منوي اصلي
موضوعات وبلاگ
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

اگر از سرهایمان کوه ها بسازند هرگز در کتاب های تاریخ نخواهند خواند "خامنه ای" تنها ماند... ------------------------------------ امام خامنه ای (مدظله العالی) : ای جوانان و ای بسیجیان عزیز ، در هر جای کشور که هستید ، این بصیرت را روز به روز افزایش دهید .
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 131
بازدید ماه : 794
بازدید کل : 65338
تعداد مطالب : 735
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

روزشمار محرم عاشورا ساعت فلش مذهبی سوره قرآن مهدویت امام زمان (عج)
روزشمار فاطمیه
دعای فرج اوقات شرعی ذکر روزهای هفته ذکر روزهای هفته آیه قرآن پخش زنده حرم حدیث موضوعی
پیج رنک گوگل
دعای فرج
زیارت عاشورا
ابر برچسب ها


[ مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ ]

[ Designed By Ashoora.ir ]

پدیده نوظهور «فیلم‌های بیمارستانی»
 
 

 فارس-سعیده اسدیان: این روزها اکثر بیمارانی که برای دریافت خدمات پزشکی به بیمارستان‌ها و مراکز درمانی مراجعه می‌کنند ترس مشترکی دارند و آن هم پدیده نو ظهور «فیلم‌های بیمارستانی» است.
هنوز مدت زیادی از انتشار فیلم یک خانم در اتاق عمل نگذشته بود که خبر انتشار فیلمی از لحظات آخر زندگی مرتضی پاشایی دهان به دهان چرخید.

هنوز هم نمی‌دانم دیدن لحظه جان دادن یک هنرمند و یا به زعم عده‌ای درد کشیدن او در ساعات پایانی عمرش چه لذت و جذابیتی دارد که برخی با هیجانی خاص به دنبال فیلم آن هستند تا جایی که وقتی نام مرحوم پاشایی را در موتورهای جستجوگر ثبت می‌کنیم با یافته‌هایی همچون «دانلود فیلم لحظه مردن مرتضی پاشایی» رو به رو می‌شویم!

با توجه به اینکه در فیلم منتشر شده مرحوم پاشایی در بخش ICU بستری بوده و معمولاً در این بخش جز پرسنل بیمارستان کسی اجازه ورود ندارد، احتمال تصویربرداری و انتشار این فیلم از سوی پرسنل بیمارستان بیشتر قوت می‌گیرد.

برایمان قابل درک نیست که این فرد یا افراد با چه هدفی اقدام به انجام این کار کرده‌اند اما ای کاش هنگام گرفتن فیلم، لحظه‌ای خودشان را جای پدر و مادر مرتضی می‌گذاشتند.

در کشور ما قانون‌گذار افشای اسرار مردم را از سوی اشخاصی که به مناسب شغل و حرفه‌شان اسرار مردم را به دست می‌آورند جرم می‌داند و مرتکب را قابل تعقیب و مجازات می‌شناسد چرا که در این مشاغل مردم به واسطه نیازشان به این افراد مراجعه می‌کنند و باید به این افراد اطمینان داشته باشند و بر مبنای همین اطمینان راز و اسرار خود را بیان کنند تا از راهنمایی‌های آنان در جهت حل مشکل خود برخورد شوند و اگر قرار باشد پزشک یا هر شخص دیگری که از اسرار مردم آگاه می‌شود آن را به دیگران بازگو کند موجب بی‌اعتمادی مردم می‌شود.

برابر قانون مجازات اسلامی پزشکان، جراحان، ماماها و داروفروشان و کسانی که به مناسبت شغل یا حرفه‌شان محرم اسرار می‌شوند، هرگاه در غیر موارد قانونی اسرار مردم را افشا کنند به ۳ ماه و یک روز تا یک سال حبس یا به جزای نقدی یک میلیون و ۵۰۰ هزار تا ۶ میلیون ریال محکوم می‌شوند.

رازداری و حفظ اسرار بیماران یکی از بندهای مهم در منشور سازمانی بیمارستان‌هاست و بقراط هم در سوگندنامه خود اینگونه به آن اشاره کرده که « آنچه در حین انجام دادن حرفه خود و حتی خارج از آن درباره زندگی مردم خواهم دید یا خواهم شنید که نباید فاش شود به هیچ کس نخواهم گفت زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد»، حتی در سوگندنامه پزشکان هم با بیان اینکه «سوگند می‌خورم رازی را که از نظر حرفه مقدس پزشکی به من سپرده می‌شود، همیشه نگهدار باشم و نام نیک و شریف این خدمت پرافتخار را همواره حفظ کنم» بر اهمیت حفظ حریم شخصی بیماران تأکید شده اما با این حال هنوز مراقبت روانی در بسیاری از مراکز درمانی ضعیف است و توجه اندکی به حفظ حریم خصوصی می‌شود.

گروه قضایی و انتظامی خبرگزاری فارس در مصاحبه با کارشناسان و حقوقدانان به این موضوع پرداخته که در روزهای آتی این مصاحبه‌ها و گفت‌وگو ها را می‌خوانید.




برچسب ها :

مادر شهید بابایی در کنار فرزندش آرام گرفت
 
 
پیکر مادر بزرگوار خلبان شهید سرلشگر عباس بابایی بر روی دستان مردم شهیدپرور استان قزوین تشییع و در گلزار شهدا به خاک سپرده شد.

به گزارش فارس، مراسم تشییع پیکر پاک و مطهر حاجیه خانم فاطمه خوئینی مادر گران‌قدر سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی پیش از ظهر امروز با حضور خانواده‌های شهدا و ایثارگران، امیر سرتیپ خلبان حسن شاه‌صفی فرمانده نیروی هوایی کشور، حجت‌الاسلام آل‌هاشم رئیس عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی، سردار سیدمحمد باقرزاده رئیس ستاد تفحص شهدای کشور، نادر نصیری مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین، مرتضی روزبه استاندار قزوین، مسئولان لشگری و کشوری و جمع کثیری از مردم شهیدپرور در قزوین برگزار شد.

در این مراسم پیکر پاک این مادر شهید، از امامزاده اسماعیل(ع) خیابان شهدا به سمت گلزار مطهر شهدا تشییع و در مزار والدین شاهد به خاک سپرده شد.

حضور جوانان، دانشجویان، مسئولان کشوری و استانی که با این بانوی فاضله وداع می‌کردند، در این مراسم چشمگیر بود.

صدیقه حکمت همسر شهید بابایی در این مراسم از حضور گسترده مردم و مسئولان تقدیر و تشکر کرد.

همچنین در مراسم تشییع پیکر پاک این مادر شهید، پیام‌های حجت‌الاسلام حسن روحانی رئیس جمهوری ایران، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و حجت‌الاسلام سیدمحمدعلی شهیدی معاون رئیس جمهور و رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران کشور قرائت شد.

گفتنی است حاجیه فاطمه خوئینی، مادر سرلشکر خلبان،شهید عباس بابایی، طی یک ماه گذشته به علت عارضه قلبی در بخش قلب بیمارستان ولایت قزوین بستری بود و که شنبه هفته گذشته در سن ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت.

مادر بزرگوار شهید عباس بابایی دارای چهار فرزند دختر و سه پسر بود که خلبان شهید عباس بابایی همزمان با عید قربان سال ۱۳۶۶ طی دفاع مقدس و در پروازی برون‌مرزی به شهادت رسید.




برچسب ها :

رژه سگ‌های پاکوتاه در شمال‌شهر
 
 
این روزها کافی است، یک روز تعطیل سری به برخی خیابان‌های معروف شمال شهر بزنید، اولین نکته‌ای که توجه‌تان را جلب می‌کند رژه سگ‌هایی با موهای پریشان و به اصطلاح از آن اشمیتزهای مو بلند در خیابان است
مشرق- دین اسلام سگ را جزو نجاسات برشمرده که حتی ظرفی که سگ در آن غذا می‌خوردفقط با خاک مال کردنپاک می‌شود و نزدیک شدن به سگ و نگهداریآننهی شده است.

اما نکته‌ای را که باید جدای از اعتقادات دینی به این افرادی که زندگی با سگ و گربه جزیی جدایی ناپذیر از زندگی شان شده این است که زندگي با سگ و گربه و تماس مستقيم با اين دو حيوان، بدون ترديد خطراتي را هم براي افرادي كه با اين حيوانات به طور مستقيم تماس دارند وهم براي ساير افراد جامعه به دنبال خواهد داشت.

اما برخي از افراد به سادگي از كنار اين آسيب‌ها مي گذرند و نسبت به آنها بي توجه هستند و اين درحالي است كه بارها و بارها كارشناسان بهداشتي نسبت به انتقال بيماري‌هايي كه از راه حيوانات ممكن است به انسان سرايت كنند هشدار داده‌اند. بيماري‌هاي انگلي، ويروسي و باكتريايي تنها بخشي از خطراتي است كه از تماس مستقيم و غيرمستقيم با حيواناتي نظير سگ و گربه مي‌تواند عايد انسان شود.

پاتوق سگ بازها

اینجا پارکی در خیابان ولی عصر است پاتوقی شده برای زندگی و جولان حیوانات خانگی در آن خانمی برای گربه‌هایش غذا آورده می گوید که سه تا گربه‌ام را به خاطر اعتراض همسایه ها مجبور شدم به این پارک بیاورم ولی برایشان هر روز غذا می‌آورم.

سراغ پارک دیگری در خیابان ایرانشهر می روم. هر روز بعد از ظهر سر و کله آنهایی که سگ‌هایشان را برای هواخوریمی‌آورند پیدا می‌شود. یکی از قیمت گران پشمالویش می‌گوید. دیگری، از نحوه غذا خوردن سگ تپل اش گلایه می کند که هر غذایی را نمی خورد.

زن جوانی که به همراه شوهرش سگ را برای هواخوری آورده می‌گوید شش ماه پیش شوهرش این سگ را برایش هدیه خریده و در حال حاضر احساس می‌کند وابستگی زیادی به آن پیدا کرده است.

هدیه تولد

شوهر این زن در پاسخ به این سوال که چرا برای همسرش سگ هدیه خریده می‌گوید که برای تولد همسرم بدنبال هدیه‌ای می‌گشتم یکی از دوستان کتی را پیشنهاد کرد من هم که از علاقه همسرم به سگ ها خبر داشتم برایش آن را خریدم. به گفته او مبلغی نزدیک به یک میلیون تومان برای خرید کتی پرداخت کرده است.

جوان ۳۰ ساله‌ای سگ سفید رنگ را در آغوش گرفته و مدام از نحوه غذا خوردنش صحبت می‌کند.

او ‌می‌گوید راننده آژانس است و ۲ شیفت کار می‌کند و ماهانه حدود ۳ میلیون تومان درآمد دارد.

کیارش تاکید می‌کند که «گرگی» فقط گوشت و فیله پخته می‌خورد و ماهانه بیش از یک میلیون و پانصد تومان برای این سگ هزینه می‌کند.

او در جواب به اینکه مشکلی نداری برای این حیوان این قدر هزینه می‌کنید، می‌گوید: گرگی ارزش بیش از اینها را دارد. این حیوان خیلی با وفاست و توی این دوره زمانه بهترین دوست، سگ است چون بی‌کلک است و همیشه به حرف‌هایم گوش می‌دهد.

مرد جوانی می‌گوید غروب برای برگشتن از محل کار به سراغ ماشینم می‌روم در میانه کوچه خانمی را می‌بینم که در بین ماشین‌ها بدنبال کوچولویش می‌گردد و با صدای تقریبا بلند می‌گوید عزیزم بیا وقت دکترت دارد می گذرد؛ کمی جلوتر می‌آیم می‌بینم سگی پا کوتاه را از بین ماشین‌های پارک شده بغل کرده و دارد می‌رود!

انتقال کچلی از طریق گربه

علي رضا فاتح نيا، دامپزشك، درباره بيماري‌هايي كه از سگ و گربه به انسان منتقل مي‌شود به رسانه‌ها می‌گوید: بيماري‌هايي كه از دام‌هاي كوچك به ويژه سگ و گربه به انسان منتقل مي‌شود، شامل بيماري‌هاي انگلي، ويروسي و باكتريايي است.

او افزود: خطرناك‌ترين بيماري كه احتمال انتقال آن از سگ به انسان وجود دارد بيماري كيست هيداتيك است كه از جمله بيماري‌هاي انگلي و چرخه‌اي است كه مي‌تواند برروي جگر و ريه انسان توليد كيست‌هاي متورم و خطرناك كند و راه درمان آن هزينه بر و معمولا جراحي‌هاي بسيار حساس است.

فاتح نيا گفت: كچلي نيز يك بيماري قارچي است كه مي‌تواند از راه پوست بدن گربه به انسان منتقل شود كه اغلب درمان آن بسيار طولاني مدت است.

علیرضا فیروز، متخصص پوست در مورد خطرات احتمالی نگهداری سگ و گربه در منزل نیز می‌گوید :نگهداری حیوانات خانگی به ویژه سگ و گربه می‌تواند منشایی برای انتقال انواع میکروب و قارچ به ویژه قارچ‌های پوستی به انسان شود.

وی اضافه می‌کند: افرادی که سابقه آلرژی، حساسیت پوستی و تنفسی دارند به دلیل ریزش مکرر موی سگ و گربه ممکن است بیشتر در معرض خطر باشند.

حمید عمادی، متخصص عفونی هم در مورد بیماری‌هایی که ازسگ و گربه منتقل می‌شود، به رسانه‌هامی‌گوید: عفونت‌های پوستی زیادی از طریق نگهداری این حیوانات در منزل به انسان منتقل می‌شود که انواع ژیاردیا و عفونت‌های انگلی که بین سگ و گربه و انسان قابل انتقال است از جمله آن‌ها است.

وی تأکید می‌کند: بارها شاهدیم که این حیوانات دست صاحب خود را گاز می‌گیرند یا به روی صاحب خود ناخن می‌کشند که ممکن است به راحتی از این طریق بیماری را منتقل کنند.

توکسوپلاسموز بیماری دیگری است که معمولاً از گربه به انسان انتقال می‌یابد، عمادی تاکید می‌کند:الزاما با زدن واکسن یا دارو تمام بیماری‌های این حیوانات قابل پیشگیرینیست. حتی در کشورهای اروپایی که نگهداری حیوانات خانگی مثل سگ و گربه مرسوم است بر این نکتهاذعان دارند که نگهداری این حیوانات مشکل‌ساز و عامل انتقال بیماری است.

اختلال شخصیتی

حمید یعقوبی، رئیس انجمن روانشناسیبالینی ایران هم معتقد است: کاهش تعاملات اجتماعی، افزایش زندگی در فضای مجازی و استفاده زیاد از اینترنت، تهاجم فرهنگی وتمایل به انزوا از دلایلی است که افراد به ویژه نسل جوان، سگ یا گربه را به عنوان همدم خود انتخاب می کنند.

وی نگهداری از سگ و گربه را یک نوع تب می‌داند و می‌افزاید: معمولاً تمایل به نگهداری از این حیوانات به ویژه به عنوان همدم ناشی از اختلالات شخصیتی، خلاء عاطفی و نداشتن هم‌صحبت است.

خرید و فروش سگ در حاشیه بزرگراه

در تهران خرید و فروش سگ در حاشیه بزرگراه .... جنب مرکز خرید و فروش انجام می شود و روزانه افراد زیادی برای خرید این حیوان به این قسمت شهر مراجعه می‌کنند.

مسئولان شهری با تاکید بر غیر قانونی بودن این کار معتقدند که خرید و فروش سگ در این قسمت از شهر ارتباطی به آنها ندارد.

خرید و فروش غیرقانونی سگ در تهران در حال انجام است و در برخی از موارد این حیوانات نیز در شهر رها می شوند و به شهروندان آسیب وارد می کنند.

سگ گردانی ممنوع

البته سردار احمدرضا رادان جانشین سایق فرمانده نیروی انتظامی سال ۹۲ در حاشیه آغاز طرح امنیت اجتماعی در پایتخت با اعلام برخورد با سگ گردانی در خیابان‌ها و حمل حیوانات در خودروها گفته بود که برخورد با سگ گردانی در دستور کار پلیس قرار دارد و بنابر آیین نامه پلیس راهور حمل حیوانات در داخل خودرویی که انسان در آن حضور دارد ممنوع است. اجازه نمی‌دهیم عده‌ای در خیابان‌ها با سگ گردانی و حمل حیوان در خودرو، خودشان و سگ‌شان را به نمایش عمومی بگذارند



برچسب ها :

مقتل خوانی بهاره رهنما در برج میلاد!
 
 

ایرنا: 'بهاره رهنما' که حین مقتل خوانی در برج میلاد اشک می ریخت، گفت: مقتل خوانی من ادای دین به کودکان بود و خوشحالم که توانستم نذرم را در اینجا ادا کنم.

این بازیگر سینما که در یکی از خیمه های برج میلاد در مراسم 'سوگ چامه ها' حاضر شده بود، افزود: نگران بودم به مراسم نرسم، در راه دعا می کردم سعادت این مقتل خوانی نصیبم شود و بتوانم سهم کوچکی در آیین های عاشورایی داشته باشم.

براساس گزارش روابط عمومی برج میلاد، وی افزود: من سفیر انجمن حمایت از کودکان هستم و دلم می خواست با مقتل خوانی، ارادتم را به کودکان کربلا و کودکان بی پناه امروز نشان دهم.

وی ادامه داد: من نذری داشتم که امسال ادا شد و مقتل خوانی در برج میلاد، ادای دینی است که با روا شدن حاجتم امشب آن را ادا کردم.

رهنما گفت: امیدوارم روزی برسد که هیچ کودکی اسیر تیرهای خشم نباشد و کودکان ما از گزند خرافه و تعصب دور بمانند.




برچسب ها :

رونق کاسبی های جدید با فوت مرتضی پاشایی
 
 
در کشور ما عده‌ای هستند که می‌توانند از هر اتفاق کوچک و بزرگی سوءاستفاده کنند و برای اتفاقات تلخ هم برنامه‌ریزی اقتصادی کنند؛ حتی اگر این اتفاق تلخ، مرگ یک فرد نه‌چندان معروف باشد.

به گزارش آنا چند روزی از فوت مرتضی پاشایی نگذشته که عده‌ای روش‌هایی برای درآمدزایی از این حادثه را طراحی کرده‌اند. در مراسم تشییع این هنرمند، دیده شد که عده‌ای در کمال ناباوری مجموعه‌ای از آهنگ‌های او را جمع‌آوری کرده و به حاضران در جمع می‌فروختند. اتفاقا قیمت این آلبوم‌ها هم از آنچه به طور معمول در سطح شهر فروخته می‌شود بسیار بیشتر بود. در سوی دیگر تعدادی نوجوان در حال فروختن پوسترهایی با عکس‌های مختلف از مرتضی پاشایی بودند.

اما برخی مشترکان تلفن همراه که این روزها با سیلی از پیامک‌های تبلیغاتی و مسابقات طراحی‌شده توسط مراکز نامعلوم مواجهند، شب گذشته با پیامکی عجیب از این‌دست روبه‌رو شدند. در این پیامک نوشته شده‌ است: «اگه میخوای درباره زندگی ستاره‌های محبوبت بیشتر بدونی، اسم خواننده یا بازیگری که دوست داری رو بفرست. مثال: مرتضی پاشایی!»

فارغ از اینکه این کار حتما سوءاستفاده از احساسات کسانی است که این روزها بابت درگذشت مرتضی پاشایی ناراحتند، پاسخ‌های نادرستی هم توسط این سامانه به مخاطب ارائه می‌شود. در پاسخ این سامانه به ارسال عبارت «مرتضی پاشایی»، نوشته شده‌ است: «او متاسفانه با یک بیماری سخت گوارشی دست و پنجه نرم می‌کند!»

با این اوصاف، اینکه پس از مدتی عده‌ای به فکر انتشار کتاب خاطرات مرتضی پاشایی بیفتند، عده‌ای عکس‌های منتشرنشده او را در اینترنت انتشار دهند یا برخی از صدای او برای تیزرهای تبلیغاتی و فیلم‌هایشان استفاده کنند تا فروش بیشتری داشته باشند، چندان دور از ذهن نیست.




برچسب ها :

انتشار فیلم قاچاق توسط ۲ شرکت مجاز!
 
 

دو شرکت که برای تهیه و انتشار قانونی و مجاز فیلم‌های تولید داخل و خارج فعالیت می‌کنند، اقدام به قاچاق فیلم‌های خارجی نموده‌اند.

پیش از این فعالیت قاچاق فیلم تنها به مافیاهای زیرزمینی و غیرقانونی محدود می‌شد، اما هم اکنون دو شرکت قانونی نیز به این کار فعال هستند.

به گزارش ایسنا، دو شرکت پخش‌کننده فیلم‌های شبکه نمایش خانگی با توزیع شش فیلم سینمایی غیرمجاز و فاقد پروانه نمایش از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عملا وارد بازار قاچاق فیلم شده‌اند.




برچسب ها :

در تقدیر از سخنان افشاگرانه دکتر ازغدی در نمازجمعه
 
 

مهدی جمشیدی - عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی: در طول این یک دهه، رحیم‌پور دشمنان و مخالفان زیادی برای خود ساخته است. او به صورتی صریح، با چندین جریان معرفتی در عرصه عمومی، دست به گریبان شده و به نقّادی شجاعانه و عالمانه آن‌ها همّت گمارده است. در عین حال، او از تجربه کشمکش‌ها و منازعه‌های طاقت‌فرسای مطهری با این جریان‌های معرفتی درس‌ها آموخته و می‌داند به زودی باید هزینه گفته‌های صریح و شفاف خود را بپردازد.

[نگاه یکم]: استاد مطهری به مثابه خط‌شکنِ عرصه‌ی اصلاح‌گری دینی

استاد مرتضی مطهری، در طول دهه‌های چهل و پنجاه شمسی، در محاصره تبلیغاتی هر دو جریان معرفتی «متجمّد» و «متجدّد» قرار داشت. اگرچه در نهایت، گلوله ترور از اسلحه‌ای به سمت مغز متفکّر انقلاب اسلامی شلیک شد که به جریان متجدّد تعلّق داشت، اما مطهری از جریان متجمّد نیز، خون‌دل‌ها خورده بود و زخم‌ها به تن داشت. گفته ‌می‌شود یکی از دلایل هجرت مطهری از قم به تهران، فشارهایی بود که از ناحیه جریان متجمّدِ حوزوی – که گفتمان مسلّط بر حوزه بود و ظاهراً هست – به او وارد شد. همین جریان معرفتی بود که کتاب «مسأله حجاب» را برنتابید و تحلیل‌های فقهی و اجتماعی مطهری از آموزه حجاب را به شدّت طرد و تخطئه کرد. در حسینیه ارشاد نیز، اگرچه مطهری با پاره‌ای از تفکّرات و رفتارهای شریعتی موافق نبود، اما جریان متجمّد، شریعتی را به دستاویزی برای حمله به مطهری قرار داده بودند. جریان معرفتیِ متجمّد، در سطح عوام و اجتماع نیز بدنه داشت و این بدنه، «روشنگری‌ها» و «خرافه‌زدایی‌ها»ی مطهری را برنمی‌تافت. مطهری به برنامه «احیای تفکّر دینی» باور راسخ داشت و معتقد بود که ارزش‌های اسلامی در ذهنیّت دینیِ مردم، صورتی واژگونه یافته است. از این‌رو، حجم درخور توجّهی از تلاش‌های فکری و فرهنگیِ مطهری، به آسیب‌شناسی و اصلاح «دیانت عمومی» اختصاص یافت. برجسته‌ترین نقطه این رویکرد، انتقادات تند و تیز مطهری به تصوّر شایع از ماهیّت قیام امام حسین(علیه السلام) و شیوه برگزاری مراسم عزاداری آن حضرت بود. او در کتاب «حماسه حسینی» – که مجموعه سخنرانی‌هایش درباره عاشورا را دربرمی‌گیرد- آشکارا و بی‌پروا در برابر «بدعت‌ها» و «خرافه‌ها» موضع‌گیری می‌کند که برای قشریون و عوام آن دوره، حالت قدسی و ملکوتی یافته بودند. اما مطهری، بی‌اعتنا به فضای غالب و بی‌هراس از این‌که مخاطبانش در برابر افشاگری‌ها و روشنگری‌هایش چه خواهند گفت، پرچم «اصلاح‌گری دینی» را در دست گرفت و تلاش کرد تا تصوّرات و پنداشته‌های ناصواب را از واقعه کربلا بزداید. روشن است برای مطهری که معتقد بود روحانیّت دچار «عوام‌زدگی» شده، دنباله‌روی از خرافه‌ها و اوهام مقدّسِ عوام، مقبول نبود. به راستی، باید مطهری را یکی از «شجاع‌ترین» و «شفاف‌ترین» متفکّرانی دانست که در خطّ مقدّم، به مبارزه با دیانت «قشری» و «خرافی» و «بدعت‌آلود» پرداخت و هرگز تسلیم جنگ روانی و تبلیغات منفیِ جریان متجمّد نشد.

[نگاه دوم]: استاد رحیم‌پور و کشمکشِ تمام عیار با دیانت قشری

اینک، استاد حسن رحیم‌پور‌ازغدی که بیش از یک دهه است با سخنرانی‌های عمومی خود در محافل دانشگاهی و حوزوی، موجی از هیجان و عطش معرفتی را در مخاطبانش ایجاد کرده، همان مسیر دشوار مطهری را ادامه می‌دهد. در طول این یک دهه، رحیم‌پور دشمنان و مخالفان زیادی برای خود ساخته است. او به صورتی صریح، با چندین جریان معرفتی در عرصه عمومی، دست به گریبان شده و به نقّادی شجاعانه و عالمانه آن‌ها همّت گمارده است. در عین حال، او از تجربه کشمکش‌ها و منازعه‌های طاقت‌فرسای مطهری با این جریان‌های معرفتی درس‌ها آموخته و می‌داند به زودی باید هزینه گفته‌های صریح و شفاف خود را بپردازد. در ماه اخیر، جریان معرفتی متجمّد که رحیم‌پور را موی دماغ خود می‌دید، فرایند تسویه حساب خود را آغاز کرده و به جای نقد آن‌چه که او حقیقتاً گفته و به جای رویارویی نظری و فکری، از پشت به او خنجر می‌زند. رحیم‌پور در این روزها، باید هزینه شفافیّت و سخنانی که نگفته یا سخنانی را که گفته اما به ذائقه بدعت‌آلود و خرافیِ جریان متجمّد خوش نیامده را بپردازد.

همچون مطهری، رحیم‌پور نیز در محاصره چندین جریان معرفتی قرار گرفته که هر یک، با پرچم هواداری از فرهنگ شیعه و حریم اهل بیت (علیهم السلام)، در مقابل او صف‌آرایی کرده‌اند؛ از انجمن حجتیّه گرفته تا متجمدّین حوزوی، از برخی مداح‌های قشری گرفته تا عوامی که فهم عمیقی از دیانت و تشیّع ندارند. گویا، تجربه تاریخیِ مطهری در حال تکرار شدن است و این‌بار به جای مطهری، رحیم‌پور در زیر رگبار گلوله‌های بی‌امان این جریان‌ها و جناح‌ها قرار گرفته است. جریان متجمّد، یا از سر حماقت و جهالت، شخصیّت رحیم‌پور را نشانه کرده و تلاش می‌کند تا از او مشروعیّت‌زدایی کند، یا در پی تسویه حساب و عقده‌گشایی است و برای این غرض، گفته‌های رحیم‌پور را – که در واقع نقلیّات او از مطهری و برخی بزرگان دیگر است- دستاویز قرار داده است.

[نگاه سوم]: مقایسه‌ی داشته‌های استاد رحیم‌پور با نداشته‌های جریان متحجر

چقدر دشوار است فهم این ماجرا که جریان متجمّد با وجود این، چگونه به تخریب و ترور شخصیّت رحیم‌پور روآورده و از نشر و اشاعه «اتّهامات واهی» به این سرمایه فرهنگی و انقلابی، احساس حماقت و سفاهت نمی‌کند. در طول این سال‌ها، چه کسی توانست مطهری و شریعتی را به هم بیامیزد و برداشتی از اسلام عرضه کند که قوّت و فضیلت‌های هر دو را همزمان با خود داشته باشد؟! چه کسی توانست چهره‌های شاخص و مدّعی روشنفکریِ شبه‌دینی و سکولار را هراسان و از میدان نفس‌گیر مناظره و مواجهه، گریزان سازد؟! چه کسی توانست موجی از نشاط و انگیزه در راستای نهضت نرم‌افزاری و جنبش تولید علم در میان جوانان انقلابی بیافریند و جرأت و قدرت رویارویی انتقادی با علوم انسانیِ سکولار را در آن‌ها پدید آورد؟! چه کسی توانست تفسیر و قرائتی از اسلام ارائه کند که در آن، هم سهم معنویّت و اخلاق پرداخت شود و هم سهم منطق و عقلانیّت و معرفت، و هم سهم حماسه و شور و انقلابی‌گری؟! این بود، گزیده‌ای از آن‌چه که رحیم‌پور در طول یک دهه گذشته در فضای فکری و فرهنگی کشور به انجام رسانیده است. چه خوب بود اگر جریان پُرادّعای متجمّد و متوقّف در گذشته، به کارنامه معرفتی خود نظر می‌افکند و تأمّل می‌کرد که در برابر این فهرست خیره‌کننده، چه عمل و اقدام قابل عرضه‌ای دارد. ساده‌ترین گواه کامیابی رحیم‌پور این است که اکنون جان او، مورد طمع دشمن واقع شده و از سلفی‌های تکفیری تا منافقان وحشی، نامزد ترور او شده‌اند. رحیم‌پور، چه کرده که سر او این اندازه قیمتی شده و کشتنش، فوریّت و ضرورت حتمی یافته است؟! امروز ارزشمندی رحیم‌پور بیشتر عیان و آشکار شده است؛ چراکه او به چالشی فراروی جریان متجمّد بدل گشته است. رحیم‌پور به مثابه یک انقلابی عمیق و خوش‌تقریر، به راستی جای جریان متجمّد را تنگ کرده است.

نگاه چهارم: ترور استاد رحیم‌پور، موجه است!

همه می‌دانند که رحیم‌پور آن‌چنان «قاطع» و «صریح» است که سخنانش را از کسی پنهان نمی‌کند و گفته‌هایش هیچ‌گاه به رومیزی و زیرمیزی تقسیم نمی‌شود. رحیم‌پور، تنها اعتقادات و باورهای خود را بر زبان جاری می‌سازد و از چیزی دفاع می‌کند که از امثال مطهری آموخته و برای آن‌ها، در دفاع مقدّس شرکت جسته است. رحیم‌پور، سیاسی نیست اما از نقد ایدئولوژیک و معرفتیِ جریان‌های سیاسی که انقلاب را مصادره به مطلوب می‌کنند، کمترین بیم نداشته و ندارد. رحیم‌پور، نه یک فعّال سیاسی است، نه یک حوزوی که با ادای روشنفکری، در پی جذاب مخاطب است، نه یک لفّاظ و خوش‌تقریر که با ادبیّات حماسی و انقلابی، حرف‌های تکراری به خورد مخاطبان خود بدهد. رحیم‌پور، هیچ‌یک از این‌ها نیست. چهره‌ای که نسل سوم انقلاب از رحیم‌پور در ذهن دارد، چهره یک متفکّر اصیلِ انقلابی است که با سخنرانی‌هایش در مراکز علمی و دانشگاهی و در قالب «طرحی برای فردا» شکل گرفت. نگارنده این سطور، از نخستین جلسه این نشست در آن حضور داشت و این آشنایی، سبب گشت تا یک تحوّل عمیقِ فکری در او رقم بخورد و افق تازه و بسیار متفاوتی به رویش گشوده شود. این اتفاق مبارکی است که برای بسیاری از جوانان انقلابی دهه سومی رخ داده است. رحیم‌پور با تکیه بر بضاعت‌های حوزوی و مطالعات فراوان دانشگاهی و در چارچوب ادبیّاتی فاخز و متعالی، نسل سوم انقلاب را در راستای تشکیل یک جبهه و جریان ماندگار و وسیع فرهنگی بسیج کرد و یک موج بلند در میان این نسل به راه انداخت. به صورت دقیق‌تر، رحیم‌پور به همین دلیل باید ترور شود؛ چه «ترور شخصیّت» از طرف جریان متجمّد و چه «ترور فیزیکی» از سوی ضدّ انقلاب تکفیری و منافق. رحیم‌پور، به نقطه‌ای رسیده که شایسته «ترور» شده است! و باید افسوس خورد که چرا دشمن، زودتر از دوستان غافل، به ارزش رحیم‌پور پی برده و از اصل وجود و فاعلیّت او در میان نسل جوان، این اندازه احساس خطر کرده است.

رحیم‌پور، چهره سیاسی، نظامی یا امنیتی نیست که بتوان در چارچوب تحلیل‌های شایع، غرض از ترورش را تبیین کرد. همچنین او یک دانشمند هسته‌ای نیست، اما نامش در همان فهرستی قرار داشت که دانشمندان شهید هسته‌ای ایران بودند. بنابراین، او به اندازه یک دانشمند هسته‌ای برای دشمن، «چالش‌زا» و «خطرآفرین» است. رحیم‌پور، به تولید انرژی هسته‌ای کمک نمی‌کند، اما در حال تولید انرژی فکری و معرفتی است که صدها برابر بیشتر از انرژی هسته‌ای، اهمیّت دارد و اقتدار و مقاومت در بدنه اجتماعی انقلاب اسلامی می‌آفریند. او با سخنرانی‌های متعدّد خود در مراکز علمی و پژوهشی، تثبیت و تعمیق تفکّر اسلامی- انقلابی نسل جوان را موجب می‌شود؛ امری که دشمن امروز با ده‌ها شبکه ماهواره‌ای و صدها سایت در فضای مجازی، در مسیر عکس آن حرکت می‌کند. به این ترتیب، فعالیّت‌ها و مجاهدت‌های رحیم‌پور، رشته‌های دشمن را پنبه و نقشه شوم آن‌ها – یعنی تهاجم فرهنگی- را خنثی می‌کند. از این‌روست که دشمن نتوانسته با تداوم حضور فکری و فرهنگی رحیم‌پور کنار بیاید و قصد «جان» او را کرده است. اگر ما خود نتوانستیم منزلت رحیم‌پور را دریابیم و بفهمیم که او چه گوهر و سرمایه‌ای برای اعتلای فرهنگ اسلامی و گفتمان اصیل انقلاب است، دست‌کم از این پس، از دشمن بیاموزیم و هم سطح او، رحیم‌پور را بشناسیم.

[نگاه پنجم]: غزل شهادت در حلقه‌ی تنگ محاصره

رحیم‌پور اکنون تثبیت شده است و تا چندی بعد، به یک «ابرقدرت فکری» تبدیل می‌شود که دیگر کسی حریف استدلال‌های مستحکم و بیان متقنش نخواهد شد. شکستن او، امروز آسان‌تر از فردا خواهد بود. پس او باید حذف شود تا برای دشمن، به یک دشمن شکست‌ناپذیر و مقتدر تبدیل نشود که حتی نزدیک‌ شدن به او نیز رُعب در دل می‌افکند. رحیم‌پور باید ترور شود تا صورت‌بندی «موج‌های فکری» و «تکانه‌های معرفتی» در دانشگاه‌های کشور و در میان نسل جوان جویای معرفت اصیل اسلامی، پایان یابد. رحیم‌پور اگر یک دانشگاهی حاشیه‌نشین و انتزاعی‌اندیش بود که سقف آرزوها و خواسته‌هایش، از انتشار مقالات علمی – پژوهشی و کسب مدارج علمی تجاوز نمی‌کرد، هرگز به عنوان یک متفکّر در حوزه علوم انسانیِ اسلامی، شایسته ترور نبود. او چون در جامعه اثر نهاد و تحوّل ایجاد کرد، در فهرست ذهنی یا مکتوب گروه‌های تروریستی قرار گرفته است. باری که اکنون رحیم‌پور بر دوش گرفته، داوطلب دیگری ندارد. دشمن، حرکت‌ها و فعالیّت‌های به ظاهر پراکنده و نامرتبط رحیم‌پور را در کنار هم نشانده و مقصود پنهان و نانوشته او را به راستی دریافته است. رحیم‌پور و برنامه‌اش، لو رفته است!

رحیم‌پور، از مطهری آموخته که در برابر جوسازی‌ها و هوچی‌گری‌ها، نهراسد و صحنه را به رقیب بی‌اخلاق واگذار نکند. او همچون مطهری، آرزوی شهادت به دل دارد. هر چه حلقه محاصره را تنگ‌تر کنید، او را به شوق قلبی‌اش – که در دفاع مقدّس نصیبش نشد- نزدیک‌تر ساخته‌اید. اگر رحیم‌پور، مرد جنگ نبود، به جنگ نمی‌رفت!




برچسب ها :

لبه تیز تهاجم فرهنگی به سوی دانشگاه‏‎ها است


به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در تبریز، آیت‌الله محسن مجتهد‌شبستری، نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی امروز در دیدار مسؤولان نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های استان با تأکید بر این‌که تهاجم فرهنگی دشمن با هدف ترویج افکار ضاله صورت می‌گیرد، اظهار داشت: آنچه مسلم است؛ لبه تیز تهاجم فرهنگی و جنگ نرم دشمنان نظام اسلامی به سوی دانشگاه‏‎ها نشان رفته است.

وی خاطرنشان کرد: به اعتقاد بسیاری از کارشناسان در هیچ زمانی چنین تهاجم مبتذل فرهنگی علیه ایران اعمال نشده بود، چراکه نظام استکبار از جهات نظامی، اقتصادی و... موفق به نفوذ در ایران نشده و زخم‌خورده ازهمه جا رو به تهاجم فرهنگی آورده است، از این رو باید نسبت به توطئه‌ها و مواضع خصمانه دشمنان شناخت کامل داشت.

امام جمعه تبریز با تأکید بر این‌که دشمنان سرمایه‌گذاری کلان فرهنگی علیه دانشگاه‌‍‌های کشور داشته‌اند، گفت: دانشجویان به دلیل برخورداری از احساسات و هیجانات جوانی بهترین و راحت‎ترین گزینه برای دشمنان دین و ناموس هستند؛ از این رو اگر در این میان مسؤولان هم زاویه‎ای ولو اندک با نظام داشته باشند، فاجعه رخ می‎دهد.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با تشریح وظایف، تکالیف و رسالت‌های مهم فرهنگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه‎ها اظهار داشت: باید با پیشه کردن کردار صحیح و التزام عملی در رفتار و گفتار به دین مبین اسلام، با عمل خود دانشجویان را با معارف عالی اسلامی آشنا کنید.

آیت الله شبستری ادامه داد: خدا شاهد است؛ اگر رسالت خطیر نمایندگی ولی فقیه در استان و امامت جمعه تبریز به حکم و تدبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی که تدبیرشان اولی بر نیات ما است، به بنده واگذار نمی‎‏شد، مشتاق به تدریس در حوزه و دانشگاه و مصاحبت و مجالست با قشر جوان که روحی پاک برای پذیرش حق دارند، بودم.

وی برگزاری کرسی‎‏های آزاداندیشی، جلسات بصیرت‌افزایی و مجالس تفسیر قرآن و ... در دانشگاه‌ها را مؤثر در مصونیت دانشجویان از تلاطمات سیاسی جامعه دانست و افزود: امام علی(ع) می فرماید؛ «سزاوارترین مردم به این امر(خلافت و رهبری جامعه اسلامی) کسی است که افزون بر تقوا، از حیث تفکر، کیاست، مدیریت، تدبر، فقاهت و شجاعت نیز از دیگر مردمان قوی‌تر باشد».

آیت الله شبستری با تأکید بر این‌که فعالان دفاتر نهاد رهبری در دانشگاه‌ها باید از هرجهت واجد شرایط و مهذّب باشند گفت: دفاتر نهاد رهبری در دانشگاه‌ها پل بین رهبری و دانشجو هستند، مسؤولان این نهاد باید از هر جهت اعمال و رفتار و کردار خود را مشابه رهبر معظم انقلاب کنند.

همچنین حجت‌الاسلام علی خدیوی، مسؤول نهاد رهبری در دانشگاه‌های آذربایجان‌شرقی در سخنانی به ارائه گزارشی از دفاتر این نهاد در استان پرداخت و اظهار داشت: دفتر نهاد رهبری در تمام دانشگاه‎‏های استان با سرپرستی افراد خوش‌‎فکر و متعهد به نظام و انقلاب اداره می‎‏شوند که پیگیر گفتمان‌سازی اندیشه دینی و نظام جمهوری اسلامی و مطالبات رهبر معظم انقلاب در دانشگاه‌ها هستند.




برچسب ها :

ظاهر متفاوت ریش‌سفید حزب‌الله+عکس
 
 
رئیس هیئت شرعی حزب‌الله لبنان با ظاهری متفاومت در میان رزمندگان مقاومت اسلامی در بقاع ظاهر شد.

 «شیخ محمد یزبک» رئیس هیئت شرعی حزب‌الله لبنان برای بازدید از نیروهای نظامی و امنیتی لبنان و مقاومت اسلامی با ظاهری متفاوت در بقاع دیده شد.

در این بازدید که زمان آن اعلام نشده رئیس هیئت شرعی حزب‌الله با پوشیدن یونیفورم نظامی در میان نیروهای مقاومت اسلامی حضور پیدا کرد.

آیت‌الله شیخ محمد یزبک، از برجسته‌ترین علمای لبنان است که محبوبیت فراوانی در میان مردم لبنان و شیعیان بویژه در بین رزمندگان مقاومت اسلامی و حزب‌الله دارد.

ارتش لبنان از روز شنبه عملیات امنیتی خود را در بقاع آغاز کرده و حزب‌الله و جنبش امل حمایت کامل و بی‌ قید و شرط خود از این عملیات را اعلام کردند.

حزب‌الله با استقبال از تدابیر امنیتی ارتش در بقاع تأکید کرد که ضاحیه و جنوب لبنان و بقاع محیط‌هایی هستند که روابط دوستانه با ارتش لبنان دارند. در نتیجه هر موضوعی که مربوط به امنیت شهروندان می‌شود، از مسئولیت‌های دولت است و ارتش هر اقدامی را که برای بازداشت عناصر اخلالگر و ایجاد امنیت مناسب می‌داند، می‌تواند بدون قید و شرط در بقاع انجام دهد.



منبع: ابنا




برچسب ها :

سیلی سرخ چادرمشکی‌ها بر صورت اسیدپاش‌ها
 
 
از نخستین ساعات باز شدن زنده‌رود روزانه هزاران زن و دختر اصفهانی از راه هیئت و عزاداری به حاشیه زایند‌ه‌رود آمدند و نماز شکر و زیارت عاشورا می‌خوانند.


به گزارش مشرق، زاینده‌رود زنده شد تا در موسم عاشورا سیرآب شدن دیار اصفهان یاد امام تشنه‌لبان را برای مردم زنده‌تر سازد و با هر نگاه بر این رگ حیات اصفهان، همواره یا حسین (ع) و یا عباس (ع) این مردمان تجلی‌بخش شکرگزاری‌شان باشد تا نیرنگ‌بازان اسیدپاش و خام‌فکران باطل‌گمانی که قصد ناامن جلوه دادن دیار نصف جهان را داشتند از دیدن انبوه هزاران نفر زنان مشتاقی که نیمه‌شب از عزاداری به کنار رود آمده بودند، شرمسار و حیرت‌زده شوند. 

آب آمد و مردمان هم به استقبال زنده‌رود رفتند و غرفه غرفه چراغان خواجوی پیر و ۳۳ پل را ساعت‌ها به چله نشستند تا دیدگانشان خیس از نگاه زنده‌رود مسافر و یاد تشنگان کربلا شود، اصفهانی‌ها شادی خود را بروز ندادند، اگرچه هیچ‌چیزی نمی‌تواند برای مردمان دیار سپاهان خوش‌خبرتر از صدای پای آب در زنده‌رود باشد!

هزاران اصفهانی مشتاق با کتاب دعا و صفحه باز زیارت عاشورایشان به انتظار ورود زنده‌رود نشستند، همچون همان زمان که چشم‌انتظار بازگشت شهدا بودند تا به دسیسه‌سازان زمان بفهمانند که بانوی اصفهانی از اسیدپاشی‌های شما هراسی ندارد.

دختران خرداد و بهمن دیار همیشه‌بیدار اصفهان همه به پیشواز زنده‌رود آمده بودند؛ از راه دانشگاه از هیئت از مدرسه و بی‌خیال اسیدپاش و هر که از این آب‌های اسیدی ماهی می‌گیرد، دل به زاینده‌رود سپرده بودند، حتی در اوج سرمای آخر هفته در بیشه‌های ناژوان پر بود از زنان و دختران عاشق زنده‌رود که برای رود آسمانی‌شان نماز شکر می‌خواندند و با نوای شرشر و هوهوی هشتی‌های خواجو نوای زیارت عاشورا سر دادند.

دیار نستوه زنان باشرفی که از دامانشان ۲۳ هزار شیرمرد باغیرت و شرافت به معراج گلگون حق شتافتند تا لبیک‌گویان به ندای پیر جماران با خون خود، ریشه‌های درخت مقدس و نوپای انقلاب را آبیاری کنند تا شاخه‌هایش تبری شود در دستان بت‌شکن فرزندان ابراهیمی دیار سپاهان برای نابودی قامت فرتوت استعمار و استبداد.

اینجا اصفهان است فلات غیرت آریایی و مرکز دایره دینداری و کجا می‌تواند تارهای مکر عنکبوت زمان صهیونیسم جهانخوار، بر عبور بصیرت‌وار مردمان خرداد و بهمن سد شود که « وَ إِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ» و حاشا که مردمان خطه قهرمان‌پرور اصفهان فریب فرافکنی‌هایشان را بخورند.

این‌ها مردمی هستند که در ده‌ها خرداد و بهمن و آبان حماسه آفریدند، میدان نقش‌جهانشان نقشی از الگوی وفاق و همدلی بر جهانیان است و فراز عالی‌قاپویش نگین بی‌مثال هنر بر رکاب درافشان سپاهان این گران دیار حماسه پروری که در یک ۲۵ آبانش ۳۷۰ شهید دلاور تشییع کرد، چونان ۳۷۰ مدال شرف بر دامان انقلاب.

نستوه زنان تاریخ‌ساز این دیار ۸ سال بر پشت دلاورانشان آب پاشیدند، اما نخواستند که برگردند، پشت سرشان نه آش نذری برای بازگشت که سفره ابوالفضل (ع) برای شهادت پهن کردند و یادم نمی‌رود کلام آن شیر زن مادر سه شهید اصفهانی را که می‌گفت: اگر سه فرزند دیگر هم داشتم فدای یک تار موی علی‌اصغر حسین (ع).

مادران آب و علاقه مادران پنجشنبه‌های امام‌زاده و گلستان شهدا و دعای کمیل، مادران جمعه‌های ندبه و شنبه‌های حدیث کسا، بانوان یکشنبه‌های مشکل‌گشا و دوشنبه‌های توسل و سه‌شنبه‌های وارث و چهارشنبه‌های عهد، مادران شهدا، شب‌زنده‌داری، شور، دعا، مرثیه و مادران تا ابد چشم‌انتظار.

* خنده والفجر و کربلاسازان بر گردانندگان عروسک اسیدپاش

اینجا اصفهان است و هر کوچه‌اش بوی شهیدی می‌دهد، ماشین‌ها مدل‌بالا شدند و برج‌ها قد کشیدند و تیپ‌ها متفاوت شدند، اما پیراهن بچه‌های انقلاب هنوز روی شلوارشان است و تسبیح‌ها به دیدار میخ نرفتند، اینجا کلانتری هم که نباشد تا پنجاه کوچه آن‌سوتر، دختر همسایه‌ها ناموس بچه‌های انقلاب‌اند و کجا می‌تواند نگاه پلیدی به کوچه‌های آب و آینه راه پیدا کند؟ چه رسد که دست نااهلی بخواهد به حرمت صورت دختران نصف جهان اسید جهل بپاشد.

نه آن حادثه تکرار خواهد شد و نه داستان آن‌گونه بود که برخی روایتگران بی‌اخلاق و از خدا بی‌خبر برای تسویه‌حساب و دل خنک کردن اربابان خود بیان کردند و اسپند بر آتش شدند تا به بهای فروختن شرافت خود بر لبان پلید دشمنان این آب‌وخاک لبخند بنشانند و گمان کنند، امنیت این دیار آسمانی را چوب حراج زدند.

آبرو و امنیت شهر شهیدان متاعی نیست که هر نابخردی به دریوزگی وطن‌فروشان حراجش کند، اینجا اگر خون غیرت از رگان مردان و زنانش بجوشد، چه مجسمه‌ها از طاغوت که پایین نمی‌کشند و چه مشت‌های محکمی که بر دهان دشمنان هزار بار سیلی خورده نمی‌زنند!

اینجا مُلک مادران همت‌زاد و خرازی‌پرور است که جوانانش اگر پای حفظ ارزش‌ها و انقلاب به میان آید بار دیگر والفجر و کربلا و بیت‌المقدس رقم می‌زنند، همین دریادلان بی‌نام ‌و نشان بودند که شب صاعقه وار بر دل اروند زدند تا تن فاو و ژنرال‌های صدام را بلرزانند، همان شورآفرینانی که از شنیدن نامشان مو بر تن بعثی‌ها سیخ می‌شد.

آنها چه فکر می‌کنند؟ و حقا که بر مصداق کلام وحی اکثرشان نه می‌فهمند و نه فکر می‌کنند و خداوند بر چشمان و عقل و فهمشان مهر باطل می‌زند الی‌الابد و چه خنده‌آور است که با گرداندن یک عروسک پوشالی اسیدپاش در خیال بر هم زدن امنیت قلب تپنده بصیرت ایران‌زمین باشند!

* در لالایی مادران اصفهانی الفبای ترس نیست / حکایت پیرزن فداکار اصفهانی

زنان قهرمان دیار نصف جهان در حج خونین سال ۱۳۶۵ بیش از ۱۵ شهیده گلگون به دامان انقلاب تقدیم کردند و عاشقانه به برائت از مشرکین لبیک گفتند و با فریاد رسا مرگ بر آمریکا و اسرائیل و آل سعود گفتند، نهراسیدند که ترس در قاموس این مردمان نیست و در لالایی مادران اصفهان الفبای ترس بی‌معناست، آن روز هم نه از گاز اشک‌آور ترسیدند و نه از برخورد وحشیانه شرطه‌های سعودی، نه از سنگ‌های جهل مردمان آن دیار که از کاشانه‌های مشرف می‌زدند و نه از گلوله و آب داغ فشارقوی، حالا که را از یک روانی ملعبه اسیدپاش می‌ترسانید؟

این مادران صبور هشت سال با داغ فرزند و فقدان شوهر، روزها در خانه و کارخانه کار و شب‌ها برای جبهه خیاطی کردند و در مساجد مواد غذایی بسته‌بندی کردند، از نان خود زدند و برای رزمندگان فرستادند و باز یادم نمی‌رود پیرزنی که هر روز دو عدد تخم‌مرغ به مسجد می‌آورد تا برای رزمنده‌ها بفرستد و می‌گفت: من همین را بیشتر ندارم کمک کنم و یک روز پیرزن دو تا مرغ زیر بغل به مسجد آمده بود که این‌ها را هم برای رزمنده‌ها ببرید، آخر این مرغ‌ها دیگر تخم نمی‌گذارند!

با همین ایثارگری‌های کوچک و بزرگ هر روز از این دیار قهرمان‌پرور ده‌ها کامیون تدارکات به جبهه می‌رفت و چندین اتوبوس رزمنده تازه‌نفس، این‌ها که هشت سال دفاع مقدس را اداره کردند و جلوی ابرقدرت‌های شرق و غرب و ده‌ها کشور حامی‌شان ایستادند، حالا از یک اسیدپاش مفلوک دربه‌در و فریب‌خورده بترسند؟

* جای سیلی سرخ چادر مشکی‌های عاشورایی بر صورت اسیدپاش

اصفهانی که ۳۰۰ زن ایثارگر و جبهه‌رفته و ۱۱۷ شهیده والامقام زن و ۴ بانوی آزاده دارد و با شرافت مدال میدان‌داری زنان ایران‌زمین را بر تارک نجابت و پاک‌دامنی زنان خود دارد، کجا ناامن از آشوب ساختگی و هیاهوی چند عامل خودفروخته و مشتی هوچی دسیسه‌باز می‌شود و چه حساب‌شده دشمنان این آب‌وخاک نجابت رفیع‌ترین قله شرف بانوی ایرانی، اصفهان را هدف قراردادند و خوب می‌دانستند که اصفهان یعنی قلب حجاب و متانت و پایگاه زنانی اسوه در تاریخ همچون بانو مجتهده امین و می‌دانستند اگر این پایتخت شرافت زن ایرانی ناامن شود، خواهند توانست به سیطره خائنانه خود بر سکان تربیت خانواده ایرانی رسیده و مبانی وحدت ما ضربه بزنند، اما حاشا و کلا که بار دیگر در عاشورای امسال این یاوه‌گویان خام‌کردار چنان ضرب شست زینبی از زنان اصفهان خوردند که این حضور قهرمانانه و جای سیلی سرخ چادرمشکی‌های عاشورایی اصفهان تا ابد بر گونه زشت و سیاه استکبار و صهیونیسم خودنمایی خواهد کرد.


منبع: فارس




برچسب ها :

موج سواری فرصت طلبانه بر تشییع جنازه یک هنرمند
 
 
نحوه برخورد برخی رسانه ها و برخی کاربران شبکه های اجتماعی در این مدت دو روزه است که با انتشار فیلم آخرین لحظات زندگی این خواننده مرحوم، موجب آزار و اذیت خانواده داغدارش و دوستداران واقعی او شدند و با تحلیل های آبکی خود سعی در مخالف جلوه دادن مرتضی پاشایی با نظام جمهوری اسلامی داشتند!


به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از جهان‌نیوز - وحید شورابی: مرتضی پاشایی خواننده پاپ کشورمان بعد از یکسال دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان، سرانجام صبح جمعه به دیار باقی شتافت.

نکته ای که حائز اهمیت است؛ نحوه برخورد برخی رسانه ها و برخی کاربران شبکه های اجتماعی در این مدت دو روزه است که با انتشار فیلم آخرین لحظات زندگی این خواننده مرحوم، موجب آزار و اذیت خانواده داغدارش و دوستداران واقعی او شدند و با تحلیل های آبکی خود سعی در مخالف جلوه دادن مرتضی پاشایی با نظام جمهوری اسلامی داشتند!

بطوری که حتی پدر مرحوم مرتضی پاشایی هم به سرعت به این موضوع واکنش نشان داده و در مصاحبه ای با باشگاه خبرنگاران گفت: «پسرم عاشق نظام جمهوری اسلامی بود.من و خانواده ام همه تا پای جان برای انقلاب جانمان را می دهیم. از عده ای که در این شرایط سعی دارند سوءاستفاده کرده و پسر من را بدنام کنند می گویم؛نکنید.خواهش می کنم نکنید این کارها را و بگذارید روح مرتضی در آرامش باشد.

مرتضی از کودکی عاشق اسلام بود و روزی که در بیمارستان بستری شد قرار بود به کربلا برود اما نشد.شمارا به نمازهای شبی که مرتضی پسرم می خواند؛قسم می دهم که با سو استفاده نام پسرم را لکه دار نکنید و روحش را عذاب ندهید.»

با مصاحبه این پدر دل سوخته اندک امید افراد مغرض برای سیاسی کردن فوت یک هنرمند (که البته ید طولایی در این کار دارند) خنثی شد و در مراسم ها و تجمعاتی که برای یادبود این هنرمند محبوب برگزار گردید ، ذره ای شعار سیاسی و اقدام ضد امنیتی در آن مشاهده نشد و دوستدارانش با زمزمه آهنگ « نگران منی» در یاد او را خاطرات خود زنده کردند.

اما در این میان یکی از سایت‌های خبری با انتشار یادداشتی تعجب برانگیز با عنوان "زیر پوست جامعه اتفاقات مستقلی در جریان است" سعی در ایجاد تقابل بین آحاد مختلف جامعه کرد.

این سایت به بهانه مجوز ندادن به برخی کنسرت ها در برخی از شهرها نوشت: «در کشوری که بعضی‌ها به خود اجازه می‌دهند شادی‌های متعارف مردم مانند کنسرت‌ها را لغو کنند یا به هم بریزند تا مردم کمتر معطوف به موسیقی شوند یا چهره‌های هنری در ورای سیاسیون قرار گیرند، اقبال گسترده مردم و مشخصاً نسل جوان به یک خواننده پاپ، بسیار معنی‌دار است و نشان می‌دهد به رغم تمام هیاهوهای تبلیغاتی و برنامه‌های رسمی، زیر پوست جامعه اتفاقات مستقلی در جریان است که در نگاه اول دیده نمی‌شود ولی این ندیدن دلیل بر نبودن نیست.»

در قسمت دیگری از این یادداشت آمده است: «شبکه‌های اجتماعی بار دیگر قدرت خود را به رخ کشیدند چه آن که تجمعاتی که در شهرهای گوناگون برگزار شد، نه از سوی صدا و سیما با پخش سرودها و ویژه‌برنامه‌های مختلف تبلیغ شده بود و نه نهادهای رسمی با صدور بیانیه‌های مختلف، مردم را بدان دعوت کرده بودند، بلکه خود مردم در شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر قرار گذاشتند و برای پاشایی مراسم یادبود برگزار کردند.»

با بیان مطالب فوق، یادآوری دو نکته ضروری است:

۱. به تصریح مدیرکل دفتر موسیقی وزارت ارشاد ، ۸۰ درصد لغو کنسرت‌ها مربوط به خود برگزار کنندگان است. یعنی فقط ۲۰ درصد کنسرت ها به دلایل هنجارشکنی و سایر دلیل اداری لغو می شود. حال چگونه است که نویسنده مطلب فوق مدعی مخالفت بعضی ها - بخوانید جریان ارزشی - با اجرای کنسرت هاست؟ و آیا لغو مجوز برخی از کنسرت ها به دلیل عدم رعایت شئونات، ناشی از مخالفت عده ای با شادی های متعارف مردم است؟!

گواه بر غیر واقعی بودن مساله، اظهارات مهدی کرد مدیر برنامه های مرحوم مرتضی پاشایی است که اعلام کرد: «بعد از انتشار آلبوم مرتضی تاکنون ما تقریبا دویست و سی چهل کنسرت برگزار کرده ایم که نیمی از آنها مربوط به قبل از بیماری اوست.»

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود می‌‌گوید: زمانی که مریض شد مجبور شدیم هر ماه دو هفته را برای شیمی درمانی بگذاریم. شما اگر تاریخ کنسرت‌ها را نگاه کنید همیشه دو هفته بصورت فشرده کنسرت بوده و بعد دو هفته استراحت. ولی همه می گویند مرتضی بعد از بیماری اش چقدر کنسرت رفته.»

پس برای خواننده ای که بیش از دویست و سی چهل کنسرت در سراسر کشور برگزار کرده و به علت بیماری سرطان محبوبیتش مضاعف شده است، برگزاری چنین بزرگداشت هایی طبیعی است و نمی توان آن را اتفاقاتی مستقل زیر پوست جامعه نام نهاد! ضمن این صدا و سیما بصورت در شبکه های مختلف به طور مفصل به موضوع فوت مرتضی پاشایی پرداخت.

۲. نویسنده یادداشت فوق با طعنه به نظام اینطور وانمود می کند که حضور مردم در راهپیمایی ها و مراسم های ملی گوناگون حاصل پخش سرودها و ویژه‌برنامه‌های مختلف توسط صداو سیما و صدور بیانیه‌ها توسط نهادهای رسمی است و در نتیجه این حضور حاصل یک تبلیغات وسیع حکومتی است. در حالی که علاقمندان مرتضی پاشایی بدون تبلیغات رسمی حکومتی و فقط از طریق شبکه‌های اجتماعی به صحنه آمده‌اند و خودجوش و مردمی هستند‌!

اولا: ایجاد تقابل بین مردم معنایی جز پاشیدن بذر تفرقه دارد؟ مگر مردمی که برای سوگواری این هنرمند تجمع برگزار کردند غیر از مردمی هستند که در همین راهپیمایی های ملی حضور پیدا می کنند؟

ثانیا: نویسنده مدعی است حضور مردم در تجمعات یادبود مرتضی پاشایی حاصل قدرت شبکه های اجتماعی است؛پس قطعا مردمی که اخبار مرتضی پاشایی را در شبکه های اجتماعی دنبال می کنند حتما مصاحبه پدر او را که گفته است «پسرم عاشق نظام جمهوری اسلامی بود» و علایق این هنرمند به مکتب اهل بیت(ع) مخصوصا در ایام بیماری را به خوبی خوانده اند. و اگر این مسائل مورد طبع آنها نبود قطعا اینقدر حضور چشمگیر در تجمعات نمی داشتند. چون کسانی که در کف جامعه در حال شکل دادن یک جریان مستقل اند ! هیچ وقت زیر بار این حرفها نمی‌روند! پس لازم نیست با تحلیل های بی سر و ته سعی در القای وجود شکاف ارزشی در بین مردم و به خصوص نسل جوان کنیم.




برچسب ها :

 
سعید قاسمی به دادگاه انقلاب رفت
 
چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳ ساعت ۱۳:۲۶
 
دقایقی پیش سعید قاسمی در دادگاه انقلاب حضور یافت.


به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، دقایقی پیش سعید قاسمی فعال فرهنگی در دادگاه انقلاب حاضر شد.

وی از پاسخ به خبرنگاران در خصوص علت حضور خود در دادگاه امتناع کرد.

منبع: فارس




برچسب ها :

نخستین تصویر البغدادی پس از مجروح‌شدن
 
 
اولین تصویر سرکرده گروه داعش پس از مجروح شدن منتشر شد.
 پایگاه خبری "المسله" اولین تصویر "ابوبکر البغدادی" سرکرده داعش را پس از مجروح شدن منتشر کرد.

طی روزهای گذشته اخبار متناقض زیادی درباره اینکه رهبر داعش در حملات هوایی ائتلاف بین‌المللی در عراق زخمی یا کشته شده است منتشر شد و حتی «طه صبحی» ملقب به ابومحمد العدنانی الشامی، سخنگوی گروه تروریستی دولت اسلامی عراق و شامات یا داعش اخبار درباره زخمی شدن ابوبکر البغدادی سرکرده این گروه تروریستی را تأیید کرد.



خبرگزاری رویترز روز شنبه اعلام کرد ابوبکر البغدادی سرکرده گروه تروریستی داعش در استان الانبار عراق بر اثر حمله جنگنده‌های آمریکا زخمی شده است.

یک مسئول آمریکایی وابسته به وزارت دفاع خبر داد که جنگنده‌های ائتلاف روز شنبه یکی از مقرهای فرماندهی داعش در موصل را که تعدادی از سران این گروه در آن حضور داشتند، هدف قرار داده است.


منبع: تسنیم



برچسب ها :

ضرر وایبر و واتس اپ بیش از نفعشان است
 
 
وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: ضرر وایبر و واتس اپ بیش از نفعشان است و نباید برای فیلتر کردن این شبکه ها تعارف کرد.

به گزارش فارس، رضا تقی پور در پاسخ به این سؤال که اکنون مباحثی در خصوص فیلتر شبکه های اجتماعی موبایلی مطرح می شود و چه واکنشی باید نسبت به این نرم افزارها داشت، گفت: هر فناوری دارای مزیت و مشکلاتی است و به صورت مشخص بسیاری از این نرم افزارها مانند وایبر، واتس‌اپ، فیس بوک و نظایر آن ضررشان بیش از نفع آنها است.

وی تأکید کرد: استفاده از نرم افزار پیام رسانی که سرورهای آن در رژیم صهیونیستی است چه توجیهی برای شهروندان می تواند داشته باشد و به علت عدم اطلاع دقیق جامعه فراگیر می شود؛ یعنی اینکه هر پیامی اول در سرورهای آنها نوشته می شود و کپی آن به دست ما می رسد و توصیه می شود که مردم از این نرم افزارها استفاده نکنند و بحث حلال و حرام نیست بلکه حفظ حریم شخصی است.

وزیر اسبق ارتباطات و فناوری اطلاعات در خصوص نرم افزارهای بومی پیام رسان، گفت: باید در کشور نرم افزارهای بومی امن ایجاد شود تا مردم استفاده کنند و این جمله که فناوری خوب است پس، از وایبر استفاده کنیم، غلط است.

به گفته تقی پور، متخصصین کشور با فاصله به فناوری دنیا می رسند و باید فرصت داد تا جایگزین های بومی انجام شود و اکنون نرم افزار آپارات، بیسفون و ساینا وجود دارند و حتما باید کامل شوند.

وی در پاسخ به این سؤال که آیا نیاز به فیلتر نرم افزارهای خارجی وجود دارد، بیان کرد: کلمه (لا اله الا الله) یک کلمه نفی است که به نوعی فیلتر برای یکتا پرستی و نفی بت ها محسوب می شود و باید بدون تعارف با مردم سخن گفت اما در هر پدیده ای وجوه نفی و اثباتی وجود دارد بنابراین کلمه فیلتر مرز است که باید برای همه مشخص شود.



برچسب ها :

سعید قاسمی در گفت و گو با شریان نیوز

سعید قاسمی: مبادا بخواهیم مختار زمان باشیم
 
طبق فرموده رهبرعزیز انقلاب فعلا باید بصیرت داشت و نباید اتحادمان را از دست دهیم و اینکه مبادا خدای نکرده بخواهیم بجای بودن در کنار امام خود مختار زمان باشیم.
 
سعید قاسمی در گفت و گو با خبرنگار  شریان نیوز گفت: باید بگویم رسیدگی به این موارد ضروری است و بعضی ها نمیخواهند این کار انجام شود،مدام در انجام و اجرای آن تاخیر می اندازند و متاسفانه دشمنان و برخی ها میخواهند ما را بازی دهند، بدون هرگونه اطلاعی میگویند لباس شخصی ها، اسیدپاش ها، قتل های زنجیره ای و یا ازاین قبیل اتهامات تا بدینوسیله قضایای دیگر را پیش بگیرند و ما باید مراقب باشیم.

وی گفت: حواستان باشد فریب دشمنان را نخورید، خداراشکر که نیروی انتظامی ما و نیروهای بسیج ما آنقدر توان و قدرت دارند که بتوانند عوامل این قضایا را پیدا کنند. پس نباید نگران امنیت و آرامش جامعه بود، اینها بازی هایی است که دشمنان به راه انداخته اند تا نفاق و تفرقه به راه اندازند.


22368_5Y0IGDY1_pic.JPG (575×376)

وی در خصوص جریان مربوط به رفع حصر فتنه گران و اظهار نظر مسئولین تصریح کرد: طبق فرموده رهبرعزیز انقلاب فعلا باید بصیرت داشت و نباید اتحادمان را از دست دهیم و اینکه مبادا خدای نکرده بخواهیم بجای بودن در کنار امام خود مختار زمان باشیم. 




برچسب ها :

موشک‌های «اسرائیل‌زن» سپاه را بشناسید/ سه‌گانه ایران برای نابودی صهیونیست‌ها
 
در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰، وقتی پروژه شهاب ۳ توسط متخصصان داخلی به صورت کاملاً بومی به ثمر نشست، یکی از آرزوهای دیرینه‌اش تحقق یافت.
 گزارش را با یک خاطره از شهید حسن طهرانی مقدم آغاز می‌کنیم؛ کسی که وصیت کرد روی سنگ قبرش بنویسند: «اینجا مدفن کسی‌ست که می‌خواست اسرائیل را نابود کند.»

 

 

 

این خاطره را یکی از همرزمان نزدیک پدر موشکی ایران، اینگونه روایت می‌کند:

«پس از ایام دفاع مقدس ما فقط سامانه موشکی اسکاد B را داشتیم که وارداتی بود و موشک نازعات که آن هم برای عملیاتی شدن کاملش نیاز به یک مقداری کار داشت تا به آن مرحله برسد.

برای آشنایی با موشک اسکاد B اینجا ا کلیک کنید.

در این شرایط، سردار مقدم دست به طرح‌ریزی برنامه‌ای زد که برای خود ما و حتی تعدادی از بچه‌ها بیشتر شبیه یک رویا بود.

چند ماه که گذشت، ایشان (شهید مقدم) گفت که آرزوی من این است و روزی خیالم راحت می‌شود که به سامانه‌ موشکی دست پیدا کنیم که رژیم غاصب اسرائیل را مورد هدف قرار دهیم.

این، زمانی بود که ما موشک اسکاد 300 کیلومتری آن هم وارداتی غیر بومی داشتیم و حتی داشتن موشک اسکاد C که دارای 500 -600 کیلومتر برای ما یک هدف بسیار بزرگی بود که اگر ما به این سامانه دست پیدا می‌کردیم، چه کار بزرگی انجام دادیم.

اینجاست که سردار مقدم آرزویی می‌کند که قاعدتا باید موشک با 1200-1300 کیلومتر بُرد داشته باشد که بتواند به طور جدی مقابل رژیم صهیونیستی بایستد.

در آن دوران به موازات موشکهای سوخت جامد زلزال، به موشک‌های شهاب1 و شهاب 2 نیز دست یافتیم.

دیگر کاملا آن موشکهای اسکاد با تولید و طراحی و ساخت موشکهای شهاب 1و2 کاملا بومی شدند یعنی این قدم ها با آن تلاشهای بی وقفه‌ای که انجام می‌شد، یکی یکی به ثمر می‌نشست.

در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 وقتی پروژه شهاب 3 توسط متخصصین داخلی به صورت کاملاً بومی به ثمر می‌نشیند، یکی از آرزوهای دیرینه‌اش تحقق پیدا می‌کند.

من خودم شاید تصورم این بود که خب ما به موشک شهاب3 دست پیدا کردیم. برد مناسبی که بتواند اسرائیل را تحت پوشش قرار بدهد و در حقیقت یک هدف بزرگ تامین شده، پس دیگر کار تمام است اما کار برای حاج حسن تمام نشده بود.

به خاطر داریم آن زمانی که اعلام شد جمهوری اسلامی ایران صاحب سامانه موشکی شهاب3 شد، در اردوگاه دشمن چه اوضاعی پیش آمد.

در هر مقطعی که فنآوری سامانه‌های موشکی پیشرفته‌تر می‌شد، این رعب و وحشت در دل دشمن بیشتر گسترش پیدا می‌کرد.»

* نامدارترین موشک‌های ایرانی از شهاب تا قدر

خانواده «شهاب» را باید نامدارترین نسل موشک‌های ایرانی بنامیم که در 3 رنج شهاب1،2 و3 تولید شدند.

در واقع جمهوری اسلامی ایران در اولین گامهای خود برای تولید موشک در داخل، شهاب 1 را با بُرد 300 کیلومتر از روی موشک اسکادB ساخت و حدود 2 سال بعد، موشک شهاب 2 با بُرد 500 کیلومتر ساخته شد.

بعد از آن بود که با الگوبرداری از روی موشک اسکاد C، اولین موشک جمهوری اسلامی ایران با هدف اصابت به سرزمین‌های اشغالی با نام «شهاب 3» تولید شد.

 

شلیک موشک شهاب 3

این موشک بُردی در حدود 1150 کیلومتر داشت که برای اصابت به سرزمین‌های اشغالی می‌بایست از مرزهای غربی کشور نظیر گیلانغرب شلیک می‌شد.

پس از آزمایش موشک شهاب 3 در سال 1377 و اعلام مشخصات آن از جمله بُرد، نگاه دشمنان به توانایی موشکی ایران تغییر کرد زیرا ارائه نمونه‌های جدیدتر، دوربُردتر و دقیق‌تر از خانواده موشکهای شهاب نشان دهنده رسیدن ایران به سطوح بالای فناوری موشکی بود که نوید محصولات مخوف‌تری را در آینده می‌داد.

نمونه‌های مختلفی از شهاب3 تولید و به خدمت نیروهای مسلح کشور درآمد که از نظر بُرد و زیرسامانه‌ها ارتقاء یافته‌اند اما همگی یک مرحله‌ای سوخت مایع بوده و از سامانه هدایت اینرسیایی برخوردارند.

از جمله می‌توان به نمونه‌ پیشرفته‌تر شهاب 3 با نام «قدر» با قابلیت بهره‌گیری از کلاهک‌های Multi War Head (بارانی)، تولید و تحویل رده های عملیاتی گردیده که قابلیت هدف‌گیری تا بُرد 2هزار کیلومتر را دارند.

 

شلیک موشک قدرF

قدر البته در 2 نوع قدر F و قدر H تولید شد که بُرد این موشک در نوع دوم آن چیزی در حدود 1650 کیلومتر است.

 

موشک های قدرH در رژه نیروهای مسلح

موشک‌های سوخت مایع با توجه به نیاز به شارژ شدن سوخت در مخازن پیش از پرتاب، زمان آماده‌سازی زیادی دارند. در این حالت امکان شناسایی موشک پیش از پرتاب وجود دارد. برای رفع این مشکل از سالها پیش سیلوهای زیرزمینی برای پرتاب موشک‌های بالستیک در نقاط مختلف کشور ساخته شده که می‌توان موشک شارژ شده و آماده شلیک را تا چند ماه در آنها نگاه داشت.

