ضرر وارد سازد. اين قانون كلي عقلي است. اما در مقام عمل هر فرد در موقعيت‌هاي مختلف زندگي بايد خودش با عقل خودش تشخيص دهد كه چه كار مصلحت آينده او را تامين مي‌كند و چه كاري به سعادت او در آينده ضرر مي‌زند.
فرد شهوت‌ران چنين قوه تشخيص را از دست مي‌دهد. زيرا عقل كه ابزار تشخيص است آزاد نيست و نمي‌تواند آزادانه فعاليت كند. بلكه اسير است فرمانش در اختيار شهوت قرار گرفته است. بنابراين به كاري رو مي‌آورد كه بيشتر شهوت‌ و نياز جنسي را بر آورده سازد. ذهني كه درگير شهوت باشد به جاي پرداختن به هدف زندگي و برنامه‌هاي مفيد زندگي خود، بيشتر در صدد ارضاي اين گرايش است. لذا خوبي‌ها و بدي‌ها از نظر او مخلوط مي‌شود. در جايي كه ديگران به همسر پاك و عفيف تمايل دارد، او به افراد بي‌باك و آلوده تمايل پيدا مي‌كند. به جاي اينكه افراد درست كار و پاك دامن را دوست باشد، به افراد آلوده و منحرف جنسي علاقه پيدا مي‌كند. اينها نشانه‌هاي از نداشتن قوه تشخيص خوب و بد است. و اين همان ضعف و كاهش عقل است.
ب- ضعف اراده
شهوت راني اراده انسان را ضعيف مي‌كند. براي فهم اين مطلب، نخست بايد بدانيم اراده چيست. منظور از اراده در اينجا به معناي تصميم و عزم است12 بنابراين انسان با اراده كسي است كه با سنجش جوانب كار و بررسي نقاط مثبت و منفي يك عمل تصميم مي‌گيرد كه آن را انجام دهد و در راه انجام آن هيچ چيزي مانعي او نمي‌شود. ولي انساني كه اراده ضعيف دارد امروز تصميم مي‌گيرد كه فردا فلان كار را انجام دهد ولي وقتي زمان عمل مي‌رسد سستي دامنگير او شده به بهانه‌هاي مختلف از انجام آن سر باز مي‌زند. دانشمندان در تعريف اراده مي‌گويند: «اراده عبارت است از قدرت و قوه دروني كه انسان مختاري را به كار معيني وادار مي‌كند لذا اعمال ارادي آن دسته اعمال هستند كه پس از تامل و تفكر براي غرض معين و معلومي به اختيار از انسان صادر مي‌شود13».
با توجه به اين بيان اراده براي انسان خيلي مهم است. امام خميني از اساتيد خود اين مسأله را بيان مي‌كند كه انسانيت انسان به اراده اوست و هر كس به هر درجه‌اي كه از اراده برخوردار باشد، به همان ميزان انسان است: «بعضي از مشايخ ما مي‌گويند: عزم جوهره انسانيت است و ميزان امتياز انسان است و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم است14».
شهوت گرايي اراده را از انسان سلب مي‌كند و فرد شهوت‌گرا آن جديت و تصميم در انجام كارها را از دست مي‌دهد، كارهايش به تاخير مي‌افتد، همواره با مقداري زيادي از كارهاي عقب افتاده سر و كار دارد، بارها تصميم مي‌گيرد كه كارهايي بخصوصي را انجام دهد ولي در موقع عمل از نظر روحي و رواني حال و توان ندارد كه آن را انجام دهد. لذا فرصت‌هاي زيادي را در زندگي از دست مي‌دهد. در زندگي موفق نيست. بي‌حال و بي‌انرژي است. اميرالمؤمنين (ع) مي‌فرمايد:
«من قوي هواه ضعف عزمه15»
هركس هوا و هوسش (شهوت) زياد شد اراده و عزمش ضعيف مي‌شود. در جاي ديگر مي‌فرمايد:
«ما رفع امرءا كهمته، و لا وضعه كشهوته16»
هيچ چيزي به اندازه همت و اراده فرد او را بالا نمي‌برد و هيچ چيزي مانند شهوت كسي را زمين نمي‌زند. پس شهوت بر خلاف همت و اراده در فرد عمل مي‌كند. امام خميني نيز به اين واقعيت اشاره دارد: «جرئت بر معاصي كم كم انسان را بي‌عزم مي‌كند و اين جوهر شريف را از انسان مي‌ربايد، گوش كردن به تغنيات سلب اراده و عزم از انسان كند17».
ج- مشكلات روحي و رواني
فردي كه شهوت گراست ممكن است در ابتداي كار از نظر رواني سالم باشد ولي مدتي كه در پي ارضاي غريزه جنسي افتاد، هم و غمش ارضاي اين غريزه شد، مشكلات روحي و رواني پيدا مي‌كند. اصولا از آنجا كه انرژي جنسي با هورمون‌هاي مغزي انسان سر و كار دارد تا جايي كه برخي فيزيولوژيست‌ها (اشميت) برخي از هورمون‌ها را اساس رفتار جنسي انسان مي‌داند18
از سوي ديگر بسياري از غدد درون ريز رابطه تنگاتنگ با اعصاب و روان انسان دارد مثلا هيپوتالاموس و هيپوفيز به عنوان دو بخش كليدي از مغز انسان را مي‌توان مهمترين غدد درون ريز بدن دانست19 بنابراين اختلال در كنش و عملكرد هورمون‌ها مي‌تواند اعصاب و روان فرد را تحت تاثير قرار داده و باعث اختلال در آنها گردد. پژوهش‌هاي ميداني نيز حاكي از آن است كه «افراط در توجه به غريزه جنسي نه تنها آثار سوء اجتماعي بر جاي مي‌گذارد، بلكه گذران زندگي انسان را از حالت طبيعي خارج ساخته و بر روح و جسم انسان اثري مخرب خواهد داشت20».
كساني كه شهوت‌گرا هستند، در واقع مدام به دنبال لذت هستند تا زماني كه به لذت جنسي نائل مي‌شوند ممكن است برايشان خوش بگذرد اما مشكل از آنجا ناشي مي‌شود كه انسان همواره به خواسته‌هاي جنسي دست‌رسي ندارد در اين صورت دچار شكست، ناكامي و سرخوردگي مي‌شود. آنان جامعه، قانون، علماي دين و صدها مسائل ديگر را مانع رسيدن به خواسته‌هاي جنسي خود مي‌دانند در نتيجه با همه در مي‌افتد به قانون و هنجارهاي اجتماعي و رهبران جامعه فحش و ناسازا بار مي‌كند و تداوم اين وضعيت آنان را دچار مشكل رواني مي‌كند. عقده‌اي مي‌شوند، دچار افسردگي مي‌گردند، بي‌بند و بار گشته و از مسير سلامت خارج مي‌شوند.
اين واقعيت كه شهوت‌گرايي به سلامت روان فرد آسيب مي‌زند نه تنها در پژوهش‌هاي امروزي مطرح شده است بلكه آموزه‌هاي ديني اسلام نيز به اين واقعيت اشاره دارند. امام علي (ع) مي‌فرمايد:
«قرين الشهوة مريض النفس معلول العقل‏21».
كسي كه مدام با شهوت همنشين شود و به دنبال شهوت باشد، روان بيمار و عقل مريض دارد. در جاي ديگر آن حضرت مي‌فرمايد: «من غلبت عليه شهوته لم تسلم نفسه22» كسي شهوت بر او غلبه نمايد روان سالمي ندارد. ملا احمد نراقي مي‌فرمايد: «هركه منقاد اين شهوت گردد... و بسا باشد كه دماغ او مختل و عقل او فاسد گردد23». بنابر اين رفتن در وادي تمايل جنسي و مدام به دنبال ارضاي غريزه جنسي اين اثر مخرب را بر روح و روان فرد بر جاي مي‌گذارد.
د- بيماري جسمي
يكي ديگر از پيامدهاي شهوت‌گرايي اين است كه فرد شهوت‌گرا به بيماري‌هاي جسمي مبتلا مي‌شوند اين بيماري‌ها از چند طريق به وجود مي‌آيند:
نخستين نوع بيماري‌هاي جسمي آنهايي هستند كه از طريق مقاربت‌هاي نا سالم رخ مي‌دهند. بيماري‌هاي نظير ايدز، سفليس و سوزاك. تا سال 1990 در آمريكا 139000 صد و سي و نه هزار مبتلا به ايدز شناسايي شده است تخمين زده مي‌شود كه در آمريكا تا تاريخ فوق حدود يك و نيم ميليون نفر آلوده به اين ويروس باشد. بر اساس آمار 60 در صد اين آلودگي از طريق روابط جنسي ناسالم رخ داده است24.
نوعي ديگر، بيماري‌هاي است كه از خود ارضايي ناشي مي‌شوند؛ كمبود ديد، اشكال در مشيميه چشم، ضعف بدني و سپس گرفتار شدن به بيماري‌هاي مختلف، ضعف حافظه، اختلال مغزي، لاغري، انزال زودرس، انزال ديررس، كوچك شدن بيضه‌ها، سرگيجه، تنگي نفس، خرابي اشتها، مشكل هضم، ماليخوليا (افسردگي» و گوشه گيري و... مشكلاتي است كه افراد مبتلا به خود ارضايي به آنها گرفتار مي‌شوند25.
نوع سوم بيماري‌ها از افراط در انجام عمل جنسي هر چند از طريق حلال رخ مي‌دهد. زيرا فردي كه در عمل جنسي افراط مي‌ورزد، تمام انرژي و توان جسمي خود را صرف اين كار مي‌كند و جسمش ناتوان گشته و در برابر بيماري‌هاي مختلف آسيب‌پذير مي‌گردد.
ممكن است خوانندگان اين مقاله به ذهنشان بيايد كه مشكلات فوق براي كساني است كه عمل جنسي نامشروع دارند، اما نگاه كردن به فيلم‌ها و عكس‌ها اين عواقب را در پي ندارد.!! پاسخ آنان اين است كه عكس‌ها و فيلم‌ها غريزه جنسي را در انسان فعال مي‌سازد انسان را تحريك مي‌كند و به وجد مي‌آورد و اين تحريكات روز به روز روي هم انباشته مي‌شود و نياز به ارضا پيدا مي‌كند ارضاي اين تحريكات اغلب مشكل ساز است وقتي انسان زياد تحريك مي‌شود، براي ارضاي آن يا دست به خود ارضايي مي‌زند يا دنبال جنس مخالف مي‌گردد كه خود را ارضاء كند لذا آن پيامدهاي شوم دامنگيرش مي‌شود.
ه- مشكلات خانوادگي
كساني كه قبل از ازدواج فيلم‌هاي مبتذل يا عكس‌هاي سكسي مشاهده مي‌كنند، معمولا بعد از ازدواج با همسر خود نمي‌تواند رابطه جنسي رضايت بخش داشته باشد و معمولا از همسر خود در مسائل جنسي راضي نيست26.
اين نارضايتي مي‌تواند به دو دليل رواني و معنوي باشد؛ از نظر رواني فردي كه عكس‌هاي جنس مخالف با قيافه‌هاي جذاب و شيك و متنوع مي‌بيند و زماني كه با همسر خود مي‌خواهد ارتباط جنسي بر قرار كند ناگزير و به طور ناخود آگاه مقايسه انجام مي‌دهد و مي‌بيند كه حتي برخي از ويژگي‌هايي را كه در عكس‌ها و فيلم‌هاي مختلف مشاهده كرده ندارد، خود به خود از نظر رواني دچار مشكل مي‌شود و علاقه‌اش با شريك زندگي‌اش كم مي‌شود و در ارتباط با او كمتر احساس لذت مي‌كند و آهسته آهسته دچار مشكلات خانوادگي مي‌شود.
همچنين ممكن است در اين فيلم‌ها و تصاوير كارها و حركات جنسي را مشاهده كند و از همسر خودش انتظار داشته باشد كه آن كارها را براي او انجام دهد. اما همسرش ممكن است اين انتظار را بر آورده نسازد و در نتيجه دچار مشكل شود.
از نگاه معنوي نيز گناه جنسي و ارتباطات نامشروع بر روي زندگي خانوادگي اثر نامطلوب مي‌گذارد.
و- اعتياد و وابستگي رواني
كساني كه دنبال شهوت هستند و دنبال نگاه كردن فيلم‌ها، عكس‌ها، و نگاه كردن به نامحرم يا دچار عمل جنسي با غير همسر خود هستند، در زندگي جنسي خود قانع نمي‌شوند. اين افراد مدام دنبال عكس‌هاي جديد، فيلم‌هاي تازه و افراد منحرف جنسي نو مي‌گردند. افرادي كه در سايت‌هاي اينترنت دنبال عكس و فيلم هستند هرچند ممكن است عكس و فيلم‌هاي را كه قبلا مشاهده كرده‌اند به نظرشان تحريك كننده و جالب نباشد اما مدام دنبال تازه‌ترين و جديد‌ترين آنها مي‌گردند و آدرس‌هاي جديد اينترنت را دنبال مي‌كنند، كساني كه در موبايل خود عكس و فيلم سكسي دارد مدام چشمش به تلفن‌هاي ديگران است كه از آنها عكس و فيلم تازه بگيرد و اين امر به صورت وابستگي رواني يا نوعي اعتياد جنسي در مي‌آيد كه چيزي شبيه اعتياد به مواد مخدر است. امام خميني به اين حقيقت اشاره دارد: «خواهش و تمناي نفس به جايي منتهي نشود و اشتهاي آن به آخر نرسد، اگر انسان يك قدم دنبال آن بر دارد، مجبور شود پس از آن چند قدم بر دارد27»
ز- اتلاف عمر و جواني و وقت و پول
كساني كه به شهوت‌گرايي روي مي‌آورند غير از سلامتي و خوشبختي زندگي دو چيز مهم ديگر را نيز از دست مي‌دهند يكي سرمايه عمر و ديگري سرمايه پول. افرادي كه ساعت‌ها وقت خود را در خيابان دنبال چشم‌چراني به هدر مي‌دهند در واقع از سرمايه عمر خود مايه مي‌گذارند، افرادي ساعت‌ها پاي ديدن فيلم‌هاي نا‌مشروع مي‌نشينند، و وقت‌هاي گرانبهاي خود را بيهوده تلف مي‌كنند قطعا از موفقيت و پيشرفت در زندگي باز مي‌مانند. و با اين كار انرژي رواني و تحرك و نشاط خود را نيز از دست مي‌‌دهند.
خلاصه
ارضاي غريزه جنسي از راه ازدواج مشكلات مطرح شده را در پي ندارد مگر اينكه بيش از حد افراط نمايد كه چنين چيزي به ندرت رخ مي‌دهد. اما وارد شدن در شهوات جنسي نا مشروع و گنا آلود پيامدهاي ناگوار زيادي دارد آنچه در بالا بيان شد بخشي از اين مشكلات بود و بيشتر هم جنبه مادي داشت و مربوط به زندگي فعلي و اين دنيايي ما مي‌شد اما در منابع ديني اثرات مخربي كه بر معنويت و انسانيت انسان از طريق شهوت‌هاي حرام و لجام گسيخته وارد مي‌شود زياد است. مثلا انسان شهوت‌ران با معنويت خو نمي‌گيرد، چنين فردي خوار و زليل مي‌شود، گرفتار عذاب جهنم مي‌شود. اعمال نيكش به هدر مي‌رود. به هلاكت و بدبختي مي‌افتد.
5- اكنون اين پرسش مطرح است كه براي كنترل غريزه شهوت در سنّ نوجواني يا جواني چه بايد كرد؟
بي‎ترديد يكي از نيرومندترين غرايز، نيروي شهوت و غريزه جنسي است. اين نيرو كه از ابتداي تولد به صورت نهفته در وجود آدمي به وديعه نهاده شده است. تا زمان بلوغ هم چنان دوران آرام و بي‎تحركي را پشت سر مي‎گذارد، اما به محض شروع دوران نوجواني آرام، آرام زمان بيداري و شكفتگي آن فرا مي‎رسد و رفته رفته تمامي وجود جوان را در برمي‎گيرد و بر تمامي رفتار انسان اثر مي‎گذارد. به همين دليل غريزه جنسي و نيروي شهوت فرد را با مشكلاتي مواجه مي‎سازد. اسلام تنها راه ارضاي غريزه جنسي را ازدواج مي داند چه دايم و چه موقت. و در صورت نبود شرايط ازدواج توصيه به تعديل و كنترل آن تا فراهم شدن موقعيت ازدواج مي كند.
كنترل غريزه امري ممكن و در عين حال پيچيده و دشوار است. و در روايات از آن تعبير به جهاد اكبر مي كنند. بنابراين تا فراهم شدن شرايط و موقعيت ازدواج راهكارهاي زير را جهت كنترل و تعديل غريزه جنسي خود بكار ببنديد:
1. برنامه‎ريزي براي كار مداوم:
جوان از نيروي سرشار و فوق‎العاده‎اي برخوردار است. اين نيرو اگر در زمينه‎هاي ديگر مورد استفاده قرار نگيرد و به صورت مطلوب از آن استفاده نشود، با توجه به شرايط سني جوان در قالب امور جنسي و شهواني ظاهر خواهد شد. اگر جوانان به كار(اعم از كار علمي و تحقيقاتي و غيره) مداوم عادت كنند و نيرو و توان خود را در اين زمينه به مصرف برسانند تا حدودي از انحرافات اخلاقي و شهوت و غريزة جنسي در آنان پيشگيري مي‎شود. كارهاي بدني موجب تعادل جسم و روان مي‎شود. اگر نيك بنگريم افرادي كه به كار مداوم مشغول هستند و نيرو و استعدادشان در زمينه‎هاي مثبت و سالم به كار مي‎اندازند، كمتر دچار انحرافات اخلاقي و بحران‎هاي روحي مي‎شوند. كار موجب مي‎شود نيرو و انرژي جوان قبل از آن كه به چربي‎هاي اضافي تبديل گردد و اختلالاتي در ساز و كار اندام‎هاي بدن ايجاد گردد، از طريق سوخت و ساز مفيد و سالم به مصرف برسد.
2. دوري از محيط‎ هاي آلوده و ناسالم:
يكي از علل و عوامل انحرافات جنسي و به طور كل انحرافات اخلاقي، محيط آلوده و محرك‎هاي شهواني است. محيط از طريق وارد نمودن عناصر محرك در گرايش‎هاي انحرافي، منجر به طغيان غريزه جنسي در جوان مي‎شود. مسايلي از قبيل بدحجابي، بي‎حجابي، روابط ناسالم و آزاد دختر و پسر، سريال‎هاي تلويزيوني و فيلم‎هاي خارجي و هم‎چنين استفاده نادرست از اينترنت در تحريك شهوت و غريزه جنسي جوان مؤثر است. اگر واقعاً‌ مي‎خواهيد از جواني‎تان به خوبي استفاده كنيد و در راه درست و سالم گام برداريد، سعي كنيد از محيط‎هاي آلوده و ديدن عوامل تحريك كننده، جدّاً پرهيز نماييد.
3. استفاده درست و مطلوب از اوقات فراغت:
يكي از زمينه‎هاي پيدايش انحرافات در جوانان و نوجوانان، استفاده نادرست آنها از اوقات فراغت است. اوقات فراغت طولاني و بي‎برنامه جوانان را عاصي و سرگردان مي‎كند. آنها به تدريج سرخورده و مأيوس مي‎شوند و در نتيجه به دنياي درون خويش پناه مي‎برند و در كُنج خلوت و انزوا راهي براي مشغوليت خود مي‎جويند.بنابراين براي تمام اوقات شبانه روزي خود برنامه منظمي تنظيم كنيد. و به هيچ وجه از آن تخلف نكنيد.
4. پيشگيري از روابط ناسالم:

جواناني كه روابط نامطلوب و ناسالم دارند و با افراد منحرف و بي‎بندوبار دوست و رفيق هستند، كم‎كم به انحرافات كشيده مي‎شوند و تحت تأثير امور شهواني قرار مي‎گيرند. نفوذپذيري نوجوانان از دوستان و همسالان بيش از ساير گروه‎ها است. در سنين بلوغ صحبت‎هاي آهسته و در گوشي بين نوجوانان بيشتر مي‎شود و محور اين گفتگوها، غالباً پيرامون مسايل جنسي و امور شهواني است كه به صورت مخفيانه و به دور از انظار بزرگترها طرح مي‎شود. براي پيشگيري از انحرافات اخلاقي سعي كنيد از دوستي‎هاي آلوده و مشكوك جداً‌ پرهيز نموده و با افراد سالم و مذهبي ارتباط برقرار نماييد.
5. پرورش تقوا و معنويت در وجود خويش:
همه آنچه بيان شد، به نحوي مي‎توانند در پيشگيري از انحرافات اخلاقي و طغيان شهوت و غريزه جنسي نقش داشته باشند، اما آن چه بيش از همه ضروري است و به صورت زيربنايي در شخصيت و رفتار نوجوان مؤثر است. پرورش معنويت و تقويت ايمان و تقواي الهي است. ما در عصري زندگي مي‎كنيم كه جهان به شدت در ماديات فرو رفته و يك سره غرق در جاذبه‎هاي نفساني و امور شهواني گرديده است. در شرايط كنوني،‌خلأ عظيم و هولناكي از اخلاق و معنويت پديد آمده و تمامي مشكلات انسان‎ها نيز از همين جا ناشي شده است.
اگر با تقويت ايمان و نيروي اراده، باورها و اعتقادات نوجوانان تقويت گردند، بدون شك بخشي از مشكلات آنان به ويژه در زمينه مسايل اخلاقي و شهوت و غريزه جنسي درمان مي‎شود.
اگر نوجوان از ته دل باور نمود كه تمام اعمال و رفتار او را خدا مي‎بيند و بر اساس عملكرد افراد به آنها پاداش مي‎دهد و اساساً سعادت و خوشبختي انسان به دست خودش مي‎باشد، در اين صورت احتمال اينكه مرتكب گناه نشود بسيار زياد است.
يقين داشته باشيد، تا زماني كه نيروي ايمان و تقوا در وجود انسان بارور و تقويت نگردد، هيچ ضمانتي از شهوت و انحرافات اخلاقي وجود ندارد. به خصوص در وضعيت كنوني كه عوامل تحريك كننده بسيار زياد است. بنابراين قبل از هر چيز سعي كنيد نيروي ايمان و تقوا را در وجود خويش بارور كنيد. اگر فكر و ذهن شما متوجه خدا باشد و هميشه نماز خود را اول وقت انجام دهيد، خداوند شما را ياري مي‎كند تا از هر گناهي مصون بمانيد و تحت تأثير شهوت و غريزه جنسي قرار نگيريد. خداوند در قرآن مي‎فرمايد: «ان الصلوة تنهي عن الفحشاء و المنكر»[6] به درستي كه نماز انسان را از هرگونه آلودگي و عمل زشت و گناه دور نگه مي‎دارد. نماز واقعي نه تنها والاترين عامل كنترل شهوت و دفاع در برابر هجوم انحرافات اخلاقي تلقي مي‎شود، بلكه عامل تهاجمي عليه انحرافات و شهوت‎ها نيز محسوب مي‎گردد.
6- تسهيل و تسريع در امر ازدواج:
علاوه بر آن كه نوجوان سعي در كنترل شهوت و غريزه جنسي مي‎كند، بايد براي ازدواج كه يگانه راه درست ارضاي غريزه جنسي مي‎باشد، نيز اقدام كند. از 18 سالگي به بعد شما مي‎توانيد جداً به فكر ازدواج باشيد و اگر شرايط را مساعد مي‎بينيد، از همين حالا مقدمات آن را فراهم كنيد.
اميد است با رعايت اين نكات و به خصوص توجه به تقوا و نماز بتوانيد غريزه جنسي و حس شهوت را در خويش كنترل و مهار نماييد و زماني كه فرصت مناسب براي ازدواج فراهم گرديد، به ازدواج اقدام كنيدموفق باشيد.
منبع:http://www.askdin.com/showthread.php

پي نوشتها:
1- محمدكريم خداپناهي، روان‌شناسي فيزيولوژيك، انتشارات سمت، چاپ اول، 1380، تهران، ص264.
2 - محمد حسن حائري شيرازي، فرهنگ تفريح جنسي در اسلام، ۱۹ فروردين ۱۳۸۶، www.alef.ir/content/view/7378/ - 502k -).
3 ـ همان، ص2.
4 - عبدالواحد تميمي آمدي، غرر الحكم و دررالكلم، انتشارات دفتر تبليغات حوزه علميه قم، 1366، قم. شماره 6984.
5 - همان، شماره 6950.
6 - محدث نوري، مستدرك الوسائل، مؤسسه آل البيت عليهم السلام، 1408 هجري قمري، قم، ج 11،ص211.
7 - محدث نوري، مستدرك الوسائل، همان .
8 - ملا احمد نراقي، معراج السعاده، انتشارات طوباي محبت، چاپ اول، 1385، قم، ص262.
9 - روح الله موسوي خميني، شرح اربعين حديث، انتشارات نشر آثار امام خميني، چاپ سوم، 1372، تهران، ص169.
10 - ثقه الاسلام كليني، اصول كافي كتاب العقل و الجهل، انتشارات دارالكتب الاسلاميه، چاپ اول، تهران، ج1، باب 11، ص10.
11 - محمدكريم خداپناهي، روان‌شناسي فيزيولوژي، انتشارات سمت، چاپ اول، 1380، تهران، ص47.
12 - امام خميني، اربعين حديث، ص7.
13 - بررسي حقوقي - روان شناختي انگيزه، 1385، www.hoghooghdanan.com/lawblog/article
14 - شرح اربعين حديث، ص7.
15 - غررالحكم و درر الكلم, عبدالواحد آمري, مترجم: محمد علي انصاري, افست تهران, حديث شماره 7039.
16 - غررالحكم و درر الكلم, عبدالواحد آمري، همان، حديث شماره 6968.
17 - شرح اربعين حديث، ص8.
18 - روان‌شناسي فيزيولوژيك، ص272.
19 - علي حائري روحاني، فيزيولوژي اعصاب و غدد، انتشارات سمت، چاپ ششم، 1376، تهران، ص127.
20 - ليلا سادات اسدي، مقاله «خانواده و مطالبات جنسي» چاپ شده در مجموعه‌اي به نام «تقويت نظام خانواده و آسيب شناسي آن»، انتشارات موسسه امام خميني، چاپ اول، 1386، قم، جلد دوم، ص24.
21 - غررالحكم، شماره 6985.
22 - همان، شماره 6988.
23 - معراج السعاده، ص263.
24 _ رابين ديماتئو، روان‌شناسي سلامت، ترجمه گروهي از مترجمين زير نظر كيانوش هاشميان، انتشارات سمت، چاپ اول، 1378، تهران، ج1، ص105.
25 - ناصر مكارم شيرازي، مشكلات جنسي جوانان، انتشارات نسل جوان، چاپ بيست و ششم، 1369، قم، ص142-138.
26 - پرهام، شهوت و گناه جنسي، www.shahvat-zafaf.blogfa.com/post
27- شرح اربعين حديث، ص171.




برچسب ها :

سه دستور العمل عرفانی از آیت الله علی آقا قاضی رحمه الله

 

سه دستور العمل عرفانی از آیت الله علی آقا قاضی رحمه الله
هدف از خلقت انسان رسیدن به قرب الهی است و این هدف جز با تزکیه و تهذیب نفس به دست نمی آید . خداوند متعال در فرازهای اول سوره شمس به تبیین ضرورت و اهمیت تزکیه و تهذیب نفس پرداخته و بعد از سوگندهای پی در پی و محکم و تاکیدهای فراوان (1) می فرماید: «قد افلح من زکیها وقد خاب من دسیها» (2) ; «به تحقیق کسی که نفس را پاک کند رستگار شود و کسی که آن را تباه کند، بی بهره شود .»
می دانیم که هر چه سوگندهای قرآن در مورد یک مساله، بیشتر و محکم تر باشد، دلیل بر اهمیت و سرنوشت ساز بودن آن مساله است; بنابراین تهذیب نفس جایگاه والایی در زندگی انسان دارد و اگر انسان بخواهد رستگار شود، باید خود را تزکیه کند و گرنه از سعادت و رستگاری محروم می شود .
از سوی دیگر تزکیه بدون داشتن استاد و برنامه و دستورالعمل مشخص، امکان پذیر نیست . داشتن یک استاد، برنامه و دستورالعمل مطمئن و پیروی از آن یک ضرورت است .
امام خمینی رحمه الله می فرماید: «مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کد یمین و عرق جبین در حوزه ها جهنم کسب نمایید، به فکر باشید در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق، برنامه تنظیم کنید; استاد اخلاق برای خود معین نمایید . (3) »
آیت آلله قاضی رحمه الله یکی از بزرگان اخلاق بود که دستورالعمل های اخلاقی او می تواند راهگشای ما برای رسیدن به مراحل عالی معنویت باشد .
حضرت امام خمینی رحمه الله درباره او می فرماید: «قاضی، کوهی بود از عظمت و مقام توحید . (4) »
علامه طباطبائی رحمه الله می فرماید: «ما هر چه در این مورد داریم، از مرحوم قاضی داریم . چه آنچه را که در حیاتش از او تعلیم گرفتیم و از محضرش استفاده کردیم، چه طریقی که خودمان داریم، از مرحوم قاضی گرفته ایم . (5) »
آیت الله سید هاشم حداد می فرماید: «از صدر اسلام تا به حال، عارفی به جامعیت مرحوم قاضی نیامده است . (6) »
در این مقاله سه دستور العمل اخلاقی و عرفانی از آیت الله قاضی رحمه الله جمع آوری شده و سعی شده است شواهدی از احوالات آن عارف وارسته متناسب با فقرات مختلف دستور العمل ها در پی نوشت ها آورده شود .
دستور العمل های اخلاقی
دستور العمل اول
آیت الله سید علی قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های نفسانی، به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک الی الله دستور می دادند روایت عنوان بصری را بنویسند و بدان عمل کنند; یعنی، یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این وایت بود و علاوه بر این می فرمودند: باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی دو بار آن را مطالعه نمایند . این روایت، بسیار مهم است و حاوی مطالب جامعی در بیان کیفیت معاشرت و خلوت و کیفیت و مقدار غذا و کیفیت تحصیل علم و یفیت حلم و مقدار شکیبایی و بردباری و تحمل شدائد در برابر گفتار هرزه گویان و بالاخره مقام عبودیت و تسلیم و رضا و وصول به اعلا ذروه عرفان و قله توحید است . از این رو شاگردان خود را بدون التزام به مضمون این روایت نمی پذیرفتند . (7)
این روایت را «عنوان بصری » از امام صادق علیه السلام نقل می کند که به جهت رعایت اختصار، تنها بخشی از آن را که شامل دستور العمل است، بیان می کنیم:
عنوان بصری می گوید: عرض کردم، ای اباعبدالله! حقیقت عبودیت چیست؟
فرمود: «ثلاثة اشیاء: ان لا یری العبد لنفسه فیما خوله الله ملکا لان العبید لا یکون لهم ملک، یرون المال مال الله یضعونه حیث امرهم الله به ولا یدبر العبد لنفسه تدبیرا وجملة اشتغاله فیما امره تعالی به ونهاه عنه، فاذا لم یر العبد لنفسه فیما خوله الله تعالی ملکا هان علیه الانفاق فیما امره الله تعالی ان ینفق فیه واذا فوض العبد تدبیر نفسه علی مدبره هان علیه مصائب الدنیا واذا اشتغل العبد بما امره الله تعالی ونهاه لا یتفرغ منهما الی المراء والمباهاة مع الناس .
فاذا اکرم الله العبد بهذه الثلاثة هان علیه الدنیا وابلیس والخلق ولا یطلب الدنیا تکاثرا وتفاخرا ولا یطلب ما عند الناس عزا وعلوا ولا یدع ایامه باطلا . فهذا اول درجة التقی . قال الله تبارک وتعالی «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعاقبة للمتقین » ; (8) [حقیقت عبودیت سه چیز است: این که بنده خدا درباره آنچه که خدا به وی سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند . چرا که بندگان دارای ملک نیستند; مال را مال خدا می دانند و در آن جایی که خداوند ایشان را امر کرده است که بنهند، می گذراند و بنده خدا برای خودش هیچ تدبیری نمی کند و تمام مشغولیت او در مورد چیزی است که خدا به آن امر کرده یا از آن نهی کرده است .
آن گاه که بنده خدا در مورد چیزهایی که خدا به او سپرده است، برای خودش ملکیتی نبیند، انفاق کردن در چیزهایی که خدا به آن امر کرده است، بر او آسان می شود و اگر بنده خدا تدبیر امور خود را به مدبرش بسپارد، مصائب [و مشکلات] دنیا بر او آسان می گردد و زمانی که بنده به امر و نهی خداوند متعال مشغول شود، دیگر مجالی نمی یابد تا از این امر فرصتی برای خودنمایی و تفاخر با مردم پیدا کند .
پس آنگاه که خدا بنده [خود] را به این سه چیز گرامی بدارد، دنیا و ابلیس و خلائق بر او آسان می گردند و برای مال اندوزی و فخر فروشی، دنبال دنیا نمی رود و به جهت عزت و علو [درجه خود] به آنچه در نزد مردم است، چشم نمی دوزد و روزهای خود را به بطالت نمی گذراند . پس این اولین درجه تقوا است . خداوند متعال می فرماید: این سرای آخرت را تنها برای کسانی قرار می دهیم که اراده برتری جویی و فساد در زمین را ندارند و عاقبت برای پرهیزگاران است .»
گفتم یا ابا عبدالله، به من سفارشی بفرما .
فرمود: «اوصیک بتسعة اشیاء فانها وصیتی لمریدی الطریق الی الله تعالی والله اسال ان یوفقک لاستعماله . ثلاثة منها فی ریاضة النفس وثلاثة منها فی الحلم وثلاثة منها فی العلم فاحفظها وایاک والتهاون بها; تو را به نه چیز سفارش می کنم، همانا آن ها وصیت من به اراده کنندگان راه خداوند متعال است و از خدا می خواهم به تو در عمل به آن ها توفیق دهد . سه مورد از آن نه چیز در مورد [تربیت و] ریاضت نفس است و سه مورد از آن ها در مورد حلم [و بردباری] است و سه مورد از آن ها درباره علم [و دانش] است . پس آن ها را به خاطر بسپار و مبادا [در عمل] به آن ها سستی کنی .»
عنوان می گوید: من دلم را برای آن حضرت فارغ نمودم . حضرت فرمود: «اما اللواتی فی الریاضة فایاک ان تاکل ما لا تشتهیه فانه یورث الحماقة والبله ولا تاکل الا عند الجوع واذا اکلت فکل حلالا وسم الله واذکر حدیث الرسول صلی الله علیه و آله: ما ملا آدمی وعاءا شرا من بطنه . فان کان ولابد فثلث لطعامه وثلث لشرابه وثلث لنفسه .
واما اللواتی فی الحلم فمن قال لک «ان قلت واحدة سمعت عشرا» ، فقل: «ان قلت عشرا لم تسمع واحدة » ومن شتمک فقل له «ان کنت صادقا فیما تقول فاسال الله ان یغفر لی وان کنت کاذبا فیما تقول فالله اسال ان یغفر لک » ومن وعدک بالخنی فعده بالنصیحة والرعاء .
واما اللواتی فی العلم فاسال العلماء ما جهلت وایاک ان تسالهم تعنتا وتجربة وایاک ان تعمل برایک شیئا وخذ بالاحتیاط فی جمیع ما تجد الیه سبیلا واهرب من الفتیا هربک من الاسد ولا تجعل رقبتک للناس جسرا .
قم عنی یا ابا عبد الله فقد نصحت لک ولا تفسد علی وردی فانی امرء ضنین بنفسی والسلام علی من اتبع الهدی (9) ; اما آن چیزهایی که در مورد تادیب نفس است: این که مبادا چیزی بخوری که به آن اشتها نداری; چرا که باعث حماقت و نادانی می شود و چیزی مخور مگر آن گاه که گرسنه شوی و آن گاه که خواستی چیزی بخوری از حلال بخور و نام خدا را ببر و حدیث پیامبر صلی الله علیه و آله را بیاد بیاور [که فرمود: ] آدمی هیچ ظرفی را بدتر از شکمش پر نکرده است . پس اگر ناچار شد، یک سوم [شکمش را] برای غذا، یک سوم برای آب و یک سوم برای نفس کشیدن [اختصاص دهد . ]
اما آن سه مورد که درباره حلم است، پس کسی که به تو بگوید: اگر یک کلمه بگویی، ده تا می شنوی! [به او] بگو: اگر ده کلمه بگویی، یکی هم نمی شنوی! و [اگر] کسی به تو ناسزا بگوید، به او بگو: اگر در آنچه می گویی، راست گو هستی، از خدا می خواهم که مرا ببخشد و اگر در آنچه می گویی، دروغ می گویی، پس از خدا می خواهم از تو درگذرد و اگر کسی به تو وعده فحش دادن داد، به او وعده خیرخواهی و مراعات [حال او را] بده .
و اما آن سه چیزی که در مورد علم است، این که آنچه را نمی دانی از علما بپرس و مبادا که چیزی را از آن ها بپرسی تا آن ها را به لغزش افکنده و آنان را آزمایش کنی و مبادا از روی نظر [و رای] خودت دست به کاری بزنی و در همه مواردی که راه دارد، احتیاط کن و از فتوا دادن فرار کن همانند فرار کردن از شیر درنده و گردن خود را پل عبور برای مردم قرار نده .
ای ابو عبدلله، دیگر از نزد من برخیز; همانا برای تو خیرخواهی [و نصیحت] کردم و [ذکر و] ورد مرا فاسد نکن زیرا که من مردی هستم که نسبت به [گذشت عمر و ساعات زندگی] خودم [حساب دارم و ] نگرانم [از این که مقداری از آن بیهوده تلف شود] و سلام بر کسی باد که هدایت پذیرد .»
دستور العمل دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
بعد حمد الله جل شانه . والصلاة والسلام علی رسوله و آله: حضرت آقا، تمام این خرابی ها که از آن جمله است وسواس و عدم طمانینه، از غفلت است و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهی است و مراتب دیگر دارد که به آن ها ان شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا . پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید، دائما در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت . پس فکر و ملاحظه نمایید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی! و به جهت تسهیل این معنی، چند چیز دیگر به سرکار بنویسد بلکه از آن ها استعانتی بجویی:
اول بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرایض خمسه و سایر فرایض در احسن اوقات و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد و تسبیح صدیقه طاهره علیها السلام بعد از هر نماز، خواندن آیت الکرسی کذلک و سجده شکر و خواندن سوره «یس » بعد از نماز صبح و «واقعه » در شب ها، و مواظبت بر نوافل لیلیه و قرائت مسبحات (10) در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار هفتاد مرتبه در آن و ایضا بعد از صلاة عصر و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید: «لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد وله الملک وهو علی کل شی ء قدیر، اعوذ بالله من همزات الشیاطین واعوذ بک ربی ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم; غیر از الله خدایی نیست; یکتاست; شریکی ندارد; ستایش برای اوست; حکومت از آن اوست و او بر هر کاری تواناست . از سر به گوشی های شیطان ها به الله پناه می برم و پناه می برم به تو ای پروردگار من از این که در برم آیند . همانا خدا شنوا و داناست .»
مدتی به این مداومت نمایید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت (11) شوید، ان شاء الله تعالی (12) .
دستور العمل سوم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین والصلاة والسلام علی الرسول المبین ووزیره الوصی الامین وابنائهما الخلفاء الراشدین والذریة الطاهرین والخلف الصالح والماء المعین، صلی الله وسلم علیهم اجمعین .
قال عز من قائل: «ومن یعتصم بالله فقد هدی الی صراط مستقیم » (13) ;
«هر کس به خدا تمسک جوید، به راهی راست، هدایت شده است .»
وقال: «فاستقم کما امرت » (14) ; «سپس همان گونه که فرمان یافته ای استقامت کن!»
قال جل جلاله العظیم: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة . . .» (15) ; «به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است; سپس استقامت کردند; فرشتگان بر آن ها نازل می شوند . . . .»
برادران عزیزم، خداوند متعال شما را برای طاعتش موفق نماید، هشیار باشید که به ماه های حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام نعمت های باری تعالی بر ما! قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه نماییم با شرایط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم .
پس شب جمعه یا روز شنبه نماز توبه (16) بخوانید - شب جمعه یا روز آن - سپس روز یکشنبه که روز دوم ماه است اعاده کنید آن را .
سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و معاتبه نفس به آنچه شایسته و لازم است . (17) پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد متذکر شود یا از خدا بترسد . سپس با دل هایتان به خدا توجه نمایید و مرض هایی که در اثر گناه است، مداوا کنید و به وسیله استغفار، عیب های بزرگتان را کوچک و کم نمایید . از هتک حرمت ها دوری نمایید . پس اگر کسی هتک حرمت نمود، اگر چه خدای کریم بر او هتک نکرده باشد، پس او هتک شده است . کجاست امید نجات برای قلبی که در آن شک و شبهه وارد شده و گرفتار گشته است، چه برسد به این که راه پارسایان در پیش گیرد و با نیکوکاران از آب روان و گوارا بنوشد . والله المستعان علی نفسی وانفسکم وهو خیر معین .
1- شما را سفارش می کنم به این که نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آن ها به جا بیاورید (18) و آن نمازها با نوافل، پنجاه و یک رکعت است، پس اگر نتوانستید چهل و چهار رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آن ها را بجا بیاورید، حداقل نماز اوابین بخوانید [ . نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است] .
2- اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد، در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب (19) .
3- بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب و با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است (20) .
4- بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماهاست و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار .
5- زیارت مشهد اعظم - برای کسی که مجاور آن جاست - در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد (21) ، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است .
6- و بعد از نمازهای واجب، تسبیح فاطمه زهرا علیها السلام ترک نشود، همانا آن از ذکر کبیر به شمار می آید و حداقل در هر مجلسی یک دوره ذکر شود .
7- از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت علیه السلام در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها .
8- قرائت زیارت جامعه در هر روز جمعه، مقصودم همان زیارت جامعه معروف است .
9- تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد (22) .
10- زیاد به دیدار برادران نیک سیرت بروید، چرا که آن ها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در مشکلات هستند .
11- زیارت قبرها در روز - یک روز در میان - و به زیارت قبرها در شب نروید (23) [ شاید اگر هر روز به زیارت اهل قبور برویم به شکل عادت در بیاید و تاثیر گذاری آن کمتر باشد] .
ما لنا وللدنیا قد غرتنا وشغلتنا واستهوتنا ولیست لنا، فطوبی لرجال ابدانهم فی الناسوت وقلوبهم فی اللاهوت، اولئک اللاقلون عددا والاکثرون عددا، واستغفر الله (24) .
پی نوشت ها:
1) در این سوره، یازده قسم و سیزده تاکید وجود دارد .
2) شمس/10 و 9 .
3) روح الله الموسوی الخمینی، مبارزه با نفس یا جهاد اکبر، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1360، ص 31 .
4) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 285 .
5) صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، ص 71 .
6) روح مجرد، ص 174 .
7) محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، ص 175 .
8) . قصص/83 .
9) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، ج 1، باب 7، آداب طلب العلم و احکامه، ص 225، 226 .
10) علامه طباطبایی فرمودند: سوره های مسبحات که با یسبح و سبح شروع می شود، پنج عدد است:
سوره حدید، حشر، صف، جمعه و تغابن .
در روایت است که رسول الله صلی الله علیه و آله این پنج سوره را هر شب قبل از خواب می خواندند . از سبب قرائت این سوره ها سؤال کردند; حضرت جواب فرمودند: «در هر یک از این سوره ها آیه ای است که به منزله هزار آیه از قرآن است .»
(محمد حسین، حسینی طهرانی، مهر تابان، قم، انتشارات باقرالعلوم علیه السلام، صص 157- 156) .
«علامه طباطبایی فرمودند: «مرحوم قاضی اول دستوری که می دادند، ذکر یونسی بود و دیگر مسبحات است که هر شب تلاوت شود .
فرمودند: در خبر مسبحات خمس است که سوره اعلی را ندارد و ما این حدیث را به مرحوم قاضی عرضه داشتیم و ایشان با وجود این، سخت مصر بودند که مسبحات قرائت شود . زیرا خودش هم چیزهایی می دانست که از استادان سینه به سینه اخذ کرده بود .»
(حسن، حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، قم، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ دوم، 1356، صص 5- 6) .
11) علامه حسن زاده آملی: مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی در طبقات اعلام شیعه در مورد آیت الله قاضی نوشته است: «فرایته مستقیما فی سیرته » کلمه ای بسیار ارزشمند است، چه عمل عمده در سلوک الی الله استقامت است . نزول برکات و فیض های الهی بر اثر استقامت است . «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة ان لا تخافوا ولا تحزنوا وابشروا بالجنة التی کنتم توعدون .» فصلت/30 .
12) صادق حسن زاده، اسوه عارفان، قم، انتشارات آل علی، چاپ پنجم، 1379، صص 129- 128 .
13) آل عمران/101 .
14) هود/112 .
15) فصلت/30 .
16) این نماز در مفاتیح الجنان، اول اعمال ماه ذی القعده بیان شده است .
17) منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس از جهت صدور گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات است و مراقبه کبری، دوام ذکر، توجه و عدم غفلت در حد امکان می باشد .
18) آیت الله مصباح یزدی فرمودند: «مرحوم علامه [طباطبایی] و [آیت الله العظمی] آقای بهجت از مرحوم آقای قاضی رحمه الله نقل می کردند که ایشان می فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد، مرا لعن کند! یا می فرمودند: به صورت من تف بیاندازد!»
اول وقت سر عظیمی است، «حافظوا علی الصلواة » خود یک نکته ای است غیر از «اقیموا الصلاة!» این که انسان اهتمام داشته باشد و مقید باشد که نماز را اول وقت بخواند، فی حد نفسه آثار زیادی دارد ولوحضور قلب هم نباشد .
(محسن، غرویان، در محضر بززگان، قم، نشر نوید اسلام، 1376، ص 99) .
علامه طهرانی می فرماید: دعائی است که در قنوت نمازهای یومیه خوانده می شود، اول فقره آن این است: اللهم ارزقنی حبک وحب ما تحبه وحب من یحبک، والعمل الذی یبلغنی الی حبک واجعل حبک احب الاشیاء الی . آقای قاضی به شاگردان خود سفارش می کردند این دعا را در قنوت نمازهایشان بخوانند .» (اسوه عارفان، ص 77) .
19) علامه طهرانی کیفیت نماز شب خواندن مرحوم سید هاشم حداد را که متخذ از مرحوم آقای قاضی بوده است، چنین نقل می کند: «ایشان اول غروب پس از نماز مغرب، مقدار مختصری شام می خوردند و بعد از نماز عشا می خوابیدند - بعد از ساعتی بیدار شده و پس از وضو، چند رکعت نماز با صدای خوش و آهنگ دلنشین قرآن از سوره ای طویل می خواندند، بعد به حالت تفکر رو به قبله نشسته و بعد می خوابیدند - دوباره بیدار شده و چند رکعت دیگر به همین منوال می خواندند .»
(محمد حسین حسینی طهرانی، روح مجرد، تهران، انتشارات حکمت، 1414 ه - ق، چاپ اول، ص 493) .
20) آیت الله شیخ محمد تقی آملی رحمه الله می فرمود: «من در بحث فقه آیت الله قاضی شرکت می کردم - روزی از ایشان سؤال کردم - آن روز هوا بسیار سرد بود - که ما می خوانیم و می شنویم که عده ای موقع قرائت قرآن جلویشان آفاق باز می شود و غیب و اسرار برای آن ها تجلی می کند - . . در حالی که ما قرآن می خوانیم و چنین اثری نمی بینیم! مرحوم قاضی مدت کوتاهی به چهره من نظر کرد سپس فرمود: بلی! آن ها قرآن کریم را تلاوت می کنند و با شرایط ویژه، رو به قبله می ایستند - . . سرشان پوشیده نیست، کلام الله را با هر دو دستشان بلند می کنند، و با تمام وجودشان به آنچه تلاوت می کنند، توجه دارند و می فهمند جلوی چه کسی ایستاده اند! اما تو قرآن را قرائت می کنی در حالی که تا چانه ات زیر کرسی رفته ای! و قرآن را روی زمین می گذاری و در آن می نگری . . . !» (اسوه عارفان، ص 25) .
21) مرحوم آقای قاضی سفارش می کردند: «در یک مسجد همیشه نماز نخوانید، به مساجد دیگر نیز بروید و هرجا دیدید حال پیدا کردید آن جا نماز بخوانید و هرجا دیدید که حال پیدا نکردید، مکان خود را تغییر دهید و از این مسجد به مسجد دیگر انتقال یابید و خلاصه آن که توقف در یک مکان بی مورد است و باید دائما دنبال حال بود و از هرجا به جای دیگر منتقل شد و هرجا حال بهتر بود آن جا را انتخاب نمود .» (اسوه عارفان، ص 32) .
22) علامه طباطبایی می فرماید: «اکثر افرادی که موفق به نفی خواطر شده و توانسته اند ذهن خود را پاک و صاف نموده و از خواطر مصفا کنند و بالاخره سلطان معرفت برای آنان طلوع نموده است، در یکی از این دو حال بوده است:
اول: در حین تلاوت قرآن مجید و التفات به خواننده آن، که چه کسی در حقیقت قاری قرآن است و در آن وقت برای آنان منکشف می شده است که قاری قرآن خداست - جل جلاله . -
دوم: از راه توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام، زیرا آن حضرت را برای رفع حجاب و موانع طریق نسبت به سالکین راه خدا عنایتی عظیم است .
(محمد حسین حسینی طهرانی، رساله لب اللباب، تهران، انتشارات حکمت، ص 159) .
23) آیت الله قاضی رحمه الله «نوعا بین الطلوعین به قبرستان وادی السلام می رفتند، چنانکه در روایت وارده شده که بین الطلوعین به قبرستان بروید .» (اسوه عارفان، ص 139) .
24) اسوه عارفان، صص 139- 134 .




برچسب ها :

زندگی نامه آیت الله سید علی قاضی

 

ولادت
حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282هـ.ق. از بطن دختر حاج میرزا محسن قاضی، در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید و مدتی در نزد پدر بزرگوار خود و میرزا موسی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی درس خواند.

پدر
پدر ایشان، سید حسین قاضی، انسانی بزرگ و وارسته بود که از شاگردان برجسته آیت الله العظمی میرزا محمد حسن شیرازی بود و از ایشان اجازه اجتهاد داشت. درباره ایشان گفته اند زمانی که قصد داشت سامرا را ترک کند و به زادگاه خویش تبریز باز گردد استادش میرزای شیرازی به وی فرمود در شبانه روز یک ساعت را برای خودت بگذار.
 یک سال بعد چند نفر از تجار تبریز به سامرا مشرف می شوند و با آیت الله میرزا محمد حسن شیرازی ملاقات می کنند؛ وقتی ایشان احوال شاگرد خویش را جویا می شود، می گویند: « یک ساعتی که شما نصیحت فرموده اید، تمام اوقات ایشان را گرفته، و در شب و روز با خدای خود مراوده دارند. »

تحصیلات
سید علی قاضی از همان ابتدای جوانی تحصیلات خود را نزد پدر بزرگوار سید حسین قاضی و میرزا موسوی تبریزی و میرزا محمد علی قراچه داغی آغاز کرد. پدرش به علم تفسیر علاقه و رغبت خاص و ید طولایی داشته است، چنانکه سید علی آقا خودش تصریح کرده که تفسیر کشاف را خدمت پدرش خوانده است. همچنین ایشان ادبیات عربی و فارسی را پیش شاعر نامی و دانشمند معروف میرزا محمد تقی تبریزی معروف به «حجة الاسلام» و متخلص به « نیر» خوانده و از ایشان اشعار زیادی به فارسی و عربی نقل می کرد و شعر طنز ایشان را که هزار بیت بود از بر کرده بود و می خواند.

ایشان در سال 1308هـ.ق. در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد.آیت الله سید علی آقا قاضی از زمانی که وارد نجف اشرف شد، دیگر از آنجا به هیچ عنوان خارج نشد مگر یک بار برای زیارت مشهد مقدس حدود سال 1330هـ ق به ایران سفر کرد و بعد از زیارت به طهران بازگشت و مدت کوتاهی در شهرری در جوار شاه عبدالعظیم اقامت گزید.