جدول مقایسه‌ای مشخصات شهاب3 و قدرF
نام بُرد طول وزن مسلح وزن سرجنگی نوع سوخت قطر جدایش ماموریت
شهاب3 1150 کیلومتر 15.54 متر 15360 کیلوگرم 670 کیلوگرم مایع 125 سانتیمتر یک مرحله ای زمین به زمین
قدرF 1950 کیلومتر 15.86 متر 17460 کیلوگرم 650 کیلوگرم مایع 125 سانتی متر یک مرحله ای زمین به زمین

 

با دستیابی ایران به موشک 2هزار کیلومتری سوخت مایع -بردی که تاکنون از سوی فرماندهان نیروهای مسلح به عنوان سقف تعیین شده برای موشک های زمین به زمین ایرانیست- این بُعد از نیازهای موشکی برآورده شد. اما از آنجا که در این صنعت، 2 فاکتور «دقت» و «قدرت» نیز به اندازه «بُرد» تاثیرگذار است، صنعت موشکی با تدبیر شهید طهرانی مقدم به طی مجدد مسیر گذشته پرداخت اما این بار با هدف تامین دقت و قدرت تخریب بیشتر موشک‌ها.

یکی از هدف‌گذاری‌ها در نسل های پس از شهاب و قدر، استفاده از «سوخت جامد» در موشک های دوربُرد بود. سوختی که البته در موشک های کوتاه بُرد فاتح با برد 300 کیلومتر نیز بکار رفته اما حالا باید این سوخت به موشک هایی تزریق شود که ماموریت اصلی آنها نابودی بزرگترین دشمن انقلاب اسلامی در منطقه است.

البته باید این را هم در نظر داشت که استفاده از سوخت جامد اگرچه توانمندی ها را در حوزه های مختلفی نظیر قدرت، سرعت افزایش می دهد اما خطرپذیری و ریسک بالایی نیز دارد.

* سجیل؛ غول 23 تُنی ایران برای نابودی اسرائیل

موشک «سجیل»همانند موشک قدر (مدل پیشرفته و ارتقا یافته شهاب3 با برد حدود 2هزار کیلومتر) در نیمه دوم دهه 80.ش معرفی شد که برخی آنرا برترین موشک بالستیک ایرانی می‌دانند.

این موشک (محصول پروژه عاشورا)، اولین موشک دوربُرد سوخت جامد ایران، به سرعت و تنها ظرف چند دقیقه آماده پرتاب شده و پس از شلیک نیز پرتابگر آن به سرعت محل را ترک می‌کند. این ویژگی باعث کاهش احتمال نابودی موشک قبل از پرتاب می‌شود.

همچنین به دلیل شتاب بسیار بالای سجیل، امکان ردگیری آن در فازهای اولیه پرتاب بسیار کم و عملآً شانس دشمن برای انهدام این موشک در طی پرواز را ناچیز می‌کند.

بُرد سجیل 2000 کیلومتر عنوان و تاکنون در 2 نمونه سجیل 1 و 2 معرفی شده است.

این موشک از نوع دو مرحله ای بوده که پس از اتمام سوخت مرحله اول، این بخش از موشک جدا شده و مرحله دوم روشن می شود. با اینکار، بخشی از جرم بدنه که خالی شده و بار اضافه محسوب می‌شود، از موشک جدا شده و به افزایش بُرد کمک می‌کند.

سجیل با خروج از جو و طی مسیر در چنین ارتفاعی به داخل جو بازگشته و با سرعت حدود 13 ماخ (حدود4300 متر بر ثانیه) به سوی هدف سرازیر می‌شود که انهدام آنرا برای تمام سامانه‌های دفاع هوایی موجود «ناممکن» کرده است.

فناوری سوخت جامد مرکب که در این موشک استفاده شده نیز علاوه بر ویژگی‌های رانشی مطلوب، عمر انبارداری بالایی را نیز برای آن به دنبال دارد.

شلیک موشک سجیل

سامانه های هدفگیری ناوبری و هدایت سجیل دقت بسیار بالایی را برای آن به ارمغان آورده اند که برای این موشک ارزش عملیاتی زیادی را ایجاد کرده است.

موشک سجیل 2 نیز از سوخت جامد استفاده می‌کند که نسل جدیدتری از سوخت موشک به شمار میرود. همچنین این موشک از سرعت و دقت بیشتری در برخورد با هدف بهره برده و از عملکرد منحصر به فردی در سیستم ناوبری به نسبت دیگر موشکهای زمین به زمین ایران برخوردار است.

مشخصات موشک سجیل
نام برد طول وزن مسلح وزن سرجنگی نوع سوخت قطر جدایش ماموریت
سجیل 2000 کیلومتر 17.9 متر 23540 کیلوگرم 650 کیلوگرم جامد 125 سانتیمتر دو مرحله‌ای زمین به زمین

 

بنابر این با توجه به اخبار و گزارش‌های رسمی اعلام شده از سوی نیروهای مسلح، تا امروز باید سه‌گانه «شهاب»، «قدر» و «سجیل» را نامزدهای اصلی نابودی اسراییل دانست، موشک‌هایی که از فاصله دور به سمت سرزمین های اشغالی شلیک می‌شوند و البته اینها به جز موشک‌های پیشرفته‌ایست که امروز در اختیار مقاومت اسلامی منطقه قرار دارد.




برچسب ها :

اظهارات پدر و عموی پاشایی پس‌از دفنش
 
حضور عاشقانه مردم که از شهرهای دور و نزدیک با عشق در مراسم تشییع و تدفین "مرتضی پاشایی" شرکت کردند، باعث شد نتوانیم در زمان برنامه‌ریزی شده تدفین کنیم.
به گزارش شریان نیوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، مراسم تشییع پیکر مرتضی پاشایی روز گذشته یکشنبه ۲۵ آبان باشکوه برگزار شد و عصر‌‌ همان روز در بهشت زهرا در قطعه هنرمدان به خاک سپرده شد که با ناصر پاشایی پدر مرتضی پاشایی  و عموی وی گفتگویی انجام دادیم.
 
ناصر پاشایی پدر مرحوم "مرتضی پاشایی" خواننده محبوب کشورمان که روز گذشته با حضور با شکوه مردم پیکرش تشییع و در قطعه هنرمندان آرام گرفت، در خصوص این مراسم گفت: من وقتی که در مراسم تشییع پیکر فرزندم حاضر شدم، فهیمدم که مرتضی فقط متعلق به من نیست، بلکه متعلق به تمام ملت ایران است.
 
وی بیان کرد: من وقتی ابراز علاقه و احساسات مردم را دیدم فرزندم را به ملت ایران تقدیم کردم و از همه عزیزانی که در مراسم تشییع و تدفین فرزندم عاشقانه عزاداری کردند تشکر می‌کنم.
 
همچنین عموی "مرتضی پاشایی" ضمن تشکر از حضور مردم در مراسم تشییع و تدفین پیکر "مرتضی پاشایی" گفت: من از همه طرفداران عزیز تشکر می‌کنم و زبان من در مقابل صحنه‌هایی که ما در مراسم تشییع دیدیم قاصر است. عشق و علاقه طرفداران مرتضی بسیار ستودنی است.
 
وی ادامه داد: ما شرمنده طرفداران مرتضی که از شهرهای دور و نزدیک آمده بودند، شدیم. زیرا ما به خاطر ازدحام جمعیت این امکان را نداشتیم که در ساعات برنامه ریزی شده پیکر مرتضی عزیز را تدفین کنیم.
 
عموی "مرتضی پاشایی" عنوان کرد: ما زمانی که راهی بهشت زهرا شدیم به دلیل ازدحام جمعیت از برنامه‌هایمان عقب افتادیم و امکان اینکه آمبولانس‌ وارد قطعه هنرمندان شود، نبود و در نهایت من همراه پدر مرتضی و یکی از اقوام که جانباز شیمیایی است وارد قطعه شدیم تا ارزیابی کنیم برای دفن مرتضی که ازدحام جمعیت باعث شد تا حال فامیل ما که جانباز شیمیایی بود، بد شود، و ما نگران شدیم در زمان تدفین پیکر خطر جانی برای ده‌ها نفر از طرفداران پیش آید و به همین دلیل تصمیم گرفتیم که زمان تدفین را جابجا کنیم و ما شرمنده آنها شدیم.
 
وی افزود: طرفداران مرتضی عزیز آمده بودند تا با سوز و گداز شاهد تدفین باشند، اما به هیچ وجه این میسر نبود و ما ناچار شدیم از این عزیزان بخواهیم تا بهشت زهرا را ترک کنند و مجبور شدیم در ساعات عصر پیکر "مرتضی پاشایی"   را تدفین کنیم، اما درخواست ما از هواداران این است که با حضور در مزار وی با قرائت قرآن برای آرامش روح مرتضی و تسکین خودشان دعا کنند و واقعا عاشقانه دوستشان داریم.
 
عموی "مرتضی پاشایی" در پایان گفت: من تشکر ویژه از نیروهای امنیتی و انتظامی دارم که صمیمانه همکاری کردند و امیدواریم که درمراسم ترحیم مرتضی هم با همین آرامش و متانت که طرفداران از خود نشان دادند، با آبرومندی برگزار شود.



برچسب ها :

سلاح لیزری؛ رقص نور جدید آمریکا در خلیج فارس +عکس
 
اولین و یکی از بزرگترین دشمنان سامانه های لیزری، شرایط بد جوی است. هرگونه مه غلیظ، شرجی، پوشش ابری، طوفان شن و یا دود مصنوعی به راحتی می تواند توان این پرتوی لیزری پرتاب شده را کاهش داده یا آن را منحرف و یا حتی به طور کامل در شرایط مطلوب از بین ببرد.
به گزارش شریان نیوز به نقل از مشرق، بنا بر اعلام برخی رسانه ها، نیروی دریایی آمریکا اخبرا نخستین لیزر جنگی خود را به منظور تقویت زرادخانه ناوگان پنجم خود در خلیج فارس مستقر کرده و مقامات نیروی دریایی آمریکا گفته اند کشتی آبی - خاکی "پونس" نیروی دریایی آمریکا از اواخر اوت سال جاری میلادی به یک سیستم تسلیحات لیزری کلاس 30 کیلووات مجهز شده است.

آمریکایی ها مدعی هستند این وسیله می‌تواند علیه اهداف متعدد کوچک همچون قایق‌ها و ناوچه‌های توپ‌دار موثر باشد و قادر است به جای شش پرتو بر یک پرتوی قدرتمند متمرکز شود که می‌تواند هم به عنوان یک عامل کور کننده یا به عنوان یک سلاح برای به آتش کشیدن پهپاد یا قایق کوچک استفاده شود.

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
USS Ponce مجهز به سلاح لیزری 30 کیلوواتی

طبق اعلام این رسانه ها، متخصصان یگان سیستم‌های دریایی نیروی دریایی آمریکا هفت سال مشغول کار بر این وسیله بودند و 40 میلیون دلار هزینه صرف شده تا این تکنولوژی به این مرحله برسد. این ماموریت در خلیج فارس یک اقدام آزمایشی است چرا که نیروی دریایی آمریکا می‌خواهد چیزهای بیشتری از این وسیله جدیدی بداند.

نیروی دریایی آمریکا مدت‌هاست بر روی پروژه توپ لیزری خود کار می‌کند اما این اولین بار است که قصد دارد آن را به خارج از آب‌های منطقه‌ای خود بفرستند. مسئولین نظامی آمریکا هدف از این اقدام را مقابله با تهدید قایق های تندرو و پرنده های بدون سرنشین عنوان کرده و با وجودی که به صورت مستقیم از کشور خاصی نام نبرده اند اما مشخص است که منظور از این حرکت فرستادن پیامی به کشورمان بوده است.

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
لیزری 20 کیلوواتی بر روی ناوشکن USS Dewey

پیش از این نیز آمریکایی ها یک نمونه از سلاح لیزری دریا پایه خود با نام LaWS را با توان 20 کیلووات به منطقه خلیج فارس فرستاده بودند.

در آن زمان سلاح مورد نظر بر روی ناوشکن USS Dewey نصب شده و به خلیج فارس فرستاده شد. در مورد جدید هم همانگونه که در بالا آمده است لیزری با توان 10 کیلووات بیشتر از نمونه LaWS در منطقه خلیج فارس نصب شده است. پیش از پرداختن به هر نکته ای در مورد سلاح های لیزری باید گفت که خود مقامات آمریکایی نیز اعلام کردند که این حرکت تنها به منظور آزمایش بوده و سلاح مورد نظر به هیچ وجه عملیاتی نیست.

اما این که اصولا این فناوری جدید چیست و آیا واقعا می تواند برای ایران مشکل ساز باشد مسئله ای است که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت. بهتر است در ابتدا نگاهی کوتاه به تاریخچه این سلاح ها داشته باشیم.

تاریخچه ای مختصر از سلاح های لیزری

به زبانی ساده لیزر ابزاری است که نور را به صورت پرتوهای موازی بسیار باریکی که طول موج مشخصی دارند ساطع می‌کنند. این دستگاه از ماده‌ای جمع کننده یا فعال کنده نور تشکیل شده که درون محفظه تشدید نور قرار دارد. این ماده پرتو نور را که به وسیله یک منبع انرزی بیرونی (از نوع الکتریسیته یا نور) به وجود آمده، تقویت می‌کند. از همان ابتدای کشف این خواص در اوایل دهه 1950 دانشمندان به خواص گوناگون این فناوری جدید پی بردند و از آن تاریخ به بعد بخش های مختلف از علوم و صنایع تحت تاثیر این فناوری قرار گرفت.

 در بخش های نظامی نیز با پی بردن به قدرت بالای لیزر برنامه هایی از اواخر دهه 1960 میلادی برای استفاده از این تکنولوژی مطرح شد.  در ابتدا نیروی هوایی آمریکا به دنبال استفاده از لیزر به عنوان یک سامانه پدافند هوایی بود، نیروی زمینی و دریایی آمریکا نیز در ادامه دهه 1970، آزمایشاتی را به منظور طراحی و ساخت سلاح های پدافند لیزری انجام دادند که عمدتا در مرحله نمونه های آزمایشی باقی ماند.

اما در دهه 1980 میلادی و با روی کار آمدن رونالد ریگان و بحث استراتژی "جنگ ستارگان" استفاده از سلاح های لیزری در دو نقش تدافعی و هم تهاجمی گسترده تر شده و با جدیت بسیار بیشتری از سوی آمریکا دنبال شد. البته به دلیل موانع موجود در آن پروژه و البته پایان جنگ سرد پروژه های آن طرح نیز عمدتا در مرحله آزمایشی و پیش نمونه باقی ماندند.

به طور مثال یکی از آن طرح ها که از آن زمان مطرح شده و در سالهای بعد از جنگ در قالب برنامه سپر دفاع موشکی آمریکا مطرح شده و نهایتا به دلیل مسائل مالی و نبود توان واقعی عملیاتی لغو شد، پروژه "لیزر هوابرد ضد موشک بالستیک" بود که بر پایه نصب یک توپ لیزری بر روی دماغه یک فروند هواپیمای بوئینگ 747 برای ساقط کردن موشکهای بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آنها بود.

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
سامانه لیزر هوابرد آمریکا در جریان آزمایشات

این طرح سرنوشت بسیار جالبی پیدا کرد. پروژه YAL-1 که تبلیغات فراوانی برای آن توسط آمریکا انجام شده بود پس از سالها تحقیق و صرف میلیاردها دلار در زمان صدارت رابرت گیتس وزیر دفاع اسبق آمریکا کنسل شد. بخشی از صحبتهای وزیر دفاع سابق آمریکا در مورد این سامانه جالب است.

وی می گوید: "من و سایر پرسنل وزارت دفاع معتقدیم که این برنامه هرگز عملیاتی نشده و نخواهد شد. در حقیقت برای هدف قرار دادن یک موشک بالستیک در مرحله شتاب گیری اولیه آن از فاصله ای امن به لیزری 20 الی 30 برابر نیرومندتر از آنچه که در حال حاضر در این هواپیما نصب شده است نیاز است. پس در حال حاضر این لیزر هوابرد در صورتی که قصد مقابله با ایران را داشته باشد بایستی در درون مرزهای این کشور به عملیات پرداخته و موشکهای بالستیک را در مرحله اولیه پرواز ساقط کند. برای این کار ما به 10 الی 20 فروند از این هواپیماها نیاز داریم که بهای هر کدام نزدیک به یک و نیم ملیارد دلار است و هزینه تعمیر و نگهداری سالانه هر کدام از آنها نیز 100 میلیون دلار است. من نیز فکر نمی کنم که کسی معتقد باشد که این ایده عملی باشد"

در نهایت و پس از این گونه مخالفت ها، هواپیمای مورد نظر در سال 2012 میلادی به گورستان هواپیماهای آمریکایی در ایالت آریزونای آمریکا منتقل شد.

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
لیزر هوابرد آمریکا در گورستان هواپیما

در شوروی سابق نیز برنامه هایی در خصوص بهره گیری از اشعه لیزر برای مقاصد پدافندی به صورت زمین و هواپایه وجود داشت که به شکل عملیاتی در نیامده و آنچنان از وضعیت فعلی آنها خبری در دسترس نیست.

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
A-60 لیزر هوابرد ساخت شوروی سابق

چینی ها نیز اخیرا اعلام کرده اند که یک سامانه پدافند هوایی لیزری آن هم مخصوص هدف دادن ریز پهپادها برای دفاع از تاسیسات ثابت خود ساخته اند.

جنگ روانی جدید لیزری آمریکا در منطقه خلیج فارس+عکس
لیزر زمین پایه ساخت چین

پس از این توضیح اولیه در مورد این سامانه ها به سیستم مورد نظر نیروی دریایی آمریکا که با عنوان "سامانه تسلیحات لیزری" و یا به اختصار "LaWS " در حقیقت یک سامانه دفاع نزدیک است که قرار است به جای سیستم فالانکس که یک توپ گاتلینگ 20 میلی متری بوده و در حال حاضر لایه آخر دفاعی اکثر شناورهای نظامی آمریکا را تشکیل می دهد جایگزین شود.

هماگونه که در بالا اشاره شد نمونه قبلی این سامانه توانی در حدود 20 کیلووات و نمونه فعلی توانی برابر با 30 کیلووات دارد.

نقاط ضعف و راه های مقابله با سامانه های لیزری

اولین و یکی از بزرگترین دشمنان سامانه های لیزری، شرایط بد جوی است. هرگونه مه غلیظ، شرجی، پوشش ابری، طوفان شن و یا دود مصنوعی به راحتی می تواند توان این پرتوی لیزری پرتاب شده را کاهش داده یا آن را منحرف و یا حتی به طور کامل در شرایط مطلوب از بین ببرد.

حال تصور کنید در منطقه ای مثل خلیج فارس که پدیده هایی این چنینی بسیار رخ می دهد سامانه لیزری مثل این تا چه حد قابل اطمینان خواهند بود؟

در مثالی ساده و پیش پا افتاده، پهپادهای ایرانی به راحتی می توانند با پخش کننده های دود مصنوعی مجهز شده و دیواری از دود را در برابر این سامانه ایجاد کرده و به طور کلی آن را بی اثر کنند. بحث بعدی استفاده از پوشش های منعکس کننده بر روی سامانه های مورد نظر است. به راحتی می توان بر روی قایق ها و پهپادهای ایرانی پوشش های منعکس کننده را نصب کرد.

فراموش نکنید که لیزر اصولا یک پرتوی نور است و از قوانین مربوط به تابش و بازتابش پیروی می کند. بسیاری از کارشناسان با طرح این مسئله اعلام کردند که در صورت استفاده از یک پوشش منعکس کنده مهاجمین می توانند با بازتابش نور لیزر به سمت منبع آن سامانه  مورد نظر را از بین ببرند.

نکته دیگر در این خصوص بحث افزایش روز افزون توان تسلیحات دورایستای جمهوری اسلامی ایران است. انواع و اقسام بمب ها و موشکهای هدایت شونده ای که دور از برد این سامانه لیزری پرتاب شده و پهپاد یا قایق پرتاب کننده بدون قرار دادن خود در معرض خطر توان خروج از منطقه را دارد.

در عین حال افزایش سرعت پهپادهای ایرانی مشکل دیگری برای متجاوزین ایجاد می کند. استفاده از موتورهای جت و قابل مانور بودن پهپادهای جدیدتر ایرانی هدف گیری و تابش ادامه دار لیزر به این چنین اهداف کوچکی را بسیار مشکل می کند.

در مورد قایق های تندرو هم همین مسئله صادق است و با افزایش سرعت کار برای سامانه های تدافعی مشکل تر خواهد شد. البته در این میان اژدرها نیز سلاح هایی هستند که به دلیل حرکت در زیر آب کلا از خطر این گونه سلاح ها در امان هستند و در صورت استفاده سیستم های تدافعی لیزری کلا بی اثر خواهند شد.

البته ذکر این نکته نیز مهم است که مقامات آمریکایی از اعلام برد این سامانه خودداری کرده اما با توجه به اعلام آن به عنوان یک سیستم دفاع نزدیک نباید از برد بالایی برخوردار باشد.

اما نکته ای که بیش از همه اینها در این بحث جالب و در عین حال مهم است مسئله ای غیر از سامانه لیزری مورد نظر است. این سیستم هم به مانند تمام نمونه های دیگر از سامانه های تدافعی نیاز دارد که قبل از هر چیز هدف خود را شناسایی کند.

تصاویر منتشر شده از پهپاد های ایرانی که بدون شناسایی شدن بر فراز اکثر ناوهای آمریکایی پرواز می کنند نشان از توان نفوذ پهپادهای ایرانی به درون حلقه حفاظتی این شناورها بدون شناسایی شدن دارد و زمانی که شما نمی توانید دشمنی را ببینید مسلما نخواهید توانست از تسلیحات خود چه به شکل توپ، موشک و یا لیزر بر علیه آن استفاده کنید.

در پایان باید این مسئله را مطرح کرد که مسلما در آینده دورتر و در دهه های بعد شاهد استفاده از تسلیحات لیزری به شکل گسترده در بخش های تهاجمی و تدافعی خواهیم بود اما یک نکته مسلم است و آن هم این است که سامانه آمریکایی  LaWS  بیش از اینکه جای هرگونه تهدید برای ایران باشند بیشتر ابزاری در راستای جنگهای تبلیغاتی باشد.

نکته جالب هزینه های گزافی است که آمریکا برای مقابله با پهپادها و قایق های ایرانی متحمل می شود و اگر یک مقایسه ساده داشته باشیم متوجه می شویم که در حقیقت ایران با هزینه ای بسیار پایین تر نیروهای مسلح آمریکا را با چالشی لاینحل مواجه کرده است.

به نظر می رسد این سامانه از ارزش واقعی عملیاتی واقعی برخوردار نبوده و راه بسیار طولانی را تا تبدیل شدن به یک سیستم واقعی جنگی در میدان نبرد در پیش دارد و تا آن روز نیز قطعا متخصصان ایرانی دست از تحقیق و تلاش برنخواهند داشت.



برچسب ها :

بنیامین، محمدرضا گلزار، امین حیایی و جمعی از ستارگان در مراسم تشییع پیکر مرتضی پاشایی
 
جمع گسترده‌ای از ستارگان دنیای موسیقی و سینما با حضور مقابل تالار وحدت برای آخرین بار مرتضی پاشایی را همراهی کردند.
 
http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-12503702442.jpg

                                            محمد رضا گلزار

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125257702445.jpg

                                                 فرزاد حسنی

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125323702474.jpg

                                                    لیلا بلوکات

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125343702449.jpg

                                              بنیامین بهادری

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-12545702392.jpg

                                                    امیرمحمد

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125427702460.jpg

                                                   امین حیایی

http://images.khabaronline.ir/images/2014/11/14-11-16-125447702405.jpg

                                               محمد علیزاده



برچسب ها :

توضیح بهشت زهرا درباره دفن مرتضی پاشایی
 
روابط عمومی سازمان بهشت زهرا(س)، دفن شبانه «مرتضی پاشایی» خواننده پاپ را تأیید کرد و گفت: این اقدام به خواست والدینش و با اجازه از مراجع تقلید، انجام گرفت.
 رضا پورناصرانی در گفت‌وگو با «آنا»، گفت: روز یکشنبه به علت ازدحام جمعیت طرفداران این خواننده پاپ، خانواده مرحوم پاشایی از دفن وی در بهشت زهرا ممانعت کردند و بر همین اساس یکشنبه شب با کسب اجازه از مراجع تقلید و درخواست خانواده، این مرحوم در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد و مراسم خاکسپاری تا ساعت 10 شب به پایان رسید.

 

وی در پاسخ به این پرسش که "چرا تاریخ دفن مرتضی پاشایی در سایت بهشت زهرا (س) 24 آبان ثبت شده است؟" تاکید کرد: «مرتضی پاشایی» در روز 24 آبان، تطهیر و در روز 25 آبان ماه یعنی شب گذشته در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد. پرتال سازمان از یک ماه پیش در دست تعمیر است و وضعیت این پرتال هیچ ارتباطی به مرگ مرحوم پاشایی و مراجعه طرفداران این خواننده پاپ ندارد.

 

به گفته پورناصرانی، از ساعت 6 صبح امروز، تعمیرات لازم روی نرده‌های اطراف قطعه هنرمندان که روز گذشته بر اثر ازدحام جمعیت آسیب دیده، انجام گرفته و سنگ قبر این مرحوم جانمایی شده است. همچنین عده‌ای از هنرمندان و طرفداران وی نیز از صبح بر سر مزار این خواننده پاپ حاضر و در حال سوگواری هستند.

 

بر اساس این گزارش، روز گذشته خبری در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد که توضیح داده در سامانه اینترنتی بهشت زهرا (س) وقتی اسم مرتضی پاشایی را وارد می‌کنید، تاریخ دفن فردی با همین نام، فرزند ناصر در روز 24 آبان یعنی روز شنبه، نشان داده می‌شود. این در حالی است که مراسم تشییع پاشایی یکشنبه 25 آبان برگزار و شبانه نیز به خاک سپرده شد.

 

مراسم با شکوه تشییع و تدفین مرتضی پاشایی خواننده پاپ روز گذشته برای ساعاتی خیابان‌های منتهی به مراسم را در تالار وحدت و بهشت زهرا(س) مسدود کرد که مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفته است.




برچسب ها :

دلایل رواج ازدواج سفيد همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت. اين نوع ازدواج ناشي از علل و زمينه‌هايي است؛ يكي از اين زمينه‌ها افزايش استقلال نسبي جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است مصطفی عابدی در شهروند نوشت: مدتي است كه برخي از دست‌اندركاران جامعه، نسبت به افزايش ازدواج‌هاي سفيد در جامعه ابراز نگراني مي‌كنند. منظور ازدواج‌هايي است كه طرفين در هيچ محضري نسبت و نوع رابطه خود را با يكديگر به صورت رسمي ثبت و تعريف نكرده‌اند و زن و شوهر محسوب نمي‌شوند، ولي عملاً در يك خانه با يكديگر زندگي مي‌كنند. اين نوع زندگي مشترك را شاید بتوان شكلي از ازدواج موقت دانست، كه ميان برخي از جوانان رايج شده است، ولي فقط محدود به جوانان نيست، بلكه افراد ميانسال هم درحال تجربه اين شيوه از زندگي هستند. شيوه‌اي كه در مورد جوانان ممكن است منجر به ازدواج شود ولي در مورد افراد ميانسال و حتي نزديك به سالمند حالت متفاوتي دارد، آنان طلاق مي‌گيرند، سپس به اين روش با يكديگر زندگي مي‌كنند و در مواردي هم اطرافيان متوجه ماجرا نمي‌شوند! دليل نگراني نسبت به اين نوع هم‌خانه شدن يا ازدواج موقت يا هر اسم ديگري كه بخواهيم روي آن بگذاريم هرچه باشد، بايد نسبت به اصل ماجرا تحليل و درك درستي داشت. اين يادداشت در پي آن است كه به برخي از دلايل رواج اين نوع ازدواج بپردازد، ولي پيشاپيش بايد اذعان كرد كه به دلايل گوناگون، هنوز مطالعات كافي در اين زمينه انجام نشده است و هرگونه اظهارنظر و تحليل بر شواهد معدودي متكي است، و بايد با احتياط تلقي شود. بنابراین پیش از ورود به بحث بر ضرورت مطالعه این پدیده تأکید می‌شود. این مطالعه نباید متاثر از ارزش‌گذاری پیش از مطالعه باشد زیرا این امر موجب بد یا کج‌فهمی پدیده خواهد شد. در این زمینه باید متذکر شد که همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده‌اند از یک سنخ نیستند و نمی‌توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت. اين نوع ازدواج ناشي از علل و زمينه‌هايي است؛ يكي از اين زمينه‌ها افزايش استقلال نسبي جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است كه موجب مي‌شود دختران و پسران، راحت‌تر بتوانند چنين روابطي را برقرار كنند. البته فراموش نشود كه از منظر شرعي و قانوني، اين نوع زندگي مشترك برحسب این‌که چگونه توافق کرده باشند حالت‌های گوناگونی می‌تواند داشته باشد، و شاید در قالب ازدواج موقت قابل درك باشد، که در این صورت حقوق طرفين نيز در اين نوع ازدواج معلوم است، ولي مشكلي كه وجود دارد، ضعف ساختار حقيقي ايران در استيفاي حقوق مربوط به زنان در اين نوع روابط است، موضوعي كه در كشورهاي توسعه‌يافته حل شده است، چراكه در برخي از اين كشورها بيش از ٢٥‌درصد از زندگي مشترك زن و مرد در اين قالب است، و مقررات آن تدوين و تنظيم شده و ضمانت اجراي لازم را هم دارد ولي در ايران استيفاي اين حقوق به سادگي امكان‌پذير نيست. نکته دیگر این‌که برخی افراد برای مخالفت با این نوع زندگی مشترک کوشیده‌اند که با متصف کردن آن به صفات ناپسند و بررسی آن از منظر ارزش‌های شخصی خود آن را به‌شدت رد و محکوم کنند درحالی‌که اگر این پدیده مبتنی بر واقعیت‌هایی اجتماعی باشد با زدن چنین برچسب‌هایی نمی‌توان مانع از بروز آن شد و حتی ممکن است مسأله را پیچیده‌تر کنند. ولي فارغ از اين زمينه مقدمتاً چند علت را مي‌توان براي رواج اين نوع ازدواج‌ها برشمرد. -گريز از مراسم سنتي ازدواج و تعهدات مادی و غیرمادی بسياري كه اين نوع ازدواج‌ها بر جوانان بار مي‌كند، از عوامل موثر بر گرايش به اين شيوه از زندگي در كنار يكديگر است. يكي از اين تعهدات، رفت‌وآمدهاي خانوادگي و فاميلي است كه از هر نظر براي زوج‌هاي جوان سخت است. هم‌چنين تبعات اقتصادي مراسم ازدواج و زندگی بعد از آن است که جوانان را به گريز از ازدواج‌هاي سنتي و روي آوردن به اين نوع روابط تشويق مي‌كند. -عامل ديگر، ترس از طلاق و ناهمخواني اخلاقی و رفتاری دختر و پسر است. به‌ويژه در شرايطي كه آمار طلاق بالا رفته، برخي از جوانان ترجيح مي‌دهند كه به معرفي نزديكان يا دوستان از فرد مورد نظر برای ازدواج كفايت نكنند. اين مسأله حتي براي دختران اهميت بيشتري دارد، زيرا آنان بيش از پسران بر اثر طلاق لطمه مي‌بينند. شايد گفته شود حتي با پذيرش اين استدلال انتخاب اين شيوه كه از چاله درآمدن و به چاه افتادن است. در پاسخ بايد گفت كه از منظر دختر و پسر اين طور نيست. با پذيرش ازدواج، شرايطي پيش مي‌آيد كه هزينه جدايي را بسيار سنگين مي‌كند، در حالي كه مسأله در ازدواج سفید قدري فرق مي‌كند. نکته مهم این است که چرا دختران چنین نوع از زندگی مشترک را انتخاب می‌کنند درحالی‌که به‌ظاهر هزینه وارد شدن در این رفتار برای آنان بیشتر است؟ -يك عامل مهم ديگر كه ممكن است كمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، اين است كه با اين شيوه قانون خانواده و شرايط حاكم بر آن دور زده مي‌شود! اين مسأله براي افرادي كه ازدواج كرده‌اند و سپس طلاق مي‌گيرند اهمیت بيشتری دارد. در ساختار اغلب خانواده‌ها و براساس حقوق موجود، مرد رئيس خانواده است، هرچند از اين جمله مي‌توان برداشت‌هاي گوناگون كرد، ولي برخي از مردان با وضعيتي كه در خانه ايجاد مي‌كنند، به نوعي شيوه سلطه بر زن را برمي‌گزينند، و برخي از خانم‌ها هم كه نمي‌خواهند چنين سلطه‌اي را پذيرا شوند، اقدام به طلاق مي‌كنند، و پس از طلاق حاضر مي‌شوند بدون رابطه حقوقي رسمي دائمي و فقط در قالب صيغه با يكديگر و در زير يك سقف زندگي كنند و تسلط مرد را نپذیرند طبيعي است كه در اين شرايط مرد قدرت ناشي از رياست خانواده را در اختيار ندارد. بنابراين اگر گمان مي‌كنيم كه اين نوع ازدواج براي جامعه مفيد نيست، و عوارضي دارد، بيش از هر اعتراضي بايد نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. تعهدات دست‌وپا گير ازدواج‌هاي سنتي، ناكارآمدي شيوه‌هاي انتخاب همسر و از همه مهم‌تر نامتوازن بودن حقوق خانواده با شرايط اجتماعي زنان، در گرايش به اين نوع زندگي مشترك تأثير دارند.


برچسب ها :

هوای تهران باز هم در شرایط ناسالم قرار گرفت شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۳ به گزارش خبرنگار «نسیم»، شرکت کنترل کیفیت هوای تهران امروز شاخص ذرات معلق کمتر از ۲.۵ میکرون در هوای تهران را عدد ۱۱۱ اعلام کرد و به این ترتیب تعداد روزهای ناسالم در هوای تهران باز هم افزایش یافت. این سومین روز متوالی است که هوای تهران در شرایط "ناسالم" برای گروه‌های حساس است. شرایطی که سالمندان، کودکان، زنان باردار، بیماران قلبی و ریوی و دیگر گروه‌های در معرض خطر را بیشتر ناچار می‌کند در منزل بمانند یا کمتر در اماکن عمومی حاضر شوند. حشمت‌الله بسطامی، سخنگوی شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران روز گذشته نیز با اعلام شرایط ناسالم برای پایتخت اعلام کرد: با توجه به پایداری‌های جوی که سازمان هواشناسی پیش‌بینی کرده است، انتظار می‌رود در روز‌های آینده یعنی اوایل هفته جاری نیز این شرایط ناسالم هوای تهران تداوم یابد. با این پیش‌بینی سازمان هواشناسی باید منتظر بالا رفتن شاخص‌های آلودگی هوا در هفته پیش‌رو باشیم و از هم‌اکنون خود را برای روزهای سیاه تهران آماده کنیم. روزهایی که پایتخت‌نشینان چندان با آن بیگانه نیستند و طی سالیان گذشته به طور متوالی به ویژه در ماه‌های سرد سال با آن دست به گریبان هستند. هفته گذشته هم تهران چند روزی را در هوای آلوده گذراند. هفته پیش از آن هم همین‌طور. وارونگی هوا در نیمه دوم سال همواره کابوس شهروندانی است که ناامید از اقدام موثر مسئولان شهری و محیط زیست دست به دامان "باد" می‌شوند تا بلکه با وزش آن هوای سالم‌تری را تنفس کنند. ابزاری که در دوره‌های گذشته در کنار تعطیلی مدارس و ادارات در روزهای تشدید آلودگی، تنها مرحم ریه‌های خسته تهرانی‌ها بود. آلودگی هوای امسال یک تفاوت عمده با سال‌های گذشته دارد و آن "حذف بنزین پتروشیمی‌ها" از چرخه سوخت کشور است. اقدامی که با پیگیری سازمان محیط زیست به نتیجه رسید و وعده بهبود هوای تهران را در ذهن و زبان شهروندان جاری کرد. در نخستین روزهای تابستان امسال، معصومه ابتکار در درخواستی که برای حذف بنزین پتروشیمی از وزارت نفت داشت، تاکید کرد: "به آقای زنگنه گفتم اگر امروز تولید بنزین پتروشیمی‌ها را قطع کنید امکان اینکه چند بچه کمتر مبتلا به بیماری شوند وجود دارد که خوشبختانه وی نیز به طور جدی وارد شد و این موضوع همچنان ادامه دارد." رئیس سازمان حفاظت محیط زیست همچنین آماری اعلام کرد که نشان می‌داد با کاهش توزیع بنزین پتروشیمی در جایگاه‌های سوخت در بهار امسال، پایتخت ۸۰ روز سالم، هفت روز ناسالم و شش روز پاک را تجربه کرده است. این آمار اگرچه نشان از افزایش ۲ یا ۳ روزی هوای پاک تهران را خبر می‌دهد اما به طور قطع بانوی محیط زیست ایران به خوبی می‌داند عیار کار با فرا رسیدن روزهای سرد و زور گرفتن غول "وارونگی" است که مشخص می‌شود. حدود یک ماه قبل در بیست و ششمین روز از فصل پاییز معصومه ابتکار سرخوش از موفقیت سازمان متبوعش در اقناع دولت و وزارت نفت در حذف بنزین پتروشیمی گفت: بنزین پتروشیمی کاملاً از نظر ما تمام شده است و در سطح کشور هیچ‌گونه عرضه پتروشیمی نداریم. وی همچنین از توزیع بنزین یورو ۴ در تهران و کلان‌شهرها خبر داد و ادامه داد: در حال حاضر بنزین یورو ۴ در اصفهان، تهران، اراک، کرج و تبریز توزیع می‌شود و به زودی نیز بنزین یورو ۴ در مشهد عرضه خواهد شد. چند روز پیش از این هم ابتکار از تهیه گزارشی در خصوص آلایندگی بنزین پتروشیمی اطلاع داده بود: "گزارش نهایی محیط زیست که در یک جلد کتاب با تمام پیوست‌ها و مستندات به مجلس و دولت داده شده است." ادعای "تاثیر بنزین پتروشیمی بر آلودگی هوا" غیرعلمی است گزارشی که برخی اعضای کمیسیون انرژی مجلس بر مهمترین بند آن یعنی ادعای "تاثیر بنزین پتروشیمی بر آلودگی هوا" ایراد گرفته و آن را غیر علمی دانستند. نتیجه بررسی‌های کمیسیون بهداشت هم تفاوت چندانی میان بنزین پتروشیمی با بنزین‌هایی که امروز توزیع می‌شود نشان نداد. گزارش کمیسیون بهداشت بهبود نسبی هوای تهران در بهار امسال را بی‌ربط به حذف بنزین پتروشیمی و جایگزینی بنزین یورو ۴ اعلام کرد و آورد: به دو دلیل کاهش آلایندگی هوای تهران در فصل بهار قابل رد است؛ ابتدا اینکه، بنزین پتروشیمی‌ها تا اردیبهشت‌ماه یعنی تا زمان اجرای مصوبه هیئت وزیران در کشور توزیع می‌شد. دیگر اینکه بنزین وارد شده تا زمان ارسال گزارش کمیسیون بهداشت به هیأت رئیسه مجلس مطابق با استاندارد یورو ۴ نبوده است. در این میان مسئولان سابق وزارت نفت نیز ارتباط بنزین پتروشیمی با آلودگی هوا را نفی می‌کنند. در همین رابطه مسعود میرکاظمی وزیر اسبق نفت با تاکید بر اینکه نوع برخورد محیط زیست این برداشت را تقویت می‌کند که یک کار سیاسی در حال انجام است، اضافه کرد: وقتی افراد سیاسی به مسئولیت محیط زیست یا نفت گمارده می‌شوند، کارها را سیاسی می‌کنند و این به نظر ما درست نیست. اگر سلامتی مردم مهم است مسئولان محیط زیست روی گازوئیل توزیعی در کشور حساسیتی ندارند چنان که رسما اعلام شده دلیل اصلی آلایندگی در کشور نفت گاز است و سهم آن در آلایندگی قطعا از بنزین بیشتر است. وی افزود: محیط زیست و استاندارد هیچ گونه آزمایشی روی بنزین‌ها انجام نداده‌اند و ادعای آلایندگی بنزین پتروشیمی درست نیست. طوفان ادعاهای سازمان محیط زیست اگرچه با افزایش روزهای ناسالم در هوای تهران اندکی فروکش کرده و افکار عمومی منتظر بررسی گزارش سازمان محیط زیست در مجلس است، با جمع‌بندی نظرات کارشناسی ارائه شده از دو طرف دعوی که پرداختن بیش از حد به آن فایده چندانی ندارد، به نظر می‌رسد تقصیر بنزین پتروشیمی در آلودگی هوا آنقدر بزرگ نیست که چنین فضای تبلیغاتی را روی آن سوار کرد. پایه‌های چنین ادعایی هم به اندازه‌ای قوی نیست که بتواند مردم و مجلسی‌ها را قانع کند. در نبود سیاست جامع و اصولی برای کاهش آلودگی هوای تهران و دیگر کلان‌شهرهای کشور، متشکل از همکاری و همفکری همه نهادهای مسئول و دلسوز، شهرداری، دولت، مجلس و ... هنوز هم باید دلخوش به وزش نسیمی باشیم تا هوا اندکی بهتر شود. در همین چند روز از آغاز فصل سرد سال، هوا دوباره آلوده شده است، پیش از آغاز توزیع بنزین پتروشیمی هم شرایط همینطور بود و در صورت ادامه سیاست‌های فعلی، سال آینده و سال‌های آینده هم چنین خواهد بود. بهتر است مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست بدون درگیر شدن با اتفاقات گذشته و مقصریابی که هیچ سودی برای مردم ندارد و تنها اسباب تسویه حساب‌های شخصی و حزبی را فراهم می‌کند، به آینده بی‌اندیشند و به ریه‌های کودکانی که در همین هوای آلوده قد می‌کشند و شاید با شیطنت منتظر افزایش آلودگی هوا و تعطیلی مدارس، نگاهشان به آسمان دودی پایتخت است.


برچسب ها :

بیمارستان‌هایی که از ساعت ۲۲ به بعد بی‌حجاب می‌شوند وقتی بی‌عفتی ملاکی برای گزینش می‌شود!! تکخوانی زنان در شأن یک کشور اسلامی نیست متأسفانه هم‌اکنون در فیلم‌های تولیدی داخل کشور نگاه نامحرم آموزش داده می‌شود، به گونه‌ای که بسیاری از خانواده‌ها دغدغه این را دارند که فرزندانشان فیلم‌های داخلی را نیز زیاد نگاه نکنند چرا که عادی‌سازی روابط بین نامحرمان... به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، هم‌زمان با فعالیت بیستمین دوره نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها، نشست بررسی موانع اجرایی قانون عفاف و حجاب با حضور فرشته روح‌افزا معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان و سهیلا کوشا استاد دانشگاه و کارشناس امور زنان و خانواده در غرفه فارس برگزار شد. در این نشست به بررسی موانع اجرایی شدن قانون عفاف و حجاب پرداخته شد و کارکرد دستگاه‌ها و وزارتخانه‌های مرتبط مورد ارزیابی قرار گرفت. نکات آموزنده عفاف و حجاب در قرآن نهج البلاغه و نهج الفصاحه مظلوم واقع شده‌اند/ استفاده از نرم افزارهای نوین ارتباطی در جهت ترویج عفاف و حجاب در ابتدای این نشست، سهیلا کوشا با بیان اینکه علاوه بر حجاب ظاهر باید به حجاب باطن و چشم هم پرداخته شود، گفت: متأسفانه و هم‌اکنون وقتی در دانشگاه‌ها در مورد بسیاری از فواید رعایت عفاف و حجاب سخن می‌گوییم بسیاری از دانشجویان نسبت به آنها آگاهی ندارند و متأسفانه نکات آموزنده عفاف و حجاب در قرآن، نهج‌البلاغه و نهج‌الفصاحه مظلوم واقع شده است. وی ادامه داد: در مجلات، مراکز آموزشی، سایت‌ها و حتی پایگاه‌های خبری باید به موضوعات مرتبط با عفاف و حجاب پرداخته شود و حتی از نرم‌افزارهای نوین ارتباطی نیز می‌توان در این مسیر استفاده‌های خوبی داشت. کوشا با بیان اینکه نرم‌افزارهای نوین ارتباطی به عنوان یک بد افزار وارد جامعه شده‌اند، گفت: می‌توان با انتشار پیام‌های اخلاقی و مذهبی در این شبکه‌ها تا حد زیادی از کارکرد منفی آنها کاست و آنها را به عنوان یک سلاح در جامعه مدرن امروز در اختیار گرفت. این استاد دانشگاه تصریح کرد: نرم‌افزارهای نوین ارتباطی در دنیای کنونی می‌تواند در دو جنبه مثبت و منفی در زندگی افراد تأثیرگذار باشند، مانند یک چاقو که می‌تواند در دست یک جراح به درمان یک بیمار کمک کند و یا مانند یک چاقو باعث بریده شدن دست یک فرد شود. بنابراین، باید به کارکردهای مثبت این شبکه‌ها پرداخته شود. گسترش فرزندسالاری یکی از آسیب‌های جامعه کنونی است کوشا ادامه داد: نکته دیگری که می‌توان در دنیای امروز به آن اشاره کرد فرزندسالاری است، چرا که متأسفانه جایگاه پدران و مادران نسبت به سال‌های گذشته دچار تنزل شده است و مقبولیتی که در گذشته والدین برای فرزندان داشتند هم‌اکنون وجود ندارد و برای از بین بردن این خلل باید والدین خود را به روز کنند تا بتوانند همراه فرزندان خود باشند. وی اظهار داشت: ارتباطات خانوادگی بسیار کمرنگ شده است و می‌توان گفت به زودی میهمانی‌ها نیز در فضای مجازی برگزار خواهد شد و رسانه‌ها در این زمینه می‌توانند نقش مهم و تأثیرگذاری داشته باشند. کم کاری دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی کشور در نهادینه کردن عفاف و حجاب در ادامه این نشست، فرشته روح‌افزا با بیان لزوم نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه گفت: در بحث نهادینه کردن فرهنگ عفاف و حجاب در اذهان مردم، دستگاه‌های فرهنگی و اجرایی ما کم گذاشته‌اند و کارهایی که لازم بوده است را انجام نداده‌اند. وی ادامه داد: رسانه‌ها، مطبوعات، مجلات و بروشورها تا جایی که باید نتوانستند در این مورد اقدام مؤثری را انجام دهند و هیچ اثر فرهنگی هم‌اکنون وجود ندارد که منجر شود فرزندان ما با حجاب آشنا شوند و برنامه‌ای برای آموزش حجاب متأسفانه وجود نداشته است. روح‌افزا ادامه داد: هیچ فرایند صحیحی در مورد فرهنگ عفاف تعریف نشده است، ما نمی‌گوییم قانونی در این زمینه وجود ندارد،‌قانون داریم اما هیچ کدام از دستگاه‌های اجرایی آن را اجرا نمی‌کنند و ما هم حتی به عنوان یک نهاد نظارتی به درستی نظارت خود را انجام نداده‌اند و متأسفانه گزارش‌هایی که از دستگاه‌های اجرایی به ما داده می‌شود هیچ کدام بیانگر عملی که قانع‌کننده باشد نیست. گزارش عملکرد وزارتخانه‌ها تنها گزارش برگزاری همایش و سخنرانی‌است/ آموزش و پرورش معتقد است در درون مدارس مشکل عفاف و حجاب وجود ندارد معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان افزود: وزارت آموزش و پرورش در گزارش‌های عملکرد خود می‌گوید ما همایش هایی در این زمینه برگزار کرده‌ایم و وقتی با مسئول این حوزه صحبت می‌کنیم می‌گوید که ما در آموزش و پرورش در بحث عفاف و حجاب مشکلی نداریم و مشکلات اصلی در بیرون از مدرسه است. اما این نکته بسیار واضح است که در درون مدارس ما تفکیک جنسیتی صورت گرفته است، بنابراین اصلاًٌ مسئولان مشکل را تشخیص نداده‌اند و اینگونه گزارش عملکرد ارائه دادن از زیر کار شانه خالی کردن است. در ادامه این نشست، کوشا با بیان اینکه مشکل اصلی اینجاست که موضوع عفاف و حجاب برای دانش‌آموزان نهادینه نشده است، خاطرنشان کرد: اگر دانش‌آموزان به درستی به فواید عفاف و حجاب پی می‌بردند، قانع می‌شدند که باید حجاب خود را در خارج از مدرسه و در محیط اجتماعی نیز رعایت کنند. روح‌افزا با تأیید این مطلب گفت: مسئول آموزش و پرورش باید اینگونه بگوید که ما در میان دانش‌آموزان مشکل عفاف و حجاب داریم یا خیر، و یا مسئول وزارت علوم زمانی که می‌خواهد گزارش عملکرد در حوزه عفاف و حجاب ارائه دهد می‌گوید: ما نمی‌توانیم از این کارها در وزارت علوم انجام دهیم و من نمی‌دانم چرا در کشورهای غربی که به عفاف و حجاب اعتقادی ندارند روی این موضوع کار و بررسی می‌کنند، اما در دانشگاه‌های داخلی کشور ما به عنوان یک کشور اسلامی هنوز اساتید در این موضوع متقاعد نشده‌اند. وی افزود: هم‌اکنون نشریاتی که علیه حجاب در جامعه منتشر می‌شود، در مقایسه با نشریاتی که به ترویج حجاب می‌پردازد بسیار بیشتر است و نشریاتی که در مورد ازدواج سفید که حقیقت آن سیاهی محض است پرداخته‌اند متأسفانه همچنان به فعالیت‌ های خود ادامه می‌دهند. روح‌افزا اظهار داشت: ازدواج‌های سفید که در حقیقت سیاهی محض است، نمی‌تواند خوشبختی خانواده‌ها را به دنبال داشته باشد، چرا که وقتی یک مرد با رعایت مراسم و سنت‌ها ازدواج می‌کند، انتهایش به جدایی و طلاق می‌رسد، چه برسد به این نوع از زندگی‌ها که هیچ تعهدی برای طرفین ایجاد نمی‌کند و چکش آن همیشه بر سر خانم‌ها خواهد بود. وی اظهار داشت: نشریاتی که با مجوز ارشاد این مدل از زندگی را در جامعه ترویج می‌کنند، باید پاسخ بدهند که آیا به این جنبه از این موضوع نمی‌اندیشند که اگر عده‌ای از جوانان ما این نوع زندگی را برای خود انتخاب کنند، چه کسی پاسخگوی عواقب در انتظار آنها خواهد بود. مسئولان دغدغه عفاف و حجاب ندارند/ صدا و سیما پخش اذان را عملکرد خود در زمینه عفاف و حجاب می‌داند معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان افزود: متأسفانه هیچ‌کدام از مسئولان ما دغدغه عفاف و حجاب ندارند، یکی دیگر از نهادهایی که باید گزارش عملکرد خود را در خصوص عفاف و حجاب ارائه می‌داد سازمان صدا و سیما بود که در گزارش عملکرد خود به زمان‌های پخش اذان اشاره کرده و می‌گوید هنگام اذان، اذان به صورت مستقیم از تمام شبکه‌های تلویزیونی و صدا پخش می‌شود و در گزارش عملکرد خود به سخنرانی‌های مذهبی اشاره می‌کنند. کوشا استاد دانشگاه و کارشناس امور زنان و خانواده با تأیید این مطلب و عملکرد ضعیف صدا و سیما در زمینه ترویج عفاف و حجاب اشاره کرد و گفت: در ایام محرم و تاسوعا و عاشورای امسال هیچ فیلمی از سوی صدا و سیما در این زمینه پخش نشد و حتی تاکنون هیچ فیلمی در خصوص ارتباط فرهنگ عاشورا و حجاب پخش نشده است. در ادامه این نشست، روح‌افزا ادامه داد: نمی‌توان به آمار سخنرانی های مذهبی به عنوان گزارش عملکرد در زمینه گسترش عفاف و حجاب در جامعه اشاره کرد، چرا که نمی‌توان آمار مشخصی داد که چند درصد از جوانان به این سخنرانی‌ها گوش می‌دهند. روح‌افزا در پاسخ به اینکه آیا مطالباتی از سازمان صدا و سیما و سایر نهادها و وزارتخانه‌ها در خصوص ترویج عفاف و حجاب صورت گرفته است یا خیر؟ گفت: درخواست‌ها به صورت مرتب از این نهادها انجام می‌شود، اما متأسفانه وقتی می‌خواهند گزارش عملکرد ارائه دهند آمار سخنرانی‌ها و همایش‌های خود را ارائه می‌دهند. عملکرد ضعیف رسانه ملی در ترویج عفاف و حجاب/ فیلم‌های داخلی نگاه به نامحرم و عادی سازی روابط بین نامحرمان را ترویج می‌دهد وی ادامه داد: متأسفانه هم‌اکنون در فیلم‌های تولیدی داخل کشور نگاه نامحرم آموزش داده می‌شود، به گونه‌ای که بسیاری از خانواده‌ها دغدغه این را دارند که فرزندانشان فیلم‌های داخلی را نیز زیاد نگاه نکنند چرا که عادی‌سازی روابط بین نامحرمان بسیار در این فیلم‌ها تعریف می‌شود و کودکی که در سن بلوغ است با دیدن این فیلم‌ها نه تنها چیزی از عفاف و حجاب یاد نمی‌گیرد بلکه ممکن است آموزه‌های بدی نیز برای آنها داشته باشد. معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان همچنین به عملکرد آموزش و پرورش در ترویج عفاف و حجاب اشاره کرد و گفت:‌متأسفانه در هیچ‌کدام از کتاب‌های درسی ما به دخترانی که در سن بلوغ هستند تأثیرات نگاه نامحرم آموزش داده نمی‌شود و به آنها گفته نمی‌شود که نگاه به نامحرم در آینده بر زندگی او چه تأثیری خواهد داشت و در هیچ‌کجا حتی به آقایان گفته نشده است که وقتی بی‌پروا به نامحرم نگاه می‌کنند در آینده در صحنه صحنه زندگی خود مقایسه انجام می‌دهند و همین عامل باعث اختلاف در میان خانواده‌ها می‌شود. روح‌افزا در پاسخ به اینکه چه کسی یا چه نهادی باید این آموزش‌ها را برای کودکان در نظر بگیرد؟ گفت: دستگاه‌های فرهنگی و رسانه‌ای ما باید این کار را انجام دهند، اما متأسفانه در غفلت مسئولان شاهد اینگونه از آموزش‌ها نیستیم. معیارهای استخدام نیرو در شرکت‌های هواپیمایی باید بازنگری شود/ گم شدن عفاف و حجاب در معیارهای استخدامی وی همچنین به عملکرد شرکت‌های خصوصی و سازمان‌های هواپیمایی اشاره کرد و گفت: این سازمان‌ها در استخدام خود معیارهایی را در نظر می‌گیرند که نه تنها عفاف و حجاب در آنها کاملاً نادیده گرفته می‌شود، بلکه بی‌عفتی ملاکی برای گزینش آنها در نظر گرفته می‌شود. روح‌افزا گفت: وقتی از مسئولان صدا و سیما می‌خواهیم که فیلم‌هایی در خصوص عفاف و حجاب و ترویج آن در جامعه تولید کنند می‌گویند برای ما فیلمنامه‌نویس و کارگردان متعهد بیاورید، در صورتی که اگر قرار بود این چنین جامعه اداره شود، همه چیز دچار آشفتگی می‌شد. هنوز اساتید دانشگاه و مسئولان در زمینه عفاف و حجاب توجیه نشده اند/ وزارت علوم برای اساتید خود کلاس‌های توجیهی بگذارد در ادامه این نشست سهیلا کوشا با بیان اینکه به اعتقاد من پدرها و مادرها نیز باید در این زمینه توجیه شوند گفت: حتی بسیاری از معلم‌ها و اساتید دانشگاه نیز هنوز در خصوص رعایت عفاف و حجاب توجیه نشده‌اند و این اتفاق باید از ابتدا و دوران کودکی در خانواده‌ها رخ می‌داد که حالا با محقق نشدن این موضوع در خانواده‌ها باید در جامعه به دنبال ترویج آن باشیم. روح‌افزا همچنین به عملکرد وزارت علوم اشاره کرد و گفت: وزارت علوم باید برای اساتید خود کلاس‌های علمی برگزار کند و صرف یک جمله که بروید و حجاب خود را رعایت کنید نمی‌تواند مردم و اساتید را توجیه کند، در صورتی که اگر فواید حجاب توضیح داده شود تا افراد قانع شوند می‌توانند در این مسیر گام‌های خوبی بردارند، اما متأسفانه هم‌اکنون نوع نگاه به عفاف و حجاب غلط است. نشریاتی که هم اکنون در جامعه منتشر می‌شود بی حجابی را ترویج می‌کند/ مراسم تکخوانی زنان در شأن یک کشور اسلامی نیست/ وزیر ارشاد باید پاسخگو باشد وی ادامه داد: وزارت ارشاد نیز در این زمینه بسیار کوتاهی داشته است و نشریاتی که منتشر می‌شود پایه‌گذار بی‌حجابی در جامعه هستند. باید مسئول وزارت ارشاد در این رابطه پاسخگو باشد و من از خود وزیر سؤال می‌کنم که چرا باید مراسم تک‌خوانی زنان در یک جامعه اسلامی راه‌ اندازی شود، ایشان باید در این رابطه جواب دهند که البته می‌گویند چنین مراسمی وجود نداشته است و ما باید بگوییم پس آن مراسمی که ما بلیت آن را تهیه کردیم و در آنجا حضور داشتیم چه بوده است؟ تعدادی از بیمارستان‌ها از ساعت ۲۲ به بعد حجاب را رعایت نمی‌کنند روح‌افزا در خصوص عملکرد وزارت بهداشت نیز گفت: متأسفانه هم‌اکنون بیمارستان‌هایی وجود دارد که حتی می‌توانیم از آن نام ببریم که از ساعت ۲۲ یا ۲۳ به بعد پرسنل آن بی‌حجاب هستند و مشخص است که این افراد اعتقادی به حجاب ندارند، در صورتی که اگر به پرونده‌های طلاق در قوه قضائیه در شمال شهر واقع شده است بررسی کنیم متوجه می‌شویم که بیشتر این طلاق‌ها به دلیل روابط غلط و رابطه نادرستی است که همسران افراد برقرار می‌کنند. وی ادامه داد: به ما گزارش داده شده است که در یکی از بیمارستان‌های تهران در بخش سی‌سی‌یوی خانم‌ها کارهای خدمات را آقایان انجام می‌دهند و این نشان‌دهنده عدم دغدغه مسئولان ما در حوزه حجاب است. اصلاً می‌توان گفت ما پذیرفته‌ایم که جامعه باید در همین منوال پیش برود و ما مسائل مهمتری داریم در حالی که اگر عفاف و حجاب حل شود مسائل مهمتر نیز حل خواهد شد. ۹۰ درصد خانم‌ها در تهران موبایل همسرانشان را چک می‌کنند معاون شورای فرهنگی ـ اجتماعی زنان گفت: در یک پژوهش کوچک که در تهران انجام شده بود متوجه شدیم که نزدیک به ۹۰ درصد خانم‌ها موبایل همسرانشان را چک می‌کنند و این به این معناست که به همسران خود اطمینان ندارند و تا چه حد این محیط ناامن می‌تواند به استحکام خانواده‌ها لطمه وارد کند و چرا ما فقط در عملکرد خود به سخنرانی عده‌ای محدود بسنده می‌کنیم. روح‌افزا ادامه داد: برای نهادینه کردن حجاب یک دستگاه به تنهایی نمی‌تواند کار کند و باید تمامی دستگاه‌ها متقاعد شوند. وقتی آموزش و پرورش می‌گوید من مشکلی ندارم، شرایط جامعه این چنین می‌شود، چرا که ما یک برنامه‌ریزی منظم و از یک تا صد در این زمینه نداریم و در مورد چگونگی اجرای آن هم کسی برنامه مشخصی ارائه نمی‌دهد. محیط کار برای زنان کارگر تا چه حد بر اساس موازین عفاف و حجاب است؟ وی همچنین به وظایف وزارت صنعت، معدن و تجارت اشاره کرد و گفت: تا چه حد زنان کارگر ما در محیط کارخانه حجاب و عفاف خود را رعایت می‌کنند؟ و آیا محیط کار برای کارگران زن و مرد در کارخانه‌ها جدا شده است؟‌ متأسفانه هنوز این احساس نیاز در جامعه ایجاد نشده است و خود مسئولان نیز باید متقاعد شوند که باید حجاب در جامعه نهادینه شود. روح‌افزا ادامه داد: باور اساتید دانشگاه ما را چه کسی باید اصلاح کنند؟ روابط آلوده برای قشری لذت‌بخش است و به دنبال آن نیز می‌روند. ما هم‌اکنون متأسفانه یک پارک با محیط سالم، یک رستوران با محیط سالم و حتی یک کافی‌شاپ با یک محیط سالم نداریم که زنان بتوانند در آنجا به راحتی حضور پیدا کنند. زنان عفیف و محجبه باید با حضور حداکثری در فضاهای اجتماعی و عمومی فضای موجود را اصلاح کنند سهیلا کوشا با انتقاد از این موضوع گفت: به اعتقاد من نباید به دلیل اینکه محیط بسیاری از فضاهای عمومی مناسب نیست، زنان با حجاب از حضور در این محیط‌ها منع شوند، چرا که باید با حضور حداکثری خود، فضاها را اصلاح کنیم، چرا که اگر زنان و مردان عفیف در این محیط‌ها حضور پیدا نکنند فضا بدتر می‌شود. آموزش رقص در مهدهای کودک توجیهی ندارد معاون شورای فرهنگی اجتماعی زنان ادامه داد: به اعتقاد من این محیط‌ها امن نیست و نباید مسئولان را از این موضوع مبرا کرد، هم‌اکنون که تمام مسئولان از دفاع از حقوق زنان دم می‌زنند، چرا حقوق عاطفی زنان را دنبال نمی‌کنند؟ مگر یک دختر محصل حق شرکت در سالن‌های ورزشی را ندارد که در سالن‌ها آهنگ‌های غربی گذاشته می‌شود و حتی در برخی مهدهای کودک ما رقص آموزش داده می‌شود و در صورتی که کسی نخواهد به گناه آلوده شود به راحتی به آنها گفته می‌شود می‌توانید از حضور در این ورزشگاه انصراف دهید. روح‌افزا افزود: آیا افرادی که مدعی دفاع از حقوق زنان هستند به این فکر نمی‌کنند که اگر یک خانم که همسرش به او خیانت می‌کند چه آینده‌ای در انتظار او خواهد بود و مسئولان مخابرات که معتقد هستند نباید سایت‌ها فیلتر شوند و به پهنای باند اعتقاد دارند، آیا عواقب آن را نیز در نظر می‌گیرند؟ و به این فکر می‌کنند که از این پهنای باند در چه مسیری استفاده می‌شود؟ عکس روی جلد بعضی از کتاب‌ها و مجلات تنها جلوه گری زنان است روح‌افزا افزود: ما از فرزندانمان می‌خواهیم وارد لجن بشوند و بعد به آنها می‌گوییم مراقب باشید لباس‌تان آلوده نشود، اما هم‌اکنون شرایط عفاف و حجاب در کجای جامعه مهیاست؟ حتی عکس روی جلد بعضی از کتاب‌ها نیز در شأن یک کشور اسلامی نیست. من گناه را برای قشر جوان جامعه نمی‌دانم، بلکه کوتاهی از مسئولان است. کوشا با تأیید این مطلب گفت: چرا تاکنون از افراد موفق جامعه که با حجاب کامل خود در جامعه حضور داشته‌اند فیلمی تهیه نشده است؟ اگر بخواهیم این فیلم‌ها را بشماریم، حتی تعداد آنها از تعداد انگشتان دست نیز کمتر است. آگهی‌های تبلیغاتی رسانه ملی در شان کشور اسلامی ما نیست وی با بیان اینکه نباید تولیدکنندگان فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی تنها به دنبال جذب مخاطب باشند گفت: آیا تحریک اجتماعی برای جذب مخاطب راهکار درستی است؟ حتی آگهی‌های تبلیغاتی تلویزیون ما نیز بسیاری از حقوق عفاف و حجاب را رعایت نمی‌کنند. ما سم را به بدن فرزندان تزریق می‌کنیم و بعد می‌گوییم مواظب باش سم در بدنت اثر نگذارد. روح‌افزا افزود: تمام دستگاه‌ها باید هر کاری که می‌خواهند در رابطه با بحث اقتصادی انجام دهند به بحث فرهنگی آن نیز توجه کنند و باید تمام این اقدامات سند فرهنگی داشته باشد. کوشا نیز با تأیید این مطلب گفت: حتی ساختمان‌سازی‌ها نیز باید پیوست فرهنگی داشته باشد چرا که هم‌اکنون بسیاری از خانه‌ها مشرف به یکدیگر ساخته شده‌اند و زن محجبه ما نمی‌تواند در حیاط خانه خود نیز امنیت داشته باشد. وی ادامه داد: علاوه بر اینکه تمام دستگاه‌ها و اساتید و معلمان در این زمینه مسئولیت دارند، گفت: باید از ابزارهایی که دراختیار داریم در جهت ترویج عفاف و حجاب استفاده کنیم، به عنوان مثال نرم‌افزارهای نوین ارتباطی مانند وایبر، ویچت و واتس‌آپ در اختیار اکثر جوانان قرار دارد و می‌توانیم از این طریق نکاتی را در خصوص ترویج عفاف و حجاب از زبان خود جوان‌ها به آنها انتقال دهیم. روح افزا تصریح کرد: در موضوع عفاف و حجاب ما و تمام مسئولان مقصر هستند و متأسفانه هیچکدام از دستگاه‌ها وظایف خود را در این زمینه به درستی انجام نداده‌اند، تمام اقداماتی که انجام می‌شود باید پیوست فرهنگی داشته باشد و مسئولان توجه داشته باشند که خانواده‌های خود نیز درگیر این موضوع هستند و نباید با بی توجهی از کنار آن بگذرند و دستگاه‌های نظارتی نیز باید وظایف خود را در این زمینه دقیق تر ععمل کنند و در قبال این موضوع احساس مسئولیت داشته باشند.