اساتید
ایشان در نجف نزد مرحوم فاضل شرابیانی، شیخ محمد حسن مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی، عارف کامل حاج امامقلی نخجوانی و حاجی میرزا حسین خلیلی درس خواند و مخصوصاً از بهترین شاگردان این استاد اخیر به شمار می آمد که در خدمت وی تهذیب اخلاق را تحصیل کرد.

آقازاده سید علی آقا قاضی نقل می کند: « ... میرزا علی آقا قاضی بسیار از استادش میرزا حسین خلیلی یاد می کرد و او را به نیکی نام می برد و من ندیدم کسی مثل این استادش او را در شگفتی اندازد و هر وقت نام این استاد نزدش برده می شد به او حالت بهت و سکوت دست می داد و غرق تأملات و تفکرات می شد! »

ایشان از سن نوجوانی تحت تربیت والد گرامی، آقا سید حسین قاضی بود و جوهره حرکت و سلوک ایشان از پدر بزرگوارشان می باشد و بعد از آن که به نجف اشرف مشرف شدند، نزد آیت الله شیخ محمد بهاری و آیت الله سید احمد کربلایی معروف به واحد العین و به کسب مکارم اخلاقی و عرفانی پرداخت و این دو نیز از مبرزترین شاگردان ملاحسینقلی همدانی(ره) بودند.

درباره ملاحسینقلی همدانی حکایات های بس شگفت آوری نقل شده، که گویای عظمت، روح بلند و نفوذ معنوی ایشان می باشد. او با عشق و همت بی نظیر زمان زیادی از عمرش را به تربیت مستعدین سپری کرد تا این که توانست 300 نفر را تربیت کند که هر یک از آنها یکی از اولیای الهی شدند، مانند شیخ محمد بهاری، مرحوم سید احمد کربلایی، مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی و ... .

سلسه اساتید ملاحسینقلی همدانی به حاج سید علی شوشتری و سپس به شخصی به نام ملاقلی جولا می رسد. آقا سید علی قاضی در عراق به خدمت جمعی از اکابر اولیاء رسید و از آن جمله سالهایی چند در تحت تربیت مرحوم آقا سید احمد کربلایی معروف به واحدالعین، قرار گرفت و از صحبت آن بزرگوار به درجات اولیاء أبرار ارتقاء گزید، چندان که در تهذیب اخلاق شاگردان و مریدان و ملازمان چندی را تربیت کرد.

آقا سید علی آقای قاضی درباره این استادش می فرماید: « شبی از شبها را به مسجد سهله می گذارنیدم- زاده الله شرفاً- به تنهایی به نیمه شب یکی در آمد و به مقام ابراهیم علیه السلام مقام کرد و از پی فریضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشید. آنگاه برفتم و دیدم عین الانسان و الانسان العین آقا سید احمد کربلایی بکاء است، و از شدت گریه، خاک سجده گاه گل کرده است! و صبح برفت و در حجره نشست و چنان می خندید که صدای او به بیرون مسجد می رسید. »

آیت الله شیخ علی سعادت پرور نقل می کند: « وقتی مرحوم آقا سید علی قاضی جوانی بیش نبود، پدر مرحومش آقا سید حسین قاضی که خود از دست پروردگان مرحوم عارف کامل حاج امامقلی نخجوانی بود به آقای قاضی سفارش کرده بود که هر روز به محضر استاد مشرف شده و چند ساعتی در محضرش بنشیند، اگر صحبت و کلامی شد که بهره گیرد و گرنه به صورت و هیئت استاد نظاره نماید. در آن روزها، مرض وبا در نجف غوغا می کرد، فرزندان مرحوم آقا امامقلی نخجوانی یکی پس از دیگری در اثر مرض وبا رحلت می کردند و ایشان بدون هیچ ناراحتی و انزجار قلبی به شکرگزاری مشغول بود. وقتی از وی علت این عمل را جویا شدند فرمود: قباله های زمین را دیده اید که وقتی کسی صاحب یکی از آنها شد، هر کاری که دلش خواست با زمین اش انجام می دهد؛ حالا هم خدای سبحان صاحب و مالک اصلی این فرزندان و همه چیز من است و هر کاری که بخواهد با آنان انجام می دهد و کسی را حق سوال و اعتراض نیست! »

درجه اجتهاد
پس از اقامت در نجف اشرف، تحصیلات حوزوی خود را نزد اساتیدی از جمله فاضل شربیانی، شیخ محمد مامقانی، شیخ فتح الله شریعت، آخوند خراسانی و... ادامه دادند و سرانجام کوشش های خستگی ناپذیر مرحوم آیت الله قاضی در راه کسب علم، کمال و دانش، در سن 27 سالگی به ثمر نشست و این جوان بلند همت در عنفوان جوانی به درجه اجتهاد رسید.

جامعیت علمی
آقا سید هاشم حداد از شاگردان ایشان می فرمود: « مرحوم آقا (قاضی) یک عالمی بود که از جهت فقاهت بی نظیر بود. از جهت فهم روایت و حدیث بی نظیر بود. از جهت تفسیر و علوم قرآنی بی نظیر بود. از جهت ادبیات عرب و لغت و فصاحت بی نظیر بود، حتی از جهت تجوید و قرائت قرآن. و در مجالس فاتحه ای که احیاناً حضور پیدا می نمود، کمتر قاری قرآن بود که جرأت خواندن در حضور وی را داشته باشد، چرا که اشکالهای تجویدی و نحوه قرائتشان را می گفت... »

آیت الله خسروشاهی از علامه طباطبائی نقل می کردند که: کتابهای معقول را خواندم ولی وقتی خدمت سید علی آقا قاضی رسیدم فهمیدم که یک کلمه هم نفهمیدم!مرحوم قاضی در لغت عرب بی نظیر بود، گویند: چهل هزار لغت از حفظ داشت. و شعر عربی را چنان می سرود که اعراب تشخیص نمی دادند سراینده این شعر عجمی(غیر عرب) است. روزی در بین مذاکرات، مرحوم آیت الله حاج شیخ عبدالله مامقانی(ره) به ایشان می گوید: من آن قدر در لغت و شعر عرب تسلط دارم که اگر شخص غیر عرب، شعری عربی بسراید من می فهمم که سراینده عجم است، اگرچه آن شعر در اعلی درجه از فصاحت و بلاغت باشد. مرحوم قاضی یکی از قصائد عربی را که سراینده اش عرب بود شروع به خواندن می کند و در بین آن قصیده، از خود چند شعر بالبداهه اضافه می کند و سپس به ایشان می گوید: کدام یک از اینها را غیر عرب سروده است؟ و ایشان نتوانستند تشخیص دهند.

مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن ید طولائی داشت و علامه طهرانی از قول مرحوم استاد علامه طباطبائی می فرمودند: « این سبک تفسیر آیه به آیه را مرحوم قاضی به ما تعلیم دادند و ما در تفسیر{المیزان}، از مسیر و روش ایشان پیروی می کنیم. ایشان در فهم معانی روایات وارده از ائمه معصومین علیهم السلام ذهن بسیار باز و روشنی داشتند و ما طریقه فهم احادیث را که « فقه الحدیث» گویند از ایشان آموخته ایم. »

شاگردان
آیت الله قاضی طی سه دوره، اخلاق و عرفان اسلامی را با کلام نافذ و عمل صالح خویش تدریس فرمودند و در هر دوره شاگردانی پرورش دادند که هر کدام از بزرگان وادی عرفان و اخلاق محسوب می شوند؛ و البته فقط نام تعدادی از آن ها بر ما معلوم است و این که ایشان در حقیقت چه کسانی را تا قله های بلند عرفان و معنویت بالا کشیده و از شراب گوارای معرفت بر کامشان ریختند، برای ما بصورت کامل و دقیق آشکار نیست. اما به تعدادی از آن ها که مبرز و شناخته شده هستند، اشاره می کنیم:

آیت الله شیخ محمد تقی آملی(ره)
آیت الله سید محمد حسین طباطبائی(ره)
آیت الله سید محمد حسن طباطبایی(ره)
آیت الله محمد تقی بهجت فومنی(حفظه الله)
آیت الله سید عباس کاشانی(حفظه الله)
آیت الله سید عبدالکریم رضوی کشمیری(ره)
آیت الله شهید سید عبدالحسین دستغیب(ره)
آیت الله علی اکبر مرندی(ره)
آیت الله سید حسن مصطفوی تبریزی
آیت الله علی محمد بروجردی(ره)
آیت الله نجابت شیرازی(ره)
آیت الله سید محمد حسینی همدانی
آیت الله سید حسن مسقطی(ره)
آیت الله حاج سید هاشم رضوی هندی (ره)
حاج سید هاشم حداد(ره) و ...

در پی محبوب
ایشان از جوانی به دنبال تزکیه و تهذیب نفس و کسب معنویت و معارف بلند اسلام بود و در این راه چهل سال صبر و مجاهده کرد و چهل سال درد طلب و عشق، آرام و قرار و خواب و خوراک را از وی ربوده بود. ضمیر الهی اش او را به عالم قدس می خواند و او که قصد کوی جانان را در سر دارد، می خواهد به هر نحو شده از این خاکدان طبیعت به عالم نور و ملکوت پا گذارد. می داند که جانب عشق عظیم است و نباید به راحتی از دستش بدهد و فرو بگذاردش، برای همین چهل سال است که مشغول مجاهده است. چهل سال است که آداب عبودیت می آموزد و هنوز معشوق به حضور خود راهش نداده است!

خود ایشان می گوید:« نزد هر کس احتمال می دادم از او چیزی بفهمم، می نشستم اگر مطلبی را می فهمیدم، که خود خدا نعمت داده بود و اگر نمی فهمیدم دیگر به آن شخص مراجعه نمی کردم. »

تقیّد تام به آداب شرع
برای همین آن قدر خود را به ضوابط و آداب شرع و رعایت مستحبات و ترک مکروهات ملزم ساخته بود تا امری از محبوب فرو نماند و آن قدر بر آن اصرار می کند که به حسب طاقت بشری هیچ مستحبی از او فوت نمی شود تا آن جا که بعضی از مخالفان و معاندان می گویند:« قاضی که این قدر خود را مقیّد به آداب کرده شخصی ریایی و خودنماست. » و عده ای دیگر هم با وجود مخالفت باز نمی توانند تحسینش نکنند. یکی از مخالفین ایشان می گوید: « من سفر بسیار کردم، با بزرگان عالم اسلام محشور بوده ام و از احوال بسیاری از آنان بالمشاهده آگاهم اما حقیقتاً هیچ کس را همانند قاضی تا بدین حد مقید به آداب شرع ندیده ام. »

خود ایشان می گوید: « چون بیست سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم، چشم ترس برای من آمده بود، چنان که هر وقت می خواست نامحرمی وارد شود از دو دقیقه قبل خود به خود چشم هایم بسته می شد و خداوند به من منت گذاشت که چشم من بی اختیار روی هم می آمد و آن مشقت از من رفته بود. »


و ایشان نا امید نمی شود، می داند که طلب حقیقی جدا از مطلوب نیست زیرا که شنیده است: « اذا تقرب الیّ شبراً تقربت الیه ذراعاً: و هرگاه به اندازه یک وجب به من نزدیک شود به اندازه زراعی به او نزدیک شوم.»

این قدم ها باید برداشته شود و آن نزدیکی باید حاصل گردد تا زمانی که عاشق به معشوق برسد و پرده ها کامل برداشته شود و وصال صورت گیرد و البته معلوم است که معشوق خود در همه جا پیشقدم و مشتاق تر است. « او نیز اطمینان دارد که باز نشدن در روحانیت، نه از ناحیه بی التفاتی معشوق است بلکه اگر در، بی موقع باز شود صد در صد خام از کار در آید! » و بعدها آیت الله قاضی که خود چهل سال پشت در مانده، و صادق بودن خود را در آن عشق و محبت به محبوب و معبود ازل ثابت کرده، درس استقامت و صبوری را به شاگردانش هم می آموزد و چنین می گوید:« اگر به جستجوی آب زمین را کندی، نباید خسته و ناامید شوی، اگر وقتش باشد به آب می رسی، وگرنه ناامید مشو که بالاخره به آب می رسی و حتی آ برایت فوران می کند. »

آیت الله نجابت از قول ایشان می گوید: « چهل سال است دم از پروردگار عالم زدم. چند مرتبه خواستند مرا بکشند، آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی نگذاشت و خدا هم کمکم کرد! در این مدت نه خوابی دیدم، نه مکاشفه ای، نه رفیقی، نه همدردی، چهل سال است که در را می کوبم و خبری نیست. »

صبر و استقامت چهل ساله
بیت زیر از اشعار ایشان می باشد: و لا تکن کمثل من ان فتح الباب خرج ***و الزم و کن کمثل من ان فتح الباب ولج

اگر دری باز شد، تو بیشتر استقامت به خرج بده؛ بگو خدایا! افزونش کن؛ باید در عبودیت استقامت ورزید، یعنی صبور شد؛ اگر خواستند بکشندش، بگوید من از خدا دست بر نمی دارم؛ اگر نان و آبش را قطع کردند، استقامت کند، و حتی اگر دنیا جمع شود و بگویند بیا صرفنظر کن بگوید صرفنظر نمی کنم و آیت الله قاضی به این زودی ها خسته نمی شود. و می گوید: « هر چه بادا باد، در بحر جنون پا می زنم، امشب کشفی نصیبم شد شد، نشد نشد، امشب خوابی دیدم دیدم، ندیدم ندیدم، من کشف نمی خواهم تمام این مدت چهل سال آن هم برای زرق و برق و کشف و کرامتی چند، نه! من معرفت خودش را می خواهم، من خودش را می خواهم. »

اسم اعظم را استقامت بر وحدانیت خدای جل و علا می داند و می گوید: « اگر شخص در طلب، استقامت پیدا کرد، اسم اعظم در روح او جا پیدا می کند و آن وقت لایق اسرار ربوبی می گردد. » و خود چون استقامت دارد، سرانجام صدای فرشتگان را می شنود که: « ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون: آنان که گفتند پروردگار ما الله است و بر این ایمان پایدار ماندند، فرشتگان بر آن ها نازل شوند که دیگر هیچ ترسی و حزن و اندوهی نداشته باشید و شما را به همان بهشتی که وعده دادند بشارت باد. سوره فصلت آیه 30 »

فتح باب
آیت الله قاضی همیشه نماز مغرب و عشاء را، در حرمین شرفین امام حسین علیه السلام و حضرت ابوالفضل علیه السلام به جا می آورد، و چون به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام می رسد، با خود می اندیشد که تا به حال در مدت این چهل سال هیچ چیز از عالم معنا برایم ظهور نکرده، هر چه دارم به عنایت خدا و به برکت ثبات است. در راه سیّد ترک زبانی که دیوانه است، به طرف او می دود و می گوید؛ سیّد علی، سیّد علی، امروز مرجع اولیاء در تمام دنیا حضرت ابوالفضل علیه السلام هستند، و او آن قدر سر در گریبان است که متوجه نمی شود آن سید چه می گوید! به حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام می رود. اذن دخول و زیارت و نماز زیارت می خواند و می خواهد که مشغول نماز مغرب شود.

آیت الله نجابت می گوید:« تکبیره الاحرام را که می گوید، می بیند که وضع در اطراف حرم حضرت ابوالفضل علیه السلام به طور کلی عوض می شود، آن گونه که نه چشمی تا به حال دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است. قرائت را کمی نگه می دارد تا وضع تخفیف یابد و بعد دوباره نماز را ادامه می دهد، مستحبات را کم می کند و نماز را سریع تر از همیشه به پایان می رساند. به حرم امام حسین علیه السلام نمی رود و به دنبال جایی خلوت به خانه رفته و برای این که با اهل منزل هم برخورد نکند به پشت بام می رود. آن جا دراز می کشد و دوباره آن حال می آید و بیشتر می ماند. تا اهل منزل سینی چای را می آورد، آن حال می رود. نماز عشاء را می خواند و دوباره آن وضع بر می گردد؛ چیزی که تا به حال حتی به گفته خودش یک ذره اش را هم ندیده است و حالا که دیده نه می تواند در بدن بماند و نه می تواند بیرون بیاید. دوباره که شام را می آوردند، آن حال قطع می شود و نیمه شب دوباره بر می گردد و مدت بیشتری طول می کشد. »

آری و بالاخره درهای آسمان برایش گشوده و فتح باب می شود. می گوید: « آن چه را می خواستم، تماماً بدست آوردم و امام حسین علیه السلام در را به رویم گشود. ابن فارض یک قصیده تائیه برای استادش گفته؛ من هم یک قصیده تائیه برای امام حسین علیه السلام گفته ام نمره یک! که کار مرا ایشان درست کرد و در غیب را به نحو اتم برایم باز کرد. »

« او در اثر طلب حقیقی و استقامت به خانه که نه، به خود صاحبخانه رسیده است و یار او را به درون خانه راه داده؛ او از حصار تنگ دنیا که خیال و سرابی بیش نبوده و حقیقی ندارد، گذشته و به عالم روح و مجردات پیوسته است و چون فهمیده که از عالم خیال چیزی نصیبش نمی شود، باب خیال برایش بسته می شود. »

آیت الله نجابت نقل می کند: دفعه اولی که ما آیت الله قاضی را دیدیم، خیلی با ما گرم گرفتند و ما را تحویل گرفتند. در اثر این التفات زیاد، من زبانم باز شد و گفتم: آقا این وضع اهل معرفت به خیال است یا به حقیقت؟ ناگهان ایشان چشمهایش درشت شد و گفت:« ای فرزندم من چهل سال است با حضرت حق هستم و دم از او می زنم این پندار و خیال است؟! »

رحلت
به هر حال، میرزا علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد. مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است.
ایشان در سال های آخر عمر عطش و بی تابی، جسم و روحش را با هم می سوزاند و او مرتب آب می خواهد و می گوید: « در سینه ام آتش است ساکت نمی شود. »

و دائم با خود تکرار می کند: گفت من مستسقی ام آبم کشد *** گر چه می دانم که هم آبم کشد

طبیبش به وی می گوید: « آقا من طبیب شما هستم، به شما می گویم در این ماه رمضان روزی 3-2 لیوان آب بخورید. » و او که می داند این آب آن آتش را خاموش نمی کند تا آخر روزه هایش را کامل می گیرد و می گوید: « رها کن تا که چون ماهی گدازان غمش باشم »

لحظات احتضار سخت ترین لحظات برای زمین و زیباترین لحظات برای عارف است.
آیت الله کشمیری می فرمودند: هنگام احتضار، خودش با اشاره به بدن خود می فرمود: « این دارد می رود. » و هنگام غسل مشاهده شد که صورتش باز و لبانش خندان بود. باز آیت الله کشمیری فرمودند: « بعد از وفاتش خواستم بفهمم مقام ایشان چقدر است، در رؤیا دیدم از قبر آقای قاضی تا به آسمان نور کشیده شده است، فهمیدم خیلی مقام والایی دارد. »

سید عبدالحسین قاضی نوه ایشان جریان شب رحلت آقای قاضی را این طور بیان می کند: « ایشان مدتی بیمار بودند. یک شب به پدرم که در آن زمان 20 ساله بودند می گویند که امشب نخواب و بیدار باش. پدرم هم متوجه نمی شود که جریان چیست. ایشان نقل می کند که ساعتی از نیمه شب آقای قاضی او را صدا می زنند و رو به قبله دراز می کشند و می گویند من در حال مرگ هستم و به او سفارش می کنند که همسر و بچه های دیگرشان را بیدار نکند و تا صبح بالای سرشان بنشیند و قرآن بخواند. پدرم می گوید علی رغم این که اگر کسی بداند که پدش در حال مرگ است و هیچ نگوید، سخت است، اما من این موضوع را با کمال آرامش پذیرفتم و به کسی هیچ نگفتم و پیش او نشستم. آقای قاضی به من فرمودند که دارم راحت می شوم و این راحتی از طرف پاهایم شروع شده و به طرف بالا می آید. سپس فرمودند فقط قلبم درد می کند بعد فرمودند که رویم را بپوشان، من هم روی صورتشان را پوشاندم و ایشان از دنیا رفتند. من بدون هیچ دغدغه و اضطراب تا صبح پیش ایشان نشستم و قرآن خواندم تا آن که هنگام اذان صبح شد و خانواده آمدند و پرسیدند که جریان چیست و من هم گفتم که پدر فوت شده است و فریاد و سر و صدا از اهل خانه بلند شد و در آن لحظه تازه متوجه تصرف او شدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است و از مرگ پدرم بسیار متأثر شدم. »

او که عمری با عشق و سر سپردگی به مولایش امام حسین علیه السلام سر کرده، غریب نیست اگر حضرتش، کریمانه، خود کسی را سراغش بفرستد تا کارهای دفن و کفن او را بجا آورد. آقا یحیی هرگز آقای قاضی را نمی شناخته ولی از طرف امام حسین علیه السلام در حالت خواب یا مکاشفه برای این امر مأموریت پیدا می کند و تمام کارهای کفن و دفن ایشان را انجام می دهد.

آیت الله بهجت می فرمودند: « شب قبل از وفات آقای قاضی، کسی خواب دیده بود که تابوتی را می برند که رویش نوشته شده بود « توفی ولیّ الله » فردا دیدند آقای قاضی وفات کرده است. »

تناثر نجوم در رحلت ایشان
مرحوم علامه آقا سید عبدالعزیز طباطبائی یزدی نقل نمود که از استادم مرحوم آیت الله العظمی خوئی شنیدم که فرمود: « در ایام وفات استاد اخلاق آقا سید علی قاضی تبریزی تناثر نجوم رخ داد و این به جهت رفعت مقام آن مرحوم بود. مرحوم طباطبائی یزدی نقل کرد که ما گفتیم: این اصلاً محال است که ستاره ها به خاطر کسی ریزش کنند و سقوط نمایند ولی استادمان آقای خوئی تأکید نمود، شما انکار کنید من که خودم این واقعه شگفت انگیز را با چشمان خود دیدم و نمی توانم چیزی را که در پیش من یقینی است، انکار نمایم. »

 




برچسب ها :

علت انحراف اخلاقی خانم های متاهل از دید یک کارشناس ...

علت انحراف اخلاقی خانم های متاهل

کارشناس مذهبی رابطه ای از جمله ازدواج پنهانی دختر و پسر در دانشگاه و خیابان، را غلط خواند و گفت: چرا که این نوع ازدواج‌ها سه آفت را در پی خواهد داشت که یکی از آن­ها از بین بردن آرامش است.

حجت الاسلام حسین دهنوی، با اشاره به آیه 21 سوره روم درباره تشکیل خانواده گفت: خداوند متعال در آیه «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها» درباره تشکیل خانواده می­فرماید «و از نشانه‏ هاى او این‌که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید»؛ بنابراین هدف خدای متعال از تشکیل خانواده، آرامش بوده است.

او با بیان این‌که برای احساس آرامش در زندگی باید به درستی ازدواج کرد، گفت: ازدواج رابطه ای از جمله ازدواج پنهانی دختر و پسر در دانشگاه و خیابان، ازدواجی غلط است؛ چرا که این نوع ازدواج­ ها سه آفت را در پی خواهد داشت که یکی از آن­ها از بین بردن آرامش است و شواهد عینی نشان می دهد این نوع ازدواج ها سبب سرد شدن کانون خانواده می­شود.
او گفت: بر مرد شرعا واجب و قانونا لازم است که نیازمندی­ های همسر خود را فراهم کند و متأسفانه بیشتر مردان به آسایش توجه دارند، اما نسبت به آرامش همسر خود غافل می­باشند.

این کارشناس دینی درباره گفت: به همسر خود آرامش بدهید و اگر تمام امکانات و آسایش را به همسر خود هدیه دهید، احساس خوشبختی نخواهد کرد و نمونه‌های بسیاری در این خصوص وجود دارد.


حجت­الاسلام دهنوی درباره بکار بردن ارتباط کلامی در زندگی گفت: ارتباط کلامی دستوری دینی است و بایستی با یکدیگر به آرامی صحبت کرد، در صورتی که امروزه اکثر مردم با دعوا با یکدیگر صحبت می­کنند و باید این مهارت را جدی گرفت.

او با اشاره به دلیل تأکید اسلام نسبت به ابراز محبت بیشتر از سوی مردان گفت: اولیای الهی و دانشمندان، تأکید بیشتری نسبت به مردان در ابراز محبت دارند؛ چرا که اولا زنان عشق­ورز و محبت پذیر هستند و شدت عواطف دارند و ثانیا نیاز بیشتری نیز به محبت داشته و نیاز عاطفی برای زنان در اولویت است، در صورتی که مردان عشقباز بوده و نیاز غریزی برای آنان در اولویت است.

این کارشناس مسائل خانواده گفت: علل جدی انحراف اخلاقی اکثر زنان شوهردار، خلأ عاطفی بوده است که ابراز نکردن محبت، سبب انحراف آنان می شود و متأسفانه بسیاری از مردان به ارتباط کلامی توجه نمی کنند.

حجت الاسلام دهنوی با بیان روایاتی درباره ابراز محبت بیشتر مردان گفت: پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمودند که گفتن کلمه دوستت دارم از سوی مردان به زنان خود، هیچگاه از دل زنان بیرون نمی رود و در روایت دیگری می فرمایند هدیه دادن مرد به زن، هیچگاه از یاد و دل زن بیرون نخواهد رفت.




برچسب ها :

مرثیه ام‌البنین(س) برای علمدار کربلا
درس‌هایی که می‌توان از ام‌البنین(س) گرفت
 
 
ام‌البنین(س) مدام می‌پرسید: حسین فاطمه چه شد؟ و بعد از شنیدن خبر شهادت فرزندانش گفت: اینها همه فدای حسین(ع) باد، این گونه بود که حضرت زینب(س) بعد از ورود به مدینه به دیدارش رفتند و شهادت فرزندانش را تسلیت گفتند.

حجت‌الاسلام امیرعلی حسنلو (مدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم): نگاهی که جوامع بشری نسبت به زن داشتند تا ظهور اسلام تحقیر آمیز بود(۱)؛ اما اسلام همه این دیدگاه‌ها را دگرگون و جایگاه واقعی زن را در آفرینش به او داد؛ نگاهی که پیامبر(ص) به زن داشت و رتبه زیستی که برای او تعریف کرد با همه دیدگاه‌ها تمایز داشت و این نگاه همان نگاه پروردگار متعال بود که از طریق وحی به پیامبر(ص) عنایت کرد و با چنین نگاهی جامعه نوینی تأسیس کرد.

بنیان تربیتی این جامعه را با زنان و نقش برجسته آنان تجدید بنا نمود؛ لذا جامعه اسلامی با دیگر جوامع این تفاوت اساسی را دارد؛ در نگاه نبوی که همان نگاه اسلام است، برجسته‌ترین نقش تربیت انسان به زن داده شده است و این زنان بوده‌اند که مردان با کفایت، جهادگر، دانشمند، لایق، کاردان و مدیران توانمند و شایسته مدیریت در تمام شئون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و نظامی را تربیت کرده‌اند.

گزافه نیست که اگر سه محور مهم مدیریت جوامع (سیاست، اجتماع، فرهنگ) را در تربیت مادران بدانیم، چون انسان‌ها در دامن مادران و در سایه مهر و عطوفت آنان شخصیت وجودی و انسانی می‌یابند و با همین بنیان رشد کرد و ویژگی‌های سرشت خود را بروز می‌دهند. بر اساس آموزه‌های دین اسلام است که در میان بانوان جامعه اسلامی از صدر اسلام تاکنون چهره‌هایی بوده‌اند که نه تنها برای بانوان الگو هستند بلکه مشی آنان و روش زندگی آنان برای مردان نیز می‌تواند الهام بخش و سرمشق قرار گیرد.

قرآن می‌فرماید زنان نیز مثل مردان می‌توانند به معنویت کامل و والا برسند(۲)؛ با این بیان نگاه جاهلی به زن تغییر یافت. لذا زنان در تاریخ نقش به سزایی ایفاء کردند؛ در قیام سید الشهداء(ع) زنان نقش برجسته پیشینی و پسینی داشته‌اند. از جمله زنان پشتیبان قیام، زنانی چون زینب کبری(س) رباب همسر سیدالشهدا(ع) و برخی دیگر از همسران امام و زن زهیر و مادر وهب و... بودند.

الگوی این زنان قهرمان، زینب کبری(س) بود که از آغاز قیام تا پایداری اندیشه قیام حضور داشت تا عصر کنونی نیز نقش‌های اینان کم رنگ نخواهد بود و اگر نقش بانوان به خوبی تحلیل شود، مجموعه زیبایی ارائه خواهد شد که در حد پایان نامه دکترا ارزش پرداختن دارد به نحوی که به بررسی نقش زنان در قیام و نهضت عاشورا بپردازد.

*نقش مادر در سعادت فرزندان

یکی از زنانی که در تاریخ اسلام، چهره درخشانی از خود بجا نهاده و نماد ایثار و فداکاری و عشق به اهل بیت(ع) بوده، ام البنین(س) است، ام البنین یعنی مادر فرزندان (پسر) کنیه زنان عرب است و هر زنی که صاحب چندین فرزند برومند می‌شد، او را با کنیه ام البنین صدا می‌زدند.

او زنی بود که فرزندانی تربیت کرد در خانه علی که در تاریخ به جهت تربیت درست و براساس موازین و اصول اسلامی ماندگار شدند و برای بشریت در وفاداری، ادب، شجاعت، سخاوت، ایمان و الگو هستند. ام‌البنین مادر یگانه سقای تاریخ است که خود با لب تشنه به دیدار معبود رفت او عباس نام دارد، عباس که نامش دل عارفان و شب زنده‌داران را صفا می‌بخشد و خاطر مؤمنان را از آن جهت که در کربلا ایثار کرد، در پیشگاه برادر بزرگش، روشنی و آکنده از عشق به خدا می‌کند، عباس نماد ایثار با اخلاص در راه خداست، وفاداری که از عباس(ع) در راه ایمان به امامت و ولایت به نمایش گذاشت بی مانند است از اینرو درس وفاداری وفهم معنای وفا وعشق را باید از دلدادگی عباس به مولایش آموخت.

نام اصلی این بانو، فاطمه است که بعدها به «ام البنین» شهرت یافت.(۳) دختر حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر (و حبل) بن کلاب بن ربیعه بن عامر بن صعصعه و نام مادرش ثمامه (لیلی) دختر سهیل بن عامر بن مالک بن جعفر بن کلاب است،(۴) عمویش «لبید» از شاعران بزرگ و قدیمی که صد و چهل سال و بلکه بیشتر عمر کرده است، او دوران ظهور اسلام را درک و مسلمان شده و جزو مهاجرین است که در خلافت عمر به کوفه آمد تا اینکه در دوران معاویه وفات کرد. او از شعراء دوران جاهلیت و صاحب معلقات و قصایدی هست.(۵)

ام البنین از قبیله کلابیه و آباء و اجدادش از پهلوانان عرب به شمار می‌روند که در جنگ‌های اعراب با ایران ذکر آن‌ها در اذهان مانده است.(۶)

از دوران کودکی و نوجوانی او اطلاعی کامل نیست، ولی نام او پس از ازدواج با امیر مومنان علی(ع) در منابع زیادی ذکر شده است؛ بعد از رحلت فاطمه زهرا(س) در یازدهم هجری قمری، حضرت علی(ع) به عقیل برادرش که از نسب شناس بوده فرمودند: زنی از خاندان‌های پهلوان عرب برایم معرفی کن که از او فرزندانی شجاع، دلاور و جنگجو برایم متولد شود.

*چرا ام‌البنین(س)

عقیل که در شناخت تبار قبایل و ویژگی‌ها و خصوصیات آنان خبره بود، خانواده‌ام البنین(۷) را به حضرت معرفی و گفت که در عرب دلیرتر و شجاع‌تر از پدران وی سراغ ندارم و حضرت نیز با او ازدواج کرد.(۸) ام البنین پس از ازدواج با علی(ع) در خانه وارد شد که قدیس زنی چون فاطمه در آن زیسته و یادگارانی در آن تربیت کرده بود از پسر و دختر چون حسن، حسین، زینب و ام کلثوم؛ ام البنین این خانواده را خوب می‌شناخت و زنی بود که دارای معرفت و از خانواده‌ای اصیل و با ادب وبه خوبی معرفت و درکی از این خاندان داشت. از رفتارهای او که تحسین برانگیز و بیانگر عشق و علاقه او به اهل بیت(ع) است؛ وقتی با امیرالمؤمنین(ع) ازدواج کرد و امام حسن و حسین(ع) مریض بودند، از سر لطف و مهربانی با آن‌ها برخورد کرد و همچون پسران خویش از آن ها مراقبت و نگهداری کرد.(۹)

ام البنین خود را به عنوان کنیز فرزندان فاطمه در خانه علی(س) می‌دانست و با این معرفت وارد خانه علی شد و به آنان خدمت کرد و خود در این خانواده دارای فرزندانی شد و آنان را با الهام از تربیت فرزندان فاطمه تربیت کرد و فرزندان خود را آن گونه تربیت داد که فرزندان فاطمه را سرور و سیدی خطاب می‌کردند؛ لذا بعد از شهادت امام علی(ع) و امامت امام حسن(ع)، فرزندان ام‌البنین مطیع و فرمانبردار امامت و ولایت حقند.

عباس جوانی رشید، برومند و معروف به ادب در بین جوانان بنی هاشم و دارای شجاعت و هیبت کم نظیر است، او مطیع برادران بود، در جریان صلح امام حسن در کنار امام حسن(ع) فرمانبردار بود و مادر چنان تربیت و معرفتی به او داده که هیچ ادعایی در مناصب ندارد؛ پس از شهادت امام حسن(ع) مطیع برادرش امام حسین است، وقتی شاهد حضور اباعبدالله(ع) در کربلا است در کنار برادر قرار گرفت این آداب اطاعت و ولایت‌پذیری همه از تأثیر شیر مادر آزاده با وفا و تربیت درست اوست.

وقتی امام قصد هجرت از مدینه کرد از جمله یاران با وفایش چهار فرزند ام‌البنین هستند که با بصیرت راه مولای خود را برگزیدند. عباس(ابوالفضل)، عبدالله، جعفر و عثمان، چهار فرزند دلاور ایشان در صحنه کربلا حاضر بودند که همگی در رکاب حضرت سیدالشهداء(ع) شهید گشتند.(۱۰)

این بزرگ زن تاریخ اسلام در شمار زنانی است که تمام هستی خود را که چهار جگر گوشه‌اش بودند، در راه دین رهسپار جهاد با امام زمانش می‌کند، معرفت او در شمار معارف اعلی قرار دارد که امام زمانش را می‌شناسد و شرایط زمان را درک می‌کند و همه ماهیت وجودی خود را که چهار فرزند است با امام بدرقه کرد و هرگز نگفت یکی برای من باشد، بلکه هر چهار تا را برای دین خدا و محض اطاعت امام و رهبر با امام همراه کرد.

وقتی از حادثه کربلا خبرها می‌شنید مدام می‌پرسید حسین فاطمه چه شد؟! این زن بعد از حادثه کربلا و دریافت خبر شهادت چهار فرزندانش همچو کوهی استوار و شکیبا، از خود جزع و فزعی نشان نداد. بلکه گفت: اینها همه فدای حسین(ع) باد، این امر حکایت از اخلاص کامل او به اهل بیت(ع)، به خصوص امام حسین(ع) دارد. علاوه بر آن از جمله مقامی و منزلتی که برایش نوشتند این است که حضرت زینب(س) بعد از ورود به مدینه به دیدارش رفته و شهادت فرزندانش را تعزیت و تسلیت گفتند.(۱۱)

او را زنی ادیب و شاعری فصیح و اهل فضل و دانش دانسته‌اند؛ چنانچه از او قصاید و مرثیه‌هایی در مورد شهدای کربلا و امام حسین(ع) و چهار فرزند خویش که در کربلا شهید شدند سروده است که جان سوز معرفت آموز است. گفته شده ایشان بعد ازحادثه کربلا، به قبرستان بقیع رفته و در رثای حسین و یارانش و عباس و دیگر فرزندان مدیحه و نوحه‌سرایی و گریه می‌نمود و این خود ضمن اعتراض به وضع سیاسی و اجتماعی یاد شهدای کربلا و آرمان و ارزش‌ها و اهداف قیام کربلا را زنده می‌داشت گفته شده که مروان بن حکم (والی مدینه) مشتاق شنیدن مرثیه‌های جانسوز او می‌شد.

*مرثیه ام‌البنین(س) در شهادت علمدار کربلا

اشعار نغزی در مورد حادثه کربلا و چهار فرزند رشید خویش دارد:

«دیگر مرا ام البنین (مادر چهار پسر؛ عباس، عبدالله، جعفر و عثمان) نخوانید و مادر شیران شکاری ندانید، مرا فرزندانی بود که به سبب آن‌ها مرا ام‌البنین می‌گفتند و اکنون صبح کردم که دیگر برای من فرزندی نیست...» سن فرزندان شهید ام‌البنین به ترتیب: عباس ۳۴ سال، عبدالله ۲۵ سال، عثمان ۲۱ سال و جعفر ۱۹ سال سن داشتند.(۱۲)

در رثاء عباس ـ فرزند ارشدش ـ می‌گوید: «ای آنکه عباس را دیدی، در حالی که بر گروه ضعیفان حمله می‌کرد و دنبال او از فرزندان حیدر علی(ع) جنگاورانی بودند که هر یک دارای یال و کوپالی بودند...».(۱۳)

بنابراین ام‌البنین(س) دختر حزام و مادرش سهیل و از قبیله بنی کلاب است، از دوران کودکی و جوانی وی اطلاع دقیقی موجود نیست و ایشان با امیرالمؤمنین(ع) ازدواج و ماحصل آن چهار فرزند به نام‌های عباس، عبدالله، جعفر و عثمان است که همگی در رکاب امام حسین(ع) شهید شدند و ام البنین(س) در شهادت آن‌ها مرثیه و قصایدی دارد. رحلت این بانوی اسلام را در سال ۷۰ هجری قمری نوشته‌اند.(۱۴)

*درس‌هایی که می‌توان از ام‌البنین(س) گرفت

۱- تربیت درست فرزند بر اساس مکتب اهل بیت(ع).

۲- داشتن فرزندان زیاد و فرزند داری که نفس داشتن فرزند زیاد و اولاد خود فضیلت است، چرا که امیرمؤمنان در ازدواج با ام البنین(س) شرط داشتن فرزند را مقدم بر مسائل دیگر دانست؛ امروز باید بانوان میهن با داشتن فرزندان برومند به سوی عصر ظهور حرکت کنند و فرزندانی برای سربازی امام زمان تربیت کنند و از داشتن فرزند زیاد نهراسند.

۳- تربیت فرزند پیرو راستین امام زمان و ولی حق.

۴- درس وفاداری به شوهر و درک منزلت همسر و مطیع محض او بودن و اهتمام به امر خانه‌داری و تربیت فرزندان برومند و قهرمان چنان‌ که در جنگ تحمیلی این هنر را به تجلی گذاشتند.

۵- درس عشق به دین وایثار در راه حق را به فرزندان باید با شیر داد و سرشت فرزندان را با محبت و در زمره مکتب اهل بیت(ع) آمیخت.

۶- فرزندان را باید برای فدا شدن در راه دین و ولایت و جهاد تربیت کنند.

۷- استقامت و صبر را در راه خدا از ام البنین(س) بیاموزند که پس از شهادت فرزندان ابتدا برای امام‌حسین و عزیز فاطمه سوگواری کرد، سپس برای عباس عزیزش؛ درود خدا و سلام مؤمنان بر ام‌البنین و فرزندانش برای همیشه تاریخ.



*پی‌نوشت‌ها:
۱- رک تاریخ تمدن ویل دورانت ج۱
۲- ملک/۳- ۴ ؛ توبه /۷۱ ؛روم/۳۰
۳- نعمان بن محمد تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج۳، نشر اسلامی، قم، ص ۱۸۲.
۴- ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، چاپ دوم، دار الکتاب، قم، ص ۵۳.
۵- علی نمازی، مستدرک السفینه البحار، ج۹، چاپ ۱۴۱۹ ق، نشر اسلامی، قم، ص ۲۱۷.
۶- عبدالرزاق موسوی مقدم، العباس،ص ۱۳۰.
۷- شیخ مفید (ره)، الارشاد، سوم، ۱۳۷۶، اسلامیه، ج۱، ص ۳۴۲.
۸- سید مصطفی حسینی دشتی، معارف و معاریف، ج۱، چاپ اول ۱۳۸۵، تهران، آرایه، ۱۳۸۵، ص ۸۶۹.
۹- العباس، همان.
۱۰- شیخ مفید (ره)، الارشاد، ج۱، دار المفید، ص ۲۵۴.
۱۱- زیر نظر محمد کاظم موسوی بجنوردی، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، چاپ اول، تهران ۱۳۸۰، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، ص ۱۸۶.
۱۲- رک جواد محدثی، فرهنگ عاشورا
۱۳- محسن امین، اعیان الشیعه، ج۸، بیروت، دار التعارف للمبطوعات، ۱۴۰۳ ق، ص ۳۸۹.
۱۴- زهره یزدان پناه، زنان عاشورایی، چاپ اول، تهران، هلال، ۱۳۸۳، ص ۱۵۱.




برچسب ها :

واعظی: یوتیوپ و فیس بوک، رفع فیلتر نمی‌شوند
 
 

فارس نوشت:
وزیر ارتباطات گفت: اجرای موفق فیلترینگ هوشمند اینستاگرام به معنی رفع فیلتر سایت‌های و شبکه‌های از قبل فیلتر شده مانند فیسبوک و یوتیوب نیست. همچنین تشعشعات اندازه‌گیری شده در برخی مناطق بیش از استاندارد است.

محمود واعظی در حاشیه مراسم پایان هم‌کدسازی تلفن ثابت در سراسر کشور، در جمع خبرنگاران با اشاره به فیلترینگ هوشمند شبکه اجتماعی اینستاگرام گفت: طبق آنچه که اعلام شده فیلترینگ هوشمند در سه مرحله یک ماهه، سه ماهه، شش ماهه و در مجموع در ده ماه در شبکه اینترنت کشور اجرایی می‌شود.

وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات، گفت: فاز اول اجرای فیلترینگ هوشمند با امکان محدودسازی تنها صفحات مجرمانه از شبکه اینستاگرام آغاز شده و ارزیابی روزانه ما نشان از موفقیت این طرح طی چند روز گذشته دارد.

او گفت: اجرای فیلترینگ هوشمند به معنای رفع فیلترینگ سایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی از قبل فیلتر شده مانند فسبوک و یوتویوب نیست و این موارد مربوط به تصمیم‌گیری کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه است.

وزیر ارتباطات همچنین احراز هویت کاربران را فقط شامل شبکه ملی اطلاعات عنوان کرد و گفت: در این شبکه سرویس‌ دستگاه‌های دولتی به مردم ارائه می‌شود که برای جلوگیری از نیاز به کارت ملی و ارائه مدارک شناسایی کاربران می‌توانند از طریق احراز هویت از این خدمات استفاده کنند.

وزیر ارتباطات در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به تشکیل کمیته چند جانبه از سوی رئیس جمهور برای پیگیری موضوع تشعشعات و پارازیت‌ها گفت: تشعشعات از سوی چند دستگاه اندازه‌گیری و تحلیل نتایج به رئیس جمهور ارائه شده است.

در این گزارش قدرت تشعشعات در برخی مناطق بیشتر از استاندارد بوده و در این مناطق دیگر اجازه فعالیت به دستگاه‌های تولیدکننده تشعشعات داده نخواهد شد،اما در حالت کلی امواج به خودی خود ضرر چندانی ندارد و نباید مردم را نگران کرد.


او در بخش دیگری از سخنان خود درباره افزایش تعرفه اینترنت اپراتور دوم تلفن همراه گفت:‌ تعرفه قانونی به ازای هر کیلوبایت اینترنت نیم ریال است که نسبت به تعرفه قبل یک دهم شده است. هیچ اپراتوری حق ندارد از این رقم تعرفه بیشتری را ارائه دهد. اگر ایرانسل در ارائه تعرفه‌های جدید تخلف نکرده اما به دلیل اعتراض مشترکان اعلام کرده که در حال تجدید نظر در تعرفه‌ها است.

واعظی گفت:‌ تجدیدنظر در تعرفه‌ها اگرچه شاید در کوتاه مدت به ضرر اپراتور باشد، اما در میان مدت به نفع اپراتور است.

وزیر ارتباطات در نهایت توصیه کرد مشترکان از اینترنت بسته‌ای استفاده کنند زیرا قیمت اینترنت آزاد پنج برابر قیمت بسته اینترنت است.




برچسب ها :

تفکیک جنسیتی مسافران در شرق آسیا
 
 
مقامات شهری ویتنام پس از افزایش گرایش کشورهای جنوب شرق آسیا برای راه اندازی شبکه حمل و نقل ویژه بانوان، اتوبوس ویژه این قشر از جامعه را برای امنیت بیشتر آن ها راه اندازی می کند.

به گزارش ایرنا، مقامات ویتنام روز شنبه پس از اقدام تایلند برای راه اندازی قطار ویژه زنان و افزایش قطارهای ویژه بانوان مالزی، اعلام کردند به منظور رفاه حال بانوان این کشور در ساعت شلوغ، اتوبوس ویژه راه اندازی می کنند.

\'نگویین کوئک هونگ\' معاون کمیته مردم هانوی (پایتخت ویتنام) روز شنبه به \'ونا\' خبرگزاری رسمی ویتنام، گفت استفاده از اتوبوس ویژه بانوان در بخش هایی که کارگران و دانشجویان زن در برابر آسیب های اجتماعی قرار دارند، راه اندازی می شود.

وی هدف از این اقدام را ارتقای سطح امنیت اجتماعی و رفاه بانوان ویتنام اعلام کرد.

نتایج یک تحقیق از بین بانوان در ویتنام نشان می دهد که ۵۷ درصد از مجموع دو هزار و ۴۶ پاسخگوی بالای ۱۶ سال نسبت به نبود امنیت اجتماعی و مورد سوء استفاده قرار گرفتن گلایه کرده و برخی از مصادیق این گونه ناامنی را نیز تجربه کرده اند.

هانوی با بیش از هفت میلیون نفر جمعیت دومین شهر پرجمعیت ویتنام است. \'هوشی مین\' پرجمعیت ترین شهر ویتنام است که بیش از هشت میلیون نفر از جمعیت ۹۰ میلیونی این کشور را در خود جای داده است.

کشورهای جنوب شرق آسیا طی چند سال گذشته برای رفاه بانوان و امنیت آن ها اقدام به راه اندازی وسایل حمل و نقل ویژه این قشر کرده اند.

راه آهن تایلند نیز از مرداد ماه امسال برای ایجاد امنیت زنان این کشور که به تنهایی و گروهی اقدام به سفرهای برون شهری می کنند، قطار و واگن های اختصاصی در نظر گرفت.

بانوان مالزیایی نیز از آذر ماه امسال همزمان با افزایش استفاده از قطار ویژه بانوان به وسیله دانشجویان و کارمندان زن خواستار افزایش واگن های قطار ویژه بانوان شدند.

مالزی از سال ۲۰۱۰ در پی برخی حوادث که ناراحتی بانوان را به همراه داشت، واگن های قطار ویژه این قشر را با خدمه زن راه اندازی کرد که با استقبال مواجه شد.

روزانه حدود ۱۳۰ هزار مسافر زن توسط قطارهای بین شهری مالزی جابجا می شوند که از زمان اختصاص دادن واگن به بانوان شکایت های آنها نیز به طور قابل توجهی کاهش یافته است.




برچسب ها :

هشدارعضو خبرگان رهبری نسبت به اکران برخی فیلم ها
 
 
آیت‌الله ممدوحی با انتقاد از تلاش‌ها برای اکران فیلم‌های ضد ایرانی گفت: بارها و بارها علما تذکر داده‌اند به آقایان مسئول که فیلم‌هایی که محتوای نامناسب و ضد ارزشی نسبت به موضوع خانواده دارند مجوز اکران ندهند.

آیت الله ممدوحی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفت‌وگو با فارس، در خصوص تلاش برخی جریانات برای نمایش فیلم‌هایی با موضوعات نامناسب و ضدایرانی اظهار داشت: مهمترین توصیه ما به مسئولین و تصمیم‌گیرندگان این برنامه‌ها این هست که از ادامه این روند دست بکشند. چرا که اینکارها درست نیست و به جامعه آسیب وارد می‌کند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم افزود: من نمی‌خواهم به ریشه این امر بپردازم و فقط به این نکته اکتفا می‌کنم که بارها و بارها به آقایان مسئول تذکر داده‌‌ایم که به فیلم‌هایی که محتوای نامناسب و ضدارزشی نسبت به موضوع خانواده دارند مجوز اکران ندهند.

براساس این گزارش، در پی هشدار رسانه‌ها نسبت به محتوای نامناسب و ضد ایرانی «خانه پدری» اکران این فیلم پس از دو روز متوقف شد اما گروهی خاص در پشت صحنه تلاش دارند تا مقدمات رفع توقیف و اکران دوباره آن را فراهم کنند.




برچسب ها :

ستیز با حقیقت در جشنواره سینما حقیقت!
تخطئه انقلاب و زمینه‌های یک فاجعه فرهنگی!
 
 
این بار ، نام کارگردان یک فیلم ضدایرانی که در توهین به مردم ایران و ارزش‌های اعتقادی و میهنی این سرزمین، روی فیلم های ضدایرانی هالیوود را سفید کرده بود، در میان داوران جشنواره دیده می شد...
پایگاه خبری انصارحزب الله: وقتی نام جشنواره ای «سینما حقیقت» گذاشته می شود و برگزار کننده آن هم وزارت ارشاد دولت نظام مقدس جمهوری اسلامی است، همه منتظر تجلی یافتن انگاره هایی ارزشمند و به معنای واقعی کلمه «حقیقت»مدار هستند.

وقتی جشنواره ای با چنین ادعایی برگزار می شود، حداقل انتظاری که از آن می رود، تعهد به «واقعیت» در محتوا و احترام به هنرمندان و مخاطبان جشنواره در نحوه برگزاری است. اما هشتمین دوره جشنواره سینما حقیقت در هر دو زمینه -هم فرم و هم محتوا- بازنده شد. ورود و نمایش فیلمی در حمایت از نظام سرنگون شده شاهنشاهی و در تخطئه انقلاب اسلامی از یک سو و برگزاری نامنظم و به هم ریخته جشنواره که صدای هنرمندان شرکت کننده در جشنواره را درآورد، دو شاخصه اصلی این دوره از جشنواره سینما حقیقت بود.

زمینه های یک فاجعه فرهنگی!

از همان ابتدا که اسامی هیئت انتخاب و داوران هشتمین دوره جشنواره سینما حقیقت اعلام شد، می توانستیم حدس بزنیم که در این جشنواره چه اتفاقاتی خواهد افتاد!

شاید حضور کارگردان هایی که سابقه تولید فیلم ضداخلاقی یا ساخت فیلم ضدایرانی را دارند در هیئت انتخاب و داوری مراسم اسکار یا جشنواره کن و فستیوال های صهیونیستی مغرب زمین عادی باشد، اما در جشنواره ای در ایران و با بودجه نظام جمهوری اسلامی، خیلی عجیب بود!

اما چه باور کنیم و چه نکنیم، این اتفاق رخ داد؛ مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، متولی برگزاری جشنواره سینما حقیقت، ابتدا سازنده چند فیلم ضداخلاقی را در هیئت انتخاب قرار داد. اتفاقی که بلافاصله با واکنش منفی رسانه ها مواجه شد.

همین امر هم سبب شد تا این مرکز در معرفی اسامی داوران خود با احتیاط بیشتری عمل کند. اما باز هم خبر در رسانه ها درز پیدا کرد؛ این بار ، نام کارگردان یک فیلم ضدایرانی که در توهین به مردم ایران و ارزش‌های اعتقادی و میهنی این سرزمین، روی فیلم های ضدایرانی هالیوود را سفید کرده بود، در میان داوران جشنواره دیده می شد.

مسعود بخشی، سازنده فیلم ضدایرانی «یک خانواده محترم» است که از مام وطن گرفته تا ارزش‌های دینی و دفاع مقدس و نسل جوان و انقلاب اسلامی و مردم کوچه و بازار و ... را همه با هم می کوبد! پس از این اتفاق بود که همه منتظر تبدیل شدن جشنواره سینما حقیقت به یک فاجعه فرهنگی بودیم. و این اتفاق هم رخ داد!

چنارستان، علیه سروهای انقلاب

فاجعه فرهنگی، اتفاق باور نکردنی دیگری بود که در جشنواره سینما حقیقت افتاد؛ نمایش یک مستند علیه انقلاب اسلامی ایران و نظام جمهوری اسلامی که به ستایش از استبداد پهلوی می پردازد، موسوم به «چنارستان»! البته این فیلم توسط ایادی رژیم منحوس پهلوی ساخته نشده است، بلکه در شناسنامه آن، نام «مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی»(وابسته به سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) به عنوان تهیه کننده و سرمایه گذار این فیلم ثبت شده است! فیلمی که به بهانه پرداختن به تاریخچه خیابان ولیعصر(عج) به تقدیس دیکتاتوری پهلوی پرداخته است.

ظاهر فیلم، مرثیه سرایی برای چنارهایی است که در این خیابان بوده اند و حالا نیستند، اما باطن فیلم، سوگواری برای طاغوت است! شگفت آور است! در دورانی بسر می بریم که در جای جای جهان، قیام ملت‌ها علیه دیکتاتورها، خواب آرام نظام سلطه را بر هم زده است. از بحرین و مصر گرفته تا آمریکای لاتین و حتی در خود آمریکا که این روزها صحنه اعتراض به نژادپرست هاست.

اما در سرزمین ما که خودش مبدأ مبارزه با استبداد در تاریخ معاصر جهان بوده، مدعیان روشنفکری، ده ها سال به عقب برگشته اند و تازه به یاد ستایش از دیکتاتورها و نژادپرستان افتاده‌اند! به آن حد از آزادگی و شرافت نرسیده‌اند که با پول خودشان این کار را کنند، بلکه دریوزگی و فرصت‌طلبی آن‌ها تا آنجاست که با پول نظام اسلامی به بازنمایی انگاره های ارتجاعی و سخیف خود می پردازند.

کارگردان فیلم «چنارستان» هادی آفریده است. او قبلا به خاطر ارتباط مشکوک با شبکه بی بی سی انگلیس از سوی نهادهای امنیتی بازداشت شده بود. او همچنین پیش از این مستندی به نام «خاطرات نی‌آوران» ساخته بود. مستندی که با پول دولت و به نام أثری به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده بود، اما سر تا پایش به تملق گویی برای دیکتاتوری می‌پرداخت که در همان انقلاب سرنگون شده بود.

نکته عجیب این است که سید محمدمهدی طباطبایی نژاد رئیس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، قبلا در گفت وگویی با خبرگزاری فارس به دفاع از آفریده پرداخته و گفته بود باز هم با این فیلمساز همکاری خواهد کرد. و نتیجه این همکاری خلق و نمایش فیلمی شد که بیشتر مناسب پخش در شبکه صدای آمریکاست.

خلاصه این فیلم مستند ستایش از چنارهای کاشته شده توسط رژیم پهلوی در یک خیابان است! فیلمی در ستایش از چنارهای پهلوی و در تخاصم با سروهای انقلاب اسلامی. این فیلم به تحریف تاریخ می پردازد از یک طرف همه جنایت ها و خیانت های رژیم ستمشاهی در ایران را نادیده می گیرد و در مقابل آنچه از انقلاب اسلامی نمایش می دهد به جز بدی نیست!

از طرف دیگر هر آنچه به دوران قبل از انقلاب ارجاع می دهد، نیکی و سپیدی و زیبایی است و هر چه زیبایی و خدمت و حماسه در نظام اسلامی بوده است را بی رحمانه «سانسور» می کند! فیلم به گوگوش و سایر مرغان آمریکایی آوازخوان پیش از انقلاب می پردازد و البته اشاراتی ستایش گونه هم به «فتنه ۸۸» دارد و در نهایت البته از خجالت سرمایه‌گذار دولتی فیلم هم در می آید و به تبلیغ برای حسن روحانی هم می پردازد تا این گونه، هم دل ضدانقلاب را به دست بیاورد و هم مانع شکسته شدن دل دولتی ها شود! در مراسم اختتامیه هشتمین جشنواره سینما حقیقت نیز همین فیلم، برنده سه جایزه شد.

البته فاجعه «سینما حقیقت» مسبوق به سابقه است. سال قبل هم از یکی از سران فتنه به این جشنواره دعوت شد تا درباره نلسون ماندلا سخنرانی کند! این هم از عجایب روزگار است؛ از یک کودتاگر که با حمایت نژادپرست ترین حکومت های دنیا قصد نفی حاکمیت مردم ایران بر سرنوشت خویش را داشت دعوت شد تا درباره یکی از اسطوره های مبارزه با نژادپرستی سخنرانی کند!

اعتراض هنرمندان به مدیریت سینما حقیقت

اما مشکل هشتمین جشنواره سینما حقیقت فقط به محتوای آن محدود نمی شود. طی روزهای برگزاری جشنواره، بارها هنرمندانی به انتقاد از بی نظمی در برگزاری این جشنواره پرداختند.

به عنوان مثال، توفیق‌جو کارگردان مستند «زار خاک» با گلایه از شرایط نمایش فیلمش در هشتمین جشنواره سینما حقیقت در نامه ای سرگشاده خطاب به سید‌مهدی طباطبایی‌نژاد دبیر این جشنواره نوشت:«جشنواره ای که شما دبیری آن را به عهده دارید فیلم -سابق من- را با نازل ترین کیفیت بازسازی کرد...چطور توانستید هنر را که ذاتش زیبایی ست، زشت به تصویر بکشید؟ سخت نبود؟»

همچنین سپهری، دیگر کارگردان شرکت کننده در این جشنواره نیز در مصاحبه ای با روزنامه بانی فیلم گفت: برنامه ریزی های جشنواره حقیقت در حد و اندازه نام آن نیست.

وی افزود: متعجبم از اینکه جشنواره معتبری مانند جشنواره فیلم حقیقت کیفیت را فدای اهمال کاری کرده است.


منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)



برچسب ها :

رهیافت‌هایی از زیارت اربعین
اربعین؛ تأکید کادرسازی برای قیام قائم(عج)
 
 
تراشیدن و فروکاستن و تحریف و باژگونه سازی مسئله امامت اهل بيت رسول الله (صلی الله علیه وآله) نه فقط از ناحیه روشنفکر نمایان متجدد سکولار مآب بلکه از سوی جریان «فحاّش پررو و مدَعی انگلیس ساخته۳ توأمان» دنبال می‌شود...

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، مدیرمسئول هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع) در سرمقاله هفته‌نامه یالثارات نوشت:

بسم الله الرحمن الرحیم
«ای امام حسین! شهادت می‌دهم که تو کشته شدی اما نمردی بلکه (بعکس) به امید و شوق حیات تو دل‌های شیعیانت حیات دارد و زنده است»۱

چندی پیش جاهلی هتّاک در عبارتی وهن آمیز گفته بود«عمل امام حسین عملی عاشقانه بود اما امامان بعد از امام حسین عاقلانه رفتار کردند و شیوه امام حسین را وا نهادند» این جملات سخیف از دهان کسی بیرون آمد که به زعم هوادارانش مثلاً تئوریسین فلان جریان سیاسی است. علیرغم آن که این سخن جاهلانه و سخیف ، توسط برخی فضلا و روحانیان خودی با کمال سعه صدر و تحمّل پاسخ روشنگر لازم را دریافت نمود۲ مع‌الاسف ، اما ، توسط برخی عوامل همان جریان سیاسی با عبارات مشابه، همین سخن سخیف ووهن آمیز مکّرر در مکّرر در برخی رسانه ها باز نشر شد!

تراشیدن و فروکاستن و تحریف و باژگونه سازی مسئله امامت اهل بيت رسول الله (صلی الله علیه وآله) نه فقط از ناحیه روشنفکر نمایان متجدد سکولار مآب بلکه از سوی جریان «فحاّش پررو و مدَعی انگلیس ساخته۳ توأمان» دنبال می‌شود.

روی سخن اما- همچون چند مقال اخیر- با برادران خودی و ارادتمندان مخلص اباعبدالله الحسین علیه السلام است ، که دشمن و عوامل سر سپرده اش دقیقاً از روزنه های غفلت ما وارد می شوند و قصد انهدام اساس نهضت گرانسنگ عاشورا و امامت و ولایت را دارند.

علیهذا،بدون تعارف و صادقانه به خودم و این دسته از برادران عرض می کنم:
به حضرت عباس قسم که اولاً اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام)، امام بود!
ثانیاً بازهم به همان حضرت عباس قسم که امام حسین(علیه‌السلام) شهید بوده و هست!!

امیدوارم کسی از این شیوه سخن نرنجد و به بزرگواری در گذرند و ببخشند.
برادران! مثالی در شیوه وهمت علماي دين ، در کشف حقایق دین عرض می شود.

مجتهدی به نام سیدابوالحسن اصفهانی(ره) کتابی می‌نویسد به نام وسیلة النجاة، مجتهد دیگری به نام امام خمینی(ره) شرحی بر این کتاب می نگارد به نام تحریرالوسیله در دوجلد ، مجتهدسومی به نام مرحوم آیت‌الله فاضل لنکرانی(ره) کتابی در شرح تحریر الوسیله امام می نویسد در هفده یا بیست جلد قطور۴!

گرچه این کتاب ها در احکام است و مربوط به حرام و حلال زندگی ، لکن امثال همین علماء و مجتهدین که در تعلیم و تعلّم و ارادت به اهل بیت عصمت علیهم السلام ریش سفید کرده و کمر خمیده اند،حتماً و حتماً در قضیه مرثیه و روضه‌خوانی و شرح دعاها و زیارات ائمه معصومین در سخن و تألیف کم نگذاشته‌اند.

به که باید گفت که برخی از ما در دعا خوانی - مع الاسف- نمره قبولی نمی گیریم ؛ بلکه نمره دو یا سه یا اگر خیلی با گشاده‌بازی و دست و دلبازی حساب کنیم نمره زیر ده می‌آوریم!

به عنوان نمونه واقعاً چند درصد از ما وقتی به هنگام قرائت دعای کمیل به جمله «یارب ارحم ضعف بدنی» می رسیم و مثلاً آن را تکرار و به فارسی ترجمه می کنیم، مقصد و مقصود امام علیه‌السلام را درست منتقل می‌کنیم؟ همچون بنده‌ای به عنوان یکی از حاضران در مجلس دعا برداشتم از جمله امیرمومنان جز این نیست که« الان بدن من ضعیف است و تو ای خدا به ضعف من ترحم کنم» با این حساب لابد تقویت بدن را با معجون و ویتامین و گوشت و چلو و پلو باید در دستور کار قرار دهم و بروم استخر و بدن‌سازی* تا خدا هم دعایم را مستجاب کند و ضعف بدنم برطرف شود و بیایم روی فرم!

اینجاست که باید باز هم قسم یادکرد که بابا به حضرت عباس علیه‌السلام این دعای کمیل را کسی فرموده که نهج‌البلاغه هم کتاب هموست. آیا ترسیم منش و رفتار شیعه مولا در نهج‌البلاغه این گونه است؟!

باری، از رشته سخن دور نیفیتم، در آستانه اربعین شهادت امام حسین علیه السلام هستیم. در یکی از سال‌های پس از سقوط صدام ، از شلمچه انفرادی عازم عتبات و کربلا بودم، راننده خودرو ما با دیدن زائران پیاده‌ای که از جنوبی ترین نقاط عراق عازم کربلا بودند به بنده گفت: «امام حسین علیه‌السلام خیلی حقّ به گردن ما دارد.» وه؛ که چه اقرار و سخن حق و صدقی!

زیارت با معرفت امام حسین علیه‌السلام آرزو و دعای همیشگی ماست.
با پای پیاده و در حرم حضرت نصیب شود ،زهی شرافت و ادای ارادت، اگر نشد، همچون ما بی توفیقان ، پس لااقل سلامی و زیارتی از هرکجا که شد ، زیرا زیارت اربعین از دور یا نزدیک نشانه و مرام همیشگی شیعه است.

در زیارت اربعین- وفق دستورالعمل صادق آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)- ابتدا متوالیاً به امام حسین عرض ارادت و سلام می کنیم و شأن ولایت و امامت و قرب و منزلت او به خداوند را بر دل و زبان می آوریم و به چنین امام حسینی که شهید مظلوم و کشته اشک است هم سلام می کنیم و عرض ارادت و اخلاص.

آن گاه به عزتی که خداوند از رهگذر عاشورا نصیب حضرت فرمود شهادت می دهیم و اینکه عمل حضرت در عاشورا برای همه امت- بلکه برای همه خلایق- حجت را آشکار ساخت. بنابراین حضرت در روشنگری و هدایت و اتمام حجت و خیرخواهی ، جای هیچ عذری برای کسی باقی نگذاشت. امام حسیني که خون پاکش را برای تو و در راه تو بر زمین ریخت، باشد تا بندگانت از جهالت و سرکشتگی و گمراهی نجات یابند.»۵

آری ،آری ، اشک بر امام حسین علیه السلام ، دل و جان را روشن و بر بصیرت می افزاید.

پس بی همّتی و بدقلقلی و جهل و خرافه و کذب و دون شأن امام حسین علیه السلام ممنوعِ ممنوع!

البته نگارنده این سطور خود را استاد خارج از گود نمی‌پندارد بلکه آخرین نفر در صف شیعیان و ارادتمندان اباعبدالله- اما خود را تاکید می کنم - در همین صف می شمارد
جلوداران و پیش کسوتان این قافله علاوه بر عالمان ربّانی، پیرغلامانی همچون حاج علی آقای آهی هستند که در آستانه هشتاد سالگی، تجربۀ عمری ذاکری و عرض ارادت، راهکار اجتناب ناپذیر ذاکران حسینی را از سر صدق و اخلاص یادآور شدند که :«ذاکر اهل بیت باید در رشته خود یا مجتهد باشد و یا اهل احتیاط و یا مقلّد»۶ و جز این راه بر سرمنزل مقصود نمی برد! باشد تا با رهنمود این پیران ، آنچه را آنان در خشت خام دیدند لاقل ما در آینه ببینیم و از رهزنی گرگان سکولار و عوامل خود فروخته انگلیس رهایی یابیم.

***

بخش دیگرسخن ما- پیرو مقالات پیشین در همین صفحه و همین صحیفه- مسئله ثمره و بازده رستاخیز عاشورا و اربعین است که همانا پرورش یاران پا به رکاب برای زمینه سازی ظهور و انقلاب جهانی امام عصر و دوران ماست.

بدین معنا که در پایان زیارت اربعین ، پس از بازخوانی فعل و قول سیدالشهداء و نهضت عاشورا و درک معرفت حسینی با جان و خرد ، آمادگی خود را برای یاری۷ امامی که حسین دوران ماست اعلام مي کنیم دورانی که رجعت امام حسین و سایر اولیاء دین را به همراه دارد. همان آمادگی که کسب آن منوط به هم اکنون و زمان حاضر است و فردای ظهور قطعاً دیر است - یا لثارات الحسین علیه السلام. در این وادی سخن و شرح وظیفه بسیار است ؛ تا مجالی دیگر.

وصلی الله علی رسول الله و آله آل الله و رحمة الله

....................................................................................
۱- مفاتیح الجنان ، زیارت نیمه شعبان
۲- خلاصه پاسخ آنکه عمل امام حسین هم عاشقانه و هم عاقلانه بود
۳- در مورد ماهیت و مشخصات این جریان در شماره قبلی نشریه اشارتی رفت
۴- نقل از آیت الله زاده فاضل لنکانی در گفتگو با سیما
۵- مفاتیح الجنان، عبارات اولیه زیارت اربعین
۶- گفتگو یالثارات ۵آذر باحاج آقا آهی
۷- «ونصرتی لکم معدة»
*- متاسفانه این تعریض نه شوخی است و نه گیر سه پیچ! دعاخوان ما- برخلاف علما- حتي حاضر نیست چند کلمه قبل و بعد از ترجمه جمله امیر المومنین را نگاه کند تا به خاکی نزند و کلام امیرالمومنین را شهید نکند. دیگر آنکه اصولاً اگر ترسیم فضای «ساهره قیامت» را از دعای کمیل حذف کنیم دیگر چیزی به عنوان دعای مولا نخواهیم داشت و بالاخره اگر خداوند در سوره الرحمن، جهنم را (به دلیل نقش خوف افزا و آدم ساز آن) از جمله نعمت های الهی ذکر می فرماید ، مولا علی نیز جا به جای دعای کمیل همین خط را تعقیب می کند. البته «یا غیات المستغيثین»هم به همین سرنوشت دچار شده است و هکذا....
آیا قضیه آهن داغ کردن مولا و پاسخ حضرت به عقیل را فراموش کرده‌ایم؟!




برچسب ها :

گزارشی از نمایشگاه حجاب و عفاف؛
روغن ریخته‌ای که نذر امامزاده می‌شود!
 
 
هفتمین نمایشگاه حجاب و عفاف روز گذشته در حالی در ضلع جنوبی مصلی آغاز به کار کرد ‌که بسیاری از غرفه‌داران معتقدند زمان مُرده‌ای به آن اختصاص داده شده و به خاطر تعطیلات ماه صفر، از فروش خود بیمناک‌اند.
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله خبرگزاری مهر نوشت: اینجا ضلع جنوبی مصلاست. بر در و دیوار نشانی نمی‌بینی که تو را به نمایشگاه «گوهر زیبایی» هدایت کند. تنها مردمی را می‌بینی که کیسه‌های آجیل و قطاب و انار در دست گرفته و از در خارج می‌شوند. از چند نفر می‌پرسی: «ببخشید؛ نمایشگاه حجاب و عفاف کجاست؟» یکی از آن میان پاسخ می‌دهد: «کمی جلوتر، سمت چپ» و تو راه خود را در پیش می‌گیری و به سالنی فلزی می‌رسی که در نایلون پیچیده شده تا شاید فضای داخل، کمی گرم‌تر شود.

اینجا نمایشگاه حجاب و عفاف است. قرار است انواع چادر و مانتوهای ایرانی - اسلامی در این مکان به نمایش و فروش گذاشته شوند. اما آنچه بیش از هر چیز توجه تو را به خود جلب می‌کند، پارچه فروشی‌هایی است که تنها پارچه چادر مشکی و رنگی نمی‌فروشند؛ انواع ملحفه هم در این غرفه‌ها به فروش می‌رسد.

هفتمین نمایشگاه مد و لباس با عنوان «گوهر زیبایی» از ۲۵ آذر ماه در ضلع جنوبی مصلای امام خمینی (ره) آغاز به کار کرده و تا اول دی هم در این مکان دایر است. هدف نمایشگاه، ترویج پوشش ایرانی - اسلامی عنوان شده است اما مانتوها، پالتوها و شال‌ها با آنچه در فروشگاه‌های عادی به چشم می‌خورد، تفاوتی ندارد و نشانی از نمادهای ایرانی بر آن نیست. غرفه‌ها از هر گونه غرفه‌آرایی بی‌بهره‌اند. مانتوها بر هم چیده شده‌اند و نظم چندانی به چشم نمی‌خورد.

زمان مُرده را به نمایشگاه دادند

«گلابتون»، جزو معدود غرفه‌هایی است که چیدمانی دارد و مانتوها و روسری‌هایش نقش و نگاری؛ فهیمه رضوانی‌دوست، مدیر غرفه با گلایه می‌گوید: بدترین زمان را به ما (غرفه‌داران این نمایشگاه) اختصاص دادند. ۲۸ صفر شهادت امام حسن (ع) و وفات پیامبر (ص) است. مردم در این روز، خرید و فروش نمی‌کنند. من نمی‌دانم چرا برگزارکنندگان به این فکر نکرده‌اند که مخاطب نمایشگاه حجاب و عفاف، بیشتر قشر مذهبی جامعه هستند و این قشر، آداب و رسوم و باورهایی دارد و کمتر در ماه صفر خرید می‌کند!؟

رضوانی دوست می‌گوید: یک روز پیش از آغاز به کار نمایشگاه، غرفه را به ما تحویل دادند و ما زمان کافی برای چیدن و آراستن غرفه خود نداشتیم. از سوی دیگر تبلیغات کافی برای این نمایشگاه وجود نداشته حالا ما شانس آورده‌ایم که کنار این سالن، نمایشگاه «شب یلدا» برپاست و بعضی از کسانی که برای خرید مایحتاج شب چله به آنجا می‌آیند، سَری هم به نمایشگاه حجاب و عفاف می‌زنند.

تغییر چرخه تولید، هزینه‌بر است

زهره ارشد ابیانه، طراح لباس و یکی دیگر از کسانی است که در نمایشگاه حجاب و عفاف غرفه دارد. مانتوهایی که طراحی کرده خوش نقش است و کمی متفاوت با آنچه ارائه شده؛ او هم به همزمانی نمایشگاه «گوهر زیبایی» با شب چله و آخرین روزهای ماه صفر اشاره می‌کند و می‌گوید: تعطیلات نزدیک است و فصل تغییر می‌کند و با تغییر فصل، هزینه‌های زندگی تا اندازه‌ای بالا می‌رود از سوی دیگر مردم، اگر پولی در دست داشته باشند، برای خرید تنقلات شب چله هزینه می‌کنند به همین خاطر بهتر بود نمایشگاه «گوهر زیبایی» در زمان دیگری برگزار می‌شد.

از این طراح لباس درباره طرح‌های تکراری مانتوها به ویژه مانتوهای الیاف طبیعی می‌پرسم و پاسخ می‌دهد: تغییر چرخه تولید، بسیار هزینه‌بر است. به همین‌خاطر، تولیدکننده‌ها ترجیح می‌دهند همان الگوی تکراری را که مورد توجه مشتریان قرار گرفته، ادامه دهند.

تبلیغات نمایشگاه حجاب و عفاف ناکافی است

«گروه طراحان» با چادرهای مختلف و حتی سنگ‌دوزی‌شده، یکی از شرکت‌‎کنندگان در هفتمین نمایشگاه حجاب و عفاف است. چهار طراح برگزیده جشنواره مد و لباس فجر، گروه طراحان را شکل داده و تنها به تولید و طراحی چادر پرداخته‌اند. چادرهایی که در این نمایشگاه از ۸۵ تا ۵۷۰ هزار تومان به فروش می‌رسند.

از فاطمه منصوری، یکی از چهار طراح گروه درباره چادرها و رنگ و طرح آن می‌پرسی و او پاسخ می‌دهد: ما رنگ‌های متفاوت را به کار می‌بریم اما هنوز، چادر مشکی، بیشترین فروش را دارد از سوی دیگر ما مخاطب خود و سلیقه او را می‌شناسیم و بر آن اساس تولید می‌کنیم ضمن اینکه کار سفارشی هم انجام می‌دهیم به این معنی که مشتریان می‌آیند و فلان مدل را به ما سفارش می‌دهند و ما طرح دلخواه را برایشان آماده می‌کنیم.

او تبلیغات نمایشگاه را ناکافی می‌داند و می‌گوید: نمی‌توان گفت چون تعطیلات آخر ماه صفر در پیش است مردم خرید نمی‌کنند اما تبلیغات برای این نمایشگاه بسیار کم است. ای کاش برای ۲۸ صفر، برنامه ویژه تدارک ببینند تا مردم هم به نمایشگاه بیایند و مدل‌های مختلف چادر و مانتو و پوشش اسلامی را ببینند هم بتوانند عزاداری کنند.

پارچه-چادرفروش‌هایی که ملحفه می‌فروشند

«چارقد مشکی» یکی از پارچه فروش‌هایی است که به نمایشگاه «گوهر زیبایی» آمده؛ نادر اصغری هم معتقد است این ایام زمان خوبی برای برگزاری نمایشگاه نیست. به گفته او مردم دو زمان از سال، خوب خرید می‌کنند؛ پیش از سال نو و بازگشایی مدارس.

او که چندین دوره است در نمایشگاه مد و لباس شرکت می‌کند، می‌گوید: یک زمان، ورودی نمایشگاه را به بخش «نمایش» اختصاص می‌دادند و بهترین کارها را به مخاطب ارائه می‌کردند حالا یک سوم نمایشگاه در اختیار پارچه فروش‌هاست. ملحفه هم با خود آورده‌اند. چیدمان غرفه‌ها، نظم و ترتیبی ندارد و مردم نمی‌دانند باید به کجا بروند و دنبال چه بگردند.

به گفته اصغری، وقتی نمایشگاه حجاب و عفاف زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و در نمایشگاه قرآن برگزار می‌شد، وضعیت غرفه‌داران بهتر و نظم و ترتیب بیشتری حاکم بود اما ظاهراً امسال نمایشگاه را به بخش خصوصی واگذار کرده‌اند و سیاست واحدی وجود ندارد و برندها و تولیدکنندگان خوب هم در نمایشگاه شرکت نکرده‌اند. ما هم که شرکت کرده‌ و در ازای هر متر مربع، ۱۰۰ هزار تومان پرداخته‌ایم فروشی نداریم.

از غرفه خارج می‌شوم. کتاب‌ها و نشریات مرتبط با مد و لباس چون «دنیای هنر»، «قلاب بافی» و «آسمان» نیز غرفه‌ای را به خود اختصاص داده‌اند اما معلوم نیست «کتاب جامع باقلوا»، «کتاب جامع حلوا»، «شیرینی مارمالادی و کرمدار» در این میان چه می‌کنند؟! از کنار یکی از غرفه‌ها رد می‌شوم، غرفه‌دار لبخندی می‌زند و می‌گوید: «برگزارکنندگان، تنها می‌خواهند آمار بدهند و بگویند فلان کار را کرده‌ایم حالا با چه کیفیتی، مهم نیست. می‌دانی! روغن ریخته را نذر امامزاده می‌کنند».



برچسب ها :

شبکه‌های اجتماعی، دلیل ۶۸ درصد از طلاق‌ها
ما آمده ایم تا افکار مردم را تسخیر کنیم!
سیاست قورباغه پخته و شوره‌ زار صهیونیستی
 
 
 
یکی از فعالان در عرصه فضای مجازی خدمت آیت الله بهجت رسید و خدمت ایشان عرض کرد، من در فضای مجازی و اینترنت فعالیت می‌کنم، ایشان به آن فرد هشدار داند و گفتند: «مراقب باشید در یک ظرف نجس غذا می‌خورید»...

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله ، همایش «نقش ما در تحول فضای مجازی» امروز با همت مجمع زنان انقلاب اسلامی در مجتمع فرهنگی شهدای انقلاب اسلامی برگزار شد.

در این همایش روح الله مؤمن نسب این کارشناس فضای مجازی با اشاره به آسیب‌های شبکه‌ةای اجتماعی و وابستگی آن به رژیم اشغالگر صهیونیستی گفت: دلیل ماندگاری جهل، وهم است و شبکه‌های اجتماعی وهم را در بین مردم گسترش می‌دهد.

وی ادامه داد: آمریکایی‌ها با وهم می‌خواهند ما را از هم جدا کنند و هم اکنون شاهد هستیم اعضای خانواده در کنار هم نشسته اند اما هیچکدام حواسشان به دیگری نیست و همه با موبایل‌های خود سرگرم هستند.

این کارشناس فضای مجازی تصریح کرد: هویت در شبکه‌های اجتماعی گم شده است و هر فردی به راحتی خود را به عنوان فرد دیگری معرفی می‌کند این شاید در جامعه آمریکایی مهم نباشد اما برای ما که یک فرهنگ غنی و اصیل داریم به عنوان یک چالش جدی است.

مؤمن نسب خاطرنشان کرد: خود شبکه‌های اجتماعی می‌گویند ما آمده ام تا افکار مردم را تسخیر کنیم و پس از آن باعث تغییر رفتار افراد شویم، بعد از آنکه قدرت تفکر از افراد گرفته شود رفتار آنها نیز تغییر خواهد کرد، متأسفانه امروزه اگر اعضای خانواده‌ ساعت‌ها صدای یکدیگر را نشوند احساس کمبود نمی‌کنند اما اگر تنها یک ساعت شارژ گوشی همراه آنها تمام شود گویی از دنیا عقب مانده‌اند.

وی افزود: نظام رسانه‌ای غرب می‌گوید مهم این نیست که یک حرف را چند نفر می‌زنند بلکه مهم این است که یک حرف را چند نفر می‌شنوند، مگر ممکن است اسرائیلی که کودکان را در قنداق سلاخی می‌کند ابزاری در اختیار ما قرار دهد که با آن بتوانیم اسلام را گسترش دهیم.

این کارشناس فضای مجازی گفت: اینکه گفته می‌شود دنیا بدون مرز شده است یک دروغ است باید دقت کنیم که امروزه شبکه‌های اجتماعی با عنوان سرویس به مردم ارائه می‌شود و معنی لغوی سرویس در لغت نامه فارسی نوکری است، آیا این قابل قبول است که اوباما و آمریکا و اسرائیل با ارائه این به اصطلاح سرویس‌ها می‌خواهند نوکری ما را بکنند؟

مؤمن نسب اظهار داشت: یکی از فعالان در عرصه فضای مجازی خدمت آیت الله بهجت رسید و خدمت ایشان عرض کرد، من در فضای مجازی و اینترنت فعالیت می‌کنم، ایشان به آن فرد هشدار داند و گفتند: «مراقب باشید در یک ظرف نجس غذا می‌خورید».

وی افزود: شورای عالی فضای مجازی تشکیل شد تا این ظرف نجس را پاک کند و شبکه ملی اطلاعات را راه اندازی کند تا اینترنت سالم، سریع و ارزان در خدمت مردم قرار گیرد اما هم اکنون دقت کنیم که اینترنت و استفاده از آن هم اکنون در چه وضعیتی قرار دارد؟ از طریق بازدیدها و جست و جوهای ما چه منابع مالی برای غرب و شرکت‌های تولید کننده این نرم افزارها تولید می‌شود؟

مؤمن نسب اظهار داشت: در یک پژوهش مشخص شد که ۶۸ درصد از طلاق‌ها به دلیل ارتباطی رخ داده است که یکی از زوجین با یک جنس مخالف در این شبکه‌های اجتماعی ارتباط برقرار کرده است و این یعنی اگر این شبکه‌های اجتماعی نبودند ۷۰ درصد از طلاق‌ها کاهش پیدا می‌کرد.

وی افزود: متأسفانه برخی از بازی‌ها و CD های بازی که با قیمت‌های بسیار نازل در اختیار کودکان ما قرار می‌گیرد خرید و فروش آنها در آمریکا جرم است، ما هم اکنون ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر کاربر اینترنت داریم که سن این افراد زیر ۱۸ سال هستند و این افراد در معرض خطرات و آسیب‌های اجتماعی زیادی قرار دارند.

این کارشناس فضای مجازی گفت: غرب با راه اندازی این شبکه‌های اجتماعی از سیاست قورباغه پخته استفاده کرده است به این معنی که آنها معتقدند اگر یک قورباغه را در یک ظرف آب جوش بیندازید فرار می‌کند و می‌رود اما اگر آن را داخل یک ظرف آب سرد بگذارید شنا می‌کند و اگر در زیر ظرف شعله کوچکی روشن شود آب به مرور گرم و قورباغه به مرور عصب‌های خود را از دست می‌دهد و پخته می‌شود، امروز در استفاده کردن از شبکه‌های اجتماعی نیز این سیاست را در پیش گرفته اند.

مؤمن نسب گفت: حتی اگر یک گوسفند را بخواهند وارد کشور کنند آن را قرنطینه و آزمایش می‌کنند که بیماری خاصی را وارد کشور نکند اما گوشی‌های تلفن همراه کیلویی وارد کشور می‌شود و متأسفانه در این موارد هیچ برنامه ریزی صورت نگرفته است.

وی ادامه داد: پیوست فرهنگی از سوی مسئولان جدی گرفته نشده است و همه آن را به گردن دیگری می‌اندازند و نکته جالب اینجاست که اوباما می‌گوید من به دخترانم اجازه نمی‌دهم عضو فیس بوک شوند و در پیامی برای دانش آموزان نیز گفته است: جوانان به دنبال آینده خود باشید و همه رفتارهای شما کنترل می‌شود.

این کارشناس فضای مجازی ادامه داد: امروزه همسران، زنان و مردان برای گوشی‌های خود رمز می‌گذارند و این سوء ظن و تردید را در بین اعضای خانواده ایجاد می‌کند و تردیدها مقدمه‌ای برای آشفتگی خانواده‌ها، دوری اعضای خانواده از هم و طلاق می‌شود به عبارت دیگر شبکه‌های اجتماعی افراد را از دوستان و آشنایان و به عبارتی خودی‌ها دور و به غریبه‌ها نزدیک می‌کند.

مؤمن نسب ادامه داد: بسیاری از بازی‌های رایانه‌ای در ۱۷ یا ۱۸ قسمت نحوه انجام جرائم را به کودکان آموزش می‌دهند و خانواده‌ها باید خطر این بازی‌ها را جدی بگیرند و آنها را در اختیار کودکان قرار ندهند.

در ادامه این همایش حجت الاسلام کهوند گفت: نکته مهم در استفاده از فضای مجازی این است که آن را به صورت منظومه‌ای نگاه کنیم امروز با نصب یک برنامه در گوشی‌های تلفن همراه امکان دسترسی به ۶۰۰ کانال ماهواره ای وجود دارد که حدود ۱۸۰ کانال آن دوزبانه و یا زیرنویس فارسی دارد.

وی ادامه داد: باید دقت کرد که خروجی اینترنت و شبکه‌های اجتماعی برای ما چه بوده است؟ اینترنت آمده بود که در خدمت علم، اقتصاد و فناوری باشد اما هم اکنون چند درصد استفاده از اینترنت در این فضا انجام می‌شود؟

حجت الاسلام کهوند ادامه داد: ما در یک شوره زار صهیونیستی با عنوان شبکه‌های اجتماعی وارد شده‌ایم، عده‌ای آن را چاقو یا تیغ دو لبه می‌دانند و می‌گویند مهم این است از این ابزار چگونه استفاده شود اما دقت نمی‌کنند که دسته این چاقو در دست چه کسی است؟

وی ادامه داد: کارشناسان و پژوهشگران کشورهای غربی گفته اند اعتیاد به اینترنت و فضای مجازی از اعتیاد به مواد افیونی بیشتر است و در اینصورت تصور کنید که آیا ممکن است آنها برای خدمت به ما این ابزارها را به رایگان در اختیار ما گذاشته باشند.

کهوند اظهار داشت: رهبر معظم انقلاب بارها تأکید فرموده اند که اهمیت فضای مجاری مانند اهمیت انقلاب اسلامی است پس باید آن را جدی گرفت.

همچنین نیلچی زاده کارشناس امور خانواده نیز با بیان اینکه متأسفانه ما و مسئولان در مورد فضای مجازی و آسیب‌های آن ترس جدی نداریم گفت: ندانستن و نگفتن در مورد بسیاری از ترس‌ها به مراتب ضررهای زیادتری را به دنبال خواهد داشت.

وی اظهار داشت: فضای مجازی روح و عاطفه افراد را زخمی می‌کند و سپس تیر خلاص را به افکار فرد می‌زند.

مؤمن نسب استفاده از شبکه‌های اجتماعی داخلی و کمک به ترویج آنها را راهکاری برای مقابله با خطرات شبکه‌های اجتماعی غربی دانست و گفت: خانواده‌ها هوشیار باشد چه امکاناتی را در اختیار فرزندان خود قرار می دهند و از آنها در چه مسیری استفاده می‌شود.

*فارس




برچسب ها :

اشاعه فرهنگ لیبرالی و براندازی با نُت‌های موسیقی
پروژه محرمانه آمریکایی با به کارگیری خواننده‌های زیرزمینی
 
 
 
دولت‌مردان آمریکا باور دارند که مردم با گوش دادن به موسیقی‌ رپ، راک و جاز، آمریکایی‌ها را در کنار خود می‌بینند و این یعنی تبادل فرهنگی که کالایی بی‌بدیل است و هیچ همتایی ندارد. دیپلماسی موسیقی آمریکا، شوروی را به زانو در آورد. کوبای امروز را تسلیم کرد و فردا نوبت ایران است تا «یانی»، موسیقی‌دان مشهور را دریابد.
پایگاه خبری انصارحزب الله- چندی پیش در اخبار آمده بود که یانی کریسومالیس، آهنگ‌ساز معروف یونانی‌الاصل و ساکن قدیمی آمریکا، پس از پایان عزاداری‌های محرم و صفر، برای اجرای کنسرت در تهران و کیش به ایران خواهد آمد.

ایالات متحده از دوران جنگ سرد با شوروی، دیپلماسی فرهنگی را به اجرا در آورده و پس از یازده سپتامبر نیز به منظور افزایش فهم و درک بین آمریکا و دنیای عرب- اسلام، به دیپلماسی فرهنگی خود شدت بیشتری بخشیده است. یکی از ارکان دیپلماسی فرهنگی ترویج انواع موسیقی از آمریکا به دیگر کشورهای جهان می‎‌باشد. آنها با بازکردن درب فرهنگ و سبک زندگی غربی به روی هنرمندان و شهروندان دیگر کشورها سعی بر تاثیرگذاری آنها برای اشاعه فرهنگ لیبرالی دارند زیرا معتقدند موسیقی بطور تاثیرگذاری حتی از ادبیات نیز نیرومندتر است.



دیپلماسی موسیقی، عملیاتی که در کوبا نیز جواب داد

گذشته از آنچه که قبلا در مشرق درباره نحوه اقدام دیپلماسی موسیقی آمریکا در قبال شوروی سابق منتشر شد و نشان داد که این دیپلماسی فرهنگی آمریکا چگونه شوروی را به زانو درآورد، اکنون اسنادی افشا شده که نشان می‌دهد سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده آمریکا USAID که با هدف ارائه کمک‌های به اصطلاح بشردوستانه و در واقع مداخله‌جویانه به کشورهای خارجی فعالیت می‌کند، خواننده‌های کوبایی را به طور محرمانه به کار گرفته و از آنها علیه دولت کوبا استفاده می‌کرده است.

در این پروژه محرمانه، خواننده‌های زیرزمینی کوبایی بدون آن که مطلع باشند در دام برنامه‌های سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده افتاده و در اشعار و ترانه‌های خود احساسات ضد دولت کوبا را ترویج می‌کرده‌اند. این برنامه محرمانه که طی سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ اجرا شده، از سوی خبرگزاری آسوشیتدپرس افشا شد. طبق این برنامه، سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده در گروه‌های موسیقی زیرزمینی کوبا نفوذ و تلاش کرده از آنها در جهت ایجاد یک جنبش اجتماعی جوانان علیه دولت کمونیست کوبا استفاده کند.

پس از انتشار گزارش آسوشیتدپرس، سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده در اطلاعیه‌ای اتهامات منتسب به خود را تکذیب و اعلام کرد: تاکید بر این که فعالیت ما محرمانه یا مخفیانه بود، نادرست است. سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده ادعا کرده که برنامه‌هایش در نقاط مختلف جهان خصوصا در کشورهایی که مردم تحت فشار و سرکوب حکومت قرار دارند، با هدف تقویت جامعه مدنی طراحی و اجرا می‌شود.

اما اسنادی که به دست آسوشیتدپرس رسیده نشان می‌دهد برای مخفی ماندن رد آمریکا در اعطای پول به خواننده‌های کوبایی، از زنجیره‌ای از واسطه‌ها استفاده شده است به طوری که یک شرکت پیمانکاری مستقر در واشنگتن وجوه نقد را از طریق یک بانک لیختن اشتاینی به یک گروه صربستانی می‌داده و این گروه که تحت پوشش شرکتی با نام پاناما Panama فعالیت می‌کردند، وجه را به خوانندگان کوبایی منتقل می‌کردند. البته این نقل و انتقالات مورد سوءظن وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار گرفت زیرا نقض تحریم‌های آمریکا علیه کوبا بود و به همین دلیل، این مسیر نقل و انتقال وجوه، مسدود شد. طبق این برنامه، آن دسته از خوانندگان و فعالان موسیقی کوبا که به علت مخالفت با دولت این کشور در داخل کوبا ممنوع‌الفعالیت شده بودند، مورد هدف قرار گرفتند.

دیپلماسی فرهنگی یا کودتای نرم؟

در واقع کارکرد قدرت نرم در عرصه بین‌الملل به اینچنین دیپلماسی‌های عمومی و فرهنگی نیاز دارد اما آمریکایی‌ها فقط به ترویج صرف فرهنگ لیبرالی و سبک زندگی غربی قانع نیستند و در واقع مترصد تغییر نظام و تغییر حکومت‌های مخالف خود به‌وسیله این نوع دیپلماسی‌ها می‌باشند. اهمیت دیپلماسی فرهنگی در گسترده‌ترین مفهوم آن، افزایش یافته و «فرهنگ بخاطر فرهنگ» هیچ‌جایی در برنامه‌های مبادله آموزشی و اطلاعاتی ایالات متحده نداشته و ندارد. در واقع طی جنگ سرد بود که آمریکا قدرت فرهنگی را بعنوان سلاحی مخفی بر ضد دشمن خود، یعنی شوروی سابق و ایدئولوژی آن، یعنی کمونیسم، به کار گرفت. دولت ایالات متحده، از طریق وزارت امور خارجه و دیگر آژانس‌ها، از جمله سازمان سیا (CIA)، به هماهنگ کردن و انتشار بی‌سابقه افکار آمریکایی و بیان خلاقانه آن‌ها در سراسر جهان پرداخت.


موسیقی«جاز» در دوران جنگ سرد بعنوان یک سفیر فرهنگی علیه شوروی عمل می‌کرد

نوع نگاه دولت‌مردان ایالات متحده به موسیقی را می‌توان از همین منظر دید زیرا آنها باور دارند که مردم با گوش دادن به این موسیقی‌ها، آمریکایی‌ها را در کنار خود می‌بینند و این یعنی تبادل فرهنگی که کالایی بی‌بدیل است که هیچ همتایی ندارد. اکنون نیز آمریکایی‌ها با سرمایه‌گذاری بر یکی از سبک‌های موسیقی به نام رپ RAP به دنبال جهت دادن به مردم (حتی مردم کشور خود) و جلب احترام و همکاری آنها برای رسیدن به اهداف‌شان هستند.

موسیقی رپ RAP

پیدایش رگه‌های اصلی موسیقی رپ به آفریقا باز می‌گردد اما رپ به شکل امروزی محصول آفریقایی‌آمریکایی‌های شهر نیویورک در دهۀ ۷۰ میلادی می‌باشد؛ جایی که سیاهان آمریکاییِ ستم‌دیده از تبعیض نژادی، از رسانه و فضایی برای بیان اعتراضات‌شان محروم بودند. آن‌ها اعتراضات‌شان را در قالب تجمعات خیابانی، تولید صداهای ناموزون با ابزارهای ابتدایی و خواندن ریتمیک متن‌هایی که در واقع همان ترانه‌های رپ بود، بیان می‌کردند؛ به‌همین‌دلیل رپ، «سی.ان.ان سیاهان» نامیده شد! فرهنگ رپ و به بیانی بهتر آن فرهنگی که به طور خاص به جوانان سیاه و اقشار میانه در جوامع غرب تعلق دارد و بیشتر فرهنگ کوچه و خیابانی است از آمریکا سرچشمه می‌گیرد. این فرهنگ در سالیان بعد به دیگر شهرهای آمریکا و برخی دیگر از کشورها سرایت کرد تا ابزاری برای بیان اعتراضات سیاهان باشد. رپ اما تنها به مضامین اعتراضی محدود نماند؛ ورود دو پدیدۀ «سکس» و «مواد مخدر» به رپ که برخی اندیشمندان انتقادی آن‌ را توطئۀ جریان سرمایه‌داری برای منحرف‌کردن اعتراضات سیاهان می‌دانند، به‌سرعت کارکردهای این سبک موسیقی را گسترش داد. به‌تدریج، سفیدپوستان هم وارد موسیقی رپ شدند و زیرسبک‌های جدیدی در این ژانر موسیقی به‌وجود آمد. امروزه موسیقی رپ زیرشاخه‌های فراوانی دارد و موضوعات متنوعی را شامل می‌شود. پس گزارۀ «موسیقی رپ، موسیقی اعتراضی است» تنها به دوران اولیۀ شکل‌گیری آن برمی‌گردد.
خوانندگان رپ کوبایی چطور در دام توطئه آمریکا افتادند؟


انتخاب چندین باره Eminem به عنوان بهترین خواننده رپ (موسیقی مختص سیاهان) سوال برانگیز است

آنچه که اکنون به عنوان رپ در دنیا شناخته می‌شود، از گروه‌ها و دسته‌های سیاه به جامانده در ایالات متحده است که پس از نفوذ سیستم‌های اطلاعاتی آمریکا مانندCIA به این گروه‌ها و قلع و قمع برخی خوانندگان آن نظیر مرگ مشکوک bob Marley، تحت کنترل در آمده‌اند. اکنون دیگر موسیقی رپ همه جا در جهت منافع آمریکا فعالیت می‌کند؛ انتخاب چندین بارهEminem خوانندة سفید پوست به عنوان بهترین خوانندة رپ (موسیقی‌ که مختص سیاهان است) مهر تأیید دیگری بر این مدعاست. (متن زندگی)

سواستفاده از خوانندگان رپ در کوبا

یکی از این خوانندگان رپ که در کوبا ممنوع‌الفعالیت است، لوس آلدنوس Los Aldeanos، از زمانی که برای برگزاری کنسرت به صربستان سفر کرده بود تحت آموزش سیاسی قرار گرفت؛ هرچند که به نظر می‌رسد او خبر نداشت که مخارج کنسرت و سفر او را دولت آمریکا تامین کرده است.

خوانندگانی همچون آلدنوس که مورد بهره‌برداری سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده آمریکا قرار گرفتند در تولید یک برنامه تلویزیونی زیرزمینی درباره فرهنگ جوانان کوبایی نیز مشارکت کردند. این برنامه، «زنده باد کوبای آزاد: رپ، جنگ است» نام داشت. این فیلم که با دوربین‌های مخفی تصویربرداری شده بود، بینندگان را به خیابان‌های هاوانا (پایتخت کوبا) می‌برد تا به اصطلاح صدای یک انقلاب جدید در کوبا را بشنوند. برای تکمیل این جنبش اجتماعی علیه دولت کوبا، یک شبکه اجتماعی به آدرس TalentoCubano.net نیز از سوی آمریکایی‌ها راه‌اندازی شد و در اختیار فعالان آماتور موسیقی کوبایی قرار گرفت.

خبرگزاری آسوشیتدپرس معتقد است برنامه‌های سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده آمریکا در کوبا به شدت ساده‌انگارانه ترتیب داده شده بود به طوری که تعدادی از عناصر اصلی این برنامه‌ها به سادگی از سوی دولت کوبا دستگیر شدند. در یکی از این بگیر و ببندها، ماموران امنیتی کوبایی به کامپیوترهایی دست یافتند که در ارتباط مستقیم با سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده آمریکا بود. با افشای عناصر این توطئه، آلدنوس در اثر فشار دولت کوبا مجبور شد از کوبا خارج شده و به فلوریدای جنوبی مهاجرت کند.
خوانندگان رپ کوبایی چطور در دام توطئه آمریکا افتادند؟


لوس آلدنوس Los Aldeanos خواننده رپ کوبایی که تحت آموزش سیاسی قرار گرفت

سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده یک دهه پیش هم از برنامه مشابهی در صربستان و یوگسلاوی استفاده کرد و با ترتیب دادن کنسرت‌های اعتراضی جوانان و دانشجویان صرب، تلاش کرد جوانان صرب را علیه رئیس‌جمهور آن دوران یوگسلاوی (اسلوبودان میلوسویچ) بشوراند که در نهایت به سقوط دولت وی منتهی شد.

اقدامات مخفیانه سازمان توسعه بین‌المللی و دیگر نهادهای ترویج فرهنگ در ایالات متحده علیه مردم کوبا در حالی صورت می‌گیرد که در ظاهر اوباما رئیس جمهور آمریکا خواستار عادی سازی روابط واشنگتن – هاوانا و از سرگیری روابط دیپلماتیک با کوبا و بازگشایی سفارت‌های دو کشور شده است. شاید این هم یک استراتژی مانند زمان جنگ سرد برای نفوذ و تسلط بیشتر بر آخرین اقمار شوروی باشد.

یانی، سفیر دیپلماسی موسیقی آمریکا

اکنون نگاه به ورود یانی به ایران به عنوان سفیر دیپلماسی موسیقی آمریکا، کاملا عقلانی به نظر می‌رسد. اما افزون براینکه بستن چشم و گوش خود راهی مناسب برای وارد نشدن ویروس‌های غربی و شرقی به تفکر مردم نیست، این نکته را باید خاطر نشان کرد که با ورود چنین افرادی به ایران و اجرای کنسرت‌هایی که یقینا شور و اشتیاق خاصی را در جوانان و طرفداران آن ایجاد می‌کند، متعاقبا مسائلی ایجاد خواهد شد که به احتمال زیاد مدیریت فضای فرهنگی جامعه را بیش از پیش از دست مسئولان آن خارج خواهد کرد.

در همین راستا، روز گذشته (جمعه، ۲۸ آذر ۱۳۹۳) الجزیره و هافینگتون‌پست در اخبار خود به این مهم اذعان کرده‌اند که پس از کوبا، نوبت ایران خواهد بود که درهای خود را به روی آمریکا باز کند.


امروز کوبا، فردا ایران


کوبا فتح شد - حالا بیایید ایران را فتح کنیم

هر چند که این دو وب‌سایت خبری صحبتی از دیپلماسی موسیقی آمریکا در کوبا به میان نیاورده‌اند اما وقتی قطعات پازل برقراری رابطه میان آمریکا از یک سو و شوروی سابق، کوبا و ایران را نگاه می‌کنیم می‌فهیم که این بازی دیپلماتیک در حوزه موسیقی، در حال طی مسیر است. مسیری که گام بعدی آن نیز از الان مشخص است: ایران.
*منبع:مشرق



برچسب ها :

انقلاب بدون حجاب طبلی تو خالی است
بدحجابی چهار راه بعدی پیاده می‌شود؛ مسئولان نگران نباشند
 
 
چت روم‌ها، فیس‌بوک، واتس اپ، وایبر و ... فضایی را برای نسل‌جدید به وجود آورده که در آن واحد می‌تواند چند هویت داشته باشد و در این چند هویتی با ولعی سیری ناپذیر تمایلات واپس زده توسط قیود و حدود ساختار اجتماعی خود را به معرض نمایش گذارد...

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،حمید فیضی در خبرگزاری بسیج نوشت: بی‌تعارف می‌نویسم که وقت تعارفات پایان یافته است. این مطلب را با وضو می‌نگارم و بر اساس مفروضات هنجاری خویش سامان می‌دهم. چرا که تنها به یک دلیل قلم بر دست گرفتم و آن پاسداری از خون شهدای راه حقیقت است. من با شهدا پیمانی بسته‌ام.

مقدمه: اگر در سطح برخی از شهرها عبور و مروری داشته باشیم و برای لحظاتی از دلمشغولی‌های روزمره خود فاصله بگیریم. زنانی را مشاهده می کنیم که درون خودروهاشان حجاب از سر برگرفته اند و با رگه‌هایی از بدحجابی قصد دارند حریم خصوصی شان را بر فضای عمومی تحمیل کنند. چه اتفاقی افتاده است؟ آیا بین این جهش زنانه با ماجرای اسید پاشی ارتباطی معنادار نمی بینید؟ آیا دست سازمان دهنده ای در کار نیست؟ این مقاله در صدد نیست که این معما را حل کند چرا که اولاً از عهده ی آن خارج است و ثانیاً مسئولان ذی ربط را می طلبد.

دو سؤال مهم در رابطه با بدحجابی می توان مطرح کرد:

سؤال اول: حجاب در ایران چه معنایی دارد؟ زندانی سیاه است یا دژی آهنین؟ این سؤال را مسئولین نباید پاسخ دهند بلکه مردم و صد البته جامعه زنان باید پاسخ آن را بر زبان آورند.