برچسب ها :

تحلیل”اسیدپاشی عاشقانه“ از دیدگاه فمینیسم‌دینی آن چه موقعیت زنان را در مقابل مردان تجاوزگر و اسیدپاش تقویت می‌کند، اتکاء آن ها به قدرت خدا که فراتر از مردسالاری است، و اقدام فعال آنان علیه همه مظاهر «قدرت بشری» است که در مقابل «قدرت الهی» قد علم می‌کنند. حامد حاجی حیدری در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم با عنوان تحلیل اسیدپاشی عاشقانه از دیدگاه فمینیسم دینی نوشت: ░▒▓ قضیه ● یک قربانی دیگر «اسیدپاشی عاشقانه»... ● ساعت چهارده و سی دقیقه دوشنبه، نوزدهم آبان نود و سه، برادر ۳۵ ساله خانم «آمنه بهرامی نوا»، خود را از طبقه بیستم یکی از برج‌های شهر تهران به پایین پرتاب کرد و فوت شد. خانم آمنه بهرامی نوا، قربانی اسیدپاشی هولناک عاشق مردود خود، در سال ۱۳۸۳ بوده است، که پس از تهاجم کوبنده رسانه‌های خارجی و امتدادهای داخلی آنان، از قصاص چشم صرف نظر کرد؛ هر چند که امروز، با گسترش این پدیده، از این عزل نظر، پشیمان است. ● اکنون، در حالی که سالانه قریب صد مورد اسیدپاشی عاشقانه در کشور رخ می‌دهد (غیر از اسیدپاشی به اتومبیل و اموال و...)، مطبوعات و روشن‌فکران ما، این موضوع را به عنوان یک سوژه سیاسی، از هر نوع ریشه یابی عمیق به دور داشته‌اند. آن ها، روزی از قصاص اسیدپاش تبری می‌جویند و هم صدا با دولت‌های خارجی فریاد حقوق بشر مدافع اسیدپاش سر می‌دهند، و روز دیگر، اشد مجازات برای اسیدپاش را می‌خواهند، و این تلون و رنگ به رنگی، نشان از فقدان درک عمیق راجع به موضوع دارد. حتی کار به جایی می‌رسد که روشن‌فکر غرب زده، از موضوع اسیدپاشی حربه‌ای علیه امر به معروف و نهی از منکری می‌سازد که تنها امید ما برای خروج از این وضع است. اگر کسی مانند شهید علی خلیلی نباشد که در موقعی که «م. حدادی» قصد اسیدپاشی به روی خانم «بهرامی نوا» را دارد، احساس مسؤولیت اجتماعی کند و از باب نهی از منکر، حتی به قیمت جان خود، به دفاع از خانم «بهرامی نوا» برخیزد، بی تفاوت‌های میدان کاج، تنها از این صحنه با موبایل خود فیلم بر می‌دارند، تا صفحه اینستاگرام خود را پر فروغ سازند! ● در این وانفسا، پرسش‌های اصولی مطرح نمی‌شوند، و وجه المصالحه زد و بندهای سیاسی قرار می‌گیرند؛ این پرسش که چرا در دل برخی از مردمان، تا این اندازه قساوت ریشه دوانده است؟ چگونه اسیدپاشی و زجر آفرینی، تا این اندازه برای عشاق مردود، سهل و ساده شده است؟ چرا «موفقیت» تا این اندازه بر «انسانیت» رجحان یافته است؟ چرا عاشق دل خسته‌ای که در تسخیر معشوق توفیقی نمی‌یابد، موفقیت خویش را در نابود کردن معشوق می‌جوید؟ شاید جامعه و تاریخ، با انتشار ایده موفقیت دنیوی به هر قیمت، در وقوع این نحو جرایم، بخشی از تقصیر را به گردن دارد، و باید از مسیری که تا این اندازه خسارت بار است بازگردد؟ ● سخن شنیع اسیدپاش عاشق این است که دیگی که برای من نجوشد، می‌خواهم سر کلب در آن بجوشد. موضوع اسیدپاشی عاشقانه، در عمق، یک موضوع معرفتی ناشی از مدرن شدن است. نحوی جایگزینی اراده مسلط شدن به جای محبت ورزیدن. ░▒▓ ریشه یابی قضیه ● تیموتی مک درموت (Timothy McDermott) بر آن است که در معرفت شناسی مدرن، رابطه‌ای نزدیک، بین دانش و قدرت وجود دارد؛ چرا که شناخت جهان، نه در پی فضیلت، بلکه برای کنترل و تسلط بر اشیاء جهان است. این دانش، دانش شیء جوست. و از این قرار، همه چیز را همچون شیء می‌بیند که باید بر آن مسلط شد، تشریح نمود، و نهایتاً استثمار کرد. ● دانش مدرن به قدرت اختصاص یافت، و علاقه و عشق، به دین و اخلاق و فرهنگ عامه احاله شد؛ و بدین ترتیب، رفته رفته مبادله تاریخی بین دانش از یک سوی، دین و اخلاق و فرهنگ عامه قطع گردید. این تقسیم موجب شده است تا گفتگوی دانش و دین و اخلاق و فرهنگ متوقف شود. ملهم از برداشت مک درموت، می‌توان این طور نژندی‌هایی از آن جنس که ما امروز در پدیده اسید پاشی می‌بینیم را توضیح داد که نحو نگاه مدرن ما دین و فرهنگ را به حاشیه رانده، و پول و قدرت را اولویت بخشیده است. ● از نظر تیموتی مک درموت «قلب آرام ناشی از تهذیب نفس»، محل انتشار سکون و تسکین و سکینه است. آن چه امروز کمیاب شده است، «قلب آرام ناشی از تهذیب نفس» است، و راه رسیدن به این قلب که نه تنها خود آرام است، بلکه آرامش را به اطراف و اطرافیان منتشر می‌کند، «عبادت»، به عنوان وقوف و تمرکز متفکرانه قلب در تلاش برای تفسیر جهان به عنوان جلوه باری تعالی است. تار و پود جهان از عشق، آفریده شده است، و ذهنی که عشق را درک کند، بدون خواست تسلط، بر عالم مسلط می‌شود و زندگی میسر و شیرینی هم خواهد داشت. از این دیدگاه، جوهر و گوهر ما در درجه اول، در پی خیر و نیکی هستیم، نه دنبال مسلط شدن. انگیزه زیربنایی هستی ما، علی‌الاصول، عشق است، نه اراده قدرت. نشان به آن نشان که عشق در جهان کارسازتر است تا قدرت. ░▒▓ یک سطح کاوش وسیع تر... ● بخشی از مشکل هم بر می‌گردد به این که گاه، تحصیل کردگان مدرن، در ردیف فیلسوف مدرنی همچون امانوئل کانت، «خدا» را بدون «عبادت» و «شریعت» باور دارند؛ در حالی که برای رسیدن به ایمان، و «قلب آرام»، عبادت و دعوت مستمر خداوند به جزئیات زندگی ضروری است. اِلِن فاکس (Ellen Fox) بر آن است که «عبادت» و «شریعت» تنها راه برای پیدا کردن کورمال کورمال آرامش است؛ انسان‌هایی که به هر بهانه‌ای «عبادت» را ترک می‌کنند، «آرامش» را از دست می‌دهند، و نه تنها «آرامش» خود را از کف می‌دهند، بلکه برای دیگران نیز آرامش و سلم و سلامتی نخواهند داشت. ما باید از طریق «عبادت» و «تهذیب»، قلب خود را با خدا تنظیم کنیم، و برای این منظور، «صبر» لازم است. عبادت از مسیرهای اصولاً شناخته و فروعاً ناشناخته، ما را به تهذیب و آرامش موفق می‌دارد. ● سارا کواکلی (Sarah Coakley)، ملهم از مفهوم «کنوزیس» مسیحی [kenōsis]، بر اهمیت «تخلیه و انکار نفس» برای ایمان به خدا و حس استحکام درونی تأکید می‌ورزد. «عبادت»، با حاکم نمودن اراده الهی بر زندگی، نفس سرکش که علت اصلی زندگی ناآرام ماست را مهار می‌کند، و زمام آن را به دست خدا می‌سپارد. ● روش ادیان ابراهیمی، برای رساندن انسان ها به آرامش، در اصل، مهار نفس سرکش و به قول سارا کواکلی نفس «قلدر» است که رأس کل خطایاست. با انکار نفس، انسان بی قدرت نمی‌شود، بلکه متکی به قدرتی می‌گردد که مایه‌ای عمیقاً اخلاقی دارد. انسان مؤمن، از دیدگاه مردمان مدرن بسیار مطمئن و متکی به نفس، و در عین حال، بسیار خویشتن‌دار و خوددار به نظر می‌رسد. درک جمع این دو ویژگی «دیونیزوسی» و «آپولونی» برای انسان سکولار دشوار است؛ ولی خود انسان مؤمن، خوب می‌داند که او متکی به نفس نیست، بلکه متکی به حق است. بنا بر این، وقتی در راه حق حرکت می‌کند، بسیار نیرومند و مستحکم و مصمم به نظر می‌رسد، و وقتی به مرزهای حق می‌رسد، حد نگه می‌دارد، و بسیار با طمأنینه به نظر می‌رسد. پس، «انکار نفس» مؤمن، با انسان سکولار «فاقد اعتماد به نفس» متفاوت است. انسان مؤمن به طرز اسرارآمیزی مستحکم و قاطع و در عین حال، محتاط است؛ این، مضمون مفهوم «کنوزیس» در تقریر سارا کواکلی است. ● در واقع، مفهوم مهم «تهذیب نفس» در فمینیسم دینی، که با «عبادت» به دست می‌آید، قدرت الهی را در مقابل قدرت انسانی قرار می‌دهد، و راه برقراری موازنه انسانی بین زنان و مردان، و جلوگیری از قربانی شدن زنان را رفض و انکار «قدرت بشری» و جایگزین ساختن «قدرت الهی» می‌شمرد. «عبادت»، بازتاب عشق به خدا، و حاوی تأمل منطقی ما در این جهان و جایگاه ما در آن است. ● آن چه موقعیت زنان را در مقابل مردان تجاوزگر و اسیدپاش تقویت می‌کند، اتکاء آن ها به قدرت خدا که فراتر از مردسالاری است، و اقدام فعال آنان علیه همه مظاهر «قدرت بشری» است که در مقابل «قدرت الهی» قد علم می‌کنند. ریشه اساسی ستم‌هایی که می‌شود، چه مردانی که به زن ها ستم می‌کنند و چه زنانی که بر زنان دیگر ستم می‌ورزند، در این است که حب نفس، جای تزکیه نفس را در دنیای مدرن گرفته است. خدا سالاری، هر نوع سالاری دیگر و از جمله مردسالاری را، یا هوس سالاری یا پول سالاری را، به چالش می‌طلبد؛ اگر ریشه این سالاری ها در جامعه با ترویج عبادت حق خشکانده شود، زنان هم می‌توانند از آزادی و و عدالت خدا داده بهره‌مند شوند، در زندگی اجتماعی حاضر شوند، و این چنین، هدف تعدی قرار نگیرند. ░▒▓ و باز یک سطح کاوش وسیع تر... ● سوزان پارسنز (Susan Parsons) و مری مک‌کلینتاک فوکرسن (Mary McClintock Fulkerson) درباره هوس سالاری مدرن، و نسبت کمتر تحلیل شده بین هوس و قدرت و دانش مدرن تحقیقی صورت داده‌اند. علم مدرن، به اراده قدرت انسان برای کنترل، و دست‌کاری جهان طبیعی به هدف کامکاری نفس، پر و بال می‌دهد. علم مدرن، برای دستیابی به فضیلت یا سعادت آموخته نمی‌شود، بلکه برای کنترل و کامکاری تولید و آموخته می‌شود. ● نکته بدیع مورد توجه پارسنز و فوکرسن، این است که دانش پیشامدرن، به دنبال کسب «سعادت» بود، که تنها بخشی از آن به سعی متعلم بستگی داشت، و بخش مهم دیگر، به تفضل ربوبی منوط بود. از این قرار، علم آموزی، مستلزم نحوی زیست معنوی و روحانی هم بود. بلافاصله نکته بدیع دوم مد نظر پارسنز و فوکرسن این است که دریافت دانش پیشامدرن، اغلب روندی طولانی و توأم با ثبات قدم و صادقانه بود. علم و فضیلت علم، تنها به کسانی از سوی خداوند اعطا می‌شد که در طولانی مدت و با صبر و صادقانه، زیست معنوی و روحانی و استحقاق خود برای کسب سعادت را احراز می‌کردند. ● امروز، نیک بنگرید که چرا این نحو روان نژندی ها در میان طلاب علوم دینی یا بچه‌های مسجد و هیأت کمتر اتفاق می‌افتد؟ مگر آن ها جواب رد از طرف ازدواج خود دریافت نمی‌کنند؟ چرا کمتر می‌شنویم که در بین آنان اسیدپاشی عاصی بر آید؟ ● ماحصل پاسخ پارسنز و فوکرسن این است که، نظام آموزشی مدرن، افراد را درون ریل‌هایی می‌اندازد که در آن، همه چیز را برای کنترل و کامکاری می‌خواهند، نه سعادت. افرادی که در این نظام آموزشی، پرورش می‌یابند، موفقیت را حتی اگر مغایر سعادت باشد هم می‌خواهند، و برای سعادت و زیست معنوی و روحانی ارزش اندکی قایل اند، یا اساساً ارزشی قایل نیستند. نهایتاً این که این افراد، کامکاری و تسلط را هم فوراً، و بدون طی مراحل می‌خواهند. مجموع این همه خصال منفی، اسیدپاش‌های مدرن را پدید می‌آورد. ░▒▓ و باز یک سطح کاوش وسیع تر... ● در همین راستا، پاملا سو اندرسن (Pamela Sue Anderson) معتقد است که اساساً رابطه بین خدا و انسان که در «عبادت» تبلور می‌یابد، با مدل‌های سلطه و قدرت و سرکوب، سازگار نیست؛ و اگر در یک جامعه، سلطه و قدرت و سرکوب فراگیر شد، می‌توان ریشه‌های آن را در زوال رابطه «عبادت» و رابطه زیست جهانی و صمیمی انسان ها با خدا جست. ● این که این روزها تمایل به یک «عشق منطقی» رنگ «حسرت» به خود گرفته است، به این بر می‌گردد که انسان ها «عبادت» را کنار گذاشته‌اند، و تنها به فکر سلطه بر طبیعت و کسب قدرت و اعمال سرکوب و حصول «موفقیت» هستند. این حسرت عشق در جامعه، بیش از مردان، زنان را آزار می‌دهد؛ شاید از آن رو که آن ها قربانیان تاریخی سلطه و قدرت و سرکوب هستند. نکته مهم این است که زنان، قربانیان اصلی رخت بر بستن معنویت از جامعه هستند، و روند تاریخی به این شکل بوده است که نیاز زنان به یک محیط معنوی بیش از مردان است. از نظر پاملا اندرسن، زنان بیش از مردان باید به «عبادت» و «ترویج عبادت» اصرار بورزند. ● بحث جالب دیگر پاملا اندرسن در رابطه با «زبان عبادت» است. از نظر او، «زبان عبادت»، متضمن نحوی از عقلانیت است که با عقلانیت علم مدرن بسیار متفاوت است. «زبان عبادت»، هم شامل رضایت معنوی است و هم مستلزم گزاره‌های اعتقادی. «زبان عبادت»، در عین آن که کم یا بیش، شامل دلایل فلسفی هم هست، اما در ارکان خود، به نحوی، مستلزم بیداری عشق به خدا یا یک دیگری متعالی هم هست. «عبادت»، نحوی «فلسفه عشق» است. در «زبان عبادت»، عقل به خدمت ایمان در می‌آید، و البته ایمان، هم به عقل پر و بال می‌دهد، و او را توانمند می‌کند، که با جسارت بیشتری به بررسی فرض‌های ممکن بپردازد. ذهن با ایمان، ذهن جسور و خلاقی است، و این کار را به مدد «فلسفه عشق» مندرج در «عبادت» به دست می‌آورد. در این تلقی پاملا اندرسن، فمینیسم دینی تلقی پیچیده‌ای از واقعیت جهان ارائه می‌دهد که برای داشتن یک زیست سالم و کامل باید آن را شناخت و رفتار را بر مبنای آن تنظیم کرد. ● به زعم اندرسن، در دیدگاه ادیان ابراهیمی، میل به خدا تبلورهای متعددی دارد که یکی از آن ها میل به درک و شناخت است، و در این چهارچوب، شناخت و تجربه، نحوی آشوب نیست، بلکه اتحادی با سایر ابعاد خدایی جهان است که صلح با دنیا و محیط زیست و انسان ها با یکدیگر را به بار می‌آورد. ● از نظر اندرسن، «عبادت»، به راستی، دریایی از نور است، برای تغذیه روح انسان؛ دریایی صلح آمیز، ابدی، و مستمر. خدا، در «زبان عبادت»، اغلب به عنوان «رب» / تربیت کننده خوانده می‌شود، و این دال مرکزی در زبان عبادت، زبان عبادت را از زبان علم که در آن، محور بر روی کنترل و سیطره و سرکوب است متمایز می‌کند. «زبان عبادت»، زبان جبرگرایانه علمی نیست، که در آن هر چه قانون شد، لاجرم تحقق می‌یابد، و انسان نقشی جز قربانی این ارابه آهنین را نمی‌تواند بر عهده بگیرد. عبادت، یک زبان دو جانبه است که یک سوی آن عبادت کننده است، و سوی دیگر آن خداوند قادر متعال است. خدا، همیشه و در همه جا، با به رسمیت شناختن ما، و در میان ما، ما را از بردگی قوانین جبری عالم معاف می‌دارد، و ما در این رابطه ژرف، می‌توانیم در گرم و خشک‌ترین روزهای سال، از خدا باران بطلبیم. یعنی «زبان عبادت»، زبانی رهایی بخش است. نکته این است که «زبان عبادت» تا چه اندازه روح انسان را توانمند، و در عین حال، عاشقانه بار می آورد که وی را از هر گونه قدرت قاهر حاکم، و هر گونه بت پرستی خلاص می‌کند، در عین حال که این قدرت بزرگ که قوانین عالم را به زیر می‌کشد، دست تعدی نمی‌گشاید، و خاشع و فروتن است. چنین ذهنیتی از اسیدپاشی سر در نمی‌آورد. ░▒▓ و باز یک سطح کاوش وسیع تر... ● به عنوان نتیجه و ملهم از نظر نیکولا اِسلی (Nicola Slee) می‌توانیم این طور جمع بندی کنیم که اگر «عبادت» غور و تعمق در رمز و راز سکوت ژرف نهفته در عشق و شیدایی به خدا، در سایه «تخلیه و انکار نفس» باشد که هست، آن گاه، دقت در برخی از صورت‌های عبادت انحرافی در برخی ادیان رسمی چون مسیحیت کاتولیک و همچنین بودیسم و شبه دین‌های جدید، به ما هشدار می‌دهد که در نفس «عبادت» دقت لازم است؛ این که «زبان عبادت» هم باید خدا داده باشد، نه بشرزاد. ● اگر همان طور که اِلِن فاکس گفته بود و ما در سطور فوق نقل کردیم، «عبادت» و «شریعت» تنها راه برای پیدا کردن کورمال کورمال آرامش باشد، ما نمی‌توانیم به اتکاء دانش یا تجربیات انسانی ضوابط آن را کشف کنیم، یا در آن دخل و تصرف نماییم. ● اساساً برخی از شبه دین‌های جدید، و همین طور بودیسم، جذابیت خود را در نحوی از رواداری های جنسیتی می‌یابند، که آن هم به طرز خطرناکی به استثمار از زنان می‌انجامد و هر از گاهی جنجال‌هایی پیرامون رسوایی جنسی رهبران دینی بر می خیزد. «عبادت»، علی الاصول نباید موجب انفعال، و خود ضعیف پنداری شود، بلکه باید انسان را از درون، به نحوی متکی به خدا نماید که او در قیاس با افراد مدرن به اصطلاح «متکی به نفس»، مستحکم تر فکر و عمل نماید. این با تسلیم زنان به رهبران فرقه‌های دینی سازگار نیست. از این قرار، نیکولا اِسلی معتقد است که ما باید با سر افراشته، و امتناع از تعظیم در قبال اسقف اعظم، کشیش یا پاپ، و با چشمان باز به «شریعت» و «عبادت» بپردازیم. «زبان عبادت» در ادیان ابراهیمی، متضمن نحوی هستی شناسی است که در آن، ارتباط ما با دنیای مادی، فقط در جهت دستیابی به یک جهان فراتر مجاز است. اما این کار مستلزم برقراری موازنه‌ای دقیق بین ایده و عمل، ایمان و تدبیر، وابستگی و اجتهاد، و... است و ملاک این موازنه، بی گمان «شریعت» حق خواهد بود (توأم با برداشت‌های آزاد از تیموتی مک درموت، اِلِن فاکس، سارا کواکلی، سوزان پارسنز، مری مک‌کلینتاک فوکرسن، پاملا سو اندرسن، نیکولا اِسلی و تینا بیتی). ■ هوالعلیم


برچسب ها :

نقش خاله‌ها وعموهای سیما درتربیت فرزندان اگرچه تلویزیون را نمی توان یک ابزار مناسب برای تربیت فرزندان در نظر گرفت، اما آموزش هنجارهای اجتماعی و آموزش های ابتدایی به کودکان و همچنین سرگرم کردن آنها برای مدتی کوتاه می تواند توسط برنامه های کودک و نوجوان صورت بگیرد. به گزارش فرهنگ نیوز، این روزها برنامه‌های تلویزیونی کودک و نوجوان که از شبکه‌های سیما پخش می‌شوند، تا حدودی توانسته‌اند جای خود را در سبد فرهنگی خانواده‌ها باز کنند. این برنامه‌ها با رویکرد آموزشی و سرگرمی ساخته می‌شوند و با بازی‌های کودکانه و شعر سعی دارند مفاهیم و هنجارهای اجتماعی را به کودکان بیاموزند. درباره چگونگی و ارزیابی کمیت و کیفیت برنامه‌های رسانه ملی، مرتبط با قشر کودک و نوجوان، با دکتر ابراهیم فیاض به گفت و گو نشستیم. ابراهیم فیاض پژوهشگر حوزه جامعه شناسی و استادیار گروه انسان‌شناسی دانشگاه تهران می باشد. وی مدرک کارشناسی را در رشته پژوهشگری از دانشگاه تهران کسب کرد و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مردم شناسی از همین دانشگاه و همچنین مدرک دکترای خود را در رشته فرهنگ و ارتباطات از دانشگاه امام صادق (ع) اخذ کرده است. رسانه نقش تاثیرگذار و مهمی در تربیت فرزندان بازی می‌کند * جناب آقای محمد عشقی زاده، نقش رسانه‌ای مانند: تلویزیون در تربیت فرزندان به چه میزان است؟ قطعاً رسانه نقش تاثیرگذار و مهمی در تربیت فرزندان بازی می‌کند، چرا که کودکان امروز در معرض تهدیدات فرهنگی فراوانی قرار دارند که اهم آن‌ها از سوی رسانه‌های غربی وارد می‌شود. برای مثال: می‌توان به کارتون‌ها و بازی‌های رایانه‌ای اشاره کرد که کودکان زمان زیادی در طول روز را به آن‌ها اختصاص می‌دهند. یک برنامه آموزشی و مفرح که بتواند کودک را پای تلویزیون نگه دارد، قطعاً می‌تواند نقش بسزایی در آموزش او ایفا کند. برای مثال: کارتونی مثل «فرار مرغی» با محتوای اسرائیلی، به آسانی در میان کودکان جا باز می‌کند و بین آن‌ها منتشر می‌شود بدون اینکه والدین و حتی مسئولان به فحوای آن دقت کنند. * رسانه ملی ما چه میزان توانسته خلأ موجود در این زمینه را پر کند؟ به نظر می‌رسد تا حدودی در این کار موفق بوده است. برنامه‌هایی مثل: عمو پورنگ و خاله‌های تلویزیون و عموهای فیتیله‌ای توانسته‌اند مخاطب خود را جذب کنند و کودک و نوجوان را پای تلویزیون بنشانند. از طرفی، نویسندگان و تهیه‌کنندگان این برنامه‌ها نیز، با مطرح کردن هنجارهای اجتماعی و آموزش به خوبی توانسته‌اند این قشر را تغذیه کنند. اما قطعاً هیچ کاری ۱۰۰ درصدی نیست و قطعاً خلأ هایی هم در آن وجود دارد. برای مثال: گاهی پوشش‌های این عموها و خاله‌ها و صحبت‌های آن‌ها می‌تواند برای کودکان بدآموزی داشته باشد. کودک و نوجوان ما باید بداند که در جامعه نمی‌تواند با پوشش‌های رنگی به این شکل که مجریان برنامه از آن استفاده می‌کنند ظاهر شود. اما بازهم می‌گویم، این قشر توانسته‌اند آن‌طور که باید جای خود را باز کنند و به‌حق کارهایشان هم آموزنده است و نمی‌توان از آن‌ها خورده گرفت. * منظورتان از هنجارهای اجتماعی و آموزش چیست؟ بدین معنی که کودک چه مسائلی را باید در خلال برنامه تفریحی بیاموزد؟ بررسی این موضوع و آوردن مصداق برای آن بسیار ساده است. به عنوان مثال: وقتی یکی از مجریان برنامه در شروع آن از نوجوانان سؤال می‌کند که آیا تکالیفشان را انجام داده‌اند یا خیر. و یا به کودکان می‌گوید: فاصله‌شان را تا تلویزیون رعایت کنند، در حال آموزش به آن‌هاست. امروز کودکان ما بسیار باهوش‌تر از نسل‌های قبلی هستند و لازم نیست به آنان بابت رفتارها و وظایفشان تذکر داد. به راحتی می‌توان با طرح سؤال از آن‌ها، این قشر را متوجه کرد که باید کارهایشان را انجام دهند. یا در مواردی دیگر می‌بینید مجریان تلویزیونی با اجرای سرودی در مورد مسواک زدن و یا رعایت نظافت، به سادگی این موضوعات را برای آن‌ها و در ذهنشان نهادینه می‌کنند. مصداق این موارد بسیار است. چیزهایی که حالا به ذهن من می‌رسد، جزئی از کلیات است. این برنامه‌ها در قالب فعالیت‌های تلویزیونی، هنجارهای اجتماعی و آموزش‌های زندگی را به کودک و نوجوان ما می‌دهند و در خلال سرگرم کردن، نقش مهمی در آموزش و تربیت آن‌ها ایفا می‌کنند. اما همان‌گونه که این برنامه می‌توانند مؤثر باشند، احتمال اثر معکوس هم دارند. برای مثال: اگر در برنامه‌ای موضوعی به اشتباه منعکس شود، می‌تواند در ذهن کودک و یا نوجوان باقی بماند. این مسئله در مورد همه مسائل صادق است. اینکه ما بخواهیم رسانه تاثیرگذاری مثل تلویزیون را با خرده‌گیری از احتمال اشتباهات محکوم کنیم، کار درستی نیست. به هر صورت با همه محدودیت‌های موجود و هجمه رسانه‌های غربی، این رسانه به خوبی توانسته جای خود را باز کند و مخاطبش را پای تلویزیون بنشاند. به همین دلیل، نمی‌توان اشتباهات سهوی آنان را بزرگ کرد و پای خسارت‌های آموزشی نوشت؛ چرا که به قول معروف، دیکته نانوشته غلط ندارد و هر کاری در اجرا می‌تواند اشتباهاتی را به همراه داشته باشد. قدرت کپی برداری کودکان بالاست * اگر بخواهید محتوایی برای یک برنامه معین کنید، روی چه موضوعاتی تمرکز می‌کنید؟ موضوعات متنوعی در زمینه کودک و نوجوان وجود دارد. مقتضیات این گروه سنی و تربیت آن‌ها آن‌قدر گسترده است که اگر بخواهیم، می‌توانیم تمام برنامه‌های تلویزیون را به آنان اختصاص دهیم؛ اما در جواب سؤال شما باید نکته‌ای را ذکر کنم که حائز اهمیت است و برنامه‌سازان ما باید به آن دقت داشته باشند. ببینید. وقتی کودکی کاری را در خانه و یا اجتماع انجام‌می‌دهد و یا حرفی را می زند که جزو آموزش‌های خانواده نیست و به نوعی تعجب خانواده را برمی‌انگیزد، همه کنجکاو می‌شوند که او این حرف و رفتار را از کجا یاد گرفته است. کودک با شهامت در پاسخ به این سؤال که این موضوع را از کجا شنیده است و یا این کار را از کجا یاد گرفته است، می‌گوید: فلان عمو یا فلان خاله در تلویزیون این حرف را زد یا این کار را کرد. موضوعی که بسیار حائز اهمیت است، قدرت کپی برداری کودکان است. آن‌ها هرچیزی را که ببینند و یا بشنوند کپی می‌کنند و از آن استفاده می‌کنند. اگر بخواهیم با این رویکرد به برنامه‌های تولید سیما نگاه کنیم خیلی از برنامه‌ها تولیدی آن‌ها اشاعه فرهنگ غلط است. درست است. متاسفانه امروز در رسانه ملی شاهد این هستیم که برخی برنامه‌ها ساخته می‌شوند بدون اینکه توجه شود مخاطب تلویزیون عام است و کودک و نوجوان هم این برنامه را می‌بیند. شما می‌بینید در یک سریال کمدی، بازیگران برای خنداندن مردم به هر ابزاری دست می‌برند و مدتی نمی‌گذرد که حتی شوخی‌های آن‌ها با هم ذکر دهان کودکان و نوجوانان می‌شود. این مسئله باید دقت شود که رسانه ملی با وجود گستردگی بالایی که دارد، کار سختی انجام می‌دهد و بیش از پیش باید در تولیدات خود دقت کند. تلویزیون رسانه اول من است * به عنوان سؤال آخر، اگر بخواهید رسانه‌ها را در آموزش و تربیت کودکان دسته‌بندی کنید، گزینه اول شما کدام رسانه است؟ قطعاً تلویزیون رسانه اول من است. این رسانه با گستردگی بالا از نظر پخش و مجانی بودن، تفریح همه کودکان و نوجوانان است و به راحتی می‌تواند در تربیت یک کودک از جنوبی‌ترین نقطه کشور تا شمالی‌ترین نقطه آن تأثیر بگذارد. رسانه ملی به دلیل فراگیر بودن و تبعیض ناپذیر بودنش، برد فراوانی دارد و این موضوع بسیار با اهمیت است.


برچسب ها :

جوری می‌خواندیم که بافتنی را رها می‌کردند و گریه می‌کردند فقط ۳ بار «یا حسین» می‌گفت و مردم جان می‌دادند پیشکسوت شاعری و ذاکری اهل بیت(ع) می‌گوید: این عمل برای شیطان است که مداح خودش را آماده کند تا برای پول روضه‌های دروغ بخواند. کسی که تقوا داشته باشد قبل از ماه محرم خودش را برای «عاشورا» آماده می‌کند. به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، در روزهای بیماری و کسالتِ نوکر و پیرغلام خاک‌خورده مهربان و رئوف اهل‌بیت(ع) که حق استادی و پدری برگردن جامعه مداحی و ستایشگری کشور دارد، به محضرش رسیدیم تا هم جویای حال و احوالش شویم و هم از توصیه‌ها و نصیحت‌های استادانه‌اش بهره ببریم و پای صحبت‌هایش درباره تجربه‌های گرانقدرش از شاعری و مداحی‌ چندین و چند ساله‌اش بنشینیم. «حاج علی آهی» ۸۶ سال سن دارد. از ۱۰ سالگی به مداحی پرداخته و در کنار آن به تحصیل اشتغال داشته است. اما به دلایلی به سرودن شعر و اصلاح مسائل عقیدتی اشعار مبادرت می‌ورزد و در این خصوص نزد اساتیدی به تلمُّذ پرداخته است. در لابه‌لای صحبت‌های شیرینش از خاطرات خود و توفیق حضور در محضر بزرگانی چون آیت‌الله خوئی، آیت‌الله سیدمحمدهادی میلانی ، سیدمحمدرضا گلپایگانی ، میرزاجوادآقای تهرانی ، مرحوم حاج شیخ محمد جواد خراسانی، حاج شیخ علی نمازی شاهرودی، حاج شیخ حسین وحید خراسانی، سیدرضی شیرازی، سیدعبدالحسین دستغیب و... می‌گوید که از وجودشان کسب فیض کرده است.این بخشی از گفت‌وگوی تفصیلی تسنیم با حاج علی آهی است: حاج آقا بیشترین استفاده‌ای که شما از استادانتان کردید در چه زمینه‌ای بوده است؟ چه چیزهایی از بزرگان یاد گرفتید؟ از منبرشان استفاده می‌کردم، غیر از اینکه با برخی بزرگواران درس خصوصی هم داشتیم؛ ایشان شرح قرآنی داشتند و از لحاظ نوشتن هم چیزهایی به ما می‌آموختند. برای برخی هم که خط خوبی یا خوانایی نداشتند می‌نوشتم. مرحوم آیت‌الله میلانی می‌فرمود: فلانی (آهی) که می‌آید یکسره بیاید پیش من! روزی خدمت ایشان رسیدم. گفتم: آقا من می‌خواهم یک شعر خدمتتان بخوانم. پسرش مرحوم آقا سیدمحمدعلی به مزاح گفت: همه از پدرم فقه و اصول می‌پرسند، تو می‌آیی شعر می‌پرسی؟ گفتم: آقا فقه و اصول در کتابها زیاد است. اینکه من می‌پرسم، در هیچ کتابی نیست. بعد شعر فؤاد کرمانی درباره حضرت زهرا(س) را خواندم: چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد خدا را هرچه رحمت گفت نازل بر زمین آمد وقتی شعر تمام شد آیت‌الله میلانی پیشانی‌اش مکدر شد و اخم کرد و فرمود: این کفر است. اگر رحمت واسعه الهی فقط زمین بیاید پس کرات و موجودات دیگر چه می‌شود؟ پس اینکه دعای کمیل می‌گوید: «اللهم إنِّی أَسْئلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء» یعنی چه؟! عرض کردم من این گونه اصلاحش می‌کنم: چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد خدا را رحمت مخصوص نازل بر زمین آمد بعد ایشان فرمودند: این دیگر اشکال را برطرف می‌کند چرا که وجود مقدس حضرت زهرا (س) رحمت مخصوص الهی است. بنده در محضر اساتیدی که داشتم، شعر می‌گفتم و برایشان می‌خواندم آنها هم شعر می‌دانستند و شاعر بودند. روزی در مجلس یکی از اساتید منبر می‌رفتم و مسئله می‌گفتم، در کنار آن جمعیت استاد به من گفت: «نشد!». من احساس کردم که مسئله را اشتباه بیان کردم، گفتم آقا مسئله را اشتباه گفتم؟ گفتند: خیر، تو داری وضو می‌گیری آستین‌هایت را بزن بالا و عملاً بر منبر وضو بگیر تا مردم ببینند، یا وقتی احکام غسل می‌گویی روی پایت بایست و به همه نشان بده. سطحی نگو و برو. خیلی از این مطالب وجود دارد. کسی را که نمی‌خواهم نامی از او ببرم، کتابی علیه اهل‌بیت(ع) نوشته بود که خودش هم جزو سادات بود، حاج‌آقا میلانی جوابش را در اعلامیه بزرگ دادند، من این مطلب را شعری کردم و در جمعیت نزدیک ۲ هزار نفری بر منبر ایستادم و قبل از آنکه سخنرانی شروع شود شعر را خواندم. شعر اینگونه آغاز می‌شد که: این نکته شنو ز مکتب ایمانی در شان ائمه(ع) گفته‌ی میلانی بی‌واسطه مجرای فیوضات حق‌اند نسبت به جمیع عالم امکانی ... و الی آخر. خدا می‌داند وقتی شعر خوانی‌ام تمام شد و از منبر پایین آمدم، آیت‌الله میلانی به خاطر خواندن آن شعر لب‌های مرا بوسید. برای ماه محرم مداحان و مخاطبان و واعظان چه آمادگی‌هایی باید داشته باشد؟ در ماه محرم و صفر برنامه‌ها و دستوراتی داریم، بعضی‌ها مقتل را از کتاب می‌خوانند بعضی‌ها دهن می‌گیرند. مثلاً یک بنده خدایی در جلسه‌ای گفت: امام‌حسین(ع) صورت به صورت دو نفر گذاشت یکی علی‌اکبر(ع) بود و دیگری غلام سیاه. وقتی از منبر پایین آمد، به او گفتم: آن چیزی که من نمی‌دانم دلیل بر این نیست که نباشد ولی شما درک و فهم این گفته‌ای که عرض کردید در کدام منبع و کتاب دیدید؟ خدا می‌داند آمد به من گفت: من از دهن گرفتم. گفتم: امام‌حسین(ع) صورت به صورت غلام ترک که قاری قرآن بود، گذاشت. ببینید اگر راست بگوییم می‌توانیم از آن استفاده کنیم. چرا امام‌حسین(ع) صورت به صورت دیگر غلامان نگذاشت؟ زیرا غلامان زیادی در آنجا بودند از جمله غلام سیاه. برای اینکه این غلام ترک قاری قرآن بود و این موضوع می‌تواند اهمیت قرآن را بگوید. در آن زمان با صحیح بودن گفته‌ها می‌توان از اینجا به مجلس یزید هم گریزی بزند ولی وقتی دروغ بگوید، گریزهایش هم دروغ می‌شود. واعظ باید تاریخچه دهه عاشورا را بداند. باید بداند اول ماه، دوم ماه و سوم ماه یا قبل از محرم قافله‌ای که در راه بودند چه مصیبت و مشکلاتی داشتند باید تمام این موضوعات و اتفاقات را بداند و برای مردم توضیح دهد و روشنگری نماید. مثلا امام‌حسین(ع) در بین راه بود. کسی قد و بالای اهل‌بیت(ه) را که ندیده است، از اینجا می‌تواند به مجلسی که اسیر شدند گریز بزند. چون اگر تاریخ بخوانند می‌توانند با علم و یقین وارد شوند؛ مرو بی‌اذان موذن به مسجد که مهمان ناخوانده عزت ندارد اگر کسی نداند و بدون اطلاعات تاریخی وارد دهه عاشورا شود هم خودش را خراب می‌کند و هم افکار مردم را خراب می‌کند. لذا مداح یا واعظ باید قبل از محرم برای ورود به این ماه آمادگی کامل داشته باشد. مثل اینکه ما می خواهیم نماز بخوانیم مقدمه و آداب دارد، مقدمه‌اش این است که وضو بگیرم یا تیمم کنیم یا اگر غسل مهم است، غسل کنیم. مداحان باید کتاب‌های تاریخی و مقتل را مطالعه کند که با معلومات وارد ماه محرم شوند. غیر از اینکه خدا می‌داند ما هر وقت منبر می‌رفتیم، وضو می‌گرفتیم، بی‌وضو بالای منبر نمی‌رفتیم. همواره به یاد خدا بودیم. حال مداح باید قبل از محرم خودش را برای عزای امام‌حسین(ع) آماده کند. باید خالی الذهن از پول باشد این کار چون شغلش نباشد که وقتی داخل ماه محرم شد، بگوید: محرم این مقدار پول هم گیر ما آمد. این عمل برای شیطان است که خودش را آماده کند که برای پول روضه‌های دروغ بخواند ولی کسی که تقوا دارد و متقی است خودش را قبل از ماه محرم برای عاشورا آماده می‌کند. برای همین است که وقتی نماز می‌خوانیم وضو می‌گیریم، بی‌وضو که نمی‌توان نماز خواند. باید مقدمه نماز را که وضو و غسل است، انجام دهیم. مداح و سخنران باید متن گفته و سخنرانی خود را قبل از خواندن آماده کند و بخواند تا در محرم هر وقایعی را که اتفاق افتاده است، با شعر بازگو کند. درست است که بعضی‌ها دروغ می‌خوانند اما دروغ آنها اثر وضعی خودش را در جامعه می‌گذارد ولو اینکه اشکی بریزند. چون مردم نمی‌دانند که این دروغ می‌گوید. اینها واقعاً برای خود امام‌حسین (ع) گریه می‌کنند. مداحی هست که صدای خوبی دارد ولی استاد ندیده است، اما پیرمرد نوکر اباعبدالله داریم که صدایش می‌لرزد اما وقتی یا حسین می‌گوید مجلس به‌هم می‌ریزد. دلیل این تاثیر چیست؟ من که عرض کردم، یک فردی بود در هیئت می آمد ۳ بار «یا حسین» می‌گفت و از منبر پایین می‌آمد و مردم گریه می‌کردند و جان می‌دادند. این تقوا، خلوص و امام‌شناسی که فرد سخنران داراست، در سخنش اثر دارد. اگر تقوا نداشته باشد، گفته‌هایش اثر ندارد. در دعای ندبه آمده «و کلامکم نور» (کلام شما نور است) آنچه تاریخ صحیح باشد مداح بخواند آن کلام از قول امام(ع) برای مردم است و روشنگری آنان نور است. در بعضی از خانه‌ها که برای روضه می‌رفتیم، عده‌ای بلد نبودند و صوت نداشتند اما وقتی می‌خواندند همه گریه می‌کردند نه برای صوت و صدای آن، بلکه به خاطر تقوای آنان، مردم تحت تاثیر قرار می‌گرفتند. با این گفته‌ها اشک نعمت مهمی در فرهنگ دینی ما محسوب می‌شود؛ در روایتی از امام‌صادق(ع) هست که می‌فرمایند: "اگر ۳ بار ذکر «یا حسین» دلتان را لرزاند بدانید که شیعه ما هستید". چه‌کار کنیم که این نعمت نصیب ما شود؟ این موضوع بر دو قسم استوار است: یک، هدف اشک باشد دو، هدف اهل‌بیت(ع) باشد. اگر هدف اهل‌بیت(ع) باشد مصیبت را بخوانیم این اثر خوبی در قلب‌های مردم می‌گذارد. اگر هدف برای اشک و پول باشد، درست است که مردم گریه می‌کنند اما اثر خوبی ندارد. زیرا تقوا در آن نیست. بلکه هدف شغل می‌شود. اگر اشک از روی تقوا باشد اثرگذاری بیشتری در جامعه دارد. حال بعضی از آقایان که در جامعه شهرت پیدا کردند عده‌ای از آنان افراد خوبی هستند و متدین‌اند. عده‌ای هم هستند تدین ندارند و برای پول بالای منبر می‌روند. افرادی داریم که اسم نمی‌برم، نماز شبش قطع نمی‌شود و وقتی بالای منبر می‌رود و می‌خواند قلب را می‌لرزاند زیرا متدین است و تقوا دارد و وصل به خداست؛ زیرا ائمه و امام‌صادق(ع) می‌فرمایند: حدیث من از علی‌بن حسین(ع) از حسین‌بن علی(ع) از امیرالمومنین(ع) و پیامبر(ص) و از خود الله است، یعنی سخن من از پدرم سخن پدرم از پدرش و پدرش از جدش و از خداست یعنی وصل به وحی است؛ یعنی اگر من درست بخوانم و درست مطالعه کنم سخن‌هایم وصل به اهل‌بیت(ع) می‌شود و اهل بیت(ع) هم وصل به وحی الهی است. آنچه فرمودید مربوط به مداحان است، مخاطب چگونه باید خود را آماده کند؟ کسی که گناه و معصیت کرده، اشکش بر دو قسم است: زمانی در جلسه‌ای بودیم که در یک طرف خانم‌ها نشسته بودند و در طرف دیگر آقایان قرار گرفته بودند. در آن زمان حدیث یا مسئله‌ای می‌گفتم، خانم‌ها زیر چادر بافتنی می‌بافتند. وقتی مصیبت می‌گفتیم بافتنی را کنار می‌گذاشتند و گریه می‌کردند. پس سخن ما باید به گونه‌ای باشد که فرد را جذب کند و بافتنی را کنار بگذارد. بعضی‌ها بدون مطالعه سخنرانی می‌کنند، که هیچ اثری در مخاطب نخواهد گذاشت. زیرا فردی که در جلسه نشسته است قبل از مصیبت‌خوانی با کسی که در کنارش نشسته، صحبت می‌کند بعد از اینکه مداح وارد مصیبت می‌شود به آن فرد می‌گوید: باقی را بعد می‌گویم و دست خودش را بر پیشانی می‌گذارد. این گریه نیست حالت گریه یا همان «تباکی» است. درست است امام‌صادق (ع) فرمود: درباره ما اگر کسی اشکش جاری نمی‌شود تباکی کنند. اما این در صورتی است که قلبش با تباکی یکی باشد نه متناقض. آیا درست است که می‌گویند روضه در لحظه به ذهنم رسید و می‌خواهم بخوانم؟ در مجالس گاهی اول مداح می‌خواند گاهی اول منبری می‌خواند. بستگی به قلب و نیت‌ دارد، یک وقتی می‌خواهم قبلی را خرد کنم، یک چیزی می‌بافم و می‌گویم به ذهنم رسید. خدا حاج مقدس تهرانی را رحمت کند، روزی ایشان می‌خواستند بالای منبر بروند که قبل از آن آقایی بالای منبر رفته بود، بعد پای منبر حاج آقا نشست. حاج مقدس تهرانی به آن فرد فرمود: آقا بلند شو و برو. آن شخص اصرار داشت بنشیند، اما حاج آقا گفت: خیر برو. بالاخره آن فرد رفت. وقتی حاج آقا از منبر پایین آمد، از او پرسیدم: چرا او را بیرون کردید؟ گفت: برای اینکه اگر می‌خواندم، صدای گریه‌ها زیاد بود او خراب می‌شد و اگر هم صدای گریه کم بود بر علیه من خوشحال می‌شد. در اینجا تقوا خیلی دخالت دارد. بدبخت آن کسی که تقوا نداشت و عمری دم از امام حسین (ع) زد ولی دم مرگ هیچ چیز به دادش نمی‌رسد. حاج آقا در خانه خودتان هم روضه دارید؟ در خانه برای خودم می‌خوانم. بیشتر به چه کسانی متوسل می‌شوید؟ به دو بزرگوار بیشتر متوسل می‌شوم: حضرت‌محسن(ع) پسر حضرت زهرا(س) و دیگر عبدالله رضی در کربلا؛ آن طفل شیرخواری که تازه دادند دست امام که اذان در گوشش بگویند ولی تیر به حلقوم بچه آمد. این دو بزرگواران بیشتر من را منقلب می‌کنند. همیشه درود و صلواتی که می‌فرستم برای عبدالله(ع) و مادرش و حضرت محسن(ع) و مادرش حضرت زهرا(س) است. بعد از این دو بزرگواران به چهارده‌ معصوم(ع) متوسل می‌شوم؛ مخصوصاً به امام زمان(عج) خیلی ارادات دارم. از اهل‌بیت(ع) چه چیزهایی گرفتید؟ من در جوانی مبتلا به مرضی شدم و دکترها گفتند: باید عمل کنی! پول هم نداشتم! شب‌های سه‌شنبه هیئتی در محل خودمان داشتیم، وقتی می‌خواستند سینه‌زنی را شروع کنند با حالت بدی که داشتم وارد اتاق شدم. وقتی هیئت را شروع کردند از حضرت اباالفضل(ع) خواندند، من گریه کردم و گفتم: «آقا من نوکرم، نه پول دارم نه چیزی، اگر هم پول داشتم به شما کاری نداشتم، می‌رفتم عمل می‌کردم و پولش را هم می‌دادم. پس خودت به دادم برس!». من را به خانه بردند، وضو گرفتم و رو به قبله خوابیدم، طولی نکشید که دیدم در حرم حضرت‌ اباالفضل(ع) در کربلا هستم، آقای بلندبالایی از پشت ضریح آمد و فرمود چه می‌خواهی؟ بگو: دیدم یک کُره در جعبه شیشه‌ای به دستم داد، دیدم این کره گشت و گشت و روی مکه ایستاد! از خواب پریدم، دیدم آن درد دیگر نیست و به واسطه همان کرامت حضرت(ع) نزدیک ۷۰ سفر حج و عمره رفتم و یک سفر حج هم برای حضرت اباالفضل(ع) مُحرم شدم.


برچسب ها :

درباره دفاع متعصبانه میلانی از اربابان دلار به دست جشنواره‌ها سیرک حیوانی در غرب و تبلیغ آن از تلویزیون! رئیس جدید سازمان باید تکلیف افراد، برنامه ها و چنین مهمانانی را یک‌بار برای همیشه معلوم و مشخص کند که مخاطبان بدانند برنامه ای را که دارند مشاهده می کنند متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است یا شبکه معاند و ضد انقلاب!... در برنامه «هفت» و بر روی آنتن زنده رسانه ملی: دفاع متعصبانه میلانی از اربابان دلار به دست جشنواره‌ها پایگاه خبری انصارحزب الله: گاه با دیدن برخی برنامه های تلویزیون که در آنها علیه نظام و انقلاب و دین صحبت می‌شود، اگر آرم و لوگوی شبکه را نبینیم گمان می رود که نظاره‌گر شبکه بی بی سی ، صدای آمریکا یا دیگر شبکه های ماهواره‌ای هستیم. این برنامه «هفت» نیز با دعوت از برخی افراد معلوم الحال و خودباخته در مقابل هیمنه پوک اما متورم فرهنگ غربی ، خود زنی هایی می کند که اگر برنامه رسانه ملی جمهوری اسلامی نبود می‌شد گفت یکی از شبکه های ضد ایرانی اسلامی ماهواره ای است. برنامه جمعه شب ۹ آبان «هفت» با حضور تهمینه میلانی، یکی از کارگردان های شیفته فمینیسم و برابری جنسیتی؛ به صحنه لجن پراکنی بر علیه معتقدات و باورهای دینی و فرهنگی مردم شریف و مسلمان کشورمان گردید. او با تحقیر حیای زن مسلمان ایرانی و پرهیز ذاتی او از اختلاط در جمع مردان نامحرم، رفتار جامعه متدین را یک جمود در برابر مدرنیته معنا کرده و می‌ گوید: «ما سنت هایی داریم که دلایل وجودی شان از بین رفته است. اینکه زن را مخفی می‌کنند. خیلی از خانواده‌ها در خیلی از شهرستان ها یا حتی در همین تهران هم این کار را می‌کنند. اینها هیچ کدام نمی‌دانند دلیل اینکه زن مخفی می شده چه بوده است. دلایلش خیلی علمی و درست بوده است. زمانی بوده که تاتار، مغول و قوم های دیگر حمله می‌کردند و آذوقه را می بردند. زن را می بردند برای کنیزی، بچه ها را می‌بردند برای غلامی. بیشتر ساختمان های ما بخصوص در زنجان اگر تشریف ببرید می بینید که دیوارهای دو پوسته وجود دارد. و موقع حمله، زن و بچه و آذوقه را در میان دیوار می گذاشتند تا بتوانند یک سال دیگر با آن زندگی کنند. این شکل شیوه جنگ عوض شد. الان بمب می اندازند روی سر مردم ولی هنوز آن شیوه ادامه پیدا کرد. یعنی خیلی ها هنوز زن و بچه شان را مخفی می‌کنند. دلایل وجودی اش از بین رفت ولی خود این هنوز مانده است.» این کارگردان زن با این اظهارات فرو دستانه و سخیفش که نشان از سطح فکر و اندیشه اش دارد که نقش تببین کننده شیدایی او نسبت به تفکر غرب بخصوص در حوزه نگاه به زن را دارد ، شاید گمان کرده هنوز در منهتن و خیابانهای سرشار از صحنه های زننده و حیوانی آنجا تنفس می کند و قرار است درباره همپالکی های خودش حرف بزند که چنین عبارتهایی را بر زبان جاری کرد. درجای دیگری از این برنامه که تبدیل به جولانگاه شبه روشنفکران سینه چاک غرب شده است با ادامه دادن به سقوط در منجلاب و متعفن تفکراتش می گوید::«فیلم سیاه بی معنی است. من فیلمسازم و کار خودم را دارم می کنم. فیلم سازی هست که می‌خواهد فیلم اجتماعی سیاه بسازد. بگذارید بسازد. چرا فکر می‌کنید فستیوال ها از ما استفاده یا سوء استفاده می‌کنند. من اصلا با این حرف کاملا مخالفم. مگر بیکارند که به ما توجه کنند. برای چی اینقدر دشمن می‌پرورانیم. من با این کلمه دشمن مشکل بسیار جدی دارم. شما می‌دونید اساس این‌که ما اینقدر دشمن خیالی می‌سازیم چیه؟ ما دائما در رسانه می‌گوییم فرهنگ غربی به ما حمله کرد. دشمن منتظر است از ما آتو بگیرد و اینها. حالا اگر دشمن بفهمد ما چند تا ایدزی داریم در جامعه چه استفاده ای از این می‌کند؟... بعد می گویند غربیها نمی گذارند ما درست زندگی بکنیم. آیا غربی ها به شما می‌گویند شما با خانم تان درست صحبت نکنید؟ میگ‌ویند دندان تان را مسواک نزنید؟ می‌گویند حمام نکنید؟ می‌گویند زبان آلمانی یاد نگیرید؟ می گویند در شغل تان رشد نکنید؟ ببینید اینها همه افسانه است. من نمی‌دانم چرا دائما این نگرش را در جامعه باب می‌کنند.... من مشکل جدی با کلمه آبرو دارم. آبرو روزگار ما را سیاه کرده است» هر چند این خانم مستظهر به دلارهای غربی حرفی از برهنگی ، زن بارگی ، ترویج فاحشه گری و بردگی مدرن جنسی موجود در غرب که حتي خود غربی ها نیز منکر آن نیستند نمی زند ؛ اما به معنای واقعی کلمه مزدور و سرسپرده بودن به یک تفکر و جبهه ضد اسلامی ایرانی را در حد اعلا درجه خود به منصه ظهور و برو گذاشته است. شاید متبحر ترین لفاظان و حرافان غربی نیز نتوانند به این خوبی از دنیا یا به کلام دقیقتر سیرک حیوانی که به اسم آزادی در غرب به راه انداخته اند ، تبلیغ بکنند! دو نکته اینجا تذکارشان محل توجه و تدقیق است، اول اینکه رئیس جدید سازمان باید تکلیف افراد، برنامه ها و چنین مهمانانی را یک‌بار برای همیشه معلوم و مشخص کند که مخاطبان بدانند برنامه ای را که دارند مشاهده می کنند متعلق به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران است یا شبکه معاند و ضد انقلاب! نکته دوم اینکه خانم میلانی به خوبی می داند که در اتوپیای متظاهر و غربی اش می توان تنها با چند دلار یک زن را خریداری کرد و او را به بردگی جنسی گرفت! به نظرم همین یک مورد که خود غربی ها نیز منکر آن نیستند برای تمام جنگولک بازی های او بر روی آنتن زنده کافی باشد. حتما خود خانم میلانی نیز زیاد مایل نیست ابعاد واقعی و حقیقی دیگری از کیفیت زندگی حیوانی غرب گفته شود چه اینکه خود ایشان مفتخر به زندگی در چنین محیطی هست! منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


برچسب ها :

مونته سوری در ایران وجود دارد یا نه؟! خطرناک‌ترین آموزه‌های انحرافی غربی در مهدهای کودک هیچ کدام از «مراکز تربیت مربی مونته سوری» در کشور تاکنون تعطیل نشده و دوره‌های برخی از این موسسات تا دی ماه سال جاری نیز پر شده است. عضو گیری به صورت آزاد در فضای مجازی، در قالب سایت‌های اینترنتی در حال انجام است... پایگاه خبری انصارحزب الله - گزارش جدید و تکان‌دهنده این شماره در حوزه مهدکودک‌ها را با اجابت درخواست سازمان بهزیستی کل کشور آغاز می‌کنیم. «همایون هاشمی» رئیس سازمان بهزیستی، پس از افشای جریان مرموز و علنی بروز یافته در مجموعه بزرگی از مهدهای کودک کشور؛ با اشاره به اینکه تاکنون آموزش مونته سوری در مهدهای کودک برگزار نشده است (!) به باشگاه خبرنگاران جوان گفته بود: «بر خلاف گزارش سایت‌ها و روزنامه‌ها، آموزش مونته سوری (آوازه‌خوانی، رقص مختلط) در مهدهای کودک وجود ندارد و شهروندان در صورت مشاهده می‌توانند به مسئولان گزارش دهند تا برخورد قانونی با این تخلف انجام شود. وی افزود: از ابتدای مهر امسال ۷ مهد کودک نه به دلیل تخلفات آموزشی، بلکه به دلیل تخلفات ساختمانی، عدم رعایت بهداشت در استان‌ها تعطیل شده است. رئیس سازمان بهزیستی تاکید کرد: همکاری لازم با ستاد اقامه نماز انجام شده و تمام ظرفیت‌های خود را به کار بسته‌ایم تا به صورت جدی و در صورت مشاهده با این تخلف در مهدهای کودک برخورد کنیم. هاشمی خاطر نشان کرد: «تخلف شاید به صورت مقطعی در برخی مهدهای کودک وجود داشته باشد اما اجازه ادامه تخلف را به صورت دائمی در مهدهای کودک نمی‌دهیم و در صورت مشاهده با این تخلف برخورد می‌کنیم.» جهت اطلاع آقای رئیس! در پاسخ به فراخوان رئیس محترم سازمان بهزیستی باید گفت که دست کم سه مرکز مهم به صورت رسمی به تربیت مربی مهدکودک با روش آموزشی مونته سوری در کشور اشتغال دارند. بنا بر اطلاعات به دست آمده در گفت وگو با برخی از مدیران این مراکز، مدیران بهزیستی از ارتباطات بسیار خوبی با موسسات مذکور برخوردار بوده و تنها پس از انتشار خبر ویژه «کشف دیرهنگام مونته سوری» در روزنامه، از جانب بهزیستی و برخی از مراکز حوزوی با تذکری نه چندان جدی مواجه شده‌اند. آنچه مهم می‌نماید ذکر این نکته است که هیچ کدام از «مراکز تربیت مربی مونته سوری» در کشور تاکنون تعطیل نشده و دوره‌های برخی از این موسسات تا دی ماه سال جاری نیز پر شده است. عضو گیری به صورت آزاد در فضای مجازی، در قالب سایت‌های اینترنتی در حال انجام است اما بنا بر متن خبر منتشر شده، ریاست سازمان بهزیستی به عنوان ناظر بر سیستم مذکور در انتظار تماس‌های مردمی برای گزارش تخلفات است! ۱-مجتمع آموزشی مهدوی: مرکز مذکور مدعی تاسیس اولین پیش دبستانی مونته سوری در سال ۱۳۸۳ است. ارائه مدرک تربیت مربی مونته سوری در مجتمع مهدوی با ارائه مدرک از مرکز مونته سوری تورنتو (TMI) صورت می‌گیرد. زنی به نام «وندی آگنیو» از مربیان بین‌المللی مونته سوری در سفر به ایران آموزش مربیان این مرکز را عهده‌دار بوده است. مروری کوتاه در اسناد منتشر شده توسط این مرکز از فعال بودن مجتمع مذکور در امر آموزش مونته سوری خبر می‌دهد. به نحوی که هم اکنون مدارک ارائه شده توسط این مرکز و موارد مشابه به عنوان رزومه کاری در دفتر کار مدیران بسیاری از مهدهای کودک کشور به صورت رسمی قابل مشاهده است. ۲- مرکز آموزشی جواهری برای فردا: این مجموعه مدعی است اولین مرکز آموزش تربیت مربی مونته سوری در کشور به شمار می‌رود. مدارک ارائه شده در این موسسه از مرکز مونته سوری کانادا (CMTI) ارائه می‌گردد. در سایت موسسه جواهری برای فردا ذکر شده که برگزاری امتحانات دوره‌های مونته سوری به زبان انگلیسی یا فرانسه صورت می‌گیرد و در صورت مسلط نبودن داوطلبین به زبان خارجی، امتحانات با حضور مترجمین معتمد مرکز برگزار خواهد شد. ۳- موسسه نام آوران آموزش فردا: این موسسه نماینده کالج SEGI مالزی است و از مرکز مونته سوری انگلیس (MCI) مدرک پایان دوره را ارائه می‌دهد. فردی به نام «یدالله سعیدنیا» کوتاه‌ترین دوره تربیت مربی مونته سوری را برگزار می‌کند. وی در توصیف خود می‌گوید: » از سال ۱۳۷۴ مطالعه روی روش مونته سوری را آغاز کردم. در سال ۲۰۰۷ در کنار تحصیل در دانشگاه یو ام در مالزی در رشته دکترای آموزش، یک کورس تحصیلی مونته سوری در دانشگاه SEGI مالزی گذراندم. این دانشگاه نماینده رسمی موسسه ام سی آی انگلیس است و کلیه دوره‌های مونته سوری را با تایید و نظارت آن انجام می‌دهد. در سال ۱۳۸۶ با امضای تفاهم نامه با این دانشگاه، اجرای کارگاه‌های مونته سوری در ایران با حضور اساتید این دانشگاه آغاز شد. دوره اول و دوم با همکاری مجتمع مفید اجرا شد. دو کارگاه دیگر با همکاری موسسه مرآت تشکیل شد. متاسفانه از سال ۸۸ به دلیل مسایل سیاسی و تغییرات قیمت دلار امکان اجرای این کارگاه‌ها از میان رفت.» جالب توجه است که «دنیل جوتراس» مربی مرکز جواهری برای فردا نیز پس از فتنه ۸۸ حاضر به حضور در ایران نشد و پس‌از آن دوره‌های این مرکز به صورت «آنلاین» برگزار می‌شود. هزینه برگزاری دوره‌های مذکور از ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان متغیر است و مکان برگزاری دوره‌ها نیز در تمامی آگهی‌های منتشر شده در فضای مجازی درج شده است. ضعف ساختاری حوزه آموزش تجارت در فضای آموزشی کشور در شرایطی که مراکز مدیریتی دولتی از ضعف ساختاری در حیطه عمل به وظایف خود رنج می‌برند، به رویه هوشمندانه‌ای تبدیل شده است و در این میان نمی‌توان مدیران مراکز مذکور را سرزنش کرد. چرا که در حقیقت به جز سیستم‌های متناظر بر رفرنس‌های تربیت کودک غربی متاسفانه «نظام آموزشی بومی» برای ارائه در مهدهای کودک وجود ندارد. هر چند نمی‌توان از تلاش‌های گسترده و سازمان یافته مجموعه نهادهای بین‌المللی از جمله یونسکو در ترویج روش تربیتی فرویدی «مونته سوری» در کشورمان غافل شد. بدیهی است هیچ عقل سلیمی نمی‌پذیرد که حتی امور خیریه و خداپسندانه، بدون صرف هزینه فراوان از جانب مدیریتی واحد به صورت «خودجوش» در فاصله‌ای کوتاه تا این حد در کشور پهناوری همچون ایران همه گیر نمی‌شوند چه رسد به روش آموزش مونته سوری که هم اکنون در روستامهدهای دور افتاده‌ترین شهرستان‌های کشور نیز تدریس می‌شود! به این ترتیب بهزیستی هرگز نمی‌تواند منکر اطلاع از برگزاری چنین دوره‌های گسترده‌ای در طول ۱۰ سال گذشته در زیرمجموعه خود شود. به جای چاره اندیشی! در برابر این شواهد آشکار و تکان‌دهنده که به سادگی در فضای مجازی قابل دسترسی است و سال هاست روح و جان فرزندان معصوم ما را به خطرناک‌ترین آموزه‌های انحرافی غربی می‌آلاید، سازمان بهزیستی به جای برخورد مسئولانه با موضوع، با ارسال جوابیه‌ای مقالات و گزارس‌های پیشین کیهان را رد کرده و منکر چنین مسائلی شده است! پاسخ بخشی از آن جوابیه را خوانده اید اما برای پاسخگویی به سایر موارد مطرح شده از جانب مدیران بهزیستی لازم است سطور جوابیه بهزیستی را مرور کنیم: ۱-«ادعای نویسنده محترم مبنی بر آموزش رقص، مسائل جنسی و هواداری از فرق ضاله و همجنس گرایی در بزرگ‌ترین مجموعه همکار غیردولتی این سازمان که مطمئنا فاقد استنادات متقن و احتجاجات معقول است خود مایه تشویش افکار عمومی و نگرانی خانواده هاست. بدیهی است در صورت عدم ارائه مستندات قانونی از ناحیه آن جریده محترم موضوع از طریق مجاری قضایی قابل پیگیری است. ۲- بی‌اطلاعی نگارنده محترم از ساز و کار اخذ مجوز فعالیت برای مهدکودک مایه تاسف است زیرا که به استناد نظامات اداری مصوب موجود کلیه مدیران مسئول، مدیران داخلی و حتی مدیران مهدکودک از طریق سیستم گزینش دولتی بررسی صلاحیت می‌شوند. ۳- برخورد با مهدکودک‌های متخلف از وظایف قانونی این سازمان است و حسب مستندات موجود علاوه بر اخطار به تعدادی از مهدهای کودک کشور که بعضا تخلفاتی مرتکب شده‌اند، در اسرع وقت و با فوریت با آنها برخورد قانونی شده است. ۴- ایراد نویسنده محترم مبنی بر اینکه اقلیت‌های دینی پذیرفته شده در قانون اساسی تنها می‌توانند اقدام به پذیرش کودکان غیرمسلمان نمایند تامل برانگیز است زیرا براساس اصل سیزدهم قانون اساسی اقلیت‌های دینی شناخته شده در حدود قانون در تعلیمات دینی خود آزادند بر طبق آئین خود عمل نمایند. ۵- اتهام بهائیت به مجموعه بزرگی از مهدهای کودک به واسطه فعالیت شبکه الکترونیکی بهزیستی و سکولار خواندن اساتید دانشکده بهزیستی جفا و اتهامی نابخشودنی است . ۶- نگارنده محترم «آموزش برای صلح» را ضد ارزش دانسته و با انزجار از این نوع آموزش یاد کرده است غافل از اینکه اسلام دین صلح و رحمت است و اصولی‌ترین ارزش در دین اسلام صلح است و آنان که قرائت داعشی از دین اسلام دارند در قاموس دین مبین اسلام و این نظام جایی ندارند چه رسد به عرصه نظام بین المللی. ۷- در پایان ضمن استقبال از نقد سازنده و راهگشا ضمن درخواست ارائه کلیه مستندات ادعایی آن جریده محترم تقاضا دارد نشستی تخصصی با هیئت تحریریه آن جریده برگزار، ابهامات موجود مرتفع و از دل نگرانی‌های مردم کاسته شود. پاسخ کیهان مهم‌ترین و جالب‌ترین نکته در جوابیه ارسالی از جانب بهزیستی عدم تطابق صدر و ذیل آن با یکدیگر است. اگر بهزیستی بنا بر بند یک جوابیه از فقدان استنادات متقن و احتجاجات معقول کیهان اطمینان دارد چرا در ذیل بند هفت خواهان ارائه کلیه مستندات و برگزاری نشست تخصصی با تحریریه روزنامه شده است؟! عجیب‌تر آن که کیهان پیش‌از درخواست بهزیستی خواهان برگزاری جلسه مذکور بود که تاکنون پاسخی از جانب مدیران این سازمان دریافت نکرده است! درخصوص ساز و کار گزینش مربیان و مدیران مهدهای کودک در گزارش کیهان، عینا به متن آیین نامه بهزیستی استناد شده است و در این زمینه باید پرسید آیا اعتراض این سازمان به متن آیین نامه منتشره می‌باشد؟! درخصوص استناد بهزیستی به اصل سیزدهم قانون اساسی با موضوع اقلیت‌های دینی لازم به ذکر است که این موضوع هیچ ارتباطی با امکان دهی به مدیران سیستم جهانی یونسکو برای نقش آفرینی در حیطه آموزش نسل آینده ساز کشور حساس و مهمی همچون ایران ندارد. علاوه بر آن فرقه ضاله بهائیت، یک حزب سیاسی ساخته انگلیس است و کوچک‌ترین ارتباطی با ادیان آسمانی و محترم شمرده شده در قانون اساسی ندارد. در خصوص فعالیت مجموعه مهدکودک‌های فاقد مجوز فعال در حوزه ترویج مسیحیت در کشور و تیم‌های زنان بهائی دستگیر شده تحت عنوان «فعالین حقوق کودک» در روستاها و شهرستان‌های مختلف کشور نیز به مدیران سازمان بهزیستی پیشنهاد می‌کنیم جلسه‌ای با کارشناسان اطلاعاتی کشور برگزار کنند. هر چند پرسش و تحقیق ارتباط گیری حداقلی سازمان بهزیستی به عنوان ناظر سیستم با والدین کودکانی که به برگزاری «جشن کریسمس» و «مراسم هالووین» و «بالماسکه» و آموزش اجباری «رقص باله«، «مراسم شرم آور و غیرقابل تشریح شب به یاد ماندنی» و «آموزش کیهانی مونته سوری» معترض بوده‌اند و حتی مروری کوتاه بر اخبار رسمی منتشر شده در این حوزه در رسانه‌ها، کفایت می‌کرد. تلاش برای تحریک مدیران شبکه الکترونیک مهدهای کودک در شرایطی که کیهان زیرساخت ارتباطی مذکور را «مفید» و «آینده نگرانه» توصیف کرده است حقیقتا حرکتی غیراخلاقی محسوب می‌شود. خصوصا اینکه به واسطه ورود به‌موقع مدیران شبکه مذکور، بلافاصله پس از انتشار خبر کیهان، بخش‌هایی از این سیستم که متناظر بر مفاهیم مشکوک و آموزش صلح بود از دسترس خارج شد و این موضوع خود نشانه‌ای از تعهد مدیران سامانه مذکور است. اهمیت این سیستم در امکان ارتباطی بی‌نظیر آن است به نحوی که هم‌اکنون به واسطه اتصال به شبکه «EMAHD» دسترسی به مفاهیم منتشر شده در سایت هر یک از مهدهای کودک کشور، برای سایرین مقدور است. هر چند شوربختانه باید گفت در اثر کم کاری‌های مسئولان بهزیستی در تدوین دکترین ایرانی- اسلامی، همین سامانه در همه گیری جزوات مونته سوری در کشور تاثیر به سزایی داشته است. در حقیقت همه انتقادات وارده در این حوزه متوجه «سازمان بهزیستی» است چرا که با غفلت از تبیین جزوات آموزشی متناظر بر فرهنگ ایرانی- اسلامی و یاری طلبیدن از حوزه و دانشگاه و نهادهای مهمی همچون «شورای عالی انقلاب فرهنگی» راه را بر همه‌گیری فرویدیسم مونته سوری باز گذارده است. علاوه بر آن انعقاد قرارداد شبکه مذکور با یونسکو نیز موضوعی است که باید توسط سازمان بهزیستی پیگیری می‌شد چرا که نفس چنین همکاری‌هایی طبیعتا دارای منافعی برای طرف خارجی است، در حالی که شرکت مذکور به تنهایی برای اتخاذ چنین تصمیماتی، از پتانسیل علمی، اطلاعاتی و جامع نگرانه‌ای برخوردار نیست. درخصوص «آموزش صلح و حل تعارض» به عنوان اصل هفتم روش آموزش تئوسوفیستی مونته سوری و برنامه جهانی سازمان ملل، لازم به ذکر است که مفاهیم مذکور توسط اربابان تروریست‌های داعش و مدیران تبیین‌کننده «نظم نوین صهیونیستی» در جهان تهیه و تنظیم شده است! خلط واقعیات موجود با تمسک به «مفاهیم و آموزه‌های اسلامی» موضوعی است که عزم بهزیستی در برخورد با انحرافات و آموزه‌های ضد اسلامی را دچار خدشه تئوریک می‌سازد و نشان می‌دهد که عده‌ای به جای تلاش برای حل مشکل به ساده‌ترین روش یعنی پاک کردن صورت مسئله روی آورده‌اند. در حال حاضر به واسطه طرح «آموزش صلح و حل تعارض» در سرزمین‌های اشغالی، مجموعه کتب درسی، داستانی و تاریخی کودکان فلسطینی تحریف شده است در حالی که سیستم آموزشی یهودیان اشغالگر فلسطین مملو از مفاهیم «نفرت افزایی» همچون «عرب ستیزی» و «نژادپرستی» است. ۱۰۰ سال تلاش سرشار! برای اطلاع مدیران سازمان بهزیستی ذکر این نکته الزامی است که هم اکنون مدیریت بخشی از مجموعه سازمان‌های مردم نهاد مروج «فرهنگ صلح» در مهدهای کودک و برخی مدارس کشور بر عهده گروه بدنامی از شاگردان مدیران دوره پهلوی است که نویسنده بزرگ کشورمان «محمدرضا سرشار» در سال ۱۳۶۷ در قالب کتاب «بیست سال تلاش» ماهیت آنها را افشا کرده بود. اکنون این نگرانی وجود دارد که نوه – نتیجه‌های امثال آقای سرشار ناچار شوند در سال‌های آتی کتاب‌هایی مشابه درخصوص فعالیت نسل‌های بعدی همین گروه، تحت عنوان «۱۰۰ سال تلاش!» منتشر کنند. چرا که ظاهرا نهادهای ناظر در جمهوری اسلامی ایران از دقت کافی در پایش عملکرد نهادهایی که آشکارا بر ضد اهداف انقلاب و اسلام تحت عناوین قابل تاملی همچون «صلح» و «حقوق کودکان» فعالیت می‌کنند برخوردار نیستند! خداپسندانه‌تر است اگر اندکی فارغ از درگیری‌های بیهوده برآمده از حس قبیله گرایی به آینده ایران بیندیشیم. آینده‌ای که رقم زدن آن حق طبیعی «فرزندان انقلاب» است نه مجموعه سازمان‌های بین‌المللی که هم اکنون مشتاقانه در صف پیش خرید اختیارات نهادهای حاکمیتی به نام «خصوصی سازی» و دخالت دادن «مردم» در امر آموزش(!) ایستاده‌اند. اغلب پدران و مادران نگران فعلی که از قدرت کنترل آنچه به کودکان شان در مهدهای کودک و برخی مدارس غیردولتی آموزش داده می‌شود، برخوردار نیستند حتی با شرح وظایف یونسکو به عنوان نهادی که متولی «آموزش همگانی جهانی» است نیز آشنایی ندارند. این وظیفه حاکمیت است که با نظام‌سازی دقیق، محیطی امن و کم دغدغه را برای شهروندان خود فراهم سازد. لطفا از این وظیفه مهم شانه خالی نکنید! منبع:کیهان


برچسب ها :

نامه دبیران فرهنگی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور به وزیر فرهنگ: آقای‌جنتی عملکردتان بسیار نگران‌کننده وسوال‌برانگیز است کمکی به جریان غیرمتعهد انقلاب نکنید دبیران فرهنگی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور با صدور نامه‌ای خطاب به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با بیان اینکه هیچگونه کمکی به جریان غیرمتعهد انقلاب نکنید، عنوان کردند: سیاست و برنامه شما برای حمایت از آثار متعهد فاخر و ارزشمند سینما چیست؟ به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، دبیران فرهنگی انجمن‌های اسلامی دانشگاه‌های کشور با صدور نامه‌ای خطاب به جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام کردند: سیاست و برنامه شما برای حمایت از آثار متعهد فاخر و ارزشمند سینما چیست؟ و در صحنه جنگ نرم که خود بیان می‌کنید بدان معتقدید صرف این میزان نیرو و هزینه برای فیلم‌های «چون قصه‌ها»، «عصبانی نیستم» و «خانه پدری» چه توجیهی عقلانی می‌تواند داشته باشد؟ متن نامه به شرح ذیل است: «جناب آقای جنتی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی سلام علیکم در این روزها که اخبار مربوط به اکران برخی فیلم های مسئله دار در خبرگزاری ها در حال گردش است، نگرانی از رویکرد جنابعالی در صحنه مدیریت فرهنگی علی‌الخصوص سینما ما را بر آن داشت که نکاتی را به جنابتان متذکر شویم که البته شما بهتر از ما بدان آگاهید. در باب اهمیت فرهنگ باید یادآور شویم فرهنگ یک جامعه، اساس هویت آن جامعه است. در مهندسی فرهنگ همه انواع فرهنگ باید مهندسی شوند. انواع فرهنگ عبارتند از فرهنگ ملی، فرهنگ عمومی، فرهنگ تخصصی، فرهنگ سازمان. قطعا خوب می‌دانید که مقصود ما از فرهنگ؛ فرهنگ انقلابی و اسلامی است؛ فرهنگی که وامدار مجاهدت های عظیمی چون واقعه کربلاست. در طی تاریخ هزار و ۴۰۰ ساله اسلام، آزادگان بسیاری بر سر حفظ این مکتب و فرهنگ از تمام هستی خویش گذشته اند و در حال حاضر نیز این مسیر بی‌نیاز از تیزبینی و مدیریت متعهدانه مسئولان و مجاهدت و تلاش بی وقفه فعالین حوزه فرهنگ نیست. قطعا به ما حق می‌دهید در این مسیر بیش از همه از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی توقع مدیریتی عالمانه و متعهد به جبهه انقلاب اسلامی را داشته باشیم که دشمن در جبهه باطل خود سخت و با انگیزه در تلاش است. و اما سینما به عنوان یکی از مهمترین ابزارها در جریان سازی در عرصه فرهنگ ملی و هدایت افکار عمومی توسط مکاتب و جریان‌های فکری در حال بکارگیری است. تا جایی که رئیس جمهور آمریکا شخصا سفارش ساخت فیلمی چون «آرگو» را می‌دهد و «آلن ایر» سخنگوی فارسی‌زبان وزارت خارجه آمریکا در پیامی اعطای جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره ونیز به فیلم سراسر سیاه نمایی «قصه‌ها» را تبریک می‌گوید. نیازی به گفتن نیست که یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین ابزارهای آمریکا برای صدور سبک زندگی غربی به کشورهای دیگر سینماست. حال سوال اینجاست که برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد در حوزه فرهنگ ایران اسلامی چیست و قرار است وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به کدام سو حرکت کند و خادم کدام جبهه باشد؟ قطعا پاسخ مشخص است. ما هیچگاه به خودمان اجازه نمی‌دهیم که گمان کنیم خدای نکرده شما میل به یاری نکردن جبهه فرهنگ اسلامی داشته باشید چه رسد به لطمه زدن به آن. اما جناب آقای جنتی عملکرد دور از انتظار جنابعالی برای ما بسیار نگران کننده و سوال برانگیز است. به خاطر بیاورید جمله مقام معظم رهبری را که فرمودند «اجازه حمایت از جبهه غیر متعهد به انقلاب را ندارید» اما چگونه است که ما شاهد حمایت سفت و سخت شما و گروه مدیریتی‌تان از اکران فیلم هایی هستیم که اتفاقا مقامات آمریکای هم ساخت این فیلم ها را اتفاق مبارکی می‌دانند و سخن گوی فارسی زبان کاخ سفید برای کارگردان ایرانی فیلم پیام تبریک می فرستد. شما پشت چه فیلمی ایستاده اید و از آن دفاع می‌کنید؛ آیا «قصه‌ها» و «عصبانی نیستم» فیلم‌های هستند که به لحاظ فنی و محتوای و ساختار در سطح بالای قرار دارند؟ و قرار است خدمتی به فرهنگ ملت و سینمای ایران بکنند؟ کافی است کمی سواد سینما داشته باشیم تا دریابیم در «قصه‌ها» قصه مرده است و شما داستانی نمی‌بینید. برخلاف ادعای کارگردان بر اجتماعی بودن «قصه‌ها» ما فقط یک اثر سیاسی به بن بست رسیده، فاقد کارکرد اجتماعی را می‌بینیم که نه تنها قادر به ارائه تعریف درست از جامعه ایران و دردهایش نیست حتی راه حلی برای دردهای مصنوعی که نشان می‌دهد هم ندارد. «عصبانی نیستم» فقط عصبانی است در دورانی که تلاش ما اتحاد و یکپارچگی و همدلی در جامعه است بر طبل افراط و عصبیت می‌کوبد و در تلاشی مضحک تمام سعی خود را برای شکستن تابوهای اخلاقی فرهنگ و سینما به کار می گیرد و تلاش غیر قابل انکار هر دو فیلم در رفت و برگشتی مداوم به سال ۸۸ بیانگر غلبه عمیق سیاست بر دغدغه های اجتماعی سازندگان این فیلم‌ها است. آقای جنتی؛ همان گونه که قبل‌تر گفته شد از شما انتظار می‌رود هیچگونه کمکی به جریان غیر متعهد به انقلاب نکنید اما سوال اینجاست با چه منطقی سازمان سینمای تمام توان خود را برای صدور مجوز اکران فیلم های مذکور به کار می‌برد در حالی که بسیارند آثاری که با وجود ساختار و روایت بسیار عالی و نزدیکی مفهومی فوق‌العاده به فرهنگ جامعه نادیده گرفته می‌شوند و اقدام مورد انتظار از مسئولین فرهنگی برای حمایت از آنان هیچگاه صورت نمی‌گیرد و فیلمی چون آرایش غلیظ در بی‌مهری رسانه‌های سیاست زده اکران می‌شود در حالی که هر روز تیتری تازه برای اثر بی فروغی چون قصه‌ها دارند. وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی؛ سوالمان را این بار جزئی‌تر می‌پرسیم. سیاست و برنامه شما برای حمایت از آثار متعهد فاخر و ارزشمند سینما چیست؟ و در صحنه جنگ نرم که خود بیان می‌کنید بدان معتقدید صرف این میزان نیرو و هزینه برای فیلم‌های «چون قصه‌ها»، «عصبانی نیستم» و «خانه پدری» چه توجیهی عقلانی می‌تواند داشته باشد؟ قطعا ما منتظر دیدن پاسخ سوالتمان در عملکرد شما هستیم نه صرفا در کلامتان.»