سؤال دوم: چرا بدحجابی سنگر ها را یک به یک فتح می کند؟ این سؤال را مردم نباید پاسخ دهند بلکه مسئولان باید خود را برای پاسخ دهی به آن آماده کنند. معاد نزدیک است.

در جامعه ی ما همیشه سؤال اول را مسئولان پاسخ داده‌اند و سؤال دوم را مردم. در حالی که این رابطه باید بر عکس باشد. در جمهوری اسلامی ایران، مسئولین حجاب را وضع می کنند و بانوان موظف هستند آن را رعایت کنند. و این یعنی تحمیل حجاب. این تئاتری است که ما با سخیف ترین وضع ممکن با عنوان حجاب ساخته‌ایم. حجاب را به سخره گرفته‌ایم و با دستهایی زمخت لطافت معنایی آن را مچاله کرده‌ایم. کار را به جایی رساندیم که حجاب، همسایه ی دیوار به دیوار عدم آزادی شد. بار معنایی حجاب را عوض کردیم و این شاهکار ماست که در تاریخ اسلام ثبت خواهد شد. به دخترانمان یاد ندادیم که وقتی قوای شهوانی مردها سر بر می‌کشد چه پرده‌ها که نمی‌درد و چه خفت‌ها که بر جای نمی‌گذارد. به دخترانمان یاد ندادیم که وقتی مردی مجذوب تو می‌شود و افسار خویش را به قوای نفسانی خود می‌سپارد چه خط قرمزها که در هم نمی‌ریزد و چه حدود ها که در هم نمی‌شکند. بنیادهای خانواده‌ای را همچون ویروسی کشنده سست کرده، می لغزاند و شکل گیری خانواده‌ای دیگر را ممتنع یا حداقل به تعویق می اندازد. یاد ندادیم که برادر، همسر، فرزند و حتی پدر تو در امکان ابتلا به این بیماری به سر می‌برند و تو بهترین درمانگری. نگفتیم درمانگری چون نمیتوانیم بگوییم، بله ما مسلمانان از اعتماد به نفس زنان می ترسیم و این ژن پدرسالارانه به سان همه ی برچسب های زننده ای است که بر پیکره ی اسلام عزیز الصاق کرده‌ایم.

یاد ندادیم که حجاب تنها مسئله‌ای شخصی نیست و انعکاسی عمومی دارد. و وقتی از مسئله ی عمومی صحبت می‌کنیم حساب و کتاب سهمگین می شود. و در این فضا نیز مسئولان ما یاد نگرفته‌اند که سیاستگذاری عمومی امری جدی و خطیر است، ذهن های پیچیده ای را می طلبد. وسعت دیدی به بلندای حجاب نیاز دارد، مسئولان ما یاد نگرفته‌اند که اگر حجاب از جامعه ما رخت بست اسلام سیلی محکمی خورده است و اگر اسلام در اینجا سیلی بخورد دیگر تا آخر سرش بلند نمی‌شود. مسئولان ما یاد نگرفته‌اند که انقلاب بدون حجاب طبلی تو خالی است حتی اگر همه ی آسمانها و زمین را فتح کند و تحت سیطره خود درآورد. مسئولان ما یاد نگرفته‌اند که امروز جنگ در خیابان ها رخ می‌دهد و ما امروز از سیبرپلتیک صحبت می‌کنیم. عده‌ای بی سواد (که والله هراسی در ذکر نامشان ندارم و اگر از شعور جامعه ام اطمینان داشتم که با تک جمله ای یک سره دچار سیاه بینی نمی شوند اسم نا مبارکشان را ذکر می کردم) ذیل عنوان فرهنگ از بیت‌المال حقوق دریافت می‌کنند و اتفاقاً بزرگترین ضربه‌ها را با بنرهای رنگی و طرح‌های سخیف فرهنگی شان بر فرهنگ مردم این مرز و بوم وارد کرده‌اند. آری مسئولان ما یاد نگرفته‌اند که فرمایشات رهبری، فرمان است نه نصیحت. و وقتی رهبری از شبیخون فرهنگی در اوایل دهه هفتاد صحبت می‌کنند این عنوان را به مثابه گزاره ای ادبی ننگرند و به جای این که متملقانه این واژه را در رسانه هاشان زرق و برق دهند به عمق کلام پی برند و موقعیت خود را در این شبیخون درک کنند.

راهکارها:

توضیح و تبیین حجاب و مقایسه هم زمان آن با بدحجابی: از مواجه با بدحجابی مهراسید. با ندیدن مشکل، مشکل حل نمی شود. آثار بدحجابی را با صراحت تمام باید دنبال کرد و بدون تعارف در قالب مددکاری اجتماعی در جهت حل آن بر آمد. اگر ما ایمان داریم که بدحجابی آسیب اجتماعی است چرا برخوردی مداوا گونه با آن نداریم؟ نگارنده اطمینان دارد که ما هنوز اثر مهلک این زهر(بدحجابی) را درک نکرده‌ایم. نظام آموزش و پرورش در این زمینه می تواند نقش بسیار مهمی را ایفا کند.

کنترل هوشمند نسل جدید فضاهای مجازی. اگر عقبه ی بدحجابی را می خواهید تحت شناسایی قرار دهید باید فضای عمومی جدید را بشناسید. در فضای عمومی جدید یا همان فضای مجازی، حوزه ی خصوصی از عمومی به این راحتی که ما در دنیای واقعی تفکیک می کنیم قابل مرزبندی نیست.

چت روم ها، فیس بوک، واتس اپ، وایبر و ... فضایی را برای نسل جدید به وجود آورده که در آن واحد می تواند چند هویت داشته باشد و در این چند هویتی با ولعی سیری ناپذیر تمایلات واپس زده توسط قیود و حدود ساختار اجتماعی خود را به معرض نمایش گذارد. و این در حالی است که او مصون است و در این مصونیتی که فضای مجازی به او می‌دهد او تحریک می‌شود که گستاخانه با همه ی هنجارهای اجتماعی حتی به قیمت خنده‌ای زودگذر بازی کند و حدود و قیود را در هم بشکند. نعوذ بالله زن متأهل ارتباط جنسی ذهنی را با مرد محصن تجربه می کند، دختر باکره شب زفاف را مجازاً لمس می‌کند.

براستی مؤمنان در مواجه با این فضای عمومی نوین، فریاد الهی "وانکشف الغطا" سر می‌دهند. در این فضای عمومی نوین، به تدریج ذهن ها شکل می‌گیرند و خود را با دیگری تعریف می کنند. غیریت سازی جدیدی شکل گرفته و خود را سامان می دهند.

ذهن‌هایی هنجارمند که از عبور از هنجارهای کهن شکل گرفته‌اند. حقیقتاً تصویر هولناکی است و اگر مسئولان کمی تعمق می‌کردند شاید لحظه ای پست تولیت فرهنگی را نمی‌پذیرفتند.

عمومی شدن نخبگان: در گذشته نخبگان رسالت مند بودند ولی امروز بخش اعظمی از این بزرگواران خود را در رقابتی تنگاتنگ (و البته گاهی بی فایده) در میدان نوشتن مقاله های ISI قرار داده اند. برخی شان صحبت با مردم را فرو کاهی شخصیت می دانند و برخی شان در تکثر عالم خلقت فرو رفته اند. قشر حوزوی نیز از این انتقادها در امان نیست.

نظارت بر تولیدی های مربوط به امر خطیر پوشاک: پوشاک، پوشاک نیست. هویت است. پوشاک بی صدا نیست پر سرو صداست. چه طور در خاک تحت سیطره جمهوری اسلامی، پوشاکی تولید می شود که شاید نمونه ی آن را به لحاظ قدرت تحریک کنندگی در جنس مخالف، در بسیاری از کشورهای غیر اسلامی نتوان یافت؟

برخورد قاطع قضایی: این گامی نهایی است. ولی اگر این گام نباشد ضمانت اجرای همه‌ی مراحل قبل از بین خواهد رفت. و اما اگر همین برخورد قضایی و انتظامی در گام نخست انجام شود با توجه به حجم بالای افرادی که مخاطب این برخورد قضایی قرار می‌گیرند تیغ قانون به تدریج کند می‌شود، چرا که این مواجه شتاب زده، بدون انتقال غنای معنایی حجاب و بدون ایجاد فهم صحیحی از حجاب، خود سبب بدبینی و سوءفهم نسبت به اسلام عزیز، امر حجاب و کلیت نظام سیاسی ـ اجتماعی حاکم گردیده و در اینجا قانون گذار در شرایط انفعال قرار گرفته و مجبور خواهد شد که قانونی تحت عنوان قانون وضعیت حقوقی بی‌حجابان وضع کند. و شکلی نهادمند به بی‌حجابی و بدحجابی دهد. اینجاست که متعهدان به خون شهدا دیگر به نظام سیاسی تمکین نخواهند کرد و قیامی آهنین شکل خواهند داد قیامی که هیچ نتیجه ای را جز رضای خداوند متعال برنتابد.

تقدیم به ساحت مقدس باری تعالی




برچسب ها :

در واكنش به اظهارات وزير ارشاد
آقاي وزير! خلاف قانون، خلاف شرع است
 
 
آقاي وزير نگران نباشند و بدانند افراد متقاضي و كساني كه مايل به حضور و ثبت‌نام در اين شبكه اجتماعي هستند، به همان روشي كه آقاي وزير و آن ۴ ميليون ايراني ديگر توانسته‌اند عضو «فيس‌بوك»بشوند، به آن دست پيدا مي‌كنند!

پایگاه خبری انصارحزب الله - علي جنتي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي روز گذشته طي يك صبحانه كاري در اتاق بازرگاني به ديدار رئيس و اعضاي هيئت رئيسه اتاق رفت و مباحث مختلف فرهنگي را مورد بررسي، تبيين و البته انتقاد قرار داد.

«شبكه‌هاي اجتماعي» و به صورت خاص سايت «فيس بوك» يكي از محورهاي سخنان چندوجهي وزير ارشاد در اين صبحانه كاري بوده است. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي، درباره‌ فيلتر شدن شبكه‌هاي اجتماعي در كشور گفته است: من شخصاً با مجموعه‌اي از فرهيختگان در كشور اعتقاد داريم كه نمي‌توانيم افراد را در محيطي محدود محصور و ادعا كنيم، هيچ ارتباطي با دنيا نداريم[!] و به بهانه‌ حفظ ارزش‌هاي اسلامي جلوي چيزي را بگيريم[!].

اگر به گذشته برگرديم، كارهايي يادمان مي‌افتد كه الان به آن فكر مي‌كنيم خودمان خنده مان مي‌گيرد، مثلاً استفاده از ويدئو، نوار يا حتي فكس ممنوع بود. در دنيا حدود ۷۰۰‌ميليون نفر در فيس بوك هستند و در خود كشور ما نيز ۴‌ميليون‌نفر عضو اين شبكه اجتماعي هستند، در مجموعه دولت در مورد اين مسئله مشكلي وجود ندارد[!].

در مجلس يك كارگروهي تصويب شد به عنوان كارگروه تعيين مصداق مجرمانه كه شش وزير عضو اين كارگروه هستند و از دستگاه‌هاي ديگر نيز در آن حضور دارند. ما به تفصيل صحبت‌هايمان را بيان‌ كرده‌ايم و گفته‌ايم كه ما نمي‌توانيم دور خودمان حصار بكشيم[!] و خودمان را محصور كنيم[!] از همين رو اگر در فيس بوك صفحات مبتذل وجود دارد اما بايد آن طرف قضيه را هم ديد كه چقدر مي‌شود ارتباطات برقرار كرد. ما افكارمان را مي‌توانيم از اين طريق منتقل كنيم و البته اين كار احتياج به مرور زمان دارد.»

درباره جملاتي كه جناب وزير به آنها اشاره كرده است، نكاتي وجود دارد كه پاسخ دادن به آنها خيلي نيازمند تعيين يا تشكيل كار گروه، كميته و... نيست! چه اينكه به طور مثال جنتي در بخشي از حرف‌هايش به نظر خود و مجموعه‌اي از فرهيختگان كشور استناد كرده و گفته نمي‌توانيم افراد را محصور كنيم و به بهانه ارزش‌هاي اسلامي جلوي چيزي را بگيريم! خود جناب وزير به عنوان كسي كه در حوزه علميه سابقه تلمذ و كسب فيض از مَدرَسِ علماي متعدد و متبحري داشته‌اند، به خوبي مي‌داند كه ارزش‌هاي اسلامي بهانه يا دستاويز نيستند بلكه بر پايه اصول و مبناهايي عقلي و نظري استوار هستند كه قطعاً نمي‌توان نام آن را «بهانه» گذاشت.

نكته ديگر اينكه حتماً جناب وزير به خوبي اطلاع دارند كه در كشورهاي مدعي دمكراسي كه بر پايه آراي مردمي تشكيل شده و پا گرفته‌اند، مسائل را در چارچوب چيزي تحت عنوان «قانون» كه توسط منتخبين مردم در مجالس و پارلمان‌ها بر اساس اصول اوليه نوع نظام حاكم بر هر كشوري، تصويب مي‌شود، تأييد يا رد مي‌كنند، نه خواست و گعده گرفتن تعدادي از فرهيختگان! چه اينكه ممكن است فرهيختگان ديگري باشند كه متمايل به سمت و جهتي بر خلاف رويكرد مقبول عده ديگر باشند! بنابراين قانونگذار و قانون است كه مي‌تواند بود و نبود موضوع يا مسئله‌اي را تأييد يا رد كند.

در جاي ديگر جنتي با استناد به اينكه در جهان ۷۰۰ ميليون نفر عضو شبكه فيس بوك هستند كه ۴ ميليون نفر آنها ايراني است، سعي دارد تا تسري و همه‌گير بودن اين پديده را موسع و در عين حال غير‌قابل جلوگيري عنوان كند. اولاً آقاي وزير به خوبي مي‌دانند كه حُرمت برخي مسائل در قانون و كشور جمهوري اسلامي ايران توسط شرع و شارع مقدس تعيين شده است و ملاك آن هم كثرت افراد استفاده‌كننده يا بهره‌بردار نبوده و نيست! دوم اينكه در بسياري از كشورهاي دنيا خوردن و استفاده از مشروبات الكلي مجاز و قانوني است اما در كشور ما بر حسب احكام اسلام و مسلمان بودن اكثريت مطلق جامعه و نيز تدوين قوانين مختلف بر اساس دستورات شرع مقدس اسلام، حرام و ممنوع است. بنابراين كثرت استفاده‌كنندگان از فيس بوك اصلاً دليل درستي براي تسري و آزاد بودن آن در كشور نيست.

وكلام ديگر اينكه احترام به قانون و رعايت بدون تنازل آن توسط همه افراد يك اصل اساسي و مبتني بر منطق دمكراتيك و احترام به حقوق ديگران است و از طرفي ديگر بنابر قول بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي «خلاف قانون، خلاف شرع است» و به اين ترتيب عضويت در شبكه‌اي كه به واسطه قوانين جاريه كشور فيلترينگ شده است، جرم محسوب مي‌شود. حال اگر آقاي وزير كه در گذشته توفيق كسب علوم اسلامي از حوزه علميه را در پيشينه خود داشته و از طرفي يكي از مسئولان ارشد دولتي محسوب گرديده كه مسئول اجراي «قانون اساسي» نيز هستند، بايد توضيح بدهند كه بر اساس كدام قانون عضو يك شبكه اجتماعي غيرقانوني هستند؟

ضمناً لازم است كه آقاي وزير نگران نباشند و بدانند افراد متقاضي و كساني كه مايل به حضور و ثبت‌نام در اين شبكه اجتماعي هستند، به همان روشي كه آقاي وزير و آن ۴ ميليون ايراني ديگر توانسته‌اند عضو «فيس‌بوك»بشوند، به آن دست پيدا مي‌كنند!


مصطفي شاه‌كرمي
منبع : روزنامه جوان




برچسب ها :

به کجا چنین شتابان
خدمت نیروهای شیطان در راستای اهداف ضدفرهنگی
يکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲ ساعت ۱3:۳۱
 
حضرت آقا نگران این قضیه هستند که عده‌ای در روزنامه، کتاب، فیلم، تئاتر و ... به حقیقت ناب و فرهنگ حقیقی انسان‌ها هجمه کنند. معظم‌له نگران این هستند که به نام فرهنگ، ضدفرهنگ به وجود بیاید، در حقیقت ایشان نگران گوهر وجودی انسان هستند.

آیت‌الله روح‌الله قرهی، استاد اخلاق و مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج): یکی از مسائل بسیار مهم در اسلام فرهنگ است، اصل آمدن نبی‌ مکرم(ص) و انبیاء عظام این بود که فرهنگ بشری را به یک فرهنگ حقیقت انسانی مبدل کنند، فرهنگی که تبدیل به فرهنگ غیر انسانی و فرهنگ نفسانی شده بود، آنان آمدند تا فرهنگ را تبدیل به فرهنگ انسانی کنند، چون ذات انسان‌ها به فرهنگ الهی گره خورده است.

همان طور که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «فِطْرَتَ اللهِ الَّتی‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها‏» و نفرمود: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‏ فَطَرَ المؤمن أو مسلم‏»، لذا همه انسان‌ها فطرتشان الهی است، معلوم می‌شود که انسان‌ها به دنبال فطرت الهی هستند و یکی از مصادیق فطرت، همین فرهنگ است، یعنی نشأت گرفته از اینکه فرهنگ انسانی در جامعه موجودیت داشته باشد.

بنابراین اگر بخواهیم به معنای فرهنگ توجه کنیم، باید مسأله داشتن ریشه‌های انسانی در وجود انسان را بدانیم که انسانیت چیست؟! انسانیت به این عنوان که انسان می‌تواند آن مطالبی که در حقیقت یک اجتماع برای بهتر زیستن وجود دارد را داشته باشد، همان سازگاری کلی با محیط جامعه چه از لحاظ محیط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و ... همه اینها در مباحث فرهنگ وجود دارد.

*معنای فرهنگ/ منظور از فرهنگ اسلامی چیست

«فرهنگ» به معنای ادب و یا تربیت تبیین شده است، همچنین فرهنگ را از از دو واژه «فر» و «هنگ» به معنای ادب، تربیت، دانش، علم، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده‌اند، لذا هر کدام از این مسائل که انسان باید به دنبال او باشد، یکی از مطالب درونی انسان‌هاست باعث می‌شود جامعه‌ای به وجود بیاید.

لذا در باب خود فرهنگ‌شناسی مطالبی را بیان می‌کنم، از باب اینکه آنچه در جامعه برای رفاه بشر از باب ادب و دانش، معرفت در جامعه به وجود می‌آید، به آن فرهنگ می‌گویند، به تعبیر دیگر آداب و رسومی که در جامعه‌ای که وجود دارد که آن جامعه در سایه آن می‌تواند به تعالی برسد، این را فرهنگ گفته‌اند.

این‌ را مدنظر بگیریم که کدام بهترین آداب و رسوم را برای انسان‌ها به ارمغان می‌آورد تا انسان‌ها را به تعالی برساند، طبیعتاً جز در اسلام چنین مسأله‌ای وجود ندارد، دین بما هو دین، برای تعالی بشر است و برای اینکه این آداب و رسوم را به او یاد بدهد که در این آداب و رسوم به بهترین وجه در دنیا زندگی کند، ضمن اینکه فقط در دنیا راحت زندگی می‌کند، در اینجا توقف نکند، دین را برای آخرت خودش هم مدنظر بگیرد، یعنی باز هم به تعبیر دیگر مشمول این آیه شریفه «رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَفِی الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»-دعای قرآنی- یعنی دنیای او دنیای نیکو باشد.

بنابراین فرهنگ دینی این را از انسان می‌خواهد که دنیای او دنیای نیکو باشد و این منجر به آخرت نیکوی او باشد، یعنی توقف در اینجا هم نداشته باشد، الان چه سبکی در اینجا به وجود می‌آید، این آداب و رسوم، طبیعی است.

این آداب و رسومی که دنیا حسنه را برای انسان به وجود می‌آورد از هرگونه نقص، هوای نفس، شهوات، پلیدی‌ها و پستی‌ها دور باشد و در باب تهذیب نفس انسان بتواند کار کند و امروز که می‌بینیم که حضرت آقا این جور مُصر و نگران فرهنگ هستند، در حقیقت نگران آن گوهر وجودی انسان هستند. وقتی کسی بیاید به عنوان روزنامه، کتاب، فیلم، تئاتر و ... با حقیقت ناب که به عنوان فرهنگ حقیقی انسان‌هاست مبارزه کند و آن را مورد هجمه قرار دهد و حتی به نام هنر، ضد هنر کار کند، حضرت آقا نگران این قضیه هستند.

*خدمتی که نیروهای شیطان در جهت ضدفرهنگ به کار می‌برند

معظم‌له نگران این هستند که به نام فرهنگ، ضد فرهنگ به وجود بیاید، به نام هنر ضد هنر به وجود بیاید و دنبال این نیستند که مردم به دنیا‌طلبی دعوت کنند که گوهر وجودی خودشان را از یاد ببرند، طبیعی است اگر کسی گوهر وجودی خودش را فراموش کرد، یکی از خصوصیتی که دارد، دشمن در مرحله اول که شیطان است و قرآن فرمود «عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ» و بعد خدم و حشم او به تعبیر امام راحل(ره) که فرمودند «آمریکا شیطان بزرگ است»، «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» طبیعی است -چون جنس ما جنس انسان است از خود ما هم می‌آیند- یعنی کسانی که ابزار را در دست دارند از خود جنس انسان می‌آیند و این کارها را انجام می‌دهند.

کما اینکه برای هدایت بشر انبیاء عظام هم از جنس خود بشر و جنس انسان بودند و لذا چون اینها از خود جنس انسان هستند، با الفاظ ظاهری شیک و زیبا انسان‌ها را به فرهنگ دون دعوت می‌کنند نه آن فرهنگی که تعبیر کردیم، یعنی بار فرهنگی را به نام فرهنگ در مقابل فرهنگ متعالی می‌سازند که «فر» و «هنگ» بیان کردیم معنایش چیست و در فرهنگ لغت هم تبیین به این قضیه شده است، به معنای ادب، تربیت، دانش، علم و معرفت و آداب و رسوم که می‌خواهند آن را تبدیل به یک نوع فرهنگی به نام فرهنگ غربی کنند.

*سیاست اسلامی به روایت آیت‌‌الله شاه‌آبادی

به تعبیر دیگر به خود غرب و مردم غرب کاری نداریم، بلکه منظور آن فرهنگی است که غالب می‌شود، چون خیلی از مردم غرب از این فرهنگ دارند فرار می‌کنند که به آن تعبیری به آن فرهنگ شیطانی می‌گوییم، فرهنگی که فرهنگ شیطانی است که واژه فرهنگ را درست می‌کنند و قرار می‌دهند، همانی که آیت‌‌الله العظمی شاه‌آبادی(اعلی مقامه شریف) در کتاب «شذرات المعارف» در آنجا تبیین می‌فرمایند که سیاست به ماهیت سیاست موجودیتش خیلی خوب است، منتها آن چیزی که در جامعه آن‌ها دارند، به نام مکر و حیله است و درباره لفظ سیاست می‌فرماید: ما با بحث لفظ سیاست مخالف نیستیم، سیاست یعنی خودش برنامه‌ریزی کردن برای اداره امور جامعه بشری، آن هم برنامه‌ریزی زیبا و مدون! این نکته بسیار خوبی است منتها آن‌ها از این واژه استفاده می‌کنند.

حالا خود فرهنگ خوب است، منتها آن‌ها واژه‌ای استفاده می‌کنند به نام فرهنگی که ما در جامعه تعبیری فرهنگ غربی می‌گوییم که منظور از فرهنگ غربی فرهنگ شیطانی است، عرض کردم مردم غرب را نمی‌گوییم یک موقع اهانت به مردم غرب نمی‌کنیم، عرض کردم خود آن‌ها هم فراری از این فرهنگ شیطانی هستند، برای همین حضرت آقا ناراحت هستند، آن فرهنگ چه چیزی را به وجود می‌آورد که باعث خمودگی انسان‌ها و باعث تسلط دشمن بر انسان می‌شود، همچنین باعث می‌شود که دشمن از او سواری بگیرد و مانند زمان طاغوت انسان‌ها را در حال دیگری ببرند و منافع و منابع کشور را یک عده‌ای خاص به خصوص خارجی‌ها غارت و تسلط پیدا کنند.

*سؤال و جواب در اسلام ممدوح است/با تمسخرکنندگان مبانی اسلامی به شدت برخورد می‌شود

بنابراین حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با طرح کلیت اینکه من نگران فرهنگ هستم، این نکته را بیان می‌کنند که دیگران در وا پس زدن ریشه‌های اعتقادی مردم به عنوان حقانیت گام برندارند، آن‌ها به عنوان سؤال نمی‌گویند، چون اشکالی ندارد، اگر کسی سؤال کند در اسلام ما مجاز می‌دانیم، خب! افراد سؤال کنند، شما ببینید در باب اعتقادات و حتی در اصول دین -اصول دین به عنوان بخش تحقیقی نه تقلیدی - به شما اجازه می‌دهند حتی سؤال کنید، به طور مثال برای چه می‌گویید خدا یکی است، چه بسا خدا دو تا باشد! اگر کسی سؤال کرد که من نمی‌دانم چرا خدا یکی است، شما بگویید من احتمال می‌دهم دو تا است، کسی نمی‌تواند با مشت به دهان او بزند که تو کافر هستی، نه خیر! باید جواب داد، ما با این مشکلی نداریم، در اسلام سؤال و جواب هست.

منتها در اسلام با زدن ریشه‌ها آن هم به طور غیرمنطقی مخالفت می‌شود، اگر امام راحل(ره) با بحث رمان سلمان رشدی مخالفت کردند و فرمودند: این آقا و حتی اگر ناشری که مطلع بوده و چاپ کرده باشد باید او را اعدام کرد، دلیل نمی‌شود که سؤالی از اسلام داشته است، در خیلی موارد از دوران خیلی قبل سؤال‌ها و پاسخ‌ها بوده است، اما چون به عنوان رمان به اسلام اهانت و جسارت کرد، نه به عنوان سؤال بلکه شروع کرده بود اسلام را متهم کردن و پیامبر عظیم الشأن را نعوذ بالله فردی با خواسته‌های شهوانی جلوه دادن، طبیعی است که کسی بی‌تفاوت نماند.

*به نام آزادی در راستای تمسخر مبانی اسلام، به کجا چنین شتابان

مانند اینکه کسی بیاید به شما فحاشی کند، بعد بگوییم جواب منطقی به این فحاشی را بده، خب! این جواب منطقی ندارد، اول سکوت کنیم، ولی بعد این آقا از دور بیرون نمی‌رود و دائم به فحاشی‌ها ادامه می‌دهد، طبیعی است با او برخورد می‌کنید.

اگر سؤالی دارید اگر مطلبی دارید، شما سؤال کنید و جواب هم داده می‌شود، اما اگر می‌خواهید جسارت و اهانت کنید، خب! اینکه مناسب نیست، پس این مطلبی که بیان می‌شود، اینها با نام آزادی به وجود آمده است - به ظاهر همیشه بوده است، منتها آزادی بدون قید و بند باشد - که انسان‌ها را به مقامی غیر از مقام انسانیت بیندازد - حضرت آقا روی این قضیه تأکید می‌کنند.

با روزنامه‌ها، با هدف قرار دادن اعتقادات مردم، با نمایش فیلم‌ها و با تمسخر قرار دادن اعتقادات مردم وارد عرصه شدند، به طور مثال اگر کسی راجع به حجاب سؤال دارد، منعی ندارد سؤال کند جواب داده می‌شود، اما اگر کسی بخواهد حجاب را به تمسخر بگیرد، خب! معلوم است این با فرهنگ انسانیت -نه حتی فرهنگ اسلام- مخالفت کرده است، این بحث حجاب مفصل جواب داده شده است که اصلاً در ذات انسان‌ها هست و حجاب به عنوان مصونیت است نه محدودیت و کسی که حجاب دارد محدود نشده، بلکه در مصونیت قرار گرفته است، پس اگر کسی بخواهد با آن برخورد، ‌مخالفت و تمسخر کند، این جای بحث است،‌ فرمایش مقام معظم رهبری این است.

به خصوص آنچه که نگران کننده برای حضرت آقا است، اینکه کسانی در مصونیت قرار بگیرند و در نظامی که نظام اسلامی است، آن‌ها بخواهند با این اسلام و این فرهنگ ناب، خودشان با دست خودشان در نظام اسلامی به نام اسلام عامل شوند و مدیریت‌هایی را چه در عرصه مدیریت‌های کلان و چه در رده‌های پایین‌تر بگیرند و بخواهند عامل شوند، مقام معظم رهبری مسأله‌اش این هست و حضرت آقا نگران این هستند که این افراد عامل شوند و بستر را برای شیاطین فراهم کنند و بیایند و هر کاری که دلشان خواست، انجام دهند و بدون منطق، دلیل، برهان و بدون مناظره علمی بخواهند دین را به تمسخر بگیرند و اعتقادات مردم را زیر سؤال ببرند و چند نفری هم که مطالعه‌ای ندارند نسبت به فرهنگ اسلامی بدبین کنند و خدایی ناکرده جاذبه‌های ظاهری که برای این افراد به وجود می‌آید و بخواهند دنبال آن قضیه بروند مثلاً بعضی شیطان‌پرست می‌شوند، بعضی‌ها دنبال تکفیری‌ها می‌روند، بعضی‌ها مسیحی می‌شوند- در حالی که همیشه هست- دلیلش چیست، برخی مواقع پاسخ دادن بحث به دون است، مثلاً به ظاهر میان دخترها و پسرها آزادی است و کسی کاری ندارد، در نهایت بعد از گناه پیش جناب کشیش می‌روند و یک اقراری می‌کنند و یک پولی می‌دهند!

در حالی که اسلام با این مخالف است و خود پیامبر(ص) در روایتی می‌فرماید: اقرار به گناه، گناه است، بنابراین شما نمی‌توانید پیش مرجع تقلیدتان بروید و بگویید من فلان گناه را کردم، یا به فلان عالم ربانی بگویید من فلان گناه را کردم، همچنین چیزی محال است واسلام چنین اجازه‌ای نمی‌دهد، بلکه می‌گوید بین خودت و خدا توبه کن و این کار را نکن، از آن طرف هم بیان می‌کند گناه نکن چرا این گناه کردن‌ها عامل می‌شود که جامعه به سمتی می‌رود که امنیت اجتماعی به وجود نیاید و هر کسی هر کاری که دلش خواست تجاوزی کند، هر غارتی که خواست انجام دهد، دیگر جامعه امنی به وجود نمی‌آید، اما وقتی می‌گوید گناه نکنید و ما را محدود می‌کنند، مصونیت به وجود می‌آورد و جامعه یک جامعه متعالی و بسیار عالی خواهد بود، در این جامعه به درجات عالی انسانی می‌توان رسید.

لذا اینها بدون منطق می‌آیند و مطالبی را مطرح می‌کنند و کسی که اطلاعی ندارد و جاذبه‌های کاذب و نقش دون هم که «اعْداَّئِکُمْ» است، او هم جواب به اینها می‌دهد، بنابراین آیت‌الله العظمی خامنه‌ای از این نگران است، به خصوص کسی که در مقام مسئولیت قرار بگیرد.


منبع:فارس




برچسب ها :

نگاهی به واپسگرایی در وزارت ارشاد
عزمی برای انحراف!
 
 
چنانچه دولت یازدهم با همین بضاعت موجود بخواهد فرهنگ و هنر کشور را هدایت کند، باید منتظر ایجاد شرایطی مشابه با وضعیت دولت‌های اصلاحات و سازندگی در عرصه فرهنگ و هنر کشور باشیم چرا که دوستان مسئول در وزارت ارشاد پیش از این توان و بضاعت خود را نشان داده‌اند.

پایگاه خبری انصارحزب الله: در مورد فرهنگ، تعابیر و توضیحات زیادی وجود دارد؛ برخی فرهنگ را مجموعه پیچیده‌ای از دانش‌ها، باورها، هنرها، قوانین، عادات و هر آن چه که فرد به عنوان عضوی از جامعه از جامعه خویش فرا می‌گیرد، دانسته و برخی فرهنگ را سیستم رفتارها و حالت‌های متکی برضمیر ناخودآگاه انسان‌ها می‌دانند. ادوارد تایلر، انسان‌شناس انگلیسی در سال ۱۸۷۱ فرهنگ را با تمدن مقایسه کرد و آن دو را کلیتی درهم ‌تنیده دانست که شامل دین، هنر، اخلاق و هرگونه توانایی است که آدمی می‌تواند به دست آورد. تونی مایرس نیز فرهنگ را آن چیزی می‌داند که از گذشته آدمی به جای مانده‌ است و بر اکنون و آینده او تأثیر می‌گذارد.

فصل مشترک بیشتر تعابیر موجود در این خصوص آن است که فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در جامعه است؛ فرهنگ فراتر از تمام ضابطه‌ها، موجودیت دارد که بسیاری از قوانین و حتی یک نظام سیاسی به خاطر پاسداشت آن به وجود می‌آید. پذیرش این باور باعث شده تا رهبران فکری و سیاستگزاران جوامع در طول قرون گذشته توجه ویژه خود را معطوف فرهنگ کنند. هم از این رو است که نظام فرهنگی همواره نسبت به نظام سیاسی دارای تقدم و اصالت وجودی بوده است، چنانچه حتی تجهیز نیروی نظامی مدافع قبایل، به منظور حراست و پاسداری از نظام اعتقادی و فرهنگی آنها بوده است.

در واقع می‌توان ادعا کرد هر دولت و حاکمیتی که توجه خود را نسبت به این مهم، عمدا و یا سهوا تقلیل داده چیزی جز شکست در عرصه‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی و در نهایت پذیرش تسلیم به دست نیاورده است. تاکید بر تقدم شعار توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی بدون توجه به توسعه فرهنگی که در دولت‌های سازندگی و اصلاحات مورد تاکید قرار گرفت، نمونه آشکاری از این واخوردگی است. البته بیان این مطلب به آن معنا نیست که فرهنگ و یا توسعه فرهنگی امری مستقل از توسعه سیاسی و یا اقتصادی است بلکه در واقع رابطه فرهنگ با سیاست و اقتصاد یک رابطه درهم تنیده شده و غیرتفکیکی است که نمی‌توان بی‌تفاوت از کنار آن گذشت. با توجه به این مهم نقش و اهمیت برنامه‌ریزی کلان و همه جانبه دولت‌ها در حوزه‌های فرهنگی اقتصادی سیاسی و اجتماعی مشخص می‌شود.

دوم) انقلاب اسلامی ایران با شعار فرهنگ، آغاز شد، رشد کرد و به ثمر نشست. توجه به فرهنگ و پاسداشت آن در تمامی شئون انسانی به قدری مهم بود که امام خمینی رضوان الله علیه دراین باب فرموده‌اند: «فرهنگ مبداء همه خوشبختی‌ها و بدبختی‌های یک ملت است. نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی درتمام زمینه‌ها درسطح کشور آنچنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید. راه اصلاح یک مملکت، فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود.»

شکی نیست که شرط لازم برای تحقق چنین مطلوبی آن است که سیاستگزاران جامعه بتوانند به منظور همراهی با جریان عظیم، عمیق و اصیل فرهنگ در جامعه برنامه‌ریزی مناسبی کرده و اهم محورهای لازم برای این حرکت را تبیین کنند. در واقع سیاست فرهنگی در این جهت و در این مسیر است که تدوین می‌شود؛ فرهنگی که می‌بایست در کلیه شئون فردی و اجتماعی کشور اصل، پایه و مبنا قرار گیرد. این موضوع به اندازه‌ای مورد توجه امام خمینی (ره) قرار داشت که ایشان در این باره فرموده‌اند: «نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی حقیقتاً انقلاب فرهنگی است و اگر نگوئیم همه اختیارات و امکانات، قدر مسلم این است که می‌توانیم بگوییم بیشترین، مهم‌ترین و عمده‌ترین تلاش‌ها و توانمندی‌ها باید برای تکامل و توسعه و تحرک فرهنگی در همه شئون فردی و اجتماعی به بهترین نحو صرف شود.»

سوم) هر جامعه‌ای برای تحقق اهداف خود اعم از فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیازمند برنامه‌ریزی است؛ شاکله و ماهیت برنامه‌ریزی را سه محور تشکیل می‌دهد. محور اول در برنامه‌ریزی، «شناخت وضع موجود» است که بدون این شناخت و بررسی نمی‌توان مقایسه‌ای منطقی میان «آنچه هست« و «آنچه باید باشد« صورت داد. محور دوم برنامه‌ریزی را «شناخت وضع مطلوب« تشکیل می‌دهد. در واقع یک سیاستگزار بدون آنکه از وضع مطلوب چشم‌اندازی داشته باشد، نمی‌تواند از وضع موجود به سمت وضع مطلوب حرکت کند. محور سوم برنامه‌ریزی نیز «شناخت ابزاری» است که لازمه گذشتن از وضع موجود است. برنامه‌ریز همواره باید این نکته را در نظر داشته باشد که برای خروج از وضع فعلی چه امکانات و چه ابزاری را لازم دارد و کدام یک از این ملزومات در اختیار اوست؟

چهارم) همان‌گونه که اشاره شد مسئولان اجرایی کشور در طول دوران سازندگی و اصلاحات به‌رغم تاکید رهبر فقید انقلاب اسلامی مبنی بر مقدم شمردن اصل فرهنگ بر سایر امور، توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی را سر لوحه اقدامات دولت خود قرار دادند. این انحراف از فرمایشات بنیانگذار انقلاب شرایطی را به وجود آورد که رهبر معظم انقلاب را وادار به اعلام هشدارهای مکرر در خصوص شبیخون فرهنگی و تهاجم فرهنگی کرد. اما همان‌گونه که رهبر انقلاب نیز بارها به آن اشاره داشتند.

شاید در آغاز رقابت‌های انتخاباتی دولت یازدهم وقتی مدافعان دولت محترم دکتر روحانی از بازگشت به دوران اصلاحات و سازندگی داد سخن می‌دادند، این موضوع توسط مردم چندان جدی گرفته نمی‌شد چرا که همگان باور دارند وقتی یک شخص یا یک جناح، بر واپسگرایی و بازگشت به عقب تاکید می‌کند، به یقین نه شناخت دقیقی از «وضع موجود» دارد و نه برنامه‌ای مدون برای رسیدن به «وضع مطلوب»؛ بنابر این نیازی در خود احساس نمی‌کند تا به دنبال ابزار و لوازم آن باشد. این موضوع به خصوص زمانی جدی‌تر به نظر می‌رسد که کارنامه دولت‌های مورد نظر لااقل در عرصه فرهنگ نه تنها به هیچ وجه درخشان نبوده بلکه از مسیر اصلی اهداف انقلاب منحرف شده بود.

پنجم) مروری بر کارنامه نه چندان طولانی آقای جنتی در کسوت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی که در واقع پیشانی دولت یازدهم در عرصه فرهنگ و هنر کشور محسوب می‌شود، تصدیقی بر مطالبی است که چند سطر بالاتر به آن اشاره شده است. به عبارتی دیگر عملکرد آقای وزیر از مرحله انتخاب کارگزاران خود گرفته تا بیانات ضد و نقیض و رفتارهای خارج از عرف ایشان، به ظاهر نشان دهنده آن است که دست کم سیستم فرهنگی دولت یازدهم بر عزم خود بر واپسگرایی فرهنگی بسیار جدی است. به عنوان مثال حضور عوامل مؤثر در سینمای دولت‌های سازندگی و اصلاحات با کارنامه‌های غیرقابل قبول‌شان در مناصب و سمت‌های کلیدی سینمای دولت اعتدال و توسعه، شاهدی بر این ادعا است. جالب‌تر آنکه این عوامل امروز دوشادوش عواملی در سینما به فعالیت مشغول هستند که در وزارت فرهنگ و ارشاد دولت نهم خود را منجی فرهنگ نامیده و به قول خودشان تلاش می‌کردند تا خرابکاری‌های فرهنگی دولت‌های اصلاحات و سازندگی را اصلاح سازند.

شاید برای بسیاری از مردم این پرسش باشد که چگونه می‌شود امروز عوامل سینمایی وزیر ارشاد دولت نهم که از قضا تندترین انتقادات را به دولت‌های گذشته داشت، دوشادوش عوامل فرهنگی دولت اصلاحات و سازندگی فعالیت می‌کنند؟ آیا این هماهنگی‌ها نشان از ارتقا سطح فرهنگ مدیران کشور در پذیرش مخالف خود دارد یا از توافقات نانوشته‌ای حکایت دارد که برخی مدیران کشور در هیچ زمان و هیچ شرایطی از چرخه مدیریت کلان کشور حذف شدنی نیستند؟ برای نگارنده همواره این پرسش مطرح بوده که چگونه می‌شود یک مدیر فرهنگی و هنری در سطوح بالا بتواند به گونه‌ای عمل کند که توقع تمامی دولت‌ها را به‌رغم اختلاف نظرهای عمیق برآورده سازد؟ نمی‌دانم چرا هر زمان این پرسش در ذهن نگارنده شکل می‌گیرد ناخودآگاه قصه بی‌ارتباط وزیری که خود را نوکر پادشاه می‌دانست نه نوکر بادمجان، نیز به ذهن نگارنده متبادر می‌شود.

ششم) آنچه در پایان باید به آن اشاره داشت آنکه براساس آموزه‌های دینی، تجربه‌های تاریخی و حتی دستاوردهای علمی، گذشته چراغ راه آینده است؛ به این معنا که انسان دانا با استفاده از تجربه‌های گذشته، آینده خود را طراحی و ساماندهی می‌کند نه این که خواستار تکرار تاریخ و تحقق ساختن 'خانه‌ای روی آب' برای مردم باشد. به نظر می‌رسد چنانچه دولت یازدهم با همین بضاعت موجود بخواهد فرهنگ و هنر کشور را هدایت کند، باید منتظر ایجاد شرایطی مشابه با وضعیت دولت‌های اصلاحات و سازندگی در عرصه فرهنگ و هنر کشور باشیم چرا که دوستان مسئول در وزارت ارشاد پیش از این توان و بضاعت خود را نشان داده‌اند. به عقیده نگارنده چنانچه وزیر محترم ارشاد تغییر اساسی در نوع نگاه و انتخاب کارگزاران فرهنگی و هنری خود نکند، چیزی جز شکست و بدنامی در انتظار ایشان نخواهد بود. یادمان نرود که رفتارهای جناحی و یارکشی‌های گروهی در برخی موسسات فرهنگی و هنری وابسته به وزارت ارشاد در سال‌های اصلاحات و سازندگی چگونه هنرمندان فرهیخته را نسبت به حکومت بدبین و گاه ناامید کرده بود.

 مهرداد بهمنی
منبع:فارس




برچسب ها :

اتفاقات عجیبی که در هنر و تجربه روی می‌دهد
فاجعه‌ای که این روزها در اکران فیلم‌ها رخ می‌دهد
شنبه ۶ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۴:۴۸
 
نام فیلم«نوح» هفته گذشته در لیست اکران‌های گروه هنر و تجربه قرار گرفت. گروهی که بنا بود با شرایط و ضوابطی امکان نمایش فیلم‌های هنری و ساخت کارگردانان جوان و ... را فراهم کند.

پایگاه خبری انصارحزب الله - سال گذشته تقریبا از همین روزها بود که اعتراض ها به فیلم سینمایی «نوح» شدت گرفت. فیلم سینمایی «نوح» ساخته دارن آرونوفسکی با بازی راسل کرو در نقش حضرت نوح، یک اثر هالیودی است که اکران این اثر سینمایی در دنیا به دلیل تحریف داستان پیامبری حضرت نوح(ع) اعتراض بسیاری از پیروان ادیان ابراهیمی را برانگیخت.

فیلم «نوح» با الهام از روایت کتاب مقدس از حضرت نوح (ع) و کشتی او ساخته شده، به خاطر مغایرت با قوانین اسلامی درمورد نشان دادن چهره پیامبران، مورد انتقاد تعدادی از کشورها در خاورمیانه قرار گرفت.



هیئت‌های سانسور در قطر، بحرین و امارات متحده عربی به شرکت پارامونت اعلام کردند به فیلم «نوح» اجازه اکران نمی‌دهند. مصر، اردن و کویت هم تصمیم مشابه‌ای اتخاذ کردند.

در مصر، موسسه الازهر که یک مرکز و مرجع دینی برای مسلمانان سنی است، با انتشار بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن فیلم پارامونت، خواهان ممنوعیت نمایش «نوح» در این کشور شد.

مرکز اسلامی الازهر مخالفت خود را با تخریب سینماهای مصر در واکنش به اکران فیلم حضرت نوح(ع) که در آن چهره نوح(ع) به نمایش درآمده است، اعلام کرد و به دنبال مخالفت الازهر با نمایش فیلم حضرت نوح(ع)، سه کشور بحرین، قطر و امارات متحده عربی نیز از ممنوعیت پخش این فیلم در سینماها خبر دادند .

از آن پس اندونزی نیز به چند کشور خاورمیانه پیوست که نمایش فیلم «نوح» به کارگردانی دارن آرونوفسکی را به خاطر تخطی از قوانین اسلامی ممنوع اعلام کردندبعد هم چین و ...

و حالا بامزه اینجاست که نام این فیلم هفته گذشته در لیست اکران‌های گروه هنروتجربه قرار گرفت.گروهی که بنا بود با شرایط و ضوابطی امکان نمایش فیلم‌های هنری و ساخت کارگردانان جوان و ...را فراهم کند( درباره هنروتجربه به‌زودی مطلب مفصل و کاملی در مشرق منتشرخواهدشد)

اگرچه این تصمیم، بعد از انتشار مورد انتقاد اهالی رسانه ها قرار گرفت و نمایش آن منتفی شد؛ اما با این اوصاف و با نگاه به مسیری که هنروتجربه می‌پیماید شاید از حالا باید نگران اکران فیلم «مهاجرت: خدایان و پادشاهان« در گروه هنر و تجربه بود. فیلمی که مورد انتقاد کشورهای مختلفی قرار گرفته است.



«مهاجرت: خدایان و پادشاهان»، نام فیلم جدید هالیوودی به کارگردانی «ریدلی اسکات» است. این فیلم داستان زندگی حضرت موسی و مهاجرت قوم یهود را روایت می‌کند. روایتی که این‌بار مسلمانان را به خشم آورده است، آنچنان‌که تاکنون دو کشور مراکش و مصر، نمایش فیلم را ممنوع کرده‌اند.

بنا به ادعای مقامات سینمایی این دو کشور بخش اعظمی از این فیلم بالاخص زندگی حضرت موسی تحریف شده است. در بخشی از این انتقادات آمده است که در این فیلم ادعا می‌شود که حضرت موسی و یهودیان اهرام ثلاثه را می‌سازند، در حالی‌که این مسئله به هیچ عنوان صحت ندارد.



هنر و تجربه و یک کار عجیب

هنر و تجربه این روزها کارهای عجیب و غریبی میکند و بدعتهای تلخی را پایه میگذارد.یکی همین گنجاندن فیلم نوح در لیست اکران و عوض کردنش.دیگری اتفاقات پیش آمده برای خانه پدری و یکی...

هنر و تجربه در مورد فیلم«خانه پدری»هم سیاست غریبی اتخاذ کرد. به اینصورت که وقتی دید اعتراضات نسبت به اکران فیلم بالاگرفته است در حرکتی عجیب ۴ روز پیش از زمان اعلام شده فیلم را اکران کرد.اکرانی که احتمالا به دلیل غیرقانونمند بودنش به سرعت و پس از یک روز متوقف شد. اتفاقی که اگر باب شود از این پس سنگ روی سنگ بند نمیشود و هر مدیری میتواند هر فیلمی را هروقت که صلاح بداند اکران کند.. و این یعنی فاجعه...فاجعه‌ای که پیش از وقوع باید مورد آسیب شناسی و ریشه یابی قرارگیرد و برای همیشه مانع از تکرارش شد.

شاید با رویه‌ای که هنر و تجربه و جناب علم‌الهدی درپیش گرفته‌اند،سال آینده همین روزها نام فیلم «مهاجرت: خدایان و پادشاهان» در برنامه اکران هنر و تجربه قرار گرفت. کسی چه می‌داند؟


منبع:مشرق




برچسب ها :

گزارشی از دور جديد فعاليت حاميان اشاعه فسق:
«ناجا» آماج «پدرسوخته‌بازي» رسانه‌اي
قوه قضائيه و وظيفه «درآوردن پدرِ» پدرسوخته‌ها
 
 
اساسا «پدرسوخته بازي» رويه اي است كه هرگاه حزب‌الله يا نهادهاي حكومتي اراده اي براي برخورد با منكرات يا هر تحرك معاند با ارزشهاي اسلامي و انقلابي به خرج مي دهند مي دهند آغاز مي شود. لذا به نظر مي رسد بايد با شناسايي بازيگران اين پروژه «پدرشان را درآورد» تا دست از پدرسوخته بازي بردارند...

پایگاه خبری انصارحزب الله: «پدر سوخته» واژه اي است كه فرهنگ دهخدا آن را مصداق کسی (پدری) مي داند که «سوخته» شده باشد ، ولی این سوختگی از آتش یا گرما نیست، بلکه سوخته به معني باخته یا بازنده در یک بازی یا یک مبارزه است.

ما در ابتداي اين نوشتار واژه «پدر سوخته» را معني كرديم چون گزارش پيش رو يكي از مصاديق عيني براي درك مفهوم «پدر سوختگي» است. از طرفي در همين ابتدا سنگ خود را با جماعت «پدر سوخته» واكنديم تا فردا نگويند «يالثارات» به ما فحاشي كرد.

همچنين يك فرض سوم هم براي ما مطرح بود و آن اينكه شايد عده اي ندانند كه تا چه اندازه «پدرسوخته» هستند و لذا با آگاهي از تعريف «پدر سوختگي» و مصاديق آن «شير فهم» شده ، شاید به اصلاح روي آورده و آب توبه بر فرق مبارك ريزند.
خب! القصه ...

سوراخ در سوراخ

۱- ماجرا از آنجا آغاز شد كه هشتم شهريور ماه سال جاري ، رئیس پلیس اماکن ناجا اعلام كرد كه براساس قانون اشتغال و تردد زنان در قهوه خانه‌ها ممنوع است و چون کافی شاپ ها هم ذيل همين قانون قرار مي گيرند لذا اشتغال زنان در «كافي شاپ» نيز ممنوع است. اعلام اين خبر در حكم «ثلمه اي» (سوراخ) بر تارك ليبرال مسلكان و كاروان رسانه اي آنان بود كه در صدد پر كردن آن برآمدند تا مبادا پاي زنان از اين «سوراخ هاي تنگ و تاريك و مرموز» بريده شود.

«كافي شاپ» را از آن جهت «سوارخ تنگ و تاريك و مرموز» ناميديم كه روزنامه «اعتماد» در ستون «پيدا و پنهان» خود در روز سوم آذر ۱۳۸۸ يعني همان روزهاي جولان فتنه گران ، خبر از دستگيري ۶ جرثومه فتنه چي در روز ۲۸ آبان همان سال در يكي از كافي شاپ هاي تهران داده بود كه ظاهرا گعده اي ضد امنيتي گرفته بودند.

اما همين روزنامه كه يد طولايي در سوژه سازي براي ضد انقلاب دارد روز پنجم مهر ماه سال جاري نيز با انتشار گزارشي درباره پلمپ «سوراخ هاي تنگ و تاريك و مرموز» در لواسان جريان ساز شد.

اعتماد در مطلع گزارش خود كه از سوي ساير «پدرسوخته ها» گرته برداري شده بود نوشته بود: «مدت دو هفته مي‌شود كه به گفته كسبه اين شهر ون‌هاي پليس هر شب اقدام به پلمپ رستوران‌ها و كافه‌ها مي‌كنند. بيشتر اين اخطار‌ها يا پلمپ‌ها به كافه‌هاي اين شهر است و با دلايلي از جمله بدحجابي ، سد معبر و فساد اين مغازه‌ها بسته مي‌شوند. وارد لواسان كه شويد از ابتدا تا انتهاي آن شبيه بلواري است كه در دو طرف اين بلوار مغازه‌هاي مختلفي وجود دارد اما بيشتر اين اتفاق‌‌ها در انتهاي لواسان رخ مي‌دهد ، البته مغازه‌هايي كه براي افراد مشهوري از قشر ورزشكار يا هنرمند است از خطر پلمپ در امان است و به گفته خودشان تا امروز براي آنها مشكلي به وجود نيامده است. «اعتماد» در گفت‌وگو با معاونت اجتماعي ناجا ماجرا را از آنها جويا شد كه آنها تاكنون پاسخي به ما ندادند.»

و بر اين اساس مي توان گفت كه پروژه «سوراخ بر سوراخ» براي جبران باخت (پدرسوختگي) از سوي طيف «پدر سوخته» در دستور كار قرار گرفت كه تيتر «زنجيره اي» آن عبارت بود از: «پلمپ زنجیره‌ای کافه‌های لواسان»

«پدرسوخته بازي» ، «اعتماد» در حالي بود كه خبرگزاری «آسوشیتدپرس» در گزارشي كه ۲۴ اسفند سال۹۲ منتشر نموده بود یکی از ویژگی‌های کافه‌ها و کافی شاپ‌های تهران را حضور شانه به شانه و صمیمانه! دختران و پسران در کنار یکدیگر عنوان کرده و از استعمال سیگارهای آمریکایی و پخش موسیقی‌های غربی و استفاده از تصاویر و نمادهای غربی در کافه‌های تهران ابراز تعجب نموده و نوشته بود:«اکثر مشتریان کافه‌های تهران، حامیان روحانی هستند.»

«آسوشیتدپرس» ، همچنين نوشته بود كه طی دو سال گذشته تعداد کافی شاپ‌ها در ایران به طور قارچ‌گونه رشد کرده است. خبرنگار اين خبرگزاري هم‌چنین در گفتگويي با دختران و پسران حاضر در این کافه ها از قول آنان علت حضور در این مکان‌ها را آزادی موجود در آنجا برای استعمال سیگار و ارتباط با جنس مخالف عنوان كرده بود و برهمين اساس در پایان گزارش خود مهم‌ترین عامل رشد کافی شاپ‌ها در تهران را آزادی موجود در آنها نسبت به روابط پسر- دختری دانسته بود.

كافه‌دارهاي پدرسوخته

۲- اما وظيفه پيشين در دور جديد اقدامات «پدرسوخته مابانه» از سوي روزنامه شهروند در روز اول آذر ماه سال جاري آغاز شد. اين روزنامه با انتشارگزارشي كه دستمايه طيف متبوعش قرار گرفته بود با اشاره به اتفاقات هفته ماقبل آن نوشته بود: «هفته‌ای که گذشت برای کافه‌نشینهای تهرانی ، هفته خوبی نبود؛ تعداد زیادی از آنها در هفته گذشته، بنا به عادتشان به کافه همیشگی‌شان رفتند اما در آن را بسته دیدند و پلمپ. آنطور که صاحبان چند کافه به «شهروند» می‌گویند در هفته گذشته ٢٦ کافه در تهران پلمپ شده است.»

اين روزنامه به نقل از كافه نشين ها نوشته بود: «آنها می‌گویند این بی‌سابقه‌ترین موج پلمپ کافه‌ها در تهران است. محمد ، صاحب یک کافه در خیابان کریمخان به «شهروند» می‌گوید شنبه هفته گذشته ماموران پلیس اماکن به کافه تحت مدیریت او مراجعه کرده و گفته‌اند که به دلیل «رعایت نکردن بعضی شئونات» کافه آنها پلمپ می‌شود: «کافه ما یک‌سال و دو ماه است که افتتاح شده و تا به حال هیچ تذکری به ما داده نشده بود اما شنبه هفته گذشته از پلیس اماکن فاتب مرکزی به کافه ما آمدند و گفتند که کافه‌مان پلمپ می‌شود.»

شهروند درضجه و مويه خود براي كافه نشين ها در ادامه نوشته بود:«این نخستین‌بار نیست که پلمپ کافه‌ها و حتی قهوه‌خانه‌ها در تهران خبرساز می‌شود ولی این بار به نظر می‌رسد کافه‌هایی در تهران پلمپ شده‌اند که جزو معروفترین و پرمشتری‌ترین کافه‌ها در تهران بوده‌اند. کافه‌های «گندم ، مون ، لورکا، کیوسک ، آوانسن ، هیچ و ...» جزو این کافه‌ها بوده‌اند.»

در ادامه اجراي پروژه پدرسوخته بازي ، صاحب یکی دیگر از کافه‌های پلمپ‌شده به «شهروند» می‌گوید: «سه‌شنبه هفته گذشته ماموران پلیس اماکن حکم پلمپ کافه‌مان را آوردند.هر چند قبلا هم ما تذکراتی را از پلیس اماکن گرفته بودیم اما این بار گفتند که باید کافه پلمپ شود. من شخصا آمار ٢٦ کافه را از همکارانم شنیده‌ام که پلمپ شده‌اند.» شهروند در ادامه به نقل از اين «كافه دار پدرسوخته» مي نويسد: «او هم رعایت نکردن حجاب ، کشیدن سیگار و کنار هم نشستن دختران و پسران را از دلایل پلمپ کافه تحت مدیریتش اعلام می‌کند. پلمپ گسترده کافه‌های تهران درحالی اتفاق می‌افتد که همین دوماه پیش، پلمپ بیش از١٠ کافه و قهوه‌خانه در لواسان هم خبرساز شد.»

«پدرسوخته‌بازي» رسانه‌اي

۳- البته فاز سوم پدرسوختگي كه پس از آتش تهيه شهروند آغاز شد عبارت است از ارائه تحليل و ساخت وصله براي سوراخ ايجاد شده از سوي ناجا.

در اين رابطه نوشتار «ابطحی» ، همان فتنه چي سابق كه مدتهاست به لطف رافت اسلامي ، «ول» مي گردد در صفحه فیسبوکش ، دستمايه رسانه‌هاي طيف «پدرسوخته» شد. او در نوشتار كوتاهي با عنوان «چرا حمله به کافی شاپ؟» نوشته است: «حمله به کافی شاپ ها، نتیجه اش کشانده شدن آدم ها به مکان های خلوت تر است. فوق فوقش ،کافی شاپ ها جای حرف است و گفتگو و دود سیگار و قهوه. حکومتی که واقعا بخواهد به نسل جوانش برای صیانت اخلاقی کمک کند ، باید حمایت همه جانبه از مراکزی مثل کافی شاپ ها کند تا راه رسیدن به مکان های خلوت و بی ضابطه ناهموار باشد. نا امن کردن محیط های گفتگویی و حمله به کافی شاپ ها،‌ که این روزها در تهران اتفاق افتاد، واقعا به نفع اخلاق نیست. به مردممان حرمت بگذاریم. به جوانانمان رحم کنیم ...»

- بر اين اساس پايگاه اطلاع رساني روزنامه «بهار» كه فعلا براي چندمين بار پياپي در توقيف به سر مي برد با استناد به اباطيل ابطحي نوشته است:«در تاييد اين سخن (منظور همان نوشتار ابطحي است) ، بايد افزود: بسياري از اقدامات در حال انجام در كشور و تازه‌ترين آن يعني بستن کافی شاپ‌ها، نشان دهنده‌ مبارزه‌اي فراگير با پست مدرنیته است. شرایط پست مدرن همه چیز را زیر سوال می‌برد ؛ تمامی ساختارها ، ارزشها ، قوانین ، و به طور خلاصه – چنانکه مارشال برمن می آموزد- تمامی آنچه سخت و استوار است. دستور مبارزه و سرمایه گذاری برای آن ، ممکن است مظاهر پست مدرنیسم را از بین ببرد ، در جامعه مظاهر مدنیت کاهش یابد و جایی برای همنشینی و رد و بدل کردن افکار و ایده ها نباشد ، افراد نتوانند از بی ساختاری به لزوم ساختار برسند ، و به طور خلاصه تکثر جای خود را بدهد به تعریف شدن در ساختارهای خاص مورد تایید گفتمان غالب ، ولی حقیقت آن است که تمامی ساختارهای سخت و استوار مدتهاست که برای بسیاری زیر سوال رفته و رد شده است و برای بسیاری دیگر به لرزش در آمده است و این روند ادامه نیز خواهد یافت.

حال سوال اینجاست که پیامد نپذیرفتن این حقایق برای جامعه ما چیست. گمان می رود پیامد آن از سالیان پیش آغاز شده است و در صورت عدم تسلیم گفتمان غالب در برابر واقعیات ، ادامه نیز خواهد یافت.

- خب ! «پدرسوخته» به اين «پررويي» هم نوبر است! البته اين صراحت خودش نوعي حسن است. پايگاه خبري اين روزنامه توقيفي ديگر با چه زباني بايد بگويد پلمپ كافي شاپ ها يعني بستن سوراخ هايي كه در حال به چالش كشيدن ارزش ها و قوانين استوار حاكم بر جامعه است. اين عضو جامعه «پدر سوخته» چطور بايد پدرسوختگي خود را در فتنه ۸۸ فرياد بزند؟ در حالي كه نوشته: «حقیقت آن است که تمامی ساختارهای سخت و استوار مدتهاست که برای بسیاری زیر سوال رفته و رد شده است و برای بسیاری دیگر به لرزش در آمده است و این روند ادامه نیز خواهد یافت.»

لزوم تمشيت پدرسوخته‌ها

به نظر مي رسد وقت نتيجه گيري و ارائه راهكار است!

۱- پليس اماكن براساس وظيفه قانوني خود ، برخي كافه‌ها را به دليل تخلف كه عبارت بوده از اشاعه فسق ، پلمپ كرده است.

۲- حاميان اشاعه فسق طبق معمول از يك رخداد كه براساس اجراي وظايف ذاتي نيروي انتظامي حادث شده يك جريان ساخته و روي آن سوار شدند تا به روند اشاعه فسق كمك كنند.

۳- همين طيف در قضيه اسيد پاشي ، نقش تعيين كننده و جريان ساز داشتند. آنان قصد داشتند از آن پديده از يك سو به عنوان دست آويزي براي متوقف كردن گروههاي امر به معروف و نهي از منكر استفاده كنند و از سوي ديگر روند تصويب طرح حمايت از آمران به معروف را تحت تاثير قرار دهند كه با ورود تشر گونه رئيس محترمقوه قضائيه «لال» شدند.

۴- حالا هم همان روند در قبال مسئله ديگري آغاز شده ، با اين تفاوت كه مورد پيشين ، طرف حساب جريان رسانه اي پدرسوخته، دستگاه قضائي بود و حالا ناجا.

راهكارها:

الف- به نظر مي رسد براي پايان دادن به پدرسوختگي يك جريان خاص ، رياست محترم قوه قضائيه بايد باز هم به مسئله ورود پيدا كنند چون بالاخره خداي ناكرده ، ناجا ضابط همين قوه است و احتمالا مامور وزارت خارجه يا شهرداري نيست! كما اينكه ايت الله آملي لاريجاني در تعيين حدود و ثغور و خط قرمزهاي هسته اي سخنان درخورد توجهي ادا فرموده اند.پس ضرر ندارد اين بار هم در حمايت از ضابط دستگاه خود ، توپ و تشري به جريان پدرسوخته رسانه اي بزنند.

ب- هرچند به نظر مي رسد راه صواب اين باشد كه جريان ساز اصلي را به اتاق تمشيت احضار كنند تا تفحصي صورت گيرد. چون ممكن است اساسا ساخت جريان پدرسوخته بازي ، يك پروژه امنيتي باشد. كما اينكه به نظر مي رسد در مورد مسئله اسيد پاشي هم اگر مامورين اطلاعاتي سروقت ايسنا يا خبرنگار آن به عنوان رسانه جريان ساز اصلي مي رفتند و زحمت يك بازجويي كارشناسي را مي كشيدند احتمالا به سرنخ هاي مهمي دست مي يافتند. كه البته هنوز هم در اين رابطه دير نشده و باب كشف باز است.

ج- اساسا «پدرسوخته بازي» رويه اي است كه هرگاه حزب الله يا نهادهاي حكومتي اراده اي براي برخورد با منكرات يا هر تحرك معاند با ارزشهاي اسلامي و انقلابي به خرج مي دهند مي دهند آغاز مي شود. لذا به نظر مي رسد بايد با شناسايي بازيگران اين پروژه «پدرشان را درآورد» تا دست از پدرسوخته بازي بردارند.

در چرايي كاربرد اين واژه نيز بايد گفت بر اساس تعريف فرهنگ دهخدا ، فلسفه «پدر درآوردن» اين است كه در مصر باستان اگر کسی از کسی پولی وام می‌گرفت و بدهکار می‌شد ضمانت بدهی، جسد مومیایی پدرش بود و اگر نمی‌پرداخت طلبکار حق داشت مومیایی پدر را از تابوت درآورد و بسوزاند. به همين دليل ما هم پيشنهاد مي كنيم قوه‌قضائیه براي پايان دادن به فرايند «پدر سوختگي» چنين كند و پدر اين جريان را از گور درآورد تا درس عبرتي باشد براي سايرين.




برچسب ها :

حكايتي از 5 سال تلاش ناكاراي اصلاح‌طلبان براي حذف بدبيني‌هاي نظام
اصلاح‌طلبان بر سر دوراهی؛عذرخواهی واقعی چه زمان فرا می‌رسد؟
يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۱۰:۱۱
 
اصلاح‌طلبان اين صحبت‌ها را آزادانه مطرح كرده‌اند و معناي اين صحبت‌ها نيز اگرچه همچنان از مفهوم «عذرخواهي واقعي» دور و به «عذرخواهي مزوّرانه» نزديك‌تر است اما خبر از بروز يك روشن‌بيني در ميان اصلاح‌طلبان و آنهم در آستانه فرارسيدن «يوم‌الله 9 دي» مي‌دهد...

پایگاه خبری انصارحزب الله: حدود ۵ سال از فتنه براندازانه سال ۸۸ مي‌گذرد. فتنه‌اي هولناك و بزرگ كه مي‌رفت تا از يك بيماري صعب به حادثه براندازي نظام اسلامي منجر شود و اركان نظام را در معرض تهديد جدي قرار دهد اما نتوانست. فتنه‌اي تا آن اندازه عظيم كه حتي خواص دلسوز كشور عنوان كردند كه از هشت سال دفاع مقدس نيز سخت‌تر بود.

اين فتنه در تمام مختصات خود واضحاتي داشته است كه هر چشم بيننده‌اي و هر عقل محضي به روشني آنها را مي‌بيند و در‌مي‌يابد. در واقع، اين خصلت‌ها غير قابل انكار هستند و پيرامون اثبات آنها حتي نياز به ارائه اسناد و مدارك ثقيل هم نيست.

و يكي از اين خصلت‌ها نيز شكل‌گيري و راهبري اين فتنه عظيم در «دامان اصلاح‌طلبان» بود. طيفي سياسي كه از دوم خرداد سال ۷۶ بروز رسمي‌تري در سپهر سياست كشور يافتند. آنها تا قبل از سال ۷۶ بيشتر با عنوان چپ‌ها شناخته مي‌شدند.

اعضاي جرياني كه البته خود مدعي نام «خط امام» بودند اما پس از رسميت يافتن در سال ۷۶، در مقابل حمله به شخص امام(ره) در جمله مشهور اكبر گنجي كه گفت: «او(امام) به هر حال یک روزی به موزه خواهد رفت و هیچکس نمی‌تواند جلوگیری کند» سكوت كردند و اين سكوت تا همين اواخر كه عيسي سحرخيز از مقامات دولت اصلاحات به يك سايت ضد انقلاب گفته است:‌«خیلی‌از اصلاح‌طلبان هم بر خلاف اول انقلاب دیگر علاقه‌ای به آقای خمینی ندارند» همچنان ادامه دارد!

«فتنه ۸۸» نيز يكي از فرازهاي زندگي سياسي اصلاح‌طلبان است. فرازي كه البته مثل منصه‌هاي قبلي نمي‌تواند دچار نسيان شود و همچنين اصلاح‌طلبان را بصورت عيني‌تري در معرض بدبيني‌نظام اسلامي قرار داده است.

بدبيني‌هايي تا آن اندازه بزرگ و البته اصولي كه حتي محمد خاتمي نيز در ديداري كه چند هفته قبل با تني چند از اصلاح‌طلبان برگزار كرد آنرا مورد اشاره قرار داد و مؤكداً از اين گفت كه اصلاح‌طلبان بايد اين بدبيني‌ها را حذف كنند.

۵ سال تلاش غير قابل قبول براي حذف بدبيني‌هاي نظام

اما پس از فتنه سال ۸۸ كه از همان روزهاي نخست خود و حتي بر اساس نظر برخي تحليلگران، از يكسال مانده به انتخابات خرداد سال ۸۸ نيز خارجي بودن، جعلي بودن و توطئه بودن آن براي همه مشخص شده بود؛ جريان اصلاحات و چهره‌هاي شهير اين جريان تلاش كردند تا با رويكردهايي بطیئ و غير ملموس و با بروز رفتارهايي كه در ظاهر عذرخواهي نبودند اما در معنا مي‌توانستند عذرخواهي هم تلقي شوند؛ به سپهر رسمي سياست كشور بازگردند.

تلاشي كه البته طي ۵ سال گذشته ناكام مانده است و اگرچه طي ماه‌ها و هفته‌هاي اخير رويكرد سریع‌تر و وسيع‌تري به خود گرفته است اما همچنان بيشتر به يك عذرخواهي فتنه‌گرانه شبيه است تا به يك «توبه نصوح» و عذرخواهي واقعي.

اصلاحات: تقلّب نشد

يكي از مشهورترين و جالب‌ترين اين تلاش‌ها نيز فايل صوتي منتشر شده از محمد خاتمي ليدر جريان اصلاحات است كه چند سال قبل در جلسه‌اي سياسي گفته بود: «من نمي‌گويم تقلّب شد»!

صحبتي كه اگرچه بسيار تا بسيار مهم ارزيابي مي‌شد اما همه مي‌دانستند كه بوي عذرخواهي واقعي از آن استشمام نمي‌شود و قابليت اين را ندارد كه خبط و خطاهاي خاتمي در فتنه سال ۸۸ به واسطه آن بخشيده شود.

جمله مشهور ديگري كه در همين رابطه بيان شد، صحبت‌هاي سعيد حجاريان مشهور به تئوريسين جريان اصلاحات بود كه در گفت‌وگو با يك خبرگزاري پيرامون نظرش درباره امكان بروز تقلّب در نتايج انتخابات سال ۸۸ گفته بود:« به‌نظر من واقعه‌ای اتفاق افتاده است که اسم آن «تدلیس سیستماتیک» است. در توضیح تدلیس باید بگویم که مثلاً اگر شما سه سال در شهرداری به مردم پول بدهید، بعد هم چهار سال در دولت به مردم سیب‌زمینی و یارانه و پول یامفت بدهید و رأی بخرید، تدلیس سیستماتیک است. درست است؟»
حرف حجاريان البته به دو دليل درست نبود.

دليل اول آنكه دعواي سال ۸۸ بر سر وجود يا عدم چيزي به نام «تقلّب» بود. و اگر اصلاح‌طلبان في‌الواقع منكر وجود آن و معتقد به وجود چيزي مثل «تدليس سيستماتيك» (كلاهبرداري ساختاري)! بوده‌اند پس چرا همين مسئله را در سال ۸۸ به افكار عمومي نگفتند؟!

و دليل دوم آنكه سيب زميني دادن و يارانه دادن دولت احمدي نژاد (فرض بر صحت) اگر عملي براي رأي آوردن است؛ پس لابد اعمالي مثل جلوگيري از اعمال طرح لازم هدفمندي يارانه‌ها در دولت اصلاحات نيز كه به نوعي مانع از افزايش اصولي قيمت برخي كالاها در كشور مي‌شد نيز تدلّسي به مراتب بدتر و كثيف‌تر از دادن سيب‌زميني بود!

اما از اين احتجاج‌ها كه بگذريم؛ سخن حجاريان يك معناي بزرگ با خود داشت و آن اينكه اصلاح‌طلبان عليرغم اينكه در سال ۸۸ به مردم درباره تقلب دروغ گفتند اما هم‌اكنون صريحاً اذعان دارند كه به وجود چيزي به نام تقلّب تأثيرگذار در انتخابات سال ۸۸ معتقد نبوده‌اند.

جالب آنكه پس از همين صحبت‌هاي حجاريان بود كه محمدرضا خاتمي، برادر محمد خاتمي به صحنه آمد و در اظهار نظري مضحك از اين گفت كه تدلیس بدتر از تقلب است!
اما در واقع او هم حاضر نشد به اين سؤال پاسخ بدهد كه اگر اصلاح‌طلبان واقعاً معتقد بوده‌اند تقلبي در كار نبوده و هرچه بوده تدليس و تدلّس بوده است پس چرا همين واقعيت را در سال ۸۸ به افكار عمومي نگفتند تا اين همه هزينه به مردم، بيت‌المال و امنيت كشور تحميل نشود؟!

ما نبوديم كه گفتيم: «نه غزه نه لبنان»

اعتراف بعدي اصلاح‌طلبان كه منشأ جنجال‌ها و البته تعجب فراواني هم شد؛ اظهار نظري بود كه سيدهادي خامنه‌اي، از چهره‌هاي اصلاح‌طلب درباره شعار معروف فتنه‌گران در سال ۸۸ يعني «نه غزه نه لبنان...» بر زبان راند.

او در يك مراسم سخنراني در ماه رمضان گذشته در اين‌باره گفته بود: ‌عده‌ای گفتند فلان جریان وابسته به اصلاحات شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر داده است. این یک دروغ شاخدار است زیرا هیچ‌کس از وابستگان به اصلاحات و کسانی که به مردم و انقلاب ایمان دارند، چنین عقیده‌ای ندارند.

اين صحبت خامنه‌اي نيز اگرچه يك اعتراف بزرگ نسبت به يكي از اصلي‌ترين شعارهاي فتنه‌گران در سال ۸۸ بود اما ادامه آن مبني بر اينكه هيچ‌كس از اصلاح‌طلبان به اين شعار اعتقادي ندارد چندان درست به نظر نمي‌رسيد.

زيرا همه مي‌دانند تنها جريان داخلي كه با ايما و اشاره و حتي گاهي صريحاً مخالف سياست‌هاي نظام اسلامي در حمايت از حزب‌الله، حمايت تسليحاتي از حماس در فلسطين و حمايت از محور مقاومت در منطقه است؛ اصلاح‌طلبان هستند!

جرياني كه مسئله «صدور انقلاب» را صرفاً منحصر به تسخير قلوب! مي‌داند و بر همين اساس نه تنها در سال ۸۸ علناً نشان داد انتقادات جدي نسبت به جمهوري اسلامي ايران در بحث حمايت از غزه و حزب‌الله دارد بلكه در ماجراي سوريه نيز صريحاً از سياست‌هاي ايران و حزب‌الله در قبال حضور تسليحاتي و نظامي در سوريه انتقاد كرد و خواستار تمام شدن آن بود.

خاتمي ۵ سال پس از ۸۸: مدافع نظام هستيم و برانداز نيستيم!

اعتراف پرجنجال بعدي كه البته در روزهاي اخير هم بيان شد، جملاتي بود كه محمد خاتمي، رئيس دولت اصلاحات در ديدار با اعضاي چند تشكل دانشجويي پيرامون مخالفت اصلاح‌طلبان با براندازي و مدافع بودن اصلاح‌طلبان نسبت به نظام اسلامي! مطرح كرد.

او در بخشي از اين ديدار گفته بود:‌«اصلاح‌طلبان بارها گفته‌اند با براندازی و براندازان مخالفند. براندازان جایی در میان جامعه ندارند. ما این کشور و نظام و پیشرفت آن را می‌خواهیم و همه در چارچوب این قانون اساسی حرکت می‌کنیم. ممکن است نقد به قانون اساسی هم مطرح باشد اما مبنای حرکت در جامعه قانون اساسی است و قانون اساسی ظرف یکبار مصرف نیست که دور بیندازیم»

خاتمي همچنين گفته بود:‌«این ما هستیم که مدافع نظام هستیم؛ ما مدافع ارزش‌های نظام و مدافع حرکت در چارچوب قانون اساسی هستیم»

صحبت‌هاي خاتمي اگرچه كادوپيچي قشنگي دارد و در ظاهر هم بايد در مانيفست تمام طيف‌هاي سياسي حاضر در ايران بعنوان يك عنصر مؤكد آن را يافت اما اين حرف‌ها وقتي به سابقه اصلاح‌طلبان بويژه در دو فتنه سال ۷۸ و سال ۸۸ توجه شود، خبر از يك تناقض آشكار مي‌دهد.

تناقضي آشكار كه هرگز نمي‌تواند مدعاي مخالفت با براندازي و دفاع از نظام را با ادعاي تقلب در سال ۸۸، فراخواندن اغتشاشگران به مقاومت، تأكيد بر عذرخواهي نظام از فتنه‌گران و طرح علي‌الدوام ضرورت آزادي سران فتنه از حصر! جمع كند.

اين در حالي است كه يكي بارزترين عرصه‌هايي كه در سال ۸۸ توسط اصلاح‌طلبان و اغتشاشگران مورد هجوم و خدشه قرار گرفت و نسبت به آن بي‌اعتنايي شد نيز قانون اساسي و اصول مصرّح آن بود.

و جالب آنكه در تمام اين قضايا، ردّ پاي شخص محمد خاتمي بعنوان ليدر جريان اصلاحات ديده مي‌شود.

پورنجاتي: خشونت‌هاي سال ۸۸ ربطي به اصلاح‌طلبان نداشت!

احمد پورنجاتي، از فعالان اصلاح‌طلب نيز چند وقت قبل در حاشيه يك مراسم ختم، بُعد ديگري از حضور و نقش اصلاح‌طلبان در فتنه سال ۸۸ را منكر شد و با گفتاري كه بيشتر به يك عذرخواهي فتنه‌گرانه شبيه بود تا به يك عذرخواهي واقعي، درباره اغتشاشات سال ۸۸ و نقش اصلاح‌طلبان گفت: « کدام اصلاح‌طلبی رفته و سنگ به شیشه زده است... بسیاری از آنها (اصلاح‌طلبان) اصلاً حضور نداشته‌اند. خشونت بوده است ولی این خشونت توسط جریانی بوده (نه اصلاح‌طلبان)»!

به گزارش يالثارات، صحبت‌هاي پورنجاتي از اين حيث كه اصل ماجراي اغتشاش و حضور خياباني براي اعتراض را نفي و انكار كرد بسيار محل توجه بود اما اتفاق بد و عذرخواهي غير واقعي آن بود كه وي نقش اصلاح‌طلبان را در اين اعتراضات و اغتشاشات منكر شد.

في‌الواقع همه مي‌دانستند كه جداي از آنكه تني چند از اصلاح‌طلبان مبرّز در اعتراضات خياباني سال ۸۸ نيز حضور داشتند؛ بحث تشويق و تشجيعي كه آنها نسبت به حضور اغتشاشگران و معترضين در كف خيابان‌ها بعمل آوردند، امري غير قابل انكار است.

وانگهي در برخي زيارات ديني ما و از جمله در زيارت حضرت عباس(ع) اين فراز وجود دارد كه «قتل الله امة قتلکم بالایدی و الاَلسُن» (خدا بکشد امتی که کشتند شما را با دست‌ها و زبان‌هایشان)

و صد البته پورنجاتي به اين سؤال پاسخ نداد كه آيا در ادامه انكار مطلوب اغتشاش و اعتراض خياباني آيا منكر نقش مبرهن «تشويق و سكوت اصلاح‌طلبان در اغتشاشات سال ۸۸» نيز هست يا خير؟!

مرعشي: اگر اشتباه كرده‌ايم بايد اعتراف كنيم

جرياني كه فتنه سال ۸۸ در دامان آن شكل گرفته است، اگر ۵ سال بعد از گزينه عذرخواهي و ضرورت حذف بدبيني‌هاي نظام سخن بگويد؛ اين امر چه معنايي مي‌تواند داشته باشد؟!

صد البته هر ذهن عاقلي بوي عذرخواهي را از اين رفتار استشمام مي‌كند اما مناقشه آنجاست كه اين عذرخواهي نبايد مزوّرانه و از سر فتنه‌گري به نظر برسد بلكه بايد به‌گونه‌اي باشد كه برخي اتفاقات قابل اصلاح را ترميم كند و واقع‌گرايي و اِنابه آن قابل مشاهده باشد.

حسين مرعشي، چهره مبرّز ديگري از ميان اصلاح‌طلبان بود كه ۵ سال پس از وقوع فتنه به صحنه آمد و از «عذرخواهي» گفت.

مرعشي اخيراً در اين زمينه به يك خبرگزاري اظهار كرده بود:‌ « باید پاسخگوی افکار عمومی باشیم. اگر جایی هم اشتباه کردیم، بگوییم که اشتباه کردیم... در زندگی سیاسی ما چند بار این اتفاق پیش آمده که بابت اشتباهات‌مان عذر خواهی کردیم. حضرت امام (ره) رهبری بود که برای مردم در هاله‌ای از تقدس قرار داشت اما ایشان نیز اشتباه‌شان را می پذیرفتند و با مردم صحبت می‌کردند... فتنه‌آقای احمدی‌نژاد، ایجاد نوعی نقار بین احزاب اصلاح‌طلب و مسئولان ارشد نظام بود! ما تجربه انتخابات ۹۲ را داریم که اگر دغدغه‌های رهبری را مدنظر قرار بدهیم در همان محدوده‌ای که نظام اجازه داده به رفع آثار فتنه کمک خواهیم کرد و آن جدایی‌هایی که آقای احمدی‌نژاد ایجاد کرده از بین می‌رود»

به گزارش يالثارات، مرعشي اگرچه سعي كرده است در صحبت‌هاي خود و در سخني كم دليل و پر ضعف، حرف «علي مطهري»، از نمايندگان مجلس مبني بر اينكه احمدي نژاد هم در فتنه دخيل بوده است را تكرار كند! اما پر واضح است كه جان كلام او تأكيد بر عذرخواهي از حوادثي است كه اصلاح‌طلبان عامدانه در سال ۸۸ صورت دادند.
او همچنين در اين صحبت صريحاً اشاره مي‌كند كه به مفهومي به نام «فتنه» اذعان دارد و طرفدار اين تئوري است كه اصلاح‌طلبان بايد در رفع آثار اين فتنه و فتنه‌گري‌ها بكوشند.

به اميد فرارسيدن عذرخواهي واقعي

تمام صحبت‌هاي اشاره شده در بالا، پس از فتنه سال ۸۸ و توسط افرادي از طيف اصلاح‌طلب بيان شده‌اند كه همگي آزاد بوده‌اند.

در بيان اين صحبت‌ها نه خبري از اعتراف هست نه از دادگاه و نه از هيچ چيز ديگري.
اصلاح‌طلبان مذكور، اين صحبت‌ها را آزادانه مطرح كرده‌اند و معناي اين صحبت‌ها نيز اگرچه همچنان از مفهوم «عذرخواهي واقعي» دور و به «عذرخواهي مزوّرانه» نزديك‌تر است اما خبر از بروز يك روشن‌بيني در ميان اصلاح‌طلبان و آنهم در آستانه فرارسيدن «يوم‌الله ۹ دي» مي‌دهد.

روز بزرگي كه به مدد بر زمين ريخته شدن خون پاك عددي از مردم، نيروهاي امنيتي كشور و بسيجيان براي دفاع از نظام در مقابله يك فتنه خانمان‌برانداز فرا رسيد و فتنه و فتنه‌گري را زدود.

اما اين حركت عظيم مردم ايران، نافي ضرورت عذرخواهي واقعي اصلاح‌طلبان از آنچه كه در سال ۸۸ كردند، نيست.

عذرخواهي واقعي و قابل قبولي كه اگرچه معناي آن بوضوح در صحبت‌هاي بالا قابل لمس است اما هنوز پخته نشده و به جايي نرسيده است كه به مصداق آيه ۱۶۰ سوره بقره نزديك باشد.

آيه‌اي پر معنا كه خداوند حكيم در آن مي‌فرمايد: «مگر آنها كه توبه و بازگشت كردند و اعمال بد خود را با اعمال نيك اصلاح نمودند و آنچه را كتمان كرده بودند آشكار ساختند... توبه آنها را مي‌پذيرم كه من توبه‌پذير و مهربانم»

به گزارش يالثارات، آيت‌الله موحدي كرماني، امام جمعه موقت تهران در بخشي از خطبه‌هاي اخير نماز جمعه تهران درباره بحث عذرخواهي و توبه گفت: «به سران داخلی فتنه هم می‌گویم که به مردم، کشور و رهبری ظلم کردید؛ اگر اعتراف به ظلم خود کردید، مردم نجیب‌اند و رهبر آقاست و عذر شما را می‌پذیرد»...




برچسب ها :

درباره آشوب فرهنگی و هرج و مرج هنری!
 
گشتاپوی کنترل مشاهیر؟!
 
مدافعین ما سر کدام بزنگاه توطئه خوابیده اند؟!
 
 
 
کیست که نداند «گلشیفته» پس از آن که همچون «ماهی رودخانه به دریا گریخت» جز نقش «روسپی نظام لیبرال سرمایه داری» هیچ کاسب نشد! عاقبت سایرینی که به نظامات ملی کشور خود پشت کنند هم همین است...
پایگاه خبری انصارحزب الله: بهترین مسیر کنترل ذهن در فضای فعلی جوامع بشری را می‌توان در تلاش برای هدایت افکار و اعمال نخبگان تصور کرد. نخبگانی که خود از طیف وسیعی به واسطه سطح تاثیر گذاری متناسب با اهداف تعریف شده برخوردارند. بطور مثال اگر بنا بر تاثیر گذاری بر حوزه سیاست خارجی باشد طیف مذکور شامل مجموعه‌ای از دیپلمات‌ها، سیاسیون و اصحاب رسانه و خبرنگاران خواهد بود. اما آنجا که صحبت از «فتح فرهنگ» یک جامعه به میان می‌آید سطح و گسترده فضای جنگ نخبگانی نیز ارتقاء می‌یابد. چرا که فرهنگ ظرف همه تعاملات بشری است و با دستکاری آن در سطوح مختلف می‌توان از اقتصاد تا سیاست خارجی، از محصولات گیشه سینما تا محتویات گوشی تلفن همراه و از کلاس مدرسه تا متون دانشگاهی یک کشور، منطقه یا حتی گسترده‌ای به وسعت جهان را تحت تاثیر قرار داد. در چنین فضایی اولین تظاهرات دستکاری فرهنگی جوامع با تمسک بر ابزارهای دیپلماسی عمومی را می‌توان در تغییر ذائقه افراد و بروز معضلات اجتماعی متنوع اما بدون سبقه تاریخی مشاهده کرد.

بر همین اساس تکرار مجدد مفهوم مهم و تاریخ ساز ديپلماسي عمومي (Public Diplomacy) موضوعیت می‌یابد...

در فرهنگ واژگان اصطلاحات روابط بين الملل كه در سال ۱۹۸۵ توسط وزارت خارجه آمريكا منتشر شد دیپلماسی عمومی اين چنين تعريف شده است: «ديپلماسي عمومي به برنامه هاي تحت حمايت دولت اشاره دارد كه هدف از آنها اطلاع رساني و يا تحت تاثير قرار دادن افكار عمومي در كشورهاي ديگر است؛ ابزار اصلي آن نيز انتشار متن، تصاوير متحرك، مبادلات فرهنگي، راديو و تلويزيون و اينترنت است.»

تقابل با مظاهر قدرت نرم دیگران شامل مفاهیم بلندی همچون ملیت، فرهنگ بومی، دین رسمی و یا سایر مولفه‌هایی که به یکپارچگی و دوام حضور یک گروه از مردم در طول سالیان سال در منطقه‌ای معین و مشخص منجر شده، همگی در ذیل اهداف دیپلماسی عمومی یک کشور علیه دیگری معنا می‌یابد. اما گسترده‌ترین شکل از دیپلماسی عمومی را اصولا باید در تقابل «دو نظام مستقل» با انگیزش‌های ذاتی متفاوت جست‌وجو کرد.

آنچه امروز در جامعه ایرانی بیش از همه مورد هجمه واقع شده «نظام یا حاکمیتی» است که در جنگ با سیستم لیبرال سرمایه داری موفق شده بدون تمسک چشم گیر بر مولفه‌های نظامی خود، جنگی نرم را تا درون تار و پود زر سالاران جهانی گسترش دهد. در چنین فضایی طبیعی است که رقیب از همه ابزارهای قدرت نرم خود به صورت دائمی به منظور «هدایت نخبگانی» جامعه حریف بهره می‌برد و تلاش می‌کند گروه‌هایی از مردم درگیر جنگ تمام عیار با حاکمیتی شوند که حقیقتا مردمی‌ترین شکل حیات نظام مند بروز یافته در تاریخ ایران به شمار می‌رود. اما چنین هدایت نخبگانی وسیعی را چگونه می‌توان مهار کرد؟

ابزارهای کنترلی

اگر اندکی از فضای بحث‌های تئوریک دانشگاهی فاصله بگیریم درخواهیم یافت که تقریبا همگی ما به نحوی متخصص در «جنگ نرم» به حساب می‌آییم! از پدر و مادری که به منظور تاثیر گذاری مثبت بر رفتار فرزندان خود هنجارهای مشروع زن و شوهری را از چشم آنها پنهان می‌کنند تا آن مجموعه بزرگی از بازیگران و خوانندگان و ورزشکاران که مقید به کنترل رفتار خود در منظر مردم به جهت حفظ دیسیپلین شهرت هستند. یعنی به همان اندازه که پدر و مادر در مقابل فرزندان خود یک جامعه کوچک نخبگانی تشکیل می‌دهند، سایر گروه‌های مشاهیر نیز از قدرت تاثیر گذاری بر جامعه برخوردار هستند. 

این جنگی دائمی در محدوده اخلاقیات است که اغلب اعضای جامعه بدون آموزش چشمگیر، به کنترل حیطه آن اشتغال دارند. ما با یکدیگر بر سر «اخلاقیات«، «مذهب» یا «ملیت» جنگ نداریم چون پذیرفته ایم که مولفه‌های قدرت نرم جامعه ایرانی برآمده از همین بدیهیات تاریخی و فرهنگی و گفتمانی است. پس برای تعیین ابزارهای کنترلی هم نیازمند ابداعات و اختراعات عجیب و قریب نیستیم! حفظ عرفیات و شرعیات و حیطه اخلاق ایرانی کفایت می‌کند. 

با این احتساب آنچه امروز در فضای قانون ستیز سایبر می‌گذرد «طبیعی» نیست و دست هدایتگری در میان است که گروهی از نخبگان را آشکارا به عرف شکنی و دریدن مرزهای اخلاقیات در منظر عموم ترغیب می‌کند. اینجا دیگر صحبت از «عکس‌های لو رفته» نیست! بلکه عمد بر لو رفتن یک سبک زندگی خاص و بزرگنمایی شده توام با تظاهر به خوبی و خوشی بدون ذکر حواشی یکی زندگی حقیقی برآمده از قوانین سیستم مصرف گرا، بی‌اخلاق و خانواده ستیز لیبرالی است.

تصویر ساز ی و تخریب گری!

همیشه اجرای یک «نمایش ناقص، تمرین نشده و بدون برنامه» خطرناک‌تر از تعریف کل ماجراست. به همان نسبت «گلشیفته فراهانی» به عنوان نماد یک «زن ایرانی بازیگر» در مقایسه با «آنجلینا جولی هالیوودی» غیرنرمال می‌نماید، هر چند در باطن طبیعتا جولی یک بازیگر جهانی با دامنه فسادی صد برابری است اما فضای پیرامونی او در اختیار حاکمیتی عاقل و دور اندیش است. 

پس الگوی حقیقی نظام سرمایه داری مادر ۶ فرزند با ملیت و رنگ پوست متفاوت و ویترینی از اقدامات خیرخواهانه تعریف می‌شود و ویترین مشاهیر ایرانی با دخترکی مسلمان در ظاهر یک روسپی تزیین می‌شود! نه آن نماد حقیقت جامعه آمریکایی است و نه این نمونه‌ای سالم از یک جامعه فرهیخته! اما با تخریب ویترین یک سیستم می‌توان بر مجموعه بزرگی از مولفه‌های قدرت نرم آن تاثیری منفی گذاشت. ویترین جامعه مقید، اخلاق مدار و نسبتا سالم ما در فضای مجازی هم اکنون از جانب اقلیتی محض از مشاهیر مکرر تخریب می‌شود!

حاکمیت کجاست؟!

آیا اعضای جامعه ایرانی می‌توانند خود به تنهایی در برابر هجمه‌ای شدید که از جانب نظامات سیستم لیبرال سرمایه داری میلیارد میلیارد برای آن خرج می‌شود به تنهایی مقاومت کنند؟ سوال مهم‌تر این است که آیا تنها مقاومت مردمی برای دفع حملات فرهنگی، اجتماعی، دینی و اخلاقی کفایت می‌کند؟ قطعا چنین نیست! مردم از هیچ یک از ابزارهای حاکمیتی برای تقویت جریان خیر و تقابل با جریان شر در جبهه‌ای گسترده و ملی برخوردار نیستند، بنا براین طبیعتا بدون تبیین ساختارها و نظامات حاکمیتی و ابداع سیستمی دقیق نمی‌توان از پس چنین هجمه سنگینی برآمد.

ابزارهای حاکمیتی بیگانه

بیایید برای تبیین این موضوع به سیستم مورد نظر ما که هم اکنون در غرب حکمفرماست نگاهی از نزدیک داشته باشیم. همانطور که ذکر شد، بازیگران، هنرمندان، خوانندگان و ورزشکاران تشکیل‌دهنده بخش مهمی از ویترین نخبگان غیرعلمی با قدرت تاثیر گذاری بر آحاد جامعه هستند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم از آنها که دوست شان داریم و اخبار و اطلاعات و سبک زندگی شان را دنبال می‌کنیم تاثیر می‌پذیریم. 

هر طیفی که با بهره گیری از دستگاه‌های رسانه‌ای به صورت دائمی عرض اندام کند خواه ناخواه صاحب قدرت خواهد شد و جهت دهی به چنین قدرتی از وظایف ذاتی و انکار ناپذیر حاکمیت هاست. به همین جهت است که هالیوود به عنوان «وزارت فرهنگ و ارشاد» نظام لیبرال سرمایه داری با مجموعه برنامه‌های جهانی به کنترل سبک زندگی مشاهیر مبادرت می‌ورزد.

صحبت از سیستمی است که با ۳۰ سال فشار حاصل از تبلیغات حول سیاست‌های کاهش فرزندآوری، نسل اول هالیوود را تقریبا منقرض کرد و پس از آن با تغییر سیاست‌ها، سوپرمدل‌های سایز صفر همچون هایدی کلوم و آنجلینا جولی و ویکتوریا بکهام و کیت بلانشت و سایرین را مجبور به فرزند‌آوری با استاندارد ۴ بچه کرد، هر چند برخی از این حد نیز فراتر رفتند! 

صحبت از سیستم پر قدرتی است که آشکارا از حاکمیتی بودن همه بخش‌های فرهنگ و هنرش سخن به میان می‌آورد و داستان مبارزات فاشیستی مدیران هالیوود با «حامیان کمونیسم» یا «انکار کنندگان هولوکاست» را مشتاقانه نسل به نسل بازگو می‌کند تا در سطور تاریخ گم نشود! علاوه بر آن در حال نیز، هر آن که همچون بریتنی اسپیرز، مایکل جکسون، جنت جکسون، مارلون براندو یا سایرین، از عمل به «برخی قوانین نانوشته» حاکم بر سیستم مذکور سر باز زند در ملا عام با چنان عقوبت سنگینی مواجه می‌شود که گویی از عرش به فرش افتاده است! این یعنی لیبرال سرمایه داری در حیطه سیاست‌های خود با کسی شوخی ندارد!

سیستم سلیقه ای- حزبی

حال بیایید سیستم خودمان را بررسی کنیم؛ مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما به صورت دوره‌ای و با سلایق حزبی و قبیله‌ای پس از هر دوره انتخابات ریاست جمهوری انتخاب می‌شوند. به این ترتیب نظام ما دست کم در ۳۶ سال اخیر هرگز یک سیستم یکپارچه فرهنگی به خود ندیده است. در چنین شرایطی «بهترین ها» هم تنها به سلایق، علایق و آرمان‌های خود پایبند بوده‌اند و از فرصت و امکانات کافی برای طراحی یک سیستم مدیریتی یکپارچه، نظارت و ارتقاء بخشی زیرمجموعه فرهنگ و هنر کشور بی‌بهره بوده‌اند. به این ترتیب دست کم عنان بخشی از کار همواره در دست مدیران طرح «دیپلماسی عمومی» دشمن بوده است.

هر کدام از مشاهیر که براساس میل و سلیقه ذاتی خود به جبهه «خوبی و خیر» خواسته یا ناخواسته کمک رسانده‌اند در تنهایی به شعفی درونی می‌بالند و از سیستم چیز زیادی به آنها نرسیده است! چه بسا همچون حاتمی کیا، نرگس آبیار یا خیلی‌های دیگر به سبب فاصله گرفتن از طراحی نقشه دشمن، تنبیه سیستماتیک هم شده باشند! چون به هر حال «ارشاد» در سیستم ما «سلیقه‌ای» تعریف شده است و «حزبی» تکلیف آن تعیین می‌شود.

دوپینگ سایبری گشتاپو!

گشتاپوی نظام لیبرال سرمایه داری با تمسک به قدرت برآمده از محیط حاکمیت ستیز سایبر، در شبکه‌های اجتماعی می‌تازد و همچون اقلیتی صهیونیست، شخصیت و وجهه آنها که حتی براساس الگوهای ساختگی خودشان در تیم «ارزشی ها» هم نیستند اما بنا بر رویه یک زندگی نرمال گاه در محرم، حسینی عمل می‌کنند را آشکارا مقابل چشم همگان «ترور شخصیت» می‌کنند.

جالب اینجاست که مجموعه رسانه‌های ناآگاه یا فریب خورده داخلی نیز در تحلیل این ماجراها به جای آسیب شناسی و کنار زدن پرده‌های فریب، به تئوری «بی‌تربیتی مردم» متوسل می‌شوند! حال آن که تقصیر از کسانی است که بدون هر گونه عاقبت اندیشی مقابل تریبون مهم ارشاد می‌ایستد و می‌گوید: «ما هر اندازه از وظایف‌مان را که مشتری داشته باشد، واگذار می‌کنیم!» خوب واضح است که چه کسی در صف پیش خرید همین ساختار نیم بند فعلی سال هاست زنبیل گذاشته است!

دوگانه‌سازی عامدانه

اما بدترین شکل مبارزه با ساختار فاشیستی شکل گرفته در فضای فرهنگ و هنر را باید در نوع فعلی آن جست‌وجو کنیم. گروه‌هایی از مردم به نام «حزب ‌للهی ها» یا «حامیان فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی» همچون سازمانی مردم نهاد به ساختارسازی موازی با حاکمیت روی آورده‌اند بی‌آن که دغدغه اصلی یعنی ساختارمند کردن نظام فرهنگ و هنر حاکمیت را مجدانه پیگیر باشند. جشنواره فجر انقلاب برای شما، جشنواره مردمی عمار برای ما! جشنواره موسیقی انقلاب برای ضد انقلاب، حامد زمانی برای ما! شیار ۱۴۳ و میهمان داریم برای ما، فیلم فتنه برای شما! شبکه افق برای ما، باقی برای شما! 

بزرگ‌ترین دستاورد چنین سیستمی، تلقین دوگانگی جامعه، به همه زیرمجموعه فرهنگ و هنر کشور است. کم کم کسی برای ساختار فشل حاکمیت تره هم خرد نمی‌کند! این گونه می‌شود که بازیگران فتنه ۸۸ به روی سن انقلاب رفته و پنجه به سیمای نظامی می‌کشند که چهارپایه شهرت را زیرپای آنها گذاشته است و گرنه کیست که نداند «گلشیفته» پس از آن که همچون «ماهی رودخانه به دریا گریخت» جز نقش «روسپی نظام لیبرال سرمایه داری» هیچ کاسب نشد! عاقبت سایرینی که به نظامات ملی کشور خود پشت کنند هم همین است منتها ظاهرا نظام هیچ علاقه‌ای به ساختارسازی پس از ۳۶ سال کم کاری از خود نشان نمی‌دهد! این دست اقدامات، گرچه ممکن است به خلق آثار ارزشمند در مقاطعی خاص بیانجامد و در جای خود واجد منزلت و ارزش باشد اما چون به ساختارسازی نمی‌انجامد، نمی‌تواند و نباید به عنوان حرف آخر نظام و جریان ارزشی تلقی شود.

چه کنیم؟

الف- مهم‌ترین اقدامی که می‌توان به آن اندیشید ایجاد اصلاحات قانونی در ساختار حاکمیت است. وزارتخانه‌های زیربنایی که با اصول و ارزش‌های حاکمیتی سر و کار دارند را نمی‌توان به شیوه حزبی و سلیقه‌ای اداره کرد. این حرفی است که دست کم۳۶ سال تجربه آشوب فرهنگی و هرج و مرج هنری پشتوانه اش است.

از استاد علیزاده‌ای که نشان شوالیه فرانسه را قبول نمی‌کند تا شجریانی که خود را زخمی لمپنیسم ماهواره‌ای می‌بیند همگی موید این هستند که سیستم خوب عمل نمی‌کند و از پس «هدایت و ارشاد» زیرمجموعه، توام با ارتقاء دهی بهنگام و هشدار و انذار در زیرصدای متن فرهنگ و هنر کشور برنیامده است. پس تعیین مدیر وزارت خانه‌هایی همچون فرهنگ و ارشاد، علوم و تحقیقات و آموزش و پرورش را بهتر است به نهادهای بالادستی همچون شورای عالی انقلاب فرهنگی بسپاریم.

ب- بنا نبود که مردم هم انقلاب کنند و هم مثل اجزای جدا افتاده از سیستم خود برای برآورده شدن آرزوهای بلند آرمانشهری شان ساختارسازی موازی با حاکمیت راه بیندازند! صدر تا ذیل این مملکت متعلق به «انقلاب اسلامی» مردم ایران است. پس اگر بازیگران و هنرمندانش آشکارا در فضای مجازی کشف حجاب می‌کنند و باز سوپراستار فیلم‌های هر شبی سیمای ملی و سینمای وطنی هستند یعنی یک‌جای کار اساسی می‌لنگد! اگر یک لابی پرقدرت در سینما خود مروج روابط نامشروع است و بزرگان سینما را تا مرز جنون عصبانی کرده، باید پذیرفت که حاکمیت گوش هایش را محکم گرفته تا نشنود! اصلاح سیستم از ضروریات است و با ترویج دوگانگی در جامعه، هم مردم متضرر می‌شوند و هم حاکمیت.

ج- اگر مدیری خود مروج حاکمیت دوگانه در سیستم است چه کسی مسئولیت رسیدگی به تخلفاتش را دارد؟ قطعا مردم قادر به تنبیه متخلف نیستند!

د- بر حاکمیت واجب است سیستم «ارتقاء دهی» مجموعه بزرگ هنرمندان مومن و متعهد کشورمان را عملیاتی سازد. اگر الهام چرخنده در میانه بازگشت از مسیر گذشته، ترورشخصیت شد و کارش در مسیر «زهرایی» جشن چادری شدن دختران مومن و دانشجوی کشور به «سی سی یو» کشید وزیر فرهنگ باید از ناراحتی دق کند. چرا که مسیر دعوت از مشاهیر برای خوش رقصی در سفارتخانه‌های انگلیس و فرانسه و غیره چند بانده و مجهز به قطارهای سریع السیر است! 

تازه آنها از چنان سیستم ارتقایی برخوردارند که به عنوان اولین دست خوش، «حق شهروندی» نظام لیبرال سرمایه داری را همچون «هویجی» آویخته از ریسمان، به هنرمندان پشت کرده به وطن پیشکش می‌کنند. و متاسفانه لایک شدن در نظامات آینده فرهنگ و هنر کشور از سایر مزایای آن به حساب می‌آید!