برچسب ها :

ترسناک ترین چهره «قاسم سلیمانی» برای «شیطان بزرگ»+عکس
 
غربی ها و خصوصا یانکی ها، درست همین چهره‌ی «حاج قاسم» را نمی شناسند و به همین برایشان مرموز و رعب انگیز است. برای کابوی های آمریکایی، مصداق فرمانده نظامی، یا «ژنرال رومل» است یا «ژنرال آیزنهاور».

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از مشرق، «قاسم سلیمانی» در اسفند ماه سال ۱۳۳۵ شمسی، در روستای «قنات ملک» از توابع «رابر» در استان کرمان متولد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سپاه پاسداران ملحق شد و به مشیت الهی، پس از طی ۳۰ سال زندگی جهادی، نامش در صدر فهرست دشمنان «شیطان بزرگ» قرار گرفت. 

تا پنج سال قبل، کم‌تر سیاستمدار و نظامی غربی بود که نام «قاسم سلیمانی» را شنیده باشد اما جنگِ طولانی در «سوریه» و منازعاتِ «عراق»، شهرت این فرمانده ی ۵۷ ساله را عالم‌گیر کرد. حالا غربی ها، با کابوسی متفاوت از خیال پردازی های هالیوودی مواجه بودند که هم مورد نفرتشان بود و هم چاره ای جز تحسینش نداشتند. «جان مگوایر» افسر سابق سازمان سیا در عراق می‌گوید «او قوی‌ترین مأمور مخفی در خاورمیانه است ... و هیچ‌کس او را نمی‌شناسد.». 
اما ما، حاج قاسم را می شناسیم.
 
او هم‌رزم خاکی و بی ادعای «حاج همت»، «مهدی باکری» و «علی هاشمی» است. سردارانی که در اذهان مردم ایران، خلق و خویشان، تنه به تنه فرشته‌گان می زند و در مرز اسطوره‌گی قرار دارند. سردارنی که در حافظه ی تاریخی ملت مسلمان ایران، نامشان با «جهاد اکبر» بیشتر از «جهاد اصغر» پیوند خورده است. 

«حاج قاسم» برای ایرانیان، از همان زمره و یادگار آنان به شمار می رود و به همین دلیل، طی چند سال گذشته، به شخصیتی ملی تبدیل شده است. 

غربی ها و خصوصا یانکی ها، درست همین چهره‌ی «حاج قاسم» را نمی شناسند و به همین برایشان مرموز و رعب انگیز است. برای کابوی های آمریکایی، مصداق فرمانده نظامی، یا «ژنرال رومل» است یا «ژنرال آیزنهاور». این دو به لحاظ الگوهای نظامی تفاوت زیادی با هم ندارند، به جز آن که جبهه هایشان متفاوت است.
 
اما «قاسم سلیمانی» با نبوغ نظامی حیرت انگیزش، زمانی که دست به سوی آسمان بلند می کند و به نماز می ایستد، از تمامی ژنرال های شناخته شده‌ی تاریخ نظامی گری مدرن، متمایز می شود. در منطق کابوی ها، او هیچ تعریفی ندارد. انگار که از دنیایی دیگر آمده است. او یک وحشتِ محض و یک کابوس است. باید «بتمن» و «سوپرمن» و «اسپایدرمن» به جنگش بروند. آن ها هم که اوهامی بیش نیستند.
 
و این جا است که آینده ی تاریخ، به گونه ای متفاوت از تمامی محاسبات، ورق می خورد. آینده ای که بنده گی و نماز، اصلی ترین استراتژی نظامی خواهد بود. البته هستند بسیاری که این جملات را شعاری و تبلیغاتی خواهند دانست اما چه باک؟ بگذار هر چه می خواهند بگویند و ببافند کنند. تا این جای کار، این سردار نمازخوانِ ما بوده است که پوزه شیطان را با همه ناوگان و شکوه آهنینش، به خاک مالیده. 

وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ

 
 



برچسب ها :

در یادداشت صادق خرازی آمده است:
نام او در كانون سياست و قدرت و درجهان اسلام، اميخته با رشادت و ازاديبخشي و رهايي بخشي است. قاسم سرمايه جاودانه جهان اسلام و هديه بي نظير خداوند به همه ایرانیان و محرومان جهان اسلام است.
به گزارش مشرق، صادق خرازی سفیر پیشین ایران در لندن و سازمان ملل در مطلبی که در صفحه فیسبوک منتشر کرده نقل قولی از اوباما و جان کری رئیس جمهور و وزیر خارجه آمریکا درباره قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس آورده است که متن این یادداشت را می خوانید:

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
بنام خدا
خواستم امروز در مورد وجودی عزیز و دُرِّ یگانه ای بنویسم.

باخود گفتم اورا با عنوان "سردار" خطاب کنم ، دیدم سپاهیان "قدرتمند" و باصلابت وشایسته برخوردار از این عنوان کم نیستند.خواستم برایش از پیشوند "آقا " استفاده کنم ،دودل شدم چرا که بازهم هستند فرزانگانی که زیبنده آنند.

عنوان دیگری جستم.با خود گفتم او کسی است که بسیاری از "سیاست پیشگان" و"سیاست سازان"در حوزه پیرامونی مان از او دراندیشه ولرزانند. امروزه او بسیاری از مرزهای عالم اسلام یعنی از یمن گرفته تا دشت قبچاق وسرزمین اویغورها، از مدیترانه و دجله و وفرات هلال خصیب تا رود سند و کشمیر ، وبا عشق به ایران و ایرانیت،اسلام و ائمه اطهار سلیمان وار بر قالیچه باور و شهادت و جهاد سوار، وهفت اقلیم را در می نوردد.

بقول ملک الشعرای بهار:
وز پس اسلام رو وانگه ببینی بی خلاف // "کز حلب تا کاشغر میدان سلطان سنجر است"
این همان ملک است کاندر باستان بینی در او // داریوش از مصرتا پنجاب فرمان گستر است
از خدا غافل مشو یک لحظه در هر کارکرد // چون تو باشی با خدا هرجا خدایت یاور است

او همان كسي است كه اوباما ريس جمهور ايالات متحده درباره او به العبادي نخست وزير جديد عراق گفته است:" او دشمن من است ولي من براي او احترام ويژه اي قايل هستم".یااینکه جان کری وزیرخارجه امریکا به دکتر جواد ظریف وزیرامورخارجه ایران اسلامی گفته است که اگر برای یکبارهم شده مایل است او را به بیند.

ولی با همه این اوصاف این سرباز وطن اسلامی خود را "سیاستمدار" نمیداند.

او روستا زاده ای نجیب و مهربان ودرد کشیده ای ازطبقات فرودست خطه کرمان است.با اینکه عنوان رسمی او "سردار سرلشگر قاسم سلیمانی " است و موجب عزت جمهوري اسلامي ایران نیز هست، ولی مردم کوچه و بازار و همرزمانش اورا بنام "حاج قاسم " میشناسند.چرا که او انسان "مخلص "و "مردمی" است.ولی خوب در این دور و زمانه تعداد"حاجیان" هم کم نیستند.

پس چه کنم؟ چه بنامم اورا ؟ با چه صفاتی و چگونه خطابش کنم؟... ولی مثل اینکه زیاد هم مشکل لاینحلی نیست. بگذارید صفات اور اکه بر شمردم ردیف کنم.او "قوی وقدر"است.او "آقا"است. او "سردار" و "سپهسالار" ودر عین حال "سیاستمدار"است.او "مخلص" و "مردمی" است.اگر حروف اول این صفات را که او متصف به آن است سرهم کنم مشکل حل میشود.
آری قاسم قاسم است.به عنوان و لقب و صفت نیاز ندارد.

قاسم محسنات بسیار زیادتری هم دارد. او به هیچ خط و سیاستی وابسته نیست.
انسانی مستقل وهوشمند و کامل است.
چون او در سایه خانواده دهقانی پرورش یافته بخوبی رمز و راز پیوند و قلمه زدن و تکثیر نهال و درخت را میداند.
اکنون او خود را تکثیر کرده است.بدان معنی که هزاران هزار نهال قاسم سربدار در زیر دست او بدرختان تنومندی بدل گشته اند که امروزه در جهان اسلام آماده جانفشانی هستند.
 
سلامتي و عزت و موفقيت او ارزوی همه انسان هاي فرهيخته و دلسوز عالم است.

نام او در كانون سياست و قدرت و درجهان اسلام، اميخته با رشادت و ازاديبخشي و رهايي بخشي است.
 
قاسم سرمايه جاودانه جهان اسلام و هديه بي نظير خداوند به همه ایرانیان و محرومان جهان اسلام است.

پس سلام بر قاسم. خدا نگهدارت قاسم
 



برچسب ها :

 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
پیگیری فرهنگ نیوز درباره یک شایعه:

ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر

طبق اعلام منابع آگاه این مراسم جشن توسط تعدادی تبعه افغانی برگزار شده است که همه آنها نیز توسط نیروی انتظامی دستگیر شده اند.
 

 

 روز گذشته خبری در شبکه های اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه "پنج شنبه15 آبان ماه، حدود ساعت 10 شب در محله "باروتکوبي" (صفائيه – شهر ري) در يک سوله متروکه انبار مواد غذايي، عده اي از پيروان فرقه ضاله وهابيت اقدام به برپايي جشن کردند.

پس از اينکه اهالي محل بخصوص جوانان مؤمن و عاشق اهل بيت عليه السلام از اين ماجرا اطلاع يافته، در محل حاضر شده و تلاش کردند از برگزاری جشن ممانعت به عمل آورند و در نهايت به درگيري شديد منجر شد.

پس از انجام اقدامات لازم از سمت اهالي محل و جوانان هيئتي، مأموران آگاهي و يگان ويژه در محل حاضر شده و اقدامات لازم را انجام دادند. حدود ساعت 5 صبح اين محله مملو از جمعيت شده و مأموران با برقراري نظم، محل حادثه را در کنترل گرفته و تعداد 58 نفر از وهابيون را بازداشت کردند.

در این زمینه شایعات دیگری نیز مطرح شد که به عنوان نمونه  می توان از فرار 15 نفر از وهابيون که محل آنان تا به اين لحظه مشخص نشده است و مرگ چند نفر از وهابيون در درگيري ها نام برد.

با پیگیری خبرنگار فرهنگ نیوز درباره این شایعات مشخص گردید : پنج شنبه شب گذشته در منقطه صفائیه شهر ری تهران (جنوب دولت آباد) در یک سوله متروکه ، مراسم جشن و پایکوبی( به همراه سرو مشروبات الکلی )توسط تعدادی تبعه افغانی برگزار شده است .

یک مقام مسئول در نیروی انتظامی در گفتگو با فرهنگ نیوز اظهار داشت: این اتفاق در شب سوم شهادت امام حسین ، باعث برانگیخته شدن خشم عزاداران حسینی و اهالی مومن منطقه صفائیه شد و با مطلع شدن اهالی منطقه و بسیج محل در محکومیت این اقدام تجمع بزرگی در مقابل این مکان صورت گرفت که همه عوامل برگزاری و حاضران در جشن که تبعه افغانستان هستند با حضور فرماندار شهرری و عوامل ناجا به پلیس امنیت منتقل شدند.

این مقام مسئول ضمن رد برخی شایعات منتشر شده در شبکه های اجتماعی ، اجاره این سوله توسط تبعه های افغانی و برنامه ریزی قبلی برای برگزاری جشن ، برخی زد و خوردهای محدود ، حضور مردم عصبانی و  در نهایت تشکر مردم از نیروی انتظامی بابت دستگیری این افراد را از حواشی حادثه پنج شنبه شب ذکر کرد.

طبق اظهارات مقامات مسئول در نیروی انتظامی تهران بزرگ ، نیت این افراد از برگزاری این مراسم جشن و پایکوبی هنوز مشخص نبوده و تحقیقات در این پرونده ادامه دارد و مسئولین امر اعلام کرده اند به زودی گزارش کامل این واقعه را به سمع و نظر مردم خواهند رساند.

 
 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
 
 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
 
 ماجرای هتک حرمت به ساحت مقدس حضرت ابا عبد الله (ع) در شهر ری + تصاویر
 
انتهای پیام



برچسب ها :

زندگینامه امام حسین(ع) از ولادت تا امامت و شهادت «عاشورا» نسب امام حسین علیه السلام رهبر نهضت عظیم عاشورا از تباری است که نسل در نسل جزو انبیا و اولیای الهی بوده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در توصیف این خاندان می فرمایند: «ما اهل بیت از نور آفریده شده ایم و نبوّت در تبار ما تداوم یافته و شاخ و برگ آن در خاندان ما گسترده شده و میوه و ثمره اش نیز در آن به ظهور رسیده است و به عنایت خدای عزّوجل هیچ گونه پلیدی و آلودگی در این تبار راه نیافته است». هم چنین نُه تن از حجت های الهی نیز از نسل امام حسین علیه السلام اند که آخرین آنها منجی عالم بشریت است که جهان را از عدل و داد پر خواهد ساخت. جدّ مادری امام حسین علیه السلام جدّ مادری او خاتم انبیاست که از طرف خداوند متعال مشرّف به خطابِ شریفِ «لَولاکَ لَما خَلَقْتُ الْاَفْلاک؛ اگر تو نبودی عالم هستی را نمی آفریدم» شده است. آیین و کتاب آسمانی اش جهانی و جاودانی است؛ یعنی پس از او پیامبری مبعوث نشده و نخواهد شد. او در چهل سالگی به رسالت برگزیده شد و بعد از 23 سال تبلیغ و ترویج آیین جهانی اسلام، بدنبال تشکیل اوّلین حکومت اسلامی در 63 سالگی در مدینه منوّره رحلت کرد و برای تداوم هدایت بشر دو امانت گران قدر از خود به جای گذاشت و تصریح فرمود که «تا مردم به این دو امانت الهی تمسّک جویند هرگز گم راه نخواهند شد». پدر بزرگوار امام حسین علیه السلام پدر امام حسین علیه السلام ، علی بن ابی طالب(ع)، نخستین پیرو پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از میان مردان است. او از کودکی تحت نظارت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رشد یافت و به پاس ایمان و تقوایش از سوی خداوند متعال به عنوان وصی و خلیفه رسول و حجّت خدا پس از پیامبر اسلام برگزیده شد. وی ده سال قبل از بعثت در روز سیزده رجب و در درون کعبه چشم به جهان گشود. امامت آن حضرت حدود سی سال طول کشید و حدود چهار سال و نه ماه زمام حکومت مردم را به دست گرفت و در صبح نوزدهم رمضان سال چهل هجری در محراب مسجد کوفه، به ضربت شمشیر ابن ملجم مجروح شد و بر اثر این ضربه در روز بیست و یکم رمضان و در سن 63 سالگی به شهادت رسید. مادر امام حسین علیه السلام مادر امام حسین علیه السلام ، دختر رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است که پدر بزرگوارشان در توصیف او فرمودند: «فاطمه سرور زنان عالم و نمونه زن کامل و اسوه و الگوی زنان امّت من است». این بانوی بزرگوار در سحرگاه روز جمعه بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت در مکه مکّرمه چشم به جهان گشود و در سال دوم هجری با امام علی علیه السلام ازدواج کرد و در سال یازدهم هجری در مدینه منوّره به شهادت رسید. حضرت فاطمه علیهاالسلام در کمالات به مرتبه ای رسیده بود که خداوند متعال او را سبب پیوند بین امامت و نبوّت قرار داد و افتخار مادری یازده امام معصوم را نصیب آن حضرت کرد. با توجّه به ابعاد وجودی مختلف و کمالات والای آن حضرت برای او القاب و نام های زیادی ذکر شده که از جمله آنهاست: صدیقه، طاهره، زکیّه، محدّثه، مبارکه، زهرا و مرضیّه. تولّد امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام در عصر روز پنجشنبه سوم شعبان سال چهارم هجرت در شهر مدینه چشم به جهان گشود و پس از سال ها پرورش در کلاس نبوّت و امامت در سال 61 ه انقلاب عظیم عاشورا را بنیان گذاشت. اسماء بنت عمیس می گوید: «پس از به دنیا آمدن دومین فرزند فاطمه علیهاالسلام ، روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به خانه علی علیه السلام آمدند و به من فرمودند: پسرم را نزد من بیاورید. آن گاه من کودک را به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم بردم. آن حضرت در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفتند و بعد نوزاد را در آغوش گرفته به نوازشش پرداختند. ناگهان اشک از چشمان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جاری شد. وقتی از علت گریه سؤال کردم، رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند: به یاد مصایبی که بعد از من بر این نوزاد وارد خواهد شد، افتادم. او را گروهی ستمگر به نام دفاع از اسلام به شهادت می رسانند». نام گذاری امام حسین علیه السلام در فرهنگ اسلامی به مسئله انتخاب نام برای کودک به دلیل آثار معنوی آن و نقش مهمی که در تکوین شخصیت فرد دارد، توجّه خاصّی شده است. از جمله افتخارات ائمه اطهار علیه السلام آن است که برخی از نام ها و القاب آنها را خدا و پیامبر تعیین فرموده اند. در روایتی آمده است که در همان روزهای اوّل تولد امام حسین علیه السلام ، جبرئیل به حضور پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم رسید و فرمود: «خداوند تبارک و تعالی بر تو سلام می رساند و می فرماید: از آن جا که علی علیه السلام برای تو همانند هارون برای موسی علیه السلام است مناسب است که این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون شبیر ـ که در عربی «حسین» خوانده می شود ـ نام گذاری کنید». به دنبال این پیام الهی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم به خانه حضرت زهرا علیهاالسلام می آیند و سؤال می کنند: «آیا برای این نوزاد نامی انتخاب کرده اید؟» علی علیه السلام می فرمایند: «ما هرگز در این امر بر شما پیشی نمی گیریم». آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می فرمایند: «نام او را حسین بگذارید». القاب امام حسین علیه السلام با توجه به ابعاد مختلف شخصیت امام حسین علیه السلام برای آن حضرت القاب بسیاری ذکر شده که از جمله آنهاست: رشید، طَیِّب، وفیّ، زَکیّ، سعید و سیّد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم اغلب امام حسین علیه السلام را با لقب «سَیِّدُ شَبابِ اَهْلِ الجَنَّه» یعنی سرور جوانان بهشت و امیرالمؤمنین علی علیه السلام آن حضرت را با لقب «سَیِّدُالشُهداء» یاد می کردند. روی هم رفته برای امام حسین علیه السلام حدود 313 نام و لقب در مجموعه کتاب های سیره ذکر شده است که هر یک از آنها به یکی از کمالات آن حضرت اشاره دارند. برخی دیگر از القاب و کینه های آن حضرت عبارت است از: اباعبدالله، اَبوُالاَئِمَه، السِبْطُ الثانی، الامام الثالث، التابِعُ لِمَرْضاتِ اللّه، و مُبارک. امامت حضرت حسین علیه السلام حضرت حسین بن علی علیه السلام پس از شهادت برادر بزرگوارشان، امام حسن مجتبی علیه السلام ، امامت امت اسلامی را عهده دار شدند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در زمان حیاتشان بارها به مسئله امامت آن حضرت تصریح داشتند؛ از جمله روزی در حضور جمعی، در حالی که به حسین بن علی علیه السلام اشاره می کردند، خطاب به مردم فرمودند: «این فرزند من امام و پسر امام و برادر امام و پدر امامان شیعه است که نهمین نفرشان قائم آنهاست که هم نام من و هم کنیه من است. او زمین را پس از آن که از ستم پر می شود، از داد پر خواهد ساخت». هم چنین وقتی زمان شهادت امام حسن علیه السلام فرا رسید امام حسن علیه السلام در حضور اهل بیت علیه السلام فرمودند: «برادرم حسین، من تو را وصیّ خود قرار دادم و این پیمانی است که از پدر به ما رسیده و او از جانب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم و او نیز از جانب خداوند آن را بیان فرموده است». امام حسین علیه السلام در مکتب پیامبر اکرم(ص) امام حسین علیه السلام حدود شش سال و چند ماه از دوران حیات نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را درک کردند و در این مدت همواره از توجهات و محبت های بی دریغ آن حضرت برخوردار بودند و اوّلین درس های زندگی و ارزشمندترین فضیلت های اخلاقی را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم آموختند. عالی ترین و صمیمانه ترین رابطه معنوی و ملکوتی بین پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و امام حسین علیه السلام را می توان در این سخن نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم دید که آن حضرت فرمودند: «حسین از من است و من از حسینم». امام حسین علیه السلام در عهد حکومت پدر در طول دوره حکومت علی علیه السلام که حدود چهار سال و نه ماه دوام یافت، آن حضرت با انواع حوادث تلخ روبرو شد که وقوع سه جنگ داخلی بزرگ یعنی جمل، صفین و نهروان از جمله آنهاست. امام حسین علیه السلام در تمام این حوادث در صف اوّل یاران علی علیه السلام بودند و برای برطرف ساختن مشکلات سیاسی، اجتماعی و نظامیِ دولتِ نوپای علوی تلاش می کردند؛ برای مثال در آغاز جنگ صفّین وقتی سپاه معاویه شریعه فرات را به تصرّف خود درآورد و مانع دست یابی لشکریان علی علیه السلام به آب شد، سپاهیان آن حضرت در چندین نوبت برای گشودن آب راه به سپاهیان معاویه حمله کردند، ولی موفق به این کار نشدند. امام حسین علیه السلام چون آثار اندوه را در چهره پدر دید، همراه عده ای از سواران به سپاه معاویه حمله کرد و شریعه فرات را از تصرّف آنها خارج و غبار از چهره پدر برطرف ساخت. امام حسین در دوره امامت امام حسن علیه السلام امام حسن مجتبی علیه السلام پس از شهادت علی علیه السلام در سال چهلم هجری، به مدت ده سال امامت کردند. در طول این دوران امام حسین علیه السلام همانند یاری مخلص و سربازی وفادار از آن حضرت پیروی می کردند و در تمام پیشامدها در کنار برادر بودند. امام صادق علیه السلام در این باره می فرمایند: «امام حسین علیه السلام برای احترام و تجلیل منزلت برادرش امام حسن علیه السلام ، حتی در راه رفتن هرگز جلوتر از آن حضرت راه نرفت و در سخن گفتن بر او پیشی نگرفت». دوره امامت امام حسین علیه السلام به دنبال شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام در سال پنجاه هجری، دوره امامت امام حسین علیه السلام شروع شد و تا سال 61 ه ادامه یافت. جامعه اسلامی در این دوره گرفتار حکم رانانی بود که به تخریب اساس جامعه اسلامی و قوانین الهی می پرداختند. امام حسین علیه السلام در فرصت هایی که پیش می آمد، اعمال حکومت را به باد انتقاد می گرفت و مردم را به آینده امیدوار می ساخت و برای حفظ اساس حکومت اسلامی و جلوگیری از پراکندگی صفوف مسلمانان، در بسیاری از موارد علی رغم مشاهده بسیاری از نارسایی ها دندان به جگر می نهاد و صبر پیشه می کرد. چون نوبت به حکومت یزید رسید و مسئله بیعت او مطرح شد، امام حسین علیه السلام به دلیل شناختی که از شخصیت یزید داشت، به زمامداری او بر جامعه اسلامی راضی نشد و علیه او قیام کرد و در این راه به شهادت رسید. امام حسین علیه السلام و عاشورا نهضت عاشورا به مانند انقلابی بزرگ، با هدف احیای احکام دین و زدودن انواع انحرافات دینی و سیاسی در سال 61 ه به رهبری حسین بن علی علیه السلام به وقوع پیوست. آن حضرت وقتی اساس اسلام را در خطر دید، همراه یاران اندک ولی باایمان خود، به مبارزه با یزید و سپاه سنگ دل او برخاست و کربلا را در روز دهم محرم سال 61 ه به صحنه درگیری حق و باطل و روز جان بازی و فداکاری در راه دین و عقیده تبدیل ساخت؛ به گونه ای که دامنه تأثیر آن تا ابدیّت کشیده شد و چنان در عمق دل ها اثر گذاشت که همه ساله عاشقان حقیقت، دهه محرم و به ویژه روز عاشورا را روز اظهار ارادت به اسوه جهاد و آزادگی و شهادت قرار می دهند و به بزرگ داشت خاطره این حادثه مهم تاریخ بشر می پردازند.


برچسب ها :

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر اجوبه الاستفتائاتس 1053: اگر امر به معروف و نهی از منکر مستلزم بی‌آبرویی کسی که واجب را ترک کرده و یا فعل حرام را به جا آورده باشد، و موجب کاسته شدن احترام او در برابر مردم گردد، چه حکمی دارد؟ ج: اگر در امر به معروف و نهى از منکر، شرايط و آداب آن رعايت شود و از حدود آن تجاوز نشود، اشکال ندارد. س 1054: بنا بر اینکه وظیفه مردم در امر به معروف و نهی از منکر در نظام جمهوری اسلامی، اکتفا به امر به معروف و نهی از منکر زبانی است و مراتب دیگر آن بر عهده مسئولین است، آیا این نظریه، حکم از طرف دولت است یا فتوا؟ ج: فتواى فقهى است. س 1055: آیا در مواردی که راه جلوگیری از وقوع منکر منحصر به ایجاد مانع بین فعل حرام و فاعل آن، و آن هم متوقف بر کتک زدن وی یا زندانی کردن و سخت گرفتن بر او و یا تصرّف در اموال وی هرچند با تلف کردن آن باشد، می‏توان بدون کسب اجازه از حاکم، اقدام به آن از باب نهی از منکر نمود؟ ج: اين موضوع حالات و موارد مختلفى دارد، به‌طور کلى مراتب امر به معروف و نهى از منکر، اگر متوقف بر تصرّف در نفس يا مال کسى که فعل حرام را بجا آورده نباشد، احتياج به کسب اجازه از کسى ندارد، بلکه اين مقدار بر همه مکلّفين واجب است. ولى مواردى که امر به معروف و نهى از منکر متوقف بر چيزى بيشتر از امر و نهى زبانى باشد، اگر در سرزمينى باشد که داراى نظام و حکومت اسلامى است و به اين فريضه اسلامى اهميت داده مى‏شود، احتياج به اذن حاکم و مسئولين ذيربط و پليس محلى و دادگاههاى صالح دارد. س 1056: اگر نهی از منکر در امور بسیار مهم مانند حفظ نفس محترمه، متوقف بر کتک زدنی که منجر به زخمی شدن مهاجم و احیاناً قتل او باشد، آیا در این موارد هم اذن حاکم شرط است؟ ج: اگر حفظ نفس محترمه و جلوگيرى از وقوع قتل، مستلزم دخالت فورى و مستقيم باشد، جايز بلکه شرعاً از باب وجوب حفظ جان نفس محترمه واجب است و از جهت ثبوتى متوقف بر کسب اجازه از حاکم و يا وجود امر به آن نيست، مگر آنکه دفاع از نفس محترمه متوقف بر قتل مهاجم باشد که صورتهاى متعددى دارد که احکام آنها هم ممکن است متفاوت باشد. س 1057: کسی که می‏خواهد شخصی را امر به معروف و نهی از منکر نماید، آیا باید قدرت بر آن را داشته باشد؟ در چه زمانی امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب می‏شود؟ ج: آمر به معروف و نهى کننده از منکر بايد عالم به معروف و منکر باشد، و همچنين بداند که فاعل منکر عمداً و بدون عذر شرعى مرتکب آن مى‏شود، و زمانى اقدام به امر ونهى واجب مى‏شود که احتمال تأثير امر به معروف و نهى از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضررى براى خود او نداشته باشد، و در اين مورد بايد تناسب بين ضرر احتمالى و اهميت معروفى را که به آن امر مى‏نمايد يا منکرى که از آن نهى مى‏کند، ملاحظه نمايد. در غير اين صورت، امر به معروف و نهى از منکر بر او واجب نيست. س 1058: اگر یکی از اقوام انسان مبادرت به ارتکاب معصیت کند و نسبت به آن لاابالی باشد، تکلیف ما نسبت به رابطه با او چیست؟ ج: اگر احتمال بدهيد که ترک معاشرت با او موقتا موجب خوددارى او از ارتکاب معصيت مى‏شود، به عنوان امر به معروف و نهى از منکر واجب است، و در غير اين صورت، قطع رحم جايز نيست. س 1059: آیا ترک امر به معروف و نهی از منکر بر اثر ترس از اخراج از کار، جایز است؟ مثلاً با اینکه می‏بیند مسئول یکی از مراکز آموزشی که با طبقه جوان در دانشگاه ارتباط دارد، مرتکب اعمال خلاف شرع می‏شود و یا زمینه ارتکاب گناه در آن مکان را فراهم می‏آورد. اگر او را نهی از منکر نماید ترس آن دارد که از طرف مسئول مقدمات اخراج او از کار فراهم شود. ج: به‌طور کلى اگر خوف دارد که در صورت اقدام به امر به معروف و نهى از منکر ضرر قابل توجهى متوجه خود او شود، انجام آن واجب نيست. س 1060: اگر در بعضی از محیطهای دانشگاهی معروف ترک شود و معصیت رواج پیدا کند و شرایط امر به معروف و نهی از منکر هم وجود داشته باشد و امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر شخصی مجرّد باشد که هنوز ازدواج نکرده است آیا به خاطر مجرّد بودن، امر به معروف و نهی از منکر از او ساقط می‏شود یا خیر؟ ج: اگر موضوع و شرايط امر به معروف و نهى از منکر محقق باشد، تکليف شرعى و وظيفه واجب اجتماعى و انسانى همه مکلفين است، و حالت‏هاى مختلف مکلّف مانند مجرّد يا متأهل بودن در آن تاثير ندارد، و به صرف اينکه مکلّف مجرد است، تکليف از او ساقط نمى‏شود. س 1061: اگر شخصی دارای نفوذ و موقعیت اجتماعی خاصی باشد که اگر بخواهد می‏تواند بر معترضین به خود ضرر وارد سازد، و شواهدی هم دلالت کند بر اینکه وی مرتکب گناه و کارهای خلاف و دروغگویی می‏شود، با این وضع، آیا جایز است امر به معروف و نهی از منکر را در مورد او ترک کنیم یا اینکه با وجود ترس از ضرر رساندن او، واجب است او را امر به معروف و نهی از منکر کنیم؟ ج: اگر ترس از ضرر منشأ عقلايى داشته باشد، مبادرت به امر به معروف و نهى از منکر واجب نيست، بلکه تکليف از شما ساقط مى‏شود. ولى سزاوار نيست کسى به مجرد ملاحظه مقام کسى که واجب را ترک کرده و يا مرتکب فعل حرام شده و يا به مجرد احتمال وارد شدن ضرر کمى از طرف او، تذکر و موعظه به برادر مؤمن خود را ترک کند. س 1062: گاهی در اثنای امر به معروف و نهی از منکر مواردی پیش می‏آید که شخص گناهگار بر اثر عدم آگاهی از واجبات و احکام اسلامی، با نهی از منکر، نسبت به اسلام بدبین می‏شود، و اگر هم او را به حال خود رها کنیم، زمینه فساد و ارتکاب گناه توسط دیگران را فراهم می‏کند، تکلیف ما در این موارد چیست؟ ج: امر به معروف و نهى از منکر با رعايت شرايط آن يک تکليف شرعى عمومى براى حفظ احکام اسلام و سلامت جامعه است، و مجرّد توهم اينکه موجب بدبينى فاعل منکر يا بعضى از مردم نسبت به اسلام مى‏گردد، باعث نمى‏شود که اين وظيفه بسيار مهم ترک شود. س 1063: اگر مأمورانی که از طرف دولت وظیفه جلوگیری از فساد را بر عهده دارند، در انجام وظیفه خود کوتاهی کنند، آیا خود مردم می‏توانند اقدام به این کار کنند؟ ج: دخالت اشخاص ديگر در امورى که از وظائف نيروهاى امنيتى و قضايى محسوب مى‏شود، جايز نيست، ولى مبادرت مردم به امر به معروف و نهى از منکر با رعايت حدود و شرايط آن، اشکال ندارد. س 1064: آیا وظیفه افراد در امر به معروف و نهی از منکر این است که فقط به امر به معروف و نهی از منکر زبانی اکتفا کنند؟ و اگر اکتفا به تذکر زبانی واجب باشد، این امر با آنچه در رساله‏های عملیه به‌خصوص تحریر الوسیله آمده است، منافات دارد، و اگر مراتب دیگرِ امر به معروف و نهی از منکر هم برای افراد در موارد لزوم جایز باشد، آیا در صورت نیاز می‏توان همه مراتب مذکور در تحریر الوسیله را انجام داد؟ ج: با توجه به اينکه در زمان حاکميت و اقتدار حکومت اسلامى مى‏توان مراتب ديگر امر به معروف و نهى از منکر را که بعد از مرحله امر و نهى زبانى هستند، به نيروهاى امنيتى داخلى (پليس) و قوه قضائيه واگذار کرد، به‌خصوص در مواردى که براى جلوگيرى از ارتکاب معصيت چاره‏اى جز اعمال قدرت از طريق تصرّف در اموال کسى که فعل حرام انجام مى‏دهد يا تعزير و حبس او و مانند آن نيست، در چنين زمانى با حاکميت و اقتدار چنين حکومت اسلامى، واجب است مکلفين در امر به معروف و نهى از منکر به امر و نهى زبانى اکتفا کنند، و در صورت نياز به توسل به زور، موضوع را به مسئولين ذيربط در نيروى انتظامى و قوه قضائيه ارجاع دهند و اين منافاتى با فتاواى امام راحل(قدّس‏سرّه) در اين رابطه ندارد. ولى در زمان و مکانى که حاکميت و اقتدار با حکومت اسلامى نيست، بر مکلفين واجب است که در صورت وجود شرايط، جميع مراتب امر به معروف و نهى از منکر را با رعايت ترتيب آنها تا تحقق غرض انجام دهند. س 1065: بعضی از رانندگان از نوارهای موسیقی غنا و حرام استفاده می‏کنند و علی‏رغم نصیحت‏ها و راهنمایی‏ها آن را خاموش نمی‏کنند، خواهشمندیم نحوه برخورد مناسب با این موارد و این افراد را بیان فرمایید، آیا برخورد شدید با آنان جایز است یا خیر؟ ج: با تحقق شرايط نهى از منکر، بر شما بيشتر از نهى زبانى از منکر واجب نيست، و در صورتى که مؤثر واقع نشود، واجب است که از گوش‌دادن به غنا و موسيقى حرام اجتناب کنيد، و اگر به‌طور غير ارادى صداى موسيقى حرام و غنا به گوش شما برسد، چيزى بر شما نيست. س 1066: من در یکی از بیمارستانها به کار مقدس پرستاری مشغولم، گاهی در بعضی از قسمت‏های محل کارم ملاحظه می‏کنم که تعدادی از بیماران به نوارهای موسیقی مبتذل و حرام گوش می‏دهند، من آنان را نصیحت می‏کنم که این کار را نکنند و بعد از نصیحت مجدّد آنان، چنانچه بی‌اثر باشد، نوار را از ضبط صوت بیرون آورده و پس از پاک کردن، آن را به آنان بر می‏گردانم، آیا اینگونه برخورد جایز است یا خیر؟ ج: محو محتويات باطل براى جلوگيرى از استفاده حرام از نوار، جايز است، ولى اين کار منوط به اجازه مالک يا حاکم شرع است. س 1067: از بعضی از منازل صدای موسیقی شنیده می‏شود که معلوم نیست جایز است یا خیر، و گاهی صدای آن بلند است به‌طوری که باعث اذیت و آزار مؤمنین می‏شود، وظیفه ما در برابر آن چیست؟ ج: تعرض به داخل خانه‏هاى مردم جايز نيست، و امر به معروف و نهى از منکر متوقف بر تشخيص موضوع و تحقق شرايط آن است. س 1068: امر و نهی زنانی که حجاب کامل ندارند، چه حکمی دارد، و در صورتی که انسان هنگام نهی زبانی از تحریک شهوت خود بترسد، چه حکمی دارد؟ ج: نهى از منکر متوقف بر نگاه با ريبه به زن نامحرم نيست، و بر هر مکلفى واجب است که از حرام اجتناب کند، به‌خصوص زمانى که مبادرت به انجام فريضه نهى از منکر مى‏کند. -------------------------------------------------------------------------------- کیفیت امر به معروف و نهی از منکر اجوبه الاستفتائاتس 1069: وظیفه فرزند در برابر پدر و مادر و یا زن در برابر شوهرش، اگر خمس یا زکات اموال را نپردازند، چیست؟ آیا برای آنان تصرّف در مالی که خمس یا زکات آن پرداخت نشده و مخلوط به حرام است با توجه به تأکیدات وارد در روایات مبنی بر عدم استفاده از آن، به سبب آلوده کردن روح انسان جایز است؟ ج: بر آنان واجب است که هنگام مشاهده ترک معروف یا انجام حرام توسط پدر و مادر یا شوهر، به امر به معروف و نهی از منکر در صورت تحقق شرایط آن مبادرت کنند، ولی تصرّف در اموال آنان اشکال ندارد. س 1070: روش مناسبی که بهتر است فرزند در برابر پدر و مادری که بر اثر عدم اعتقاد کامل به تکالیف دینی، به آنها اهمیت نمی‏دهند، اتخاذ نماید، کدام است؟ ج: واجب است که با زبان نرم و مراعات احترام ايشان به عنوان پدر و مادر، آنان را امر به معروف و نهى از منکر کند. س 1071: برادر من مسائل شرعی و اخلاقی را رعایت نمی‏کند و تاکنون نصیحت در او تأثیری نداشته است، وظیفه من هنگام مشاهده رفتارهای او چیست؟ ج: واجب است از اعمال خلاف شرع وى اظهار تنفر کنيد و او را به هر روش برادرانه‏اى که مفيد و مؤثر مى‏دانيد، موعظه کنيد، ولى قطع رحم، جايز نيست. س 1072: رابطه با اشخاصی که در گذشته مرتکب اعمال حرامی مانند شرب خمر شده‏اند، چگونه باید باشد؟ ج: معيار وضعيت فعلى اشخاص است، اگر از آنچه انجام داده‏اند، توبه کرده باشند، معاشرت با آنان مانند معاشرت با ساير مؤمنين است. ولى کسى که در حال حاضر هم مرتکب حرام مى‏شود، بايد او را از طريق نهى از منکر از آن کار منع کرد، و اگر از انجام فعل حرام اجتناب نمى‏کند مگر با دورى جستن از او، قطع رابطه و ترک معاشرت با وى از باب نهى از منکر واجب مى‏شود. س 1073: با توجه به هجوم مستمر فرهنگ غربی که در تضاد با اخلاق اسلامی است، و رواج بعضی از عادتهای غیراسلامی، مثل به گردن آویختن صلیب طلایی توسط بعضی از مردان، و یا استفاده بعضی از زنان از مانتو با رنگ‏های زننده، و یا استفاده بعضی از مردان و زنان، از زیورآلات و عینک‏های تیره و ساعت هایی که جلب نظر می‏کند و استفاده از آنها نزد عرف مردم قبیح است، و عده‏ای از آنها حتی بعد از امر به معروف و نهی از منکر هم اصرار بر کار خود دارند، امیدواریم حضرتعالی روشی را که باید در برابر این افراد در پیش گرفت، بیان فرمایید. ج: پوشيدن طلا يا آويختن آن به گردن بر مردان مطلقاً حرام است، و پوشيدن لباسهايى که از نظر دوخت يا رنگ يا غير آن تقليد و ترويج فرهنگ مهاجمِ غير مسلمانان در نظر عرف محسوب مى‏شود، جايز نيست. همچنين استفاده از زيورآلاتى که استعمال آن تقليد از فرهنگ تهاجمى دشمنان اسلام و مسلمين محسوب شود، جايز نيست، و بر ديگران واجب است که در برابر اينگونه مظاهر فرهنگى تقليدى از بيگانگان مبادرت به نهى از منکر زبانى کنند. س 1074: گاهی مشاهده می‏کنیم که دانشجوی دانشگاهی و یا کارمندی مرتکب فعل حرام می‏شود، حتی بعد از تذکرات و راهنمایی‏های مکرر هم از کار خود دست برنمی‏دارد، بلکه بر انجام کارهای زشت که باعث ایجاد جو فاسد در دانشگاه است، اصرار می‏ورزد، نظر شریف جنابعالی درباره اِعمال بعضی از مجازاتهای اداری مؤثر مثل ثبت در پرونده آنها چیست؟ ج: با مراعات نظام داخلى دانشگاه اشکال ندارد، و بر جوانان عزيز لازم است که مسأله امر به معروف و نهى از منکر را جدى گرفته و شرايط و احکام شرعى آن را به دقت بياموزند و اين اصل را عام و فراگير نموده و روش‏هاى اخلاقى و مؤثر را براى تشويق فعل معروف و جلوگيرى از ارتکاب محرمات به کار بگيرند، و از استفاده از آن براى اغراض شخصى بايد خوددارى نمايند و بدانند که اين راه بهترين و مؤثرترين روش براى ترويج کار خير و جلوگيرى از شرّ است. خداوند شما را به آنچه رضاى او در آن است، موفق بدارد. س 1075: آیا جواب ندادن به سلام کسی که فعل حرام انجام می‏دهد، برای تنبیه او جایز است؟ ج: جوابِ سلامِ مسلمان شرعاً واجب است، ولى اگر بر خوددارى از جواب سلام به قصد نهى از منکر، عرفاً نهى و منع از منکر صدق کند، جايز است. س 1076: اگر برای مسئولین به‌طور قطعی ثابت شود که بعضی از کارمندان ادارات در خواندن نماز کوتاهی کرده و یا اصلاً نماز نمی‏خوانند و نصیحت و راهنمایی هم تأثیری نداشته باشد، در برابر اینگونه افراد چه وظیفه‏ای دارند؟ ج: در عين حال واجب است که از تأثير مداومت بر امر به معروف و نهى از منکر با رعايت شرايط آن غفلت نکنند، در صورت نااميدى از تأثير امر به معروف نسبت به آنان، اگر بر حسب مقررات قانونى محروم ساختن اينگونه افراد از مزاياى شغلى مجاز باشد، بايد در مورد آنان اجرا شود و به آنان تذکر هم داده شود که اين محروميت بر اثر سستى و کوتاهى‏شان در انجام اين فريضه الهى اتخاذ شده است. -------------------------------------------------------------------------------- مسائل متفرقه امر به معروف و نهی از منکر اجوبه الاستفتائاتس 1077: خواهرم مدتی است با مردی ازدواج کرده که نماز نمی‏خواند و چون همیشه در جمع ما حضور دارد، مجبور به صحبت و معاشرت با وی هستم و گاهی بنا به درخواست خودش او را در بعضی از کارها کمک می‏کنم، سؤال من این است که آیا شرعاً برای من سخن گفتن با وی و معاشرت و یاری کردن او جایز است؟ و نسبت به او چه تکلیفی دارم؟ ج: بر شما به جز مداومت بر امر او به معروف و نهى وى از منکر، در صورت تحقق شرايط آن، چيزى واجب نيست، و معاشرت و يارى کردن او اگر سبب تشويق بيشتر او بر ترک نماز نباشد، اشکال ندارد. س 1078: اگر رفت و آمد و معاشرت علمای اعلام با ظالمین و سلاطین جور باعث کاهش ظلم‏شان شود، آیا جایز است یا خیر؟ ج: اگر براى عالم در اين موارد ثابت شود که ارتباط او با ظالم منجر به منع ظلم او مى‏شود و در نهى وى از منکر مؤثر است و يا مسأله مهمى مستلزم اهتمام و پيگيرى آن نزد ظالم باشد، اشکال ندارد. س 1079: چند سالی است که ازدواج کرده‏ام و به مسائل شرعی و امور دینی اهمیت فراوانی می‏دهم و مقلد امام راحل(قدّس‏سرّه) هستم، ولی متأسفانه همسرم به مسائل دینی اهمیت چندانی نمی‏دهد، گاهی بعد از مشاجره لفظی، یک بار نماز می‏خواند، ولی باز دوباره ترک می‏کند و این رفتار او مرا بسیار رنج می‏دهد، وظیفه من در برابر او چیست؟ ج: وظيفه شما فراهم نمودن زمينه اصلاح او به هر وسيله ممکن است، و بايد از هرگونه خشونت که حاکى از بداخلاقى و ناسازگارى شما باشد، خوددارى کنيد، و اطمينان داشته باشيد که شرکت در مجالس دينى و رفت و آمد با خانواده‏هاى متديّن تأثير بسيار زيادى در اصلاح او دارد. س 1080: اگر مرد مسلمانی با استناد به قرائنی اطلاع پیدا کند که همسرش با اینکه چندین فرزند دارد، به‌طور پنهانی مرتکب اعمال خلاف عفت می‏شود، ولی دلیل شرعی برای اثبات آن مثل شاهدی که حاضر به شهادت دادن باشد، در اختیار ندارد. با توجه به اینکه فرزندان او تحت تربیت چنین زنی هستند، رفتار وی با او چگونه باید باشد؟ در صورت شناسایی فرد یا افرادی که مرتکب این عمل شنیع و مخالف احکام الهی شده‏اند، با توجه به اینکه ادلّه قابل ارائه به دادگاه شرعی بر علیه‏شان وجود ندارد، چگونه باید با آنان برخورد کرد؟ ج: واجب است از سوء ظن و استناد به قرائن و شواهد ظنى اجتناب شود، و در صورت احراز ارتکاب فعلى که شرعاً حرام است، جلوگيرى از آن از طريق تذکر و نصيحت و نهى از منکر واجب است، و اگر نهى از منکر مؤثر نباشد، در صورت وجود دلائل اثبات کننده، مى‏توان به مراجع قضايى مراجعه کرد. س 1081: آیا دختر می‏تواند پسر جوانی را راهنمایی کرده و با رعایت موازین اسلامی به او در درس و غیر آن کمک کند؟ ج: در فرض سؤال اشکال ندارد، ولى بايد از فريب و وسوسه‏هاى شيطانى جداً پرهيز شود، و احکام شرع در اين رابطه مانند خلوت نکردن با اجنبى مراعات گردد. س 1082: اگر کارکنان ادارات و مؤسسات در محل کار خود ارتکاب تخلفات اداری و شرعی را توسط مسئولین مافوق مشاهده کنند، چه وظیفه‏ای دارند؟ اگر کارمندی خوف داشته باشد که در صورت مبادرت به نهی از منکر ضرری از طرف مسئولین بالاتر متوجه او شود، آیا تکلیف از او ساقط می‏شود؟ ج: اگر شرايط امر به معروف و نهى از منکر وجود داشته باشد، بايد امر به معروف و نهى از منکر کنند، در غير اين صورت تکليفى در آن مورد ندارند. همچنين با وجود خوف از ضرر قابل توجه هم تکليف از آنان ساقط مى‏شود، اين حکم در مواردى است که حکومت اسلامى حاکم نباشد. ولى با وجود حکومت اسلامى که اهتمام به اجراى اين فريضه الهى دارد، بر کسى که قادر بر امر به معروف و نهى از منکر نيست، واجب است که نهادهاى مربوطه را که از طرف حکومت براى اين کار اختصاص يافته‏اند، مطلع نمايد و تا کنده‌شدن ريشه‏هاى فاسد که فسادآور هم هستند، موضوع را پيگيرى کند. س 1083: اگر در یکی از اداره‏های دولتی اختلاس از بیت‌المال صورت بگیرد و این اختلاس استمرار داشته باشد و شخصی این توانایی را در خود ببیند که اگر مسئولیت آن اداره را بر عهده بگیرد، می‏تواند این وضع را اصلاح کند، و این کار هم فقط از طریق دادن رشوه به یکی از کسانی که مسئول آن هستند، امکان‏پذیر است، آیا دادن رشوه برای جلوگیری از اختلاس در بیت‏المال، که در حقیقت دفع افسد به فاسد است، جایز است یا خیر؟ ج: وظيفه اشخاصى که از تخلفات قانونى مطلع مى‏شوند، نهى از منکر با رعايت شرايط و ضوابط شرعى آن است، و توسل به رشوه و راههاى غيرقانونى براى هر عملى هرچند به منظور جلوگيرى از فساد، جايز نيست. البته، با فرض وقوع چنين عملِ خلافِ شرع و قانون در کشورى که نظام اسلامى بر آن حاکم است، وظيفه مردم به مجرد عجز شخصى از امر به معروف و نهى از منکر ساقط نمى‏شود، بلکه واجب است که به نهادهاى مربوط اطلاع داده و موضوع را پيگيرى نمايند. س 1084: آیا منکرات امور نسبی هستند تا با مقایسه محیط دانشگاه مثلاً با محیطهای بدتر از آن، نهی از منکر نسبت به بعضی از منکرات ترک شود و جلوی آن به دلیل اینکه نسبت به سایر منکرات حرام و منکر محسوب نمی‏شود، گرفته نشود؟ ج: منکرات از اين جهت که منکر هستند، فرقى بين آنها نيست، ولى در عين حال ممکن است که بعضى از آنها در مقايسه با منکرات ديگر داراى حرمت شديدترى باشد. به هرحال نهى از منکر براى کسى که شرايط آن را احراز کرده، يک وظيفه شرعى است و ترک آن جايز نيست، و در اين حکم بين منکرات و محيطهاى دانشگاهى و غير دانشگاهى تفاوتى وجود ندارد. س 1085: مشروبات الکلی که در حوزه‏های مأموریتی متخصصینِ بیگانه که گاهی در بعضی از مؤسسات کشور اسلامی کار می‏کنند، یافت می‏شود و آن را در منازل یا محل اختصاصی سکونت خود تناول می‏کنند، و همچنین آماده کردن گوشت خوک و خوردن آن توسط آنان چه حکمی دارد؟ و ارتکاب اعمال منافی عفت و ارزشهای حاکم بر مردم، توسط آنان دارای چه حکمی است؟ مسئولین کارخانه‏ها و اشخاصی که با آنان در ارتباط هستند، چه تکلیفی دارند؟ بعد از اعلام به مسئولین کارخانه‏ها و نهادهای مربوطه در آن استان، اگر هیچ‌گونه اقدامی انجام ندهند، تکلیف چیست؟ ج: بر مسئولين مربوطه واجب است که به آنان دستور دهند که از تظاهر به امورى مثل شرابخوارى، خوردن گوشت‏هاى حرام خوددارى کنند و آنان را از خوردن علنى آنها منع نمايند. ولى امورى که با عفت عمومى منافات دارد، به هيچ وجه نبايد به آنان اجازه انجام آن داده شود. به هر حال، از طرف مسئولين مربوطه بايد تدابير مناسبى در اين‌باره اتخاذ شود. س 1086: بعضی از برادران برای امر به معروف و نهی از منکر و نصیحت و ارشاد به مکانهایی می‏روند که ممکن است زنان بی‌حجاب در آنجا حضور داشته باشند، آیا از آنجا که برای امر به معروف به آنجا رفته‏اند، نگاه‌کردن به زنهای بی‌حجاب برای آنان جایز است؟ ج: نگاهِ اول اگر بدون قصد باشد، اشکال ندارد، ولى نگاه عمدى به غير از صورت و دست‏ها تا مچ جايز نيست، هرچند به قصد امر به معروف باشد. س 1087: وظیفه جوانان مؤمن در دانشگاههای مختلط در برابر مفاسدی که در بعضی از آن مکانها مشاهده می‏کنند، چیست؟ ج: بر آنان واجب است که ضمن دورى جستن از ابتلا به مفاسد، در صورت تمکن و تحقق شرايط امر به معروف و نهى از منکر مبادرت به انجام اين فريضه کنند.


برچسب ها :

احکام تیمم‏ اجوبه الاستفتائاتس 200: اگر چیزهایی مثل خاک، گچ، سنگ که تیمم بر آنها صحیح است، به دیوار چسبیده باشند، آیا تیمم بر آنها صحیح است یا آنکه حتماً باید بر روی زمین باشند؟ ج: در صحّت‏ تيمم، بودن آنها بر روى زمين شرط نيست. س 201: در صورتی که جنب بر اثر عدم امکان رسیدن به حمام، چند روزی جنابتش استمرار داشته باشد، اگر بعد از نمازی که با تیمم بدل از غسل خوانده است، حدث اصغری از او سر بزند، آیا برای نماز بعدی باید دوباره تیمم بدل از غسل نماید؟ یا آنکه همان تیمم اول از جهت جنابت کفایت می‏کند، و برای نمازهای بعدی از جهت حدث اصغر وضو یا تیمم واجب است؟ ج: شخص جنب پس از آن که به‌طور صحيح تيمم بدل از غسل جنابت کرد، اگر حدث اصغر از او سر بزند، تا زمانى که عذرِ شرعىِ مجوّز تيمم برطرف نشده است، بنا بر احتياط واجب بايد براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل نمايد و وضو هم بگيرد و اگر معذور از وضو باشد بايد تيمم ديگرى بدل از آن نمايد. س 202: آیا تیمم بدل از غسل همان احکام قطعی و ثابت غسل را دارد؟ به این معنی که آیا با آن داخل مسجد شدن جایز است؟ ج: ترتيب همه آثار شرعى غسل بر تيمم بدل از غسل جايز است، مگر اين که تيمم بدل از غسل به علت تنگى وقت باشد. س 203: شخصی که از مجروحین جنگی است و بر اثر قطع نخاع قادر به کنترل ادرار خود نیست، آیا می‏تواند به این دلیل که حمام رفتن برای او کمی مشقت دارد، برای انجام اعمال مستحبی مانند غسل جمعه و زیارت و غیر آنها تیمم بدل از غسل نماید؟ ج: صحّت‏ تيمم بدل از غسل براى اعمالى که مشروط به طهارت نيست، مانند زيارت محل اشکال است، ولى انجام آن بجاى غسل‏هاى مستحبى در موارد عسر و حرج به قصد رجاء و مطلوبيت اشکال ندارد. س 204: کسی که فاقد آب است و یا استعمال آب برایش ضرر دارد، آیا در صورت تیمم بدل از غسل جنابت، داخل مسجد شدن و خواندن نماز جماعت برای او جایز است؟ قرائت قرآن کریم چه حکمی دارد؟ ج: تا زمانى که عذر مجوّز تيمم باقى است و تيمم او باطل نشده، انجام همه اعمال مشروط به طهارت براى او جايز است. س 205: رطوبتی از انسان در حال خواب خارج می‏شود و بعد از بیداری چیزی به یاد نمی‏آورد ولی لباس خود را مرطوب می‏بیند و وقت هم برای به یاد آوردن ندارد زیرا نماز صبح او قضا می‏شود. وظیفه انسان در این حالت چیست؟ چگونه نیت تیمم بدل از غسل نماید؟ حکم اصلی در این‌باره چیست؟ ج: اگر مى‏داند که محتلم شده، جنب است و بايد غسل کند و در صورت تنگى وقت بايد بعد از تطهير بدنش تيمم نموده و نماز بخواند و سپس در وسعت وقت غسل نمايد، ولى در صورت شک در احتلام و جنابت، حکم جنابت بر آن جارى نمى‏شود. س 206: شخصی که چندین شب متوالی جنب شده، با توجه به این که در حدیث شریف آمده است که چند روز متوالی حمام رفتن انسان را ضعیف می‏کند، چه تکلیفی دارد؟ ج: غسل بر او واجب است، مگر اين که استعمال آب براى او ضرر داشته باشد که در اين صورت بايد تيمم کند. س 207: من در یک وضعیت غیرطبیعی به سر می‏برم، به‌طوری که از من چند دفعه بدون اختیار در نوبت‏های متعدد منی خارج می‏شود که خروج آن همراه با لذت نیست. وظیفه من درباره هر نماز چیست؟ ج: اگر غسل کردن براى هر نماز ضرر دارد و يا تکليفِ خيلى دشوارى بر شماست، بعد از تطهير بدن با تيمم نماز بخوانيد. س 208: کسی که غسل جنابت را برای نماز صبح انجام نداده است و به اعتقاد این که اگر غسل کند، مریض می‏شود، تیمم کرده است، چه حکمی دارد؟ ج: اگر به اعتقاد او غسل برايش ضرر دارد، تيمم اشکال ندارد و نماز با آن صحيح است. س 209: کیفیت تیمم چگونه است؟ آیا فرقی بین تیمم بدل از وضو و غسل هست؟ ج: تيمم بدين ترتيب است: ابتدا بايد نيت نمايد و سپس کف هر دو دست را بر چيزى که تيمم بر آن صحيح است بزند و آن را به تمام پيشانى و دو طرف آن از جايى که موى سر مى‏رويد تا ابروها و بالاى بينى بکشد، و سپس کف دست چپ را بر تمام پشت دست راست و کف دست راست را بر تمام پشت دست چپ، بکشد و احتياط واجب اين است که بار ديگر دستها را به زمين بزند و سپس کف دست چپ را بر پشت دست راست وکف دست راست را بر پشت دست چپ بکشد. اين ترتيب در تيمم بدل از وضو و بدل از غسل يکسان است. س 210: تیمم بر سنگ گچ و آهک و پخته شده آنها و آجر چه حکمی دارد؟ ج: تيمم بر هر آنچه از زمين محسوب شود مانند سنگ گچ و سنگ آهک، صحيح است. و بعيد نيست، تيمم بر گچ و آهک پخته و آجر و امثال آنها هم صحيح باشد. س 211: فرموده‏اید چیزی که بر آن تیمم می‏شود باید پاک باشد، آیا اعضاء تیمم (پیشانی و پشت دستها) هم باید پاک باشند؟ ج: احتياط آن است که در صورت امکان، پيشانى و پشت دستها پاک باشند و اگر فردى نتواند محل تيمم را تطهير کند، بدون آن تيمم نمايد؛ هرچند بعيد نيست که طهارت در هر صورت شرط نباشد. س 212: اگر انسان نتواند وضو بگیرد و تیمم هم برای او امکان نداشته باشد، چه وظیفه‏ای دارد؟ ج: اگر انسان نتواند براى نماز وضو بگيرد و تيمم هم ممکن نباشد، بنا بر احتياط بايد نماز را در وقت بدون وضو و تيمم بخواند و سپس با وضو يا تيمم قضا کند. س 213: من به بیماری پوستی مبتلا شده‏ام، به‌طوری که هرگاه غسل می‏کنم پوست بدنم خشک می‏شود. حتی در صورت شستن دست و صورتم هم این خشکی به وجود می‏آید. بنا بر این مجبورم روغن به پوستم بمالم، در نتیجه هنگام وضو به‌خصوص برای نماز صبح با مشکلاتی مواجه می‏شوم. آیا جایز است در نمازهای صبح به جای وضو تیمم کنم؟ ج: اگر استعمال آب براى شما ضرر داشته باشد، وضو گرفتن صحيح نيست، و بايد به جاى آن تيمم کنيد. و اگر ضرر ندارد و روغن مذکور مانع از رسيدن آب به اعضاى وضو نباشد، بايد وضو بگيريد و اگر مانع است و مى‏توانيد روغن را پاک نموده و وضو بگيريد و سپس روغن بزنيد، نوبت به تيمم نمى‏رسد. س 214: شخصی به خاطر تنگی وقت، نمازش را با تیمم خوانده است. بعد از فراغت از نماز برای او آشکار می‏شود که وقت برای وضو داشته است. نماز او چه حکمی دارد؟ ج: اعاده آن نماز بر او واجب است. س 215: ما در منطقه سردسیری زندگی می‏کنیم که نه حمام دارد و نه مکانی برای استحمام، وقتی در ماه مبارک رمضان به حالت جنابت از خواب بیدار می‏شویم، با توجه به این که غسل کردن جوانان در نیمه شب در برابر مردم با آب مشک یا حوض عیب شمرده می‏شود و آب هم در آن وقت سرد است، تکلیف ما برای روزه فردا چیست؟ آیا تیمم جایز است؟ در صورتی که غسل نکند، افطار کردن روزه آن روز چه حکمی دارد؟ ج: مجرد مشقّت يا عيب شمرده شدن اغتسال جوانان در نيمه شب، عذر شرعى محسوب نمى‏شود، بلکه مادامى که غسل، حرجى و موجب ضرر براى مکلّف نشود، غسل کردن به هرصورتى که امکان دارد واجب است، و در صورت حرج يا ضرر بايد قبل از طلوع فجر تيمم کند و با تيمم بدل از غسل جنابت پيش از طلوع فجر روزه‏اش صحيح است، و اگر تيمم نکند روزه‏اش باطل است، ولى امساک در طول روز بر او واجب مى‏باشد. -------------------------------------------------------------------------------- احکام تیمم‏ استفتائات جدیدش: کسى که کف دو دستش را طورى گچ گرفته‌اند که نمى‌تواند براى تيمم دست‌ها را به صورت کامل به زمين بزند، (قسمت‌هايى از کف دست با زمين برخورد نمى‌کند و فقط اطراف کف دست به زمين مى‌خورد) براى تيمم چه بايد بکند؟ ج) اگر پشت دست‌ها به زمين مى‌رسد بايد با پشت دست‌ها تيمم كند، و اگر پشت دست را هم گچ گرفته است بگونه‌اى كه تمام آن به زمين نمى‌رسد، نوبت به تيمم با ذراعين است و احوط جمع بين تيمم با ذراعين و تيمم با بعض كف دست است. س: آيا منظور از کشيدن کف دست بر پيشانى در تيمم تا سر انگشتان است يا فقط کف دست کافى است؟ همچنين بر پشت دستها؟ ج) کف دست به تنهايى کفايت نمى‌‌کند و کشيدن تا سر انگشتان لازم است، و نسبت به پشت دست هم بايد تا سر انگشتان باشد. س: آيا در صورتى که هنگام تيمّم دست تر باشد تيمم باطل است؟ ج) اگر روى سنگ تميز تيمم مى‌کند که چيزى به دست نمى‌چسبد، اشکال ندارد. س: تيمم به سنگ نماى ساختمان كه بطور عمودى به ديوار نصب شده است صحيح يا خير؟ ج) مانع ندارد. س: تيمم بر شن مرطوب صحيح است يا نه؟ ج) اشکال ندارد. س: معمولاً در زير قالى كه در اتاق پهن است گرد و خاك‌هايى جمع مى‌‌شود آيا تيمم با اين نوع خاك صحيح است يا خير؟ ج) تا امكان تهيه‌ى خاك وجود دارد، تيمم بر گرد و غبار صحيح نيست مگر به اندازه‌اى باشد كه عرفاً بر آن خاك صدق كند. س: كوهنوردانى كه براى فتح قله‌ها مى‌‌روند و بخاطر سردى فوق‌العاده هوا وضو گرفتن آنها با عسر و حرج همراه بوده و از جمله موجب مريضى است، آيا جايز است تيمم نمايند؟ و اگر كوه پر از برف بوده و تيمم ممكن نباشد، تكليف نماز و روزه‌شان چيست؟ ج) در فرض سؤال تيمم مانع ندارد و در صورت عدم دسترسى به چيزى كه تيمم بر آن صحيح است احتياط مستحب آن است كه اعضاى وضو را با برف مسح كنند و با آن تيمم هم بكنند و بنابر احتياط واجب نماز را در وقت آن به جا آورند و بعداً در زمان تمكن قضاى آن را هم به‌جا آورند. س: آيا بعد از تيمم بدل از غسل براى اداى نماز واجب وضو هم لازم است؟ ج) اگر بدل از غسل جنابت تيمم كند، لازم نيست براى نماز وضو بگيرد. ولى اگر بدل از غسل‌هاى ديگر تيمم كند، بايد وضو بگيرد و اگر نتواند وضو بگيرد، بايد تيمم ديگرى هم بدل از وضو بنمايد.


برچسب ها :

احکام غسل جنابت‏ اجوبه الاستفتائاتس 167: آیا شخص جنب می‏تواند در صورت تنگی وقت با تیمم و نجاست بدن و لباس نماز بخواند یا این که باید بعد از تطهیر و غسل، نماز را قضا نماید؟ ج: اگر وقت به مقدارى نيست که بدن و لباسش را تطهير کند و يا لباس خود را عوض نمايد و به علت سردى هوا و مانند آن نمى‏تواند نماز خود را برهنه هم بخواند، بايد نماز را با تيمم بدل از غسل جنابت با همان لباس نجس بخواند. اين نماز مجزى است و قضاى آن بر او واجب نيست. س 168: آیا رسیدن منی به داخل رحم بدون دخول، سبب جنابت زن می‏شود؟ ج: در اين صورت جنابت محقق نمى‏شود. س 169: آیا بر زنان پس از انجام معاینات داخلی با وسائل طبی غسل واجب می‏گردد؟ ج: تا زمانى که منى خارج نشود، غسل واجب نيست. س 170: اگر دخول به مقدار حشفه صورت بگیرد، ولی منی خارج نشود و زن نیز به مرحله اوج لذت نرسد، آیا غسل فقط بر زن واجب است یا فقط بر مرد یا بر هر دو؟ ج: با تحقق دخول، ولو به مقدار حشفه، غسل بر هر دو واجب است. س 171: در مورد احتلام زنان، در چه صورتی غسل جنابت بر آنان واجب می‏شود؟ و آیا رطوبتی که هنگام ملاعبه و شوخی با همسر از آنان خارج می‏شود، حکم منی را دارد؟ و آیا بدون سست شدن بدن و رسیدن به اوج لذت، غسل بر آنها واجب می‏شود؟ به‌طور کلی در زنان بدون نزدیکی، جنابت چگونه تحقق می‏یابد؟ ج: اگر زن به اوج لذت جنسى برسد و در آن حال مايعى از او خارج شود جنابت محقق شده و غسل بر او واجب مى‏شود و اگر شک کند که به اين مرحله رسيده يا نه و يا شک در خروج مايع داشته باشد، غسل واجب نيست. س 172: آیا خواندن کتاب و یا دیدن فیلمهایی که موجب تحریک شهوت می‏شود، جایز است؟ ج: جايز نيست. س 173: اگر زن بعد از نزدیکی همسرش با وی، در حالی که منی در رحم او باقی مانده است، بلافاصله غسل نماید و بعد از غسل، منی از رحم خارج شود، آیا غسل او صحیح است؟ آیا منی خارج شده بعد از غسل، پاک است یا نجس و موجب جنابت مجدد می‏شود یا خیر؟ ج: غسل او صحيح است و رطوبتى که بعد از غسل از او خارج مى‏شود، اگر منى باشد نجس است، ولى اگر منى مرد باشد، باعث جنابت مجدد نمى‏شود. س 174: مدتی است که مبتلا به شک در غسل جنابت شده‏ام، به‌طوری که با همسرم نزدیکی نمی‏کنم. با این حال حالتی غیرارادی به من دست می‏دهد که گمان می‏کنم غسل جنابت بر من واجب شده است و حتی هر روز دو یا سه بار غسل می‏کنم، و این شک مرا آزار می‏دهد، تکلیف من چیست؟ ج: با شک در جنابت حکم جنابت مترتب نمى‏شود، مگر اين که رطوبتى از شما خارج شود که همراه با علامت‏هاى شرعى خروج منى باشد يا يقين به خروج منى داشته باشيد. س 175: آیا غسل جنابت در حال حیض صحیح است، به‌طوری که مسقط تکلیف زن جنب باشد؟ ج: صحّت‏ غسل در فرض مذکور محل اشکال است. س 176: اگر زن در حال حیض، جنب یا در حال جنابت حایض شود، آیا بعد از پاک شدن از حیض هر دو غسل بر او واجب است؟ یا این که با حدوث جنابت در حال حیض، غسل جنابت بر او واجب نیست زیرا در موقع جنابت پاک نبوده است؟ ج: در هر دو صورت، علاوه بر غسل حيض، غسل جنابت هم واجب است، ولى جايز است که در مقام عمل، به غسل جنابت اکتفا کند، ليکن احوط اين است که نيت هر دو غسل را بنمايد. س 177: در چه صورتی حکم می‏شود که رطوبت خارج شده از مرد منی است؟ ج: اگر همراه با شهوت، جستن و سست شدن بدن باشد، حکم منى را دارد. س 178: گاهی اثر گچ یا صابون بعد از غسل کردن در اطراف ناخن‏های دست و پا مشاهده می‏شود که در حمام هنگام غسل دیده نمی‏شد، ولی بعد از خروج از حمام و دقت، سفیدی صابون یا گچ آشکار می‏شود. در این حال تکلیف چیست؟ در حالی که بعضی از افراد هنگام غسل و وضو به این مسأله جاهل هستند و یا توجهی به آن ندارند و با فرض وجود اثر گچ یا صابون یقین به رسیدن آب به زیر آن حاصل نمی‏شود. ج: مجرد وجود اثر گچ يا صابون که بعد از خشک شدن اعضاء ظاهر مى‏شود، ضررى به وضو يا غسل نمى‏رساند، مگر اين که داراى جرمى باشد که مانع از رسيدن آب به بشره شود. س 179: یکی از برادران می‏گوید صحّت‏ غسل مشروط به تطهیر بدن از نجاست، قبل از غسل است و اگر تطهیر آن از منی یا غیر آن در اثنای غسل باشد موجب بطلان غسل می‏شود. بر فرض صحّت‏ گفته او و با توجه به این که من جاهل به این مسأله بوده‏ام، آیا نمازهای گذشته من باطل بوده و قضای آنها واجب است؟ ج: پاک بودن تمامى بدن قبل از غسل واجب نيست، بلکه پاک بودن هر عضوى هنگام غسل آن کافى است. بنا بر اين اگر عضو، قبل از غسل‏آن، تطهير شده باشد، غسل و نمازى که با آن خوانده شده، صحيح است. ولى اگر عضو نجس قبل از غسل‏آن تطهير نشود، و با يک شستن بخواهد هم آن را پاک کند و هم غسل نمايد، غسل باطل است و نمازى که با چنين غسلى خوانده، باطل و قضاى آن واجب است. س 180: آیا رطوبتی که از انسان در حال خواب خارج می‏شود، حکم منی را دارد؟ با آنکه می‏دانیم هیچ‌یک از علامتهای سه‌گانه (جستن، شهوت و سستی بدن) را ندارد و شخص هم متوجه آن نمی‏شود مگر وقتی که بعد از بیداری لباسهای زیر خود را مرطوب ببیند. ج: اگر علائم سه‌گانه يا يکى از آنها وجود نداشته باشد و يا شک در آن باشد، حکم منى را ندارد مگر اينکه از راه ديگرى يقين کند که منى است. س 181: جوانی هستم که در خانواده فقیری زندگی می‏کنم و منی به دفعات زیاد از من خارج می‏شود و خجالت می‏کشم از پدرم تقاضای پول حمام بکنم، در خانه هم حمام نداریم. تقاضا می‏کنم مرا راهنمایی فرمایید. ج: در انجام تکليف شرعى، حيا معنى ندارد. حيا، عذر شرعى براى ترک واجب نيست. به هر حال اگر غسل جنابت براى شما امکان ندارد، وظيفه شما براى نماز و روزه، تيمم بدل از غسل است. س 182: اینجانب با مشکلی مواجه هستم، مشکل من این است که شستن بدنم، هرچند با یک قطره آب، برای بدنم ضرر دارد، حتی مسح هم همین طور است. هنگام شسستن بدنم ولو به مقدار کم، علاوه بر عوارض دیگر، تپش قلبم زیاد می‏شود، آیا با این وضعیت برای من جایز است با همسرم مقاربت نموده و برای چندین ماه تیمم بدل از غسل نمایم و با آن نماز خوانده و داخل مسجد شوم؟ ج: ترک مقاربت بر شما واجب نيست، و در صورت جنابت و معذور بودن از انجام غسل، وظيفه شرعى شما براى اعمال مشروط به طهارت، تيمم بدل از غسل جنابت است، و با آن تيمم داخل مسجد شدن و خواندن نماز و مسّ نوشته قرآن کريم و بقيه اعمالى که انجام آنها مشروط به طهارت از جنابت است، اشکال ندارد. س 183: استقبال قبله هنگام غسلِ واجب یا مستحب، واجب است یا خیر؟ ج: استقبال قبله در وقت غسل واجب نيست. س 184: آیا غسل کردن با غُساله حدث اکبر با توجه به قلیل بودن آب و طهارت بدن قبل از غسل، صحیح است؟ ج: در فرض مرقوم، غسل کردن با آن مانعى ندارد. س 185: اگر از کسی که مشغول غسل جنابت است، حدث اصغر سر بزند، آیا باید دوباره غسل نماید یا آنکه غسل را تمام کند و وضو بگیرد؟ ج: حدث اصغر در اثناى غسل به صحّت‏ غسل ضرر نمى‏رساند و لازم نيست که غسل را از نو شروع کند، ولى چنين غسلى کفايت از وضو براى نماز و ساير اعمال مشروط به طهارت از حدث اصغر نمى‏کند. س 186: اگر رطوبت غلیظی که شبیه منی است و انسان آن را بعد از بول مشاهده می‏کند، بدون شهوت و اراده از انسان خارج شود، آیا حکم منی را دارد؟ ج: حکم منى بر آن مترتب نيست، مگر اين که يقين به منى بودن آن حاصل شود يا اين که هنگام خروج، علامت‏هاى شرعى منى را داشته باشد. س 187: کسی که غسلهای متعددی اعم از واجب یا مستحب بر ذمّه او باشد، آیا یک غسل، کفایت از غسل‏های دیگر می‏کند؟ ج: اگر به نيت همه آنها يک غسل بجا آورد، کفايت مى‏کند و اگر در بين آنها غسل جنابت باشد و به نيت آن غسل کند، از بقيه غسلها هم کفايت مى‏کند. اگر چه احتياط اين است که همه آنها را نيّت نمايد. س 188: غیر از غسل جنابت، آیا بقیه غسلها هم کفایت از وضو می‏کنند؟ ج: کفايت نمى‏کنند. س 189: به نظر شریف جنابعالی آیا در غسل جنابت جریان آب بر بدن شرط است؟ ج: ملاک، صدق شستن بدن به قصد غسل است و جريان آب بر بدن شرط نيست. س 190: کسی که می‏داند اگر با نزدیکی با همسرش خود را جنب کند، آبی برای غسل کردن نمی‏یابد و یا وقت برای غسل و نماز ندارد، آیا می‏تواند با همسرش نزدیکی نماید؟ ج: در صورت عجز از غسل، اگر قدرت بر تيمم داشته باشد، مى‏تواند با همسرش نزديکى کند. س 191: آیا در غسل جنابت مراعات ترتیب بین سر و سایر اعضای بدن کافی است یا این که باید بین طرف راست و چپ بدن هم ترتیب رعایت شود؟ ج: ترتیب بین دو طرف بدن با مقدم داشتن طرف راست بر چپ، بنا بر احتیاط واجب باید مراعات شود. س 192: آیا هنگام غسل ترتیبی مانعی دارد ابتدا پشت خود را شسته و بعد نیت غسل ترتیبی نموده و آن را بجا آورم؟ ج: شستن پشت و یا هر عضوی از اعضای بدن قبل از نیت غسل و شروع آن، اشکال ندارد. کیفیت غسل ترتیبی به این صورت است که بعد از تطهیر بدن باید نیت غسل نمود و اول سر و گردن را شست، و سپس بنا بر احتیاط واجب، اول طرف راست بدن و در مرحله سوم طرف چپ بدن باید شسته شود. س 193: آیا بر زن واجب است هنگام غسل، اطراف موهایش را هم بشوید؟ و آیا با توجه به این که آب به تمام پوست سر رسیده است، نرسیدن آب هنگام غسل به تمام مو، باعث بطلان غسل می‏شود؟ ج: بنا بر احتياط واجب، بايد تمام مو شسته شود.