ه- حکومت داری دولا دولا نمی‌شود! نمی‌توان گفت هم طرف براندازان نظام را می‌گیریم و به فیلم‌های حامی فتنه مجوز می‌دهیم و هم دست بر سر شیار ۱۴۳ خواهیم کشید. بزرگ‌ترین دلیل صحت این مدعا زمین گیری ارزشی‌های سینمای ایران در بازی اکران است و بوی آزار‌دهنده سالن‌های کنسرت مختلط تهرانی که ورود دوربین به آنها ممنوع است! صیانت نکردن از حریم فرهنگ و هنر ایرانی- اسلامی یعنی آوانس دهی به آنها که سالهاست سر بر بالین آرامش نگذارده‌اند تا مقابل همه روزنه‌های نفوذ باند فرودگاهی احداث کنند. مدافعین ما سر کدام بزنگاه توطئه خوابیده اند؟!


منبع:کیهان



برچسب ها :

وقتی بی‌حیایی، باکلاسی است!
 
وقتی جای ارزش‌ها و ضدارزش‌ها عوض شود، توضیح دادن ارزش‌های «حقیقی» برای بچه‌ها خیلی سخت است...
 
 
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله وبلاگ روزهای مادرانه، گاه‌نوشت‌های یک زن از تجربه‌ها و بایدها و نبایدهای تربیت فرزند است؛ نوشت:۲-۳ ماه است آب بازی تعطیل شده. حالا نه این که قبلاً هم شیلنگ را باز می‌کردیم و می‌گذاشتیم به امان خدا! ولی همان حمام نیم ساعته بچه‌ها هم شده ۵ دقیقه. خودم تند و تند می‌شویم‌شان و می‌آورم‌شان بیرون. نرگس خواهش می‌کند که یک بار برویم آب‌بازی. می‌گویم «توی حموم نه، آب کمه؛بعد یک روز آب قطع می‌شود».

می‌رویم خانه فلانی، فلانی شیر آبش مثل دریچه سد باز است که ۳ تا استکان بشوید. نرگس می‌گوید «ما که آب بازی نکردیم، چرا آب‌مون قطع شد؟ چرا آب فلانی که این همه شیر آب بازه، قطع نمی‌شه پس؟» من نمی‌دانم چه بگویم.

رفته‌ایم پاساژ نزدیک خانه، از خانم مغازه‌داری سوال می‌پرسم، وقتی می‌آییم بیرون، نرگس می‌گوید: «خانومه چه خوشگل بود!» دوباره برمی‌گردم و نگاهش می‌کنم؛ موهایش ترکیب خوش‌رنگی از قرمز و مسی است، بافته و انداخته روی شانه‌اش، با شال و مانتوی خردلی و سبز و قرمز، خدایی‌اش ترکیب جذابی درست کرده. دلم می‌خواهد به نرگس بگویم که زیباست، ولی اینکه زیبایی‌ات را بریزی کف پاساژ، زیبا نیست. دلم می‌خواهد بداند که «عفاف» از همه این بافته‌ها و رنگ‌وارنگ‌ها قشنگ‌تر است، ولی بلد نیستم، نمی‌دانم چه بگویم.

دارند تعریف می‌کنند که عادت ندارند یک لباس را مدت زیادی بپوشند، دل‌شان را می‌زند. باید تند و تند عوضش کنند، یکی می‌گوید اصلاً از این یک قرون دوزار کردن‌ها بدم میاد؛ زن باید خرج کنه دیگه، نرگس نیست، رفته بازی. ولی فکر می‌کنم اگر بود، اگر می‌شنید، اگر می‌پرسید، چه باید می‌گفتم؟ چطور باید بهش می‌فهماندم که قناعت ارزش است، نه ولخرجی. خرج کردن بی‌حساب، لارج بودن نیست؛ قناعت هم گدابازی نیست؛ خوب شد نیست، چون من نمی‌دانم چه بگویم.

سخت است؛ در دوره و زمانه‌ای که جای ارزش‌ها و ضدارزش‌ها عوض شده، توضیح دادن ارزش‌های «حقیقی» برای بچه‌ها خیلی سخت است، وقتی بی‌حیایی، خوشگلی است؛ اسراف، دست و دل‌بازی؛ ولخرجی، باکلاسی؛ چطوری باید برای بچه حیا را، قناعت را، صرفه‌جویی را، توضیح داد؟ من نمی‌دانم چه بگویم.
 

 




برچسب ها :

جیغ مفت خورها در خیابان های تهران!
 
تازگی ها در خیابان های تهران صدای جیغ ماشی هایی را می شنویم که تنها یکی از قطعات آن ها قیمتی برابر با یک پراید دارد!
 
 
به گزارش پایگاه خبری انصار حزب الله آرش فهیم در وبلاگ "کارگری در روزنامه" آورده است: شبکه های اجتماعی و نرم افزارهای جدید ارتباطی، بدی های زیادی دارند، اما خوبی هایی هم دارند. یکی از ویژگی های مثبت این وسیله ها، افشاگری درون آدم هاست. با دیدن و خواندن تصاویر و نوشته های افراد در صفحات شبکه های اجتماعی به راحتی می توان به شخصیت و باطن اصلی آن ها پی برد.

مصداق خاصیت فاش گرانه شبکه های اجتماعی را می توان در صفحاتی که اخیرا توسط گروهی موسوم به «بچه پولدارهای تهران» راه افتاده دید. متأسفانه درکنار قشر کم درآمد جامعه ما که مشقات زندگی آن ها برای هر آدم باوجدانی تکان دهنده است، دیدن آدم هایی که مثل قارون زندگی می کنند هم شگفت انگیز است. تازگی ها در خیابان های تهران صدای جیغ ماشی هایی را می شنویم که تنها یکی از قطعات آن ها قیمتی برابر با یک پراید دارد! بعضی ها آن طوری هستند و خیلی ها -مثل من- حتی نمی توانند یک پراید داشته باشند. بدون شک، هر چقدر قدرت ثروتمندهای جامعه بیشتر شود، رمق سایر قشرهای جامعه فرسایش می یابد. این وضعیت، تنها نشانه ای از حاکم بودن سیستم اقتصاد سرطانی در کشور ماست. سیستمی که در آن، مفت خورها خود را پروار می کنند و زحمت کش ها زیر چرخ های ماشین های چند میلیاردی آن ها له می شوند.

وای بر کسانی که از این سیستم اقتصادی حمایت می کنند!

اما پس از بروز «بچه پولدارهای تهران» واکنش های زیادی هم از سوی مردم و نخبه ها ابراز یافته است. به نظرم بهترین تحلیل درباره این وضعیت را می توان در سرمقاله اخیر حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان خواند. او در بخشی از سرمقاله روز چهارشنبه ۱۶ مهر خود با عنوان «نارنجک های دودزا» نوشته است:



"اکنون جای این سؤال است که علی‌رغم تاکید صریح شرع و عقل و امام(ره) و رهبر معظم انقلاب و گواهی بی‌چون و چرای تجربیات سی و چند ساله اخیر که همه بدون استثناء از نقش اصلی و بی‌نظیر توده‌های محروم و عادی مردم در رسیدن انقلاب و نظام به جایگاه برجسته و بی‌بدیل و معجزه‌آسای کنونی حکایت می‌کند این طیف یعنی همان‌ها که به قول حضرت امام(ره) ولی‌نعمت‌های انقلاب هستند در برخورداری از مواهب و امکانات نظام- که دستاورد خودشان است- تا چه اندازه سهم دارند و آیا سهم اندک این صاحبان اصلی نظام با سهم انبوه‌ مرفهان بی‌درد و کلان‌سرمایه‌داران مفت‌خور و نق‌زن، حتی قابل مقایسه نیز هست؟ و اگر نیست - که نه فقط نیست، بلکه نزدیک به هیچ نیز هست- چرا نباید برای احقاق حق پایمال شده آنان دستی از آستین همت مسئولان محترم بیرون بیاید؟! نگاه‌ها فقط به دولت نباشد. مگر مجلس، دستگاه قضایی و مراکز عریض و طویل نظارتی و... در این میان چه اقدام قابل توجه - که هیچ بلکه- قابل اشاره‌ای انجام داده‌‌اند؟!

فلان خانواده مستضعف و شهید داده برای دریافت یک وام چند میلیون تومانی و تهیه جهیزیه و یا تأمین هزینه ازدواج فرزند خویش هر روز به این بانک و آن بانک سر می‌زند و در همان حال مجموع معوقات بانکی یعنی وام‌هایی که عده‌ای محدود از بانک‌ها دریافت داشته و هنوز پرداخت نکرده‌اند مبلغ ۱۵۰ هزار میلیارد تومان است! به گفته برخی از مقامات آگاه یک سوم معوقات بانکی متعلق به ۷۳ پرونده است. خب! این عده چه کسانی هستند و با ۱۵۰ هزار میلیاردی که از بیت‌المال در اختیار دارند چه کرده‌اند؟! یک نمونه از رانت ۶۵۰ میلیون یورویی که اخیرا به صورت اعتبار در اختیار یکی از همین کلان سرمایه‌داران قرار گرفته و خوشبختانه با پی‌گیری و افشاگری‌های بعدی متوقف شد در حالی است که سرمایه‌دار یاد شده مبلغ ۱۰۰۰ میلیارد تومان بدهی معوقه بانکی دارد! باید اشاره کرد که بر باد دادن بیت‌المال مسلمین از این طریق در دولت‌های قبلی نیز سابقه داشته و دارد.

خودروهای وارداتی لوکس با قیمت‌های بالای یک یا چند میلیارد تومانی را چه کسانی سوار می‌شوند؟ و هزینه خرید آن را از کجا آورده‌اند؟ تعداد اتومبیل‌هایی که حجم موتور آنها بالای ۳۵۰۰ سی‌سی است و از سال ۸۸ تاکنون وارد کشور شده است نزدیک به ۱۰۰ هزار دستگاه است. برخی از آنها نظیر «مازاراتی» بالای ۲میلیارد تومان قیمت دارد! در ۳ ماهه اول سال ۹۳ واردات خودروهای لوکس خارجی ۲۶۱ درصد افزایش داشته است. اکثر کسانی که این خودروها را سوار می‌شوند به یقین در خانه‌های چند ده میلیارد تومانی هم سکونت دارند.

آسمان زر نریخته به سرش! یا خودش دزد بوده یا پدرش!



هر روز صبح مأموران سخت‌کوش نیروی انتظامی را می‌بینیم که در برخی از چهارراه‌ها، موتورسیکلت‌های اکثرا قراضه و زهوار در رفته که معمولا متعلق به شهروندان کم‌بضاعت است- و بسیاری از آنان به عنوان وسیله امرار معاش از آن استفاده می‌کنند - را به دلایل البته موجه قانونی- جمع‌آوری می‌کنند ولی هیچ دستگاه مسئولی از دولت و مجلس و قوه قضائیه به نیروی فداکار انتظامی مأموریت نداده است که فلان اتومبیل لوکس چند میلیارد تومانی را متوقف کند و بپرسد؛ تو کیستی؟! و از کجا آورده‌ای؟!

قراردادهای چندمیلیارد تومانی باشگاه‌های فوتبال، سوءاستفاده‌های کلان از بیت‌المال، هزینه‌های نجومی برای برپایی همایش‌های -اکثرا- بی‌خاصیت و... دهها نمونه دیگر که بماند.

راهکار اما، دشوار نیست، فقط به جرأتی آمیخته به غیرت و برنامه‌ریزی همراه با بصیرت و در یک کلمه، عمل به نسخه امام راحل(ره) و خلف حاضر ایشان نیاز است...

مسئولان محترم که اکثریت قریب به اتفاق آنان فرزند انقلاب و دامانی پاک از آلودگی‌ها دارند باید به این واقعیت ایمان داشته باشند که در روزهای حادثه -نظیر دفاع مقدس، فتنه آمریکایی اسرائیلی ۸۸، تحمل سختی‌ها و...- آنهایی که در میدان حاضرند، همین اقشار محروم و مردم عادی کوچه و بازارند و کلان سرمایه‌داران نه فقط، «یار شاطر» نیستند که «بار خاطرند» و اگر به مراکز تفریحی لوکس و پرهزینه کشورهای اروپایی کوچ نکنند، در گوشه‌ای پنهان شده و فقط نظاره‌گر می‌مانند، هر چند که در موارد بسیاری با دشمنان هم‌پیاله بوده‌اند.

... و این رشته سر دراز دارد." 

متن کامل یادداشت شریعتمداری: http://kayhan.ir/fa/news/۲۶۲۳۸



برچسب ها :

ورود اف ۱۴ ها به منطقه رزمایش ارتش
 
 
سخنگوی نیروی هوایی ارتش از بمباران هوایی منطقه رزمایش و جنگ هوا به هوای جنگنده‌های این نیرو در روز سوم رزمایش خبر داد.
امیر خلبان حسین چیت‌فروش سخنگوی نیروی هوایی ارتش در رزمایش محمد رسول‌الله (ص) با اشاره به حضور این نیرو در رزمایش اظهار داشت: نیروی هوایی ارتش یک نیروی واکنش سریع و ۲۴ ساعته به صورت آلرت آماده است.

وی افزود: هواپیماهای ما در تمامی پایگاه‌ها به صورت‌ آماده هستند زیرا هر نیرویی ممکن است در هر ساعتی تقاضای ویژه و جدیدی داشته باشد لذا نهاجا باید در قالب یک نیروی واکنش سریع وارد میدان نبرد و معرکه شود.

چیت‌فروش با اشاره به هواپیماهای دریایی این نیرو گفت: هواپیماهای گشت دریایی P-۳F باید نقاط مختلف دریا را رصد و اطلاعات آن را تجزیه و تحلیل کند و تحویل قرارگاه‌های تاکتیکی منطقه دهد.

سخنگوی نیروی هوایی ادامه داد: در این رزمایش بخشی از هواپیماهای ما اعم از میراژ در قالب دشمن فرضی و به صورت نارنجی به انجام عملیات می‌پردازند و مابقی این هواپیماها به صورت اسکرمبل آماده مقابله با آنها هستند که در این راستا از انواع جنگنده‌های F۴ و F۱۴ بهره می‌بریم.

چیت‌فروش تأکید کرد: همچنین از هواپیماهای بوئینگ ۷۰۷ و ۷۴۷ برای انجام عملیات سوخت‌رسانی استفاده می‌کنیم.

وی همچنین اعلام کرد: امروز جنگنده‌های F۴ نیروی هوایی طبق تقاضای نیروهای سطحی هر دو ساعت یک بار اقدام به بمباران هوایی منطقه مورد نظر می‌کنند.

چیت‌فروش تصریح کرد: همچنین جنگنده‌های F۱۴ ما سراسر منطقه را رصد و نمایش جنگ هوا به هوا را صورت می‌دهند.

منبع: فارس



برچسب ها :

آنچه عقلای دولت یازدهم باید بدانند
نوبرانه‌های تلخ تدبیر و امید
 
 
در عرصه فرهنگی فاتحه اخلاق و حیا وعفت و ارزشهای انقلابي و دینی خوانده شده و گرگها به شبانی گوسفندان گمارده شده اند و آزادی برای اهانت به دین وانقلاب و اخلاق در سینما و تئاتر و موسیقی و مطبوعات و.... برقرار است...
پایگاه خبری انصارحزب الله: ۱- دولت کلید به دست و اعتدالی یازدهم كه با شعار تدبیر و امید به صحنه حاکمیت کشور وارد شد، بعضی ها چشمانشان را بستند و فرداهای خوب پر از خربزه و خیار را به خودشان نوید دادند و در خیال شان میوه های شیرین اعتدال را از درخت تدبیر وامید چیدند و..... . اما یکسالی است که از حلوا حلوا گفتن این بندگان خدا می گذرد و دهانشان نه تنها شیرین نشده که کف هم کرده است!

۲- میوه های نوبرانه دولت تدبیر وامید یکی دو تا نیست و صد البته که بر شمردن این ثمرات به معنای حمایت از دولت احمدی نژاد نیست ،چون دولت نهم و دهم اگر عالمانه و خداپسندانه عمل کرده بودند الان کلید اداره مملکت در دست اهالی اعتدال نبود!!

۳- در عرصه فرهنگی فاتحه اخلاق و حیا وعفت و ارزشهای انقلابي و دینی خوانده شده و گرگها به شبانی گوسفندان گمارده شده اند و آزادی برای اهانت به دین وانقلاب و اخلاق در سینما و تئاتر و موسیقی و مطبوعات و.... برقرار است (فقط اهالی اخلاق و دیانت و انقلاب به جرم افراطی گری و خروج از اعتدال محکوم به توقیف و سکوت و خفقان اند! و البته اگر به جهنم هم بروند بد نیست!)

۴- در عرصه هسته ای هم که اصلاح طلبان در همایش دانشگاه تهران دستورالعمل شفابخش را صادر نموده و حکم به تعطیلی و بی خاصیتی و دردسر ساز بودن انرژی و فعالیتهای هسته ای دادند و ریاست دولت هم بیان فرمودند که انرژی هسته ای یکی از هزاران دستاورد استقلال است و این یعنی اگر باشد و نباشد چندان مهم نیست و..! یک روز توافق ژنو را فتح الفتوح خواندند و روز دیگر تمدید آن را و فردا را هم خدا به خیر کند!

۵- در خصوص برخورد با منتقدان هم که دولت یازدهم در همین یکسال به اندازه ۴ سال گل کاشت ! بیسواد و تازه به دوران رسیده و کاسب و سود جو خواندن منتقدان و به جهنم حواله کردن آنها و توقیف مطبوعات منتقد و بستن سایتهای غیر همسو با دولت از جمله ثمرات پربار دولت یازدهم در تعامل با منتقدان به شمار می آید.

۶- افتضاح اخیر دولت در ممانعت از دفن شهدای گمنام در شهر یزد آن هم در ایام تیرباران شدن تابوت امام مجتبی (ع) نشان داد که وابستگان به دولت حتی به فکر حفظ پرستیژ خود نیز نیستند و نه تنها به قیامت وروز معاد و شهادت و... بی اعتنایند، بلکه قدرت محاسبه آینده سیاسی خود را هم ندارند و نمی دانند با این سابقه درخشان نمی توان فردا روزی از ملت طلب رأی کرد! بماند که عقب مانده ترین های دنیا هم با قهرمانان و مدافعان وطن چنین رفتار نمی کنند که بعضی مسئولان دولت یازدهم (مستقر در استان یزد) با شهدای گمنام کرده اند و....

رئیس دولت تدبیر و امید چگونه توقع دارد که دیدارهای او از خانواده شهدا جدی گرفته شود، وقتی که زیر دستانش این چنین بی پروا و گستاخ به استخوانهای خرد شده شهدای گمنام که همه هستی امروز ما مدیون پیکرهای به خاک افتاده آنهاست اهانت می کنند و از ایشان جز سکوت (که معمولاً علامت رضاست!) و بی خیالی واکنشی دیده نمی شود!(همان گونه که در اهانت مطبوعات لامذهب به اسلام و مقدسات و اصول و مسلمات دین جز سکوت از ایشان دیده نشد!)

۷- زهر تورم و گرانی را که با شیب ملایم به حلق خلق الله سرازیر کردند و چشم در چشم مردم از بهبود اقتصاد سخن گفتند و ثابت کردند که هرکسی مانند آنان از ارزانی و فراوانی و کاهش تورم نگوید کاسب تحریم و بابک زنجانی و افراطی و نادان و... است و باید به جهنم برود!

۸- در عوض اضافه کردن به در آمد مردم محروم ، قیمت نان را اضافه کردند اما حاضر نشدند برای حفظ امنیت خاطر مشتی ثروتمند، یارانه مرفهان بی درد را قطع کنند! آبروی ملی را با سبدهای کالایشان بردند و مدعی افزایش اعتبار گذرنامه ایرانی شدند حال آن که گذرنامه سیاسی دیپلماتهای ایرانی را هم بی اعتبار کردند و زورشان نرسید سفیرشان را به سازمان ملل اعزام کنند و دم از تخصص ویژه در دیپلماسی زدند! ادعا کردند که کل توانایی دفاعی کشور در نصف روز با یک بمب اتم نابود می شود و حاضر شدند با برادران اماراتی درباره مالکیت ایران بر جزایر سه گانه گفتگو کنند! آنقدر در تنش زدایی با آل سعود زیاده روی کردند که دوستان سعودی شان قیمت نفت را به شصت دلار رساندند و البته حاضر نشدند از فهم عمیق و سیاست گذاری عمیق ترشان در گدایی بهبود رابطه با آل سعود عذرخواهی کنند!

۹- نظام آموزش عالی کشور را یک سال اسیر سیاسی کاری مشتی خرابکار فتنه۸۸ کرده و با بحران آفرینی های روزانه سعی در لاپوشانی فتوحات هسته ای و اقتصادی و سیاسی شان کردند و در اوج عقل و تدبیر خیال کردند فهم جامعه مانند فهم آن دسته از مشاورینی است که دولت یازدهم را بهاری پس از ۱۶ یا ۲۰سال زمستان می دانند و با نمایندگان مجلس مانند مستخدمین دفاتر با شکوهشان مودبانه سخن می گویند!. 

میوهای تلخ دولت تدبیر و امید آنچنان کام ملت را تلخ و امیدواران به آن را نا امید ساخته که دیگر کسی جرأت نظرسنجی در باب میزان محبوبیت دولت یازدهم را ندارد! که اگر جرات داشتند و چنین می کردند مشخص می شد چه میزان از آن ۷/۵۰درصد کاسته شده است!

۱۰- هرچند زمین خوردن دولت یازدهم به نفع هیچ کس نیست و هرکس آرزوی دیدن این صحنه را داشته باشد خائن به نظام و انقلاب است اما عقلای دولت یازدهم و رئیس آن باید بدانند دولتی که باشهدای گمنام و دانشمندان هسته ای و منتقدان و دلسوزان و مردم محروم با نخوت و تکبر و با آمریکا و اروپا و آل سعود با گردن کج و لب لوچه آویزان و ترسیده و مرعوب برخورد کند راه به جایی نخواهد برد ،حتی به ترکستان!



برچسب ها :

اسماعیلی:ماهواره‌های دشمن را فریب دادیم
 
 
فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم‌الانبیاء(ص) از فریب و انحراف اطلاعاتی ماهواره‌های جاسوسی دشمنان توسط این قرارگاه و هم چنین بخش‌های مختلف نیروهای مسلح کشور خبرداد.

به گزارش دفاع پرس، امیر فرزاد اسماعیلی فرمانده قرارگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) ارتش با اشاره به اخطارهایی که این قرارگاه پیش از آغاز رزمایش به هواپیماهای شناسایی و جاسوسی نیروهای فرامنطقه ای داده است، اظهار داشت: همان‌طور که ما برای کسب اطلاعات ازکشورهای فرامنطقه ای تلاش می‌کنیم، آن‌ها نیز درمقابل ما چنین تلاشی را انجام می‌دهند. 

وی افزود: نیروهای فرامنطقه‌ای با استفاده از گشت‌های دریایی و هواپیماهای با سرنشین مثل U‌۲ و بدون سرنشین مانند RQ۴ و MQ۱ تلاش می کنند تا اطلاعاتی را از مواضع ما به‌دست آورند. 

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی تصریح کرد: ما اطلاعات بسیار ذی‌قیمتی داریم و به سامانه‌های و تجهیزاتی دست یافته‌ایم که برای دشمنان بسیار مهم است که بدانند کارایی این دستاوردها چگونه است. ما باید این تجهیزات را از چشم آن‌ها دور نگه داریم؛ چرا که این تجهیزات برای روز مبادا در نظر گرفته شده است و نقطه قوتی برای ما محسوب می‌شود که اگر با بی‌دقتی ما اطلاعات مربوط به آن‌ها فاش شود تبدیلی به نقطه ضعفی برای خود ما خواهد شد. 

امیر اسماعیلی درخصوص استفاده دشمن از هواپیماهای شناسایی علی‌رغم در اختیار داشتن ماهواره‌های جاسوسی گفت: اگر ماهواره‌ها، اطلاعات را به صورت کامل در اختیار دشمنان قرار می‌داد، آن‌ها با ارسال هواپیماهای با‌ سرنشین و بدون سرنشین جاسوسی این همه برای کسب اطلاعات تلاش نمی‌کردند. 

فرمانده قرارگاه پدافند هوایی تصریح کرد: برای انحراف اطلاعاتی این ماهواره‌ها دستاویزهای بسیار قوی در پدافند هوایی و همه نیروهای مسلح وجود دارد که ما از آن‌ها استفاده می کنیم و تا الان نیز عملکرد موفقی در این زمینه داشته‌ایم. ما با سلسله‌ اقداماتی، باعث فریب و انحراف اطلاعاتی ماهواره‌های جاسوسی می‌شویم.
 

 




برچسب ها :

سرطان مزمن بی‌حیای و غیرت خفته مدیران دانشگاهی
فرهادی و تشخیص درست درد آموزش عالی
 
 
 
اگر سخن معصوم را باور داشته باشیم که فرموده اند: «آن که حیا ندارد، ایمان ندارد!» بی توجهی بخشی از دانشجویان و اکثریت مدیران دانشگاهی به مقوله حیا و عفاف و حجاب نمادی از کیفیت دینداری آنان به شمار می آید و ثمره این ضعف شدید در ایمان را می توان در بروز اشکالات فراوان در نظام دانشگاهی متبلور دید.
پایگاه خبری انصارحزب الله: ۱-دکتر فرهادی وزیر جدید علوم ، تحقیقات و فن آوری طی سخنان خود در جلسه رأی اعتماد به نکته ای اشاره کرد که در طول سالهای اخیر از هیچ یک از وزرای آموزش عالی شنیده نشده بود!

ایشان توجه به مسائل فرهنگی دانشگاهها به خصوص عفاف و حجاب را از رئوس برنامه های خود عنوان کرد.

۲- این نکته حاکی از آن است که وزیر جدید علوم یکی از دردهای مزمن و کشنده نظام دانشگاهی کشور را به درستی تشخیص داده و از آن سخن گفته است! دقت در جمله ایشان گویای این نکته است که تاکنون به مسئله عفاف و حجاب در دانشگاهها توجهی نشده است و این یک حقیقت تلخ است. در ۲۵ سال گذشته هیچ یک از وزرای علوم(حتی در مقام ادعا) به مسئله حجاب و عفاف در دانشگاهها توجهی جدی نداشته و حتی از سخن گفتن در خصوص آن نیز خودداری می کردند.

۳- این در حالی است که وضعیت حجاب و عفاف در دانشگاهها (به عنوان شاخصه عملی پایبندی به دین و نظام ارزشهای دینی در جامعه اسلامی) از مرز فاجعه نیز گذشته که محصول بی اعتنایی کامل مسئولان دانشگاهی به این مسئله بسیار حساس در طول دو دهه گذشته است. اگر سخن معصوم را باور داشته باشیم که فرموده اند: «آن که حیا ندارد، ایمان ندارد!» بی توجهی بخشی از دانشجویان و اکثریت مدیران دانشگاهی به مقوله حیا و عفاف و حجاب نمادی از کیفیت دینداری آنان به شمار می آید و ثمره این ضعف شدید در ایمان را می توان در بروز اشکالات فراوان در نظام دانشگاهی متبلور دید.

دانشگاههایی که مدیران و اساتید و دانشجویان آن به احکام الهی بی توجه باشند هرگز به استقلال کشور و تولید علم و پژوهش مفید وکاربردی توجهی نخواهند کرد ! (چون به جای توجه به منافع کشور و جامعه به منافع و لذت و شهوت خود مشغولند و دیگر امکان و توان و دغدغه ای برای تولید علم و فن آوری وحل مسائل کشور نخواهند داشت) 

۴- با کمال تأسف چهره امروز اکثر مراکز دانشگاهی کشور شباهتی به دانشگاه یک کشور اسلامی ندارد! دیگر بی‌حجابی در دانشگاهها امری تعجب آور نیست و به پدیده ای معمولی و مورد پذیرش(مخصوصاً از جانب مسئولان دانشگاهها)تبدیل شده است. 

تردد دختران دانشجو با بلوز و شلوار، با دامن کوتاه و جوراب ، با روسریهای بر شانه افتاده، با آرایش های غلیظ زنانه و در حد عروس و مجالس زنانه، مدتهاست که به مسائلی رایج در بسیاری از دانشگاههای کشور تبدیل شده و رواج دست دادن دختران و پسران دانشجو با یکدیگر، مغازله های عاشقانه در ملأعام و در فضاهای عمومی دانشگاهها ، و نشستهای غیراخلاقی مختلط(آن هم در کمال شهامت و جرأت)و... هم آخرین سنگرهای عفت و حیا در دانشگاهها را در معرض فروپاشی قرار داده است!( و دراین مسئله همه وزرای علوم در دولتهای سازندگی و اصلاحات و عدالت و اعتدال مقصرند! چون این فاجعه به تدریج و گام به گام شکل گرفته و بلایی نیست که یک شبه نازل شده باشد! هرچند دیوار حاشا بلند است ولی آنهایی که وجود چنین صحنه هایی را باور ندارند کافی است قدم رنجه کرده و سری به پردیس مرکزی دانشگاه تهران و اطراف باشگاه آن بزنند تا عمق فاجعه را متوجه بشوند!)

۵- البته برخلاف نظر مدیران تنبل و کم غیرت دانشگاهی در چند سال اخیر (که مقابله با موج ویرانگر بی عفتی و بی حیایی در دانشگاهها را ناممکن می دانند) با اعمال قوانین موجود و جدی گرفتن آنها می توان وضعیت اسف بار فعلی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی را بهبود بخشید و کاری کرد که انرژی جوانان دانشجو به جای عرصه شهوت و بی حیایی در حوزه کار مفید علمی صرف شود و رقابت بر سر آرایش و بی حجابی جای خود را به مسابقه در تولید علم و پژوهش بدهد!

۶- توجه وزیر محترم علوم به این بیماری کشنده در دانشگاهها نشان از این دارد که ایشان به عنوان یک طبیب به تشخیص درست از بیماری رسیده و ریشه بخش مهمی از مشکلات دانشگاهها را به خوبی شناخته اند و اکنون نوبت درمان این عارضه است، بدیهی است هیچ کس نمی تواند از دکتر فرهادی توقع داشته باشد این سرطان مزمن را درکوتاه مدت معالجه کند اما شروع اقدامات عملی و پی گیری شخص وزیر در این خصوص می تواند غیرت خفته مدیران دانشگاهی را فعال کرده و آنها را متوجه معضلی کند که ریشه علم دوستی و دانشجویی و پژوهشگری و دغدغه مندی به نظام و جامعه را در میان دانشجویان کشور خشکانیده است!

 ۷-بدون تردید خدای متعال پشتیبان و یاور آنانی است که برای اجرای احکام و احیای دین قیام می کنند و از سرزنش جاهلان و منافقان و معاندان باکی ندارند! و از جانب دیگر مومنان و متدینان و همه دلسوزان اسلام و انقلاب دکتر فرهادی را درعمل به وعده ای که در باب حجاب و عفاف داده‌اند یاری خواهند کرد! اگر و اگر ایشان برای مداوای این درد مهلک گامهای عملی را بر دارند!



برچسب ها :

لغو عضویت احمدی‌نژاد در جمعیت ایثارگران
 
 
 
دبیرکل جمعیت ایثارگران در پاسخ به سؤالی درباره وضعیت عضویت محمود احمدی‌نژاد در این تشکل، گفت: عضویت آقای احمدی نژاد در جمعیت ایثارگران بعد از زاویه گرفتن ایشان از سیاست‌ها و مرامنامه جمعیت، تعلیق و لغو شد.
 حسین فدایی رئیس جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در نشست خبری خود که صبح امروز(شنبه) در محل این تشکل برگزار شد، فعالیت‌ و برنامه‌های حزب متبوع خود را تشریح کرد.

فدایی با اشاره به ضرورت وحدت اصولگرایان اظهار داشت: یکی از مهمترین مسائلی که برای هر جمع و گروه و جامعه‌ای جهت پیشبرد اهداف آن اهمیت دارد، مساله وحدت است؛ وحدت مقوله عقلانی و منطقی برای همه جوامع محسوب می‌شود.

وی ادامه داد: هر جامعه‌ای اگر بخواهد پیشرفت داشته باشد و به اهداف خود برسد، نمی‌تواند بدون وحدت این مسیر را طی کند و تمامی موفقیت‌های جوامع و گروه‌ها براساس وحدت شکل می‌گیرد و تمام مشکلات در نتیجه اختلاف پیش می‌آید.

دبیرکل جمعیت ایثارگران افزود: مبنای فکر و اندیشه از منظر امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری در شکل‌گیری انقلاب و استمرار آن، مبتنی بر اعتماد به مردم، بسیج مردم و وحدت امت بوده است و در طول تاریخ هرجا امت اسلام با شکست و ناکامی روبه‌رو شد، نتیجه اختلاف و تفرقه بوده است و هر جا توفیق یافت نتیجه تکیه بر وحدت و اعتماد به مردم بوده است.

فدایی با بیان اینکه وحدت می‌تواند براساس حق یا باطل شکل بگیرد، گفت: آنچه به وحدت ارزش می‌دهد، محتوا، محور، اهداف و آرمان‌های وحدت است و دشمنان نسبت به این موضوع واقف هستند و برای آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند؛ بزرگترین فرصت برای دشمنان ما ایجاد اختلاف در بین امت اسلامی و صفوف جامعه است.

وی اظهار داشت: در جهان‌بینی فلسفی کار شیطان این است که درون انسان تضاد و در مناسبات اجتماعی اختلاف ایجاد کند؛ شیاطین و قدرت‌های جهانی همچون انگلیس و آمریکا بزرگترین نقش را برای ایجاد اختلاف در جوامع ایفا کرده‌اند و این سخن امام خمینی (ره) به حق است که می‌فرمایند آمریکا شیطان بزرگ بوده است.

دبیرکل جمعیت ایثارگران یادآور شد: تجربه ایجاد اختلاف در ۱۵۰ سال گذشته و در میان جوامع اسلامی در اختیار انگلستان است و آنها اطلاعات و تجربه زیادی در ایجاد اختلاف دارند.

فدایی با طرح این پرسش که محتوا و محور وحدت چگونه حاصل می‌شود، گفت: تکیه بر اسلامیت و مکتب، محتوای وحدت است و از محور قرار دادن ولی‌امر مسلمین و ولایت فقیه شاخص و جهت‌دهنده مسیر است؛ ولایت در مقام تدوین اسلامیت و پیوند نیازهای هر مقطع توانسته است براساس اسلام اهداف و اولویت‌ها را مشخص کند.

وی با اشاره به مطالبات اصلی مردم در مقطع کنونی اظهار داشت: اگر در مقطع کنونی مطالبات اصلی مردم و جامعه را برای پیشرفت و نیل به آرمان‌های انقلاب دنبال کنیم، متوجه می‌شویم مهمترین مساله اقتصادی است لذا توجه به اقتصاد مقاومتی باید به گفتمان فراگیر تبدیل شود تا ما را از وضعیت کنونی به سمت پیشرفت هدایت کند و لازمه این کار این است که محیط بیرونی خود را به خوبی تحلیل کرده و بشناسیم.

دبیرکل جمعیت ایثارگران ادامه داد: اگر باور داشته باشیم که دشمن واقعیت دارد و در جنگ تمام عیار اقتصادی و رسانه‌ای و عملکرد روانی با ملت ایران است و در مسائل داخلی چاره‌ای جز پرداختن به ظرفیت‌های داخلی نداریم، معنایش این است که در سیاست، اقتصاد و اجتماع باید تحولات اساسی به وجود آید و این تحولات در ذیل گفتمان اقتصاد مقاومتی امکانپذیر است.

فدایی با اشاره به برگزاری کنگره جمعیت ایثارگران در روز پنجشنبه هفته جاری اظهار داشت: کنگره جمعیت ایثارگران هر ۲ سال یک بار برگزار می‌شود و امسال نیز کنگره با این نگاه که اساسا گفتمان‌های اقتصاد مقاومتی و مورد نیاز جامعه که منبعث از دیدگاه مقام معظم رهبری است، رنگ جناحی و گروهی ندارد، برگزار می‌شود.

وی با تاکید بر اینکه براساس دیدگاه مقام معظم رهبری انسجام و وحدت برای همه گرایش‌ها و سلایق باید به وجود آید تا منجر به وحدت گروهی شود و بتوانیم در مسیر پیشرفت حرکت کنیم، گفت: کنگره جمعیت ایثارگران از ساعت ۸ صبح روز پنجشنبه هفته جاری در سالن شهدای هفتم تیر سرچشمه برگزار خواهد شد.

دبیرکل جمعیت ایثارگران افزود: کنگره جمعیت ایثارگران دو بخش دارد؛ بخش اول از گرایشات و سلایق مختلف در این کنگره سخنرانی خواهند کرد و برای برگزاری آن از سران سه‌قوه، گروه‌ها و تشکل‌های مختلف اصولگرا، شخصیت‌های صاحب‌نظر در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، مدیران اجرایی و نمایندگان مجلس برای شرکت دعوت شده است.

فدایی گفت: بخش دوم کنگره جنبه درون تشکیلاتی دارد و براساس آیین‌نامه، اصلاح اساسنامه و انتخابات شورای مرکزی انجام خواهد شد.

وی در پاسخ به این پرسش که آیا در کنگره روز پنجشنبه در خصوص انتخابات سال آینده بحثی خواهد شد، اظهار داشت: در کنگره مباحث رویکردی و راهبردی در خصوص انتخابات خواهیم داشت ولی کنگره جمعیت ایثارگران برای مهندسی اجرایی انتخابات نخواهد بود.

دبیرکل جمعیت ایثارگران با اشاره به برنامه‌های جمعیت ایثارگران برای انتخابات سال آینده افزود: برنامه تشکیلاتی جمعیت از امثال آغاز شده است ولی لازمه انتخابات، وحدت میان جریان‌های اصولگرا است و ما نیاز به وحدت گفتمانی داریم و در این زمینه اقداماتی در جمعیت ایثارگران در حال انجام است.

فدایی در خصوص شعار کنگره جمعیت ایثارگران یادآور شد: شعار کنگره امروز مشخص خواهد شد.

وی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه با توجه به اینکه آقای احمدی‌نژاد جزء هیئت موسس جمعیت ایثاگران بوده است، رابطه وی با جمعیت چگونه است، تاکید کرد: آقای احمدی‌نژاد جزء هیئت موسس اولیه جمعیت ایثارگران نبوده است؛ به علت فوت مرحوم ابوترابی بزرگ و ایجاد مشکلاتی برای یک یا دو نفر از اعضای جمعیت باید براساس اساسنامه جایگزین صورت می‌گرفت، بنابراین آقای احمدی‌نژاد عضو جمعیت ایثارگران و هیئت موسس شد؛ در مراحل بعدی زمانی که آقای احمدی‌نژاد مسئولیت اجرایی پیدا کرد و با سیاست‌ها و مرامنامه جمعیت ایثارگرایان زاویه گرفت، عضویت وی تعلیق و سپس لغو شد و مدت‌ها است که جمعیت ایثارگرایان رابطه‌ای با آقای احمدی‌نژاد ندارد.

دبیرکل جمعیت ایثارگران در پاسخ به این پرسش که اگر آقای احمدی‌نژاد در انتخابات سال آینده شرکت کند، حاضر هستید که از ایشان حمایت کنید، گفت: گاهی در فضای سیاسی و در مقایسه بین افراد ممکن است ما فردی که کمترین آسیب را دارد، انتخاب کنیم ولی هم‌اکنون امکان قضاوت در این زمینه مشکل است.

فدایی در پاسخ به این پرسش که چه برنامه‌هایی برای وحدت اصولگرایان دارید، گفت: بنا نداریم جلساتی که برای تألیف قلوب میان افراد صورت می‌گیرد را رسانه‌ای کنیم چرا که خناسان در صحنه حاضر می‌شوند و صحنه را به هم می‌ریزند؛ بنابراین به دلیل بازدارنده شدن از رفتار خصمانه خناسان و به نتیجه رسیدن ما جلسات خود را علنی نمی‌کنیم.

وی در خصوص ارزیابی جلسات جمعیت ایثارگرایان با جریان‌های اصولگرا گفت: ارزیابی ما از جلسات با افراد و گروه‌ها مثبت است و دستاوردهای خوبی در این زمینه داشته‌ایم و زمانی که به جلسه عمومی برسیم، آن را رسانه‌ای خواهیم کرد.

دبیرکل جمعیت ایثارگران در خصوص جلسات ایثارگرایان با سایر گروه‌ها گفت: سیاست و راهبرد ما از دهه ۸۰ و بعد از دوم خرداد سال ۷۶ این بوده است که وحدت‌گرایی را به عنوان راهبرد جدی میان نیروهای وفادار به انقلاب دنبال کنیم و مشی وحدت را تنها به گروه‌های سیاسی اصولگرا منحصر نکرده‌ایم و حتی با دوم خردادی‌ها نیز ارتباط برقرار کردیم تا آنها را دعوت به وحدت کنیم.

فدایی تاکید کرد: ما بیش از ۸۰ ملاقات با سران سیاسی دولت آقای خاتمی، آقای خاتمی، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای کروبی داشتیم و از کسانی که امام و رهبر و ارزش‌های آنقلاب را قبول دارند دعوت کردیم لذا جمعیت ایثارگرایان این دغدغه را دارد که رقابت سیاسی آرامی صورت گیرد اما برخی مرزشکنی می‌کنند و رقابت را در اساس رقابت با اصل نظام سامان می‌دهند، لذا ما راهبرد وحدت‌گرایی را از دهه ۸۰ آغاز کرده‌ایم و اختلاف را برای نظام اسلامی مضر می‌دانیم.

وی گفت: جمعیت ایثارگرایان تلاش زیادی کرده تا اصول و محکمات انقلاب را تبیین کند و به باور مشترک برسیم اما عده‌ای جای رقابت برون گفتمانی را به درون گفتمانی کشاندند و فتنه ۸۸ را سامان دادند.

دبیرکل جمعیت ایثارگران با بیان اینکه ما در مقاطعی از حیثیت سیاسی و اجتماعی خود استفاده کردیم، گفت: ما در راستای بحث وحدت و ارائه رویکردها و دیدگاه‌هایمان تلاش کردیم با رئیس‌جمهور مباحثی را مطرح کنیم و در جلسه ماه مبارک رمضان رویکردهای خود را مطرح کردیم و در آن جلسه تقاضای ملاقات مجدد با آقای روحانی را داشتیم و او نیز با رویکرد مثبت برخورد کرد.

فدایی با اشاره به برگزاری جلسه جمعیت ایثارگرایان با علی لاریجانی گفت: جمعیت با آقای علی لاریجانی رئیس قوه مقننه جلساتی را برگزار کرد و در این جلسات دیدگاه‌های خود را مطرح کردیم و آقای لاریجانی ضرورت وحدت میان نیروهای وفادار به انقلاب را مطرح کرد و اصل مساله را قبول داشت و اعلام کرد که باید در زمینه وحدت فکر کنیم و به راهکار مشخصی برسیم و هم‌اکنون او این مرحله را دنبال می‌کند.

وی در پاسخ به این پرسش که ایده برگزاری جلسه مشترک میان جمعیت رهپویان و جبهه پایداری با جمعیت ایثارگرایان به کجا رسید، اظهار داشت: ایده برگزاری جلسه مشترک با جمعیت رهپویان، جمعیت ایثارگرایان و جبهه پایداری مطرح شده است ولی به جزئیات پرداخته نشده است.

دبیرکل جمعیت ایثارگران در پاسخ به این پرسش که اگر آقای لاریجانی حزب تشکیل دهد، مواضع شما چیست، یادآور شد: هر ظرفیتی که در بین نیروهای انقلاب ایجاد شود، ما از آن استقبال می‌کنیم و باید مبنای ما رعایت چارچوب قانون اساسی و اعتقادی، باورهایمان در گفتمان انقلاب باشد و همه باید تلاش کنیم تا به همه سلایق توجه کنیم.

فدایی در پاسخ به پرسش دیگری مبنی بر اینکه چه کسی لیدری جریان اصولگرا بعد از آیت‌الله مهدوی کنی را برعهده خواهد گرفت، گفت: آیت‌الله مهدوی کنی هیچ وقت ادعای لیدری نداشت؛ در بین اصولگرایان گروه مرجعی که می‌تواند اعتماد عمومی را ایفا کند، روحانیت خواهد بود وهمه گروه‌های سیاسی حوزه اصولگرایی روحانیون را ارج می‌نهند و پذیرای آنها خواهند بود البته ممکن است در جزئیات، سلایق مختلف باشد ولی امیدواریم با تجربه ۱۰ سال قبل سازوکار مورد توافقی در این زمینه طراحی شود.

وی با بیان اینکه در دهه ۶۰ جامعه مدرسین و جامعه روحانیت مبارز گروه مرجع بودند، یادآور شد: ما از هر حرکتی برای وحدت اصولگرایان که توسط هر فرد و گروهی صورت گیرد، استقبال می‌کنیم و من در نشست هم‌گرایی اصولگرایان که توسط آقای تقوی صورت گرفت، شرکت کردم و ما لازمه ائتلاف و وحدت در عرصه سیاسی را وحدت گفتمانی می‌دانیم.

دبیرکل جمعیت ایثارگران در پاسخ به این پرسش که نقش آقای ناطق نوری در جریان اصولگرایی به چه میزان است، یادآور شد: باید همه ظرفیت‌ها را ملاحظه کنیم و برای حرکت بزرگ از ظرفیت همه افراد و گروه‌ها استفاده کرد؛ هرچند اختلاف نظر و دیدگاه مشترک و واحدی بر افراد وجود نداشته باشد ولی ما تلاش داریم نزدیکی و قرابت ذهنی نسبت به افراد و گروه‌ها ایجاد شود.

فدایی در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه منابع مالی جمعیت ایثارگرایان از کجا تامین می‌شود، یادآور شد: ما در زمان موجودیت جمعیت مورد استقبال گسترده‌ای واقع شدیم و ۱۰ هزار دفتر در سراسر کشور به صورت خودجوش از ناحیه نیروهای انقلابی تاسیس شد.

وی ادامه داد: در دوره آقای خاتمی که قرار بود در لایحه بودجه ۲ میلیارد تومان به گروه‌ها اختصاص یابد، با اینکه همه گروه‌ها و سلایق از آن استقبال کردند، ولی شورای نگهبان این کار را درست ندانست و جمعیت ایثارگرایان نیز یک ریال از آن پول را نگرفت، چرا که این کار را مشروع نمی‌دانست.

دبیرکل جمعیت ایثارگران تاکید کرد: جمعیت کمبود منابع مالی دارد و از اینجا اعلام می‌کنیم هر کسی که پول پاکی را دارد می‌تواند به جمعیت کمک کند و ما در حال حاضر جمعیت ایثارگران را با حداقل‌ها اداره می‌کنیم.

فدایی در خصوص حماسه ۹ دی گفت: من در مجلس گذشته مسئول برآورد خسارات ۹ دی در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بودم؛ ما اطلاعات گسترده‌ای را در مورد این خسارات جمع‌آوری کرده و در این زمینه با تمام وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها مکاتبه انجام دادیم و در آخر جمع‌بندی مفصل ۴ تا ۵ هزار صفحه‌ای تهیه شد و خلاصه این گزارش مبسوط در صحن علنی مجلس قرائت شد.

وی گفت: بعد از انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸ اصل ماجرا قابل تامل است، یعنی دستاورد بزرگ ملت ایران و مشارکت بالای ۸۰ درصدی در عرصه انتخابات، به صحنه زشتی برای انقلاب تبدیل کردند و آن دستاورد بزرگ به آسیب بزرگی برای جمهوری اسلامی تبدیل شد و نفس این اقدام ناپسند و غیرقابل قبول بود.

دبیرکل جمعیت ایثارگران تاکید کرد: اصل آن ماجرا، جایگاه و منزلت جمهوری اسلامی را به چالش کشاند و منجر به شکل‌گیری شکاف اجتماعی شد.

فدایی با بیان اینکه من هم‌اکنون نمی‌توانم برآوردی از میزان خسارات فتنه ۸۸ داشته باشم، گفت: فتنه ۸۸ عاطفه‌ها را جریحه‌دار کرد؛ برخی در اثر مرور زمان متوجه شدند فتنه ۸۸ گرداب و باتلاق بوده که دشمن تدارک دیده بود و عده‌ای خودخواه و خودپرست در آن به دشمن کمک کردند و پرتگاه و باتلاق را برای جمهوری اسلامی تدارک دیدند اما بصیرت ملت و پیوند عمیق ملت با رهبری کشور را نجات داد.

وی در پایان گفت: در حماسه ۹ دی توطئه ۲۰ ساله دشمن با شکست مواجه شد؛ عناصر اصلی فتنه می‌دانستند که بازی‌ای که شروع کرده‌اند، در میدان دشمن است لذا عامدانه قدم در این راه برداشته‌اند و فشار بیرونی را اهرمی برای گرفتن امتیاز از نظام جمهوری اسلامی می‌دانستند اما ملت ایران زیربار باج‌خواهی قدرت‌طلبانه و ویژه‌خواران نرفت.


منبع: تسنیم
 

 




برچسب ها :

ترویج بدحجابی و روابط آزاد دختر و پسر در سینما
 
 
چند صباحی است که برخی فیلم های سینمایی و حتی سریال ها ناخواسته به ترویج و اشاعه فرهنگ غربی همت گمارده و در حال اشاعه آن در بین جوانان کشور است به طوری که اشرافی گری، ترویج بد حجابی، تبلیغ روابط آزاد دختر و پسر، چند همسری , و ... در حال حاضر پای ثابت سینما های ایران شده است.
به گزارش اطلاع رسانی راه دانا، پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، رابطه زن و مرد بسیار آزادانه در سینما به تصویر کشیده می شد که این رابطه پس از پیروزی انقلاب تغییر کرد و در چهارچوب موازین اسلام در آمد. طی سال‌های اخیر تعدادی مجموعه اکشن و پلیسی ساخته شده که زنان نقش اصلی آنها را به عهده گرفته‌اند و شخصیت محوری قصه آنها بوده‌اند.

الگو های ستاره سازی و مختصات بازیگر گیشه پسند از مباحث چالش برانگیزی است که در سال های اخیر کمتر به آن پرداخته شده است. البته بازیگر ستاره در همه جای جهان، نقش مهمی در رشد و رونق صنعت سینما داشته است.

اما سینمای ایران به دلایل شرایط فرهنگی، سیاسی و ساختار غیرصنعتی اش در دهه اخیر با بحران ستاره ها روبه رو بوده است. رسانه و به ویژه سینما، در دنیاى امروز که عصر انفجار اطلاعات نام گرفته‌است جایگاهى بس رفیع و درخور توجه دارد و از اینرو، گرایش زنان به هنر سینما که در پى مشارکت آنان در فعالیت‌هاى اجتماعى و هنرى خصوصا سینما و بازیگرى بوده‌است، امرى کاملا ضرورى و اجتناب‌ناپذیر گردیده‌است. 

فارغ از قصه گفتن باید از عادی‌بودن بی‌حیایی در روابط دختر و پسر، و محرم و نامحرم در سریال‌ها انتقاد کرد. گویی این نوع رابطه و تعامل جزئی عادی و همگانی است، همانطور که مثلاً همه شخصیت‌ها در برخورد با یکدیگر سلام می‌دهند و این موضوع اصلا ربطی به نسبت آنها با هم، اعتقاد و جایگاه اجتماعی‌شان ندارد.

دعوای زن و شوهرها از عناصر تکرار شونده در سینما بوده و هست گاهی به طنز و گاهی کاملا جدی، گاهی فیلمساز قصد شوخی داشته و گاهی در نقد این رابطه فیلم ساخته.

اما تولید و اکران فیلم‌های ضد اخلاقی و زیر سؤال بردن ارزش‌های دینی و اخلاقی به جریانی عادی در سینمای امروز ما تبدیل شده است. عمق فاجعه تا جائیست که این جریان روز به روز به سمت عادی‌سازی و قبح‌شکنی از اعمال خلاف شرع پیش می‌رود که در لایه‌های زیرین این فیلم‌ها احکام اسلامی نیز به راحتی زیر سؤال می‌رود

گاهى ارتباط زن و مرد در بعضى از صحنه‌ها طورى نزدیک و خودمانى است که آدمى که پاى تلویزیون نشسته واقعاً خجالت مى‌کشد.جالب اینکه همین کسانی که سینما را تا این حد به تباهی کشیده‌اند، می‌گویند چرا مردم با سینمای ما قهر کرده‌اند! خدا را شکر که مردم با این سینما قهرند.مصیبت آن روزی است که مردم به این سینما اقبال نشان دهند! واقعا سوال اینجاست که با این تفاسیر، ممیزی ارشاد در کدام خواب خرگوشی به سر می‌برد.
با نیم نگاهی به سینما، تلویزیون و رسانه‏ های ایران، شاهد افول گام به گام از اصول و ارزش ها هستیم. اگر سابقا در فیلم‏ها شاهد مهمانی مختلط بودیم، امروز به راحتی عروسی مختلط به تصویر کشیده می شود. 

اگر سالیان گذشته، نمایش رقص مردان و حتی پخش آهنگ‏های تند روا نبود، امروزه این نوع رفتارها را به کرات مشاهده می‏ کنیم؛ باید گفت اقدامات با دقت و منسجم جوانان انقلابی و نیروهای متدین قطعا بر روال کنونی سینما و تلویزیون تاثیرگذار است.

اما چند صباحی است که برخی فیلم های سینمایی و حتی سریال ها ناخواسته به ترویج و اشاعه فرهنگ غربی همت گمارده و در حال اشاعه آن در بین جوانان کشور است به طوری که اشرافی گری، ترویج بد حجابی، تبلیغ روابط آزاد دختر و پسر، چند همسری , و ... در حال حاضر پای ثابت سینما های ایران شده است.


به هر حال در پایان بد نیست بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با مدیران صدا و سیما در سال ۸۱ آورده شود:

«مسألة ارتباط زن و مرد هم مسألة مهمّى است. بین زن و مرد یک حجاب گذاشته شده است؛ با هم حرف مى‌زنند، معامله مى‌کنند، دعوا مى‌کنند، دوستى مى‌کنند؛ اما با یک حجاب و حفاظ. این در اسلام هست و بایستى رعایت شود. ارتباط زن و مرد را در این مکالمات و محاورات بایستى رعایت کرد.»



برچسب ها :

پوشش هوایی نهاجا بر روی تنگه هرمز و دریای عمان
 
 
سخنگوی نیروی هوایی ارتش در رزمایش محمد رسول‌الله(ص) از برقراری "پوشش ویژه‌ هوایی" از تنگه هرمز تا دریای عمان توسط جنگنده‌های ارتش خبر داد.
 امیر حسین چیت‌فروش سخنگوی نیروی هوایی ارتش در رزمایش بزرگ محمد رسول‌الله(ص) ارتش طی سخنانی با بیان اینکه نیروی هوایی، پوشش ویژه‌ هوایی را از تنگه هرمز تا دریای عمان برقرار کرده است، گفت: ما با استفاده از سامانه‌های جدید خود توان تحلیل هوایی از دریا را توسعه داده‌ایم و به عبارتی، رصد دقیقی از آنچه که در دریا می‌گذرد را دریافت می‌کنیم و تجزیه و تحلیل اطلاعات در حداقل زمان صورت می‌گیرد.

وی با بیان اینکه هواپیماهای نیروی هوایی هم در قالب نیروهای نارنجی (دشمن فرضی) و هم در قالب نیروهای خودی در منطقه رزمایش پرواز می‌کنند، افزود: اجرای این نقش بسیار مشکل است اما خلبانان جوان نهاجا به خوبی وظیفه خود را انجام می‌دهند.

سخنگوی نیروی هوایی ارتش فریب نیروهای دشمن جهت پرواز مداوم در آسمان را از دیگر برنامه‌های نیروی هوایی در رزمایش عنوان و خاطرنشان کرد: ما پوشش هوایی مناسبی در منطقه برقرار کرده‌ایم چرا که اگر پوشش هوایی مناسب نباشد، ممکن است هواپیماهای دشمن فرضی، منطقه را بمباران کنند.

امیر چیت‌فروش تصریح کرد: سوخت گیری هوایی از دیگر برنامه‌های مدنظر نیروی هوایی در رزمایش محمد رسول‌الله(ص) است. هواپیماهای ما همانند پمپ بنزین در هوا به جنگنده‌ها سوخت می‌رسانند تا آنها را آماده ورود به میدان و معرکه کنند.

وی در پایان گفت: ما تجارب فراگرفته از دفاع مقدس را به مدل تهدیدات جدید اضافه کرده‌ایم و همواره خود را به روز نگه می‌داریم تا قدرت پاسخگویی به هر نوع تهدیدی را داشته باشیم.


منبع: تسنیم



برچسب ها :

آرزوی آیت الله خاتمی برای فتنه گران
 
 
 
امام جمعه موقت تهران گفت:سرمایه نظام اسلامی مردم هستند و فتنه گران در حقیقت این سرمایه را در دنیا تباه کردند اما با این وجود مردم با نظام هستند وخواهند بود که نشانه آن حضور مردم در انتخابات اخیر بود.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله؛ آیت الله سید احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در گفت‌وگو با مهر با بیان اینکه فتنه سال ۸۸ تجلی یک شورش داخلی علیه نظام اسلامی بود، آنچنان که جنگ تحمیلی نیز تجلی یک شورش خارجی علیه نظام بود، اظهار داشت: واقعیت آن است که در فتنه ۸۸ اگر معترضان به انتخابات با استفاده از ظرفیت‌های قانونی که مقام معظم رهبری فرموده بودند خواست خود را مطرح می‌کردند، مشکلی نبود زیرا در هر انتخاباتی اعتراض هست و آن راهکار قانونی دارد. 

وی افزود: اما آنچه در عرصه بیرونی اتفاق افتاد و مشاهده شد، اعتراض نبود بلکه اردوکشی خیابانی بود که در پی بیانیه‌های دعوت‌کننده به این امر صورت گرفت و فتنه سال ۸۸ را ساخت و اگر اعتراض به صورت قانونی شکل می گرفت، مشکلی برای نظام درست نمی‌کرد. 

امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه ضربه‌ای که فتنه سال ۸۸ به نظام زد، ضربه‌های اقتصادی و سیاسی بود که مسائل اقتصادی آن را باید اقتصاددانان بگویند و ضربات سیاسی آن را هم سیاسیون باید ارزیابی کنند، گفت: سرمایه نظام اسلامی مردم هستند و فتنه گران در حقیقت این سرمایه را در دنیا تباه کردند اما با این وجود مردم با نظام بودند، هستند و خواهند بود که نشانه آن حضور مردم در انتخابات ها و همچنین آخرین انتخابات ریاست جمهوری است. 

آیت الله سید احمد خاتمی افزود: سران فتنه کاری کردند که دنیا این سرمایه را نبیند و یا اینکه عکسش را ببیند و بگونه ای آن را ترسیم کردند که نشان دهد تمامی مردم شورشگران خیابانی هستند در صورتی که این موضوع تحریف واقعیت بود. 

وی همچنین گفت: اگر دنیا اکثریت مردم را می‌خواست ببیند باید حضور مردم در ۹ دی ماه و در برخی استان ها در ۸ دی ماه را می‌دید؛ بنابراین می‌توان گفت فتنه گران و سران فتنه با آبروی نظام اسلامی بازی کردند و این ضربه از ضربه های اقتصادی به نظام به مراتب فراتر است. 

امام جمعه موقت تهران با بیان اینکه انتظار می‌رود اهل تحلیل در این عرصه وارد شوند و ضربه‌هایی که به آبروی نظام وارد شد را بررسی کنند، اظهار داشت: اینکه مقام معظم رهبری می‌فرمایند فتنه گران سرمایه حضور ۸۵ درصدی مردم را تباه کردند دلیلش همین است که آنها با آبروی نظام بازی کردند. 

آیت‌الله سید احمد خاتمی در ادامه در پاسخ به این سئوال که آیا فعل سران فتنه را بغی بر نظام اسلامی می‌دانید یا خیر؟ گفت: در این عرصه تشخیص قاضی دادگاه مهم است و تشخیص‌های دیگر حرف اول را نمی‌زند و قاضی باید نظر دهد که آیا اینها باغی هستند یا خیر؛ اما فقه ما می‌گوید «الباغی من خرج علی امام عادل» که بر این اساس باغی آن کسی است که خروج بر امام عادل داشته باشد. 

وی تاکید کرد: ما نیز امروز مقام معظم رهبری را رهبری عادل می‌دانیم. 

امام جمعه موقت تهران در پایان با اشاره به چهارمین سالگرد حماسه نهم دی ماه، خاطر نشان کرد: در چهارمین سالگرد ۹ دی از خدا می‌طلبیم که تنبه را بر فتنه‌گران و سران فتنه عنایت کند تا آنها با عذرخواهی از مردم و ولایت بتوانند این زخم را التیام بخشند و باید بدانند که بدون عذرخواهی مطلقا گره‌ای باز نخواهد شد.



برچسب ها :

دخترکشی با چاشنی دین اسلام!
 
چرا خانه پدری فیلم سیاهی است؟
 
 
 
هر بخش از فیلم «خانه پدری» نمادی از یک دوره زندگی اهالی خانه پدری است، اما همه این زندگی تحت تاثیر خشونت قتل فجیع سال‌های گذشته قراردارد و هیچ‌گاه زندگی از زیر بار این خشونت بیرون نمی‌آید.
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، کیانوش عیاری برای ساخت فیلم «خانه پدری» داستان راز اختفای جنایتی خانوادگی را طی پنجاه یا شصت سال از زندگی یک خانواده مذهبی ایرانی انتخاب کرده است. ماجرای فیلم با حضور ملوک - دختری با روبند - از بیرون به داخل خانه آغاز می شود ملوک مضطرب و نگران است. پدر او را به زیرزمین هدایت می‌کند، ملوک در زیرزمین می‌بیند که محتشم (برادرش) در حال کندن زمین است. او متوجه می‌شود که پدر چه قصدی دارد، دستپاچه مانع حضور پدر و برادر در زیرزمین می‌شود اما ممانعت او فایده‌ای ندارد، زیرا هر دو خود را به زیرزمین رسانده‌اند ملوک پیش از مرگ از شدت ترس کنترل ادرار خود را از دست می دهد در شرایطی که دختر به پدر گوشزد می‌کند که فرد دینداری است و در دیالوگی می‌گوید «تو وقتی روبه‌روی خدا می‌ایستی چه می‌گویی» (نقل به مضمون) اما پدر فرصت توضیح نمی‌دهد و او را به زیرزمین می‌کشاند، این پدر متدین با قساوت سنگی بزرگ را چند بار بر سر دختر می‌کوبد. شوکی که عیاری با کشتن دختر به مخاطب می‌دهد در دوره اکران این فیلم در جشنواره سال گذشته مورد اعتراض شدید و تاثر شدید مخاطبان قرار گرفت.

پدر (مهران رجبی) مردی سنتی و مذهبی است. او دختری را می کشد و مخاطب تا انتهای فیلم نمی‌تواند بفهمد که این بی‌آبرویی که پدر از آن یاد می کند چه بوده که دختر مستوجب چنین مرگی است و خانه پدری را به محلی برای این جنایتی بزرگ تبدیل می‌کند. محلی که یادآور عذاب است و جنایتی در آن رخ می‌دهد و به آن قبرستان اطلاق می‌شود که نسل به نسل در خانواده واگو می‌شود. 

خانه پدری که در فرهنگ ما مکان امن و مامن برای دخترانی است که آن را ترک کرده و به خانه شوهر می روند، به محلی مخوف و به قولی قبرستان بدل می شود. حتی در شرایطی که دختر از کتک زدن‌های همسرش علیرضا خسته شده و به خانه پدر پناه آورده است، محتشم (ناصر هاشمی) برادر دختر نمی‌تواند جلوی شوهر خواهرش (علیرضا) را بگیرد زیرا این ننگ بر پیشانی او است که پدرش ملوک را کشته است و شوهر خواهرش نمی‌خواهد زن و فرزندانش در آن قبرستان حضور داشته باشند.

نکته جالب توجه در فیلم این‌که پدر بعد از کشتن دخترش به زندگی عادی ادامه می‌دهد و تا زمانی که مادرش (فریبا کامران) زنده است مرگ او را کتمان می‌کند. پس از کشتن ملوک، عمویش برای اطمینان از مرگ دختر و پاک شدن این بی‌آبرویی، پسرش را مامور می‌کند تا از مرگ دختر عمویش مطمئن شود. او هم با شمشیر تعزیه که در یکی از صندوق‌های زیرزمین می‌یابد سراغ قبر رفته و با شمشیر تعزیه از مرگ دخترعمویش مطمئن می‌شود و شمشیر تعزیه به خون دختر آغشته می‌شود.

خانواده‌ای که اینگونه مذهبی و متشرع است که در تعزیه امام حسین‌علیه‌السلام شرکت دارد، چگونه می‌تواند دختری را بدون اثبات گناهش به مرگ محکوم کند و اصرار به پاک کردن این بی‌آبرویی مبهم دارد و جالب است که مردان متشرع بدون بازگو کردن بی آبرویی دختر تا پایان فیلم او را مستحق مجازات می‌دانند.

در جای جای فیلم خشونت علیه زنان دیده می شود ملوک که پیش از مرگ از شدت ترس کنترل ادرار خود را از دست می دهد در نمای دیگری تکرار می شود زمانی که دختری از ترس اعمال خشن پدر، کنترل ادرار خود را از دست می دهد. یا در جایی دیگر دختر در مراسم خواستگاری تریاک می‌خورد. خشونت در زمان های مختلف تکرار می شود. 

از نگاه فیلمساز اگر در چند دهه قبل شدت خشونت در مرگ و زندگی دختر نمود پیدا می‌کرد، چند دهه بعد نیز همچنان شدت خشونت علیه دختر چنان ترسی در وجودش ایجاد می کند که با شدت خشونتی که در هنگام قتل دختر اتفاق افتاد برابری می‌کند. به‌این ترتیب مشخص می شود که موقعیت زن در گذر زمان همچنان در معرض خطر قرار دارد و حجم خشونت علیه زنان کاسته نشده است، هر چند که شکل اعمال خشونت تغییر کرده است.

گذشت زمان در «خانه پدری» به خوبی نشان داده شده است. هر بخش از فیلم نمادی از یک دوره زندگی اهالی خانه پدری است؛ اما همه این زندگی تحت تاثیر خشونت قتل فجیع سال‌های گذشته قراردارد و هیچ‌گاه زندگی از زیر بار این خشونت بیرون نمی‌آید.

خشونتی که گرد این قتل رقم می خورد در طول زندگی پوست می اندازد، رنگ عوض می‌کند اما همچنان شدید باقی می ماند، به خصوص آن که در بخش انتهایی قصه محتشم مجبور می‌شود خانه را تخریب کند و بالاجبار با ناصر (شهاب حسینی) به آن محل می‌آید و قصد دارند استخوان‌های جسد را به جای دیگری منتقل کنند تا بتوانند به راحتی آن خانه را ویران کرده و از نو بسازند و در نمای آخر بار دیگر این خشونت از دل خاک سر برآورده و رخ خود را عیان می کند.

فیلم علاوه بر این خط داستانی، از لحاظ نشانه‌شناختی تفسیر تکان دهنده و کاملا ضدایرانی دارد که فعلا از بیان آن خودداری می‌کنیم.


منبع:فارس



برچسب ها :

ماجرای جلسه خصوصی هاشمی با فرماندهان سپاه
 
 
 
فرمانده قرارگاه کربلا سپاه در عملیات "کربلای ۵" می‌گوید: دو سه روز بعد از عملیات کربلای۴، آقامحسن صدایم کرد و گفت غلامپور این شما، این هم یگان‌هایت، برو خط شلمچه را تحویل بگیر، هیچ کاری هم به بحث‌ها و حرف‌ها نداشته باش. به جعفری هم گفت برو کار آماده‌سازی هور را انجام بده. به علایی هم گفت برو سمت فاو. ایزدی را هم فرستاد غرب.

به گزارش  مشرق، روایت زیر بخش نخست خاطرات سردار "احمد غلامپور" فرمانده قرارگاه عملیاتی کربلا در عملیات "کربلای ۵" است که در ادامه می خوانید. او در این روایت تلاش دارد به بیان دلایل اجرای عملیات کربلای ۵ و نظر فرماندهان جنگ در این باره بپردازد. این خاطره برگرفته از فصلنامه نگین ایران است. 

با اجرای عملیات دشمن در زمین و زمان دچار غفلت شد 

دشمن با تصور ذهنی و تحلیلی که از وضعیت ما داشت، به این جمع‌بندی رسیده بود که ایرانی‌ها خیلی تلاش کنند یک سال دیگر آمادگی اجرای عملیات بزرگ دیگری مثل عملیات کربلای ۴ را پیدا می‌کنند تازه معلوم نیست آن عملیات در چه نقطه‌ای و در کجا باشد. بنابراین با اجرای عملیات کربلای ۵ دشمن در زمین و زمان دچار یک غافلگیری شد. 

به نظر من، فرماندهی به این جمع بندی رسیده بود که در وضعیت موجود و با موفقیتی که در محور شلمچه به دست آوردیم، می‌شود از این شکست پلی ساخت برای رفتن به سمت یک پیروزی و یک کار بزرگ‌تر، لذا فکر می‌کنم ۲ یا ۳ روز بعد از کربلای ۴، فرماندهی طی جلسات فشرده‌ای با فرماندهان، دو سه تا کار همزمان انجام داد. 

برگزاری جلسات فشرده با فاتحان کربلای ۴ 

در گام اول وی علل شکست کربلای ۴ را تجزیه و تحلیل کرد. در گام دوم با فرماندهان محور شلمچه به صورت فشرده و مضاعف جلسه می‌گذاشت، یعنی به طور اختصاصی آقای رودکی و نوری را می‌خواست، می‌نشست می‌گفت بگویید شما چطوری توانستید خط شلمچه را بشکافید و بروید داخل و سوار این دژ بشوید؟ یادم است آقای نوری فرماندهی تیپ ۵۷ ابوالفضل(ع) به آقا محسن می‌گفت، ما نیروهایمان سرازیر شدند در یک کوچه مانند و مستقیم رفتند. تعبیرش از کوچه این بود که داخل دژ عراق – که عرض آن حدود ۱۵ متر بود – عراق یک کانالی کنده بود درست عین کوچه؛ اینها افتاده بودند در این کوچه و به قول خودشان، سرازیر شده بودند تا پایین؛ یعنی از حول و حوش پایین زیر سرازیر شده بودند به سمت شلمچه. 

به هرحال تحلیل این شرایط توسط فرماندهی کل اهمیت زیادی داشت. ما از حدود سیصد یا سیصد و پنجاه گردان که برای عملیات کربلای ۴ آماده کرده بودیم، حدود چهل و پنج گردانش در این عملیات به کار رفته بود، اما بقیه‌ی نیروها باقی مانده و پای کار بودند و اگر بنا بر پایان عملیات بود، باید همه این نیروها برمی‌گشتند. 

دو روز بعد از "کربلای ۴"، کار عملیات بعدی آغاز شد 

شما تصور کنید، یک بسیج عمومی در سال ۶۵ شکل گرفته، این بسیج هم کاملا علنی و آشکار بوده، همه‌ی ائمه‌ی جمعه آمده‌اند پای کار و همه زحمت کشیدند، نتیجه‌اش شده سیصد گردان نیرو، حالا یک بخش کوچکی از این نیرو صرف شده در کربلای ۴ و بقیه‌اش مانده، اگر به اینها بگوییم بروید خانه‌هایتان تا بعد ببینیم چه کار می‌شود کرد، علاوه بر اینکه همه‌ی سال را از دست می‌دادیم، در بسیج بعدی هم اگر این دفعه صد هزار نیرو دست ما را گرفته، -باتوجه به آثار و تبعات این اتفاق- ممکن بود پنجاه هزار تا هم دست ما را نگیرد. بنابراین، از دست دادن نیروها هم یکی از معضلاتی بود که نمی‌شد به سادگی از آن گذشت. این هم یک نکته‌ای بود که به نظر من در ذهن فرماندهی خیلی به اصطلاح پررنگ و روشن بود که باید به‌سرعت تصمیم می‌گرفت. 

به همین دلیل، فکر می‌کنم روز دوم یا سوم بود که آقا محسن در عین حال که داشت این جلسات را برگزار و دلایل شکست کربلای ۴ را بررسی می‌کرد، من را صدا کرد و گفت که آقای غلامپور این شما، این هم یگان‌هایت (لشکرهای ۲۵ کربلا، ۴۱ ثارالله، ۱۹ فجر، ۱۰ سیدالشهدا، ۳۱ عاشورا، ۳۳ المهدی، تیپ ۱۸ الغدیر و تیپ ۴۸ فتح)، برو خط شلمچه را تحویل بگیر و شروع کن به کار کردن، هیچ کاری هم به این بحث‌ها، حرف‌ها و نقدها نداشته باش. از اینجا کار ما در کربلای ۵ آغاز شد. اولین حرفی هم که به من زد این بود که کاری به بقیه نداشته باش. به عزیز جعفری هم گفت شما برو کار آماده‌سازی هور را انجام بده. به آقای علایی هم گفت بروید سمت فاو و زمین آنجا را آماده کنید. آقای ایزدی را هم فرستاد به سمت غرب کشور برای آماده‌سازی منطقه‌ی سومار. 

دیدار شمخانی، صفوی و رشید با هاشمی رفسنجانی 

ما رفتیم به منطقه‌ی شلمچه و کار را شروع کردیم و سعی کردیم به این اما و اگرها و هیاهوها خیلی کار نداشته باشیم. خدایی شرایط منطقه‌ی شلمچه هم خیلی سخت بود، اما من خودم علاقه خاصی داشتم به این منطقه، یعنی با وجود سختی‌اش، دلم روشن بود که در این منطقه می‌شود یک کاری کرد. 

من فکر می‌کردم اگر ما اینجا بتوانیم یک عملیات خوب، با طراحی خوب انجام بدهیم، می‌تواند اتفاق کربلای ۴ را جبران کند. از قبل هم من معتقد بودم اگر شلمچه محور و تلاش اصلی‌مان باشد، بهتر می‌توانیم نتیجه بگیریم، ولی خب دوستان نظرشان عبور از رودخانه بود و شرایط شلمچه برایشان سخت بود. به هر تقدیر، آقامحسن گفت که شما بروید آنجا و کار بکنید و آقای رشید، آقای رحیم صفوی و آقای شمخانی را هم فرستاد امیدیه پیش آقای هاشمی که بروید به آقای هاشمی بگویید ما می‌خواهیم در شلمچه عمل کنیم. در واقع روز دوم یا سوم بعد از کربلای ۴ آقا محسن تصمیم قطعی گرفت که می‌خواهد اینجا عمل کند. 

نقش لشکر ۱۹ فجر در اجرای عملیات 

ششم یا هفتم دی بود که به من گفت برو. از طرفی یک هیئت فرستاد پیش آقای هاشمی در امیدیه، اینجا آقامحسن به‌طور قطعی تصمیمش را برای کربلای ۵ گرفت، در حالی که یک فضای مبهم و ناامیدی بر جو سپاه حاکم بود و عموم فرماندهان اصلا انتظار اینکه ده روز دیگر یک عملیات جدید انجام بدهند را نداشتند. آقامحسن هم همه‌ی اصرارش روی زمان بود؛ یعنی می‌گفت تا دشمن در این غفلت به سر می‌برد اگر الان کاری کردیم، کردیم، اگر نکنیم، دیگر نمی‌شود کاری کرد و به همین دلیل ما با توجیهی که شدیم و با حساسیتی که می‌دانستیم این کار دارد، پای کار رفتیم. 

خوشبختانه دو عامل به ما خیلی کمک کرد که به سرعت آماده شویم. یکی اینکه فصل زمستان بود و در خوزستان در این فصل معمولا تا ساعت یازده، دوازده ظهر، مه شدید و غلیظی بر منطقه سایه می‌اندازد و به همین دلیل تلاش ما فقط معطوف به شب نبود، در روز هم کار مهندسی، آماده‌سازی و بقیه‌ی کارهای لازم را انجام می‌دادیم. نکته دوم این بود که خوشبختانه لشکر ۱۹ فجر همکاری بسیار خوبی با یگان‌های ما کرد چون لشکر ۱۹ فجر تقریبا کل خط را در اختیار داشت و منطقه‌ی عقبه هم در اختیارش بود. 

تیپ ۵۷ ابوالفضل(ع) هم منطقه را ترک کرده بود و با قرارگاه نجف رفته بود سمت غرب (سومار). بنابراین، لشکر ۱۹ فجر بسیاری از امکانات را به‌سرعت در اختیار دیگر یگان‌ها گذاشت. علاوه بر این، لشکر ۱۹ فجر شناسایی بسیار خوب و دقیقی از این منطقه انجام داده بود، یعنی نیروهای شناسایی لشکر ۱۹ فجر از هشت الی نه رده موانع دشمن عبور کرده بودند، وضعیت آب را کامل شناسایی کرده بودند و در واقع شناسایی بسیار دقیقی تا دیواره‌های شمالی پنج ضلعی انجام داده بودند. نتایج این شناسایی‌ها در اختیار یگان‌ها قرار گرفت و لازم نبود بگان‌ها کار شناساییشان را از صفر شروع کنند و این خیلی ما را در آماده سازی جلو انداخت. 

احمد کاظمی و حسین خرازی به شدت مخالف اجرای عملیات بودند 

از طرفی فرماندهان یگان‌هایی هم که در اختیار ما بودند انصافا به لحاظ شرایط روحی، روانی نسبت به فرماندهان دیگر وضعیت بهتری داشتند، مثلا روحیه و انگیزه‌ی مرتضی قربانی، قاسم سلیمانی، امین شریعتی، خود آقای رودکی و... که یک بار در کربلای ۴ عمل کرده بودند، بسیار بهتر از فرماندهان یگان‌ها مثل احمد کاظمی و حسین خرازی بود و برای ورود به عملیات آمادگی بیشتری داشتند. فرماندهانی مثل احمد کاظمی و حسین خرازی به صراحت و علنا اعلام می‌کردند که آمادگی ندارند و می‌گفتند ما نمی‌توانیم و به شدت با عملیات کربلای ۵ مخالف بودند. البته دیدگاه‌های این افراد در اسناد و مدارک هم هست. 

سکوت مطلق سردار رشید 

نمی‌دانم کتاب خاطرات آقای هاشمی به نام "اوج دفاع" را دیده‌اید یا نه، آنجا مشروح مذاکرات جلساتی که برگزار شده و اظهارات همه‌ی فرماندهان و آقای هاشمی آمده است. مثلا آقای رشید کاملا سکوت کرده بود و به هیچ عنوان حرف نمی‌زد. من اتفاقا در تاریخ ۱۹ اسفند ۹۲ پیش سردار رشید بودم در جلسه‌ای که با ایشان داشتیم و بحث می‌کردیم، ایشان گفت: من در کربلای ۵ سکوت مطلق کردم چون مخالف بودم، اما نمی‌خواستم ورود کنم، می‌ترسیدم آقامحسن ناراحت بشود، تاحدی که آقای دکتر روحانی (به عنوان ستاد هاشمی) آمد من را کشید کنار و گفت تو چرا اینقدر ساکتی و نظرت را به دیگران نمی‌گویی؟ به من بگو چه نظری داری؟ من به آقای روحانی گفتم مخالفم. این اظهار نظر صریح سردار رشید که "من مخالفم، ولی نمی‌خواهم علنا بین بچه‌ها و آقامحسن و اینها مطرح بکنم." آقای عزیز جعفری هم خیلی موافق نبود. 

برگزاری بیش از بیست جلسه فرماندهی 

در کتاب اوج دفاع هم نوشته شده، عزیز گفته ما کار نداریم، ما آماده‌ایم اگر راه باز شد ما هم برویم دنبال قرارگاه کربلا؛ یعنی خیلی امید نداریم که قرارگاه کربلا برود. در واقع، در چنین فضا و شرایطی فرماندهی باید اوضاع و احوال را کنترل می‌کرد. در این شرایط ما هم مشغول توجیه و آماده‌سازی بودیم، به نظرم در فاصله چهارم دی ماه – که کربلای ۴ انجام شد- تا نوزدهم که کربلای ۵ اجرا شد، شاید بیش از بیست، سی تا جلسه تشکیل شد؛ یعنی بیشترین جلسات در یک دوره‌ی زمانی کمتر از دو هفته، در این عملیات گذاشته شد. در اغلب جلسات هم آقای هاشمی حضور داشت. شرایط خیلی حساسی بود. من معتقدم که آقای هاشمی هم دلش می‌خواست یک عملیات بزرگ و موفقیت آمیز در محور شلمچه، انجام شود که دستش پر باشد. او هم نگران این بود که اگر این عملیات هم با شکست مواجه بشود بالاخره یک اتفاقی می‌افتد و هم در صورتی که پیروز می‌شدیم، می‌توانست با این پیروزی جنگ را به نقطه پایانی نزدیک کند. 



سردار غلامپور، سردار محرابی، سردار قاسم سلیمانی 


ماجرای جلسه خصوصی هاشمی با فرماندهان سپاه در رابطه با ادامه جنگ 

البته من اعتقاد شخصی‌ام را عرض می‌کنم، چون اظهارنظرهای آقای هاشمی و حرف‌هایی که می‌زد در واقع دو وجهی بود؛ از یک وجه کاملا خودش را موافق نشان می‌داد و می‌گفت بشود خوب است. چرا؟ چون آقای هاشمی احساسش این بود که اگر ما عملیات بکنیم و پیروز بشویم خواسته‌ی او که به دنبال یک عملیات بزرگ و موفقیت آمیز بود تا بتواند از طریق آن جنگ را تمام کند، محقق می‌شد. در یک جلسه که در کتاب آقای هاشمی هم ثبت شده است، آقای هاشمی همه‌ی فرماندهان سپاه را جمع کرد – با عذرخواهی از عزیزان ارتش- در آنجا آقای هاشمی فقط فرماندهان سپاه را جمع کرد و گفت: ببینید جنگ روی کاکل شما می‌چرخد. شمایی که اگر کسی حرف آتش بس بزند زمین را به آسمان وصل می‌کنید، اگر شما بگویید جنگ، امام هم می‌گوید ادامه بدهید، اگر شما بگویید نه، امام هم می‌گوید نه، چون نگاه امام به شما است، اگر می‌خواهید بجنگید، معطل نکنید مملکت و کشور و اینها را. اگر هم نمی‌خواهید بجنگید خودتان بروید به امام بگویید ما نمی‌توانیم بجنگیم، من هم نمی‌روم چون اگر من بروم امام فکر می‌کند من از خودم گفتم. شما بروید به امام بگویید ما نمی‌توانیم بجنگیم. 

این حرف‌ها را آقای هاشمی به صراحت در جلسه‌ی فرماندهان گفت که تکلیف را روشن کنید. در واقع آقای هاشمی به شدت دنبال این بود که از کربلای ۵ یک تصمیمی بیرون بیاورد؛ چون فضای سپاه طوری بود که اگر ما می‌خواستیم در اجرای این عملیات درصدی از شکست را احتمال بدهیم دیگر برایمان قابل تحمل نبود، یعنی اگر عملیات کربلای ۵ با عدم الفتح مواجه می‌شد حتما دیگر حرفی برای گفتن نداشتیم و می‌گفتیم آقا ما تسلیم شدیم و شاید آن اتفاقی که بعدها افتاد و آن قضیه‌ی نامه و درخواست، شاید در کربلای ۵ اتفاق می‌افتاد، به همین دلیل عرض می‌کنم که آقای هاشمی هم اصرار داشت که ما، اگر می‌توانیم عمل کنیم. 

جلسه آخر تا دو نصفه شب طول کشید 

نکته‌ی دیگری که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد این است که فضای حاکم بر تصمیم‌گیری کربلای ۵، فضایی بود شبیه دو حادثه‌ای که قبلا در جنگ اتفاق افتاده بود، اما نتیجه و خروجی آن‌ها عکس کربلای ۵ بود. اگر یادت باشد دو بار شهید صیاد شیرازی ما را پای دو عملیات برد؛ یکی عملیات کمیل که می‌خواست از جزیره خارج بشود و یکی هم جزیره‌ی مینو که می‌خواست هلی برن کند. حتی در عملیات دوم ما را بردند منطقه، آموزش دادند، مانور انجام دادند. در هر دو مورد آقای صیادشیرازی کار را تا آستانه‌ی عملیات پیش برد، اما در جلساتی که با حضور آقای هاشمی و یکی‌اش هم با حضور حضرت آیت الله خامنه‌ای بود، چون جو غالب جلسه طوری بود که همه مخالف بودند، آقای هاشمی تصمیم به لغو آن‌ها گرفت.در کربلای ۵ فضای حاکم بر عملیات دقیقا شبیه دو عملیات قبلی و حتی شدیدتر از آن‌ها بود، چون عناصر اصلی سپاه مثل آقای رشید یا عزیزجعفری به شدت مخالف بودند، ارتشی‌ها هم همه مخالف بودند به همین دلیل روال قانونی و قاعده‌اش طبق تجارب قبلی این بود که آقای هاشمی با توجه به آن دو اتفاق قبلی، حتما برای این عملیات هم بگوید "نه". حالا شما مشروح این مذاکرات را که بخوانید و آن جلسه آخر که تا ساعت ۲ صبح هم به طول کشید، خیلی مسائل روشن می‌شود. 





جلسه خصوصی هاشمی و محسن رضایی/ اعلام نظر نهایی 

در آن جلسه آقای هاشمی شروع کرد به رای گیری، این روال را، البته دو بار قبل هم تجربه کرده بودیم، ولی به این شکل صریح نبود. آقای هاشمی نظر تک تک افراد را پرسید. آقای هاشمی وقتی به من رسید گفت که خب آقای غلامپور شما نظرت را بده، شما قرارگاه اصلی هستید، ماموریت اصلی به عهده‌ی شما است. من می‌خواستم برایشان توضیح بدهم که همه یگان‌هایم پای کار هستند، اما این ابهامات هم وجود دارد، اما ایشان گفت نه دیگر نشد، یا بگو آره یا نه. همین‌جا بود که آقا محسن گفت آقای هاشمی این فرمانده من، فردا شب می‌خواهد برود بزند به خط، این‌جوری که اصلا شرایط فراهم نمی‌شود، ایشان دیگر روحیه پیدا نمی‌کند، نمی‌تواند بجنگد. بعد هم جلسه را قطع کرد و با آقای هاشمی رفتند داخل آن سنگر کوچک و حدود بیست دقیقه خصوصی صحبت کردند. بعد از آن آقای هاشمی اعلام کرد که عملیات اجرا بشود. می‌خواهم بگویم تصمیم‌گیری و انتخاب منطقه‌ی نبرد کربلای ۵ در واقع یک فرآیند خیلی سختی بود. 

آقای هاشمی اگر دستور اجرای عملیات را می‌داد و عملیات موفق می‌شد، خب همان چیزی بود که به دنبالش بود و طبیعتا این برایش بهتر بود، اما اگر می‌گفت بروید و ما شکست می‌خوردیم یا اصلا باتوجه به مخالفت فرماندهان، تصمیم می‌گرفت عملیات اجرا نشود دوباره روز از نو روزی از نو، یک مجال دیگری برای سپاه پیش می‌آمد، چون سپاه که نگفته بود من نمی‌خواهم بجنگم، تازه باید یک فرصت مجدد می‌دادند به سپاه تا عملیات دیگری را پیگیری کند. لذا آقای هاشمی احساس می‌کرد اگر موافقت کند این به صلاح نظام و انقلاب و جنگ و کشور است، چون بالاخره تکلیف روشن می‌شود. اگر هم عملیات شکست بخورد بالاخره خود سپاه با آقای هاشمی همسو می‌شود و به امام می‌گویند ما نمی‌توانیم. بنابراین آقای هاشمی با هوشمندی و عقلانیتش به این جمع‌بندی رسید که با وجود همه‌ی مخالفت‌ها عملیات اجرا شود. آقای هاشمی با درک شرایط و وضعیت با آقای رضایی همسو و همراه شد و تایید کرد که عملیات اجرا بشود. البته من در برخی جاها حتی در مقاله‌ای راجع به کربلای ۵ از آقای درودیان دیدم که تصمیم‌گیری قطعی و نهایی را به عهده آقای هاشمی گذاشته است، به آقای رشید هم عرض کردم که اینجا به نظر من، حتی آقای درودیان –به‌عنوان یک راوی جنگ سپاه و کسی که با واقعیت جنگ از نزدیک سروکار داشته- نسبت به آقامحسن بی انصافی کرده، در حالی‌که، خداوکیلی آنچه من شاهد و ناظر قضیه بودم این بود که اگر آقای هاشمی هم گفت بله، آقای رضایی ایشان را مجاب کرد. 

کربلای ۵ بدون کربلای ۴ معنا و مفهوم ندارد 

در واقع این دوره پانزده روزه یک دوره کوتاه زمانی، اما بی‌نظیر است، از این نظر که ما ظرف پانزده روز، هم طرح‌ریزی کردیم، هم منطقه‌ی نبرد را انتخاب کردیم، هم تصمیم به این سختی را گرفتیم و هم وارد عملیات شدیم. البته یک نکته را من از نظر عملیاتی و نظامی عرض بکنم، خوشبختانه مزیتی که منطقه شلمچه داشت این بود که ما عملا آمدیم جای تلاش اصلی و پشتیبانی را عوض کردیم. یعنی نزدیک بودن تلاش پشتیبانی و اصلی به هم، استقرار عقبه‌ها در جای خودشان، استقرار یگان‌ها و واحدها، شناسایی‌های انجام شده و اقداماتی که لشکر ۱۹ فجر و تیپ ۵۷ ابوالفضل(ع) انجام داده بودند، در واقع شرایطی را ایجاد کرده بود که به میزان عمده و قابل ملاحظه‌ای در زمان صرفه‌جویی شد. به همین دلیل است که ما اعتقاد داریم که اصلا کربلای ۵ بدون کربلای ۴ معنا و مفهوم ندارد و تفکیک آن‌ها غیرممکن است. در کربلای ۵ می‌شود گفت خداوند به واسطه‌ی یک سختی، یک راه جدیدی را برای ما باز کرد؛ یعنی اگر اتفاق کربلای ۴ نمی‌افتاد، دشمن غافل نمی‌شد و ما نمی‌توانستیم دشمن را در زمین و زمان غافلگیر کنیم. بنابراین، نمی‌توانیم راجع به موفقیت کربلای ۵ حرف بزنیم بدون اینکه شکست کربلای ۴ را به آن وصل کنیم.
 

 




برچسب ها :

حکم اعدام عناصر اصلی فتنه حداقل مجازات فتنه گران است
 
 
 
۹ دی روز تجلی قدرت خدا و حرکتی ماندگار در تاریخ انقلاب است و این حرکت مردم اتمام حجت برای همه است، ۹دی روز بیداری و خروش و حضور ملتی است که به مقدساتش، نظامش و سالار شهیدانشان توهین شده بود و کاسه صبرشان لبریز.
 
به گزارش رهیاب نیوز ،متن بیانیه شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی خوزستان به مناسبت یوم ا… ۹ دی که در نماز جمعه این هفته اهواز نیز توزیع شد، به شرح زیر می باشد: 

بسمه تعالی 

فَاصْبِرْ إِنََّ وَعْدَ اللََّهِ حَق وَلا یَسْتَخِفََّنََّکَ الََّذِینَ لا یُوقِنُون ( سوره روم آیه ۶۰ ) 

تاریخ ۶۰ ساله انقلاب اسلامی مملو از نقاط عطفی است که در اذهان ملت شریف و ولایت مدار ایران اسلامی نقش بسته است. دوران غرور آفرین دفاع مقدس و رشادتهای جوانمردان این خطه، تسخیر لانه جاسوسی آمریکا و فتنه۸۷ در کوی دانشگاه، پیشرفتهای علمی و هسته ای از نمونه های بارزی است که جزء هویت هر ایرانی ولایت مدار و متعهد می باشد و در این عرصه دشمنان و فتنه گران همواره در تلاش بوده اند که مسیر رشد و شکوفایی ملت ایران را سد کنند که با بصیرت ملت و رهبری مدبرانه رهبرفرزانه انقلاب ناکام گشته اند. 

فتنه بعد از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ از دیگر نقشه ها و ترفندهای معاندان و مغرضان نظام بود که با طراحی چندین ساله به بهانه ناکامی در انتخابات توسط فتنه گرانی در داخل و خارج از کشور شعله ور شد. امااز آنجا که “وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ و اللَّهُ خَیرُ الماکرِین” خداوند مکر آنان را برملا و ملت ایران را هرچه بیشتر به انقلاب نزدیکتر کرد و بصیرت ملت شریف و شهیدپرور ایران در حماسه ۹ دی ۸۸ بر جریده تاریخ ثبت شد. 

۹ دی روز تجلی قدرت خدا و حرکتی ماندگار در تاریخ انقلاب است و این حرکت مردم اتمام حجت برای همه است. ۹دی روز بیداری و خروش و حضور ملتی است که به مقدساتش، نظامش و سالار شهیدانشان توهین شده بود و کاسه صبرشان لبریز. 

در ۹ دی مردم نشان دادند که همواره با بصیرت به وصایای امام راحلشان گوش می دهند که می فرمود (همواره پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد). 

۹ دی نماد ارادت مردم عاشورایی ایران به امامت، منشور هدایت و سرلوحه ی بیداری نسلهای آینده است که با نگاه به آزمون بصیرت و بیعت عاشقانه پدران و مادرانشان در تلالو نورانیت حضور بی دریغ و عظمی راسخ، چشمان فتنه را در این روز بزرگ کور کردند و به تمامی فتنه گران داخلی و توطئه گران خارجی فهماندند که همیشه بیدار و در صحنه اند و پاسدار واقعی میراث گران سنگ ولایت هستند. 

فتنه گران ۸۸ با پیش بردن جامعه به اغتشاش و نا امنی، ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی از درون، ضربه به ملت و تلخ کردن کام مردم پس از شادی بزرگ مشارکت در انتخابات، نابود کردن حادثه افتخارآمیز انتخابات پرشور ۸۸، هتک آبروی نظام در مقابل ملتها، تهمت زدن به نظام اسلامی، زمینه سازی برای آشوب و اغتشاش، تهمت به نظام، خدشه به رأی مردم و نفی آن، تلاش برای تغییر نتایج قانونی انتخابات با زور خشونت و اردوکشی خیابانی، امیدوار کردن جبهه دشمن، بی بصیرتی و چشم بستن بر روی حقایق واضح، سرپیچی از راه معقول قانونی، بازیچه دشمن شدن، امیدوار کردن دشمن، دعوا راه انداختن و مضطرب کردن ملت و خوشحال کردن دشمن، تمکین نکردن به قانون و رأی مردم، بیزاری نجستن از آشوبگران، انتخابات را مظهر اختلافات وانمود کردن، ایجاد تلاطم و گرفتن آرامش عمومی و ثبات از ملت، قانون شکنی و دشمن شاد کردن کشور، ایجاد هزینه و زحمات برای کشور و مردم، تلاش برای قرار دادن مردم در مقابل نظام، تخلف از قانون، قرار دادن کشور در لبه ی پرتگاه خشونت و خونریزی بر سر قدرت، قراردادن کشور در لبه پرتگاه اختلافات و جنگ داخلی، و ازهمه مهم تمر ریختن خون شهدای مقابله با فتنه گناهانی نابخشودنی هستند که عده ای ساعی دارند این گناهان بزرگ را کوچک جلوه داده و شرایط حضور دوباره فتنه گران در بستر سیاسی کشور را فراهم کنند. 

اینان کسانی هستند که هنوز پیام ۹ دی را دریافت نکردند؛ اینان بدانند رافت اسلامی به معنای بخشش گناه بزرگ فتنه گران نیست؛ حکم اعدام عناصر اصلی فتنه حداقل مجازات فتنه گران و التیام زخم ملت ایران خواهد بود. 

کسانی که در فتنه ۸۸ مردود شدند و بر خطای خود اصرار دارند دیگر جایی در بین ملت ایران نخواهند داشت چه برسد به جایگاه، اینان افرادی هستند که مردم ایران اجازه نخواهند داد که این افراد در مسئولیت های کشور نقشی بیافرینند چون که این فتنه گران با اصل نظام مشکل دارند و اگر فرصت مهیا شود بازهم به نظام ضربه خواهند زد. 

آری ملتی که در ۹ دی حماسه آفرید همان ملتی است که بارها با مهارت شناخت و بصیرت خود بر دهان استکبار و جبهه باطل و یاوه گویان مشت سنگینی را فرود آورد. این ملت دیگر اجازه نخواهند داد حوادثی همچون فتناه ۸۸ بار دیگر تکرار شود و اعتقادات و آرمان های امام و رهبری دست مایه ی عده ای خواص بی خاصیت شود. اما باید گفت تاریخ نشان داده، تا ظلم و استبداد هست، جبهه حق به مبارزه پرداخته و تا زمانی که جبهه حق وجود داشته باشد، دشمنان دست از فتنه گری برنمیدارند. تاریخ انقلاب هم مؤید همین نظر است؛ پس اگر فتنه ۸۸ مهار شد، دلیلی بر خشکیده شدن ریشه های فتنه نیست و در صورتی که ما بیدار نباشیم، شکل گیری فتنه های دیگر محتمل است. 

اما اکنون در آستانه پنجمین سالگرد قیام و خروش ملت عاشورایی و بصیر حسینی ایران اسلامی اعلام میداریم، همچنان که در سال ۸۸ ملت سلحشور ایران اسلامی با خروش و بیداری خود مقابل طغیان گران پست و خود فروخته ایستاده و با سرکوب و کور کردن چشم نفاق پیروزمندانه به مسیر حق خود ادامه دادند. 

دانشجویان بسیجی همگام با ملت ایران اعلام می داریم حتی اگر تمام دنیا در مقابل دین و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه صف بکشند، هرگز نخواهیم گذاشت خدشه ای به نظام جمهوری اسلامی و رکن رکین ولایت وارد کنند. 

شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان خوزستان



برچسب ها :

عکس/ دکتر محمود احمدی نژاد در مشهد اردهال

 




برچسب ها :




برچسب ها :

گاهی از درون خود دولت به نظام حمله‌ صورت می‌گیرد
 
خشت بنای حرکت فرهنگی دولت کج است
 
نفاقی که هرازگاهی سر باز می‌کند
 
 
 
جانشین سابق ولی فقیه در سپاه با ابراز نگرانی از وضعیت فعلی فرهنگ نسبت به مجوز اکران برخی فیلم‌های ضد ارزش‌های دینی مردم جامعه واکنش نشان داد.
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،حجت الاسلام والمسلمین مجتبی ذوالنور در گفت‌و‌گو با فارس، ریشه این مسئله را در نگاه فرهنگی دولت دانست و اظهار داشت:رویکرد فرهنگی دولت تدبیر و امید، موضوعی است که بارها باعث نگرانی مقام معظم رهبری شده، برخی از نگرانی ها به صورت عمومی منعکس شده و برخی نیز تاکنون رسانه‌ای نشده است و شاهد نگرانی مقام معظم رهبری در خصوص مقوله فرهنگی دولت فعلی بوده‌ایم.

مدرس حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به سال فرهنگ و اقتصاد تاکید کرد: رهبر معظم انقلاب شعار سال را مزین به نام فرهنگ کردند،‌ و ایشان در اوایل سال در سخنرانی خود در مشهد به این مقوله مفصل پرداختند.

وی ادامه داد: وزیر ارشاد در همان روز در گفت و گویی مطرح کرد ما خوشحالیم که مقام معظم رهبری به مقوله فرهنگ توجه می‌فرمایند ولی با این تنگناهایی فرهنگی که وجود دارد اتفاقی نمی افتد. موضع گیری وزیر ارشاد به نظر بنده نگاه غلطی بود.

حجت الاسلام ذوالنور در ادامه به تبیین مفهوم فرهنگ از دیدگاه رهبر انقلاب پرداخت و گفت: متاسفانه وزیر ارشاد مفهوم فرمایشات رهبری را به مفاهیمی متصل کردند که آن مفاهیم با ارزشهای انقلابی فاصله دارد. مقام معظم رهبری بلافاصله در سخنرانی ای فرمودند وقتی من در مورد فرهنگ صحبت می کنم منظورم فرهنگ دینی ست نه بی بند و باری و لاابالی گری.

وی تاکید کرد: وزیر ارشاد ظاهرا تصورشان این بود که منظور رهبر انقلاب از فرهنگ، عرصه‌های افسار گسیخته فرهنگ است که در مقابل دین نیز قرار می گیرد. عرصه هایی چون رواج موسیقی مبتذل یا فیلم‌هایی با محتوای بی قیدی.

این صاحب نظر مسایل حوزه فرهنگی- سیاسی تاکید کرد:‌ اصحاب دولت یا مقصود رهبر معظم انقلاب در فرهنگ را نمی فهمند و یا اگر می فهمند تعمدا بر خلاف آن اقدام می کنند. و من گناه این موضوع را فقط برگردن وزیر ارشاد نمی بینم، بلکه این را باید در سیاست فرهنگی دولت جستجو کرد. مبنا دولت است که منشأ این مشکلات است.

وی ادامه داد: ما خشت بنا حرکت فرهنگی این دولت را کج می بینیم و علت های مختلفی هم می تواند داشته باشد. علت اول می‌تواند فرهنگ تساهل و تسامح باشد که البته با تساهل و تسامح دینی فاصله دارد.

وی ادامه داد:‌علت دوم می تواند مبانی التقاطی باشد که مقصود دیگری دارند ولی بر اساس نیاز و ضرورت به ظاهر شعار دین را برخی سر می دهند و در آن هم گیر کرده‌اند، چرا که نظر عامه مردم و زیر ساخت اعتقادی مردم بر مبنا دین است. لذا برای اینکه بگویند حداقل شرایط را دارند شعار دین و فرهنگ دینی را سر می دهند ولی در باطن فرهنگ التقاطی با اعتقادات اومانیستی و سکولاریستی را در سر دارند و متاسفانه پارادایم انقلاب اسلامی محور حرکت شان نیست.

جانشین سابق نماینده ولی فقیه در سپاه گفت: علت سوم می تواند این باشد که یک کار سیاسی ست تا گروه‌های پشتیبان خودشان از قشرهای دگراندیش را از دست ندهند.

وی افزود: از طرفی به خاطر حفظ نظر نظام و اعتقادات مردم می آیند و از ارزش های نظام و انقلاب دفاع می کنند و از طرفی برای حفظ پشتیبانان واقعی خودشان مجبور خلاف مسیر نظام حرکت کنند. یعنی گاهی به نعل بزنند و گاهی به میخ.

این مدرس حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: همین امر موجب شده تا شاهد باشیم که برخی از مسئولین به وضعیتی نفاق گونه دچار شده‌اند. و این وضع خیلی وضعیت خطرناکی‌است که انسان های بدون مبنا بیایند نسبت در امور مبنائی تصمیم گیری کنند.

حجت الاسلام ذالنور در ادامه به مجوزهای اکران بی مبنا به فیلم‌های چون خانه پدری اشاره کرد و گفت: همین امر سبب شده موضع گیری وزارت ارشاد در امور، امر به معروف و نهی از منکر، و گشت های ارشاد و مجوز دادن به فیلم هایی با محتوای ضد دینی مسئله ایجاد کند و باعث نگرانی جامعه مذهبی شود.

وی تاکید کرد: تمامی سیاست‌های غلطی که در مقولات فرهنگی مختلف از سوی این وزارت خانه در خصوص مسائل کتاب،‌سینما تئاتر و فیلم و غیره شاهد هستیم منشأ در علل فوق دارد.

ذوالنور افزود:‌این نفاق هرازگاهی سر باز می کند و خود را امروز در اکران فیلم های متضاد با فرهنگ دینی و ارزش های و سنت های ملی مردم هست. لذا اصحاب فرهنگ باید حساسیت نشان دهند و دولت مردان باید یک حرمتی را برای اعتقادات مردم قائل شوند. اجازه ندهند به دین و اعتقادات دینی مردم هجوم وارد شود.

وی ادامه داد: یک وقت شاهد هستیم که از بیرون یک حمله‌ای صورت می‌گیرد و گاهی شاهد هستیم که از درون خود دولت به نظام حمله‌ای صورت می‌گیرد و ارزش‌ها را نشانه می‌گیرد، و از امکانات مردم و نظام علیه باورهای دینی مردم استفاده می‌شود.