برچسب ها :

آداب و شرایط غسل استفتائات جدید: اگر شخصى غسل جنابت بر او واجب شده باشد و غسل را انجام داده باشد و بعد از اتمام يافتن غسل متوجه شود كه مانعى بر روى بدن او وجود داشته باشد (تكه‌اى از منى) كه آب به آنجا نرسد بايد چه كارى انجام دهد. ج) غسل او در فرض مرقوم ناقص است و بايد مانع را از بدن برطرف کرده و محل را تطهير نمايد و سپس به نيّت تکميل غسل، آن محل را آب بريزد و اگر در سمت راست بوده، مجدداً تمام سمت چپ را بنابر احتياط واجب به نيّت غسل بشويد. س: لطفاً بفرماييد کسانى که بمناسبت شغل و کار روزانه با انواع رنگها و روغنهايى که به دستانشان مى‌چسبد و معمولاً شستشوى آنها به سختى ممکن است و چه بسا شستن آنها با نفت و بنزين ميسّر است و نتيجه اين امر ضرر به دست است تکليف اين افراد براى وضو و غسل چيست؟ ج) در فرض مذکور بايد به وظيفه جبيره عمل نمايند. س: آيا در غسل چركهايى كه زير ناخن پا است مانع آب است؟ (حتى مقدار كمى از آن) ج) اگر ناخن از حدّ معمول بلندتر باشد و زير آن مقدارى که از حدّ معمول بلندتر است چرکى باشد که مانع رسيدن آب به ناخن است، بايد برطرف کند و اگر ناخن بلند نباشد، چرک زير آن مانعى ندارد. س: غسل در زير باران صحيح است؟ ج) غسل ترتيبى اشکال ندارد و آب باران را هم جزو آب غسل حساب کنيد.‏ س: آيا حدث اصغر در اثناى غسل باعث باطل شدن غسل مى‌‌گردد؟ ج) حدث اصغر در اثناى غسل به صحّت غسل ضرر نمى‌رساند و لازم نيست که غسل از ابتدا شروع شود، ولى در غسل جنابت چنين غسلى کفايت از وضو براى نماز و ساير اعمالِ مشروط به طهارت از حدث اصغر نمى‌نمايد. س. با توجه به مطالبی كه در رساله جنابعالی در رابطه با برطرف كردن موانع رسيدن آب به اعضای وضو مطرح شده در مورد كسانی كه مثلاً شغل آنها نقاشی است و خيلی از اوقات بعد از صرف وقت زيادى برای از بين بردن اين موانع، پس از نماز متوجه می‌شوند كه هنوز موانعِ كمی وجود دارد تكليف چيست؟ ج) بايد موانع را برطرف کنند و وضو بگيرند و اگر عسر و حرج باشد، مثل وضوی جبيره عمل کنند. س: سربازى هستم كه در يكى از پادگان‌ها خدمت مى‌‌كنم، با توجه به اينكه براى ما استحمام محدوديت دارد حدود شش روز با عذر شرعى و تيمم نماز را به جا آوردم. آيا نماز من صحيح است يا نه؟ ج) با توجه به اينكه براى غسل حتماً لازم نيست كه از حمام استفاده شود بلكه مى‌‌توان با يك پارچ آب سر و گردن، بعد طرف راست و بعد طرف چپ بدن را غسل داد اگر واقعاً آبى براى غسل نبوده يا وقت براى غسل كافى نبوده، تيمم صحيح و نماز با آن هم بى‌اشكال است و الا كافى نيست. س: خانمى صورتش آرايش دارد، بعد از انجام غسل متوجه مى‌‌شود كه هنوز موارد آرايشى پاك نشده است. البته هنگام غسل كردن اصلاً يادش نبوده كه صورتش آرايش دارد و بعداً متوجه مى‌‌شود، آيا غسل او درست است يا خير؟ ج) در صورتى كه مواد آرايشى مانع از رسيدن آب به بدن باشد، بايد دوباره غسل كند. س: براى كسى كه در غسل طول مى دهد اما مى‌گويد من وسواس نشده‌ام بلكه براى اطمينان از رسيدن آب به همه جاى بدنم غسلم طول مى‌كشد چه نظرى داريد؟ ج) اگر از متعارف خارج باشد نبايد اعتنا کند.


برچسب ها :

تراشیدن ریش‏ اجوبه الاستفتائاتس 1410: مراد از فک پائین که باقی گذاشتن موهای آن واجب است چیست؟ آیا شامل گونه‌ها هم می‏شود؟ ج: معيار اين است که از نظر عرف، گذاشتن ريش صدق کند. س 1411: ریش از نظر کوتاهی و بلندی باید چه مقدار باشد؟ ج: حد معيّنی ندارد، بلکه معيار اين است که عرفاً بر آن ريش صدق کند و بلندبودن آن بيشتر از قبضه دست کراهت دارد. س 1412: بلندکردن سبیل و کوتاه کردن ریش چه حکمی دارد؟ ج: اين کار فی‏نفسه اشکال ندارد. س 1413: بعضی از مردان موهای چانه خود را باقی گذاشته و باقی‌مانده را می تراشند، این کار چه حکمی دارد؟ ج: تراشيدن مقداری از ريش حکم تراشيدن تمام آن را دارد. س 1414: آیا تراشیدن ریش فسق محسوب می‏شود؟ ج: تراشيدن ريش بنا بر احتياط حرام است و احوط اين است که احکام و آثار فسق بر آن مترتّب می‏شود. س 1415: تراشیدن سبیل چه حکمی دارد؟ و آیا می توان آن را خیلی بلند کرد؟ ج: تراشيدن سبيل و باقی گذاشتن و بلند نمودن آن فی‏نفسه اشکال ندارد، بله، بلند نمودن آن به مقداری که هنگام خوردن و آشاميدن با غذا يا آب برخورد کند، مکروه است. س 1416: تراشیدن ریش با تیغ یا ماشین ریش‌تراشی برای هنرمندی که کارش آن را اقتضا می‏کند، چه حکمی دارد؟ ج: اگر عنوان تراشيدن ريش بر آن صدق کند بنا بر احتياط حرام است، ولی اگر کار هنری او نياز ضروری جامعه اسلامی محسوب شود، مبادرت به تراشيدن ريش به مقدار آن ضرورت، اشکال ندارد. س 1417: من به اعتبار اینکه مسئول روابط عمومی یکی از شرکتهای تابع جمهوری اسلامی هستم، مجبور به خرید و ارائه لوازم اصلاح به مهمان‌ها برای تراشیدن ریششان می‏باشم، تکلیف من چیست؟ ج: بنا بر احتياط خريد و ارائه لوازم ريش‌تراشی به ديگران جايز نيست مگر در مقام ضرورت. س 1418: در صورتی که گذاشتن ریش مستلزم اهانت باشد، تراشیدن آن چه حکمی دارد؟ ج: گذاشتن ريش برای مسلمانی که به دينش اهميّت می‏دهد باعث سرشکستگی نيست و بنا بر احتياط، تراشيدن آن جايز نيست مگر در صورتی که گذاشتن ريش باعث ضرر يا حرج شود. س 1419: آیا تراشیدن ریش در صورتی که گذاشتن آن مانع رسیدن به اهداف مشروع انسان شود جایز است؟ ج: بر مکلّفين واجب است حکم خداوند را امتثال کنند مگر در مواردی که حرج يا ضرر قابل ملاحظه‏ای وجود داشته باشد. س 1420: آیا خرید و فروش و تولید خمیر اصلاح که کاربرد اصلی آن برای اصلاح ریش است ولی گاهی برای اصلاح غیر از آن هم بکار می رود، جایز است؟ ج: اگر خمير مذکور غير از اصلاح ريش منافع حلال ديگری دارد، توليد و فروش آن بدين منظور اشکال ندارد. س 1421: آیا منظور از حرمت تراشیدن ریش آن است که موهای صورت به‌طور کامل روییده باشند و سپس تراشیده شوند یا اینکه شامل موردی که مقداری از موهای صورت درآمده باشند هم می‏شود؟ ج: به‌طور کلی تراشيدن آن مقدار از موی صورت که بر آن عنوان تراشيدن ريش صدق می‏کند بنا بر احتياط حرام است ولی تراشيدن مقداری از آن که عنوان مزبور بر آن صدق نمی‏کند اشکال ندارد. س 1422: آیا اجرتی که آرایشگر بابت تراشیدن ریش می گیرد، حرام است؟ و بر فرض حرمت، اگر با مال حلال مخلوط شود، آیا واجب است هنگام تخمیس آن، خمس آن را دوبار بپردازد یاخیر؟ ج: بنا بر احتياط، گرفتن اجرت در برابر تراشيدن ريش، حرام است و امّا در مورد مال مخلوط به حرام، اگر مقدار حرام و مالک آن را بشناسد واجب است آن را به او برگرداند و يارضايت وی را جلب کند و اگر مالک آن را هرچند درتعداد محصوری نشناسد، واجب است آن را به فقيران صدقه بدهد و اگر مقدار مال حرام را نداند ولی مالک آن را بشناسد واجب است به نحوی رضايت او را به‌دست آورد و اگر مقدار آن را نداند و مالک را هم نشناسد واجب است خمس آن را بپردازد تامالش از حرام پاک شود و در صورتی که مقدار باقی‌مانده بعد از پرداخت خمس، از مؤونه سال زياد بيايد، پرداخت خمس آن به عنوان ادای خمس منفعت کسب، واجب است. س 1423: گاهی بعضی از مشتریان برای تعمیر ماشین اصلاح خود به من مراجعه می‏کنند، با توجه به اینکه تراشیدن ریش از نظر شرعی حرام است، آیا انجام آن برای من جایز است؟ ج: از آنجا که وسيله مذکور غير از تراشيدن ريش استفاده‏های ديگری هم دارد، بنا بر اين اقدام به تعمير آن و گرفتن اجرت در برابر آن در صورتی که به قصد استفاده از آن برای تراشيدن ريش نباشد، اشکال ندارد. س 1424: آیا اصلاح موی گونه‏ها اعم از اینکه با نخ باشد یا با موچین، حرام است؟ ج: اصلاح موی گونه‏ها هرچند با تراشيدن، حرام نيست.


برچسب ها :

توصیه‌های حاج منصور ارضی به ذاکران به گزارش عقیق، اجتماع بزرگ مداحان، شاعران و خادمان هیئات مذهبی در مسجد ارک تهران و با سخنرانی حجت الاسلام قاسمیان و حاج منصور ارضی و همچنین شعرخوانی شاعران اهل بیت علیهم السلام برگزار شد. این مراسم پس از قرائت آیاتی از کلام الله مجید و همچنین قرائت زیارت عاشورا توسط برادر افشاری آغاز شد. در ادامه، محسن عرب خالقی، شاعر و مداح اهل بیت (ع) مراسم را با قطعه شعری آغاز نمود. پس از وی، محمد رسولی، قاسم صرافان و حسن لطفی به شعر خوانی پرداختند. گزیده سخنان حاج منصور ارضی در این مراسم را بخوانید: *از پارسال تا حالا شعر ها خیلی فرق کرده و بهتر شده است. و این مسئله را در جلسه ای که در خدمت بعضی از شعرا بودیم عرض کردم و این مهم است که بدانید. *شعرا باید امین الله را سر مشق زندگی خود قرار دهند. اگر اینگونه شد به هیچ چیزی نیاز نداریم ما باید دشمن را تحریم کنیم تا دشمن ما را. به این معنی که سبک ها و سلیقه هایی که بوی غیر امیرالمومنین و فرزندانشان می دهد را از خودمان دور کنیم. *کاری که ما باید در ماه رمضان انجام دهیم اینست که اول باید بگوییم که مردم فقیر مناجاتند و فقیر روضه صحیح اهل بیت علیهم السلام هستند. خط روضه از حسین تا خداست. خط مناجات هم همینطور. *شما باید با دعا مانوس باشید. چرا دشمن از هیئات ها و وعاظ و مداحان میترسد؟ چون شما دعوت می کنید مردم را به خدا و از شیطان دور می کنید. *ای کاش این عزیزانی که شعر خواندند یک مقدار هم شعر مناجاتی می خواندند! چرا؟ چون وقتی دلها با مناجات شیرین می شود زودتر به حسین علیه السلام می رسد. این دعاها خودشان مقتل هستند. مثل دعای عرفه، دعای جوشن صغیر و دعاها و زیاراتی که برای اهل بیت آمده است. دعای سوم شعبان، دعای نیمه شعبان. *این مسئله را بارها گفته ام و از این حرفم کوتاه نمی آیم! حافظ و سعدی بهترین شعرا بودند، استفاده هم بردیم ولی اگر اینها مقتدایتان باشند خطرناک است. نباید این ها مقتدای شاعر شوند. مقتدای ما کسی دیگر است. تربیت شده دستگاه اهل بیت علیهم السلام باید شعرش با دیگران فرق کند. نیاز نیست برای جنگیدن با دیگر شعرا همچون آنها شعر بگوییم! ما باید وصف خاندان اهل بیت علیهم السلام را بگوییم و بس! *همیشه به مداحان نزدیک خودم عرض میکنم، وقتی می خوانید، برای خودتان بخوانید! اگر برای خودتان خلوت کنید این مسیر خودسازی و خود شناسی و خدا شناسی است و همین کار تمام مجلست را بهم میریزد! ما هم دنبال همین هستیم دیگر! *مراقب باشید! کسی از شهرت کاذب به جایی نمی رسد! مردم فقیر مناجاتند. فقر روضه حقیقی اهل بیتند. به من می گویند، روضه باز بخوانیم؟ یعنی چی؟ بالاخره اتفاق افتاده یا نیفتاده؟ چرا مقام معظم رهبری در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) فرمودند هیچ کدام از شما روضه خوان نیستید من روضه خوانم. شما مداحید! یعنی چی؟ این یعنی ما هنوز درس روضه یاد نگرفتیم. روضه خواندن که به شعر خواندن نیست! باید بروی و زانو بزنی، باید کمک بگیری، باید از سودای دل ناله بزنی، باید دعاهای آمده را بخوانی در هر صبح و ظهر و شب! باید مناجات کنی. باید با شب مانوس باشی، کمتر بخور، کمتر بخواب تا به یه جایی برسی تا مردم را به جایی برسانی! *دشمن کار کرده! اینترنت، موبایل و ماهواره و ...! اگر بعضی از اخلاق ها را از خودت دور نکنی، اگر بعضی از ارتباطاتت را کنسل نکنی، اگر مواظبت و مراقبت نکنی مداح نمی شوی! اگر می بینی مرحوم فیض کاشانی، مرحوم آیت الله قاضی و ... وقتی داستان زندگیشان را تعریف می کنند متعجب می شوی برای این است که اینها یکسری مراقبت ها داشتند مواظبت ها داشتند! هر مجلسی را نمی رفتند! در ماه رمضان اگر خواستی روضه بخوانی قبلش مناجات بخوان! اگر دیدی مردم گریه نکردند، خودت را اذیت نکن! پاشو و مجلس را ترک کن! *خواهش من از شعرا این است که شعر مناجاتی بگویند. سبک هایی که در آن زمزمه داشته باشد بسرایند! در مناجات نمی شود هر شعری را خواند، شعر باید زمزمه داشته باشد. در دعا ها همه جوره به ما یاد داده اند که چگونه مناجات و زمزمه کنیم.


برچسب ها :

مناسب خوانی و معرفی دستگاهها یکی از دلایل مهم در مناسب خوانی آشنایی با اشعار تعلیمی در ردیف آوازی است. همچنین آشنایی با زمان مناسب برای هر دستگاه و آواز نیز مهم است. مثلا اینگونه نقل می کنند که آواز دشتی مناسب برای غروب و عصر ، دستگاه سه گاه قبل از طلوع آفتاب و دستگاه چهارگاه به هنگام طلوع آفتاب و ... می باشد ۱) دستگاه شور : شور آوازى است که موردپسند عمومى است و شور از جذبه و لطف خاصى برخوردار است که بسيار شاعرانه و دلفريب است. آواز شور ريشهٔ عميقى در فرهنگ ايرانى دارد که بيانگرعرفان ايرانی و اسلامی است. ۲) آواز افشاری : افشاری ، آواز متأثرکننده و دردناک است که سخن از درد و اندوه درونى دارد. آواز مناجات و راز و نياز با معبود يگانه ميباشد. افشاري آوازی تامل برانگیز است که انسان را به فکر وا می دارد و شايد به همين دليل از اين آواز براي خواندن مناجات استفاده ميشود ۳) آواز دشتی : این آواز را آواز چوپانى نیز ناميده‌اند. اين آواز با آن که غم‌انگيز و دردناک است؛ در عين حال بسيار لطيف و ظريف است. غم و حزنی که در آواز دشتی وجود دارد می تواند ناشی از فراق یار ، رنج و سختی زمانه و ... باشد. در خواندن این آواز احساس نقش مهمی را ایفا می کند ۴) آواز ابوعطا : انسان با گوش دادن به ابوعطا کمی به فکر فرو می رود و به مسائل فلسفی پیرامونش می اندیشد. به این ترتیب تا اندازه ای می توان نتیجه گرفت, کسانی که بیشتر به آواز ابوعطا علاقه دارند و آن را بیشتر از سایر دستگاهها گوش می دهند گوشه گیر تر هستند. ۵) دستگاه ماهور : ماهور آوازى است با وقار و ابهت و شوکت خاصى به شنونده القا مى‌کند و آهنگ‌ساز براى بيان شجاعت‌ها و دليرى از اين آواز استفاده مى‌کند. ماهور چون قرين موسيقى فرنگى است، بين جوانان جايگاه خاصى دارد. اما در مجموع آواز ماهور طرب‌انگيز و شاد مى‌باشد ۶) آواز بیات ترک : مانند ابوعطا مورد توجه عامه است و در ملودی های عرفانی مورد استفاده قرار می گیرد و در وصل به معبود توانایی زیادی دارد ۷) دستگاه سه گاه : آواز سه‌گاه ريشهٔ کاملاً ايرانى دارد. البته سه‌گاه در ميان ترک‌ها استعمال زيادى دارد و آنها در خواندن اين آواز مهارت زيادى دارند. اما فارسى‌زبان‌ها آن را طور ديگرى مى‌خوانند. در هر دو، آواز با حزن و اندوه همراه است و با تأثير و تألم بسيار همراه است ۸) دستگاه همایون : همايون آوازى است باشکوه و مجلل، آرام و در عين حال بسيار زيبا و دلفريب.، همايون ناصحى است مشفق و مهربان که با کمال شرم و آزرم با مستمعين خود مکالمه و درد دل مى‌کند و با بيانى شيوا چنان نصيحت مى‌کند و پند مى‌دهد که هيچ سخنران را اين مهارت و استادى نيست ۹) آواز بیات اصفهان : بيات اصفهان از آوازهاى قديم ايرانى است. آوازى است جذاب و گيرا ؛ اين آواز ريتمى بين شادى و غم دارد ۱۰) دستگاه چهارگاه : چهارگاه را می توان دستگاهی محسوب کرد که مانند پیری فرزانه دارای روحی بلند و عرفانی است و احساسات عالی انسانی را در کنار خصایص و محسنات انسانی صبور و شکیبا دار است.از ناکامی ها و نا امیدی ها اشک غم می ریزد و در شادی ها و خوشی ها اشک شوق و سرور. این دستگاه، بهترین گزینه برای ساخت قطعات حماسی است به طوریکه به زیبایی می تواند حالت شوق و افتخار وصف ناپذیری را در شنونده بوجود آورد. ۱۱) دستگاه نوا : آوازى است در حد اعتدال که آهنگى ملايم و متوسط دارد، نه زياد شاد و نه زياد حزن‌انگيز. نوا را آواز خوب گفته‌اند . معمولاً اشعار عارفانه مثل اشعار حافظ را براى نوا انتخاب مى‌کنند که تأثير بسيار زيادى در شنونده ايجاد مى‌کند.


برچسب ها :

شناخت قالب‏هاى شعرى و شيوه شعر خوانى انواع شعر فارسى انواع شعر فارسى كه به آن قالب‏هاى شعر فارسى نيز مى‏گويند عبارتند از: فرد، رباعى، دوبيتى، غزل، قصيده، قطعه، مثنوى مسمط، تركيب بند، ترجيح بند و مستزاد. همه اين قالب‏ها از يك، دو يا ابيات بيشترى تشكيل شده است. بيت: بيت داراى دو مصرع است. يعنى يك نيمه از بيت را مصرع مى‏نامند. فرد: يعنى يك بيت كه مى‏تواند قافيه و رديف داشته باشد يا فقط قافيه داشته باشد و يا بدون رديف و قافيه باشد. مثال بيت يا فرد كه داراى رديف و قافيه است. ز ياران كينه هرگز در دل ياران نمى‏ماند به روى آب جاى قطره باران نمى‏ماند آخرين كلمه كه در دو مصرع مشترك است رديف ناميده مى‏شود يعنى “نمى‏ماند” “ياران” و “باران” نيز قافيه‏هاى اين شعرند. مثال بيت يا فرد كه داراى قافيه است: بلبل ز شاخ سرد به گلبانگ پهلوى ميخواند دوش درس مقامات معنوى “پهلوى” و “معنوى” قافيه‏هاى اين بيت است. مثال بيت يا فرد بدون قافيه و رديف: بر نيزه كرده‏اى سر گلدسته رسول اى روزگار خوش گلى آورده‏اى به بار رباعى: رباعى از دو بيتى تشكيل شده است كه بايد قافيه در مصرع اول و دوم و چهارم رعايت شود. رباعى بر وزن “لا حول و لا قوة الا با...” است. من مست محبتم شرابم مدهيد در آتشم افكنيد و آبم مدهيد گر گريه كنم و گر عتاب آغازم با اوست حديث دل جوابم مدهيد دو بيتى: مانند رباعى است اما وزن آن “مفاعيلن مفاعيلن مفاعيل” است: ز دست ديده و دل هر دو فرياد كه هر چه ديده بيند دل كند ياد بسازم خنجرى نيشش ز فولاد زنم بر ديده تا دل گردد آزاد ... به صحرا بنگردم، صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم به هر جا بنگرم كوه و در و دشت نشان از قامت رعنا تو ببينم غزل: غزل قالبى است كه از گذشته تا به امروز مورد توجه فراوان شاعران قرار گرفته است. غزل معمولاً بين پنج تا دوازده بيت است اما شاعران بيشتر غزل‏هاى خود را بين پنج تا هشت بيت مى‏سرايند. غزل به معناى بيان عاشقانه است يعنى همان حديث عشق اما غزل‏هاى فراوانى با مضامين اخلاقى، عرفانى، حماسى، عاطفى، و بيان پند و اندرز نيز از گذشته تا كنون سروده شده است. در غزل كلمات نا آشنا و خشن جايگاهى ندارند و هر چه معانى لطيف‏تر تأثير آن در شنونده بيشتر است. در غزل قافيه بايد رعايت شود و آن به اين شكل است كه دو مصرع بيت اول هم قافيه‏اند و مصرع‏هاى دوم ساير ابيات نيز بايد هم قافيه باشند. غزل مى‏تواند رديف هم داشته باشد. مثال: غزل با رعايت قافيه: منم كه ديده به ديدار دوست كردم باز چه شكر گويمت اى كارساز بنده نواز نيازمند بلا، گورخ از غبار مشوى كه كيمياى مرادست خاك كوى نياز ز مشكلات طريقت عنان متاب اى دل كه مراد راه نينديشد از نشيب و فراز فكند زمزمه عشق در حجاز و عراق نواى بانگ غزل‏هاى حافظ شيرازى غزل با رديف و قافيه: غمت در نهانخانه دل نشيند به نازى كه ليلى به محمل نشيند به دنبال محمل چنان زار گريم كه از گريه‏ام ناقه در گل نشيند مرنجان دلم را كه اين مرغ وحشى ز بامى كه برخاست مشكل نشيند رود گر به پا خارى آسان برآيد چه سازم به خارى كه بر دل نشيند دقت كنيد كه زير قافيه‏ها يك خط و زير رديف دو خط كشيده شده است. مثنوى: در مثنوى هر بيت داراى قافيه مستقل است. تعداد ابيات مثنوى محدود نيست و يك مثنوى مى‏تواند از چند بيت تا هزاران بيت باشد. مانند مثنوى مولوى. به همين دليل است كه شاعران اين قالب را براى بيان افسانه‏ها، قصه‏ها و تاريخ بشر بكار مى‏برند. مثنوى در وزن‏هاى مختلف سروده مى‏شود اما تأثير گذارترين و زيباترين اوزان همانهايى است كه در مثنوى مولوى و شاهنامه فردوسى و خمسه نظامى بكار رفته است. در مثنوى هر بيت مى‏تواند رديف داشته باشد و يا بدون رديف بكار رود. مثنوى مولوى: بشنو از دل چون حكايت مى‏كند از جدايى‏ها شكايت مى‏كند كز نيستان تا مرا ببريده‏اند از نفيرم مرد و زن ناليده‏اند سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا كه گويم شرح درد اشتياق ... ببينم تا اسب اسفنديار سوى آخور آيد همى بى سوار و يا باره رستم جنگجوى به ايوان نهد بى خداوند روى قصيده: شكل ظاهرى قصيده مانند غزل است يعنى مصرع اول و دوم بيت اول هم قافيه‏اند و مصرع‏هاى دوم ساير ابيات نيز داراى قافيه مى‏باشند. تعداد ابيات قصيده معمولاً بين 15 تا هفتاد، هشتاد، و گاه تا يكصد و پنجاه و بيشتر مى‏رسد. قصيده بيشتر در مدح سلاطين و تبريك و تهنيت به مناسبت اعياد مختلف و فتح و پيروزى و حماسه سرايى و بيان مسايل اخلاقى و اجتماعى و امثال آن سروده مى‏شود. در گذشته قصيده نشان دهنده توانايى شاعر در سرودن و طبع آزمايى بود اما امروزه مورد استقبال شعران كمتر قرار مى‏گيرد. شايد يكى از دلايل آن كوتاه شدن زمان در امور مختلف و سرعت يافتن حركت انسان هاست. زبان قصيده زبانى فاخر و سنگين است و ابيات طولانى آن ممكن است مخاطب امروزى را خسته كند. قطعه: قطعه شعرى است كه در آن فقط مصراع‏هاى دوم و هم قافيه‏اند. يعنى مصرع اول بيت اول نبايد قافيه داشته باشد. قطعه معمولاً براى بيان موضوعات اخلاقى و پند و اندرز بيشتر بكار مى‏رود اما مى‏توان در برخى از قطعات موضوعاتى مثل حكايت‏هاى شيرين و مدح و همجو و تهنيت و تعزيت را جستجو كرد. در ميان اين شاعران پروين اعتصامى بسيار مشهور است. اين قطعه سازى از سعدى است: يا وفا خود نبود در عالم يا كسى اندر اين زمانه نكرد كس نياموخت علم تير از من كه مرا عاقبت نشانه نكرد مسمط: در مسمط شاعر چند مصرع را با يك قافيه مى‏سرايد و سپس مصرع متفاوتى و هم وزنى را با قافيه ديطگرى مى‏آورد. مجدداً چند مصرع را با قافيه مى‏سرايد و سپس مصرعى را با همان قافيه‏ى متفاوت و هم وزن قبلى مى‏آورد هر كدام از اين سروده‏ها را يك بخش مى‏گويند. مسمط ممكن است داراى بخش‏هاى زيادى باشد، اگر هر بخش داراى شش مصرع باشد به آن مسمط مسدس و اگر داراى پنج مصرع باشد مسمط و مخمس و يا مربع و مثلث مى‏گويند. مشهورترين مسمطى كه سروده شده از منوچهرى است: خيزيد و خز آريد كه هنگام خزانست باد خنك از خانب خوارزم وزانست آن برگ رزان بين كه بر آن شاخ رزانست گويى كه يكى پيرهن رنگرزانست دهقان به تعجب سرانگشت گزانست كاندر چمن و باغ نه گل ماند و نه گلزار طاووس بهارى را دنبال بكندند پرش ببريدند و به كنجى بنكندند خسته به ميان باغ به زاريش ببندند با او ننشيند و نگويند و نخندند و آن پر تكارينش بر او باز نبندند تا آذر مه بگذرد و آيد آزار تركيب بند: شكل ظاهرى تركيب بند مانند آن است كه چند غزل را بر يك وزن با قوافى مختلف بنويسيم و بين هر غزل با غزل ديگر بيتى با همان وزن و قافيه‏اى متفاوت بياوريم مانند تركيب بند معروف محتشم كاشنى. اما شاعر دقت فراوان دارد كه هر بيت متفاوت داراى ارتباط معنايى و منطقى با غزل قبلى خود مى‏باشد. ترجيح بند: ترجيح بند نيز مانند تركيب بند است با اين تفاوت كه بيتى كه بين دو بخش قرار مى‏گيرد مرتباً تكرار مى‏شود. يعنى شاعر به آن بيت رجوع كند. ترجيع بند هاتف اصفهانى يكى از مشهورترين و زيباترين ترجيع بندهايى است كه تا كنون سروده شده است.(به شرح پيوست) اى فداى تو هم دل و هم جان وى نثار رهت هم اين و هم آن دل فداى تو، چون تويى دلبر جان نثار تو، چون تويى جانان دل رهاندن ز دست تو مشكل جان فشاندن به پاى تو آسان راه وصل تو، راه پر آسيب درد عشق تو، درد بى‏درمان بندگانيم جان و دل بر كف چشم بر حكم و گوش بر فرمان گر سر صلح دارى، اينك دل ور سر جنگ دارى، اينك جان دوش از شور عشق و جذبه شوق هر طرف مى‏شتافتم حيران آخر كار، شوق ديدارم سوى دير مغان كشيد عنان چشم بد دور، خلوتى ديدم روشن از نور حق، نه از نيران هر طرف ديدم آتشى كان شب ديد در طور موسى عمران پيرى آنجا به آتش افروزى به ادب گرد پير مغبچگان همه سيمين غذرا و گل رخسار همه شيرين زبان و تنگ دهان عود و چنگ و نى و دف و بربط شمع و نقل و گل و مل و ريحان ساقى ماه روى مشكين موى مطرب بدله گوى و خوش الحان مغ و مغ‏زاده، موبد و دستور خدمتش را تمام بسته ميان من شرمنده از مسلمانى شدم آن جا به گوشه‏اى پنهان پير پرسيد كيست اين؟ گفتند: عاشقى بى‏قرار و سرگردان گفت: جامى دهيدش از مى‏ناب گرچه ناخوانده باشد اين مهمان ساقى آتش پرست آتش دست ريخت در ساغر آتش سوزان چون كشيدم نه عقل ماند و نه هوش سوخت هم كفر ازان و هم ايمان مست افتادم و در آن مستى به زبانى كه شرح آن نتوان اين سخن مى‏شنيدم از اعضا همه حتى الوريد و الشريان كه يكى هست و هيچ نيست جز او وحده لااله الاهو از تو اى دوست نگسلم پيوند ور به تيغم برند بند از بند الحق ارزان بود ز ما صد جان وز دهان تو نيم شكرخند اى پدر پند كم ده از عشقم كه نخواهد شد اهل اين فرزند پند آنان دهند خلق اى كاش كه ز عشق تو مى‏دهندم پند من ره كوى عافيت دانم چه كنم كاوفتاده‏ام به كمند در كليسا به دلبرى ترسا گفتم: اى جان به دام تو در بند اى كه دارد به تار زنارت هر سر موى من جدا پيوند ره به وحدت نيافتن تا كى ننگ تثليت بر يكى تا چند؟ نام حق يگانه چون شايد كه اب و ابن و روح قدس نهند؟ لب شيرين گشود و با من گفت وز شكرخند ريخت از لب قند كه گر از سر وحدت آگاهى تهمت كافرى به ما مپسند در سه آيينه شاهد ازلى پرتو از روى تابناك افگند سه نگردد بريشم ار او را پرنيان‏خوانى و حرير و پرند ما در اين گفتگو كه از يك سو شد ز ناقوس اين ترانه بلند كه يكى هست و هيچ نيست جز او وحده لااله الا هو دوش رفتم به كوى باده فروش ز آتش عشق دل به جوش و خروش مجلسى نغز ديدم و روشن مير آن بزم پير باده‏فروش چاكران ايستاده صف در صف باده خوران نشسته دوش بدوش پير در صدر و مى كشان گردش پاره‏اى مست و پاره‏اى مدهوش سينه بى كينه و درون صافى دل پر از گفتگو و لب خاموش همه را از عنايت ازلى چشم حق‏بين و گوش راز نيوش سخن اين به آن هنيئاً لك پاسخ آن به اين كه بادت نوش گوش بر چنگ و چشم بر ساغر آرزوى دو كون در آغوش به ادب پيش رفتم و گفتم: اى تو را دل قرارگاه سروش عاشقم دردمند و حاجتمند درد من بنگر و به درمان كوش پير خندان به طنز با من گفت: اى تو را پير عقل حلقه به گوش تو كجا ما كجا كه از شرمت دختر رز فرونشان از جوش گفتمش سوخت جانم، آبى ده و آتش من فرونشان از جوش دوش مى‏سوختم از اين آتش آه اگر امشبم بود چون دوش گفت خندان كه هين پياله بگير ستدم گفت هان زياده منوش جرعه‏اى دركشيدم و گشتم فارغ از رنج عقل و محنت هوش چون به هوش آمدم يكى ديدم مابقى را همه خطوط و نقوش ناگهان در صوامع ملكوت اين حديثم سروش گفت به گوش كه يكى هست و هيچ نيست جز او وحده لااله الا هو چشم دل باز كن كه جان بينى آنچه ناديدنى است آن بينى گر به اقليم عشق روى آرى همه آفاق گلستان بينى بر همه اهل آن زمين به مراد گردش دور آسمان بينى آنچه بينى دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بينى بى سر و پا گداى آن جا را سر به ملك جهان گران بينى هم در آن پابرهنه قومى را پاى بر فرق فرقدان بينى هم در آن سربرهنه جمعى را بر سر از عرش سايبان بينى گاه وجد و سماع هر يك را بر دو كون آستين فشان بينى دل هر ذره را كه بشكافى آفتابش در ميان بينى هر چه دارى اگر به عشق دهى كافرم گر جوى زيان بينى جان گدازى اگر به آتش عشق عشق را كيمياى جان بينى از ضيق جهات درگذرى وسعت ملك لامكان بينى آنچه نشنيده گوش آن شنوى وآنچه ناديده چشم آن بينى تا به جايى رساندت كه يكى از جهان و جهانيان بينى با يكى عشق ورز از دل و جان تا به عين‏اليقين عيان بينى كه يكى هست و هيچ نيست جز او وحده لااله الاهو يار بى‏پرده از در و ديوار در تجلى است يا اولى الابصار شمع جويى و آفتاب بلند روز بس روشن و تو در شب تار گر ز ظلمات خود رهى بينى همه عالم مشارق انوار كوروش قائد و عصا طلبى بهر اين راه روشن و هموار چشم بگشا به گلستان و ببين جلوه آب صاف در گل و خار ز آب بى‏زنگ صد هزاران رنگ لاله و گل نگر در اين گلزار پا به راه طلب نه و از عشق بهر اين راه توشته‏اى بردار شود آسان ز عشق كارى چند كه بود پيش عقل بس دشوار يار گو بالغدو والاصال يار جو بالعشى والابكار صد رهت لن ترانى ار گويند باز مى‏دار ديده بر ديدار تا به جايى رسى كه مى‏نرسد پاى اوهام و ديده‏ى افكار بار يابى به محفلى كان جا جبرئيل امين ندارد بار اين ره، آن زاد راه و آن منزل مرد راهى اگر، بيا و بيار ور نه‏اى مرد راه چون دگران يار مى‏گوى و پشت سر مى‏خار هاتف، ارباب معرفت كه گهى مست خوانندشان و گه هشيار از مى و جام و مطرب و ساقى از مغ و دير و شاهد و زنار قصد ايشان نهفته اسرارى است كه به ايما كنند گاه اظهار پى‏برى ايشان نهفته اسرارى است كه به ايما كنند گاه اظهار پى برى گر به رازشان دانى كه همين است سر آن اسرار كه يكى هست و هيچ نيست جز او وحده لااله الا هو مستزاد: هرگاه به آخر هر يك از مصرع‏هاى رباعى، دوبيتى، غزل و قصيده يك يا چند كلمه به همان آهنگ اضافه كنند كه به آن مصرع مربوط و وابسته باشد قالب مستزاد شكل مى‏گيرد. گر گذرى هست و نه در كوى تست بر خطاست ور نظرى هست و نه بر روى تست نابجاست آنكه بسنجيد رخت را به ماه ز اشتباه گفت كه همسنگ ترازوى تست از تو كاست قرائت صحيح شعر خواندن شعر يا قرائت شعر به عوامل متعددى بستگى دارد كه از آن جمله است: 1. تمرين و ممارست فراوان در خواندن شعر: اين تمرين بايد در قالب‏هاى مختلف شعرى صورت گيرد. تمرين خواندن شعر نبايد منحصر به يك يا چند ديوان شعر باشد. خواننده شعر بايد در ديوان‏هاى مختلف و از جمله شعر شاعران بزرگ اين سرزمين تأمل فراوان داشته باشد كه فردوسى، سعدى، حافظ مولوى، صائب تبريزى، نظامى گنجوى، عطار و سنايى از آن جمله‏اند. 2. آگاهى از وزن شعر: اگر خواننده شعر وزن شعر را بخوبى بفهمد و درك كند در خواندن صحيح يك شعر كمتر دچار مشكل مى‏شود. مثلاً برخى اوقات بنا به ضرورت وزن كلمه “نبود” بايد “ نَبوَد” خوانده شود. گاه شاعر براى رعايت وزن “آينه” را “آيينه” مى‏آورد اما خواننده آنرا “آينه” مى‏خوان و وزن دچار اختلال مى‏شود. دانستن وزن شعر هم مى‏تواند با آگاهى از علم عروض صورت گيرد و هم خواننده بطور مستمر يك وزن را بارها و بارها بايد تكرار كند تا بطور ناخود آگاه در ذهن و ضمير او جاى گيرد و گوش آشناى با وزن را بيابد. 3. درك صحيح از معنى شعر: اگر خواننده شعر معناى شعر را درك كند به خوبى مى‏تواند از عهده صحيح خواندن و خوب خواندن آن برآيد اما اگر در درك معنا عاجز باشد خواندن شعر او را با مشكل روبرو مى‏سازد. بديهى است دانستن معانى واژگان و تلميحات و ويژگى‏هاى شاعر در اين امر مؤثر است. 4. شركت در مراسم مختلف شعر خوانى و آشنايى با شاعران: شركت در مراسم مختلف شعر خوانى و آشنايى با شاعران اين فرصت را به خواننده مى‏دهد تا هر چه بيشتر به ظرايف و ويژگى‏هاى شعر آشنا شود و خواندن صحيح را دريابد. گوش كردن مداوم به نوارهاى صوتى كه به خواندن شعر شاعران و صحيح خوانى آن پرداخته‏اند و در سال‏هاى اخير سرمايه گذارى خوبى روى اين كار شده است از ديگر عوامل مؤثر است. 5. به حافظه سپردن شعر: حفظ كردن شعر باعث آشنايى سريعتر خواننده با وزن شعر مى‏شود و اگر شعر ديگرى با همان وزن را بخواند درك صحيح‏تر و وسيعترى خواهد داشت. حفظ كردن شعر در مخاطف نيز تأثير فراوان مى‏گذارد و مخاطب متقاعد مى‏شود كه خواننده از تجربه كافى بهره ور است. حفظ كردن شعر سرعت خواننده را در انتخاب شعر بالا مى‏برد و مى‏تواند به او اطمينان كافى در احاطه داشتن به مجلس بدهد.


برچسب ها :

نواها و نغمه‏ها(2) تعاريف صوت صوت پديده‏اى در طبيعت است كه انسان با گوش خود احساس نموده و يا اصطلاحاً مى‏شنود. به نوعى هر چه با گوش احساس شد، صوت مى‏باشد. ارتعاش و لرزش اجسام مادى مانند سيم‏هاى يك ساز سه تار، موجب پيدايش امواج صوتى مى‏شود هر قدر حركت ارتعاشى يك جسم منظم‏تر باشد، صدا، موسيقايى‏تر بوده و در غير اين صورت مى‏تواند آزار دهنده نيز باشد. پارامترهاى زير جهت مشخص كردن يك صوت به كار مى‏روند: طول موج و فركانس: از آن جا كه صوت به صورت موجى حركت مى‏كند، داراى طول موج بوده و اندازه طول موج تعيين كننده زير يا بم‏بودن صدا مى‏باشد. تعداد طول موج در واحد زمان را فركانس مى‏نامند. شدت صوت: ميزان قوت و يا ضعف صدا را شدت صوت مى‏نامند كه واحد دسى بل (db) سنجيده مى‏شود در واقع شدت صوت نمايانگر وسعت صدا مى‏باشد. ارتفاع صوت: با طى كردن صدا به صورت پله‏وار از حالت بم به حالت زير ارتفاع صوت افزايش مى‏يابد. طنين و زنگ: عامل اصلى رزنانس است كه به صدا تن زيبا و مواج و درخشان مى‏دهد. طنين صدا عامل مهمى در زيبايى آن است. صداى انسان را به 6 بخش به صورت تقسيم كرده‏اند. (زنان: ) 1 - سپرانو (زير( 2 - متوسپرانو (متوسط( 3 - آلتو يا كنترآلتو (بم( (مردان: ) 1 - تنور (زير( 2 - باريتون (متوسط( 3 - باس (بم( در قديم از دستگاهى به نام اسيلوگراف (صوت نگار) و امروزه اسيلوسكوپ جهت مشاهده و ثبت صوت استفاده مى‏شود. مطلوب‏ترين حدود ايرانى با فركانس صوت 129 الى 625 نوسان در ثانيه تعيين شده است. مراحل فراگيرى آواز متقاضى آموزش مى‏بايست ابتدا تست بدهد تا هنرآموز تشخيص دهد كه آيا او توان تحرير زدن و بازى با صدا را دارا مى‏باشد يا خير. در اين خصوص مى‏توان به عوامل زير اشاره نمود: 1 - برخوردارى از صداى خوب به اين معنى كه در يكى از حالات شدت صوت، رنگ و طنين و ارتفاع صوت، توانايى داشته باشد. البته توانايى كامل در اين حالات تقريباً نادر است. 2 - داشتن گوش حساس و استعداد در زمينه موسيقى به طورى كه بتواند موسيقى را به درستى شنيده و فواصل را صحيح تشخيص دهد. گرچه موارد فوق جزء ضروريات مى‏باشند اما در واقع كافى نبوده و جهت جلوگيرى از بروز مسائل و مشكلات بعدى، لازم است موارد زير نيز مد نظر قرار گيرد: 3 - داشتن علاقه و پشتكار جهت فراگيرى 4 - درك ريتم و متر زمان‏بندى آواز )منظور از ريتم و متر در آواز، مدت زمان استانداردى است كه مى‏بايست اجراى آواز طول بكشد نه خيلى تند نه خيلى آهسته و كشيده( 5 - خلاقيت و ابداع به گونه‏اى كه قابليت تجزيه و تحليل را داشته و طوطى وار ياد نگيرد. 6 - داشتن جرأت خواندن و نداشتن رودربايستى با صداى خود. 7 - دارا بودن فرهنگ خوب خانوادگى و گوهر پاك انسانى با فرض اينكه متقاضى شرايط فراگيرى آواز را داراست بايد مراحل ذيل را طى نمايد: 1 - آشنايى كامل به توانايى صداى خود و استفاده از تكنيك‏هاى صدا سازى و پرورش حنجره جهت تقويت صدا. در اين خصوص بهتر است يك هنرجو با نت موسيقى و سلفژ آشنايى داشته و از دهان و حنجره خود جهت اداى اين نت‏ها استفاده كند. 2 - آوازها و دستگاههاى موسيقى اصيل ايرانى )رديف( را فرا بگيرد. 3 - به سبك اساتيد گذشته گوش فرا داده و بر روى آن‏ها كار كند تا حدى كه بتواند آن‏ها را مورد تجزيه و تحليل قرار دهد. 4 - در زمينه تلفيق صحيح شهر و موسيقى، خصوصاً خواندن صحيح اشعار، دقت و ممارست نمايد. از عوامل مضر براى صدا مى‏توان آلودگى، عصبانيت و فرياد زدن، خستگى زياد، مصرف سيگار و مواد غذايى تند كه باعث آسيب رساندن به تارهاى صوتى مى‏شوند را نام برد. از عوامل مفيد ورزش را مى‏توان نام برد كه موجب تقويت ريه‏ها و مجراى تنفسى و سلامت صدا مى‏شوند. از ورزش‏هاى مفيد مى‏توان به كوهنوردى، شنا، و دوچرخه سوارى اشاره كرد. تكنيك صداسازى: براى شروع فراگيرى آواز ابتدا بايد نحوه صدا دهى و يا به قولى صدا سازى را فراگرفته و تمرين نمود 1 - راحت بنشينيد، به طورى كه اعضاى بدن شما به خصوص مسير تنفسى و حنجره تحت فشار نباشد. 2 - مجارى تنفسى خود را به كمك ديافراگم از هوا پر نمائيد و سپس بر تارهاى صوتى پرتاب كنيد. هواى پرتاب شده سبب ارتعاش در آمدن تارها و توليد صدا مى‏گردد. اين كار را بدون اعمال هيچگونه فشار و نيرويى انجام دهيد در اين مرحله كنترلى بر صدا اعمال نكرده و تنها صداى نت‏ها را ايجاد كنيد، زيرا در غير اين صورت ممكن است صداى شما به طور مصنوعى توليد شود. 3 - جهت انجام نمودن تمرين از يك دياپازون (سيله‏اى كه با آن مى‏توان صداى نت‏ها را دقيقاً توليد نمود)استفاده نماييد تا گوش خود را به صداى صحيح نت‏ها عادت دهيد. 4 - از فراگيرى درست اداكردن نت‏ها، از هجاهاى )آ - اى - او - اَ - اِ - اُ( براى ادا كردن نت‏ها استفاده كنيد. دقت كنيد صدا به سقف دهان پرتاب شود و زنگ خاص خود را به دست آورد اين كار در روانخوانى مؤثر است و باعث مى‏شود كه به اندازه ظرفيت خود كلام، به كلمات نيرو وارد شده و كلمات بى‏دليل سنگين نشوند. 5 - ى آنكه تغييرى در صورت و احياناً بدن انجام نشود بهتر است تمرين را مقابل آئينه انجام دهيد. دهان خود را به اندازه يك سكه يا يك بند انگشت باز نموده و هجاها و صداها را با حنجره ادا نمائيد. دقت كنيد كه صدا در بينى و در حلق نرود )زمانى كه زبان كوچك به عقب كشيده مى‏شود، صدا در بينى شنيده مى‏شود و زمانى كه انتهاى حنجره به كار برده شود صدا در حلق شنيده مى‏شود(. 6 - براى تمرين تنفس و اينكه بتوانيد يك جمله، بيت يا مصراع را در يك نت يا فاصله بدون اعمال فشار و بريده شدن اجراء نمائيد، هر صدا را قبل از اينكه نفستان تمام شود، قطع كنيد. ميزان تنفس‏گيرى را از بم‏ترين صدا تا اوج‏ترين صدا با فواصل يكسان در نظر بگيريد. عوامل مؤثر در زنگ صدا: 1 - تارهاى صوتى (در صورت بيمارى تارهاى صوتى، تغيير در صدا ايجاد مى‏شود(. 2 - فضاى دهان 3 - زبان (با تغييرات حركت آن، صدا عوض مى‏شود( 4 - دندان‏ها (يك خواننده يا مداح كه زياد از تارهاى صوتى خود استفاده مى‏كند بايد به دقت مواظب سلامتى دندان هايش باشد. كشيدن دندان يا گذاشتن دندان مصنوعى زنگ صدا را تغيير مى‏دهد(. 5 - لب‏ها 6 - فك 7 - حلق 8 - سينوس ها 9 - ريه 10 - عضلات شكم و ديافراگم 11 - ناى (اگر ترشح داشته باشد صدا خراب مى‏شود( 12 - تنفس (بايد به ازاى كمترين دميدن، بهترين صدا را ايجاد نمود. شدت بيش از حد، نفس را زود تمام مى‏كند( نكات مهم در اجراى تمرينات نكات مهمى كه در اجراى تمرينات مى‏بايست رعايت نمود عبارتند از: 1 - از دزديده خواندن (آرام خواندن، زمزمه كردن) و آزاد نبودن صدا اجتناب كنيد. 2 - اكيداً توصيه مى‏شود صداى خود را ضبط نمائيد و به صداى خود گوش دهيد. بدينوسيله مى‏توانيد به عيوب صداى خود واقف شويد. 3 - در اثر تمرين مى‏توان به وسعت صداى بالاتر و يا پايين‏تر رسيد. هنگام تمرين در صورت گرم بودن صدا، هر روز يك ربع پرده به صداى خود اضافه كنيد و سعى نمائيد بر روى اين صدا بايستيد. دقت كنيد كه فشار بى مورد بر تارهاى صوتى شما وارد نشود. 4 - سيستم حنجره هر شخصى مختص به خود اوست و بايد نحوه تمرينات صدا سازى منطبق با حنجره خود شخص باشد. 5 - براى آنكه راحت‏تر بتوانيد كلمات را ادا كنيد، بهتر است اشعار شعرا و بزرگان را با صداى بلند (نه در دل) دكلمه كنيد تا اگر اشتباهى در تلفظ كلمه‏اى وجود داشته و يا حساسيتى به حرف‏هاى “س” و “ش” و.... وجود دارد، نسبت به برطرف كردن آن اقدام نمائيد. افرادى كه به كلام فشار مى‏آوردند، مسلماً دكلمه خوبى از شعرا را به اجرا نمى‏گذارد. همچنين بايد به وزن شعر و معنا و قواعد دستورى آن توجه كافى داشته باشند. هر كسى بايد در مرحله اجراى آواز از احساس درونى خويش براى اداى كلمات استفاده كند. تا از هرگونه تقليدى جلوگيرى شود. شناخت ريتم )وزن خوانى( امرى ضرورى براى مداحان جهت ساخت آهنگ: در اين مجال مختصر چگونگى فراگيرى ريتم بسيار سخت است. وزن خوانى و شناخت ريتم خود يكى از مباحث مهم و اساس موسيقى ايرانى به خصوص در حوزه آهنگ سازى است. اما از آنجا كه مداحان محترم مى‏بايست با اين مسأله تا حد ممكن كه زمان كلاس‏ها اقتضا مى‏كند آشنا شوند، اشاره‏اى مختصر به اين مسأله مى‏نمايم. ان شاء الله در حين برگزارى كلاس‏ها در اين مورد بيشتر با هم كار خواهيم كرد. اكثر مواقع اشعار مناسبى به دست شما مى‏رسد كه داراى محتوا و مفهوم بسيار غنى است ولى از آنجا كه با ريتم و چگونگى ساخت يك آهنگ مناسب آشنايى كافى نداريد به مشكل بر مى‏خوريد. علم آهنگ‏سازى، درياى وسيع و بى‏كرانى است كه فراگيرى آن به سال‏ها تلمذ، نياز دارد. براى آنكه بتوانيد بر روى آن شعر آهنگى مناسب، جديد و وزين بگذاريد، لازم است قبل از هر چيز به محتوا و مفهوم شعر به دقت توجه كنيد، ببينيد هدف شاعر از آن سروده چيست؟ و آن شعر چه پيامى دارد؟ سپس چندين بار آن را با صداى بلند دكلمه كنيد تا حال و هواى بهترى از شعر نصيب شما شود. آنگاه با توجه به موضوع شعر بايد ديد كه بهتر است در چه دستگاه و يا گوشه‏اى اجرا شود. قطعاً همان طور كه قبلاً نيز عرض كردم شعرى كه داراى مضمون غم و اندوه است نبايد در چهارگاه، شور و يا ماهور اجرا گردد يا بر عكس. سپس مدتى را در دستگاه يا گوشه مورد نظر آواز بخوانيد تا بهتر بتوانيد با حال و هواى آن دستگاه ارتباط درونى برقرار كنيد. سپس ذوق و خلاقيت و احساسات درونى شماست كه به شما كمك مى‏كند تا بتوانيد با استفاده از ريتم‏هاى مناسب آهنگى وزين، زيبا و دلنشين كه حق مطلب شعر را ادا كند بر روى آن بگذاريد. سعى كنيد از گذاشتن آهنگ‏هاى تكرارى جداً خوددارى كنيد. براى شروع كمى سخت است ولى اگر ذهن خود را به اين كار عادت بدهيد به مرور زمان خواهيد ديد كه با الهام از ذهن خلاق و احساسات درونى معنوى خود مى‏توانيد آهنگ هايى بسازيد كه درخور نام ائمه اطهار باشد. پيشنهاد مى‏كنم كه عزيزان مداح در صورت امكان حتماً كتاب آموزش وزن خوانى 1 و 2 نوشته استاد على اكبر شكارچى را مطالعه كنند. دلايل نامگذارى رديف ايرانى به نام‏هاى خاص: همان گونه كه قبلاً اشاره شد، رديف موسيقى اصيل ايرانى شامل 7 دستگاه و 5 آواز است كه از تعداد زيادى گوشه كه با يك نظم خاص و زيبايى خيره كننده‏اى در كنار هم قرار گرفته‏اند تشكيل شده است. هر دستگاه و هر گوشه نام مخصوصى دارد كه بنا به دلايلى آن نام را بر روى آن گذاشته‏اند. هر چند كه علت نامگذارى از دستگاه‏ها و گوشه‏ها مشخص نيست، اما به صورت مختصر و مفيد بايد اظهار داشت كه دليل نامگذارى آن‏ها به شرح زير مى‏باشد: 1 - بعضى از لغات و اصطلاحات زيبا و پر معناى زبان فارسى يكى از دلايل اين نامگذارى است. مثلاً “شور” همان گونه كه مى‏دانيد شور در لغت به معناى شوق، اشتياق، ذوق و شادابى است. از آن جا كه وقتى يك خواننده در دستگاه شور مى‏خواند حس و حال شور و شوق در شنونده زياد مى‏شود به همين دليل نام “شور” را براى آن انتخاب كرده‏اند. لازم به ياد آورى است دستگاه شور، دستگاه بسيار شاد و نشاط آورى است و عزيزان مداح مى‏توانند در مولودى خوانى‏ها از اين دستگاه و متعلقات آن استفاده كنند. 2 - بعضى نام‏ها از مناطق گوناگون سرزمين ايران گرفته شده‏اند مانند: گيلكى، بختيارى، شوشترى و... لازم به توضيح است كه به ملودى اين آوازها با دقت گوش كنيم مى‏بينيم كه بر گرفته از موسيقى آن مناطق مى‏باشند. 3 - گروهى از نام‏هاى قهرمانان يا موسيقى‏دانان گرفته شده‏اند مانند “محمد صادق خان حسينى”، “حاجيانى”، “بيات درويش حسن” و... 4 - برخى توصيف طبيعت و جهان هستند مثل سپهر، بحر نوروز، نوروز و... 5 - گروهى از مسائل عاطفى و احساسى حكايت دارند مثل حزين، خجسته، فرح. 6 - گروهى ديگر از تصوف و عرفان حكايت دارند مثل راز و نياز، سوز و گداز، جامه داران. 7 - گاهى هم از داستان‏هاى ادبى استفاده شده مثل ليلى و مجنون، خسرو و شيرين. 8 - گروهى هم از نام پرندگان استفاده كرده‏اند مثل چكاوك. معرفى رديف آوازى: همانگونه كه قبلاً اشاره شد رديف آوازى ايرانى شامل 7 دستگاه و 5 آواز مى‏باشد: 1 - دستگاه شور: دستگاه شور را مادر دستگاه‏ها مى‏نامند چرا كه به شكلى تمامى دستگاه‏ها و آوازها از اين دستگاه مشتق مى‏شوند و 5 آواز رديف آوازى يعنى ابوعطا، بيات ترك، افشارى، دشتى و بيات اصفهان از متعلقات اين دستگاه مى‏باشد. دستگاه بسيار شاد و فرح بخشى است و با توجه به گستردگى اين دستگاه، مداحان عزيز مى‏توانند جهت ساخت آهنگ‏هاى شاد و نشاطآور در مراسم مولودى خوانى از آن استفاده كنند. نام تعدادى از گوشه‏هاى اين دستگاه عبارتند از: درآمد، كرشمه، رهاوى، قرچه، رضوى، سلمك، حسينى، زير كش سلمك، دوبيتى، مثنوى و... 2 - دستگاه ماهور: اين دستگاه نيز مانند دستگاه شور، بسيار شاد و زيبا و دلنشين مى‏باشد. تنوع بسيار زيادى در گوشه‏هاى اين دستگاه وجود دارد. مداحان عزيز مى‏توانند به فراخور حال مجلسى كه در آن برنامه اجرا مى‏كنند، از اين دستگاه استفاده زيادى ببرند. بعضى از گوشه‏هاى آن عبارتند از: داد و گشايش، حصار، فيلى، راك عبدالله، راك هندى، راك كشمير، چهارپاره، نصير خوانى، جواد خوانى و... 3 - دستگاه چهار گاه: دستگاه چهارگاه داراى گوشه‏هاى متنوع و تا حدودى سخت است. داراى تحريرهاى خاصى است كه دقت و ظرافت خاصى را مى‏طلبد. فضاى اين دستگاه بيشتر از هر چيزى حماسى است و كسى كه آوازى را در اين دستگاه مى‏خواند، مى‏بايد از تسلط و تبحر خاصى، برخوردار باشد. رجز خوانى از شاخصه‏هاى دستگاه چهارگاه مى‏باشد در مراسم تغزيه و نوحه‏هاى حماسى، اين دستگاه كاربرد زيادى دارد. 4 - دستگاه سه گاه: دستگاه بسيار بسيار زيبايى است. حزن، اندوه، فراق و هجران از خصوصيات بارز اين آواز مى‏باشد. زابل، مويه، مخالف، مغلوب، مثنوى برخى از گوشه‏هاى دستگاه سه‏گاه مى‏باشند. اين دستگاه از آن‏هايى است كه بسيار مى‏تواند راه گشاى كار مداحان عزيز در ساختن آهنگ‏هاى سوزناك باشد. 5 - دستگاه همايون: خصوصياتى كه براى دستگاه سه گاه ذكر گرديد تا حدود زيادى در دستگاه همايون حكم فرما است. درد، غم، ناله، شكوه و اندوه حال و هواى همايون مى‏باشد. آشنايى با اين دستگاه در ساخت نواهاى غمناك در ايام محرم و شهادت ائمه اطهار )عليه‏السلام( كمك زيادى به مداحان اهل بيت )عليه‏السلام( مى‏كند. نام چند گوشه از دستگاه همايون عبارتند از: چكاوك، بيداد، طرز، شوشترى، بختيارى و... 6 - دستگاه نوا: اين دستگاه حس و حال معنوى خاصى را به دنبال دارد. هنرمندانى كه دنباله روى موسيقى عرفانى مى‏باشند از اين دستگاه به وفور استفاده مى‏كنند. حالت‏هاى اجراى دستگاه نوا به آواز افشارى نزديك مى‏باشد. گوشه‏هاى دستگاه نوا عبارتند از: درآمد، درآمد نيشابورك، گردونيه، نغمه، بيات راجه. 7 - دستگاه راست پنج گاه: در بين رديف‏هاى آواز ايرانى، دستگاه راست پنج گاه يكى از دستگاه هايى است كه كمتر به آن پرداخته شده است. شايد يكى از دلايل آن سخت بودن حالت‏هاى اجراى اين دستگاه مى‏باشد. در خيلى از گوشه‏هاى اين دستگاه، شنونده احساس مى‏كند اين گوشه‏ها متعلق به دستگاه ماهور است. اما شروع و فرودهاى منحصر به فردى دارد كه مختص دستگاه راست پنج‏گاه مى‏باشد. نام تعدادى از گوشه‏هاى اين دستگاه عبارتند از: زنگوله، نغمه، پروانه، روح افزا، پنج گاه، نيريز، بحر نور، بيات عجم و... 8 - آواز بيات اصفهان: اين آواز مانند دستگاه همايون حزن و اندوه زيادى را به دنبال دارد. بسيار سوزناك مى‏باشد و توصيه‏اى كه به مداحان عزيز دارم اين است كه توجه ويژه‏اى به اين آواز داشته باشند چرا كه مى‏تواند در ساختن آهنگ‏هاى غمناك كمك زيادى به آن‏ها بكند. جامه دران، بيات راجه، اوج، سوز و گداز، نغمه و... از گوشه‏هاى زيباى آواز بيات اصفهان مى‏باشند. 9 - آواز دشتى: شكوه و شكايت، فراق يار، هجران و درد و غم پيام‏آواز دشتى است. اگر مداحان اهل بيت بتواند با اين آواز ارتباط برقرار كنند مى‏تواند دستگاه خلق بسيارى از آهنگ‏هاى جاودان و ماندگار در عرصه موسيقى مذهبى باشد. پس شايسته و بايسته است كه عزيزان مداح با دقت تمام به چم و خم اين آواز آشنا شوند. گيلكى، دشتستانى، حاجيانى، غم‏انگيز، اوج در آواز دشتى خوانده مى‏شوند. 10 - آواز افشارى: همانگونه كه در توضيح دستگاه نوا اشاره شد، حالت‏هاى آواز افشارى شباهت زيادى به دستگاه نوا دارد و در فرودها و غلت‏هاى خاصى كه مختص آواز افشارى است، تفاوت اين دو آشكار مى‏گردد. درآمد، جامه دران، عراق، اوج، مثنوى از گوشه‏هاى اين آواز مى‏باشد. 11 - آواز ابوعطا: اين آواز نيز از متعلقات دستگاه شور مى‏باشد، تا حدودى از آوازهاى ديگر شادتر و با نشاطتر است. براى ساختن آهنگ‏هاى شاد و فرح‏بخش به خصوص در مراسم مولودى خوانى اين آواز مى‏تواند گره‏گشاى كار مداحان باشد. حجاز، سيخى، رامكلى، گبرى، خسرو و شيرين و... نام چند گوشه آواز ابوعطا مى‏باشند. 12 - آواز بيات ترك (بيات زند(: آواز بيات ترك كه قدما به آن آواز خدايى مقام الهى مى‏گفتند مناسب‏ترين بستر و جايگاه براى خواندن مناجات‏ها و نيايش‏ها است و اساساً بيات زند نام دارد كه اشارت به زندها و پشت‏ها و گاثه‏ها در زبان و آئين‏ها و مناجات كهن و دير پاى ايرانيان دارد و شرح تاريخچه و سير حركت و اطلاق كلمه بيات ترك تحقيق پژوهشى جداگانه‏اى مى‏طلبد. مرحوم موذن زاده اردبيلى در اجرا و بيان از آن آواز به وفور استفاده كرده است كه نمونه بارز آن اذان معروفى است كه با صداى ملكوتى آن زنده ياد شنيده‏ايم. روح الارواح، جامه دران، دوگاه، قطار، مثنوى از گوشه‏هاى آواز بيات ترك مى‏باشد. نكاتى كه در تكميل توضيحات گوشه‏هاى رديف آوازى بايد به آن‏ها اشاره كرد، عبارتند از: 1 - همان گونه كه مشاهده نموديد، گوشه‏اى مثل مثنوى، در تمامى دستگاه‏ها و آوازها وجود دارد با اين توضيح كه مثنوى هر دستگاه و آوازى با داشتن شور و حال و حالت‏هاى اجرايى مخصوص آن دستگاه، خوانده مى‏شود و از جهت شكل اجرا، با هم متفاوتند. 2 - اگر به طور حرفه‏اى و جدى فراگيرى رديف آوازى را دنبال كنيم مى‏بينيم كه براحتى مى‏توان از دستگاه همايون كه دستگاهى غمناك مى‏باشد، به چهارگاه كه دستگاهى حماسى و پر از رجز خوانى است، رفت. يا مثلاً مى‏توانيم از دستگاه سه‏گاه به آواز بيات اصفهان برويم. البته حسن موسيقى ايرانى در اين مى‏باشد كه هر دستگاه و آوازى در جايى يك پل ارتباطى دارد كه مى‏توان با استفاده از آن به دستگاه‏هاى ديگر رفت و برگشت كه به اين كار در اصطلاح “مركب خوانى” مى‏گويند كه خارج از حوصله و زمان اين كلاس‏ها مى‏باشد. در پايان جا دارد از عزيزانى كه تلاش وافرى در برپايى اين كلاس‏ها جهت پربار كردن سطح كيفى كار مداحان اهل بيت )عليه‏السلام( داشتند، تقدير و تشكر كنم و مجدداً ذكر اين نكته ضرورى است كه فراگيرى دوره‏هاى صدا سازى، تكنيك آوازى و رديف آوازى به سال‏هاى متمادى زمان نياز دارد تا بتوان از آن استفاده كرد. اين مجال اندك فرصتى بود براى يك آشنايى كلى با اين مقوله. باشد كه مقبول درگاه ايزد منان و مثمر ثمر براى مداحان ائمه اطهار (عليه‏السلام) باشد.


برچسب ها :

نواها و نغمه‏ها(1) چگونگى روند حفظ موسيقى آوازى (رديف آوازى) در قالب تعزيه، مداحى، منقبت خوانى توسط مداحان، منقبت خوانان و تعزيه خوانان آشنايى مداحان با موسيقى آوازى و تأثيرات مثبت و منفى اين شناخت استفاده نادرست و بيجا از آهنگ ترانه‏هاى ضعيف و بى‏محتوا در قالب نوحه يا مولودى و دلايل استفاده ازآن‏ها گرايش بعضى از مداحان به نواها و نغمه‏هاى سوزناك و عدم استفاده از نواها و نغمه‏هاى شاد و فرح بخش حتى در مراسم مولودى خوانى: خش در صدا، دلايل بروز آن و راه‏هاى برطرف كردن آن: پيش درآمد تعاريف آواز تعاريف صوت مراحل فراگيرى آواز تكنيك صداسازى عوامل مؤثر در زنگ صدا نكات مهم در اجراى تمرينات شناخت ريتم (وزن خوانى) امرى ضرورى براى مداحان جهت ساخت آهنگ دلايل نامگذارى رديف ايرانى به نام‏هاى خاص معرفى رديف آوازى: - 1دستگاه شور - 2دستگاه ماهور - 3دستگاه چهار گاه - 4دستگاه سه گاه - 5دستگاه همايون - 6دستگاه نوا - 7دستگاه راست پنج گاه 8 - آواز بیات اصفهان 9 - آواز دشتى 10 - آواز افشارى 11- آواز ابوعطا 12- آواز بيات ترك (بيات زند( سخن مؤلف ( عالم از ناله عشاق مبادا خالى - كه خوش آهنگ و فرحبخش نوايى دارد ) وقتى كه به تاريخ دقيق نگاه بيندازيم به وضوح مى‏بينيم از زمانى كه دين اسلام وارد ايران گرديد تأثير سريع و غير قابل تصور كه پيام‏هاى انسان دوستانه اين دين و پيام آوران آن بر مردم ايران زمين گذاشته است موجب آن گرديد كه حب و دوستى و عشق به پيامبر و اهل بيت (عليهم السلام) و خاندان معصوم ايشان، چنان در دل مردم رخنه كند كه ناخودآگاه اشعارى در مدح و ستايش و مظلوميت آن بزرگواران عصمت و طهارت سروده شود. كم كم اين نياز احساس شد كه اين اشعار مى‏بايست با صدايى رسا، زيبا، دلنشين و تأثير گذار اجرا شود و از اينجا بود كه تعزيه خوانى، منقبت خوانى، مداحى، مرثيه خوانى و... شكل گرفت و افرادى تحت عنوان مداح، منقبت خوان و تعزيه خوان صداى خود را نثار مدح و وصف صفات و خصوصيات والاى پيامبر و اهل بيت و مظلوميتى كه بر ايشان در طول دوران ولايت خود وارد شده، نمودند. هر چه اين صدا زيباتر و دلنشين‏تر مى‏بود تأثير بيشترى در پذيرش اصول دين اسلام و گرايش مردم به سمت اين دين مقدس و ائمه اطهار (عليهم السلام) داشت. از آنجا كه، به دليل مخالفت پادشاهان صفوى با موسيقى و موسيقى دان‏هاى آن عصر به خصوص موسيقى آوازى )رديف آوازى( موسيقى اين مرز و بوم توسط مداحان و تعزيه خوانان به صورت سينه به سينه حفظ گرديد. لذا استفاده از موسيقى آوازى ايرانى )رديف آوازى( در كار مداحان و تعزيه خوانان قديم يك اصل بسيار مهم و اساسى بود. يك مداح و تعزيه خوان خوب به كسى اطلاق مى‏شد كه با موسيقى آوازى آشنايى كامل و جامعى داشته باشد و بتواند از اين موسيقى به جا و فراخور مجلس استفاده نمايد. در سالهاى گذشته و بالاخص پس از پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى و با شروع تهاجمات فرهنگى دشمنان نظام مقدس جمهورى اسلامى تأثيرات مخرب آن در كليه امور فرهنگى و هنرى، شاهد آن هستيم كه متأسفانه اين تأثير در كار عده‏اى از مداحان، جلوه خاصى پيدا كرده به نحوى كه تعدادى از مداحان بزرگوار كه صداى خود را وقف ائمه اطهار (عليهم السلام) نوده‏اند به جاى آشنايى و فراگيرى اصول صحيح مداحى، رديف آوازى و شناخت ريتم )وزن خوانى( و خلق آهنگ‏هاى متناسب با مجلس به تقليد نادرست و استفاده از ملودى‏هاى ترانه‏هاى ضعيف و بى‏محتوا روى آورده‏اند و بدون هيچ گونه شناختى از موسيقى آوازى ايرانى اقدام به اجراى نامناسب و نابجاى اشعار خود در قالب اين گونه آهنگ‏ها مى‏نمايند. آشنايى مداحان محترم با موسيقى آوازى )رديف آوازى( از آن جهت مهم است كه اولا موسيقى سنتى ما ايرانيان، موسيقى عرفانى و مقدس است و شناخت آن يعنى نوعى خودشناسى و متعاقب آن خداشناسى و ثانيا با استفاده از تكنيك‏ها و رديف آوازى مى‏توانند ضمن حفظ صداى خود و دور نگه داشتن صدا از آفات بدخواندن، متناسب با مجلسى كه در آن به اجراى برنامه مى‏پردازند و با توجه به موضوع اجرا )مرثيه خوانى، مولودى خوانى، نوحه سراى و....( با استفاده از تكنيك درست خواندن، اقدام به انتخاب دستگاه فراخور مجلس و شعر مناسب، سنگين و متناسب با شأن و منزلت اهل بيت (عليهم السلام) توسط مداحان بزرگوار و خوددارى از آهنگ‏هاى سخيف و بى‏محتوا نمايند و نظر به اينكه مداحان محترم مى‏بايست، ساعت‏هاى متمادى و بى‏وقفه به اجراى برنامه بپردازند، شايسته است ضمن مطالعه دقيق اين جزوه و اجراى تمرينات عملى كه در حين برگزارى كلاس‏ها صورت مى‏گيرد بتواند ضمن رعايت اصول درست خواندن و دورى از فشارهاى بى‏مورد به صدا، با استفاده بجا و مناسب از دستگاه‏هاى رديف آوازى اقدام به اجراى برنامه‏ى خود نمايند. هر چند كه بايد اذعان داشت فراگيرى اصول صدا سازى، تكنيك آواز و رديف آوازى به 6 الى 7 سال زمان نياز دارد و در اين مقوله اندك نمى‏گنجد. لذا در اين فرصت اندك به صورت اجمالى و مختصر اشاره‏اى كلى بر مباحث بالا خواهيم داشت. چگونگى روند حفظ موسيقى آوازى )رديف آوازى( در قالب تعزيه، مداحى، منقبت خوانى توسط مداحان، منقبت خوانان و تعزيه خوانان: وقتى به مطالعه دقيق تاريخ موسيقى مى‏پردازيم، شاهد آن هستيم كه موسيقى آوازى )رديف آوازى( بقا و حفظ خود را تا حدود بسيار زيادى مديون تعزيه خوانان، منقبت خوانان و مداحان گذشته و بالاخص در عصر صفويه مى‏باشد. به دليل توجه بيش از حد پادشاهان سلسله صفوى به مذهب و شعائر مذهبى، موسيقى موجب بى‏توجهى قرار گرفت تا حدى كه در صورت مشاهده يك موسيقيدان، انگشتان او را قطع مى‏كردند و در صورت تكرار فعاليت موسيقايى دستور كشتن او مى‏دادند. خيلى از موسيقيدانان آن زمان كه عرصه را براى فعاليت خود تنگ مى‏ديدند و جان خود را در خطر مى‏ديدند يا در خفقان به سر مى‏بردند و سكوت اختيار مى‏كردند و يا به خاطر حفظ جان خود و خانواده شان از شهر و ديار خود مى‏گريختند و به جاهاى دور دست و امن پناه مى‏بردند در آن دوران خفقان چون پادشاهان صفويه به موسيقى مذهبى، آئينى و اشاعه مذهب شيعه توجه خاص و ويژه‏اى داشتند لذا براى مداحان و تعزيه خوانان اهميت و ارزش فوق العاده‏اى قائل بودند. بنابر اين موسيقى سنتى ما ايرانيان به خصوص موسيقى آوازى توسط تعزيه خوانان، منقبت خوانان و مداحان به صورت سينه به سينه حفظ گرديد و به نسل‏هاى بعدى منتقل گرديده و از خطر نابودى، نجات يافت. چه بسا اگر مداحان و تعزيه خوانان عصر صفوى نبودند مشخص نبود چه بلايى بر سر موسيقى سنتى مى‏آمد؟! آشنايى مداحان با موسيقى آوازى و تأثيرات مثبت و منفى اين شناخت: موسيقى آوازى بخش مهمى از موسيقى هر كشور به خصوص ايران را تشكيل مى‏دهد. كليه نواها و نغمه‏هايى كه ما در قالب موسيقى سنتى، فولكلور، كلاسيك، پاپ و مداحى و تعزيه خوانى مى‏شنويم به نوعى شامل يكى از دستگاه‏ها و در چهارچوب گوشه‏اى مشخص از رديف آوازى مى‏باشند. در اثر موارد خيلى از دوستان مداح بدون آنكه بدانند در چه دستگاه و يا در گوشه‏اى مى‏خوانند و آيا مى‏بايست فراخور حال آن مجلس در آن دستگاه بخوانند يا خير به اجراى خود ادامه مى‏دهند. حال آنكه هر كدام از دستگاه‏ها و گوشه‏هاى آواز ايرانى به نوعى ارتباط با موضعى خاص دارد و مى‏بايست به مناسبت خاصى اجرا گردد. به عبارتى مصداق جمله معروف “هر سخن جايى و هر نكته مكانى دارد” مى‏باشد. نكته‏اى كه مداحان اهل بيت (عليهم السلام) بايد به آن توجه داشته باشند اين كه شرايط زمان و مكان است كه به ما مى‏گويد در اين مكان و زمان چه دستگاهى، چه گوشه‏اى و چه شعرى خوانده شود. در موسيقى آوازى هر دستگاه بايد در شرايط خاص خود اجرا شود. شعرى فراخور آن دستگاه و يا گوشه براى اجرا انتخاب شود. بعنوان مثال كسى كه مى‏خواهد آوازى در دستگاه همايون بخواند كه حال و هواى اين دستگاه، تداعى كننده غم و اندوه مى‏باشد. لذا اشعار شاد و فرحبخش به هيچ وجه مناسب اين دستگاه نمى‏باشد و از آن بدتر اينكه در مجلسى مثل مولودى خوانى كه مى‏بايد از نغمه‏هاى شاد استفاده شود، دستگاه همايون اجرا گردد! يك مداح موفق و حرفه‏اى بايد رديف آوازى را بداند تا تشخيص دهد در مجالس مختلف، چه دستگاه، چه گوشه و چه شعرى را به كار ببرد چه بسا دوستانى كه به خاطر عدم آشنايى با رديف آوازى، بى جهت و بى مورد اقدام به خواندن قطعاتى مى‏كند كه هيچ ارتباطى با مجلس ندارد. لذا با توجه به مطالب بالا مى‏توان نتيجه گرفت كه تأثيرات مثبت و منفى آشنايى مداحان محترم با رديف آوازى به شرح زير مى‏باشد: (تأثيرات مثبت:) 1 - از دستگاه‏ها و گوشه‏هاى مختلف به اقتضاى حال مجلس، به موقع و به جا استفاده مى‏كند. 2 - بهترين و مناسب‏ترين شعر را براى هر دستگاه و گوشه انتخاب مى‏كند )ذكر اين نكته در اين جا لازم و ضرورى است كه مداحان بزرگوار مى‏بايست حتما با انواع شعر و اوزان مختلف شعرى آشنايى كامل داشته باشند چرا كه زمانى مى‏توان گفت يك گوشه آوازى، به خودى خود ارزشى ندارد( 3 - اصول صحيح آواز خواندن مثل تكنيك، مترآواز، سكوت‏ها و كشش‏هاى مناسب و به جا را رعايت مى‏كند. 4 - موجب زيبايى و به اصطلاح اهل فن عطر آواز مى‏گردد. 5 - رمز موفقيت موسيقى ايرانى، تأثير پذيرى و لذت بردن مخاطبين از كلام مى‏باشد. آشنايى با رديف آوازى در كار مداحان اهل بيت (عليهم السلام) اين تأثير پذيرى را صد چندان مى‏كند. 6 - آشنايى مداحان با اصول درست خواندن )تكنيك‏هاى آوازى( اولا موجب حفظ صدا و دور داشتن صدا از آفات و آسيب‏هاى وارده به تارهاى صوتى مى‏گردد، ثانيا توان مداح را براى اجراى طولانى و در عين حال با كيفيت و مؤثر افزايش مى‏دهد. 7 - قدرت ساخت و خلق آهنگ‏هاى سنگين و وزين را افزايش مى‏دهد. (تأثيرات منفى:) 1 - فشار بيش از حد به صدا و از بين بردن تارهاى صوتى 2 - ايجاد خش در صدا كه رفع آن به مرور و با اجراهاى غلط و غير اصولى، غير ممكن مى‏گردد. 3 - استفاده نادرست از رديف آوازى به دليل عدم آگاهى و شناخت )در مجلسى كه مى‏بايست چهارگاه بخواند، همايون مى‏خواند در جايى كه بايد بيات اصفهان بخواند، ماهور اجرا مى‏كند.( 4 - استفاده از آهنگ‏هاى غير مذهبى، و تكرارى كه در فرهنگ ايرانيان جايى ندارد. 5 - كم شدن مخاطبين. استفاده نادرست و بيجا از آهنگ ترانه‏هاى ضعيف و بى‏محتوا در قالب نوحه يا مولودى و دلايل استفاده از آن‏ها: همانگونه كه در مقدمه اشاره شد در اين برهه خاص از زمان كه نظام مقدس جمهورى اسلام ايران در تيرس انواع تهاجمات فرهنگى دشمنان نظام اسلام قرار دارد، يكى از بهترين و مؤثرترين راه‏هاى اينگونه تهاجمات، انتشار موسيقى‏هاى مبتذل، پوچ و بى‏محتوا مى‏باشد كه متأسفانه تعدادى از جوانان خام و كم‏تجربه بدون هيچ‏گونه اطلاع و آگاهى كوركورانه از آن‏ها استفاده مى‏كنند حتى فراتر از آن خيلى از موسيقيدانان نيز آن آهنگ‏ها را در قالب موسيقى سنتى، محلى، پاپ و كلاسيك استفاده مى‏كنند و بدتر از آن اينكه تعدادى از دوستان مداح نيز به تقليد و استفاده نا به جا و نادرست از اين آهنگ‏ها مى‏پردازند كه اين امر موجب ثقيل شدن آهنگ‏هاى مداحى طى چند سال گذشته گرديده است. بر هيچ قوم و ملتى پوشيده نيست كه در سراسر جهان اسلام هيچ كشورى به اندازه ايران در حفظ ارزش‏هاى نظام مقدس اسلام و پايبندى به دستورات پيامبر اكرم اسلام )صلى الله عليه و آله و سلم(، ائمه اطهار عليهم السلام و اهل بيت عليهم السلام و پيروى از اين دستورات از هيچ تلاش و كوششى دريغ نكرده است آنگاه تعدادى از ذاكرين و مداحان ما به جاى استفاده از آهنگ‏هاى مناسب و درخور شأن و منزلت اهل بيت عليهم السلام از آهنگ‏هاى ثقيل و بى‏محتوا و ضعيف استفاده مى‏كنند. به نظر اينجانب، اين امر دلايل متعددى دارد كه به اختصار به شرح چند مورد مى‏پردازم. 1 - از 80 درصد آهنگ‏هايى كه توسط صدا و سيما پخش مى‏شود برگرفته از ترانه‏هاى مبتذل و بى‏محتواى خوانندگان خارج از كشور مى‏باشد كه با تغيير شعر مجددا با كيفيتى به مراتب ضعيف‏تر اجرا و به وفور پخش مى‏شوند. لذا برخى از دوستان مداح زحمت مطالعه، تحقيق، فراگيرى و خلق و توليد آهنگ‏هاى مناسب را به خود نمى‏دهند و خيلى راحت از اين آهنگ‏ها استفاده مى‏كنند. 2- توجهى مسئولين محترم سازمان صدا و سيما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى به موسيقى اصيل و غنى ايرانى كه ريشه در فرهنگ، آداب، رسوم و اعتقادات ديرينه ما ايرانيان دارد يكى ديگر از دلايل آن مى‏باشد. 3 - عدم آشنايى خيلى از مداحان با موسيقى آوازى )رديف آوازى( و نداشتن اطلاعات جامع و كامل مربوط به كار خود يكى از مهم‏ترين دلايل آن مى‏باشد. مداحى نيز مانند هر هنر ديگرى داراى اصول و قواعد خاصى مى‏باشد، يك مداح خوب بايد به تمامى اصول و تكنيك‏هاى مربوط به كار خود اعم از )فن بيان، رديف آوازى، شناخت ريتم، مطالعه دقيق تاريخ اسلام و موارد ديگر( به خوبى آگاهى داشته باشد تا بتواند با مدد از خداوند متعال و ائمه اطهار )ع( و به كمك سواد و قدرت خلاقيت خود به ساخت آهنگ‏هاى سنگين، وزين و در خور شأن و جايگاه اهل بيت (عليه السلام) بپردازد. 4 - متأسفانه مسئولين محترم دفتر موسيقى وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى در طى سال‏هاى اخير براحتى به هر اثرى با هر شعرى كه به شوراى موسيقى آن دفتر ارسال مى‏شود، مجوز انتشار مى‏دهد كه همين امر موجب توليد و انتشار انبوه آثار ضعيف در قالب موسيقى سنتى، فولكلوريك، پاپ، كلاسيك و مذهبى گشته و چون اين آثار براحتى در اختيار مداحان محترم قرار مى‏گيرد بنابراين برخى از اين دوستان به جاى آنكه حساب شده و با تفكر و تأمل به ساخت آهنگ‏هاى مناسب كار خود بپردازند خيلى سريع با تغيير شعر آهنگ‏هاى ذكر شده و جايگزين كردن اشعار مذهبى به خيال خود آهنگ سازى مى‏كنند. )ياد آورى 2 نكته در اينجا ضرورى است اول آنكه خيلى از آهنگ هايى كه مداحان محترم خود بر روى اشعار مذهبى مى‏گذارند و به دور از آهنگ‏هاى تقليدى و تكرارى است به دليل عدم شناخت اين عزيزان از ريتم و وزن و رديف آوازى و عدم ارتباط درونى با محتواى شعر به هيچ وجه آهنگ‏هاى مناسب و در خور شأن و مدح مقام والاى ائمه اطهار نمى‏باشند و نكته دوم اينكه الحق و الانصاف نبايد از بسيارى از آهنگ‏هاى فوق‏العاده زيبا و قوى و غنى دوستان مداح كه به دور از هر گونه تقليد بوده و حاصل خلاقيت و زحمت ايشان مى‏باشد براحتى گذشت.( 5 - آخرين و مهم‏ترين دليل اين امر از ديدگاه اينجانب نبود آهنگ سازان حرفه‏اى و باسواد در زمينه موسيقى مذهبى مى‏باشد. همانگونه كه يك خواننده براى آنكه بتواند كار خود را به بهترين شكل ممكن اجرا كند به يك آهنگ ساز خوب و قوى نياز دارد مداحان نيز از اين قضيه مستثنى نيستند به نظر من مى‏بايست آهنگسازان زيادى را در زمينه موسيقى مذهبى پرورش داد كه بتواند با شناخت كامل از علم موسيقى، اصول آهنگ سازى و تاريخ اسلام به خلق آثار جاودان بپردازند و مداحان بزرگوار با استفاده از اين آهنگ‏ها تمام هم و غم خود را برروى اجراى دست و اصولى آن آهنگ بگذارند كه البته اين امر به چند سالى زمان نياز دارد و در عين حال براى مداحان شهرستانى كمى سخت مى‏باشد. گرايش بعضى از مداحان به نواها و نغمه‏هاى سوزناك و عدم استفاده از نواها و نغمه‏هاى شاد و فرح بخش حتى در مراسم مولودى خوانى: طى چند سال گذشته، اكثر مواقع وقتى كه چه از طريق برنامه‏هاى صدا و سيما و چه حضورا در مساجد و تكايا و حسينيه‏ها و مناسبت‏هاى مختلف برنامه‏هاى هنرمندان مداح را مى‏شنويم، آنچه كه بيشتر از هر چيز در كار اين عزيزان ديده مى‏شود، حال و هواى غم و اندوهى است كه تقريبا در تمامى برنامه‏هاى ايشان سايه افكنده است و مشترك مى‏باشد. خيلى مواقع، بنده - شخصا - در مراسم مولودى خوانى شاهد آن بوده‏ام كه خيلى از مداحان اهل بيت، بيشتر از آنكه مردم را شاد كنند آن‏ها را به گريه انداخته‏اند از اشعارى استفاده مى‏كنند كه مظلوميت ائمه را به تصوير مى‏كشند تا شجاعت، دليرى و ساير خصوصيات ايشان را. از آهنگ‏هايى استفاده مى‏شود كه داراى حال و هواى غمناك مى‏باشند و ناخودآگاه اشك از چشمان مردم سرازير مى‏شود. قبلا نيز گفته‏ام “هر سخن جايى و هر نكته مكانى دارد” در جايى بايد مردم را گرياند و در جايى بايد آن‏ها را خنداند. خيلى مواقع آهنگ‏هاى شاد و پر از شور و حس و حال بهتر از آهنگ‏هاى غمناك مى‏توانند در به تصوير كشيدن چهره ائمه اطهار (عليه السلام) و خاندان پاكشان، موثر باشند. درست است كه ائمه اطهار (عليه السلام) در نهايت مظلوميت و ستم به سر مى‏بردند و خيلى از اين عزيزان نيز در نهايت ظلم و ستم يا به درجه رفيع شهادت نائل گرديدند يا دار فانى را وداع گفتند: اما اين‏ها دليلى بر آن نيست كه مداحان عزيز بيشتر به سمت و سوى آهنگ‏هاى غمناك روى آورند. افتخار ما مسلمانان به شجاعت، رشادت، دليرى، مردانگى، ايثار، شهامت و هزاران خصوصيت حضرت على (عليه السلام) و خاندان پاك ايشان مى‏باشند. ما چگونه به خود اجازه مى‏دهيم كه اين افتخار را با ناله به گوش جهانيان برسانيم؟ مگر از حسين (عليه السلام) با گذشت‏تر و فداكارتر در سراسر گيتى، كسى را سراغ داريم؟ كه اينگونه ايشان و خاندانش را جلوه مى‏دهيم؟ زمانى كه در سوگ حسين (عليه السلام) يا ساير اهل بيت مى‏نشينيم، پر واضح و مسلم است كه بايد بر مظلوميت اين عزيزان اشك بريزيم اما وقتى كه داريم در سالروز اين عزيزان به شادى و دست زدن مى‏پردازيم، حق نداريم با آهنگ‏هاى غم ناك با احساسات مردم بازى كنيم. بنده خيلى مواقع شاهد آن بوده‏ام كه بعضى از مداحان عزيز در مولودى خوانى‏ها چند دقيقه‏اى مختصر مردم را به دست زدن تشويق مى‏كنند )هر چند كه آهنگ آن‏ها سراسر غم و اندوه است.( بلافاصله 360 درجه تغيير جهت داده و شروع به خواندن روضه كرده و اشك مردم را در مى‏آورند. يكى از دلايل اين امر اين است كه از ديرباز كه مداحان، مرثيه سرايان و تعزيه خوانان كار خود را آغاز كرده‏اند بيشتر از هرچيز به مظلوميت و ظلم و ستم وارده بر ائمه اطهار (عليه السلام) اشاره داشته‏اند و اين هم براى اكثر مداحان و هم براى مردم به صورت يك عادت درآمده است كه بايد در مراسم مداحى فقط گريه كنيم ولو اينكه در روز تولد اين عزيزان باشد. يكى ديگر از دلايل اين امر اين است كه خيلى از مداحان عزيز به دليل عدم آگاهى از موسيقى آوازى با دستگاه‏هاى شاد و فرح بخش و نشاط آورى كه در موسيقى ما وجود دارد آشنايى ندارند. درست است كه مى‏گويند موسيقى ايرانى، موسيقى غمناكى است ولى باور كنيد اينگونه نيست. ما مى‏توانيم مولودى‏هاى شاد و پرنشاط را در چهارچوب همين موسيقى اجرا كنيم. مطمئن باشيد آشنايى با رديف آوازى و به خصوص دستگاه‏هاى شاد مثل شور، ماهور، چهارگانه و... به مداحان عزيز اين كمك را مى‏كند كه در چهارچوب دستگاه‏هاى ذكر شده و با تكيه بر ذوق خود به ساخت آهنگ‏هاى شاد در وصف رشادت‏هاى ائمه اطهار (عليه السلام) بپردازند. خش در صدا، دلايل بروز آن و راه‏هاى برطرف كردن آن: حنجره )جعبه صدا( در پشت تيروئيد )سبب آدم( قرار دارد. تارهاى صوتى 2 نوار محكم از بافت‏اند كه از جلو به عقب مى‏روند. سيب آدم داراى 2 ساختار غضروفى شكل است استفاده بيش از حد از صدا مى‏تواند منجر به خستگى شديد يكى يا همه اين عضلات شود كه نتيجه آن خميدگى تارها مى‏باشد. فشار بيش از حد به صدا و عدم استفاده صحيح از تارهاى صوتى باعث بروز تاول‏هايى بر روى آن‏ها مى‏گردد هرچه اين فشار بيشتر و بيشتر شود اين تاول‏ها به هم نزديك و نزديك‏تر مى‏گردند كه اولا موجب كم شدن حجم صدا، و ثانيا باعث ايجاد خش در صدا مى‏گردد. اما منظور از خش در صدا چيست؟ وقتى كه دقيق به صداى خش دار گوش كنيم مى‏بينيم كه در بين صدا رگه‏اى شبيه به يك خط مستقيم وجود دارد كه جنس صداى آن خشن و نامطلوب است و موجب مى‏گردد طراوت، زيبايى، رسايى، شادابى و لطافت صدا از بين برود و خيلى زود خسته شود. دلايل ايجاد خش در صدا عبارتند از: 1 - گرم نكردن صدا 2 - عدم استفاده صحيح از تارهاى صوتى 3 - نداشتن تكنيك صحيح 4 - استفاده زياد و بيش از حد تارهاى صوتى نكته‏اى كه لازم است دوستان مداح به آن توجه ويژه‏اى بكنند اين است كه براى آنكه عمر صدايشان كم نشود بايد خيلى مراقب صداى خود باشند. اگر به طرز صحيح و اصولى از صداى خود استفاده نكنند، خيلى زود صداى خود را از دست داده و برطرف كردن خش از صدا، تقريبا غير ممكن مى‏گردد اما راه‏هاى برطرف كردن آن عبارتند از: 1 - استراحت صوتى ( يعنى به فراخور گرفتگى خشى كه در صدا ايجاد شده، مدتى را كه حد اقل 1 ماه مى‏باشد، آواز نخوانيم حتى كمتر صحبت كنيم ( 2 - فراگيرى اصول صداسازى و تكنيك آوازى 3 - داشتن آرامش روحى، روانى در همه حال و دورى از فشارهاى عصبى )عصبانيت و فشارهاى عصبى يكى از آفت‏هاى صدا است(. با توجه به اينكه مداحان عزيز در اكثر به فراخور حال مجلسى كه در آن قرار دارند شروع به داد زدن و استفاده نادرست از صداى خود مى‏كنند بعضا شاهد آن هستيم كه مرتبا دچار گرفتگى صدا مى‏شوند. اين استفاده نادرست از تارهاى صوتى خود باشند. به موقع و به جا از صداى بپردازند مى‏بايست خيلى خيلى مواظب تارهاى صوتى خود باشند. به موقع و به جا از صداى خود استفاده كنند، از داد و فريادهاى بى مورد خوددارى كنند، حتما قبل از اجرا سيستم صوتى را به دقت چك كنند، سيستم‏هاى صوتى فاقد كيفيت كه صدايى شبيه بلندگوهاى بوقى دارند باعث خسته شدن صدا، فشار به صدا و در نهايت بروز خش مى‏گردد. پيش درآمد بارها ديده شده است يك مداح از بدو ورود به كار خود و بدون هيچ مقدمه‏اى (از قبيل آشنايى با صداى خوش و امكانات و توانايى حنجره خود) به همراه مداحانى كه مدت زيادى به اين كار مشغول مى‏باشند با دستگاه و آوازهاى دلنشين و پيچيده، آشنا مى‏شوند از طرفى كسانى را مى‏توان يافت كه پس از سال‏ها آموزش و كار در خصوص رديف و دستگاه‏هاى موسيقى اصيل ايرانى، هنوز شناخت و آگاهى درستى از صداى خدادادى نداشته و در مواقع داراى صدايى تقليدى و مصنوعى هستند. مطالب فوق و خصوصا نبود يك برنامه مدون آموزشى در خصوص آواز سنتى و ريشه‏دار اين مرز و بوم، اينجانب را بر آن داشت تا نتيجه سال‏ها كار و تفحص خود را در اين زمينه در قالب يك دروه كلاس‏هاى فشرد - در خصوص نحوه صداسازى و پرورش حنجره و آشنايى اجمالى با رديف آوازى عرضه نمايم. مداحان عزيز در اين دوره فشرده با موارد نظرى و عملى صداسازى و رديف آوازى آشنا شده و طى تمرينات ارائه شده مى‏توانند مخرج واقعى صداى خود را يافته و پس از تقويت و پرورش صداى خود نسبت به فراگيرى و خواندن رديف‏هاى آوازى اهتمام ورزند. در اين رابطه تعدادى از دستگاه‏ها و گوشه‏هاى آوازى كه لازم است مداحان محترم با آن‏ها آشنا شوند، آموزش داده مى‏شوند تا مداح نتيجه تمرينات خود را در خصوص صداسازى با خواندن اين گوشه‏هاى رديف ملاحظه نمايد. در خاتمه خلاصه‏اى از اندرزهاى كنفسيوس در خصوص هنر يادگيرى و ياددهى جهت استفاده عزيزان ارائه مى‏شود. كنفسيوس براى هنر ياد دادن و يادگرفتن 3 شرط اصلى ذكر مى‏كند: 1 - يا دهنده و ياد گيرنده بايد ذوق و شوق آتشين در دل خود احساس كند و اين فن ظريف را از ته دل و بيش از هر چيز دوست بدارند او اين دوست داشتن را يكى از صفات خاص پسنديده مردان آزاده مى‏شمارد. 2 - در فن يادگرفتن، به كار انداختن قوه فكر هم لازم است، يعنى سخنان، درس‏ها و بيانات آموزگار را طوطى‏وار فراگرفتن، نتيجه‏اى ندارد و شاگرد بايد خود درباره آن مسائل فكر كند و بسنجد و آن مطالب را با افكار و احساسات خود بيارايد تا از تحصيل خود سودى ببرد وگرنه اين تحصيل مغز را ناتوان مى‏سازد، همچنان كه خوردن چيزهاى دير هضم معده را خسته و ناتوان مى‏سازد. 3 - شرط اساسى آن است كه به حقيقت آنچه ياد گرفته مى‏شود عمل كنند. آموزگار و دانش‏آموز بايد زندگى خود را نمونه و نشانه درخشانى از آنچه مى‏آموزند قرار دهند وگرنه مانند كسانى هستند كه راهى را شناخته‏اند ولى از آن راه نمى‏روند و يا مانند بيمارانى هستند كه داروى شفابخش را از طبيب گرفته‏اند ولى آن را نمى‏خورند. تعاريف آواز آواز ايرانى شامل 7 دستگاه (شور “مادر دستگاه‏ها”، ماهور، همايون، چهارگاه، سه گاه، نوا و راست پنجگاه( پنج آواز )ابوعطا، بيات ترك، افشارى، دشتى و بيات اصفهان) مى‏باشد. اكنون بعضى تعاريف و اصطلاحات رايج در اين خصوص ارائه مى‏شوند: 1 - دستگاه: در لغت به معنى مجموع اجزايى كه يك كل را تشكيل مى‏دهند، مى‏باشد يعنى يك مقام كامل موسيقى شامل گوشه‏ها و تكه‏هايى كه در فواصل درجات آن مجموعه قرار دارند. به عبارتى ديگر دستگاه به يك سلسله تكه‏هايى كه پشت سر هم تحت فواصل مشخص به طرف اكتاو درآمد حركت مى‏كنند و خاصيت خودشان را نسبت به محور درآمد و نسبت به تكه‏هاى قبلى و بعدى خود از دست نمى‏دهند اطلاق مى‏شود. )درآمد در اكتاو و اكتاوهاى ديگر قابليت تكرار دارند.( 2 - گوشه: جزئى از دستگاه و آواز را گوشه مى‏نامند. هر دستگاه داراى تعداى گوشه است كه داراى تقسيمات جزء نيست. وسعت آن از حدود هفت نت تجاوز نمى‏كند. 3 - رديف: به مجموع گوشه‏هاى هر يك از مقامات يا دستگاه‏هاى موسيقى گفته مى‏شود همچنين به ترتيب قرار دادن گوشه‏ها در يك دستگاه و نيز مجموع مقامات ايرانى اطلاق مى‏شود. 4 - تحرير: يا غلت يا چهچهه در لغت. به معنى نوشتن و آزاد كردن است اما در موسيقى صوتى را گويند كه بين فواصل نزديك پى در پى اجرا مى‏شود. 5 - ترانه و تصنيف: مجموعه آهنگ‏ها و اشعار داراى وزن كه مقصود و معنايى را بيان مى‏كند كه هم در گوشه‏هاى آواز و دستگاه مى‏توان گردش كند و هم مى‏تواند از يك گوشه سرچشمه بگيرد. 6 - ملودى: (آهنگ) عبارت از لحن، آواز، نوا، راه و پرده است كه در اصطلاح كنونى موسيقى با كلام و بدون كلام است. 7 - آواز: به معنى صوت، نغمه، بانگ يا آهنگ با كلام است. جزئى مستقل از دستگاه‏هاى موسيقى ايرانى را گويند كه داراى گوشه‏هاى مختلفى باشد. 8 - فاصله: نسبت صداى بين 2 نت از نظر زير و بمى را گويند.


برچسب ها :
علوم مداحى

علوم مداحى مقدمه مداحى و مرثيه سرائى اهل بيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام هنرى مقدس و حرفه‏اى بس والا و ارزشمند است، زيرا مداح عظمت و شأنى را مى‏ستايد كه خالق هستى ستوده و مدح نموده است. نقس مؤثر اين قشر در ترويج و گسترش فرهنگ و سيره اهل بيت (عليهم السلام) و تعميق محبت و معرفت اين الگوهاى بى‏بديل و آسمان انسانيت و مقابله با تهاجم ويرانگر فرهنگى و اشاعه هنجارهاى دينى بر احدى پوشيده نيست، به گمان براى ايفاى نقش اين مهم مدحان اهل بيت (عليهم السلام) بايد در كنار پرداختن به جنبه‏هاى فنى و حرفه‏اى امر مداحى با ارتقاء بينش و دانش و تقويت بنيه علمى و معنوى خود از گزند آفات اين مسير دور بمانند. براى نيل به اين مقصود و برداشتن گامى هر چند كوچك جزواتى به عناوين مختلف در اختيار عزيزان قرار مى‏گيرد در اين جزوه بنا داريم به برخى از نيازهاى مادحين در مبحث اعتقادى، اخلاقى و من حيث المجموع آنچه نياز ضرورى مداحان به شمار مى‏رود به عنوان علوم مداحى بپردازيم. بخش اول( شناخت جايگاه انسان به عنوان خليفه‏ا خليفه در عرب به معناى جانشين است. بايد ببينيم خداى متعال مخلوقات عالم را چگونه خلق كرده با استفاده از منابع مختلف در مى‏يابيم كه خداوند بزرگ تمام عالم را در سه محور ذيل خلق نموده است. الف: آنچه نياز بود خلق كرد. ب: آنچه را خلق كرد محكم و استوار، مستدل، و قوى و در حد اعلى خلق كرد. ج: همه مخلوقات را هنرمندانه و زيبا خلق كرد. يك مبلغ يك گوينده و يك مداح بايد آنچه نياز فكرى و فرهنگى جامعه است را ياد بگيرد و در حوزه تبليغى خود نياز مخاطب را خلق كند. آنچه خلق مى‏كند. هنرمندانه، زيبا، متفكرانه، عاقلانه و مستدل و مستند و در خور شأن و ستون اهلبيت عصمت و طهارت عليهم‏السلام. براى رسيدن به اين مهم بايد جوانب مداحى بپردازيم. هر عمل تعبدى سه وجه دارد. 1 ) تعلقى 2) تكسبى 3) تقربى هنر مردان خداكار تقربى يا به تعبير اميرالمؤمنين (عليهم السلام) عاشقانه و براى خدا است، براى رسيدن به قرب الهى بايد تلاش كرد. ليس للانسان الا ما سعى به قول شاعر: بينى از مروه و ميخانه صافى رخ دوست - گر كنى سعى در اين حلقه بيابى راهى هيچ سائل زدر ميكده محروم نرفت - به كجا روى توان كرد ز چنين درگاهى ذاكران ذكر او گويند: و دايم ياد دوست تكرار كنند. آنچه در دل دارند بر زبان رانند و آن چه بر زبان رانند در ياد دارند. و در انجامش از پاى نشينند؛ داروى تربيت از پير طريقت بستان - كادمى را بتر از علت نادانى نيست زاهد و عابد وصوفى همه طفلان رهند - مرد اگر هست به جز عالم ربانى نيست مداح: يعنى بالا بردن صفات موصوف از طريق مراتب عالى صفاتى كه در موصوف باشد. مداح يعنى ممدوح نمائى، نه مداح نمائى، براى آشنا نمودن صفات اهلبيت عليهم‏السلام از طريق ستايش بهترين زبان آن شعر است و هنر نه حال و هواى شخصى مداح نبود اكتسابى انتخابى است - مداح در مداحيش هم انقلابى است تا كه از جانب معشوق نباشد كششى، كوشش عاشق بيچاره به جايى نرسد. البته بعضى‏ها به بهانه اين شعر هيچ كوششى نمى‏كنند. براى نيل به اين مقصود بايد خودسازى كرد. در كنار خودسازى‏هاى معنوى و عبادى بايد موارد ذيل را هم سر منشاء عمل خويش قرار دهيم. 1) شرح صدر موسى (عليهم السلام) هنگامى كه مى‏خواهد براى دعوت به دين خدا عزيمت كند مى‏گويد: رب اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقده من لسانى يفقهوا قولى خداى متعال به پيامبر )صلى الله عليه و الله و سلم( مى‏فرمايند: الم نشرح لك صدرك و رفعنا عنك ورزك. شرح صدر و حلم باعث تأثير كلام و دورى ورز و وبال مى‏شود. سلاح ميدان تبليغ تحمل است. از اميرالمؤمنين (عليهم السلام) سئوال كردند حليم كيست: انما الحليم من اذا اوذى صبر و اذا ظلم غفر فرمودند: بردبارى كسى است كه اگر آزار و اذيت شده، صبر كند و اگر به او ستم شده ببخشد. و يا الصبرعون على كل امر صبر و بردبارى بر هر كارى ياور است. 2) استعاذه و استمداد از خداوند از آنجائى كه مداحان منسوب به ائمه هدى و دين هستند. تمام، رفتار و گفتارشان زير ذره بين مردم است گناه او با ديگران فرق دارد. مداح بايد مواظب باشد. به خدا پناه ببرد در انجام دستورات الهى مقيد باشد در حرف زدن دقت كند. در نوع پوشش، ماشين، مهمانى دادن، دوستان، خانواده، كار و تجارت، ورود و خروج در اداره، حركات سياسى، فرهنگى، اقتصادى بايد دقت كينم. آنهم با استمداد از خداوند متعال، و قل رب اعوذ بك من همزات الشياطين و بگو پروردگارا از وسوسه‏هاى شيطان به تو پناه مى‏بريم. 3) خود فراموشى از آفات كار تبليغ است اتا مرون الناس بالبر و تنسون انفسكم و انتم تتلون الكتاب افلا تعلقون )بقره 44) “آيا مردم را به نيكى دعوت مى‏كنيد، اما خودتان را فراموش مى‏كنيد با اينكه، شما كتاب آسمانى را مى‏خوانيد اما نمى‏انديشيديد” پيامبر (صلى الله عليه و الله و سلم) فرمودند بزرگتر از مصائب )دنيا( مصائبى است كه در آخرت دامن‏گير عالم و خطيب و سخن گوى غير عامل مى‏شود، اى ابوذر در قيامت گروهى از اهل بهشت بر گروهى از اهل دوزخ اشراف مى‏يابند. بر آنان مى‏گويند چه چيز شما را در آتش نموده است. با آنكه ما در پرتو تأديب شما وارد بهشت شويم، پاسخ مى‏دهند كه ما شما را به خوبى و رستگارى امر مى‏نموديم، ولى خودمان عمل نمى‏كرديم. 4) تدبير اميرالمؤمنين (عليهم السلام) فرمودند: التدبير قبل العمل يومنك من الندم آينده‏نگرى قبل از شروع كار تو را از پشيمانى ايمن مى‏سازد و در جاى ديگرى مى‏فرمايند: من قعدعن حيله اقامته الشدائد. كسى كه چاره انديشى را رها كرد در شدايد، درگير خواهد شد( تدبير يعنى شناخت مخاطب و محيط - تعيين هدف و محتوى حدشناسى موقعيت‏شناسى - فرصت سنجى ويژگيهاى شخصيتى و تخصصى مداح 1) تقوى: تقوى از سفارش اميرالمؤمنين (عليهم السلام) است و راجع تقوى و متقين تعابير و معانى گوناگونى نوشته‏اند معلم اخلاقى مى‏گويد تقوى عبارت است از: ت: يعنى ترك گناه ق: يعنى قيام به واجبات و: وقوف در شبهات ا: اخلاص در اعمال بعضى مفسرين مى‏گويند: تقوى هماهنگى قول و عمل. بالاترين مراتب تقوى پرهيزكارى است. 2) حدشناسى مداح و مبلغ بايد حد خود را بشناسد و به تناسب موقع و مقام خود حرف بزند. و نصيحت كند از مرز خويش فراتر نرود. كه خوار و ذليل مى‏شود. امام صادق (عليهم السلام) فرمود: براى مؤمن شايسته نيست كه خويشتن را خوار و ذليل نمايد وسائل الشيعه )ج 11، ص 425) غرور علمى باعث مى‏شود كه انسان حد خويش را فراموش كند. اميرالمؤمنين (عليهم السلام) غرور علمى را به مستى تشبيه مى‏فرمايند. اگر مداح خوب بخواند، مورد تحسين هم واقه شود و اگر جوان باشد. غرور جوانى هم ضميمه مى‏شود. غرور علمى، غرور مدح و ستايش، غرور جوانى انسان را به ورطه سقوط مى‏كشاند بايد حد شناس شد. تا در اين مهلكه غرور گرفتار نبايد. 3) احترام به پيش‏كسوتان و اساتيد: رسول خدا (صلى الله عليه و الله و سلم) مى‏فرمايد: پيران خود را مورد تنظيم و تكريم قرار دهيد. كه بزرگ شمردن آنها تكريم ذات اقدس الهى است كسى كه قدر آنها را بزرگ نشمارد. از پيروان مكتب ما نيست. 4) شناخت هدف در مداحى: امام على (عليهم السلام) فرمود: اول فكر كن بعد سخن بگو تا از لغزش سالم و محفوظ بمانى و نيز اندازه بگير بعد ببر بى‏انديش بعد بگوى و بفهم بعد عمل كن )غررالحكم ص 315) 5) بداند چگونه مى‏خواهد بگويد؟ حضرت على (عليهم السلام): بهترين كلام آن است كه حسن نظم و ترتيب به آن زيبايى و جمال ببخشد. و براى تمام مردم از خواص و عوام قابل فهم باشد مداحان نبايد نقل مسموعات كنند. يعنى هرچه شنيده‏اند را بيان كنند. اميرالمؤمنين (عليهم السلام) به حارث همدانى در پاسخ به سئوال او مى‏گويد؟ حارث تمام مسموعات خود را با مردم درميان گذار كه چنين عملى كافى است تو را درغگو قلمداد كند. و آنچه از مردم مى‏شنوى، رد مكن كه اين عمل نيز كفايت مى‏كند تو را نادان به حساب آورند. كسى كه از نعمت گويائى زبان و حسن بيان و صوت برخوردار است بايد شنيده‏هاى عجيب خود را به زبان نياورد. زيرا انگيزه حسد مردم را بيشتر به تكذيب وامى‏دارد. 6) فصاحت در مداحى: فصاحت يعنى روان و مسلط بر موضوع بودن بى‏تكليف و زحمت، ساده و محكم و مستدل عوامل فصاحت: 1. استفاده از سخن و شعر روان و ساده عوام فهم و خواص پسند. 2. تركيب زيباى شعر با داستان، مقتل با شعر، كلام با شاعر. 3. اندازه گيرى سرعت كلام. 4. اندازه گيرى صدا. صدا نه اينقدر سريع باشد كه به مستمع تفهيم نشود. نه اينقدر با تأنى و آهسته باشد كه موجب خستگى و بى‏رغبتى شود. نه اينقدر بلند باشد كه صورت فرياد به خود بگيرد نه آهسته كه مستمع را براى شنيدن به زحمت بى‏اندازد. عوامل ضد فصاحت: 1. به كار بردن كلمات زشت. 2. وقفه در كلام 3. لكنت زبان 4. اضطراب نفس 5. نارسائى علمى و ترديد 7) بلاغت در مداحى: بلاغت سخن گفتن بر وقف مقتضاى حال و رعايت همه مقتضيات: عوامل بلاغت: 1. كميت كلام 2. رعايت تناسب مجلس 3. شناخت زمان و اقتضائات الف( زمان طبيعى ب( زمان تاريخى ج( زمان اجتماعى 4. به نرمى سخن گفتن 5. نگاه به همه حضار 6. در نقد فرد خاصى را مخاطب نسازد. اميرالمؤمنين (عليهم السلام) مى‏فرمايد: آداب و روش خود را به فرزندان تحميل نكنيد كه چرا آنان براى غير از زمان شما آخر به ما شده‏اند. 8) توجه به مسائل روز از جمله: 1. پيشرفت‏هاى علمى 2. علوم جديد 3. جو سياسى 4. احترام به شخصيت مردم 5. قدرشناسى به جا جزوه آموزشى: مداحى عمومى استاد: مداح اهل بيت (عليهم السلام) حاج قاسم رضايى فن روضه خوانى )مصيبت خوانى( فن روضه خوانى )مصيبت خوانى( يكى از فنون مداحى است كه تأثير شگرف و عميق و ماندگار در دل و جان و روح مخاطب دارد. كه اجزاء آن به شرح است. 1. توكل و توسل: هر كارى بدون توكل به ذات اقدس خداى متعال و توسل و اتكاء به ائمه هدى (عليهم السلام) بدون نتيجه خواهد بود يا حداقل نتيجه مثبت و در خور توجه نخواهد داشت. 2. تقسيم بندى روضه خوانى: مجلس را به سه قسمت تقسيم كنيم. مقدمه، اوج، فرود 3. استفاده از منابع متعبر: حتماً بايد روضه را از يك منبع معتبر بدست آورد يا حتى المقدور از يك مداح و يا واعظ معتبر كه يقين دارد بدون سند نمى‏خواند استفاده كند. البته مناسب‏ترين راه اين است كه مداح روضه را از كتب معتبر خود ببيند و بخواند. كه تأثير آن چند برابر مى‏شود. 4. تسلط بر واقعه: وقتى پيرامون مصائب يكى از آل‏ا... مطالعه مى‏كنيم بايد از جميع جهات روضه‏ها را ياد بگيريم و به حواشى روضه مسلط شويم. ضمن مرور كار رعايت ترتيب، تقدم و تأخر، عاطفه و تعقل، همه اينها براى ما مسجل و به منصه ظهور مى‏رسد. مثلا اگر كسى به جميع جوانب روضه احاطه داشته باشد. و اين مقتل را ببيند )سوارى عصر عاشورا دنبال دختر امام حسين (عليهم السلام) كرد او سواره و بنت الحسين پياده( اگر سواره بخواهد از روى مركب اين طفل را متوقف كند. اولين عضوى كه به دستش مى‏رسد موى سر است!... 5. تفليق شعر با روضه: يعنى با روضه مجلس را به اوج رساندن و شعر را در اوج روضه تحويل مستمع دادن و بلعكس. مثلاً روضه قتلگاه را در اوج خواندن و اشاره به اين بيت محتشم كه: اين گوهر فتاده به هامون حسين توست 6. روضه خوانى طولى )ادامه(: روضه بايد در برخى از مقاطع طولى خوانده شود. كه عبارت است از: الف( واعظ روضه‏اى را خواند، مداح بايد ادامه آن را بخواند. ب( مداحى روضه‏اى را مى‏خواند و در اوج تحويل مداح ديگر مى‏دهد. مداح ديگر بايد روضه را ادامه دهد. اگر به عقب برگردد و تكرار روضه كند يقيناً باعث كسالت مستمع و در برخى مواقع موجب قساوت قلب خود و متسمعان خواهد بود. البته در مواردى استثنا وجود دارد، به شرطى كه مداح جامع الاطراف و زبر دست باشد كه بتواند مجلس را به اوج برساند. توجه: اين مورد در فنون رديف خوانى هم مصداق دارد. كه قبلاً بحث كرده‏ايم و انشاءا... مجدداً مرور خواهيم كرد. 7. انصاف در روضه و نقل مطالب: كه عبارتست از كم خواندن و رعايت حقوق ساير مداحان و واعظ، بطور مثال در شب شهادت امام هادى (عليهم السلام) چند نفر در يك مجلس مى‏خواهند روضه بخوانند مداح شروع كننده بايد انصاف داشته باشد و تمام روضه‏ها را نخواند. كه كار براى سايرين سخت شود. مورد دوم انصاف در نقل درست مطالب مثلاً در فلان كتاب ديدم يا از فلان شخص شنيدم و يا فلان شاعر سرود... )خدا سيدبن طاووس را رحمت كند چنين فرمود يا خدا فلان شاعر را بيامرزد چنين سرود.( 8. پيام روضه: روضه حتماً بايد داراى پيام باشد حال به كنايه يا وضوح، مثلاً امام حسين (عليهم السلام) به شمر مى‏فرمايد اگر دست از كشتن من بردارى تو را شفاعت مى‏كنم. بايد حتماً اشاره شود كه هدف امام (عليهم السلام) انسان سازى و هدايت است و يا در جاى ديگر امام تشنه معرفت است نه تشنه آب و يا اينكه در وصف اميرالمؤمنين (عليهم السلام) شاعر مى‏گويد. مى‏زند پس لب او كاسه شير، مى‏كند چشم اشارت به اسير. حتما بايد يك پيام داشته باشد. 9. شناخت جايگاه روضه )زمان و مكان(: برخى از مادحين سخت‏ترين روضه‏ها مثل گودال قتلگاه، مثل مرثيه او مى‏دويد و من مى‏دويدم ... را بدون در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى در محافل مى‏خوانند. در صورتيكه ورود به اين مصيبت‏ها زمان و مكان و مجلس خاص خود را مى‏طلبد. بعنوان مثال در مجالس ختم عمومى كه بايد از روضه‏هاى تشبيهى و تمثيلى استفاده شود و روضه در حد يك گريز باشد. )بلى قدر چمن را بلبل افسرده مى‏داند... غم مرگ برادر را برادر مرده مى‏داند( روضه‏اى را بخواند كه روز عاشورا در هيئت مى‏خواند. 10. مانور دادن روى شخصيت روضه: مثلاً راجع به حضرت على اصغر (عليهم السلام) شيخ انصارى مى‏فرمايد: اگر رشته‏اى از قماط )بند قنداقه( على اصغر را به ما بدهند همه ما را بس است. يا مقام ساير شهداى كربلا، بزرگى مى‏فرمايد: در عرب زره را بر قلب مى‏بندند اما شهداى كربلا مثل عابس ابن شيب شاكرى قلبش را روى زره بسته بود. گر از در و ديوار بارد سنگ كينه... من مى‏زنم سنگ حسينم را به سينه. 11. اشك مداح: يكى از مؤثرترين راه نفوذ روضه در دلها سوختن خود مداح و روضه خوان است. سعى كنيم اشعارى پيرامون اشك حفظ كنيم تا استفاده كنيم نه اينكه با عتاب و سرزنش در بعضى مواقع با توهين به مستمع بگوئيم، هر كسى اشك ندارد از مجلس بيرون برود!!! فقط مستمع را خطاب نكند. خود را نيز مورد خطاب قرار دهد. )آتش بگير تا كه بدانى چه مى‏كشم... تصوير سوختن به تماشا نمى‏شود( برخى از مداحان قديم با كوچكترين جمله به هم مى‏ريختند. همانطور كه بعد از كربلا على بن حسين (عليهم السلام) اينگونه بود و به هر بهانه‏اى براى پدر و برادران و عموها و شهداى كربلا مى‏گريستند. 12. همسانى و همخوانى لحن با روضه: اين همسانى و همخوانى خيلى مؤثر است. برخى‏ها روضه، مولودى، نوحه و ارجوزه همه را يكنواخت و با يك لحن مى‏خوانند كه اين صحيح نيست زيرا بايد از حماسه و عاطفه و تأثيرات آن در روضه كلامى استفاده كرد. مثلاً عبارت )لعن در زيارات عاشورا( بايد حماسى خوانده شود. آنجايى كه مى‏گوئيم )قتلتك( بايد لحن محزون باشد. البته اين اصل بايد در خواندن مناجات و دعا هم لحاظ شود. 13. مقتضيات مجلس: يكى از نكات دقيق كه بايد در روضه خوانى روى آن دقت شود، توجه به مقتضيات مجلس از نظر سن، فرهنگ، زمان، مكان، محضر علماء و مراجع، جمع نوجوانان، جوانان، گروه‏هاى تحصيلى كرده، قشر دانشجو، اساتيد پزشك‏ها و... مى‏باشد. كه بايد مداح براى پروراندن روضه و تهيج عواطف از آن استفاده كند. بعنوان مثال اگر در جمع پزشكان بايد مداحى كند از اصطلاحات و معارف حرفه پزشكى استفاده نمايد. در نمونه عملى يكى از مادحين بمناسبت شهادت حضرت زهرا )س( در جمع عده از پزشكان در پرورش مصيبت سؤال كردند؟ آيا شكستن استخوان دست باعث مرگ مى‏شود. گفتند اگر استخوان سياه شود و درمان نشود!!! بله باعث مرگ مى‏شود شروع كرد روضه دست شكسته بى‏بى فاطمه الزهراء )س( را خواندن. 14. بكارگيرى و همزبانى با مستمع: با قطع كمات آخر غزل مصيبت‏ها مستمع را تهييج كنيم كه او هم روضه خوان اهل بيت (عليهم السلام) باشد. 15. اتمام احسن: سعى شود در اوج مصيبت روضه با جملات على لعنه‏ا... على القوم الظالمين و سيعلمون الذين ظلمو اى منقلب ينقلبون و يا اشعارتك بينى )دشمنت كشت ولى نور تو خاموش نگشت...( مصيبت را تمام كنيم. 16. استفاده به جا از فن گريز از مرثيه‏اى به مرثيه ديگر 17. استفاده از جملات عربى صحيح: استفاده از جملات عربى صحيح )متن مقتل يا روايات( كه از زبان حضرات معصومين عليهم‏السلام يا شهداى كربلا و يا بازماندگان حادثه كربلا نقل شده است. بسيار كارساز و هنرمندانه است. 18. استفاده از قول‏هاى صحيح: به واسطه كثرت مقاتل بايد اقوالى كه به واقعيت نزديك‏تر است بيان كنيم. مثلاً داستان آمدن زن غساله به خرابه در روضه حضرت رقيه )س(، آيا كسى باور مى‏كند كه در شام كسى به فكر كمك به اهل بيت باشد. يا مثلاً كسى صلاحيت اين را دارد كه به بدن دختر امام حسين (عليهم السلام) دست بزند! مگر حضرت زينب )س( يا بنى‏هاشم يا امام سجاد (عليهم السلام)! 19. عدم بكارگيرى واژه‏هاى نامتعارف و امروزى: مثلاً به جاى تل - تپه - به جاى مشك - قمقمه به جاى گليم - موكت به جاى عمود - گرز - به جاى محمل و كجاوه هر اصطلاح كه در زمان و مكالمات عرب مرسوم بوده و بيشتر خريدار دارد. 20. برخورد مودبانه در محافل روضه با مستمعين: به عنوان مثال: به جاى اينكه بگوئيم: چراغ‏ها را خاموش كنيد - بگوئيم محبت كنيد نور محفل را كم كنيد. به جاى اينكه بگوئيم: بلند شويد سينه بزنيد - بگوئيم به احترام امام قيام بفرمائيد و روى پا بايستيد باستيد... . به جاى اينكه بگوئيم: كسى تكيه ندهد همه بيائيد جلو = بگوئيم كسانى كه عذرى ندارند و مى‏توانند وسط مجلس بنشيند محبت كنند. به جاى اينكه بگوئيم: كسى بيرون نرود - بگوئيم اگر تمايل داريد با حضورتان گرمى بخش محفل باشيد. به جاى اينكه بگوئيم: ديشب نبوديد از كيسه‏تان رفت - بگوئيم ديشب جاى دوستان خالى بود. 21. برخورد متواضعانه با مستمعين: مردم در اين مواقع دوست دارند با مداح گرم بگيرند. هر چه مداح بيشتر بتواند با روضه خوانى صحيح در قلبهاى مستمعين نفوذ كند اقبال دوستداران اهل بيت (عليهم السلام) به او بيشتر خواهد شد. و كليد مصونيت از عجب تواضع است. پيامبر )صلى الله عليه و الله و سلم( بالاى منبر بود، شخصى وارد شد، پيامبر عباى خود را دادند تا آن شخص روى آن بنشيند. حضرت فرمود: ان التواضع يزيد صاحبه رفعه، فتواضعوا يرفعكم ا... )تواضع موجب سربلندى و سرافرازى مى‏شود. تواضع كنيد تا خدا را بلند گرداند.( 22. اخلاص در روضه خوانى: نقل شده آيت‏ا... سعيدى بالاى منبر بودند يكى از اساتيد وارد شد فوراً از منبر پائين آمد و فرمود وا... ايشان از من سزاوارتر است اگر ديديم مداحى وارد شد و بهتر از ما روضه مى‏خواند در واگذارى محفل دريغ نكنيم گاهى بر منبر نرفته مزد مى‏دهند. 23. ظاهر مداح 24. خودخواهى در روضه 25. تفهيم در روضه دكلمه خوانى يا مداحى شاعرانه به عقديه اكثر استادان مداحى ممتازترين نوع و عالى‏ترين مرتبه مداحى، فن دكلمه خوانى است كه در اين فن مداح لازم است موارد ذيل را رعايت نمايد: 1. شعر واقعى و سطح بالا بخواند كه مضامين و تشابيه ادبى والايى داشته باشد. 2. تلفظ عبارات و كلمات را از لحاظ اعراب صحيح ادا كند و بخواند. 3. اول خودش شعر را فهميده تا بتواند با هنر تفهيم براى مستمعين جا بياندازد. 4. سطح مستمعين را با اداى شعر صحيح و مفاهيم عالى بالاتر ببرد. 5. اگر مداحى نتواند شعر را درست دكلمه خوانى كند حتماً در آهنگين خواندن مشكل خواهد داشت. 6. حالات جملات و عبارات مثل پرسشى، تعجبى، حماسى، عاطفى، خبرى لازم است رعايت شود. 7. احساس و هيجان داشتن و صاحب حال بودن مداح سبب منقلب شدن مستمعين مى‏گردد. 8. هر كسى كه علاقمند به مداحى است ولى صداى خوبى ندارد مى‏تواند با داشتن بيان دكلمه مداح خوبى شود. 9. رفتارهاى نمايشى و تجسمى متناسب با حالات جملات در شعر لازم الاجر است. 10. در آهنگين خواندن مداحى، اغلب كلام و شعر خوب تفهيم و ادا نمى‏شود ولى در دكلمه خوانى شعر - و مطلب ضايع نمى‏گردد. 11. ظاهر مناسب يك مداح دكلمه خوان بسيار تأثير گذار خواهد بود. 12. طنين و جنس صداى متناسب بسيار تأثيرگذار خواهد بود. 13. مداح دكلمه خوان را مستمعين به چشم استاد مى‏نگرند و اين عامل مهمى براى رشد خودخواهى شما خواهد بود. 14. ياد گرفتن مداحى شاعرانه )چون شعر و مقتل دو پايه مهم و اصلى مداحى هستند( بر هر مداحى لازم است خيلى از مداحان هستند كه آهنگين مداحى مى‏كنند ولى قادر به دكلمه خوانى با همه شرايط اين فن نيستند.


برچسب ها :

آموزش اصول و فنون مداحى(7) 11) فن مثنوى خوانى مثنوى يكى از قالب‏هاى شعرى مشهور در شعر فارسى است. اشعار فارسى در قالب فوق بسيار در مداحى اهل بيت (عليه السلام) كاربرد دارد و شعراى معاصر در اين قالب اشعار و مدح و مرثيه زياد سروده‏اند. كه بيشتر آنها در شعر آقاى غلامرضا سازگار و حاج على انسانى، سيد رضا مويد، شفق و ساير شعرا ديده مى‏شود. اما نكاتى چند راجع به مثنوى خوانى: 1) مثنوى در مديحه خوانى بسيار جذاب است. چون بعضا هر بيت معنى خاص خود را دارد. و معمولا از زيبايى خاصى برخوردار است. 2) در شعر مرثيه، مثنوى، اگر شعر خوب باشد. و معانى خوانده شود شايد كمتر به روضه نياز باشد مانند: هر چه نيرو داشتم بردم به كار - تا نبيند غنچه‏ام آسيب خار د يا مثلا: خطاب به حضرت زينب (س) مى‏گويد: به كربلا با توجه تقدير كرد - كه داغ يك روزه تو را پير كرد د. 3) شعر مثنوى در بين المجلس خوانى واحد خوانى، رديف خوانى و مجلس خوانى از آن استفاده مى‏شود. 4) اگر برخى از ابيات مثنوى را فراموش كنيم به شرط اينكه پيوسته موضوعى در آن نباشد. به چشم نمى‏آيد. و در واقع ايرادى ندارد. 5) مثنوى يكى از شعرهائى است كه مى‏توان با استفاده از آواز موسيقى مثل دشتى، شور و... آن را خواند كه البته بحث هر كدام متفاوت است و ما اينجا بنا نداريم به موسيقى بپردازيم. 12) فن دكلمه خوانى خيلى از افرادى هستند كه صداى خوبى ندارند ولى شعر مدح و مرثيه را شاعرانه دكلمه خوانى كرده و با هيجان و احساس و نمايش رفتارى و گفتارى غوغايى به پا مى‏كنند كه مداحان خوش صدا نمى‏توانند آنگونه اجرا كنند. دكلمه خوانى در مداحى ويژگيهايى دارد كه برخى از آنها ذكر مى‏شود. 1) اگر كسى از سرمايه صوتى محروم است مى‏تواند از اين شيوه استفاده برده و مداحى كند. 2) هنرنمايى در اجراى اين فن بسيار موثر است. و لذا نقش احساس هيجان و تفهيم در شعر بسيار كارائى دارد. 3) اگر در مجلسى همه هنرنمايى صوتى كرده باشند و مداحى دكلمه خوانى كند موفق‏تر خواهد بود. اگر به مرثيه‏اش گريه كنند يا نكنند يا به شعر او كسى پاسخ هيجانى بدهد يا ندهد هرگز به اعتبار و آبروى گوينده لطمه وارد نمى‏شود. 4) رفتار و حركات نمايشى در تفهيم شعر و مضامين آن بسيار مؤثر و بر معدل كار مداح مى‏افزايد. 5) اگر مداح دكلمه خوان، خودش به گريه و سوز و شور و حال و اخلاص درونى آميخته باشد، دكلمه خوانى ا و تاثير بسزايى دارد. و كمبود صوت آهنگ را جبران مى‏كند. و اگر دكلمه خوانى خشك باشد، مسئله بر عكس خواهد بود. 6) تقليد از شعراى معاصر در دكلمه خوانى چندان موفقيت‏آميز نبوده و در برخى از محافل هم تمسخرآميز است. 7) صداهاى ضخيم و گرفته و رگ‏دار طبيعتا محزون و بغض آلود بوده و در مداحى دكلمه خوانى مخصوصا براى اجراى مرثيه بسيار مناسب است و در دكلمه خوانى هم اينگونه صداها بسيار موثر و جذاب است البته اينگونه صداها خدادادى است و كسى به زور نمى تواند از راههاى خطا و نامشروع صدايش را به اين حالت در آورد. 8) هر چه سن و سال مداح دكلمه خوان جا افتاده و مسن‏تر باشد تاثير آن بيشتر و دل نشين‏تر خواهد بود. 9) تقوى و وقار و متانت در مداح دكلمه خوان بيشتر موثر است. چون عموم مردم اين نوع مداحى را استادانه تلقى مى‏كنند. بايد بيشتر ظواهر امر و تقوى درونى را مراعات نمايند. در نتيجه دكلمه خوانى نوعى مداحى است. و حتى در مقتل خوانى هم اين روش بسيار موثر موثر است. برخى وعاظ از اين طريق روضه خوانى بدون صوت دل‏هاى زيادى را منقلب مى‏كنند. 13) مرصع خوانى يعنى مداحى شعر و نثر را آميخته اجرا مى‏كند. كه اين بيشتر در مداحان قديمى مرسوم بود. يعنى قبل از شروع مداحى يا در بين آن يا آخر مداحى سخنورى هم مى‏كند. كه مورد اعتراض وعاظ و برخى مستعمين هم واقع مى‏شود كه شما براى مداحى دعوت شده‏ايد يا سخنرانى از زمانى كه مداحى در كشور رشد كرده كمتر از اينگونه مداحان استفاده مى‏شود. متاسفانه برخى از مداحان به ويژه در مراسم ختم با پرگوئى، تمجيد از اشخاص و مدح متوفى و نصيحت‏هاى تكرارى تعرف خاطرات شخصى، خودستائى‏هاى گوناگون وقت مردم را مى‏گيرند. و مردم هم اعصابشان به هم ريخته و در دورن شروع به بدگويى مى‏كنند. شكى نداريم كه برخى از مداحان اينقدر مطالعه دارند كه كمتر از يك واعظ نيستند. ليكن توصيه اين است چون مداحى و سخنرانى دو مقوله جداى از هم مى‏باشند، سخنرانى را در محافل خاص جدا اجرا نمايند و مداحى را هم در جايگاه خود، كه مورد اعتراض مردم و روحانيون و وعاظ نباشيم. و متاسفانه ديده شده برخى از مداحان جوان به مردم در مجالس امر و نهى كرده و مى‏گويند از بس گناه كرده‏ايد قسى القلب شده‏ايد يا مثلا مى‏خواستم شعرى را بخوانم، مجلس اقتضا ندارد مى‏ترسم حقش ادا نشود. يا مثلا اگر كسى گريه نمى‏كند تقوى ندارد. آقا خودش اهل تقوى نيست، هم ديده شده و هم شنيده‏ايم مداحى جوان نماز نمى‏خواند و شب در مجلس مى‏شود امام‏زاده. البته گاهى لازم است مداح. مجلس را بسازد. مردم را جلو بياورد. يا آنكه بى‏تفاوتند را متمركز نمايد و مجلس را احيا كند. مداح بايد با گفتن احاديثى راجع به اشك، شعرهايى در فضيلت گريه با احترام خاص و با تشويق مستمع را جذب نمايد. 14) فن خودخوانى خودخوانى مهارتى است در مداحى كه هر كسى نمى‏تواند آن را اجرا كند مگر خيلى در بيان و تفكر و معلومات و هنر سخنورى و ربط سخنان موروثى اكتسابى بهره‏اى داشته باشد. خودخوانى يعنى اينكه مداح چه در شعر و چه در مرثيه خوانى سخنان و يا گفتارهايى را داشته باشد كه از ديگران نباشد يعنى نقل قول و حديث و روايت نباشد. از خودش و زائيده فكر شخصى باشد و هر چه كه در دل و زبان و مغز مى‏پرورد بيان كند. نكاتى راجع به خودخوانى 1) از زبان خود اهل بيت اظهار محبت با شعر يا سخن داشته باشد. مهر تو را به عالم امكان نمى دهيم - اين گنج پربهاست - ارزان نمى دهم د يا مثلا: چه شود كه بر سر من به دم ممات آيى د 2) خودخوانى اگر از خاندان معصومين عليهم السلام به يكديگر باشد. قواعد و حدود و سقور خاص دارد. و در اين قسمت كار سخت و چارچوب تنگ‏تر خواهد شد. و لذا هر كسى با هر طريق و هر زبان و بيانى كه دل تنگش مى‏خواهد نمى‏تواند ائمه و خاندان آن بزرگوارن را مخاطب قرار دهد. پس بايد نسبت به آنان آداب و قواعدى كه خودشان آموخته‏اند دقت و رعايت كرد. بعضى‏ها معيار را داستان موسى و شبان مى‏دانند. اگر چه آن داستان زير سوال است و با اعتقادات راسخ و ناب شيعه موافق نيست و مومرد شك و نقد و بررسى و تفهيم مى‏باشد. اگر اين گونه بود بى‏عقل‏ها با خردمندان يكى بودند و ميان يك فرد عادى با پيامبر يا يك امام و يا يكى از ما فرقى وجود نداشت. لذا معيار ما قرآن و اهل بيت عليهم السلام هستند. امام معصوم مى‏فرمايد: هر كس به اندازه استعداد و عقلش سنجيده و مورد سوال خواهد بود. 3) برخى از مداحان و شعرا خيلى عاميانه كلمات و جملات زمان را به زبان لات‏منشى و بسيار ضعيف بيان كرده و گاهى هم ديگر از حد گذرانده و به زشت‏گويى مى‏رسد كه انسان از شنيده و بيان آن شرم دارد. مثل اوستا كريم، آخدا، قربونتم، فدات شم، قربون چشات و از اين عبارات كه زياد است. در صورتى كه خداوند متعال را كه در اين همه ادعيه با عظمت ياد مى‏كنند اميرالمومنين (عليه السلام) خداوند را الهى، سيدى و مولاى و ربى خطاب مى‏كند. اين همه عبارات بزرگ و پر معنى در دعاهاى مختلف مخصوصا جوشن كبير، مجير، مشلول و... بكار رفته است. 4) برخى از خودخوانى‏ها در حدود اعتقادات نيست و از حد شرع خارج است. مثلاً تا امام حسين (عليه السلام) شفاعت نكند به طرف بهشت نمى‏روم )بى‏حسين بهشت نمى‏خواهم( )به خدا جواب نمى‏دهم جوابم حسينه( بايد چيزى گفت كه مبناى دينى و اعتقادى داشته باشد. اگر خداى نباشد زبنده‏اى خشنود - شفاعت همه پيغمبران ندارد سود د بايد توجه كنيم زنجير زدن، سينه زدن، گريه كردن محبت به اهل بيت است و اينطور نيست كه هر گناهى را خواستيم انجام دهيم و منتظر شفاعت اهل بيت باشيم. در سوره مدثر داريم كه شفاعت شفيعان شامل حال چند گروه نمى‏شود. يا مثلا مى‏گويند اناعبدالرقيه، من حسين اللهيم. ما در سلام، به امام حسين (عليه السلام) السلام عليك يا اباعبدالله )سلام بر تو اى پدر بندگان خدا( يا در شهادتين مى‏گويم اشهد ان محمد عبده و رسوله يعنى عبوديت نزد خدا از رسالت و امامت بيشتر ارزش دارد. اگر حضرت رسول به پيامبرى برگزيده شد به لحاظ عبوديت محض آن حضرت بود. امام به واسطه عبوديت به مقام امامت مى‏رسد. برخى هم مى‏گويند حسين جان بهشت كجا و كوى تو كجا، بايد گفت همه انبياء و اولياء در حسرت بهشت هستند. زيرا قرآن بهشت را محل رحمت الهى معرفى فرموده است. 5) نبايد با وجود آن همه گفتارهاى نورانى خدا، اهل بيت (عليه السلام)، اشعار و مدايح عالى انسان وقت مردم را براى گفته‏ها پوچ و بى‏اعتبار و بى ارزش بگيرد، و ضايع كند. 6) يك نوع خودخوانى وجود دارد. مداح از خود اعلام نظر مى‏كند. مثلاً مى‏گويد. اجازه بدهيد من جاى زينب جواب مادرش را بگويم. ما كجا و حضرت زينب (س) كه جواب او را بدهيم. 7) خودخوانى در دعا خواندن مثلاً در حال خواندن دعا مى‏گويند: خدايا چرا مرا خلق كردى، حالا كه خلق كردى چرا مى‏خواهى بسوزانى؟ اگر بسوزانى مگر به تو چيزى اضافه مى‏شود. و اگر عفو كنى چه چيزى از تو كم مى‏شود؟ برخى از عبارات در مرز كفر و بى‏ايمانى است. ما اسم آن را حديث نفس و حرف دل و يا گفتگو با خالق گذاشته‏ايم و لذا دقت در اين زمينه بسيار ضرورى است. 15) رديف خوانى رديف خوانى در مداحى از فنون بسيار مهم و برجسته است. و در قديم بيشتر مرسوم بوده است و برخى از مداحان فعلى مشهد و برخى از گذشتگان به اين هم توجه ويژه داشته‏اند. دوستان مداح اگر اين فن را در مجالس پياده كنند خواهند ديد به اوج، عظمت و شور و حال مداحى و نظام و يكپارچگى مجالس افزوده مى‏شود. و به شرح ذيل است. 1) واعظ هر روضه‏اى را كه خوانده است مداح هم همان موضوع را ادامه دهد. 2) واعظ هر روضه‏اى را كه خوانده است مداح هم همان موضوع را ادامه دهد. 3) هر مداحى كه قبلاً خوانده است. مداح بعد در همان رديف و قافيه شعر بخواند. حال شعر غزل باشد يا قصيده يا مثنوى يا روضه باشد. مثلا اگر گودال قتلگاه خوانده شد، مداح بعد گودال بخواند. 4) مداحى شعر روضه‏اى مى‏خواند، مداح بعد پاسخ آن را مى‏دهد. 5) از اشعارى استفاده كنند كه هم معنى و مشابه شعر مداحى قبلى باشد. 16) فن غريب خوانى فن غريب خوانى همانطور كه از عنوان آن مشخص است مداح شخصيت‏هاى پنهان و غير معروف را معرفى مى‏كند بعضى از محافل در شهادت است و برخى از ائمه اطهار (عليه السلام) مانند حضرت باقر، حضرت صادق، حضرت امام هادى، امام حسن عسگرى عليهم‏السلام، حضرت ام‏البنين، ام‏كلثوم، حضرت خديجه عليهماالسلام يا شهدايى مثل برير، مسلم بن عوسجه، حبيب، عابس بن شيب، يا اصلا خوانده نمى‏شود يا كمتر توجه مى‏شود. ديده شده شب شهادت امام باقر (عليه السلام) مداح با يك غزل توسل به امام زمان )عج( بسيار مختصر در چند دقيقه، اسمى از امام برده و به بهانه علاقه ائمه به روضه حضرت زهرا (س) يا اباعبدالله مجلس را به آن سمت سوق مى‏دهند. البته منكر اين نمى‏شوم هر مجلس بايد با نام ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) ختم شود ليكن حق هر امام معصوم، بايد در جايگاه خودش ادا شود. عمل ذيل سبب مى‏شود تا مراثى بعضى ائمه يا شخصيت‏ها كمتر خوانده شود. 1) برخى مى‏گويند شخصيت‏هاى مذكور آنقدر ماجرا ندارند كه بتوان مدتى در مجلس از آنها مداحى كرد. در صورتيكه اين تصور كاملا اشتباه است. براى هر كدام از شهداى كربلا مى‏توان يك مجلس كامل اداره كرد. براى ائمه غريب هم از چند مجلس فراتر. 2) عدم آگاهى و اطلاع و توجه برخى شعراى مذهبى به موضوعات و شخصيت‏هاى غريب، مداحان هم وقتى ديدند شعرى در آن موضوعات گفته نشده يا خيلى كم سروده شده نمى‏توانند بيشتر از آن بخوانند در اين جا لازم است يادآورى نمايم كه شاعر اهلبيت حاج غلامرضا سازگار در همه زمينه‏ها انصافا سنگ تمام گذاشته و براى ائمه غريب و شخصيت‏هاى پنهان شعر به اندازه لازم و كافى سروده است. كه نخل ميثم 1 و 2 و اشعار متفرقه ديگر ايشان گواه اين مدعاست. 3) علت ديگر ناآگاهى برخى مستمعين و ارزش ندادن و عدم شناخت و تأثيرپذيرى از مراثى غريب است مثلاً آن گريه‏اى كه برخى از مستمعين براى حضرت عباس (عليه السلام) دارند براى مرثيه امام صادق (عليه السلام) و يا حضرت باقر (عليه السلام) ندارند و اين از عدم شناخت و عرفان مستمع است. اميدواريم شعرا نسبت به اين مهم توجه بيشترى نموده و مداحان هم مطالعات خود را در اين خصوص افزايش داده تا مجموع مجالس به نام اهلبيت پرشور و گرم برگزار شود. 17) فن چهارپايه خوانى )چارپايه خوانى( مرسوم است وقتى دسته‏هاى عزادارى در ايام مصيبت وارد بازار يا خيابان مى‏شوند. در نقاطى پرجمعيت يا مثلاً در صحن امام زاده يا مسجد جامع چارپايه‏اى براى مداح مى‏گذارند تا بر بالاى آن ايستاده و مردم عزادار را بگرياند. اين روش را چارپايه خوانى مى‏گويند كه ويژگيهايى دارد كه به برخى از آن اشاره مى‏شود. 1) در چارپايه خوانى مداح بايد آنقدر بر بيان و شعر و گفتار خود اشراف داشته باشد كه حتى يك تپق هم نزند. يعنى كاملا بر اوضاع و احوال محفل مسلط باشد. 2) مداح بايد روانشناس و مستمع شناس باشد. و بايد بداند كه چگونه بخواند و از چه بگويد در مردم تأثير بيشتر خواهد داشت. 3) در اين فن مداح بايد مجلس را سريع به اوج برساند. و زياد معطل نكند. 4) اشعارى كه بالاى چارپايه خوانده مى‏شود بسيار داغ و پرهيجان باشد. 5) مرثيه انتخابى بايد طورى باشد كه صحنه‏سازى داغ و تصوير نوين داشته باشد. 18) تازه خوانى تازه خوانى يكى ديگر از عوامل مهم و تاثيرگذار در مجلس است. بعضى از مداحان چون شناخته شده‏اند ديگر به فكر تازه خوانى نيستند. فقط نان معروفيت را مى‏خورند. وقتى نوارهايشان را مى‏شنويم مى‏بينيم اكثراً تكرارى مى‏خوانند يا با كمى تغيير روشن و آهنگ بعضى ديگر با همين شرايط مى‏بينيم كه اگر شعر و مضمون و مطلب تازه نخوانند خودشان رضايت ندارند لذا زحمت مى‏كشند كه خداوند بر تعداد و توفيق اين گروه مى‏افزايد. البته برخى اشعار و تك‏بينى‏ها، دم‏هاى دو دسته از قديم الايام خواندن آنها مرسوم بوده و مردم هم با آنها خود گرفته‏اند و اين دسته اشعار مستثنى هستند. نقل: اى اهل حرم مير و علمدار نيامد - جوانان بنى‏هاشم بياييد - گلى گم كرده‏ام مى‏جويم او را - امشبى را شه دين در حرمش مهمان است. اينها با گوشت و پوست و خون و مرام و مسلك مردم در آميخته. منظور ما از تازه خوانى استفاده از اشعار و نوحه‏هاى جديد كه داراى مضامين عالى، روح عاطفى و احساسى و همراه با رعايت اصول و قواعد شعرى مى‏باشد. متاسفانه برخى مداحان براى پر كردن اين خلاء به استماع نوارهاى خواننده‏هاى معلوم‏الحال طاغوتى و مبتذل و غنا و حرام روى مى‏آورند كه مايه تاسف است. 19) فن گريز و پل سازى اين فن از فنونى است كه اگر مداح به آن آشنا نباشد و نتواند آن را به خوبى اجرا كند. اذهان مستمعين پراكنده و لذا دير با موضوع و مضمون ارتباط برقرار مى‏كنند. و بارها ديده شده گريز و پل سازى مناسب و به جا يكباره مجلس را متحول مى‏كند اين فن به سه صورت انجام مى‏شود. 1) از خودخوانى به مدح و مرثيه 2) از مدح‏خوانى به مرثيه 3) از مرثيه به مرثيه ديگر 1) از خودخوانى به مدح و مرثيه در قسمت اول مداحى درحال خواندن اين شعر است. يابن الحسن بيا كه حلول محرم است - شادى به ما حرام شد و ايام ماتم است د تا جايى كه مى‏گويد: سقا زتشنگان حرم شرمسارند - خشك ز شعله خجالت او نهر علقمه است د بر عاشقان سياحت گلها حرام شد - خاكم به سر قامت سرو على خم است د 2) از مدح‏خوانى به مرثيه 2) مداح شعرى را در مدح يكى از معصومين (عليه السلام) شروع مى‏كند. برخى از ابيات شعر اشاراتى به مصيبت شده است. در هر بيت كه مداح آمادگى دارد يا زمينه آن قبلاً توسط واعظ يا مداح قبل فراهم شده است. از مدح به مرثيه گريز مى‏زند. به مثال ذيل دقت فرمائيد در توصيف حضرت زهرا (س) على زماه جمالت چو پرده بردارد - خدا به ديده او جلوه دگر دارد د چند بيت اين قصيده مدح است تا جائى كه مى‏گويد. غمت شكست على را چنانكه در دل شب - پى جنازه تو دست بر كمر دارد د در اين جا از مدح به مرثيه روضه و مصيبت تشييع جنازه حضرت زهرا (س) اشاره مى‏شود. يا در شعر ديگر اى زجمالت فروغ حق متجلى - خاك مزارت بهشت اهل تولى د در ادامه با كه بگويم كه به جاى مزد رسالت - سيلى خوردى كنار تربت بابا د يا راجع به امام صادق )ع( اى روى تو قبله خلايق - يا حضرت كاشف الحقايق د افسوس كه حرمتت شكستند - پيوسته دلت ز كينه خستند د 3) از مرثيه‏اى به مرثيه ديگر مثلاً در روضه حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) مى‏خوانيم بدن حضرت سه روز در ميان آفتاب ماند. اهل شيعيان آمدند بدن آقا را اول گلباران كردند و سپس با احترام تشيع و به خاك سپرده‏اند. اما كربلا به جاى گل سنگ و نيزه بر بدن اباعبدالله )ع( زدند. يا در روضه امام رضا )ع(: هنگام جان دادن جوادش را بالاى سرش مشاهده كرد. و امام جواد (عليه السلام) سر پدر را بر روى دامن گرفت اما اين قضيه كربلا بر عكس شد. پدر آمد و سرجوان خود را بر روى دامن گرفت. يا در روضه حضرت زهرا (س): حسنين آمدند روى بدن مادر افتادند اميرالمؤمنين (عليه السلام) با احترام آنها را از بدن مادر جدا كرد. اما كربلا وقتى سكينه (س) آمد كنار بدن بابا با تازيانه او را از بدن جدا كردند. بخش هشتم بايد و نبايدها در مدايح و مراثى اهل بيت (عليه السلام) در مقدمه اين بخش توجه برادران عزيز مداح را به ارزش كار مداحى جلب مى‏نمايم. 1) مكرر اين حديث را شنيده‏ايد. هر كس بگرياند، گريه كند و يا خود را به گريه بزند بهشت بر او واجب است. 2) امام صادق (عليه السلام) و امام رضا (عليه السلام) علاقه بى‏حد و حصرى به روضه اجداد خود بويژه آقا اباعبدالله الحسين (عليه السلام) داشته و مرتب مادر حسين (عليه السلام) را مورد عنايت خويش قرار مى‏دادند كه مشهورترين آنها سيد حَمَيرى، كُميِت اسدى، دِعبل خُزائى مى‏باشد. 3) صاحب جواهر )عليه‏الرحمه( فرمودند سه خط شعر روضه براى اهل بيت (عليه السلام) را با تمام كتب فقهى من جمله جواهر الكلام عوض مى‏كنم. 4) هِمفر جاسوس انگليسى در ممالك اسلامى در كتاب خاطرات خود با ترجمه دكتر محسن مويد، چاپ 1361 اذعان نموده است كه يكى از دشواريهاى استعمار در كشورهاى اسلامى بويژه كشورهاى شيعه‏نشين برپا داشتن مراسم عزادارى امام حسين (عليه السلام) از سوى شيعه و اجتماعات بزرگ سوگوارى در ماههاى محرم و صفر و ايراد منظم خطابه‏ها و سخنرانى‏هايى كه در تقويت و استحاكم مبانى ايمان مسلمين نقش انكارناپذير دارند و آنان را به رفتار نيك وامى‏دارد. و لذا مراكز عزادارى امام حسين (عليه السلام) يا تكايا بايد به ويرانه‏ها مبدل شود. براى اين منظور اقداماتى انجام شود. كه به برخى از آنها اشاره مى‏شود. 1) وارد كردن بدعت‏ها و خرافات در جلسات امام حسين (عليه السلام) مثل علم‏هاى سنگين آهنى. تذكر: علم در عزادارى از سنت‏هاى دينى و حسنه است و به شكل عمودى است و بيرق يا پرچم بر روى آن نصب مى‏شود. منظور نويسنده از علم، علم‏هاى چند تيغه آهنى است. 2) بى‏محتوى ساختن نوحه‏ها، اشعار كه باعث مى‏شود. علما، متدينين و افراد سابقه‏دار در عزادارى كمتر رغبت كنند به اين جلسات بروند و فقط جوانان مى‏مانند با صدر شور و احساس آنوقت ما اهداف و برنامه‏هاى بعدى را پياده مى‏كنيم. 3) انتخاب وعاظ و نوحه خوانها يا تعزيه‏خوان‏هايى كه سوء سابقه دارند كه در نتيجه علاقه مردم به اين جلسات كم مى‏شود. 4) چاپ و نشر كتب و جزوات كه حاوى اشعار بى‏محتوى و دون شأن اهل بيت عليهم‏السلام مى‏باشد. 5) ايجاد شك و گمان نسبت به جلسات مذهبى و هرگونه جماعات ديگر در كشورهاى اسلامى. 6) تبليغ مذاهب من درآوردى براى پيروان تشيع مذهب حسين اللهى در غرب و شمال ايران مذهب على اللهى، در طوس يا خراسان مذهب هشت امامى در اصفهان مذهب صادق اللهى. 7) تقويت غلات )جمع غلو( در شيعه به بهانه علاقه زايد الوصف به خاندان پيامبر )صلى‏الله عليه و آله و سلم( تذكر: ائمه طاهرين (عليه السلام) بويژه امام صادق (عليه السلام) غلو را به شدت نهى نموده و يكى از خطرات دين هم محسوب مى‏شود. 8) ايجاد ابتذال در نوحه سرائى‏ها و اشاعه فرهنگ غربى )سوت زدن در محافل( به بهانه جذب عده‏اى و صدها مواردى ديگر. مشاراليه در ادامه يادآور مى‏شود. كتابى است در انگليس به نام )اسلام را چگونه نابود كنيم( و آنچه در اين كتاب در جهت تخريب دين بويژه در بحث عزادارى امام حسين (عليه السلام) يافته‏ام عالى به نظر مى‏رسيد كه بهترين و عملى‏ترين برنامه‏هايى بود كه من و همكارانم وظيفه داشتيم در ممالك اسلامى انجام دهيم. گمان مى‏كنم اهميت جايگاه مداحى اهلبيت عصمت و طهارت (عليه السلام) در اين مقال نمى‏گنجد و به اين چند بندختم نمى‏شود. اما براى روشن شدن اذهان كافى به نظر مى‏رسد. حال با توجه به حساسيت اين مهم به بيان بايدها و نبايدها در مداحى آل محمد )صلى‏الله عليه و آله و سلم( مى‏پردازيم. 1) بيائيم دست به دست هم دهيم و همگى از اشعار خوب و پرمايه استفاده كنيم. اگر به شعرايى مثل سيد حيمرى، فرزدق، دعبل، كميت و ديگر شعرا و ادباى مذهبى توجه كنيم، مى‏بينيم سطح شعر مذهبى در گذشته خيلى بالاتر بوده و در نوع خود سخت‏ترين و محدودترين شعر بوده است و هر شاعرى توانايى سرودن اين نوع شعر را بدون كسب سرمايه‏هاى لازم علمى و معنوى نداشته است. متاسفانه شعراى خوب تا زنده‏اند مورد توجه قرار نمى‏گيرند وقتى از دنيا مى‏روند چاپلوسى‏ها و تعريف و تمجيد شروع مى‏شود. مگر مرحوم شهريار را نداشتيم آنقدر مشكل داشت. شاعر را مى‏شناسيم بواسطه صاحبخانه‏اش با او آشنا شده‏ام وقتى به ديدنش رفتم در بدترين وضع ممكن بسر مى‏برد. همين شاعر فقط صدها بيت شعر ناب فقط براى حضرت معصومه (س) سروده است و هزاران بيت شعر براى ساير اهلبيت كه حتى قدرت چاپ شعرش را ندارد. اما هر سال محرم كه فرا مى‏رسد صدها جزوه جيبى و كوچكتر با صدها عنوان دارد وارد بازار مى‏شود. كه غير از چند جزوه انگشت شمار بقيه اصلا قابل ارائه در مجالس اهل بيت نيست. عموم آنها توسط مداحان سرشناس خوانده و نوار و سى دى آن در سطح كشور تكثير و در اختيار مردم است شما را به خدا چه كسى بايد بهداد وضع چاپ و نشر شعر برسد. مگر نخل ميثم سازگار، دل سنگ آب شد انسانى ديوان‏هاى مويد، چه عيبى دارد كه همه بايد اشعار بى‏محتوى بخوانيم. مى‏گويند مردم شعر محاوره‏اى فولكور )فولك ور( را بيشتر مى‏پسندند چه كسى بايد سطح فكر مردم را بالا ببرد البته در شعر محاوره‏اى هم ما اشعار پر محتوى و جانسوز همراه با عاطفه داريم. مثل اشعار حاج احمد آرونى، حاج قاسم ملكى، شيهد غلامعلى رجبى، جانباز عزيز محمود ژوليده حتى بعضى از اشعار حاج على انساين و حاج غلامرضا سازگار اما همين‏هايى كه داراى محتوى است يا خوانده نمى‏شود يا كمتر خوانده مى‏شود. مقام معظم رهبرى در يكى از ديدارهاى خود با مداحان فرمودند: توصيف جسمى معصومين مثل وصف زلف و ابرو و دهان و چشم... يك طرف قضيه است مهمتر از همه ذكر معارف و فضائل اخلاقى و روحانى آنان است كه لازم است بيان گردد و آن جلوه‏هايى از زندگى آن كه به ما درس اخلاق و دين مى‏دهد را بايد بازگو گردد. وقتى اين شعر را براى يك پزشك مسيحى قرائت كردم. گفت حقيقتاً امام و پيشواى بر حق جامعه اميرالمؤمنين و همسر و فرزندان او هستند. مى‏زند پس لب او كاسه شير - مى‏كند چشم اشارت به اسير د يا درباره حضرت زهرا (س) اين شنيد ستم كه آن گلدسته باغ عفاف - جامه نو را به سائل مى‏دهد شام زفاف د اين عمل ثانى ندارد در جهان بى‏اختلاف - جز على كه داد شمشيرش به دشمن در مصاف د