ذوالنور تاکید کرد:من معتقدم برخی از کسانی که در دولت فعلی تصمیم‌گیر هستند در خصوص مجوز اکران فیلم‌های غیر اخلاقی مثلا «خانه پدری» که ضد فرهنگ ملی هم هست حساسیت‌شان به مقوله دینی کم است.

وی در پایان اظهار داشت:هر کس به هر نحوی اعتراض خود به این مقوله را باید مطرح کند چرا که ادامه این روند در عرصه فرهنگ و هنر جای نگرانی دارد.



برچسب ها :

تکذیب فتوای منتسب به آیت‌الله مکارم شیرازی
 
 
 
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به نامه جمعی از مقلدان خود در خصوص انتشار فتوای جعلی از معظم‌له پیرامون ازدواج موقت، آن را تکذیب و خواستار تعقیب مجرمان نشر اکاذیب از طریق مجاری قانونی شدند.

حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به نامه جمعی از مقلدان خود در خصوص انتشار فتوای جعلی از معظم‌له پیرامون ازدواج موقت، آن را تکذیب و خواستار تعقیب مجرمان نشر اکاذیب از طریق مجاری قانونی شدند. 

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، متن سوال و پاسخ این مرجع تقلید بدین شرح است: 

با تقدیم سلام و آروزی موفقیت و سر بلندی و سلامتی باعزت با اسحضار می رساند:

بعد از برگزاری کنگره جهانی تکفیر و حضور بی نظیر شخصیت های برجسته علمی مذاهب اسلامی و تأثیرگذاری گسترده آن در جهان اسلام و روشن شدن فتنه کسانی که به نام اسلام دست به تکفیر و قتل و غارت اموال مسلمین می زدند، اکنون عده ا ی از وابستگان به دشمنان اسلام که از این کنگره سیلی محکمی خوردند و بویژه دست اندرکاران رسانه های وابسته به تکفیریان، افراطیان و دشمنان اسلام، دست به تبلیغات سوء نسبت به ساحت حضرت عالی زده اند. 

و ازآن جمله، فتوایی از شما مبنی بر جواز عقد ماهانه عقد موقت و یا عقد ساعتی غیر مدخوله به عنوان شغل، نقل می کنند. 


جمعی از مؤمنان و مقلدین حضرتعالی 


پاسخ معظم له؛ 

«این فتوا مجعول و کذب است و از طرق قانونی تعقیب شده است. 

همیشه موفق باشید.»



برچسب ها :

شهدا فرا قانونی نیستند؛ خودِ قانون هستند
 
 
مهدی خانعلی‌زاده – گروه فرهنگی رجانیوز: در روزهای اخیر و به دنبال حاشیه‌سازی رسانه‌های دولتی درباره تدفین شهدای گمنام در میدان امیرچخماق یزد، برخی سایت‌های خبری مطرح هم مطالبی را در همراهی با این موج اینترنتی منتشر کردند که به نظر رسید نیاز به پاسخ و شفاف‌سازی دارد. 

به گزارش رجانیوز، البته رجا پیش از این هم در مطلبی به بررسی این دعاوی پرداخته بود اما با گسترش دامنه شایعات و حواشی در این زمینه که با استقبال رسانه‌های بیگانه روبرو شد، نیاز به شفاف‌سازی بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می‌رسد. 

۱- اساسا قانونی تحت عنوان ممنوعیت تدفین اموات در اماکن تاریخی وجود ندارد و بر همین اساس نمی‌توان هیچگونه استنادی به این مورد را دارای محلی از اعراب دانست. 

۲- ماده ۵۶۶ قانون مجازات اسلامی می‌گوید: «هر کس نسبت به تغییر نحوه استفاده از ابنیه و اماکن و محوطه‌های مذهبی فرهنگی و تاریخی که در آثار ملی ثبت شده‌اند، برخلاف شئونات اثر و بدون مجوز سازمان میراث فرهنگی کشور اقدام نماید علاوه بر رفع آثار تخلف و جبران خسارات وارده، به حبس از ۳ ماه تا ۱ سال محکوم می‌شوند.» حالا خود خوانندگان محترم قضاوت کنند که آیا ایجاد یک فضای زیارتگاهی کوچک در محوطه میدان امیرچخماق (نه خود عمارت که جزو میراث فرهنگی است)، منجر به تغییر کاربری و نحوه استفاده این مجموعه می‌شود؟ 

۳- شبهه آسیب دیدن بنای تاریخی امیرجخماق هم از دیگر ادله مخالفین تدفین شهداست. هر چند اساسا این مساله جزو قوانین نیست و نمی‌توان از لحاظ حقوقی به آن پرداخت اما در همین زمینه باید گفت که فاطله مزار فعلی شهدا با بنای امیرچخماق، چیزی در حدود ۵۰۰ متر است؛ در حالی که محل پیشنهادی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، دقیقا در پشت این بنا و چسبیده به آن بوده است. کاملا واضح است که مشکل اصلی این بزرگواران، دیده شدن مزار شهدا در انظار عمومی است و نه آسیب رسیدن به یک بنای تاریخی که اگر این چنین بود، یک محل چسبیده به بنا (ولی در پشت آن) را برای تدفین شهدای گمنام پیشنهاد نمی‌دادند. 

۴- رویکرد ظاهرفریبانه مسئولان سازمان میراث فرهنگی در دلسوزی برای این بنای تاریخی اصلا قابل پذیرش نیست؛ چرا که تعدا بسیار زیادی از اماکن تاریخی و فرهنگی استان یزد در اثر بی‌توجهی این سازمان تبدیل به مخروبه‌هایی مملو از زباله شده‌اند (اینجا و اینجا و اینجا) اما حالا، تدفین شهدای گمنام قرار است به بهانه‌ای برای توجیه ضعف‌های این سازمان بدل شود. 

۵- استاندار محترم یزد یکی از دلایل اصلی خود برای مخالفت با تدفین شهدا در این میدان (که اساسا جزو بنا‌ها و اماکن ثبت شده نیست و صرفا در جوار بنای امیرچخماق قرار دارد) را «راه رفتن احتمالی کودکان بر روی قبور شهدا» عنوان کرده است! او در این زمینه گفته است: «چون میدان امیرچخماق یزد در مراسم گوناگون ملی و مذهبی این شهر، محل تجمع اقشار مختلف مردم است، امکان هتک حرمت قبور شهدا به دلایل مختلف مانند بازی اطفال در اطراف این قبور مطهر یا پایمال شدن این قبور و... وجود داشت.» (اینجا) همین استدلال جالب نشان می‌دهد که دست مخالفین این امر تا چه اندازه از بندهای قانونی خالی بوده که اینگونه موضوعات را به عنوان دلایل مخالفت خود عنوان می‌کنند. در پاسخ به این مساله هم باید گفت که آیا ایجاد یک مقبره نیم متری شبیه مزار شهدای هسته‌ای در امامزاده صالح تهران، نمی‌تواند این مشکل عظیم از نظر آقای استاندار را حل کند؟ 

۶- تجربه اقدامات مشابه نظیر ایجاد مزار شهدای گمنام در اماکن عمومی نظیر دانشگاه‌ها و پارک‌های شهر نشان داده که این اقدام با استقبال بسیار خوب مردم روبرو می‌شود و فضای این اماکن عمومی را نیز تطهیر می‌کند. پس زمانی که هیچ منع قانونی برای انجام این مساله وجود ندارد، چرا باید از پیچیدن عطر شهدای هشت سال دفاع مقدس در فضای شهرهای کشور جلوگیری کنیم؟ 

در پایان باید تاکید کرد که شهدا فراقانونی نیستند؛ بلکه خود قانون هستند. چرا که اگر رشادت‌ها و جان‌فشانی‌های آنان نبود، اکنون سطور قانون اساسی کشور ما را بر اساس اصول فعلی و بر مبنای استقلال و آزادی نمی‌نوشتند و پرچم خوش رنگ ایران هم به شکل کنونی نبود. اتفاقا، رویکرد کسانی که مخالفت تدفین شهدا هستند و هیچگونه استنادی به هیچ بند قانونی ندارند، در حال اقدام غیرقانونی هستند. 

اگر قرار است رویکردهای سیاسی سایت‌های خبری بر مبنای منافع حزبی آنان تعریف شود، باکی نیست؛ فقط باید توجه داشت که حمله به شهدا و غیرقانونی خواندن مساله تدفین شهدا در فضای عمومی شهر، نه تنها خیری برای دنیای این افراد ندارد بلکه آخرت آن‌ها را هم دردناک خواهد کرد.
 

 




برچسب ها :

دانشگاه آزاد کنسرت رقص برگزار می‌کند
 
دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تهران مرکز اعلام کرده است که فردا یکشنبه کنسرت رقص و موسیقی برگزار خواهد کرد.
به گزارش تسنیم، برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی یک نهاد رسمی اعلام می‌کند که کنسرتی به منظور رقص برگزار خواهد کرد.

بر اساس آنچه در سایت بلیط‌فروشی این کنسرت اعلام شده، گروهی موسوم به «ژوانا و هرنگ» کنسرت "بیاد ماندنی" "رقص" و "موسیقی" ویژه خانم‌ها برگزار خواهد کرد.



بر اساس اعلام این گروه، قیمت بلیط کنسرت مذکور، ۵۰ هزار تومان بوده که با ۵۰% تخفیف، ۲۵ هزار تومان به فروش می‌رود.

طبق اعلام گروه فوق‌الذکر، کنسرت رقص و موسیقی در آدرس "تهران-تقاطع خیابان انقلاب و فلسطین شمالی، دانشکده هنر و معماری، سالن ۱۰۷" برگزار خواهد شد. 



خبرنگار خبرگزاری تسنیم برای اطمینان از صحت آدرس اعلامی برای این کنسرت عجیب، با دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد تماس گرفت که بر اساس آن مسئولان دانشگاه برگزاری چنین کنسرتی را در این دانشکده تایید کردند.



این برای اولین بار در تاریخ جمهوری اسلامی است که چنین مراسمی در یک ارگان رسمی برگزار می‌شود.

اقدامات و سوگیری‌های فرهنگی دانشگاه آزاد سالهاست با انتقاد شدید منتقدان روبرو بوده است.

بسیاری از منتقدان علاوه بر اعتراض به مدیریت کلان دانشگاه آزاد در چند دهه گذشته، رویکردهای فرهنگی این دانشگاه را در بسیاری از موارد مغایر با فرهنگ و آداب ایرانی اسلامی توصیف می‌کنند.

هفته گذشته، حجت‌الاسلام والمسلمین محمدیان رئیس نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه‌ها نیز خواستار تجدیدنظر در شیوه مدیریتی دانشگاه آزاد شده بود.



برچسب ها :

آسیب هایی که ماهواره به خانواده ایرانی می زند
 
بر اساس آﺧﺮﻳﻦ آﻣﺎر ﺳﺎﻳﺖ‌ﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺻﻨﻌﺖ ﻣﺎﻫﻮاره، اﻣﺮوز ﺣﺪود ۳۷۰ ﻣﺎﻫﻮاره در ﺟﻬﺎن ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ اﻳﻦ ﺗﻌﺪاد ﻣﺎﻫﻮاره، اﻣﻮاج ﺣﺪود ۱۲۰۰۰ ﺷﺒﻜﻪ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻧﻲ را ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲ ﻣﻲ‌ﻛﻨﻨﺪ . از ﺑﻴﻦ اﻳﻦ ۳۷۰ ﻣﺎﻫﻮاره، اﻣﻮاج ﺣﺪود ۳۰ ﺗﺎ ۳۵ ﻣﺎﻫﻮاره آﺳﻤﺎن کﺸﻮرﻣﺎن را ﭘﻮﺷﺶ ﻣﻲ‌دﻫﺪ. اﻳﻦ ﺗﻌﺪاد ﻣﺎﻫﻮاره، ﺣﺪود ۳۰۰۰ ﺷﺒﻜﻪ آﺳﻤﺎن اﻳﺮان را ﺗﺤﺖ ﭘﻮﺷﺶ ﻗﺮار داده اﺳﺖ.
به گزارش شفقنا،این پوشش ماهواره‌یی درحالیست که ﺗﻌﺪاد ﺷﺒﻜﻪ‌ﻫﺎی ﻓﺎرﺳﻲزﺑﺎن ﻣﺎﻫﻮاره‌ای نیز ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ زﻳﺎدی در ﺣﺎل رﺷﺪ اﺳﺖ . ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، اوﻟﻴﻦ ﺷﺒﻜﻪ ﻓﺎرﺳﻲ‌زﺑﺎن در ﺳﺎل ۱۳۷۵ ﺗاﺳﻴﺲ ﺷﺪ، در ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﻫﻢ‌اﻛﻨﻮن اﻳﻦ ﺗﻌﺪاد ﺑﻪ ﺣﺪود ۴۵ ﺷﺒﻜﻪ رﺳﻴﺪه اﺳﺖ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ‌ﻃﻮر ﻣﻴﺎﻧﮕﻴﻦ ﻫﺮ ﺳﺎل سه ﺷﺒﻜﻪ ﺑﻪ ﺷﺒﻜﻪ‌ﻫﺎی ﻓﺎرﺳﻲ‌زﺑﺎن اﺿﺎﻓﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮد.

با توجه به تاثیرگذاری ماهواره در تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی، گفت‌وگوی پیش رو به تاثیر ماهواره در ابعاد مختلف نهاد خانواده از جمله حقوق خانواده در برابر شبکه‌های ماهواره می‌پردازد.

دکتر محمد روشن، عضو هیات علمی دانشگاه، زندگی ابتدا با ذکر آماری درمورد ماهواره گفت: ﺑﺮاﺳﺎس ﺗﺨﻤﻴﻦ‌ﻫﺎی ﻏﻴﺮرﺳﻤﻲ، ﺣﺪاﻗﻞ سه ﻣﻴﻠﻴﻮن دﺳﺘﮕﺎه ﮔﻴﺮﻧﺪه و ﺑﺸﻘﺎب ﻣﺎﻫﻮاره‌ای در ﻛﺸﻮر وﺟﻮد دارد. ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺮآورد ﻣﺬﻛﻮر، ﺑﺎﻳﺪ اذﻋﺎن داﺷﺖ ﻛﻪ ﺣﺪود ۱۵ ﻣﻴﻠﻴﻮن اﻳﺮاﻧﻲ ﺑﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ی ﺻﺪﻫﺎ ﻛﺎﻧﺎل ﻣﺎﻫﻮاره‌ای دﺳﺘﺮﺳﻲ ﻛﻨﺘﺮل ﻧﺸﺪه‌ای دارﻧﺪ.

او گفت: ﻧﻈﺮﺳﻨﺠﻲ‌ﻫﺎی اﻧﺠﺎم ﺷﺪه در ﻓﺎﺻﻠﻪ سالهای ۱۳۷۳ ﺗﺎ ۱۳۸۳ ﻧﺸﺎن ﻣﻲ‌دﻫﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺨﺸﻲ از ﻣﺮدم ﮔﺮاﻳﺶ ﺑﻪ اﺳﺘﻔﺎده از ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﻫﺎی ﻣﺎﻫﻮاره‌ای دارﻧﺪ و اﺳﺘﻔﺎده از آنها را ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﺎﻣﻞ ﻳﺎ ﻣﺸﺮوط ﺣﻖ ﺧﻮد ﻣﻲ‌داﻧﻨﺪ. به گونه‌ای که ﺑﺮاﺳﺎس آﻣﺎرﻫﺎی ﻏﻴﺮرﺳﻤﻲ ﻣﻴﺰان اﺳﺘﻔﺎده ﻣﺮدم از ﻣﺎﻫﻮاره در ﺳﺎل ۱۳۸۶ ﺣﺪود ۳۵ درصد ﺑﻮده اﺳﺖ. اﻳﻦ آﻣﺎر در ﻃﻮل چهار ﺳﺎل ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻧﻴﺰ اﻓﺰاﻳﺶ چشم‌گیری ﻳﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: می‌دانیم ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ‌ﻋﻨﻮان ﻳﻚ ﻧﻬﺎد اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﻫﻤﻮاره ﻣﻮرد ﻋﻨﺎﻳﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﮕﺬار ﺑﻮده و ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﻣﺘﻌﺪدی در راﺑﻄﻪ ﺑﺎ اﻳﻦ ﻧﻬﺎد وﺿﻊ ﺷﺪه اﺳﺖ. همچنین ﺟﺪای از ﻗﻮاﻧﻴﻦ، ﺧﺎﻧﻮاده از ﻧﻈﺮ ﻣﺬﻫﺐ، اﺧﻼق و ﻋﺮف ﻧﻴﺰ از ﺣﻘﻮق وﻳﮋه‌ای ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ؛ از ﺟﻤﻠﻪ اﻳﻦ ﺣﻘﻮق ﻣﻲ‌ﺗﻮان ﺑﻪ تحکیم ﻣﺒﺎﻧﻲ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺗﺮﺑﻴﺖ ﻓﺮزﻧﺪان، اﺧﻼق ﺣﺴﻨﻪ و ﺣﺴﻦ ﻣﻌﺎﺷﺮت، رواﺑﻂ ﺳﺎﻟﻢ ﺟﻨﺴﻲ و ﻓﻀﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﺻﻤﻴﻤﻲ ﺧﺎﻧﻮاده اﺷﺎره ﻛﺮد . ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ‌رﺳﺪ ﺑﺮرﺳﻲ ﺣﻘﻮق ﻧﻬﺎد ﺧﺎﻧﻮاده در ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﻫﺎی ﻣﺎﻫﻮاره‌ای و ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ ﺗﺜﺒﻴﺖ ﺣﻤﺎﻳﺖ‌ﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗﻲ ﻣﺒﺘﻨﻲ ﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮن، ﻋﺮف و اﺧﻼق ﺑﻪ ﻛﻤﺘﺮﺷﺪن و ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ رﺳﻴﺪن آﺳﻴﺐ‌ﻫﺎ در اﻳﻦ زﻣﻴﻨﻪ ﻛﻤﻚ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.

او معتقد است: ماهواره‌‌ﻫﺎ ﺑﺎ ﻗﺒﻀﻪ‌ﻛﺮدن اوﻗﺎت ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻧﻮﻋﻲ اﻣﭙﺮﻳﺎﻟﻴﺴﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ داﻣﻦ زده‌اﻧﺪ ﻛﻪ ﻳﻜﻲ از اﻫﺪف آنها ﻧﻬﺎد ﻣﻬﻢ و ﺗﺄﺛﻴﺮﮔﺬار ﺧﺎﻧﻮاده اﺳﺖ . اﻳﻦ ﻣﻬﻢ ﻫﻤﺮاه ﺑﺎ ﻧﻮﻋﻲ ﻧﻔﻮذ اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ از ﻃﺮﻳﻖ آن ﻛﺸﻮری اﺳﺎس ﺗﺼﻮرات، ارزش‌ﻫﺎ، ﻣﻌﻠﻮﻣﺎت و ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی رﻓﺘﺎری و ﻧﻴﺰ روش‌ﻫﺎی زﻧﺪﮔﻲ ﺧﻮد را ﺑﻪ ﻛﺸﻮرﻫﺎی دﻳﮕﺮ ﺗﺤﻤﻴﻞ ﻣﻲ‌ﻛﻨﺪ.

دکتر روشن با تاکید بر این که ﺑﺪﻳﻬﻲ اﺳﺖ ارزش‌ﻫﺎ و ﻫﻨﺠﺎرﻫﺎی ﻧﻬﺎد ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﻴﺰ از اﻳﻦ اﻣﺮ ﻣﺴﺘﺜﻨﻲ نیست، گفت: در اﻳﻦ ﻣﺴﻴﺮ، ﺷﺮاﻳﻄﻲ ﭘﺪﻳﺪ ﻣﻲ‌آﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺷﻜﻞ‌ﻫﺎی ﻓﺮﻳﺒﻨﺪه‌ﺗﺮ و پنهان‌تر ﻫﺠﻮم ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺳﻠﻄﻪ‌ﺟﻮ را ﺑﺮﺗﺮی ﻣﻲ‌ﺑﺨﺸﺪ و ﻣﻠﻲ‌ﻛﺮدن ﺳﺒﻚ‌ﻫﺎ و اﻟﮕﻮﻫﺎ را ﺷﻜﻞ ﻣﻲ‌دﻫﺪ. اﻳﻦ ﭘﺮاﻛﻨﺪن ارزش‌ﻫﺎ و ﻋﺎدت‌ﻫﺎی ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ در ﻣﻴﺎن ﻓﺮﻫﻨﮓ‌ﻫﺎی ﻏﻴﺮﻣﺘﺠﺎﻧﺲ ﺑﻪ وﺳﻴﻠﻪ اﺑﺰارﻫﺎی رﺳﺎﻧﻪ‌ای از ﺟﻤﻠﻪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﻫﺎی ﻣﺎﻫﻮاره‌ای ﺻﻮرت ﻣﻲ‌ﭘﺬﻳﺮد..

این محقق با بیان این که اﻣﺮوزه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﻫﺎ و ﻓﻴﻠﻢ‌ﻫﺎی ﻣﺎﻫﻮاره‌ای ﺣﺎوی ﻣﺤﺘﻮاﻳﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در آن ﭘﺎﻳﺒﻨﺪی و وﻓﺎداری ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻮاده و ارزش‌ﻫﺎی اﺧﻼﻗﻲ، اﻣﺮی ﻣﻀﺤﻚ و ﻋﻮاﻣﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ‌رﺳﺪ گفت: در ﻣﻘﺎﺑﻞ داﺷﺘﻦ رواﺑﻂ آزاد ﺟﻨﺴﻲ، رواﺑﻂ ﻣﺘﻬﻮراﻧﻪ ﺟﻨﺴﻲ و اﻳﺠﺎد ﺗﺮدﻳﺪ درﺑﺎره‌ی اﻫﻤﻴﺖ و ارزش ازدواج، ﻧﺎﺷﻲ از ﻧﮕﺎه آزاداﻧﺪﻳﺸﺎﻧﻪ و ﻣﺘﺮﻗﻲ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ و رواﺑﻂ ﻋﺎﻃﻔﻲ ﺗﻠﻘﻲ ﻣﻲ‌ﺷﻮد. ﻃﺮح ﺳوال و اﻳﺠﺎد ﺷﺒﻬﻪ و ﺗﺮدﻳﺪ ﻣﻜﺮر درﺑﺎره دﻳﺪﮔﺎه‌ﻫﺎی اﻓﺮادی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺑﻲ ﺑﻨﺪوﺑﺎری رو ﻧﻴﺎورده‌اﻧﺪ ﻳﺎ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﺸﺘﺮک ﺧﻮد ﭘﺎﻳﺒﻨﺪﻧﺪ و در ﻣﻘﺎﺑﻞ اراﺋﻪ دﻳﺪﮔﺎه‌ﻫﺎ و ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ ﺳوال‌ﻫﺎی ﺷﺒﻬﻪ‌اﻓﻜﻨﺎﻧﻪ ﺑﺮای اﻗﻨﺎع ﻣﺨﺎﻃﺐ درﺧﺼﻮص اﻳﻦ ﻛﻪ زﻣﺎﻧﻪ ﺗﻐﻴﻴﺮ ﻛﺮده اﺳﺖ و اﻓﺮاد ﻧﺒﺎﻳﺪ ﭘﺎﻳﺒﻨﺪ ﺑﻪ زﻧﺪﮔﻲ‌ﻫﺎی ﺳﻨﺘﻲ ﺑﺎﺷﻨﺪ، از ﺑﺮﺟﺴﺘﻪ‌ﺗﺮﻳﻦ ﻣﻀﺎﻣﻴﻦ ﺑﺮﺧﻲ ﺳﺮﻳﺎل‌ﻫﺎی آﻣﺮﻳﻜﺎﻳﻲ و ﻛﻠﻤﺒﻴﺎﻳﻲ و ﻛﺮه‌ای اﺳﺖ ﻛﻪ اﻳﻦ روزﻫﺎ از ﺷﺒﻜﻪ ﻓﺎرﺳﻲ زﺑﺎن ﻣﺎﻫﻮاره‌ای ﻓﺎرﺳﻲ ۱ ﭘﺨﺶ ﻣﻲ‌ﺷﻮﻧﺪ .

به گفته وی، اﻣﺮوزه ﻣﺎﻫﻮاره ﺑﺎ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺑﺮ ﻓﻀﺎی ﻋﺎﻃﻔﻲ و ﺻﻤﻴﻤﻲ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣساله ﺣﺴﻦ ﻣﻌﺎﺷﺮت را ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻼﺗﻲ روﺑﻪ‌رو ﻛﺮده و در ﻣﻮاردی آن را ﻣﻨﺘﻔﻲ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻳﺎ ﺣﺘﻲ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺑﺮوز ﺳﺮدی و در ﻣﺮاﺣﻞ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺧﺸﻮﻧﺖ و ﺳﻮءﻣﻌﺎﺷﺮت ﺷﺪه اﺳﺖ.
او در ادامه گفت: ﻣﺎﻫﻮاره‌ﻫﺎ ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻛﺎرﻛﺮد ﻣﺘﻨﻮع ﺧﻮد و دﮔﺮﮔﻮن‌ﺳﺎزی‌ﻫﺎی ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ، ﺑﻪ ﺗﺪرﻳﺞ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ارﺗﺒﺎط‌ﻫﺎی دوﻃﺮﻓﻪ از ﻧﻮع ﭼﻬﺮه ﺑﻪ ﭼﻬﺮه ﺷﺪه‌اﻧﺪ و ﺗﻮاﻧﺴﺘﻪ‌اﻧﺪ ﻓﻀﺎی اﻧﻔﺮادی را ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﻓﻀﺎی اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ ﺧﺎﻧﻮاده ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪ‌ای ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ از آنها ارﺗﺒﺎط ﻣﺴﺘﻘﻴﻤﻲ ﺑﺎ ﻓﺮدﮔﺮاﻳﻲ و دوری از ﮔﺮوه دارد. در اﻳﻦ شرایط، ارﺗﺒﺎط ﻓﺮد ﺑﺎ رﺳﺎﻧﻪ ﺗﺼﻮﻳﺮی و ﺑﻲ‌اﺣﺴﺎس ﺷﻜﻞ ﻣﻲ‌ﮔﻴﺮد و ﻧﻮﻋﻲ ﺑﻴﻢ ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ و اﻧﻔﻌﺎل ﺷﺨﺼﻴﺘﻲ در ﻓﺮد اﻳﺠﺎد ﻣﻲ‌ﺷﻮد که اﻳﻦ آﺳﻴﺐ در ارﺗﺒﺎط ﻣﻴﺎن ﻓﺮزﻧﺪان و واﻟﺪﻳﻦ و زن و ﺷﻮﻫﺮ، ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺧﻮد را ﻧﺸﺎن ﻣﻲ‌دﻫﺪ..

دکتر روشن در ادامه به موضوع ماهواره و ترویج خشنوت خانگی اشاره کرد و در این باره گفت: در حقوق ایران، خوشرویی و مسالمت زوجین با یکدیگر، مهربانی و دوری از اعمال موجد کینه و آزاردهنده و دوری از داد و فریاد یا ناسزا و مجادله، حسن معاشرت محسوب می‌شود. بنابراین ایجاد فضای خشن و آزاردهنده از مصادیق سوء معاشرت است.

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که تولید برنامه‌های حاوی خشونت از مشکلات رایج دنیای رسانه‌هاست؛ گفت: به دلیل تقاضای بازار، هزینه‌ی کمتر و ایجاد هیجانات کاذبی که مخاطبان را بیشتر به خود جذب می‌کند، تولید این‌گونه محصولات (در قالب فیلم، کارتون، داستان و غیره) در دستور کار شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای است.

او گفت: در واقع ماهواره‌ها می‌توانند به صورتی پنهان قالب‌های خاص فرهنگی را در ذهن فرد ایجاد کنند، این قالب‌ها می‌تواند نوعی اقتدار در شکل مردسالاری یا تسلط مرد بر زن و هم چنین روابط ناسالم با فرزندان باشد.

به گفته این محقق، هنگامی که در یک سریال تلویزیونی مرد بودن عامل سلطه بر سایر اعضا معرفی می‌شود یا درخواستهای بجای فرزندان نادیده گرفته می‌شود و همزمان پاسخ زن یا فرزندان در قالب پرخاشگری به نمایش در می‌آید خشونت خانگی ترویج شده است. همچنین متقابلا ماهواره‌ها با ترویج فمینیسم و زن‌سالاری به نوعی به خشونت علیه مردان نیز دست زده‌اند.

او گفت: نظریه‌های جدید در زمینه‌ی خشونت خانوادگی به دنبال شناخت عوامل ساختاری هستند که خانواده را مستعد بروز خشونت می‌سازد. به عبارتی خشونت بر ضد زنان مشکل شخصی یا خانوادگی نیست، بازتاب ساختارهای وسیع خشونت مردان بر علیه همسران‌شان به هیچ وجه تخطی از نظم اجتماعی نیست، بلکه برعکس تایید نوع خاصی از نظم اجتماعی است و می‌توان آن را ناشی از این باور اجتماعی- فرهنگی دانست که زنان کم اهمیت‌تر و کم ارزش‌تر از مردان هستند و بدین ترتیب فیلمها و سریالهای ماهواره‌ای اگر مروج نوعی نابرابری غلط بین زن و مرد هستتد که به تیرگی روابط میان آنها دامن می‌زند.

این استاد دانشگاه تاکید دارد: نقش ماهواره‌ها به‌طور عمده در طرح نیازها و خواسته‌ها است، در برخی از سریال‌های تلویزیون مردان متاهل به پنهان‌کاری و داشتن رابطه با زنان دیگر متهم می‌شوند. حتی اگر چه هدف این سریال‌ها نشان دادن چهره‌ای نامطلوب از این رفتار باشد، بیننده این سریال‌ها ممکن است با برداشت سطحی از اینگونه موارد تحت تاثیر آن قرار گیرد.

دکتر روشن گفت: خشونت خانگی در تمامی کشور‌ها، حتی در کشور‌های پیشرفته‌ای که قوانین حمایتی محکمی جهت جلوگیری از خشونت علیه خانواده دارند نگران کننده است. بخش تجاری ماهواره‌ها و بخصوص شبکه‌های تلویزیونی خصوصی و کابلی با نمایش فیلمهای اکشن به خشوننت در خانواده دامن می‌زنند. این درحالیست که پخش صحنه‌های خشن در فیلم‌های سینمایی رفتار خشن را در افراد بر می‌انگیزد، چرا که خشونت، تمایل به خشونت را کاهش نمی‌دهد، بلکه خشونت موجد خشونت است، مشاهده خشونت در تلویزیون موجب افزایش پرخاشگری در میان تماشاگران می‌شود.

به گفته وی، طلاق نیز مانند سایر آسیب‌های اجتماعی تحت تأثیر عوامل متعددی است و تاثیر برنامه‌های ماهواره‌ای در این مورد می‌تواند به‌صورت غیرمستقیم باشد. در واقع ماهواره‌ها نقشی کلیدی در تبیین شکل‌گیری فشار ناشی از خلاء ایفا می‌کنند. ماهواره‌ها ممکن است با ارائه‌ی تصاویری از چشم و هم چشمی عمومی در مورد برخورداری از یک زندگی مرفه، احساس محرومیت نسبی را تشدید ‌کنند و موجب وارد کردن فشار برای رسیدن به سطوح بالای موفقیت شوند.

به گفته وی، با توجه به ویژگی آنلاین بودن عصر ارتباطات و دسترسی روز‌افزون و نامحدود کودکان به برنامه‌های ماهواره‌ای این نگرانی جدی وجود دارد که آنها الگو‌هایی نامتناسب با مختصات فرهنگی، اقتصادی، خانوادگی و ملی خود انتخاب کنند که از پیشینه و هویت تاریخی خود جدا شوند..

دکتر روشن معتقد است: ماهواره‌ها از طریق تأثیرگذاری بر ارتباط منفی بین والدین و فرزندان منشأ تحولات بزرگی در تربیت فرزندان می‌شوند. نسل جوان امروز در مقایسه با نسل‌های گذشته کمتر زیر بار ارزش‌های دیکته شده توسط خانواده می‌رود و به طور خلاصه می‌توان گفت امروزه تنها مدارس و مساجد و سایر نهادهای اجتماعی جایگزین نقش تربیتی فرزندان نشده‌اند، بلکه رسانه نیز نقش مهمی در این میان دارد و فرزندان الگوهای رفتاری خود را در بسیاری موارد از رسانه اخذ می‌کنند؛ بنابراین جای تعجب ندارد که هنرپیشگان و بازیگران فیلم‌ها و سریال‌ها بیش از معلمان مدارس و اساتید دانشگاه‌ها به‌عنوان الگو شناخته می‌شوند.
به گفته وی، یکی‌دیگر از مسائلی که به شدت بر تحکیم نهاد خانواده تاثیر‌گذار آموزش زن‌صفتی به مردان است. تبلور زن‌صفتی برخی از مردان را می‌توان در برخی شبکه‌ها و خوانندگانی مانند «مایکل جکسون» با صدای نرم و ملایم و چهره بی‌مو مشاهده کرد

او در ادامه گفت: یکی‌دیگر از مظاهر انحراف اخلاق جنسی اباحه‌گری و حساسیت‌زدایی نسبت به حریم‌ها یا تابوهای زبانی است؛ امری که امروز مکرر توسط فیلم‌ها و سریال‌های جهانی ماهواره‌ای نقض می‌شود. بنابراین کلمه ممنوع و استفاده از یک تعبیر غیرمستقیم دو روی یک سکه‌اند. تغییر دادن تابوهای زبانی و نیز رفتاری و به تدریج حساسیت‌زدایی از واژه‌هایی مثل دوست دختر، دوست پسر و الفاظ مربوط به مشروب‌خواری و روابط جنسی که منجر به انحرافات خطرناک در اخلاق و فرهنگ جنسی می‌شود یکی از نتایج برنامه‌های غیراخلاقی ماهواه‌هاست. در سریال‌های بعضی شبکه‌ها مثل فارسی ۱ که بیشتر سریال‌های خانوادگی خارجی پخش می‌شود، نوعی اباحه‌گری همان‌طور که اشاره شد با آوردن به اصطلاح حسن تعبیر‌هایی مانند «بیا با هم خوش بگذرانیم»، «دیشب شلوغ‌کاری کردیم» و ... علاوه بر این‌که خانواده‌ها را جلوی تلویزیون نگه داشته است، فرصت نمایش رفتارهای جنسی را به اعضای بسیاری از خانواده‌ها می‌دهد..

این عضو هیات علمی دانشگاه، یکی‌دیگر از مسائل برنامه‌های ماهواره‌ای را تحلیل «قاب» آنها دانست و در این باره گفت: قاب کلان بعضی از شبکه‌های ماهواره‌ای مثل فارسی ۱ در حال حاضر، تداعی‌کننده خیانت و روابط جنسی است؛ به ویژه در بعضی از سریال‌ها این موضوع بسیار حاد است و مخاطب این دسته از سریال‌ها هر لحظه منتظر یک صحنه اروتیک جنسی است..
 

 




برچسب ها :

چرا مردم شلوار لی پاره می‌پوشند؟
 
 
«امروزی بودن» که به نوعی به عنوان فرهنگ والا و برتر به جامعه معرفی می شود زندگی فرهنگی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد بدون اینکه سوال شود آیا این فرهنگ، واقعا امر فرهنگی است؟
 
 
 «امروزی بودن» یکی از مهمترین شاخص های زندگی مردم در فرهنگ معاصر است که این مفهوم در نوع مصرف و چگونگی زیست شهروندی بازتولید معنایی می شود. به همین جهت «امروزی زیستن» نیز یکی از مهمترین دغدغه های مردم برای نوع رفتار و عادات خود و حتی تربیت فرزندان شان می شود. فارغ از اینکه «امروزی بودن» نتیجه انتخاب چه کسی یا گروهی برای مردم است، فرهنگ جمعی سعی بر تنظیم عادت واره هایش با آن دارد.[۱] حال سوالی که پیش می آید اینست که «امروزی بودن» در جامعه ایران چگونه بازتولید شده، توسط چه گروهی تعیین می شود و توسط چه کسانی دنبال می شود؟

«امروزی بودن» که به نوعی به عنوان فرهنگ والا و برتر به جامعه معرفی می شود زندگی فرهنگی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد بدون اینکه سوال شود آیا این فرهنگ، واقعا امر فرهنگی است؟ البته به نظر می رسد یکی از مهمترین خصوصیات جامعه توده[۲]، عدم فکر یا سوال در مورد مصرفی است که فکر می کند به انتخاب خود در آن قرار دارد. فرهنگ عامه پسند[۳] که تولید جامعه توده است همان فرهنگ روزمره مردم در مصرف گرایی و خوش گذرانی است. این فرهنگ، توزیع شده بوسیله رسانه های توده[۴] است که از آن بعنوان صنعت فرهنگ نام می برند. (هورکهایمر/ آدورنو،۶:۱۳۸۰-۶۵) اساسا این نوع فرهنگ به سمت پر کردن اوقات فراغت و سود بازار تمایل دارد. مردم برای آن چیزی پول می دهند که از آن لذت می برند و به آن نیاز دارند. البته این لذت و نیاز به خودی خود وجود ندارد بلکه همین نیاز هم تعریف می شود.

بازار تعیین می کند که نیاز مردم به چه کالای فرهنگی است و برخلاف آنچه که گفته می شود بازار فاعلی ندارد، اتفاقا سرمایه داران بزرگ همان کسانی اند که تعیین می کنند «امروزی بودن» یعنی شلوار لی پاره پاره پوشیدن. این در حالی است که جامعه توده تا قبل از این نسبت به این پوشش نظری کاملا متضاد داشت ولی وقتی سوداگران ثروت با ابزار رسانه و تبلیغات کالایی را برای مردم «امروزی» جلوه می دهند پس این مردم نیستند که انتخاب می کنند بلکه مردم در یک قفس آهنین انتخاب می شوند که فقط مدل خاص سرمایه داران را انتخاب کنند حتی اگر این مدل، هزار شکل متفاوت داشته باشد بازهم همه اسیر انتخاب سرمایه دار اند[۵].
چرا مردم شلوار لی پاره می‌پوشند؟

برای «امروزی بودن» عادت واره هایی در سبک زندگی مردم معمول می شود که به عنوان ارزش برتر هیچ وقت مورد سؤال قرار نمی گیرد. موهای سیخ، شلوار لی پاره، گوشی آیفون، تیشرت های با مارک خاص، ساعت مارک دار، ساپورت پوشی، رفت و آمد در پاساژ ها، صحبت کردن با واژه های لاتین و بسیاری از رفتارهای دیگر که همه را می توان در بالاشهر نشین ها دید. در حال حاضر، بالاشهر نشینی به یک فرهنگ خاص تبدیل شده که مورد الگوبرداری خام از سوی دیگر خرده فرهنگ های جامعه ایران و خصوصا جوانان قرار می گیرد. هر وقت سخن از خواست مردم، تمایلات مردم، سلیقه مردم و انتخاب مردم می شود، به طور ناخودآگاه در پس ذهن مردم همان فرهنگ بالاشهرنشینی مد نظر قرار می گیرد به صورتی که شاهد سلطه گفتمانی پرقدرتی از سوی این فرهنگ بر دیگر فرهنگ های جامعه ایران هستیم.

این سلطه گفتمانی که متضاد با اهداف انقلاب اسلامی ایران و جریان فرهنگ متدینین است یک شبه ایجاد نشده. شاید تبار آن به عهد قاجار و پهلوی برگردد اما قطعا با وقوع انقلاب اسلامی در آن تردیدهایی ایجاد شد که متأسفانه با گذر از گفتمان های دهه ۷۰ و ۸۰ شمسی شاهد تحمیل خواسته های این گفتمان حتی بر دولت ها نیز بودیم. پدیده های اجتماعی همچون مدل های پوششی نامتعارف زنان و مردان جوان، توجه بیش از اندازه به خواننده رپ در مجلس ترحیم او، نامگذاری ازدواج سفید بر هم خانگی های بدون ازدواج، دامن زدن به اعتراض هایی در خصوص قوانین قضای اسلامی و مخالفت با آموزه هایی همچون امربه معروف و نهی از منکر از جمله خواسته های فرهنگ بالاشهرنشین است که به عنوان خواسته مردم به مردم و حکومت تحمیل می شود و البته از سوی گروه هایی در خارج از کشور نیز دنبال می شود.

دیگر فرهنگ ها و جوانان جامعه نیز سعی بر مطابقت با این گفتمان را دارند تا در دسته «امروزی بودن» ها قرار گیرند. امروزه شاهد تضادهای بسیاری در رفتارهای برخی جوانان جامعه ایران هستیم، رفتارهایی که تعلق خاطر ایشان را به دو گفتمان متضاد نشان می دهد و در عین حال تضادی از سوی خود جوان درک نمی شود. مثلا انتخاب مدل موی گروه های رپ و شیطان پرست از سوی جوان مسلمانی که با زبان روزه در راهپیمایی روز قدس شرکت می کند!!
چرا مردم شلوار لی پاره می‌پوشند؟

این تضاد گفتمانی در سبک زندگی و پوشش نیز تسری می یابد و مسئله بدحجابی و بدپوششی را در کشور رقم زده است. در حالی که جوان مسلمان ایرانی به هیچ وجه قصد سوئی در انتخاب نوع پوشش خود ندارد اما در سیطره گفتمانی بالاشهرنشین ها که آنها نیز در سیطره گفتمانی تمدن غرب قرار دارند، رفتار می کند. بالاشهر نشین ها به مثابه رهبران افکار عمومی در حال ترجمه چگونه زیست «امروزی بودن» با تمایلات تمدن غربی بوده و به دنبال آن جریان ساز فرهنگی در جامعه خود هستند. این جایگاه به خاطر توانایی ایشان در بهره برداری از رسانه ها و «قدرت گفتن[۶]» رقم خورده است.

به نظر می رسد هر خرده فرهنگی که دسترسی اش به رسانه یا جرأت اش در مطالبه گری خواسته هایش بیشتر باشد، فارغ از کمیت اندک آن بیشتر دیده می شود و به طور خودکار بقیه مردم به مصرف پیام های آن بخش خاص می پردازند، خصوصا اگر ایشان از طبقه اقتصادی بالاتر باشد که به طور نسبی طبقه تحصیلاتی و اجتماعی بالاتری هم خواهد داشت. بالاشهر نشین ها را شاید بتوان متناظر با مترفین[۷] در ادبیات قرآنی دانست که سرگرمى به نعمت آن چنان ایشان را مشغول كرده كه از ما وراى نعمت غافل گشته است.(علامه طباطبایی، ج۱۹، ص۲۱۴)

برای جلوگیری از گسترش این برهم خوردگی فرهنگی و تضادهای رفتاری در جامعه ایران، دو راهکار مهم در کنار فرآیند تربیت و تبلیغ دینی قابل پیگیری است. اول، آموزش و تربیت آگاهی ناشی از تفکر و تعقل از دوران کودکی و نوجوانی؛ مقام معظم رهبری چنین ضرورتی را برای معلمان و فرهنگیان تبیین کرده اند: « کار دوّم که از این مهم‌تر است، یاد دادن تفکّر است. کودک ما فرابگیرد که فکر کند - فکر صحیح، فکر منطقى - و براى فکر کردن درست راهنمایى بشود؛ سطحى‌نگرى، سطحى‌آموزى در مسائل زندگى یک جامعه را زمین‌گیر می‌کند، در بلندمدّت بدبخت می‌کند؛ باید فکر کردن را در جامعه نهادینه کرد. لذا شما ببینید که ما مثلاً از شهید مطهّرى که نام مى‌آوریم، فقط به علم شهید مطهّرى اهمّیّت نمی‌دهیم، به تفکّر شهید مطهّرى اهمّیّت می‌دهیم. اگر کسى داراى تفکّر بود، این روحیّه موجب می‌شود که او بتواند مسائل مهمّ علم را هم کشف کند. اگر جوان ما، عالم ما، دانشمند ما متفکّر بار آمده باشد، از آن ذخیرة دانشى که در اختیار او است، ده‌ها و صدها مسئلة جدید مطرح می‌کند و پاسخ می‌گیرد. پس استفادة از علم با تفکّر ممکن است.»(بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان، ۱۷اردیبهشت۱۳۹۳)

دوم، آموزش فراگیر سواد رسانه ای[۸] برای بهره برداری بهینه از رسانه و ایفای نقش در دنیای ارتباطات. سواد رسانه ای سبب می شود مخاطبان رسانه ها توانایی فهم پیام و مقصود فرستنده را درک کرده و براحتی تحت سیطره قدرت پیام رسانه ای قرار نگیرند. همچنین ایفای نقش در رسانه های اجتماعی جدید سبب برهم خوردن جریان یکطرفه مصرف تفکرات «بالاشهرنشین ها» شده و امکان ظهور تفکر نقاد در برابر عادت واره های «امروزی بودن» را بوجود می آورد. در نتیجه اساسا معنای «امروزی بودن» در تفکر و تمایل جامعه مورد بازنگری قرار خواهد گرفت.

منبع: فرهنگ نیوز



برچسب ها :

آنچه عقلای دولت یازدهم باید بدانند
 
نوبرانه‌های تلخ تدبیر و امید
 
در عرصه فرهنگی فاتحه اخلاق و حیا وعفت و ارزشهای انقلابي و دینی خوانده شده و گرگها به شبانی گوسفندان گمارده شده اند و آزادی برای اهانت به دین وانقلاب و اخلاق در سینما و تئاتر و موسیقی و مطبوعات و.... برقرار است...
پایگاه خبری انصارحزب الله: ۱- دولت کلید به دست و اعتدالی یازدهم كه با شعار تدبیر و امید به صحنه حاکمیت کشور وارد شد، بعضی ها چشمانشان را بستند و فرداهای خوب پر از خربزه و خیار را به خودشان نوید دادند و در خیال شان میوه های شیرین اعتدال را از درخت تدبیر وامید چیدند و..... . اما یکسالی است که از حلوا حلوا گفتن این بندگان خدا می گذرد و دهانشان نه تنها شیرین نشده که کف هم کرده است!

۲- میوه های نوبرانه دولت تدبیر وامید یکی دو تا نیست و صد البته که بر شمردن این ثمرات به معنای حمایت از دولت احمدی نژاد نیست ،چون دولت نهم و دهم اگر عالمانه و خداپسندانه عمل کرده بودند الان کلید اداره مملکت در دست اهالی اعتدال نبود!!

۳- در عرصه فرهنگی فاتحه اخلاق و حیا وعفت و ارزشهای انقلابي و دینی خوانده شده و گرگها به شبانی گوسفندان گمارده شده اند و آزادی برای اهانت به دین وانقلاب و اخلاق در سینما و تئاتر و موسیقی و مطبوعات و.... برقرار است (فقط اهالی اخلاق و دیانت و انقلاب به جرم افراطی گری و خروج از اعتدال محکوم به توقیف و سکوت و خفقان اند! و البته اگر به جهنم هم بروند بد نیست!)

۴- در عرصه هسته ای هم که اصلاح طلبان در همایش دانشگاه تهران دستورالعمل شفابخش را صادر نموده و حکم به تعطیلی و بی خاصیتی و دردسر ساز بودن انرژی و فعالیتهای هسته ای دادند و ریاست دولت هم بیان فرمودند که انرژی هسته ای یکی از هزاران دستاورد استقلال است و این یعنی اگر باشد و نباشد چندان مهم نیست و..! یک روز توافق ژنو را فتح الفتوح خواندند و روز دیگر تمدید آن را و فردا را هم خدا به خیر کند!

۵- در خصوص برخورد با منتقدان هم که دولت یازدهم در همین یکسال به اندازه ۴ سال گل کاشت ! بیسواد و تازه به دوران رسیده و کاسب و سود جو خواندن منتقدان و به جهنم حواله کردن آنها و توقیف مطبوعات منتقد و بستن سایتهای غیر همسو با دولت از جمله ثمرات پربار دولت یازدهم در تعامل با منتقدان به شمار می آید.

۶- افتضاح اخیر دولت در ممانعت از دفن شهدای گمنام در شهر یزد آن هم در ایام تیرباران شدن تابوت امام مجتبی (ع) نشان داد که وابستگان به دولت حتی به فکر حفظ پرستیژ خود نیز نیستند و نه تنها به قیامت وروز معاد و شهادت و... بی اعتنایند، بلکه قدرت محاسبه آینده سیاسی خود را هم ندارند و نمی دانند با این سابقه درخشان نمی توان فردا روزی از ملت طلب رأی کرد! بماند که عقب مانده ترین های دنیا هم با قهرمانان و مدافعان وطن چنین رفتار نمی کنند که بعضی مسئولان دولت یازدهم (مستقر در استان یزد) با شهدای گمنام کرده اند و....

رئیس دولت تدبیر و امید چگونه توقع دارد که دیدارهای او از خانواده شهدا جدی گرفته شود، وقتی که زیر دستانش این چنین بی پروا و گستاخ به استخوانهای خرد شده شهدای گمنام که همه هستی امروز ما مدیون پیکرهای به خاک افتاده آنهاست اهانت می کنند و از ایشان جز سکوت (که معمولاً علامت رضاست!) و بی خیالی واکنشی دیده نمی شود!(همان گونه که در اهانت مطبوعات لامذهب به اسلام و مقدسات و اصول و مسلمات دین جز سکوت از ایشان دیده نشد!)

۷- زهر تورم و گرانی را که با شیب ملایم به حلق خلق الله سرازیر کردند و چشم در چشم مردم از بهبود اقتصاد سخن گفتند و ثابت کردند که هرکسی مانند آنان از ارزانی و فراوانی و کاهش تورم نگوید کاسب تحریم و بابک زنجانی و افراطی و نادان و... است و باید به جهنم برود!

۸- در عوض اضافه کردن به در آمد مردم محروم ، قیمت نان را اضافه کردند اما حاضر نشدند برای حفظ امنیت خاطر مشتی ثروتمند، یارانه مرفهان بی درد را قطع کنند! آبروی ملی را با سبدهای کالایشان بردند و مدعی افزایش اعتبار گذرنامه ایرانی شدند حال آن که گذرنامه سیاسی دیپلماتهای ایرانی را هم بی اعتبار کردند و زورشان نرسید سفیرشان را به سازمان ملل اعزام کنند و دم از تخصص ویژه در دیپلماسی زدند! ادعا کردند که کل توانایی دفاعی کشور در نصف روز با یک بمب اتم نابود می شود و حاضر شدند با برادران اماراتی درباره مالکیت ایران بر جزایر سه گانه گفتگو کنند! آنقدر در تنش زدایی با آل سعود زیاده روی کردند که دوستان سعودی شان قیمت نفت را به شصت دلار رساندند و البته حاضر نشدند از فهم عمیق و سیاست گذاری عمیق ترشان در گدایی بهبود رابطه با آل سعود عذرخواهی کنند!

۹- نظام آموزش عالی کشور را یک سال اسیر سیاسی کاری مشتی خرابکار فتنه۸۸ کرده و با بحران آفرینی های روزانه سعی در لاپوشانی فتوحات هسته ای و اقتصادی و سیاسی شان کردند و در اوج عقل و تدبیر خیال کردند فهم جامعه مانند فهم آن دسته از مشاورینی است که دولت یازدهم را بهاری پس از ۱۶ یا ۲۰سال زمستان می دانند و با نمایندگان مجلس مانند مستخدمین دفاتر با شکوهشان مودبانه سخن می گویند!. 

میوهای تلخ دولت تدبیر و امید آنچنان کام ملت را تلخ و امیدواران به آن را نا امید ساخته که دیگر کسی جرأت نظرسنجی در باب میزان محبوبیت دولت یازدهم را ندارد! که اگر جرات داشتند و چنین می کردند مشخص می شد چه میزان از آن ۷/۵۰درصد کاسته شده است!

۱۰- هرچند زمین خوردن دولت یازدهم به نفع هیچ کس نیست و هرکس آرزوی دیدن این صحنه را داشته باشد خائن به نظام و انقلاب است اما عقلای دولت یازدهم و رئیس آن باید بدانند دولتی که باشهدای گمنام و دانشمندان هسته ای و منتقدان و دلسوزان و مردم محروم با نخوت و تکبر و با آمریکا و اروپا و آل سعود با گردن کج و لب لوچه آویزان و ترسیده و مرعوب برخورد کند راه به جایی نخواهد برد ،حتی به ترکستان!



برچسب ها :