برچسب ها :

آموزش اصول و فنون مداحى(6) بخش هفتم: فنون مداحى اين بخش از نظر آموزشى بسيار مهم و ارزشمند است. و لذا در خواست داريم كه به دقت مطالعه و در مجالس به كار برده شود. تا همه دريابيم با رعايت نكات فنى در مداحى مجالس اهل بيت (عليهم السلام) زيبا و جذاب خواهد بود. و هيئت‏ها از بى نظمى و پريشانى نجات پيدا خواهند كرد. اين خواسته استعمار است كه در جلسات روضه هر كس هر شكلى خواست مداحى كند هر چيزى دلش مى‏خواهد بخواند. ما معتقديم اهل بيت (عليه السلام) منشأ و بنيانگذار نظم و برنامه هستند. از وصاياى مهم اميرالمونين على (عليه السلام) نظم است. فنون مداحى يكى از امتيازات آن نظم بخشيدن به جلسات مداحى و روضه و در نتيجه منظم شدن هئيت مى‏شود. و هر جا كه نظم حاكم شد يادگيرى و شعور بالا خواهد رفت. در اين بخش بر آنيم تا فنون زير را تشريح نمائيم. 1) فن مجلس خوانى )مجلس شاعرانه و مجلس عالمانه( 2) فن بين المجلس خوانى 3) نوحه خوانى 4) دم خوانى 5) واحد خوانى 6) بحر طويل خوانى 7) زمينه خوانى 8) شور خوانى 9) شرر پاشى يا تكه خوانى 10) قصيده خوانى 11) مثنوى خوانى 12) دكلمه خوانى 13) مرصع خوانى 14) خود خوانى 15)رديف خوانى 16) غريب خوانى 17) چارپايه خوانى 18) تازه خوانى 19) فن گريز يا پل سازى 1) مجلس خوانى همانطور كه در مقدمه اين بخش ذكر شد مجلس خوانى دو گونه است. الف: مداحى شاعرانه بعد از اينكه مداح موضوع مداحى را انتخاب كرده كه در چه موضوع يا محورى مدح و مرثيه يا شعر و سخنى اجرا كند به مرحله اجرا، مى‏رسد. مداحى شاعرانه از اول با شعراست و موضوعات مهم و جالب و ادبى مورد توجه قرار مى‏گيرد. و اجراى شعر با شواهد داستان و صحنه سازى و معنى كردن و مثال آوردن، تفسير آميخته با هنرها و شاهكارها و مضامين و زيبايى‏هاى ادبى بوده و موضوعات در ادبيات شعر گاهى در هر مصراع پراكنده و مختلف است. به انتخاب بيان، تفهيم، حسن سليقه بسيار ديده و شنيده‏ايم. كه مداحى با بيان جذاب يك موضوع و شعر و مضمون حساس و آتشين داشته ولى به علت عدم جذابيت بيان نتوانسته است تاثير بگذارد. و لذا به همين علت مضمون را هم ضايع ساخته است. ب: مداحى عالمانه در اينگونه مداحى شروع مجلس بيشتر با استفاده از دعا، زيارت، خطبه، يا اشعار عربى يا روايات ولايى يا احاديث متناسب موضوع آغاز مى‏شود. در اين بخش از روايات جذاب استفاده مى‏شود وقتى به روضه مى‏رسيم. حالات و عواطف و احساسات به حد شورانگيز مى‏رسد. در مداحى عالمانه بيان و تاثير و انتخاب زيبايى‏هاى گفتارى بيشتر پيرامون محورهاى علمى، تاريخى، روايى و اخبارى بوده و رساندن معارف و پيام و درس مكتبى در نظر مداح است كه با زبان شعر و مرثيه بيان مى‏شود. در مرثيه بيشتر از مقاتل عربى هستند استفاده مى‏شود. مضامين بايد بر گرفته از روايات، احاديث، اخبار تاريخى باشد. در مداحى شاعرانه مداح راحتر و آزاداتر است ولى در مداحى عالمانه مداح بايد در احاديث و اخبار و روايات كم و زياد يا غلو نكند. از معصومين (عليهم السلام) سخنى بدون مدرك و شبهه ناك نقل نكند و قدرت استنباط داشته باشد. در مداحى شاعرانه اگر مداح مطالعه و سرمايه معلوماتى در مقاتل نداشته باشد با توضيح شعر مرثيه مى‏تواند مجلس دارى نمايد. اما در مداحى عالمانه گفته‏ها عميق‏تر و تحقيقى و كامل‏تر بيان شده و از حدى كه در شعر به آن اشاره شده فراتر مى‏رود. وقتى سخن به اين جايگاه مى‏رسد بايد بگوئيم كه مداحى يك مكتب است كه معرفى آن هنر و هنرمند مى‏خواهد. 2) فن بين المجلس خوانى همانطور كه از عنوان بحث مشخص مى‏شود در اين قسمت مداح خود آغاز كننده نيست. بلكه بين مجلس از مداح يا سخنران مجلس را تحويل مى‏گيرد. و چند درجه دارد. الف( بلافاصله بعد از واعظ اگر مجلس گرم و آماده است و سخنران روضه خوان و مرثيه خوان قهار باشد ديگر نياز به مقدمه چينى نيست و بايد در همان حال مجلس را اداره كند. ب( در بين دعا يا زيارت با ترجمه قسمتى از آن شعر يا روضه مناسب آن را انتخاب كرده كه با شور و حال خاص خوانده مى‏شود. ج( بعد از مداح ديگرى مجلس را تحويل گرفته به همان شكل بند الف بايد ادامه دهد. اگر واعظ يا مداح قبلى مجلس را به حد اوج شور و حال نرسانده‏اند در اينجا اگر مداح مى‏تواند با فرود آمدن مجلس را گرمى بخشد مقدمه چينى آن هم با شعر خوب مانعى ندارد. د( بعد از مداحى مجلس را تحويل ميگيريم كه وارد نوحه شده ما در اينجا بايد واحد را شروع كنيم يا اگر نوحه به همان سبك داريم. يك يا دو بند و سپس واحد را ادامه دهيم. ه( مداح قبل واحد را شروع مى‏كند مداح بعد بايد به همان سبك واحد بخواند كه البته در اين خصوص در رديف خودى بيشتر بحث خواهيم كرد. و( مداح قبل تمام مجلس را خود اداره مى‏كند يعنى شروع، مرثيه، زمينه، نوحه، واحد و شور. سپس مداح بعد وارد مى‏شود اينجا بايد بسيار كوتاه در سه تا پنج دقيقه در شور و حال و اشعار طوفانى مجلس را ادامه و سريع به دعا ختم شود. چون معمولاً بعد از روضه و سينه زنى و شور كمتر افراد به روضه پايان مجلس توجه دارند البته اين در همه مجالس يكسان نمى‏باشد. برخى از مجالس مثل بازار هيئت‏هاى قديمى بيشتر به روضه آخر مجلس علاقه دارند. تذكر 1: بندهاى مذكور در مجالس مدح هم كارائى دارد. و عزيزان بايد در مولودى خوانى هم اين قواعد را سر لوحه قرار دهند. تذكر 2: مداحان كار كشته در هر كه مجلس را به آنها تحويل دهيم با خواندن چند بيت يا با سخنى يا شورى مجلس را به دلخواه به اوج يا فرود مى‏آورد. كه اين كار هر كسى نيست. 3) فن نوحه سرائى و نوحه خوانى يكى از مواردى كه در مجالس اهل بيت از ديرباز مرسوم بوده نوحه خوانى بوده و نوحه خوانى در محرم بسيار گسترده مى‏شود و هر كس با هر تيپ و سليقه و سطح سواد حتى از افراد بى سواد نوحه هائى را با گوش دادن حفظ و مى‏خواندند. و مشاهده مى‏شده كه برخى از نوحه از مضامين بسيار ضعيف و بعضاً از تحريف برخوردار بود. و يا هر سال تكرار مى‏شد. گرچه تكرار برخى از نوحه نه تنها ايرادى ندارد بلكه در پوست و خون مردم است و انصافاً دل و قلب هر مستمعى را به خود جذب مى‏كند مثل: امشب شهادت نامه عشاق امضاء مى‏شود. گلى گم كرده‏ام مى‏جويم او را، اى ساقى لب تشنگان اى جان جانانم. و از اين قبيل نوحه كه بستگى به عيار اخلاص نوحه سرا و نوحه خوان دارد. به بركت انقلاب و دفاع مقدس و توجه ويژه شعراى مذهبى امثال حضرات آقايان حاج غلامرضا سازگار، حاج سيد رضا مؤيد حاج على انسانى، نوحه‏ها هر سال از رشد كمى و كيفى خوبى برخوردار بوده است. و مضامين ضمن برخوردارى از روح ادبى از امتيازات ديگر مثل برانگيختن احساس و عاطفه استفاده از مقتل و روضه و زبان حال‏هاى بسيار جذاب و شورانگيز استفاده مى‏شود. و هر سال هم از سبك‏ها و وزن‏هاى جديد استفاده مى‏شود. اما در چند سال اخير متاسفانه برخى از كتب و جزوات به جاى تقويت اين مهم به جمع آورى شورهاى با مضامين بسيار ضعيف و برخى هم دون شان اهلبيت و اهانت به ذوات مقدسه اهلبيت (عليه السلام). تشبيه كردن خاندان آل محمد )صلى الله عليه وآله( به گل و بلبل و گياه و قنارى و استفاده از سبك‏هاى مبتذل غربى و آهنگ‏هاى مبتذل آوازه خوان‏هاى قبل از انقلاب به بهانه جذب چند جوان و استفاده از عبارات شرك‏آميز حسين اللهى، رقيه اللهى، زينب اللهى، انا عبدالرقيه، هر چه بادا باد على پرستم من، روى آورده‏اند و كتب و جزوات هم با كيفيت بسيار پائين و قيمت گزاف به فروش مى‏رسد. و اسمش را مى‏گذارند ترويج فرهنگ حسينى يا علوى يا فاطمى پناه مى‏بريم به خدا. البته انتقاد در اين خصوص به نوشتن يك كتاب نياز دارد. اما اميدواريم عزيزان مداح به اين مهم توجه كنند. و عنايت داشته باشند كه نوحه خوان واقعى كيست. استاد ارجمند حاج على انسانى در يكى از نوحه‏هاى جانسوز و نغز اينگونه سروده‏اند. برسى نى سر تو - پاى نى خواهر تو د دختران سينه زنان - نوحه خوان مادر تو د اولين كسى كه براى اباعبدالله نوحه خوانى كرد. حضرت زهرا (س) بوده و لذا به ارزش اين موضوع بايد پى برد. و نوحه خوان ضمن برخوردارى از اخلاص و صلاحيت اخلاقى و عملى و ظاهرى بايد به كيفيت و مضامين نوحه توجه نمايند. اما چند نكته راجع به فن نوحه خوانى 1) نوحه‏ها بايد از مضامين جانسوز برخوردار بوده و دم )پاسخى كه مستمعين مى‏دهند( هر چه كوتاه‏تر باشد براى يادگيرى بهتر است و زودتر مجلس نوحه به اوج خود مى‏رسد. 2) استفاده از تحرير و تكرار برخى از مضامين باعث حزن و اندوه مى‏شود و برخى از محافل هم مبدل به گريه و روضه مى‏شود. مثال در يكى از نوحه‏هاى جانسوز راجع به حضرت رقيه (س) زد ز راه كين عدو )زخم قلبم را نمك( (3) تكرار قسمت دوم از خط اول مستمع را آماده مى‏كند براى شنيدن مصراع دوم زد ز راه كين عدو زخم قلبم را نمك - نام تو مى‏بردم و او مرا مى‏زد كتك د (3) يا در نوحه حضرت زهرا (س) تو فتادى من نشستم، تو خميدى من شكستم، از خجالت ديده بستم مستحضريد تكرار مضامين مذكور اوج مصائب و دردهاى دل مولا اميرالمومنين (عليه السلام) مى‏باشد و باعث شدت حزن مردم مى‏شود. 3) براى تسلط بر نوحه خوانى نوحه را بايد چند بار قبل از مجلس مرور كرد. 4) جدا از نوحه‏هايى كه شائبه هتك حرمت اهل بيت (عليهم السلام) است و يا از سبك‏ها و آوازهاى مطرب استفاده مى‏شود خوددارى شود. 5) متناسب با مضامين و موضوع نوحه بايد واحد خوانده شود. 6) اوج و فرود در نوحه خوانى باعث زيبايى نوحه مى‏شود. 7) در برخى از نوحه‏ها و بعضى از شبها مثل شام غريبان، شب شهادت برخى از ائمه اطهار (عليه السلام) در پاسخ و يا بعضى از بندهاى نوحه از مستمع خواسته شود دو دست بر روى سر بياورند كه در تقويت حزن نوحه خوانى موثر و مفيد است. ادامه بحث نوحه و دم خوانى با توجه به اهميت نوحه و دم خوانى و پيشنهاد يكى از دوستان در صدد برآمديم. راجع به اين دو عنوان از فنون كمى تخصصى‏تر بحث نمائيم. و مناسب ديدم از مباحث ارزشمند حاج على انسانى خوشه بچينيم و لذا مطالب ذيل از گفتار ايشان با مقدارى دخل و تصرف مناسب حال اين نوشتار از نظر مخاطبان محترم مى‏گذرد. و با اين تك بيت آغاز مى‏نمائيم. دل حسينيه نفس نوحه، طپش سينه زنى است - دم بگيريم كه عمر همه يك دم باشد د در رابطه با كلمه دم و نوحه كه معمولا هر دو با هم و مترادف هم مى‏آورند. اما هر كدام معناى خاص خود را دارد. و دو معقوله‏اى جداى از هم است. دم را مى‏شنوند و معمولا مستعمين آن را تكرار مى‏كنند و پاسخ مى‏دهند. ولى نوحه به معناى زارى كردن است در اصطلاح كلمه دم در لغت نامه دهخدا معانى گوناگونى دارد. كه به بعضى اشاره مى‏شود. م به معناى نفس و هواى است كه با حركت آلات تنفس در شش‏ها داخل و خارج مى‏شود و به آن دم و بازدم مى‏گويند. ذكر من هر دم يا حسين هر بازدم يا زينب است سعدى مى‏فرمايد: هر تنفس كه فرو مى‏رود ممد حيات است و چون برآيد مفرح ذات. دم به معناى كلام و صدا نيز آمده مثل خجسته دم، فسرده دم. دلش پر غم و درد بينم همى - لبش خشك و دم سرد بينم همى د )فردوسى( دم ز خواهش چون مصفا شد دم عيسى شود - دست چون شد از طمع كوته يد بيضا شود د )صائب( دم به معناى لحظه دمى به آسايش برآوردن - هر دم از اين باغ برى مى‏رسد د )سعدى( دم به معناى دعوت، ادعا و لاف و در محاوره مى‏گويند فلانى دم از مردانگى مى‏زند. بيهوده چرا هر كه زند لاف تجرد - هر بى پدرى عيسى مريم شدنى نيست د )صابر همدانى( دم در لسان عرب به معناى خون است. در نتيجه دم به چند كلام در وزن‏هاى مختلف عروضى مى‏گويند كه مداح براى عزاداران و سينه زنان با نواى خاصى مى‏گويند و با همان شيوه و آهنگ كه مى‏شنوند به صورت جمعى جواب مى‏دهند. گاهى ديده شده كه دم در دسته‏هاى عزادارى آنچنان توجه را جلب مى‏كند كه در كوچه و بازار و خيابان اشخاص رهگذر را هم تحت تاثير قرار داده و به آنها پيوسته‏اند و دم مى‏تواند محور نظم و يكپارچگى از مبدا تا مقصد باشد. اگر در سروده‏ها دقت شود نتايج مثبت فراوانى را به همراه خواهد داشت. اما نوحه در فرهنگ نوحه به معناى بيان مصيبت و گريه كردن با آواى بلند آمده در لغات هم به معناى آواز ماتم و شيون و گاهى به معناى ندبه، مويه گرى و زارى در عزاى عزيز از دست رفته آمده است. چرخ گردون بسى بر آورده است. نوحه و نوحه گر ز معدن سور گر بود در مجلسى صد نوحه گر - آه صاحب درد را باشد اثر د )عطار( كوتاه سخن اينكه دم كار ذاكر است و مداح و نوحه كار مستمع و اگر در چارچوب باشد. شنونده به نوحه كردن تشويق و ترغيب مى‏شود. و اگر از زاويه حماسى و مكتبى و فخامت زبان كم رنگ باشد اما خاصيت تاثير گذارى بر عواطف داشته باشد كوشش لازم را به فخامت آن مى‏دهد. يك مرد مانده بود و كران تا كران عدو - يك تير مانده بود و جهان تا جهان نشان د در پايان شايسته است تا آنجا كه ادب و آداب مى‏طلبد در اينگونه سروده‏ها از تعابير تحقيرآميز و موهن مطالبى كه در شأن عزيزان خدا نيست پرهيز شود. در غير اين صورت عمر سروده‏ها كوتاه خواهد بود و سراينده آن بى پايگاه. 4) فن دم خوانى دم خوانى يعنى مداح شعرى آهنگين و موزون را بخواند و مستمع يا با او هم خوانى كند يا با يك مصراع و يك جمله و يا كلمه يا اسم و ذكرى به او پاسخ دهند. 1) جانم على اى جان جانانم على. مستمع اين ذكر را مى‏گويد و مداح شروع كند بندهايى را در همين وزن مى‏خواند. 2) شرف معيار و ايثار حسين است. هدف آمال و افكار حسين است در اينجا مستمع آخر شعر را )حسين است( تكرار مى‏كند. 3) نشر حقايق را ببين قرآن ناطق را ببين. مادر بيا مادر بيا احوال صادق را ببين واويلتا، واويلتا. در اين قسمت مستمع با ذكر واويلتا به كمك مداح مى‏شتابد. 4) گل رنگ بو ندارد آبى به جوى ندارد روكن به هر كه خواهى گل پشت رو ندارد يابن‏الحسن يابن‏الحسن مستمع فقط ذكر يابن‏الحسن را تكرار مى‏كند البته موارد زيادى از انواع دم وجود دارد كه ما به همين چهار مورد بسنده مى‏كنيم. چند خاصيت دم خوانى 1) در بين المجلس خوانى بسيار استفاده مى‏شود و مفيد هم واقع مى‏گردد. 2) يكى از موفقيت مداح اين است كه بتواند از ابتدا مجلس دل و زبان مستمع را با خود همراه كند يعنى از مستمع كار بكشد. و در صحنه مداحى بوده و حواسشان جاى ديگر نباشد. بهترين روش دم خوانى است كه موقعيت را به وجود مى‏آورد. 3) براى مداحان تازه كار و نوجوان كه معمولاً اضطراب دارند بسيار مفيد است صداى مردم با صداى مداح ادغام شده و يك هم خوانى ايجاد مى‏شود تا مداح تازه كار به تدريج مسلط شود. و در مواقع سكوت با شجاعت و بدون اضطراب به كار خود ادامه دهد. 4) حسن ديگر اين است تا مردم پاسخ يا ذكر را مى‏گويند مداح در اين فاصله تنفس نموده و براى ادامه مجلس آمادگى لازم را كسب مى‏كند بايد توجه داشت اشعارى كه براى دم خوانى انتخاب مى‏شود. بايد ساده، روان، همه فهم و زود فهم باشد. تا بلافاصله مستمع آن را ياد بگيريد و با مداح بخواند و لذا بايد مواظب بود در دم خوانى اشعار سنگين الفاظ و تشبيهات مبهم و كلمات خشن و غير عاطفى نباشد در اينجا روح عاطفى و احساسى بايد بيشتر از روح ادبى باشد البته مطلقا از الفاظ ضعيف استفاده نشود. 5) فن واحد خوانى واحد معمولا بعد از نوحه خوانده مى‏شود. و بايد از ويژگيهاى ذيل برخوردار باشد. الف( شعر واحد آتشين و جانسوز و داراى روح حماسى باشد. ب( معمولا اشعار در قالب مثنوى بيشتر در واحد خوانى كارايى دارد. ج( استفاده از ميان دار مجرب در واحد بسيار موثر است. واحد خوانى معمولا سه شكل است. 1) مداح چند بيت را مستمر خوانده و بعد از چند بيتى با آهنگ مناسب و به مقتضاى حال مجلس سينه زنى پاسخ از مستمع مى‏گيرد. 2) مداح هر مصراع يا بيتى را خوانده بدون فاصله مستمع پاسخ مى‏دهد. 3) مداح شعرى را به طور كامل اجرا مى‏كند و در پايان متناسب با وزن همان شعر وارد شور مى‏شود. در واحد خوانى هم فنون بين المجلس خوانى بايد مراعات شود. تذكر: اگر مستمع خوب و سرحال بود خوب است شعر مرثيه‏اى و داراى معانى مقتل خوانده شود تا بين سينه زنى اشك هم باشد اگر غير از اين باشد نبايد شعر مرثيه‏اى خوانده شود و بيشتر از اشعار مدحى و ساده استفاده شود. 6) فن بحر طويل خوانى بحر طويل خوانى از فنون قديمى در مداحى به شمار مى‏رود. كه مداحان قوى و بر جسته قديمى بيشتر استفاده مى‏كردند زيرا حفظ كردن و خواندن بحر طويل تبحر خاصى مى‏خواهد. كه معروفترين آن شير سرخ عربستان وزير شه خوبان كه در پايان مراسم سينه زنى خوانده مى‏شد و سينه زنان پاسخ مى‏دادند شه با وفا ابوالفضل صاحب لقا ابوالفضل متاسفانه به جاى اينكه روز به روز فنون ما شكل بهترى پيدا كند به آفتى گرفتار شديم كه بهتر است نام آن را سبك گرائى و سبك‏پردازى بگذاريم. به هر حال بحر طويل امروز خيلى كم اجرا مى‏شود. مگر توسط ميانداران قديمى و مداحان قديمى كه امروز شورهاى بى محتوا جاى آن را گرفته است. براى استفاده عزيزان يك نمونه كامل از بحر طويل را در اينجا مى‏آوريم. بحر طويل راجع به حر عليه الرحمه از غلامرضا سازگار در صف و كرب و بلا لشگر شيطان چو مصمم شدى از جور و جفا در پى قتل پسر احمد مختار بهين حجت دادار ولى الله ابرار يگانه پس حيدر كرار در آن مرحله حر بود گرفتار فتاده به تنش لرزه در آن عرصه پيكار به دل داشت زغم آه شرر بار گهى بخت به جنت كشدش گه بسوى نار سرشكش به رخ و گفت كه اى قادر جبار، من و جنگ حسين ابن على رهبر احرار به ذات احد داور غفار كه هرگز نكنم رو بسوى نار، به ناگاه چو خون يكسره جوشيد و خروشيد همه هستى خود باخت فرس تاخت بسوى حرم يوسف زهرا و به لب داشت بسى ذكر و دعا را حسين جان توبه كردم بيا دور بگردم د تويى درمان و دردم د پسر فاطمه فرمود كه اى حر رياحى تو دگر حر حسينى يار ام الحسينى تو بريرى تو زهيرى تو على اكبر و عباس رشيدى تو همه صدق و صفايى تو همه شور ونوايى تو دگر از شهدايى تو گل سرسبد كرب و بلايى تو دگر توبه نمودى تو به ما چهره گشودى زهى از حسن ختامت زهى از قدر و مقامت زهى از شور كلامت زهى از مشى و مرامت چه شود تا كه بيايى به برما و بينى كرم و عفو خطا را - صفا آوردى اى حر د چها آوردى اى حر د حر چو ديد آنهمه لطف و كرم و بخشش و احسان و عطا گفت: كه‏اى شمس هدى نور خدا سيد خيل شهداء لحظه‏اى آرام نگيرم ابدا تا كه شود از بدنم روح برون راس جدا اذن كرم كن كه روم جانب ميدان و به راه تو دهم جان، و شوم كشته در اين دشت بلا با لب عطشان من اگر راه تو بستم دل زار شكستم به خدا از تو و از زينب و عباس و سكينه خجل استم بلكه جبران كنم از داد جان جرم و خطا را حسين جانم فدايت بميرم من برايت - فداى خاك پايت د چون گرفت اذن در آن دشت بلا گشت پر از نور و لا تاخت به سوى يم لا داد بر آن قوم ندا گفت كه اى قهر خداوند جزاتان بنشيند همه مادر به عزاتان كه دل فاطمه شكسته و به روى پسرش آب ببستند شما كافر و پستيد شما كفر پرستيد من امروز دگر حر فداكار حسينم به خدا يار حسينم كه به ناگاه يكى نعره كشيد از جگر و تيغ كشيد از كمر و گشت سراپا شرر و ريخت تن و دست و سرو داد نداى ظفر و رفت كه نابود كند يكسره آن قوم دغا را شجاعت زنده گرديد وفا پاينده گرديد - عدو شرمنده گرديد د دشمنان يكسره گفتند كه احسن به چنين غيرت و انى همت و اين عزت و اين صولت و اين هيبت و اين قدرت و اين نيرو اين بازو اين عزم و صلابت كه به هم ريخت بسى ميمنه و ميسره را خصم فرارى شده با خفت و خوارى همه با شيون و زارى فلك انگشت به لب ماند و ملك نعره تكبير زد و تا كه شد از زخم فراوان تن پاكش چو زره تاب زتن داد و فتاد از سرزين خواند شه ارض و سما را حسين جان كنم قبولم ببخشا به بتولم - به اولاد رسولم د يوسف فاطمه آمد سوى ميدان سر حر را زوفا بر سردامن بگرفت و نگه از لطف و كرم كرد بر آن كشته آزاده دلداد و فرمود كه اى حر تو دگر شهيدى چه نكو مادر تو نام تو حر گفت دگر همدم مايى شريك غم مايى تو هم محرم و هم محرم مايى و تو همه صدق و صفايى تو سفير شهدايى تو دگر پاك زهر جرم خطايى زتو گيرند دگر اهل وفا درس وفا را تو ديگر حر مايى شهيد كربلايى - همه صدق و صفايى د 7) فن زمينه خوانى زمينه خوانى معمولا براى آمادگى بيشتر سينه زنى قبل از نوحه خوانده مى‏شود. و مداح آرام آرام شروع به خواندن مى‏كند تابه تدريج سينه زنى شكل بگيرد. در اين حالت مستعمين نشسته سينه مى‏زنند. رعايت چند نكته در اين قسمت الزامى است. 1) ذكرهايى زمينه كوتاه باشد تا مستمع بلافصله ياد گرفته و جواب دهد اگر مطلب و دم طولانى باشد هم مستمع هم مداح به مشقت افتاده و از هدف يعنى آماده سازى و زمينه چينى سينه زنى دور مى‏افتد. 2) استفاده از اشعار جانسوز كه حتى در بين زمينه حالت حزن و اندوه و همراه با گريه باشد. خيلى مناسب است. 8) فن شور خوانى شورخوانى از قديم مرسوم و معمول بوده ولى بعد از انقلاب به لحاظ برپايى محافل شهدا اعم از تشيع شهدا به ويژه شهداى برجسته انقلاب مثل حوادث هفتم تير، هشتم شهريور شهادت شهداى محراب، رواج بيشترى يافته و به شكل‏ها و آهنگ‏ها و سبك‏هاى مختلف خوانده مى‏شود. شور خوانى بعد از نوحه و واحد اجرا مى‏شود. و سينه زنى تند و در برخى از موارد. از حال و هواى طبيعى خارج شده و غرق ذكر مى‏گردند كه عموما جوانان عزيز بيشتر به اين بخش علاقه‏مند هستند. اما امكانات مهمى در شورخوانى وجود دارد كه بايد حتما مراعات شود. 1) حتما بعد از نوحه و واحد خوانده شود. 2) جدا از مضامين موهن و شرك آميز )حسين الهى، على الهى، انا عبدالرقيه يا الفاظى كه احساس لات منشى و كوچه بازارى مى‏رود مثل باهاتم، چشاتم، پرهيز شود. 3) حتما شورخوان خودش در اوج شور و حال باشد. 4) مضامين مورد استفاده در شور با معنوى، عاطفى و احساسى داشته باشد تا به حزن و اندوه فراوان شورخوانى صورت پذيرد. 5) سينه زدن طورى نباشد كه مورد وهن قرار بگيرد. بايد ميان دارانى تربيت كرد كه كنترل سينه زنى بخصوص در قسمت شورخوانى را به دست بگيرند. 6) البته دردهاى فراوانى در زمينه شورخوانى وجود دارد چون مبناى ما در اين انتقاد نيست و بيشتر آموزش است لذا از ذكر آن پرهيز مى‏نماييم. )خلاصه كلام اينكه شور بايد همراه با شعور باشد(. 9) فن شررپاشى يا تكه خوانى اين فن از فنون بسيار مشكل، دشوار، استادانه و هنرمندانه است و اگر كسى به ويژگيها و خصوصيات آن آشنا نباشد مجلس گرم را به سردى مى‏كشاند. زيرا فن تكه خوانى يا شررپاشى بايد موجب گرمى و افزايش شور و حال مجلس شود. در شررپاشى يا تكه خوانى به موارد ذيل بايد توجه شود. 1) مداحى در حال خواندن شعرى است كه مداح استاد و كاركشته و با تجربه به تناسب و مقتضاى حال و مضمون و مرثيه و گفتارى خوانده مى‏شود. گفته‏اى داغ‏تر و يا زيباتر با سبك و حال خاصى بيان مداح را قطع نموده و به شكل جذاب باعث دگرگونى محفل مى‏شود. مثلا مداحى در حال خواندن اين شعر است: اى زجمالت فروغ حق متجلى - خاك مزارت بهشت اهل تولى د سينه و دست تو بوسه گاه پيمبر د اينجا مداح استاد كه در مجلس حضور دارد مى‏گويد پس ميخ دور تازيانه دشمن آنجا چه مى‏خواست. پس شيطان در بيت حى تعالى چه مى‏كرد. يادم نمى رود در محفلى مرحوم محمد على مردانى كه وارد محفل شد. چون پيرومرد بود. مداحى كه در حال اجراى برنامه بود اعلام كرد كه حاضرين راه را باز كنند آقاى مردانى تشريف بياورند جلو. مداح استادى سخن را قطع كرد و گفت يا فاطمه يك پير غلام وارد مجلس شد مى‏گويند راه را باز كنيد. اى كاش يك نفر در مدينه بود مى‏گفت راه را باز كنيد تا دختر پيامبر عبور كند. و صدها موارد از اين قبيل محافل كه حتما دوستان يا ديده‏اند و يا شنيده‏اند. 2) مواردى در تكه خوانى يا شررپاشى دخالت دارد. مستمع شناسى، حالت شناسى، شعرشناسى، قدرت بيان، لحن و آهنگ مناسب، زمان‏شناسى، جايگاه و پايگاه مداح در مستمع، روان بودن و گرم بودن گفتار يا شعر، مطالب و اشعار كوتاه و جانسوز و آتشين. 3) در بعضى از هيئت‏ها و شهرستانها اين موضوع براى مردم تازگى دارد. و اجراى اين فن شايد اثرات منفى داشته باشد. 4) برخى از شررپاشى و يا تكه خوانى به حالت نمايش است. مثلا آوردن گهواره و يا بچه شش ماهه در روضه حضرت على اصغر، حضور دختر بچه سه ساله محجبه در محفل حضرت رقيه (س) حضور پدر شهيد در روضه حضرت على اكبر (عليه السلام). 10) فن قصيده خوانى قصيده خوانى يكى از فنون برجسته مداحى است و مداحان قديمى بيشتر به اين مسئله مى‏پرداختند. و عموما قصيده خوانى مورد نظر و تائيد ائمه اطهار عليهم السلام بوده است. زيرا در شعر شعراى بزرگ مثل سيد حميرى، فرزدق حسان بيشتر قصيده را مشاهده مى‏نمائيم. قصيده خوانان از مداحان پر مايه محسوب مى‏شوند. زيرا شاعر در قصيده سعى دارد به موضوعات اخلاقى، سياسى، فرهنگى، اجتماعى، حماسه، معارف، داستان و فضائل و مدايح و مناقب اهل بيت عليهم السلام بپردازد و مستمع شنيدن يك قصيده آنچه نياز دارد به او مى‏رسد. براى نمونه قصيده غديريه حاج غلامرضا سازگار را در جلد 1، نخل ميثم، قصيده مديحه حضرت زهرا (س) را در كتاب جلوه‏هاى رسالت سيد رضا مؤيد با مطلع اول دفتر به نام خالق اكبر - آنكه سزد نام او در اول دفتر د مطالعه نمائيد تا بر اين ادعا مهر صحه بنهيد. و اما ويژگيها و نكات مورد نياز در قصيده خوانى 1) در قصيده خوانى مجلس زودتر به مقصد و نتيجه نزديك مى‏شود و نيازى به مقدمه و مؤخره نمى‏باشد. همه كار با شعر انجام مى‏شود و توضيح و روضه هر موضوع با همان شعر انجام مى‏شود و توضيح و روضه هر موضوع با همان شعر ادا مى‏شود. 2) مستمع مطالب بيشترى را مى‏فهمد و به بيراهه نمى رود و در واقع منحرف نمى‏شود. 3) مداح بايد براى پياده كردن قصيده به مضامين دقت كند اگر حماسى است محكم بخواند اگر عاطفى است ملايم بخواند. استفاده از حركات دست در قصيده خوانى زودتر مشتمع را به محتوى قصيده آشنا مى‏نمايد. 4) چون قصيده طولانى است بايد شعر را طورى خواند كه مستمع احساس كسالت و خستگى نكند. 5) اگر قصيده پيوسته است و موضوعى است نبايد ابيات آن حذف شود. در آخر بايد متذكر شد كه قصيده خوانى مطلوب است كه متأسفانه به فراموشى سپرده شده است و كمتر مداحى قصيده خوانى مى‏كند


برچسب ها :

آموزش اصول و فنون مداحى(5) بخش پنجم: مسائل جامعه مداحان اهل بيت (عليه السلام) 1- لزوم وجود ضابطه و نظام در جامعه مداحان اهل بيت (عليه السلام )بر گرفته از بيانات مقام معظم رهبرى( درباره سازماندهى جامعه مداحان: من به طور كامل فكر نكرده‏ام. اما همين كه ابتدائا نگاه كردم ديدم به دو طريق مى‏شود سازماندهى كرد. يكى اينكه ما بگوييم همان طور كه جمعيت‏ها و احزاب و گروهها هستند، ما هم يك جمعيت هستيم كه افرادى بيايند در اين جمعيت عضو شوند و شاخه و شعبه پيدا كند. كه من مى‏دانم اين چنين چيزى مصلحت هست يا نيست. و يك طريق ديگر هم هست كه اگر آن طور بشود، من همين الان مى‏گويم مفيد و لازم و بلكه ضرورى است و آن اين است كه ما يك كانونى داشته باشيم به نام كانون مداحان ايران مثلا يا مداحان و شاعران مذهبى ايران و اين كانون بدون اينكه بخواهد مداحان را سازماندهى كند، يك آبشخورى باشد تا همه كسانى كه مى‏خواهند در فن مداحى و خوانندگى اهل بيت (عليه السلام) كار كنند و پيش بروند و رشد كنند بتوانند از آن بهره ببرند و استفاده كنند. طبعا چنين كانونى به گروهها و مجموعه‏هايى تقسيم مى‏شود، فرضا گروه شعر است كه بايد بهترين اشعار را از دواوين شعراى خوب ما اعم از غزل سرايان و قصيده سرايان انتخاب كند و در اختيار مداحان بگذارد. بايد به تدريج سمت مداحى اهل بيت (عليه السلام) كه واقعا يك منصب است، يك ثغورى هم پيدا كند. مداحى اهل بيت (عليه السلام) كه هم مقام بالايى دارد و هم تأثير زيادى در جامعه و در ذهن مردم دارد، بايد يك حدودى پيدا كند كه بدانيد چه كسى مداح است و مقدمات كار مداحى‏اش چقدر است. چقدر شعر مى‏داند، چقدر حفظ است و چقدر مى‏تواند بخواند؟ اين خصوصيات را يك مركزى از مراكز تاييد كند و خود شماها به يك كيفيتى فكر اين كار را بكنيد. چون اين چيزى است كه دنياى امروز و نيازهاى جامعه امروز غير از اين را قبول نمى‏كند. و لذا آن كسانى كه اين منصب را رسما به عهده مى‏گيرند و لباس مقدس ستايش اهل بيت (عليه السلام) را بر تن مى‏كنند و مردم آنها را به اين عنوان مى‏شناسند، بايد خصوصياتى داشته باشند و يك مركزى باشد كه اينها را با اين خصوصيات تشخيص بدهد و تاييد كند. 2- لزوم خودسازى معنوى در جامعه مداحان اهل بيت (عليه السلام) تا كسى كه اهل بيت نباشد قاعدتا وارد اين وادى كه شما هستيد نمى‏شود. و لذا كسى كه قدم در اين وادى مى‏گذارد يك مايه محبت و استعداد و قابليتى در او وجود دارد. وظيفه هر انسانى اين است كه اين سرمايه محبت و معرفتى را زياد كند. اولا بايد خودمان در هر سطحى كه هستيم، سعى كنيم اين سرمايه را زياد كنيم و هر كسى بايد خودش را اصلاح كند. -برادران! اين سرمايه‏هاى معنوى هم مثل سرمايه‏هاى مادى است، اگر به آن اضافه نكرديد تمام خواهد شد. مولوى تمثيل خوبى دارد، مى‏گويد اين آبهايى كه خلايق با استفاده از آنها خودشان را پاك مى‏كنند، با طراوت مى‏كنند پاكيزه مى‏كنند، اين آب به وجود پاكيزگى مى‏دهد اما خودش هم احتياج به پاكيزه شدن دارد و آن چيزى كه اين آب را پاكيزه مى‏كند، همان قوه فرو نهاده در خلقت الهى است كه آن را بالا مى‏برد و به ابر تبديل مى‏كند آن گاه به صورت باران و آب خالص پاك و طاهر دوباره به طرف پايين بر مى‏گرداند. -برادران عزيز آنچه ما وظيفه داريم اين است كه خود را شايسته انتساب به خاندان اهل بيت عليهم السلام كنيم چون اين منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله وابستگان و معروفين به ولايت آنها بودن دشوار است. اينكه ما در زيارت مى‏خوانيم ما معروفين به دوستى و محبت شما هستيم يك وظيفه مضاعفى را بر دوش ما مى‏گذارد و اين خير كثيرى كه در سوره مباركه كوثر خداى متعالى مژده آن را به پيغمبر اكرم صلى الله داد )انا اعطيناك الكوثر( كه تعبير آن فاطمه زهرا (س) است. در حقيقت مجمع همه خيرات است كه روز به روز از سرچشمه دين نبوى بر بشريت و بر همه خلايق فرو مى‏ريزد گر چه خيلى سعى كردند تا اين را پوشيده بدارند و انكار كنند اما نتوانستند والله متم نوره ولو كره الكافرين البته ما بايد خودمان را به اين مركز نور نزديك كنيم و نزديك شدن به مركز نور لازمه و خاصيتش نورانى شدن است بايد با عمل )و نه فقط با محبت به تنهايى( كه همان محبت و ولايت ايمان آن را به ما املا مى‏كنند و از ما مى‏خواهند جزو وابسته به اين خاندان بشويم به آنها نزديكتر شويم اينطور نيست كه قنبر در خانه على (عليه السلام) شدن كار آسانى باشد و اينطور نيست كه )سلمان منا اهل البيت( شدن كار آسانى باشد ما جامعه مواليان اهل بيت و شيعيان اهل بيت (عليه السلام) از آبزرگواران توقع داريم كه ما را جزو خودشان و از حاشيه نشينان خودشان بدانند و بگويند: فلان ز خاك نشينان خاك در گه ماست آرزو داريم اهل بيت (عليه السلام) درباره ما اينطور قضاوت كنند. اما اين آسان نيست و با ادعا فقط به دست نمى‏آيد بلكه عمل و گذشت و ايثار لازم دارد تشبه و تخلق به اخلاق آنها لازم دارد. شما ملاحظه كنيد اين بزرگوارى كه ما امروز ساعتى را با شما به استماع مدايح و فضايلش نشستيم - كه آنچه گفته شد قطره‏اى از درياست در چه سنى اين همه فضايل را حائز شد. در چه مدت از عمر كوتاه و پر بركتش درخشندگى از خود بروز داد؟ عمر آن حضرت را از هجده سال تا بيست و پنج سال نقل كرده‏اند اين همه فضايل بيهوده بدست نمى‏آيد امتحنك الله الذى خلقك قبل ان يخلفك فوجدك لما امتحنك صابره خداى متعالى بنده برگزيده، زهراى اطهر را آزمود. دستگاه خداى متعالى دستگاه حساب و كتاب است، آنچه را مى‏بخشد با حساب و كتاب مى‏بخشد و لذا او مى‏داند گذشت و ايثار و معرفت اين بنده خالص خود و فدا شدنش در اهداف الهى را لهذا او را مركز فيوضات خودش قرار مى‏دهد و ما بايد اين راه را برويم، يعنى ما هم بايد ايثار كنيم و اطاعت و عبادت خدا را بكنيم، مگر نمى‏گوييم حتى تور مت قدماها اينقدر در محراب عبادت خدا ايستاده كه پاهايش متورم شد؟ ما هم بايد در محراب عبادت بايستيم و ما هم بايد ذكر خدا بگوييم، ما هم بايد محبت الهى را در دلهايمان روز به روز زياد كنيم. 3- لزوم تعليم و تعلم در جامعه مداحان اهل بيت (عليه السلام) گاهى اوقات در روشهاى استادان حركات استادانه‏اى هست كه مدح جوان تا بخواهد آن حركات را ياد بگيرد طول مى‏كشد و لذا مدتها بايد گوش بدهد. مداحان غالبا وقت نمى‏كنند پاى منبر همديگر بنشينند و از مجلس به آن مجلس رفتن فرصت را از آنها مى‏گيرد. لكن اگر يك جايى باشد كه آن شيوه‏ها و روشهاى استادانه‏اى را كه اساتيد كار و اساتيد فن در طول سالها متمادى ياد گرفته‏اند، يا با شيوه‏ها و روشهاى استادانه‏اى را كه اساتيد كار و اساتيد فن در طول سالها متمادى ياد گرفته‏اند، يا با ذوق فطرى خودشان آن را دريافته‏اند، بياموزند، مداحان جوان خوب ياد مى‏گيرند. البته سابق ياد نمى‏دادند. كسى كه يك غزل يا قصيده خوب و يك شعر در مصيبت بلد سعى مى‏كرد آن را به ديگران ياد ندهد و حتى سعى مى‏كرد طورى بخواند كه ديگران نتوانند آن را ياد بگيرند. مقام معظم رهبرى در اين باره فرمودند: وقتى يك مجمعى باشد، اين مجمع محل التقا تجربه‏ها مى‏شود. اگر ما مى‏خواهيم فن و هنر مداحى و هنر مداحى را با اين فلسفه‏اى كه من گفتم رشد بدهيم و پيش ببريم، بايد يك جايى باشد تا تجربه شما را كه در طول سى يا چهل سال بدست آورده‏ايد در كپسول بريزيد و در حلق جوانى بياندازد كه آن را ياد بگيرد و به اين صورت سطح آگاهى جوانها را بالا ببرد. و نسل بعد را از نسل موجود بالاتر بكشد. و اين، يك مجموعه‏اى باشد براى اينكه در خوانندگى آن روشها و آن دستگاه‏ها و آن شيوه‏هاى هنرمندانه و استادانه را ياد بگيرد. يك گروه هم براى مسائل اعتقادى و مطالب علمى و از اين قبيل باشد. بنده كاملا با چنين مجموعه‏اى موافقم و خيلى هم خوب است و بايد اين كارهاانجام بگيرد. بخش ششم: رسالتهاى مداحان اهل بيت (عليه السلام) 1- رسالت مداحان اهل بيت (عليه السلام) در معرفى چهره اهل بيت عليهم السلام بعنوان مثال چهره حضرت فاطمه زهرا(س) الان شما ملاحظه مى‏كنيد مثلا درباره فاطمه زهرا (س) چقدر مطلب وجود دارد كه اينها را ما بايد به دنيا ابلاغ كنيم. پيام فاطمه زهرا (س) صحبت كرديم به ابعاد سازنده شخصيت ايشان كه بتواند دنياى امروز را اداره كند كمتر توجه كرديم. ما خودمان به اين معنا اعتراف داريم و قبول مى‏كنيم. ما بايد فاطمه زهرا (س) را در سه صحنه ببينيم و نقش اين بانوى بزرگ و استثنايى را در اين سه صحنه درست بسنجيم و براى ديگران درست تشريح كنيم. يكى در صحنه زندگى به عنوان يك مسلمان يعنى فاطمه زهرا (س) به عنوان يك مسلمان مثل بقيه مسلمانها چه مى‏كرد؟ عبادت فاطمه (س)، اخلاق فاطمه (س)، معاشرت فاطمه (س)، كه در روايات ما درباره اين خصوصيات و علم اين مخدره (س) و عبادت و معرفتش فراوان تعريف و بحث شده است. دوم به عنوان يك زن در صحنه جامعه، آيا در محيط اجتماع و در صحنه مبارزات اجتماعى و حركت اجتماعى و تضامن اجتماعى، فاطمه زهرا (س)، به آن خطبه شگفت آور فاطمه (س)، به استقبالش از خطرها و از مصايبى كه در يك جامعه انقلابى وجود دارد. يك زن در جامعه چه مى‏كند؟ بسيارى خيال مى‏كنند زن از نظر اسلام در صحنه جامعه كارى ندارد. در حالى كه ما مى‏بينيم فاطمه زهرا (س) در متن جامعه، آن هم در خطرناكترين بخشهاى جامعه، حضور دارد. وقتى كه صحبت از خلافت است و مبارزات سياسى در اسلام مطرح مى‏شود، آن قهرمانى كه وسط مى‏ايستد و سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و حذيفه و حتى خود على بن ابيطالب (عليه السلام) دور او جمع مى‏شوند فاطمه زهرا (س) است، علم مبارزه اوست. من نمى‏خواهم بحث سنى و شيعه را ينجا شروع كنم و موافق نيستم كه در اين روزگار كه دشمن در صدد است انقلاب ما را يك انقلاب ضد سنى در دنيا معرفى كند و صدها ميليون مسلمان را از ما دور كند، ما هم به آنها كمك مى‏كنيم، مسأله شيعه و سنى راه بياندازيم و همان كارى را بكنيم كه در طول زمان مى‏خواستند، من با اين كار موافق نيستم. اما اين يك واقعيت تاريخى است و ارتباط به بحث كلامى ندارد. فاطمه زهرا (س) بعد از رحلت پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم‏وسلم) براى خلافت على بن ابيطالب (عليه السلام)، به يك مبارزه مستمر شبانه روزى دست زد و كسى نمى‏تواند منكر آن بشود. خود فاطمه زهرا (س) محور مبارزه بود. و لذا زن در صحنه مبارزات اجتماعى مى‏تواند چنين حضور فعالى داشته باشد. نمى‏شود بگوييم او فاطمه زهرا (س) بود، به زنهاى ما چه؟ بلكه چون فاطمه زهرا (س) بود، زنهاى ما بايد از آن الگو پيروى و اتباع كنند اگر دختر پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم‏وسلم) نبود، اگر معصوم نبود، اگر مورد عشق و محبت رسول خدا (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم‏وسلم) نبود، اگر كارش و عملش به وسيله معصوم (عليه السلام) تقرير نشده بود كه خود او هم معصوم است، ما نمى‏گفتيم بايد پيروى كنند. او از دخترش زينب كبرى (عليه السلام) خيلى بالاتر و خيلى قوى‏تر و خيلى جامع‏تر و همه جانبه در طول زندگى عمل كرد. و صحنه شوم، به عنوان يك زن در زندگى خصوصى و در زندگى خانوادگى، يعنى به عنوان يك مادر، به عنوان يك همسر، به عنوان يك زن صبور در مشكلات و به عنوان زنى كه شوهرش در طول اين هشت، نه سال همسرس، بيش از سى بار به جنگ رفته در عمليات شركت كرده، اين بانوى مخدره همه اينها را تحمل كرده است. پس اگر ما بخواهيم امروز اين ابعاد را بشكافيم، اين فقط مربوط به مسأله سازندگى زن ايرانى نيست، بلكه پيام عظيم به دنياست. امروز جامعه زن در جهان متحير است، در خلأ است و نمى‏داند چه بايد بكند. دست او را گمراه سازان تمدن مادى گرفته‏اند و به هر جا كه دلخواهشان هست مى‏برند و سخنان مبالغه‏آميز و تمجيدآميزى هم به دروغ نسبت به زن مى‏گويد كه خيال كنند دارد از زن حمايت مى‏شود. شما اگر اينها را مطرح بكنيد و شعراى ما اگر اينها را بگويند و گويندگان ما اگر بخوانند، چه فرهنگ رايجى در زمينه مسائل زن به وجود مى‏آيد؟ ما خوشبختانه در زمينه‏هاى فرهنگى احتياج به هيچ چيز ديگرى نداريم زيرا غنى و خود كفا هستيم. اين ديگر مسائل صنعتى و فنى نيست كه دست ما به طرف ديگران دراز باشد. خودمان آن الگوها را داريم و بايد براى دنيا صادر كنيم. لهذا روز ولادت حضرت زهرا (س) يا روز وفات آن بزرگوار در روايات مختلف و مناسبت‏هاى مختلف كه هزاران ستايشگر خاندان پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم‏وسلم) و مداح اهل بيت (عليه السلام) در هزاران مجلس، شعرهايى را مى‏خوانند، با آن شيوه‏ها و روش‏هاى ممكن است وجود داشته باشد، شما ببينيد چه تحولى به وجود مى‏آيد. مقام فاطمه زهرا )سلام الله عليها( در خور آن است كه عقول بر جسته انسانهاى بزرگ در اصلى‏ترين رشته‏هاى تفكرات ايشان بينديشند و زبان‏هاى فصيح‏ترين و بليغ‏ترين گويندگان، شعرا و سرايندگان، آن انديشه‏ها را قالب كلمات بياورند و سرشارترين ذوقها و جوشان‏ترين طبع‏هاى فياض هنرمندان و شاعران، آنها را به صورت شعر و سخن منظوم، با بهترين حنجره‏ها بيان كنند. اگر چنين شود، شايد ما انسانهاى متوسط امروز كه از معارف حقيقى الهى دوريم و در ذهن و دل و روحمان كشش نداريم كه حقايق والا و متعالى را درك بكنيم، بتوانيم گوشه‏اى از فضايل و مدايح و مناقب و محامد اين بزرگوار را بفهيم و درك كنيم. وقتى انسان به روايتى كه مربوط به فاطمه زهرا سلام الله عليهاست و از ائمه عليهم السلام صادر شده مراجعه مى‏كند، مى‏بيند زبان معصومين (عليه السلام) آنچنان پيرامون اين بزرگواران به ستايش و خضوع و خشوع گشوده شده است، كه ممكن است براى كسى كه مقام والا فاطمه زهرا (س) را ندانسته باشد مايع تعجب بشود. اما از خود پيغمبر اكرم (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم‏وسلم) كه همسرش بود و تا فرزندان او ائمه معصومين (عليه السلام) هر كدام راجع به زهرا اطهر (عليه السلام) جمله‏اى سخن گفتند، آن را با زبان تعظيم و ستايش بيان كردند و اين نشان دهنده مقام والا و توصيف نشدنى آن حضرت است. علو درجه معنوى و ملكوتى ام الائمه النجبا حقيقتا براى ذهن قاصر ما قابل درك نيست و ما قدر فهم خودمان ممكن است رشحه‏اى از رشحات را درك كنيم. اين دختر جوان حضرت فاطمه (س) و اين بانويى كه در هنگام شهادت 18 سال داشت، آنقدر به نماز ايستاد و عبادت كرد كه پاهاى مباركش ورم كرد. آنوقت اين خانوم با چنين منزلتى و مقامى كار منزل را هم خودش مى‏كرد، پذيرايى از شوهر و فرزندان هم بر عهده خود او بود،؟ روايات درباره دستاس كردن گندم توسط فاطمه زهرا (س) فراوان و متعدد است. اين بزرگوار يك زن خانه دار و شوهر دار بود، يك مادر مربى فرزندان بود، اين مخدره بزرگوار در ميدانهاى سخت مايه دلگرمى شوهر و پدرش بود. ولادت آن حضرت در سال پنجم بعثت يعنى در عين شدت دعوت پيغمبر و فشارهاى سختى كه شما شنيديد اتفاق افتاد. در ولادت آن بزرگوار، زنها براى كمك نيامدند و اين خيلى معنى دارد. يعنى پيغمبر در حال آنچنان مبارزه‏اى بود كه مردم مكه او را بايكوت كرده بودند و براى اينكه پيغمبر را زير فشار قرار بدهند، به كلى رابطه خودشان را با ايشان قطع كردند و آن زن فداكار - خديجه كبرى (س) استقامت كرد و به پيغمبر دلگرمى داد. بعد هم وقتى اين دختر 6 - 5 ساله شد نوبت به ماجراى شعب ابو طالب رسيد با آن گرسنگى سختى‏ها و فشارها و غربت‏ها بطورى كه در روزهاى داغ و شبهاى سرد آن منطقه، شكمهاى بچه‏ها گرسنه و لبهاى آن تشنه بود و جلوى چشمان پدر و مادرشان از گرسنگى و تشنگى پرپر مى‏زدند، سه سال پيغمبر بود. در همين دوران يود كه حضرت خديجه و حضرت ابوطالب از دنيا رفتند تنها ماند و فقط اين دختر بود كه از آن حضرت پذيرايى مى‏كرد، او دلدارى مى‏داد و غبار غم و كدورت را از چهره‏اش مى‏زدود و آنقدر اين كار تكرار شد كه پيغمبر (صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم‏وسلم) به اين دختر 8 - 7 ساله گفت )مادر(! او مثل يك مادر از پدرش كه همه مشكلات عالم وجود و مشكل هدايت همه بشريت را بر دوش داشت پذيرايى كرد. خداى متعالى پيامبر را به خاطر سختى‏ها و مشقت‏هايش تسلى داد. قرآن مى‏فرمايد: طه ما انزلنا عليك القرآن لتشقى اى پيامبر! چرا اينقدر به خودت سختى مى‏دهى؟ چرا ايتقدر رنج مى‏كشى؟ چرا اينقدر فشار بر آن روح ملكوتى‏ات وارد مى‏كنى؟ در آن دوران كه فشار روانى پيغمبر )صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم( سنگينى مى‏كند، اين فرشته كوچك و اين دختر ملكوتى و معنوى، يعنى دختر پيغمبر )صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم( مثل نورى در آن شبهاى تاريك زندگى پيغمبر و مسلمانان مى‏درخشد. براى امير المومنين (عليه السلام) هم همين طور بود. در روايت دارد كه سميت الزهرا لانها تزهر لامير المومنين (عليه السلام) فى النهار ثلاث مرات بالنور. فاطمه را زهرا ناميدند چون روزى سه بار در چشم على (عليه السلام) مى‏درخشيد. اگر زن پشتيبان مرد باشد، در هر ميدانى نيروى مرد به چندين برابر مى‏رسد. قلب اين زن حكميه و اين زن عالمه و اين زن محدثه و اين زنى كه با عوالم غيب ارتباط داشت و اين زنى كه فرشتگان با او حرف مى‏زدند، آن چنان به عوالم ملك و ملكوت روشن بود كه قلب على و قلب پيغمبر )صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم( را روشن مى‏كرد و قوت مى‏بخشيد. اين زن با همه ظرفيت و با آن مقام شامخ پشت سر امير المومنين (عليه السلام) مثل كوه ايستاده و تا زنده بود در همه مراحل زندگى با تمام وجود از امير المومنين و از مقام ولايت دفاع كرد. علامه مجلسى مى‏گويد: بزرگان فصحا و بلغا از علو كلمات و مضامين ظاهر و باطن كلمات خطبه‏اى كه زهرا (س) در مسجد مدينه ايراد كرد انگشت تعجب به دندان گزيدند. اين بيان علامه مجلسى است، يعنى كسى كه آن همه روايت از ائمه (عليه السلام) گرفته و در اختيار ماها گذاشته، در مقابل اين خطبه خودش را مى‏بازد. اين خطبه عجيب را كه همانند زيباترين و بلندترين خطبه‏هاى نهج‏البلاغه است، فاطمه زهرا (س) با آن حال غم و اندوه به مسجد رفت و ارتجالا و بدون اينكه قبلا آن را تنظيم كرده باشد بر زبان جارى كرده است. آن بيان حكيمانه و آن ارتباط با غيب و آن ظرفيت والا و بالا و آن نورانيت قلب و بيان را همه و همه يكسره در راه خدا خرج كرده است. چيزى كه با ما بايد بعد از اين مراحل محبت و مجذوبيت نسبت به حضرت فاطمه زهرا (س) كه هر چه محبت بورزيم، براى اين منبع نور و معدن فضيلت كم است به آن توجه داشته باشيم، اين است كه ببينيم وظيفه ما در قبال اين ارتباط عاطفى و قلبى چيست و الا اگر اين را ملاحظه و دنبال نكنيم ممكن است خداى نكرده اين محبت، آن نتيجه‏اى را كه انتظار داريم به ما ندهد، چون فاطمه زهرا (س) يك موجود معمولى نيست. او يكى از برترينها در همه تاريخ بشريت است. امام صادق (عليه السلام) فرمود: )يا سيده نسا العالمين( بعد راوى پرسيد: آيا مادر شما سرور زنان عالم بود يا مريم؟ حضرت فرمود: مريم سرور زنان زمان خودش بود. لكن مادر ما سرور زنان اولين و آخرين است و نتعلق به زمان خودش تنها نيست. يعنى اگر در همه خلقت عالم و در همه اين ميلياردها انسانى كه در طول زمان آفريده شده‏اند شما يك تعداد انگشت شمارى برترين‏ها را بخواهيد پيدا كنيد يكى از آنها همين مطهره منوره است كه اين چنين اسم او ياد او بگذرانيم، از او بگوييم و از او بشنويم بسيارى از مردم دنيا از او غافلند، لذا اين هم لطف خدا بر ماست يعنى مقام آن بزرگوار به گونه‏اى است كه علما بزرگ مسلمين و صاحبان فكر و نظر بحث كه آيا زهراى اطهر (س) بالاتر است يا على بن ابيطالب (عليه السلام)؟ آيا اين مقام كمى است كه بزرگان اسلام بنشيند با هم گفتگو كنند، يكى بگويد زهرا (س) بالاتر است، يكى بگويد على (عليه السلام) بالاتر است؟ لهذا اين محبت و علقه‏اى كه وجود دارد يك وظيفه را بر دوش ما مى‏گذارد و آن وظيفه اين است كه ما بايد هم در عمل شخصى و هم در عمل اجتماعى به منش و روش آن بزرگوار عمل كنيم و راه همين است كه امروز به فضل الهى انقلاب جلوى پاى مردم ما گذاشته يعنى همان راه حضرت فاطمه زهرا (س). بركات فاطمه زهرا (س) را مدعيان آشنايى و معرفت و ارادت به آن بانوى دو عالم در سرتاسر ايام حيات خودمان و در جلوه‏هاى گوناگون زندگى مشاهده كرده‏ايم و اميد است كه انشاالله تداوم اين بركات و تفضلات را تا هميشه زندگى و پس از مرگ هم ببينيم و حس كنيم و همه دوستان و مواليان، از انوار مطهره آن حضر مستفيض بشوند وليكن فيوضات فاطمه زهرا (س) به يك مجموعه كوچكى كه در مقابل مجموعه انسانيت جمع محدودى به حساب مى‏آيد منحصر نمى‏شود. اگر با يك ديد واقع بين و منطقى نگاه كنيم بشريت، يك جا مرهون اسلام و قرآن است و مرهون تعليمات انبيا و پيغمبر خاتم )صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم( است. روز به روز، نور اسلام و معنويت فاطمه زهرا (س) آشكارتر خواهد شد. و اين را بشريت لمس خواهد كرد. اگر ما بخواهيم چيزى را در راه خدا آن جايى كه به آن احتياج هست خرج كنيم، سرمايه ما چيست؟ سرمايه ما در مقايسه با آن سرمايه عظيمى كه زهراى اطهر (س) و شوهر او و پدر او و فرزندان او در راه خدا خرج كردند چه قابلى دارد؟ اين مختصر علم و زبان و پول و طبع شعر و معرفتى كه ما داريم اگر داشته باشيم در جنب آن اندوخته عظيم بى نظيرى كه خداى متعال در آن وجود ملكوتى گرد آورده و مجتمع كرده چه اهميت دارد تا در راه خدا بخل كنيم؟ راه على (عليه السلام) و فاطمه (س) و راه ائمه (عليه السلام) امروز همان راه امام خمينى )ره( است و اگر كسى اين را نداند و نفهميده باشد بايد در بصيرت خود تجديد نظر كند. ما هر چه داريم بايد در راه اينها خرج كنيم و اين همان چيزى است كه به آن علقه معنا مى‏بخشد. 2- رسالت مداحان اهل بيت (عليه السلام) در سازندگى و هدايت جامعه شما مداحان و گويندگان فضايل اهل بيت (عليه السلام) بهترين كسانى هستيد كه مى‏توانيد حلقه عمل را به حلقه محبت متصل كنيد و يك سلسله و زنجيره ئاقعى به وجود بياوريد. عاطفه مردم ما و پيوند و عشق شان با ائمه (عليه السلام) كه حقيقتا از شادى آنها و در عزاى آنها محزون و غمگين مى‏شوند عامل بسيار مهمى است كه حفظ و تقويت و پالودن و پيراستن و جهت دادن و هدايت آن بر عهئه كسانى از برگزيدگان است، از جمله همين سلسله محترم مداحان كه صاحب اين منصب عالى هستند. برادران عزيز اين انقلاب دشمن دارد و دشمنان جدى هم دارد. اما انقلاب روى دوش ايمان مرم است و اين ايمان بايد هم عمق پيدا كند، هم صفا و جلا و هم مردم به اين ايمان تشويق شوند. لهذا كدام زبان مى‏تواند براى اين كار از زبان مادحان اهل بيت (عليه السلام) مناسب‏تر باشد. مگر ما نمى‏گوييم جهيزيه حضرت زهرا (س) همان چيزهايى بود كه انسان از شنيدن آنها متاثر مى‏شود؟ مگر نمى‏گوييم آن بزرگوار براى دنيا هيچ ارزشى قائل نبود و مگر مى‏شود زن و مرد ما روز بروز تشريفات و تجمل گرايى ورز وزيور را بيشتر كنند و مهريه دخترها را زيادتر كنند؟ شما كه مداح هستيد برويد اى حرفها را در مجالس فاطمه زهرا (س) بگوييد، و با آنم ذوق و هنر صداى خوش، و لحن مطلوب و كيفيت جذاب خوانندگى تان، دل‏هاى مستمعان را به اين حقايق نزديكتر كنيد. 3- رسالت مداحان اهل بيت (عليه السلام) در آگاهى و روشنگرى جامعه جامعه مداح بايد نقش آگاه سازى را در جامعه ايفا كند. استكبار جهانى از راه تبليغات به جنگ انقلاب ما مى‏آيد و اين همه راديو كه در دنيا با هزينه‏هاى گزاف به كار انداخته‏اند، براى اين است كه بتوانند در ايمان مردم ما تزلزل ايجاد كنند. لكن اين يك طمع خام است و به فضل الهى هر روزى مى‏گذرد ما مى‏بينيم مردم ايمانشان راسختر مى‏شود. برادران ما ديروز از جبهه خبر مى‏دادند و مى‏گفتند نمى‏دانى چه خبر است و چه شور و هيجانى در ميان اين جوانان بسيجى هست و چه عشقى و چه اميدى يه پيروزى دارند. اين از ايمان ناشى مى‏شود. مگر اينها كيستند؟ اينها همان مردمند. و شما كه بيشتر در ميان مردم هستيد بيشتر روحيه خانواده‏هاى شهدا و پدر و مادرها را مى‏بينيد. بنا براين ايمان مردم ما متزلزل شدنى نيست. اما بايستى آن كسانى كه زبان گويا دارند هر چه مى‏توانند براى مردم روشنگرى كنند. شما امروز مى‏توانيد آن شعرى را كه روشنگر مردم باشد در اختيار داشته باشيد و با صداى خوب و با شيوه‏هاى مطلوب براى مردم بخوانيد تا در آنها اثر بگذاريد. 4- رسالت مداحان اهل بيت (عليه السلام) در قبال شهدا در تهران يا قم و يا هر جاى ديگر كه برادران هستند از حضور در مجالس شهدا غفلت نكنند. من خواهش مى‏كنم برادران با جستجو محافل شهدا را پيدا كنند و خودشان در آنجا حضور پيدا كنند و منتظر دعوت آنها نباشند. كما اينكه شنيدم بعضى از برادران مداح همين طور هستند و اصلا خودشان مى‏روند مجالس شهدا را پيدا مى‏كنند و در آنجا مداحى مى‏كنند. اگر اين سازماندهى شده باشد، خيلى بهتر است. جامعه مداحان كنونى در تهران، قم، كرج، و هر جاى ديگر كه آقايان هستند اصلا سازماندهى كنند و با تقسيم شهر، مداحان هر قسمت را موظف كنند، يك نفر را مامور كنند و مثلا عده‏اى از مداحان روز شنبه را اختصاص به شهدا بدهند و شش روز ديگر هفته را به كارهاى معمولى خودشان و دعوت‏هاى مردم بپردازند. بعضى‏ها يكشنبه و بعضى‏ها دوشنبه و به همين منوال تا جمعه را اختصاص به شهدا بدهند، كه مردم بدانند براى شهيد مى‏توانند در هر مجلس ياد بودى بگيرند. خدا شاهد است كه اگر من مداح و منبرى بودم و وقت داشتم آرزو مى‏كردم بروم در مجالس شهدا مداحى يا صحبت كنم و يا شعرى بخوانم. منتهى فرصت نمى‏كنم. لكن اگر برايم امكان داشت بدانيد كه نمى‏گذشتم هيچ وقتى از اوقاتم از حضور در مجلس شهدا فوت شود. هم تسلى آنها و هم بزرگداشت شهادت آنها بسيار عزيز و محترم است و امروز اينها على اكبرها هستند. اينها هستند كه امروز به نداى هل من ناصر سيد الشهدا (عليه السلام) پاسخ گفتند و دارند فداكارى مى‏كنند. ما در طول تاريخ هيچ كس را نمى‏توانيم با شهداى كربلا مقايسه كنيم. آنها مقام و موقعيت ديگرى دارند. اما آنها را مى‏توان با شهداى زمان پيغمبر )صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم( مقايسه كرد. واقعا بعضى از شهدا امروز ما از شهداى زمان پيامبر )صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم( بالاترند و بعضى شان هم با آنها برابرند. حنظله غسيل الملائكه و بقيه شهدا كه در دوران‏هاى مختلف بودند در زمان ما هزاران نظير دارند. به هر حال خانواده‏هاى شهدا خيلى ارزش دارند. توضيح: بخش ششم با استفاده از بيانات مقام معظم رهبرى همراه با حاشيه و مقدارى دخل و تصرف از نظر خوانندگان محترم گذشت.


برچسب ها :

آموزش اصول و فنون مداحى(4) بخش سوم: نكاتى درباره اشعار و مدايح 1- شعر و مدح مطلوب براى اينكه انسان شعر خوب بگويد اخلاص كافى نيست. شعر يك علم است، يك فن است، يك دانش است. خود شعر يك هنر است، اما دانش هم دارد و مثل ديگر دانشها اندازه دارد، متر دارد و مثل بقيه چيزها اهل فن مى‏توانند درجه آنرا مشخص كنند، جستجو كنند و بهترين را بياند و بخوانند. كسى كه شعر متوسطى گفته، اگر با اخلاص هم گفته، آن را بين خودش و خدا نگه دارد. شعر متوسط اصلاً نخوانيد، شعر پايين و غلط را اصلاً نخوانيد. جامعه مداح ايرانى شعرهاى خوب را بخواند. چون سبك مداحى به ويژه مداحى سنتى مانند حرف زدن با مردم است. من مداحان قديمى را ديده بودم كه وقتى شعر مى‏خوانند گويا با مردم حرف مى‏زدند و تك تك افرادى كه آنجا نشسته بودند، مى‏فهميدند، شعر مصيبت هم همين طور بود. مثل: اى حرم كعبه‏ات ز حلقه بگوشان - وى دل داناى تو زبان خموشان د با تو كه گفت از حسين چشم بپوشان د اينها را چه كسى نمى‏فهميد؟ و از مردم معمولى ما كيست كه كسى شعر فصيح قوى را بخواند و او نفهمد؟ من يك وقتى مى‏ديدم كه مردم اين شعرهاى معروف حمله حيدرى را كه سابق دراويش پرده مى‏زدند - اگر چه مضمون‏هايش پايين است، اما شعرها بسيار قوى و استوار است - مى‏فهمند. سماواتيان محو و حيران همه - سر انگشت حيرت به دندان همه د كه يا رب چه زور و چه با زوست اين - فلك را مگر هم ترازوست اين د اين شعرها كه در كتاب حمله حيدرى و متعلق به ملا بما نعلى معروف كرمانى است از لحاظ مضمون پايين است اما از لحاظ شعر نقص ندارد. پس اگر مداح شعر قوى و خوب را بخواند و با مردم حرف بزند در طول مدتى مثلاً ده سال كه از آن بگذرد، سطح ادبيات عمومى مردم بالا مى‏رود و چون شما همه جا مى‏رويد و زن و مرد و روستايى و شهرى پاى صحبت شما مى‏نشينند، گوش‏ها به شعر درست و سخن فارسى درست عادت مى‏كند، و جامعه مداح مى‏تواند در اين زمينه بزرگترين خدمت را بكند. من به برادران عزيز توصيه مى‏كنم در جلساتى كه دور هم جمع مى‏شوند، چه برادران شاعر در انجمن‏هاى ادبى و شعرى كه موضوعى را مطرح مى‏كنند و چه در جلسات برادران جامعه مداحان، در تهران، قم، مشهد و هرجاى ديگر، به خصوص آنجايى كه عده زيادى هستند، موضوعات مهمى را كه بايد درباره آنها شعر گفت، مطرح كنند. درباره خيلى از موضوعات شعر وجود دارد، اما كسى خبر ندارد. شما برويد مثلاً ديوان اقبال را نگاه كنيد ببينيد اين شاعر پاكستانى كه هرگز ايران را نديده به قدرى شعر در مفاهيم اسلامى آن هم مفاهيم انقلابى اسلامى مثل )هر كه پيمان با هو الموجود بست( دارد كه آدم گيج مى‏ماند. من خودم به خاطر دارم در حدود 17 يا 18 سال قبل كه اين مفاهيم و مسائل انقلابى را در سخنرانى‏ها و بحث‏هاى مجالس درس مى‏گفتيم گاهى يك بيت شعراز ناصر خسرو، يا سعدى يا فلان شاعر كه پيدا مى‏كرديم چقدر خوشمان مى‏آمد و يادداشت مى‏كرديم و از آن در سخنرانى‏ها استفاده مى‏كرديم. همان وقت شايد سال 45 بود كه من با ديوان اقبال آشنا شدم و شعرهاى او نظر مرا جلب كرد. وقتى شروع كردم به خواندن، ديدم درباره مفاهيم مورد نياز ما و مسائلى كه ما در جوامع خود مطرح خيال مى‏كرديم داريم نوآورى مى‏كنيم، آنقدر شعر در ديوان اقبال هست كه سر آدم گيج مى‏رود. الحمدالله شعراى خود ما هم امروز شعرهاى خيلى خوب مى‏گويند كه نمونه‏هايش را مى‏شنويد و مى‏بينيد و بسيار جالب است. به هر حال هم در مجامع ادبى وهم در مجامع مداحى دنبال موضوعاتى باشيد كه بايستى درباره آن موضوعات شعر گفته بشود، يا شعر پيدا بشود. كوشش كنيد شعرهاى خوب و مايه‏هاى شعرى خوب انتخاب كنيد. مبادا به شعر كم مايه قانع شويد. ما شعراى خوبى داريم. شما مى‏توانيد ادبيات فاخر فارسى را به محتواهايى كه حامل همان پيام است در سطح توده مردم منتشر كنيد. و اين لطف و فضل الهى در اختيار شماست و بر عهده شماست كه اين كار را انجام دهيد. شعر اقبال انصافاً ويژگى‏هاى يك مدح يك مدح را دارد، هم مدح است، هم مبالغه نيست، هم خيالى نيست وهم از چيزهاى بى‏ربط مثل اينكه در گذشته تشريح مى‏كردند كه اين امام بزرگوار ابرويش يا چشمش يا لبش چه شكلى بوده، به دور است. امروز اصلاً بحث سر اينها نيست كه برداريم يك غزل يا قصيده‏اى را خراب كنيم، چون درباره ائمه (عليه السلام) آن طور نمى‏شود حرف زد كه آدم با يك نقد معمولى حرف مى‏زند. بلكه بايد به نحوى دست و پايش را بشكنيم و خرابش كنيم كه مى‏خواهيم درباره ائمه (عليه السلام) مدح بگوييم و آن وقت نتيجه‏اش اين بشود كه چهره آن حضرت، يا قد آن حضرت مثل گل يا مثل سرو يا فلان است! اين چه لزومى دارد؟ اصلاً مسأله با اهل بيت (عليه السلام) اين نيست، مسأله صفات و خلقيات و طينت آنهاست. اينها را بايستى سرود. در همين اواخر، دو سه سال قبل از ديوان صائب را ورق مى‏زدم البته من از سابق با ديوان صائب مانوس بودم لكن چون يك نسخه تصحيح شده اى چاپ شده بود باز شروع كردم به ورق زدن و نگاه كردن ديدم در ديوان غزل‏هاى بسيار وجود دارد كه به درد كار مداحى شما مى‏خورد. لازم هم نيست كه انسان يك غزل را حتماً از اول تا آخر بخواند. گاهى كه شما به يك مناسبتى داريد حرف مى‏زنيد و يك تك بيت يادتان مى‏آيد وقتى آن تك بيت را مى‏گوييد، مثل اين است كه يك ساعت حرف زده‏ايد. اين در مخاطب شما اثر مى‏گذارد. و چه بهتر كه اين تك بيت‏ها از بهترين‏ها باشد. ما بهترين‏ها را در اختيار داريم. بنابراين جمعى بنشينند اين بهترين‏ها را جمع كنند نگه دارند و در اختيار كسانى كه وقت ندارند بگردند پيدا كنند، بگذارند يا سروده‏هاى جديد را نقادى و ارزيابى كنند. دو خصوصيت براى مدح اهل بيت (عليه السلام) لازم است. يكى اينكه محبت ما را به اهل بيت (عليه السلام) زياد كند، و لذا هر شعرى بايد محبت مستمع را به اهل بيت (عليه السلام) زياد كند، كه خود آن محبت ضامن همه چيز است. شعرهايى كه راجع به اخلاقشان، گذشتشان، عفوشان و فضايل ايشان است خيلى خوب است. و خصوصيت دوم، شعرهايى است كه دستورالعمل و الگوى زندگى آنها را به ما نشان مى‏دهد. مثل صراحت شان، شجاعت شان، حق گويى شان، ايثارشان، انفاق شان و محو كردن خودشان در خدا. در دعاها و در زيارت نامه‏هاى ما تعبيرات عاشقانه و خيلى خوب هست كه حقايقى را نشان مى‏دهد. اينها را بايد محور قرار دارد آنچه را مثلاً فرض كنيد شيخ و ابن طاووس و بزرگان در كتابهاى شان گفته‏اند و مفيد در ارشاد آورده، اينها را بايستى محور قرار داد و بعد آنها را به شكل زيبا و شايسته‏اى ارائه كرد. حالا به چه شكلى، هر كسى سليقه‏اى دارد، بر آن ايرادى وارد نيست. شعراى همزمان قرن دوازدهم و اوايل سيزدهم و زمان قاجاريه غالباً شعرهايشان بى‏محتوا و پوچ است. يك نمونه‏اش همين مرحوم قاآنى شيرازى است كه سنخ شعرهاى او در مدايح، به اعتقاد بنده از آن قبيل نيست كه براى جامعه ما مفيد باشد. 2- لزوم ارتقا سطح اشعار و مدايح توجه داشته باشيد كه نسبت به شعر سخت‏گيرى كنيد، الان اين جلسه مناسب نيست براى اينكه من بنشينم و بگويم كدام بيت اگر چگونه بود بهتر بود، يا فلان شعر چه اشكالى داشت. اما اين كار را در مجامع ادبى بايد بكنيد. يعنى شعرى را كه خود شما سروديد و خوانديد كه ممكن است خوب باشد، در يك مجمع ادبى به نقد بگذاريد و به هر كسى كه اين شعر را نقد كند و اشكال بجايى بر آن وارد كند جايزه بدهيد، تا قوى بشويد، يا از اشعار خوب ديگران استفاده كنيد و سعى كنيد سطح اشعار خودتان را بالا ببريد. بايد انجمن‏هايى متشكل از شعر شناسان و نقادان ادبى و صاحب نظران در كار مدح، يعنى اساتيد فن شما، كه اين كارها را تجربه كرده‏اند به وجود آيد تا درباره شعرى كه خوانده مى‏شود داورى و نقادى كنند. گاهى مثلاً يك كلمه را كه بايد گفت )به تو( يا )به او( مى‏گويند )بر او( و شعر خراب مى‏شود. چقدر خوب است از لحاظ ادبى اين ظرافت‏ها و دقت‏ها كاملاً رعايت شود. ضمناً زبان فارسى را هم منتقل كنيد. زبان فارسى امروز زبان انقلاب و زبان دين است و لذا بايد زبان فارسى را محكم و استوار كرد تا معارف اسلام را در سراسر عالم بخش كند. بحمد الله در ميان ما شاعر زياد است و شما عموماً اهل ذوق و اهل صفا و توجه به آن دقت‏ها و ظرافت‏ها هستيد. اگر در مجامع مداحى كه شعر خوانى معمول است، سعى در نقد و تصحيح كنيد و اين به وسيله اساتيد شعر و نقد انجام گيرد، ولو از بيرون هم بياوريد، مانعى ندارد. ممكن است كسى از شما شعرى را زحمت كشيده و حفظ كرده باشد و بخواند، اما كسى آن را نپسندد. از اين موضوع متأسف نشويد. آنچه در دل اثر مى‏كند سخن هنرمندانه است. اگر مايه هنرى آن كم شد شما مجبور مى‏شويد از چيزهاى ديگر كمك بگيريد. شعر زيباست و خوب و هنرى است، به تدريج اثر مى‏گذارد. البته الان آن قدر سطح ذهنيت شعرى مردم ما بالا نيست، اما وقتى شما بتدريج خوانديد سطح ذهنيت شعرى‏شان بالا مى‏آيد و انس پيدا مى‏كند، شعر خوب را مى‏فهمند و از مضمون آن استفاده مى‏كنند. 3- اهمى صوت و آهنگ در اشعار و مدايح راجع به آهنگ، تا آنجايى كه من خبر دارم و در مراسم مذهبى همه اديان، آهنگ هست، و حتى روايت دارد كه قرآن را با آهنگ بخوانيد. شما وقتى در كليساها مى‏رويد، مى‏بينيد آثار مذهبى را با صداى خوب مى‏خوانند. در معابد بودايى هم كه مى‏رويد مى‏بينيد آن عالم و روحانى بودايى با آهنگ مى‏خواند. من در بتخانه‏هاى هندى رفتم. آنجا هم يك روحانى متفكر نشسته بود، قدرى صحبت كرد، بعد هم با تكيه به صوت و آهنگ بنا كرد به خواندن. اين يك رازى دارد. اين را نبايد دست كم گرفت. سخن گفتن با آهنگ غير سخن گفتن ساده و بى‏آهنگ است. وقتى كه بخواهيم يك سخن معنوى در دل جاى بگيرد و خودش را درست نشان بدهد، تنها زبان رسا و بيان خوب كافى نيست، يك چيز ديگر هم لازم دارد و آن آهنگ است و لو با صداى غير خوب باشد. موسيقى كلمات و جملات در افاده مفهوم آن جملات مؤثرند. همين شعر را اگر شما با آهنگ بخوانيد يك جور تأثير دارد و اگر بدون آهنگ بخوانيد يك جور ديگر است. سنت مداحى شما است كه با آهنگ بخوانيد، نه مثل روضه خوان‏هاى ما كه تكيه به صوت نمى‏كنند. در بين وعاظ در گذشته هم معمول بود كه باصوت مى‏خواندند، لكن آنها متأسفانه منسوخ شده است. بعضى وعاظ از اول تا آخر منبرشان تكيه به صوت داشتند بعضى هم نه، يك مقدارى صحبت مى‏كردند، بعد هم با تكيه به صوت وارد مى‏شدند و با آهنگ سخن را بيان مى‏كردند. اين آهنگ يك رازى دارد و فقط براى تنوع نيست. در آثار دينى و در خواندن‏هاى دينى همه جا آهنگ وجود دارد لذا شعر هم كه يكى از بزرگترين و مؤثرترين شيوه‏هاى بيان است، اگر با آهنگ بيان بشود تأثير زيادى مى‏گذارد. شما بايد مثلاً براى گزينش اشعار، يك گروه شعر داشته باشيد و براى آهنگ يك گروه داشته باشيد. درگذشته موسيقى ايرانى به معناى درست كلمه مال جامعه مداح و روضه خوان بود و هميشه بهترين موسيقى دان‏ها كسانى بودند كه روضه مى‏خواندند. تاج نيشابورى كه شما اسمش را شنيده‏ايد خواننده و موسيقى دان بسيار معروف دوره ناصرالدين شاه بوده است. آن وقت‏ها من خودم روضه خوان‏هايى را در مشهد ديده بودم كه بسيار خوب مى‏خواندند. يكى عادت كرده بود از اول كه شروع مى‏كرد تا آخر فرضا ابو عطا بخواند و ديگرى مثلاً بيات ترك مى‏خواند، يا آن ديگرى همايون مى‏خواند يا مثلاً اول تا آخرش بيان اصفهان مى‏خواند. بدون اينكه بد بخوانند يا غلط بخوانند. گوش مردم هم آشنا بود. و خود اين، تعليم ذوق و معتدل كردن ذوق مستمعين، يعنى عموم مردم بود. علاوه بر اينكه آهنگ‏هاى موسيقى و دستگاه‏هاى موسيقى در تأثير گذارى سخن هم مؤثر است يعنى شما در شادى يك دستگاه را مى‏خوانيد و در غم يك دستگاه ديگر را مى‏خوانيد، براى موعظه از يك دستگاه استفاده مى‏كنيد، و براى فرضا مزاح و هزل از يك دستگاه ديگر استفاده كنيد. خاصيت مداحى ذوق است، و اگر كسى ذوق نداشته باشد وارد عالم مداحى نمى‏شود و ارتباط با شعر و خوانندگى حاكى از ذوق است بنابراين خيلى زود فرا مى‏گيرند. مثلاً يك گروهى داشته باشيد براى اين كار كه آهنگ‏ها را تصحيح كنند.(1) بخش چهارم: مداحى اهل بيت و انقلاب اسلامى 1- مداحى اهل بيت (عليه السلام) و انقلاب اهميت نقش جامعه مداح و مداحى را نبايد دست كم گرفت. اهميت اين نكته امروز از گذشته بيشتر است. بنده از قديم كه هنوز مداحى اين قدر رواج نداشت و مداح زياد نبود، مداحان معروفى را هم در مشهد وهم گاهى در تهران ديده بودم كه شعر خوب مى‏خواندند، و مسلط هم بودند و در مجالس و محافل روضه و انواع و اقسام اجتماعات دينى وجودشان مفيد بود. به خصوص آنهايى كه اهل فضيلت و معرفت و ادبيات بودند. اينها وجودشان خيلى مفيد بود. لكن آن روزگار واقعاً آنچه كه در مداحى مطرح بود و بيشتر از آن هم كشش زمانه نبود، همين بود كه يك مجلسى را گرم كنند، كما اينكه منبرى هم كه مى‏رفت منبر حرف مى‏زد، اگر موفق بود، نقشش اين بود كه يك ساعتى مردم را با تذكرات دينى متوجه به خدا و دين بكند و اگر موفق نبود كه هيچ. بلكه انسان از پاى منبر آن مداح و سخنران بيرون مى‏آمد، مثل كسى بو كه از حمام شستشوى كرده برود در يك گلخنى و يا در يك تونل معدن و يا محيط پر گردو خاك. به مجرد اينكه پا مى‏گذاشت در ميان جامعه، غبارها و آلودگى و كثافت‏ها دامان او را آلوده مى‏كرد. واقعاً دايره و تأثير كار منبرى و مداح و هر نوع گوينده‏اى تا همين حد بود. گاهى اتفاق مى‏افتاد كه - شايد كه هم نبود - وسط آن مجلس مستمع دلش به منبر نبود، يا اگر هم بود حرفى كه گفته مى‏شد، از دل گفته مى‏شد تا بر دل مستمعى كه آماده شنيدن است بنشيند. اين هم از آفاتش بود. و آنجايى كه مستمع آماده و گوينده توانا بود تازه اثرش به اين ساعات و دقايق و به آن محيط محدود مى‏شد و بس. اما امروز چنين نيست. امروز حركت جامعه درست است، فضاى جامعه سلام است و ما بايد باور كنيم كه تحول عظيمى در انسانيت و قلب مردم به وجود درست است، فضاى جامعه سالم است و ما بايد باور كنيم كه تحول عظيمى در انسانيت و قلب مردم به وجود آمده است. در ساخت فردى و اجتماعى مردم ما يك تغيير بنيادين پيدا شده است. ما امروز جوانانى كه نه پول مى‏فهمند، نه شهوت مى‏فهمند، نه مقام و نام مى‏دانند، نه علايق و وابستگى‏ها برايشان اهميت دارد، و دل و جانشان پر از محبت خداست، زياد داريم. گاهى كه انسان به نوشته‏ها و نامه‏ها و يادداشتها و وصيت نامه‏هاى اين جوانان نگاه مى‏كند، مى‏بيند آنحالتى را كه يك عارف و يك عاشق معنوى بعد از سى چهل سال رياضت و سلوك پيش آن پيرو شيخ و رياضت‏هاى گوناگون به دست مى‏آورد، اين جوان شانزده، هفده ساله همان حالت را با صفا و با نورانيت بيشتر دارد علتش هم واضح است آن عارف كه 60 يا70 سال در وداى سلوك قدم زده چرا به آنجا مى‏رسد؟ چرا دلش منور مى‏شود؟ چرا فيض الهى به سمت او سرازير مى‏شود؟ چون با اين رياضت‏ها، با اين زحمت‏ها، با اين نصحيتهايى كه شنيده و با اين چيزهايى كه ياد گرفته اين توانايى را پيدا كرده تا از خويشتن، خويش بيرون بيايد، خود را فراموش كند، هواها و هوس‏ها را كنار بگذارد و براى او نام و جاه و پول و شهرت و مقام ومنيت اهميتى نداشته باشد. آن عارف درست و حسابى و سالك الى الله كه نورانيت پيدا مى‏كند اين طور آدمى است و كسى است كه زندگى دنيا برايش جلوه‏اى ندارد، او را از راهش و كارش و وظيفه‏اش و توجهش و سلوكش باز نمى‏دارد. وقتى كسى اين گونه بتواند دنيا را طلاق بدهد، قلب او لبريز از محبت و انوار الهى مى‏شود، و چنين حالتى را اين جوان در اين زمان قبل از پيروى از مرشد و شيخ و سالك و رياضت كش و اين حرفها پيدا كرده است. اين كه امام )ره( مى‏فرمايند: )من به اين جوانها حسرت مى‏خورم( خيلى معنى دارد امام )ره( يك عارف و يك انسان معنوى است، امام بيش از يك عالم فقيه و معمولى است، امام انسانى است كه عمرش را با معرفت و سلوك و توجه و سير الى الله گذرانده است. اين آدمى كه دلش به ذكر الهى و به گريه نيمه شب منور و معطر است، مى‏گويد )من حسرت مى‏خورم به حال اين بچه‏ها، به حال اين جوانها و به حال پدرها و مادرهايشان( پدرها و مادرها هم كمتر از اين جوانها نيستند. پدرها و مادرهاى شهدا، انسان را در مقابل خودشان خاضع مى‏كنند. آنقدر عظمت نشان مى‏دهند كه انسان احسان مى‏كد در مقابل آنها حقير است. خوب اين جامعه ما است كه جوانش و پيرش و رزمده‏اش، پشت جبهه‏اش و مداحش و روحانى‏اش و همه چيز فرق كرده است. مقام معظم رهبرى مى‏فرمايند: امروز اگر شما بتوانيد يك كلمه عرفانى يا يك نصيحت اخلاقى را به زبان شعر كه رساترين زبانهاست آن هم با آهنگ، به ذهن مخاطبتان القا كنيد، اين بركت دارد. امروز غير از گذشته است، گذشته بركت نداشت. حرفهاى خود من كه اهل سخنرانى و بيان و جلسه و سالهاى متمادى با اين مردم حرف زده‏ام، حرف بى‏بركتى بود. با اينكه زحمت مى‏كشيدم و كار و تلاش مى‏كردم اما بركت نداشت و زود زايل مى‏شد. امروز حرف خوب مثل آن آب گوارايى است كه به جان تشنه مى‏رسد و مزاج او را سالم مى‏كند. و لذا تكليف مدح و مداحى و اين رشته‏اى كه شما در آن هستيد روشن است. به نظر من از گذشته اهميتش بيشتر است. مگر غير از اين است كه انقلاب ما به بركت امام حسين (عليه السلام) پيروز شد؟ اگر مجالس محرم نبود، اگر جلسات عزادارى نبود، اگر جلسات سخنرانى در طول اين ساليان دراز نبود، انقلاب به پيروزى نمى‏رسيد. مجالس عزادارى امام حسين (عليه السلام) بهترين وسيله پيروزى انقلاب بود. 2- نقش انقلاب در تحول مداحى اهل بيت (عليه السلام) امروز جامعه مداحى و دستگاه مدح خوانى ما با سال 1358 فرق زيادى دارد و ما خيلى جلو رفته‏ايم. يعنى در گذشته، گوشه، و كنار، در همين جامعه مداحان، مثل روحانيون و مثل جاهاى ديگر، آدمهايى بودند كه دلهاى سنگ شان حتى با عصاى موسى هم كه سنگ را مى‏شكافت فانفجرت منه اثنتا عشره عينا نشكست. هنوز هم از اين قبيل داريم؛ اما خيلى كم هستند. مقام معظم رهبرى فرمود: شما خوشبختانه توانستيد قالب كهن را محتوا و روح نو بدهيد و اين خيلى چيز مهم و با ارزشى است. و لذا وقتى يك انقلابى در محيط زندگى ما به وجود مى‏آيد، يك تحول عميق و صادقاه‏اى است كه مى‏تواند تمام اشكلات و انحرافات كار ما را اصلاح كند و به ما جهت بدهد. امروز هم شاعران و گويندگانى هستند كه بر عليه ظلم و فساد شعر مى‏گويند، و اگر انقلاب ما و اين تحولى كه در همه اركان ملت ما پيدا شد، به وجود نمى‏آمد معلوم نبود كه چه مى‏شد و به كجا مى‏رسيد. 3- رسالت مداحان اهل بيت (عليه السلام) در قبال انقلاب ما امروز بايد با تمام قوا كوشش كنيم كه فرهنگ انقلاب و تفكر انقلابى و اين اسلامى كه بحمدالله در وجود رزمندگان ما و در وجود متفكرين ما و در وجود يكايك افراد ملت ما مجسم و متبلور شده است را هر چه بيشتر در ذهن‏ها راسخ كنيم. اين كارى است كه از مداحان به خوى بر مى‏آيد و بحمد الله در اين راه قدم برداشته‏اند. مقام معظيم رهبرى فرمودند: خوشبختانه من، هم قبلاً ديدهام و هم امسال خيلى بيشتر مى‏بينم و احساس مى‏كنم كه مداحان در شعر و سرود و در جهت‏گيرى خود دقيقاً پا به پاى انقلاب پيش آمده‏اند و همين لازم است. امروز شعرى را كه يك مداح، چه در مجلس جشن يا در مجلس عزا و چه به عنوان مرثيه مى‏خواند، دقيقاً تعبيرى است از آن چيزى كه ملت ما به آن نياز دارند. اين روند را بايستى هر چه ممكن است سريعتر و قوى‏تر بكنيد. اين انقلاب مى‏تواند به بركت امام حسين (عليه السلام) و حضرت زهرا (س) و ائمه (عليه السلام) و به بركت همين مدح و گفتن اين حقايق درباره زندگى اين بزرگواران به تمام دنيا صادر بشود. ما اين كار را مى‏توانيم بكنيم، و برادران مداح و جامعه مداحان يكى از بهترين پايگاهها و ابزارها را در اختيار دارند. اگر برادران توجه كنند اين نظرى كه اكنون بحمد الله از غربت خارج شده را ما يك زمانى قبل از انقلاب مى‏گفتيم و با آن همراهى نمى‏شد. ما مى‏گفتيم مبارزه همه ائمه (عليهم السلام) يك مبارزه بنيانى براى ايجاد نظام اسلامى بود. ما آن روز از نظام اسلامى تعبير به نظام علوى مى‏كرديم. اصلاً كلمه حكومت اسلامى به گوش دستگاه بسيار حساس بود و چون فورا قضيه را مى‏گرفتند، ما نمى‏خواستيم بفهمند، لذامى گفتيم نظام علوى، كه در زندگى امام صادق (عليه السلام) و در زندگى موسى بن جعفر (عليه السلام) و در زندگى ائمه (عليه السلام) اين معنا آشكار است و حالا بحمد الله اين افكار رايج شده. اگرچه گوشه و كنار هستند كسانى كه هنوز نمى‏خواهند حقيقت را درك كنند و بفهمند و حس كنند ائمه (عليه السلام) پيامشان چه بوده است. لكن اين چيزى است كه امروز قراين و شواهدى دارد و آن را براى همه مدلل و ثابت مى‏كند واقعاً براى ايجاد و استقرار يك نظام الهى و اسلامى مبارزه مى‏كردند و همه تلاش شان را براى اين گذاشته بودند. بنابراين بايد در اين روال و در اين رديف شعر گفته بشود و خوانده بشود، كه يقينا آثار و فوايدش بيشتر است. و اين، جمع بين تبيين اسلام و تبين زندگى ائمه (عليه السلام) و تبيين انقلاب اسلامى است. يك روز در رژيم گذشته كسانى بودند كه حاضر نبودند سرمايه گذارى كنند، در همان حالى كه تمام فشارها بر بندگان شايسته خدا وارد مى‏آمد. آن روز اين بنده صالح خدا و شايسته‏ترين انسان عالم ربانى كه تا كنون ما شناخته‏ايم حضرت امام )ره( نه تنها اسم و رساله‏اش قاچاق بود، بلكه كمترين اشاره به او هم قاچاق بود و يك عده به خاطر آشكار شدن اين حرف چه بسا زحماتى را كه متحمل مى‏شدند و با توجه به همه مشكلات برخى از شما شعر مى‏گفتيد، يك عده مى‏خوانديد و يك عده هم نوحه مى‏ساختيد و مردم را گرم مى‏كرديد. در همان روزها يك عده هم بودند كه بازار و حسينيه و مسجد برايشان فرقى نمى‏كرد و دلشان مى‏خواست عبدالملك را مدح كنند و با اينكه همراه ائمه (عليه السلام) و محب ائمه (عليه السلام) بودند، با كنار آمدن با قدرتهاى شيطانى و طاغوتى سازگار نيست و امكان ندارد، لكن يك عده آن طور بودند اگر چه بعضى هم اشتباه مى‏كردند و غفلت داشتند و از روى غرض نبود انقلاب همه ما را روشن كرد و چشم همه را باز كرده. و به نظر من آن كسانى كه آن روز در اين ميدان نبودند، بايستى امروز جبران كنند.(2)


برچسب ها :

آموزش اصول و فنون مداحى(3) بخش دوم: اصول مداحى اهل البيت عصمت و طهارت (عليهم السلام) براى اين بخش و تبيين اصول مداحى در صدد برآمديم از بيانات ارزشمند و گرانمايه مقام معظم رهبرى كه در جمع مداحان اهل البيت در سالروز ولادت حضرت صديقه اطهر (س) در سالهاى 63 تا 70 مطرح فرموده‏اند بدون دخل و تصرف تقديم علاقه‏مندان نمائيم. 1- اصل محتوا در مداحى اهل بيت (عليه السلام) يكى از چيزهايى كه بايد در اشعار مداحان باشد مفاهيم بلند اسلامى در باب توحيد يا در باب نبوت است. و بهترين اشعار قدما در باب توحيد و نبوت همين مدايحى است كه شعراى بزرگ ما در مقدمه ديوانها و مثنوى‏هايشان گفته‏اند. انسان حقيقتاً با مضامين قوى و روشنگر اين اشعار پيغمبر )ص( با امام (عليه السلام) يا فاطمه زهرا )سلام الله عليهما( را مى‏شناسد. البته آن طور كه بايد نمى‏شود شناخت و ما نمى‏توانيم آن بزرگواران را درست بشناسيم لكن در آن حدى كه ممكن است مى‏توان آنها را شناخت. مثلاً راجع به اميرالمؤمنين (عليه السلام) وقتى شعرى خوانده مى‏شود ما آدمهاى پايين و متوسط هم مقام معنوى على (عليه السلام) يعنى آن چيزى كه ما خبر كمى از آن داريم هم عبادت اميرالمؤمنين (عليه السلام)، هم مظلوميت اميرالمؤمنين (عليه السلام) هم عدل او، هم ضعيف پرورى او، هم دشمن ستيزى او و هم جهاد او را مى‏توانيم بشناسيم. ما وقتى پانزده سال، بيست سال پيش اين حرفها را مى‏زديم، خيلى‏ها مى‏شنيدند، اما نمى‏فهميدند ما چه مى‏گوييم. مى‏گفتيم فقط نپردازيد به خط و خال خيالى چهره ائمه (عليهم السلام). در تعريف زلف امام (عليه السلام) يا ابروى امام (عليه السلام) و يا چشم امام (عليه السلام) شعرهايى مى‏خواندند، حال اينكه اينها تعريف نيست. حالا اگر اميرالمؤمنين (عليه السلام)، ابرويش كمانى باشد يا كمانى نباشد، در شخصيت او چه اثرى مى‏گذارد؟ زلف او افشان باشد يا نباشد، مگر چه اثرى مى‏گذارد كه بياييم در قصيده‏اى راجع به اميرالمؤمنين را زلف آن حضرت بگوئيم؟ آن وقت مى‏گفتند و مى‏خواندند، لكن اكنون به نظرم كم شده و انشاالله كه اين چيزها حالا نباشد. وقتى مى‏گفتيم آقا اينها را چرا مى‏گوييد؟ تعجب مى‏كردند و مى‏گفتند كه پس چه بگوييم؟ آن روز وقتى مى‏گفتيم آقا از مسائل زندگى على بگوئيد، از برجستگى‏هاى علمى او بگوئيد برايشان روشن نبود. اما امروز براى همه، زندگى اميرالمؤمنين (عليه السلام) روشن است. زهد او در زمان حكومت، چيز كمى نيست كه يكى نفرى حاكم باشد و تمام لازمه قدرت در كف اقتدار او باشد، بيت المال دست او باشد، قدرت دست او باشد، شمشير دست او باشد، نفوذ كلمه دست او باشد، اما زندگى شخصى‏اش آنچنان باشد كه خود او به ياران نزديكش بگويد شماها نمى‏توانيد مثل من زندگى كنيد. آنقدر سخت است كه به عثمان بن حنيف مى‏گويد: الاوانكم لا تقدرون على ذلك. آن وقت غذايش به گونه‏اى باشد كه راوى از اصحاب اميرالمؤمنين (عليه السلام) به قنبر خادم آن حضرت بگويد: چرا اين غذا را به اين پيرمرد مى‏دهى؟ على (عليه السلام) پيرمرد شده چرا اين نان جوين سخت خشك را به مرد شصت ساله مى‏دهى؟ قنبر در جواب گفت اين كار را من نمى‏كنم، بلكه خود او اين نان را داخل كيسه‏اى مى‏گذارد و كيسه را مى‏بندد، گاهى هم مهر مى‏كند كه كسى باز نكند نان را با روغن مخلوط كند. اين بعد از زندگى حضرت را بيان كنيد تا مقايسه بشود بين اميرالمؤمنين (عليه السلام) و خصوم اميرالمؤمنين (عليه السلام) در تاريخ و امروز. آن كسانى كه امروز در دنيا داعيه حمايت از مظلومان و مستضعفان و ملت‏ها و آزادى و حقوق بشر دارند، چگونه زندگى مى‏كنند؟ آيا در جوامع آنها فقير و مستمند نيست؟ آيا سر گرسنه‏اى بر بالين نهاده نيست؟ امروز شما اين چيزها را خودتان مى‏توانيد خوب تصور كنى و بعد براى ديگران به تصوير در آوريد. جهاد اميرالمؤمنين (عليه السلام) كه از همان اول، از دوران كودكى، از يازده سالگى يا دوازده سالگى و تا آخر عمر با دشمنان خدا مشغول مبارزه بود و در اين راه جان داد خيلى چيز مهمى است. اين را يك شاعر بسيار خوب مى‏تواند بيان كند و يك گوينده به خوبى مى‏تواند در ذهن مردم و تا اعماق دل و جانشان نفوذ بدهد. اين پيوند عاطفى خودتان با ائمه (عليهم السلام) و مسائل اخلاقى را حفظ كنيد. از لحاظ مضمون بايد سه ركن در مدح شعر خواننده و مداح وجود داشته باشد. من از آقايان مداحان محترم خواهش دارم در ركن اول هم چون روش سابق و معمول مداحان ابتدا غزل و قصيده را برگزينند كه در آن از اخلاق انسانى ذكرى شده باشد، آن هم به روش مناسب و صداى خوب شما تا مردمى كه گوش مى‏دهند كاملاً تحت تأثير قرار بگيرند. در ركن دوم، معارف اسلامى را از توحيد و از انقلاب و از مسائل انقلاب و مسائل مربوط به زندگى ائمه، از ابعاد مبارزه و ابعاد انقلابى مطرح كنند، و در ركن سوم هم كه ذكر مصيبت است بايد البته با بعد انقلابى مطرح بشود، و حتماً بايد مصيبت ذكر بشود. گاهى در بعضى از روضه خوانى‏ها مصيبت اصلاً ذكر نمى‏شود. مصيبت يعنى آن واقعه‏اى كه اتفاق افتاده بايد تشريح شود. جامعه مداح بايد از زبان خوب، شعر عالى و محكم و گويا و محتواى خوب، شعر اخلاقى، تاريخى و اعتقادى، شعر مربوط به توحيد و نبوت و ولايت كه درباره همه اينها شعر هست بهره بگيرد. در زبان فارسى از شعراى قديم گرفته تا شعراى امروز، آنقدر شعر خوب و حكمت‏آميز وجود دارد كه اگر كسى بخواهد ده سال تكرارى نخواند مى‏تواند در تمام موضوعات شعرهاى خوب و حكمت‏آميز اعم از اعتقادى و اخلاقى و مصيبت و مدح و مسائل اجتماعى و مسائل انقلاب و امثال اينها را بيرون بياور. نكته‏اى ديگر انتخاب شعر يا مضمون و آهنگ است. آقايان بايد شعرهاى خوب را انتخاب كنند. البته شعرهايى كه خوانده شد خوب بود و من مى‏پسندم. بعضى از آنها خيلى خوب بود. گاهى ديده مى‏شود براى مردمى كه سرا پا گوش هستند شعر را از نظر آهنگ خيلى زيبا مى‏خوانند اما از نظر مضمون خيلى ضعيف و پيش پا افتاده است، مردم را تحت تأثير هم قرار مى‏دهد، اما اين كافى نيست. شما اگر شعر قوى خوش مضمون، صحيح و محكم و متقن را كه مضمون خوبى داشته باشد بخوانيد، سطح فكر مردم را بالا مى‏بريد. در كار مداحى حتماً بايد سه ركن رعايت شود. يكى مسائل اخلاقى است كه حالا دارد فراموش مى‏شود. يك روزى بود كه خود ما خيلى با طرح مسائل اخلاقى در منبر موافق نبوديم. من وقتى ديوان صائب را با تجديد چاپ دريافت كردم با اينكه ديوان صائب را سال‏ها پيش مكرر نگاه كرده ديدم چقدر غزل اخلاقى بسيار جالب در اين ديوان هست كه باب شماست. اين چيز خيلى مهمى است و هيچ شاعرى بهتر از اين نگفته است. بنده قرص و محكم عرض مى‏كنم كه بهتر از آنچه من در ديوان صائب ديدم البته از مجموع آنچه كه شعراى سبك هندى گفتند هيچ كس نگفته است. مطلب ديگر راجع به تصوير دنيا از نظر انسان است. آن ديد ظريف و مو شكاف به سبك هندى شعر صائب خيلى قيمت دارد و شما وقتى يك بيت از آنرا بخوانيد دلها را منقلب مى‏كنيد مثلاً: از رباط تن چو بگذشتى دگر معموره نيست. اين سفرى كه در دنيا سير مى‏كنيم آخرين رباط ما است آخرين كاروان سراى ما است. از رباط تن چو بگذشتى دگر معموره نيست. زاد راهى برنمى‏دارى از اين منزل چرا؟ شما ببينيد چه طور اين شعر انسان را منقلب مى‏كند. و هزاران بيت از اين قبيل است. قسمت ديگر معارف اسلامى ماست كه امروز با معارف انقلابى كه ما به آن سياست مى‏گوييم انطباق پيدا مى‏كند. هيچ شعرى نبايد از اين مطالب خالى باشد اينها معارف اسلامى است. اين هيهات منا الذله را كه امروز به زبان مردم افتاده است و در زمان طاغوت كمتر بر زبانى جارى مى‏شد فراموش نكنيد. آن موقع چون واقعاً همه ذليل بوديم هيهات نداشت. ذليل اجانب و استكبار ذليل دربار، ذليل دولت ذليل ساواك ذليل پليس نقش خودمان همه ذلت بود همه زور مى‏گفتند خودمان هم با خودمان زور مى‏گفتيم و لذا اين جمله بر زبانى جارى نمى‏شد اگر هم كسى مى‏گفت خيلى جدى نبود گاهى از اوقات كه از زبان مرحوم مدرس يا آيت الله كاشانى و شخصيتهايى از اين قبيل يك كلمه از اين قبيل كلمه‏اى نقل مى‏كردند كه مثلاً مرحوم كاشانى مى‏گفت. چقدر براى ما بزرگ مى‏آمد و تعجب مى‏كرديم كه اينها اين قدر جرأت داشتند عزت را در عمل‏شان تجسم دادند كه اين كلمه را گفتند و ذلت را قبول نكردند. شما حالا نگاه كنيد جامعه ما يك زبان و يك صدا در مقابل همه استكبار عالم اين سر بلندى و عزت را نشان مى‏دهد و اين هيهات منا الذله را در عمل نشان مى‏دهد. 2- اصل پيام در مداحى اهل بيت (عليه السلام) شما برادران عزيز بايد پيامى را كه آن پيام هميشه به مداحان اهل بيت (عليه السلام) ارزش مى‏داده همواره حفظ كنيد. و آن پيام، پيام حفظ دين حق الهى در سايه ولايت اهل بيت (عليه السلام) و مبارزه با دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) و مبارزه با دشمنان حق و تمامى طواغيت و عصيانگرانى است كه در مقابل حق قرار دارند. اين پيام بايد حفظ شود. كسانى در دشوارترين دورانهاى تاريخ اسلام، پرچمى را بر دوش گرفتند كه هر كس آن پرچم را كه پرچم ولايت حقيقى اسلام و پرچم آئين حق است پرچم قرآن ناطق است، بر دوش مى‏گرفت بايد شديدترين شكنجه‏ها را تحمل مى‏كرد. مسئله اين بود كه مثل كميتها و فرزدق‏ها و سيد حميرى‏ها و دعبل‏ها و از اين قبيل كم نبودند و فقط اين نبود شعرى را بر اساس عقيده‏شان بگويند و براى چند نفر بخوانند بلكه مساله اين بود كه شعر آنها حامل يك پيام و حامل يك رسالت بود چيزى را مى‏خواست به مردم تعليم بدهد، علت اينكه كميت تحت تعقيب قرار مى‏گرفت و دعبل مى‏گفت من پنجاه سال است كه بار خود را بر دوش مى‏كشم، همين پيام شعر آنها بود. من انتظار دارم برادران پيام را هيچ وقت فراموش نكنند، شما كه الحمدالله برگزيدگان هستيد در سراسر كشور بايستى به مداحان و همه كسانى كه در اين رشته و در اين ميدان وارد هستند اين مطالب را توصيه كنيد و به صورت قطعى در آوريد. در شعرى كه مى‏خوانيد حتماً پيام را رعايت كنيد. اولين چيزى كه بايد مورد توجه قرار گيرد، پيام است و پيام، هم در مصيبت، هم در مدح و هم در اخلاقيات وجود داشته باشد. اين به عهده شماست كه همچنان استوار و قوى اشعارى را كه از لحاظ زبان و معيارهاى شعرى در سطح بالا و در عين حال حامل پيام انقلاب باشد بسراييد و عزاى اسلامى را با مدايح خود و با ذكر پيامى كه همه پيامبران )ص( و اوليا و اوصيا داشتند و مادحان آنها هم بايد داشته باشند مزين كنيد يعنى پيام دفاع از حق و مبارزه با باطل، كه امروز دنيا را فرا گرفته است. يكى از شعراى معروف دوران بنى اميه و بنى عباس بنام بشاربن برد مى‏گويد: خدا رحم كند كه سيد حميرى آن شاعر بزرگ اهل بيت (عليه السلام) به سرودن اشعار مكتبى نپرداخت، والا اگر قرار بود او هم مثل ما مدح و غزل بگويد و به خلفا تقرب جويد چيزى و جايى براى ما باقى نمى‏ماند. و اين خود نشان مى‏دهد كه شاعر اهل بيت (عليه السلام) از لحاظ ميزان شعرى در پايه‏اى قرار دارد كه بشاربن برد يكى از شعراى طراز اول كه آنطور كه من احساس مى‏كنم و مى‏فهمم او در طبقه دوم و دوره دوم شعراى صدر اسلام نفر اول است. او را كسى مثل سعدى و حافظ فرض كنيد مى‏گويد اگر قرار بود همان شعرهايى كه ما مى‏گوييم و همان مضمون‏هايى كه ما به كار مى‏بريم و آن تقربى كه ما به خلفا مى‏جوييم سيد حميرى هم وارد اين ميدان مى‏شد و حاضر بود به اين حرفها تن دهد، براى ما جايى و مقامى باقى نمى‏ماند و همگى به او اختصاص پيدا مى‏كرد او اين طور به فضيلت و عظمت سيد حميرى اعتراف مى‏كند. حالا اين سيد حميرى چه كسى است؟ سيد حميرى كسى است كه خواندن اشعارش در مجلسى سه نفره بدان خاطر كه حامل پيام است، ممنوع بود. مسئله اين است و شما پيروان اين سلسله هستيد و شجره شما به مداحان اهل بيت (عليه السلام) يعنى آنها مى‏رسد. 3- اصل در مداحى اهل بيت (عليه السلام) بحمدالله جان مردم و وجودشان به عشق و محبت اهل بيت (عليه السلام) آميخته است و براى شما بلبلان گلزار اهل بيت (عليه السلام) اين فرصت است كه عواطف و احساسات مردم را سيراب كنيد. از مداحى بايد براى پراكندن بهترين معارف اسلامى در باب اهل بيت (عليه السلام) استفاده كنيد اين محبت كه مردم دارند بايستى در خواندن شما و گفتن شما عميق و ريشه دار و تند و آتشين و بر افروخته بشود. تشيع آيين محبت است. خصوصاً محبت خصوصيت تشيع است. كمتر مكتب و مسلكى و دين و آيينى و طريقه‏اى را مثل تشيع پيدا مى‏كنيد كه اين قدر با محبت سر و كار داشته باشد. و علت اين كه فكر تشيع تا امروز با وجود آن همه مخالفتى كه با آن شده است باقى مانده، اين است كه ريشه در زلال محبت دارد. تشيع دين تولى تبرى است، آيين دوست داشتن و دشمن داشتن است و عاطفه در آن، با فكر هماهنگ و هم دوش است و اينها خيلى مهم است. محبت اصل سحرآميز عجيبى است. اگر محبت در تشيع نبود، اين دشمنيهاى عجيبى كه تاكنون با شيعه شده بود آنرا از بين مى‏برد. همين محبت شما و محبت اين مردم به حسين بن على (عليه السلام) ضامن حيات و بقاى اسلام است و اين معنى همان فرمايش امام )ره( است كه مى‏فرمودند: عاشورا اسلام را زنده نگه داشت: ايام فاطميه هم همينطور است، ولادت پيغمبر )ص( هم همينطور است. شما بايد با استفاده از اين هنر اين محبت را در ميان مردم عمق ببخشيد، تر و تازه نگاه داريد و برافروخته كنيد. بسيارى شعرا هستند كه شعرشان بلند است، اما آن چرا كه در مدح فلان وزير يا فلان كاتب يا فلان پادشاه گفته‏اند، آب و رنگ حقيقى يك اثر هنرى را ندارد و مشخص است كه عاطفه همراهش نيست بر خلاف آنچه كه همين شعرا براى اهل بيت (عليه السلام) گفته‏اند: يعنى سروده آنها براى اهل بيت (عليه السلام) عاشقانه است. و شعر حقيقى اين است. مگر نمى‏گوييم حضرت فاطمه )سلام الله عليها( كارى كرد كه سوره هل اتى درباره او و فرزندانش نازل شد ايثار نسبت به فقرا كمك به محرومان به قيمت گرسنگى كشيدن خود، ويو ثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه ما هم بايد همين كارها را بكنيم. اين نمى‏شود كه ما دم از محبت فاطمه زهرا (س) بزنيم در حالى كه آن بزرگوار بخاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزيزانش مثل حسن و حسين (عليه السلام) و پدر بزرگوارشان بريد و به آن فقير داد آنهم نه يك روز نه دو روز بلكه سه روز، ولى ما كه پيرو يك چنين كسى هستيم، نه فقط نان را از گلوى خود نمى‏بريم تا به فقير بدهيم، بلكه اگر بتوانيم نان را از گلوى فقرا هم مى‏بريم اين رواياتى كه در كافى شريف و بعضى از كتب ديگر در باب علامات شيعه هستند ناظر به همين است كه شيعه بايستى آنگونه عمل بكند. ما بايد نمايانگر زندگى آنها رد زندگى خودمان باشيم ولو به صورت ضعيف. البته ما كجا و حتى از ما بزرگترها كجا و آن آستان بلند كجا؟ معلوم است كه ما حتى به محدوده دور دست زندگى آنها هم نمى‏رسيم، اما ما بايد تشبيه به آنها كنيم اينكه ما در نقطه مقابل زندگى اهل بيت حركت كنيم و آن وقت ادعا كنيم جزو مواليان اهل بيت هستيم چنين چيزى ممكن نيست فرض بفرماييد كسى در زمان امام بزرگوارمان از دشمنان اين ملت كه امام دائم عليه آنها حرف مى‏زد تبعيت مى‏كرد، آيا مى‏توانست بگويد من تابع امام هستم؟ آيا اگر چنين چيزى از زبان كسى صادر شد به او نمى‏خنديدند؟ عيناً همين قضيه در باب اهل بيت (عليه السلام) مطرح است و ما بايد شايستگى خودمان را ثابت كنيم. آقايان در اين شعرهايى كه مى‏سرائيد و در اين بيانات و گفته‏ها كه در مراسم و محافل، محبت فاطمه زهرا (س) را در دلها مى‏گنجانيد، چند بيت هم از دستورات و احاديثى كه از آن بزرگوار درباره نماز و مسائل گوناگون دينى نقل شده چاشنى آنها كنيد، يا اگر شعر هم نداريد، به زبان نثر بگويد تا محبتى كه فاطمه زهراء (س) در دلها دارد با بيان شما مشتعل شود. به قول صائب كه مى‏گويد: عشاق را به تيغ زبان گرم مى‏كنيم - چون شمع تازيانه پروانه‏ايم ما د اين وصف حال شماست كه آن محبت را در دلها برمى‏انگيزد و لذا بايد از آن براى فرا گرفتن دو كلمه از معارف زهرا (س) استفاده بشود. 4- اصل عزت و مبارزه در مداحى اهل بيت (عليه السلام) مگر نمى‏گوييم حضرت فاطمه (س) با حال نا توان به مسجد رفت تا احقاق حق كند؟ ما هم بايد در همه حالات تلاش كنيم تا حق را احقاق كنيم، ما هم بايد از كسى نترسيم. مگر نمى‏گوييم يك تنه در مقال يك جامعه بزرگ زمان خود ايستاد؟ ما هم بايد همان طور كه همسر بزرگوارش فرمود: لا تستحشوا فى طريق الهدى لقله اهله. از كم بودن عده‏مان در مقابل دنياى ظلم و استكبار نترسيم و تلاش كنيم. استاندار كوفه به بهانه خيلى مبتذلى دستور داد كميت را بعد از اينكه ساليان متمادى در بدر و متوارى بود دستگير كردند و كشتند و در همان حال پسرش را خواستند كه بيا جنازه پدرت را ببر. پسر ديد پدرش هنوز نفس دارد و چيزى مى‏گويد: گوشش را نزديك برد ديد مى‏گويد اللهم صل على محمد و آل محمد يعنى خدايا اينها براى كشتن من بهانه گرفتند اما تو مى‏دانى كه براى چه مرا كشتند اللهم صلى على محمد و آل محمد دعبل خزاعى نيز دهها سال متوارى بود، دهها سال در بدرى شوخى نيست. آنهايى كه در رژيم ستم شاهى و در زير بار آن سختى‏ها چند صباح متوارى بوده‏اند مى‏دانند دهها سال دربدرى يعنى چه. دهها سال تبعيد و دهها سال يك شب را تا به صبح با اطمينان به سر نبردن خيلى سخت است. هيچ خليفه‏اى در زمان دعبل نيامد، مگر اينكه دعبل داغ باطله‏اى از شعر خود بر پيشانى آن خليفه كوبيد كه تا به امروز هم آن داغ باطله باقى است. هارون، امين، ابراهيم بن مهدى آن خليفه چند ماهى بين امين و مامون و مامون و بعد هم معتصم، همه اينها را دعبل مثل يك كوه استور از سر گذراند و براى هر كدامشان بر يك كتيبه پاك نشدنى در تاريخ، يك نفش زشتى كشيد كه از دهها سخنرانى برتر بود. البته او را رها نكردند و عوامل جنايتكارشان را فرستادند و او را ترور كردند. يكى از شعراى معروف عرب به نام كثير عزه از مخلصين و دوستداران ائمه (عليه السلام) و جز كسانى بوده است كه حاضر نبوده‏اند در راه دين حق، از جان و از آسايش خود سرمايه گذارى كنند و لذا با اين و آن هم سروسرى داشتند، لكن اما (عليه السلام) اين را قبول نمى‏كند. امام باقر به كثيرعزه رو كردند و گفتند: امتدحت عبدالملك، تو عبدالملك را مدح كردى؟ كثير بنا كرد به عذر خواهى كردن كه من اينطور به او نگفتم بلكه اينچنين گفتم، كه خيلى ارزش ندارد. حضرت تبسمى كردند و بعد به كميت رو كردند. گويا مى‏خواستند به كميت بگويند حالا تو جوابش بده. كميت بلند شد و آن قصايد هاشميات را شروع كرد به خواندن. مادح اهل بيت (عليه السلام) بايد پيام اهل بيت (عليه السلام) را هم داشته باشد و پيام اهل بيت (عليه السلام) مبارزه است. چه بهتر كه شعر با آن زبان مردمى و با آهنگى كه شما مى‏سازيد و با استفاده از شگردهاى صميمانه‏اى كه شما در اختيار داريد به مردم تزريق و تلقين شود. به آنها بياموزيد كه امروز دشمن ما آمريكا است، استكبار جهانى است. ما در حقيقت با يك قدرت على الظاهر قوى )اگرچه على الباطن ضعيف است چون از تاييد الهى برخوردار نيست.( داريم مى‏جنگيم و مبارزه مى‏كنيم امروز هيچ چيز از نظر مبارزه و جبهه بندى با قبل از انقلاب فرق نكرده است آن روز آمريكا با تصوير شاه و دستگاههاى شاه جلوه‏گر شده بود لكن امروز آمريكا چون مى‏بيند نوكرهايش بيرون رفته‏اند و ملت متشكل و مسلح و مجهز شده است با آن چهره واقعى خودش كه از چهره شاه به مراتب كريه‏تر است جلوه‏گر شده است. مبارزه همان مبارزه است و ما هيچ احساس نمى‏كنيم مبارزه تمام شده باشد. امروز تصور ما اين نيست كه بگوييم حالا بحمدالله راحت شديم و بايد ديگر زندگى كنيم. ابداً چنين چيزى نيست. همان احساسى كه آن روزها در مقابل ساواك و مأمورين مزدور شاه و عاملين جرايم آنها داشتيم امروز هم صد برابر شديدتر در مقابل آمريكا و استكبار جهانى داريم. آن روز مبارزه مى‏كرديم، امروز هم بايد مبارزه كنيم. و براى اين مبارزه هم خودمان بايد آماده شويم و هم مردم را آماده كنيم. آمريكا را به مردم بشناسانيد. هر صحبتى كه مى‏كنيد و هر منبرى مى‏رويد و هر جا مى‏خوانيد، يزيد اين روزگار و شمر اين روزگار و بنى اميه و استثمار گران اين روزگار را مشخص كنيد. به مردم بگوييد كه امروز صف مبارزه و جبهه مبارزه چگونه ترسيم شده است. امروز در دنيا كمتر نظامى و كمتر مسولينى وجود دارند كه در چشم محافل سياسى مهم دنيا به قدر نظام و مسئولين جمهورى اسلامى عظمت و عزت و آبرو داشته باشند. يعنى دنيا روى خواست، اشاره و حرفهاى ما حساب مى‏كند و كوشش مى‏كند كه حرف مسئولين اين نظام در مسائل سياسى منطقه رعايت شود. حواسشان جمع است. چرا؟ مگر مسئولين اسلامى چه دارند؟ مگر سى، چهل سال سابقه سياستمدارى و حكومت كردن و كارهاى ديپلماسى دارند؟ يا ثروتها و اندوخته‏هاى مادى دارند؟ اين براى خاطر شعارهاى انقلابى و براى خاطر موضعگيرى انقلابى اين مردم انقلابى است. من اين را در برخورد با مسوولين كشورهاى ديگر اعم از آنهايى كه اينجا آمدند يا آن جاهايى كه ما رفتيم، در مجامع جهانى و در مجمع غير متعهدها به وضوح احساس كردم و بدون استثنا با كسانى كه ملاقات و برخورد داشتم، با احترام فوق العاده مسئولين آنها روبرو شدم كه فوق احترامات معمول و متداول بود و متوجه شدم به ما به عنوان يك مسئول نظام جمهورى اسلامى با اهميت خاصى نگاه مى‏كنند. وقتى انسان مسأله و مبانى اسلامى است. همين )هيهات منا الذله( به اصل توحيد و همين. لايى كه در لا اله الا الله هست، به لا گفتن به همه دنيا بر مى‏گردد. وقتى يك ملتى اين جور برخورد مى‏كند و فشارها و اخم‏ها و شدتها و قدرت نمايى‏ها و گردون كلفتى‏ها و عربده كشى‏ها زور و زر برايش ارزشى ندارد و به همه آنها )لا( مى‏گويد، عزيز مى‏شود. اين نشانه همان توحيد است. توحيد يعنى خدا را عبوديت كردن و لا غير. همچنين درباره معارف اسلامى و معرفت ائمه (عليه السلام) بايد بيش از سابق به مسائلى توجه و تكيه كنيم كه براى مردم آموزنده است. البته ياد كردن از گوهر پاك و طينت آسمانى و ملكوتى ائمه (عليه السلام) چيز خوبى است و اشكالى ندارد، اما به زندگى ائمه (عليه السلام) هم بپردازيم. من در صحبتهاى متعدد خود در سال گذشته راجع به عنصر مبارزه در زندگى ائمه (عليه السلام) اين عنصر فراموش شده گفتم ائمه (عليه السلام) براى احياى جوامع خود زهر نوشيدند ما بايد ببينيم دستگاههاى ظلم چرا ائمه را مسموم مى‏كردند؟ اگر كسى مبارزه نكند كارى با او ندارند. ما هم اگر هم اكنون با استكبار مبارزه كنيم كارى با ما ندارند. لكن اسلام اجازه نمى‏دهد مبارزه نكنيم. اسلام دين مبارزه با استكبار و شرك و شيطان است و براى اين است كه مبارزه مى‏كنيم. اسلام دين مباركه با استكبار و شرك و شيطان است و براى اين است كه مبارزه مى‏كنيم. آنها همچون با اسلام نمى‏توانند بسازند، عكس العمل نشان مى‏دهند. ائمه (عليه السلام) اين طور بودند. شما هم بايد اين بعد از زندگى ائمه (عليه السلام) را در شعرها منعكس كنيد. در زندگى امام سجاد (عليه السلام) ابعادى وجود دارد كه بايد شناخت و درباره آنها شعر گفت و اگر شعرهايى هم هست بايد پيدا كرد و به مردم شناساند. زندگى امام سجاد (عليه السلام) كه 30 سال مبارزه كرد و آن خطبه معروف را در شام ايراد نمود و آن شورش و انقلاب را در دنياى اسلام به وجود آورده مگر مى‏تواند از حماسه خالى باشد؟ و لذا جستجو كنيد و حماسه‏ها را بيابيد، زيرا امروز ملت ما و همه ملت‏هاى دنيا به اين حماسه‏ها نياز دارند. امروز مى‏بينيد كه وضع دنيا چگونه است؟ اين كاخهاى ساخته شده گر چه مرفه و خيلى پر زر و زيور است، اما با پايه‏هاى مقوايى بنا شده و دارد يكى پس از ديگرى فرو مى‏ريزد، شوروى، امپراطورى بزرگ به اصطلاح سوسياليستى و كارگرى آنچنان فرو ريخت و در هم پيچيد و بلكه اصلاً نابود شد و مثل همين فعل و انفعال، الان در بعضى جاهاى ديگر دنيا هم دارد انجام مى‏گيرد، منتهى يك مقدارى زمان مى‏طلبد تا آشكار شود. اين تمدن‏ها و زر و زيورهاى ضد حق دارند مضمحل مى‏شوند. بله، بايد بناى حق مرتفع باشد اما خيال نكنيد اگر باطل از بين رفت بخاطر زوال پذيرى او است و حق بخودى خود و بدون تلاش در دنيا علم خواهد شد، ابداً چنين نيست، بلكه اگر باطلى از بين رفت باطل ديگرى سر كار خواهد آمد، مگر آن وقتى كه حق خودش را عرضه كند. كما اينكه باطل‏ها در دنيا دارند پشت سر هم مى‏آيند و مى‏روند طبيعت و باطل زايل شدن و از بين رفتن است، اما گمان نشود كه باطل اگر از بين رفت، اسلام يا حق، بدون تلاش و مجاهدت و زحمت كشيدن من و شما ممكن است در دنيا جايگزين باطل‏ها بشود اين بستگى دارد به اينكه من و شما چكار كنيم؟ پس بايد از اهل بيت (عليه السلام) همچنان درس گرفت و اين درسها را به مردم داد و همچنان تربيت كرد تا بر اثر كوششها حق جانشين باطلها بشود. 5- اصل واقعيت و تعقل در مداحى اهل بيت (عليه السلام) بناى ما بر اين نيست كه هرچه را در آن شك داريم يا قبول نداريم بگوييم نخوانند. اگر ما بخواهيم بگوييم آقا اين دقيق نيست نخوانيد، مى‏ترسم برادران و در خواندن خيلى محدود بشوند. توجه داشته باشيد آن چيزى را بخوانيد كه معقول باشد. البته نه اينكه انسان هر چه معقول است از خودش بسازد و بخواند، بلكه چيزهاى معقول را متكى به اصول و واقعيتها كنيد. البته گزاره هر حديثى وقتى هنرى باشد با پيرايه‏هايى همراه خواهد بود و آن پيرايه‏ها ايرادى ندارد. منتها مشروط بر اينكه پيرايه‏ها اصل نشود. اصل را بايستى از واقعيت‏ها گرفت و به آن بيان هنرى و پيرايه‏هايى كه لازم است بخشيد. 6- اصل ذكر مصيبت در مداحى اهل بيت (عليه السلام) ذكر مصيب يك چيز قهرى اس كه حتماً بايد انجام بشود. بنده گاهى مى‏بينم در مصيبت حضرت على اكبر و على اصغر و مسائل گوناگون كربلا، كلمات و تعبيراتى چه از طرف مداح كه احساسات خودش را بيان مى‏كند گفته مى‏شود. گاهى احساسات را از زبان خودش بيان مى‏كند و گاهى از زبان آن بزرگواران بيان مى‏كند. اينها ذكر مصيبت نيست. آنچه را در كربلا گذشت بايستى بيان كرد و اين حادثه نبايد فراموش و مرده شو. اين حادثه بايد زنده بماند. زير حادثه را بايد بگوييد. هر شبى در هر جلسه‏اى كه روضه بزرگوارى خوانده مى‏شود ماجراى او بايد گفته شود حالا يا به زبان شعر يا به زبان نثر، اين يك بحث مفصلى است كه بايد با روضه خوانها و منبرى‏هايى كه روضه مى‏خوانند بيشتر در ميان گذاشته شود والا برادران مداح بعا تا حدود زيادى مراعات مى‏كنند. اين امر، هم از جهت محتوا و مضمون و هم از نظر شعر سرايى هر چه بهتر و هنرى‏تر باشد تأثيرش بيشتر است و دل مستمع را بيشتر جذب مى‏كند. 7- اصل تفهيم در مداحى اهل بيت (عليه السلام) يكى از اصول مهم در مداحى تفهيم است. هر آهنگى و هر آوازى به درد شما نمى‏خورد. آهنگ و آواز خاصى به درد شما مى‏خورد. آن هم با شيوه بيان خاص مداحى. مردم زبان شعر را بيشتر مى‏خواهند، اما مثل زبان نثر نمى‏فهمند به خصوص اگر شعر بالايى باشد. شما بايد اين را بفهمانيد و فهماندش هم فقط به اين نيست كه آدم با صداى خوب بخواند. چون خيلى‏ها شعر را با صداى خوب مى‏خوانند ولى مستمع نمى‏فهمد كه چه مى‏گويند. پس بايد بفهمانيد. و اين فهماندن همان هنرى مداحى است. اگر شعر را با هنر خواندن براى تفهيم كه البته غالباً با صداى خوب هم همراه است و اگر صداى خوب هم نباشد همان كيفيت خواندن، جبران صدا را هم مى‏كند ارائه دهيد، گاهى خيلى از خودش صدا ممكن است بهتر و جا افتاده‏تر و شيرين‏تر تلقى بشود. اگر فرض كنيم ما ابياتى را در مقامات معنوى فاطمه زهرا (س) بگوييم كه مستمع مان چيزى از آن نفهمد و سر در نياورد، معلوم نيست كه او را به فاطمه زهرا (س) نزديك كند. ما لازم است به اين خانواده روزبروز نزديك و نزديكتر بشويم، و ملت ما از اين طريق خواهد توانست به رسالت خودش عمل كند. اين ملت، اين چنين مى‏تواند آن پيام بزرگ را به دنيا برساند. 8- اصل زمان در مداحى اهل بيت (عليه السلام) من خيلى خوشحالم از اينكه الحمدالله مى‏بينم شعر شما، سرود شما، آهنگ شما و اقدام شما با پيشرفت‏ها و نيازهاى زمان هماهنگ شده است. اين را بايد ادامه دهيد. در گذشته مداحان قبل از اينكه شروع به خواندن روضه كنند معمولاً يك چيز اخلاقى مى‏خواندند اخلاقياتى كه فرضاً 35 سال قبل از اين من يادم مى‏آيد و كوچك بودم و مى‏شنيدم. درست است كه آن اخلاقيات خوب بود اما اخلاق امروز نيست. آن روز گفته مى‏شد مثلاً سلام را بلند بگوييد و به همسايگانتان نيكى كنيد، امروز بايد شما به مردم بياموزيد كه مردم ايثار وفداكارى كنند و از تحمل پرستى و زياده روى در مصرف خوددارى نمايند و قناعت كنند. آن روز قناعت يك معنى داشت و امروز با توجه به مسائلى كه نظام جمهورى اسلامى با آن رو بروست قناعت معناى ديگرى دارد.


برچسب ها :